- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری درسهایی از انیمیشن گربه چکمه پوش583MB40 دقیقه
- فایل صوتی درسهایی از انیمیشن گربه چکمه پوش38MB40 دقیقه
درسهایی از انیمیشن گربه چکمه پوش
از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.
منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
بنام خداوند بخشنده مهربان خداوند لطف و کرم و مهربانی و رحمت….خدایی که از بوی گل بهترست… صمیمی تر از بوسه مادر ست
درود خداوند مهربان ، به استاد توحیدی عزیزم و مریم خانم نازنینم که اینقدر سخاوتمندانه در حال اگاهیی های الهی و توحیدی از الله یکتا هستن…
دوستتون دارم…
خداوند بزرگ لطف و رحمت بی کرانش رو یه عمر و زندگی شما ببخشه..الهی آمین…
هیچ ایده ای ندارم چی بنویسم …حتی نتونستم فایل رو درست حسابی ببینم…چند روز هست منتظر فایل جدید بود..امروز صبح وارد سایت شدم ..متوجه فایل جدید شدم چقدر خوشحال شدم ..اما خب من از اونجایی یکم درگیر کم شنوایی هستم برای دیدن فایل های تصویری باید حتما به چهره طرف توجه کنم و باصطلاح لب خونی کنم…نتونستم از دیدن فایل استفاده کنم..سریع رفتم به خواهر عزیزم که اونسر دنیاست ..گفتم استاد فایل جدید گذاشته لطفا نگاه کن و مطالب مهمش رو بگو…
اما ایشون انگار وقت نداشتن..
گفتم اشکال نداره. به هرجا هدایت شدم ، الهی شکرت..
وارد سایت مجددا..فایل مفهوم فرکانس و چگونگی تنظیم آن ..اومد
سریع بازش کردم و چند بار نگاهش کردم…
چقدر آگاهی ناب توش بود..چقدر سپاسگزار شدم که تونستم ببینمش و درکش کنم..!!!!!
من روزای اول که وارد سایت شدم مطالب رو قورت میدادم.. تمرینات رو جدی انجام میدادم. واقعا متعهد بودم…
تا اینکه به چیزی که میخاستم رسیدم..توی دو سه هفته…
کم کم مغرور شدم و تمریناتم کمتر شد…تا اینکه بعد ده روز به بدترین شکل ممکن اون اتفاق خوبی که برام افتاد و من بواسطه اش غرق آرامش و عشق بودم بهم خورد..بی نهایت حالم بد شد…بی نهایت کنترل ذهنم رو از دست دادم…برگشتم به همون فرزانه عجول بی ایمان که میخواست که با مغز فندقی خودش مسأله رو حل کنم…شروع کردم به دست و پا زدن و ……غرق شدم…هرچی هدایت می اومد که آقا رهاااااا کن….
من کر و کور بودم…
ترس داشتم از رها کردن….
گفتم نه فقط خودم میتونم حلش کنم…
شرک همه وجودم رو گرفته بود..حالم خیلی بد بود…
دست به کارای احمقانه زدم مثل دیوانگان….
با اینکه…بهم ثابت شده بود و میدونستم باید رها کنم…با اینکه به وضوح نشانههای هدایت رو دیدم ، مغرور شدم و چشمامو بستم به هدایت های ناب الله!!!
لطف حق را دیدی و نشناختی..!!!!!!
اونقدر دست و پا زدم و حالم بد بود که بعد دو روز همه چی کامل بهم ریخت…!!!!
وقتی کامل گند زدم به موضوعی که هیچی نبود…
اومدم دوباره در خونه خدا رو زدم…
گفتم خدایا رفیق خوبم…من غرق شدم ..اما خب میدونم توی تمام لحظاتی که داشتم غرق میشدم ..کنارم بودی و راهکار میدادی !!!
اما من انسان ضعیفی بودم ….گفتم خدایا منو ببخش و اینبار دیگه تسلیم ذهنی شیطانی نمیشم!!!
دوباره تمرینات رو شروع کردم..ایندفعه توحیدی تر…با شروع کردن به تمرین ستاره قطبی و قرآن خوندن و تمرینات عزت نفس..!!!!!
متعهد کردم خودمو دهنمو کنترل کنم آگاهانه…ورودی هامو کنترل کنم…
دست از کارهای چیپ بردارم ..خودمو دوست داشته باشم….
و در یک کلام فقط روی خدا حساب کنم……
امتیاز همه چی ، دست خداست …
گفتم یاد بگیرم به خودم. اگاهانه یاد بدم که اولا وقتی میخوام با ذهن و عقل کوچیکم کاری رو انجام بدم ..اول کمی دست نگهدارم….هرجا هدایتی از جنس خدا دیدم…سریع بگم سرورم تسلیمم…امر بفرما!!!!!
اره تسلیم باشم و رهاااااا!!!
دیروز احساس خوبی داشتم….موضوع رو رها کردم..دیگه مهم نبود…
رفتم خرید ..وارد اتاق پروف شدم…قشنگ روبروم نوشته بود « شما لایق بهترین ها هستین»
الله اکبر ….
همونجا یه لبخندی زدم و گفتم خدایا دمت گررررررم….
اون چند روزی که به تضاد خوردم هم همینجوری دستمو کرفتع بودی…اما من کور بودم ندیدم!!!!
از خدا میخوام به قلبم و ذهنم نور بباره…ایمان میخوام…..خدارو میخوام…عشقش رو میخوامممممم…
من توحید میخوام….
جدیدا وقتی ذهنم داره گولم میزنه…
ببین ذهنم بیا خوب باش..کم اذیت کن…چی میگی برای خودت…
من دیگه نمیخوام مغلوب بشم..بیا خوب باش و تا به هر دومون خوش بگذره…
واقعا ایمانی که عمل نیاورد حرف مفته!!!!!!!
خدا کمکمون کنه اونقدر بهش اعتماد و ایمان داشته باشیم …که پرده شک رو بندازیم…!!!!!
خدایا لحظه ای مارو به حال خودمون نگذار…
برای همه دوستان توحیدی عزیزم ، توحیدی ابراهیمی آرزو دارم از پیشگاه خدای یکتا….
دوستتون دارم
بنام خداوند بخشنده مهربان …
خدایی که هر لحظه نگهبان و حامی ماست و نور آگاهی و عشق و ثروت و مهربانی و رحمتش رو دست و دلبازانه به زندگی ما بخشیده..
الهی شکرت خدای خوبم …چقدر ما خوشبختیم بخاطر داشتن خدایی چون تو!!!
عاشقتم معبودم…
آقا مهدی نازنین ، کامنت خالی از غرور و ساده و دلنشین و سراسر توحیدی و آگاهی شما رو خوندم …چقدر به دلم نشست…
دوست دارم تحسینتون کنم مهدی جان….
دوست دارم شمارو بمباران تحسین و تقدیر کنم ، چون لایقش هستین…
آقا مهدی عزیز…تحسین میکنم شمارو بخاطر اینکه خودتون رو شناختین و دارین مهدی سابقی نژاد رو به مدارهای بالا میرسونید..
تحسین میکنم شمارو که جسورانه نوشتید از گذشته ای که بخاطر غرور..از دست دادین و آینده آیی که میخواین در پرتو توحید بسازید…
تحسین میکنم شمارو بخاطر شجاعتتون…
تحسین میکنم شمارو عزیز دل…که توی 4 روز بدهی 250 میلیونی رو صاف کردین..
تحسین میکنم شمارو بخاطر اینکه …توی کمتر از یک هفته رکورد 500 میلیونی رو شکوندین…
تحسین میکنم شمارو پسر خوب خدا، که دارین جهان هستی رو شخم میزنید و ثروت میسازید…
تحسین میکنم شمارو که هدفمند هستین…
تحسین میکنم شمارو مهدی جان که قصد سفر به آمریکا رو دارید ….
آقای مهدی عزیز …
انسانی چون شما شایسته تحسین و تقدیر و لطف و عشق و پروردگار هست….
از صمیم قلبم …درودها به شما میفرستم و هر آنچه از انرژی خوب الهی در قلبم وجود داره ..به سوی شما میفرستم ….
پسر خوب خدا …کامنتی که نوشتی …1000 امتیاز ویژه داره…
و مهمتر از همه امتیاز این کامنت به خداوند برمیگرده که به ما این فرصت رو داد تا بنویسیم از الله یکتا….از خدای خوبی ها….
تا بدونیم هرجا شکست خوردیم بخاطر چی بود..
و هرجا به قله رفتیم از خدا بود!!!!!!
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راهنمایی!!
همه توحید تو گویم که به توحید سزایی!!!
الهی شکرررررت خدای خوبم..دوستت دارم …خدایا بنده هات به هر خیری که از تو میرسه فقیرترین هستن…
آقا مهدی عزیز … براتون از خدای بزرگ …ذوقی از سر رسیدن به خواسته هاتون آرزو مندم…
همیشه شاد باشین و توحیدی..
بنام خداوند بخشنده مهربان
درود خداوند به احسان عزیز توحیدی ، مرد خوب خدا..
احسان جان ، کامنت شما دریایی از آگاهی بود…
چقدر قشنگ ، هرچی از دوره ها یاد گرفتی ..با ذکر مثال ..
توی پاراگراف های جداگانه ، توضیح دادین…
هر بند گویی یه دوره از خدا شناسی و خود شناسی بود…
تحسین میکنم شمارو بخاطر. تعهدی که به ایمان و این سایت دارین
اعتراف میکنم اگر هر کدوم از ما این کامنت رو درست حسابی بخونیم و تک تک کلمات رو درک کنیم..میتونه شخصیت مون رو زیر و رو کنه….
..
از ابتدای کامنت تا وقتی موضوع پیرزن همسایه رو لطف خداوند به دست شما حل کرد..یه درس توحیدی بی نظیر بود…
چون یاد میگیریم…اول اول اول ….فارغ از اینکه کی هستیم چی هستیم ..مشکل چیه…در خونه خدارو بزنیم و فقط روی خدا حساب کنیم..
بعدم که مشکل حل شد..بنده فراموشکار الله نباشیم و… سپاسگزار باشیم…!!!
توی یک مثال ساده…یاد دادین که اول چطوری توکل کنیم بعدم چطور سپاسگزاری کنیم و فقط روی خدا حساب کنیم…!!!!
…الهی شکررررت خدای خوبم ….
پارگراف بعدی در مورد ….اثرات ایمان به خدا…اعتماد به هدایت الله و خودباوری زیر سایه خداشناسی هستش….
مثالی که از رونالدو و مسی زدین..
نشون داد که به هدایت ها اعتماد کنیم و تسلیم باشیم و خودمون رو باور کنیم که میتونیم انجام بدیم…
این پارکراف سراسر درس عزت نفس بود!!!!!!
وقتی عزت نفس دارداریم…دیگه دنبال چیزی نمیدویم..دیگه دنبال خودنمایی و رکورد زدن نیستیم..
بلکه تمام تمرکزمون روی اینه که از مسیر لذت ببریم…
دیگه موفقیت ها خودشون دنبال ما میدون….چون ما خودمون رو لایق دیدیم.!!!!!!
تحسین میکنم شمارو آقا احسان عزیزدل..که اینقدر خوب به قوانین مسلط هستین و اینقدر خوب نوشتین و جمع بندی کردید..
پارگراف های بعدی به ما میگه که ای انسان به جا رسیدی ، امتیازش برای الله یکتاست ..مغرور نشو و گرم دنیا نشوو و خدارو فراموش نکن…
.. احسان عزیز ، بزرگ مرد…از شما بی نهایت متشکرم که می نویسید و با نوشتن قلب مارو هم باز میکنید..حضور بین شما دوستان توحیدی سایت الهی عباسمنش..سعادتی از جانب لطف الله مهربان به بنده هستش…
کامنتم رو با شعری از مولانای جان به پایان میرسونم..
با علی گفت آن یکی در رهگذار
از چه باشد جامه ی تو وصله دار
ای امیر تیــزرای ٍ تیــزهوش
جامه ای چون جامه شاهان بپوش
کس ندیده، ای جهانی را پناه
جامه ی صدوصله بر اندام شاه
گفت:صاحب جامه را بین؛جامه چیست؟
دیــد بایــد در درون جــامــه کیـسـت
ظاهر زیبا نمی آید به کار
حرفی از معنی اگر داری بیار
مرد سیرت را، به صورت کار نیست
جامه گر صد وصله باشد عار نیست
کار ما در راه حق کوشیدن است
جامه زهد و ورع پوشیدن است
زهد باشد، جامه پرهیزکار
کار دنیا را به دنیا واگذار
«مولانای جان»
دوستتون دارم
در پناه الله یکتا ، توحید قلبتان سر به آسمان بزاره.
به نام خداوند بخشنده مهربان…
سلام از قلب منقلب شده ام به زینب عزیزم….که با هر خط از کامنتی که نوشته بودی..احساس کردم داری از خودم میگی….
عزیز دلم زینب نازنینم …. تحسینت میکنم اینهمه تعهدی که به این مسیر داری ، و اول رفتی کارتون رو دیدی ..بعدم اینقدر تحت تاثیر قرار گرفتی که قانون هارو مو به مو ازش کشیدی بیرون و زیبا به تصویر کشیدی
من که این کارتون رو ندیدم..انگار خودم دیدم وقتی شخصیت هارو قشنگ تجزیه تحلیل کردین…
عزیز دلمممممم ، همه ماها یه جاهایی اون گربه تسلیم شدیم….
و شکست خوردیم….
اما منم از وقتی که تصمیم گرفتم دیگه تسلیم حرفای دیگران نشم ..و برای زندگیم به ریسمان ایمان به خدا چنگ زدم و توکل کردم…. از همون موقع …بزرگترین دستاوردم …بریدن پای همه ی انسان هایی بود که منو تا امید میکردن!!!؛
میدونی چرا!!!!!!
چون دیگه تنها نبودم چون دیگه روشون حساب نکردم و به خدا اعتماد کردم و زیر سایه لطف خدا در کنار همه سختی ها ….موفق شدم !!!!!!!
موفقیتم رو دیدن وساکت شدن….
و منو با خدای خودم و مسیری که انتخاب کردم تنهام گذاشتن…
همینجا به درگاه خدا سجده میکنم….اولا بخاطر قدرتی که من داد تا بتونم نجواهای شیطان رو خاموش کنم توی مسیر سرنوشت سازی که انتخاب کرده بودم…قدرت داد شجاعت داد و شدم گربه ای که حاضر شد با شجاعت بمیره ولی با ترس زندگی نکنه…!!!!
به خدا تکیه کردم و ترکوندم…(( یه نگاه به خدا میندازم ومیگم دور سرت بگردم حواسم هست که امتیاز همش مال توهم))
زینب عزیزم دلم میخواد با تمام وجودم باور کنم و حتی یه ذره شک نکنم توی روی خدا حساب کردن!!!
اما ما انسان ها فراموش کاریم!!!!!
اونجایی که اشاره کردین..استاد گفتن حتی روی خودتون هم حساب نکنید…واقعا شوکه شدم..و تکونم داد…
روی خودمون هم نباید حساب کنیم!!!!
الله اکبر…
دقیقا تضادی که من چند روز پیش سخت توش گرفتار شدم و دچار منیت شدم….و با اینکه خدا کنارم بود قشنگ هدایت هاشو میفرستاد دونه دونه…ولی من بزدلانه… چشمامو بستم و روی خودم حساب کردم و حسابی تحقیر و غرق شدم توی منیت!!!!
تحسین میکنم شمارو زینب عزیزم …بخاطر اینکه اینقدر روی خودتون کار کردین که قشنگ قوانین رو کنار هم گذاشتین و بهم ربظ دادین…
دوستت دارم …
مااااااچ به روی ماهت دخترخوب خدا
از خدای مهربونم سپاسگزارم که منو به این کامنت الهی هدایت کرد تا امروز بفهمم …حتی روی خودم هم حساب نکنم…
الله اکبر سبحان الله….
در پناه الله یکتا …شاد و سلامت ثروتمند و سعادتمند باشید
سلام به آقا رضای نازنین ،
آقا رضا از کامنتی که نوشتین بسیار لذت بردم..
امروز از ظهر دارم کامنت هارو میخونم…واقعا هر کامنت یه درس پر محتوا ست…
کامنت تون سراسر سپاسگزاری و شکر نعمت ها بود…نعمت هایی که درعین سادگی ، نشانه عظمت و بزرگی رب العالمین هست !!! نعمت های که برای همه ما در دسترس. هستن ولی ما انسانها نمیبینیم!!!
چون همیشه دنبال سختی ها هستیم…
در صورتی که همه چیز در آسانی و سادگی ست…
اونجایی که نوشتین هر روز داریم از نعمت های رایگان خداوند استفاده میکنیم نشون میده چقدر قلب بزرگی دارین که اینهارو میبینید و از نظر خیلی از ماها دور میمونه…
آقا رضای عزیز، با زبانی ساده و دلنشین غایت و هدف زندگی که همون آرامش هست رو یادآوری کردید ….
و اصل توحید رو با مثال کشاورز که فقط بذر رو میکاره …باقیش همش لطف و عنایت الله یکتاست…
راستی چه مثال های ساده ای ..که ما
با کمی تفکر توی این جهان با اینهمه شگفتی …میتونیم به درک وجود خدا پی ببریم.!!!! سبحان الله…
هیچوقت اینقدر ساده و راحت وجود خدارو درک نکردم…همیشه دنبال یه چیز عجیب غریب و سخت برای اثبات وجود خدا بودم!!!!
واقعا یه بذر چطوری به گیاه و در نهایت میوه میشه!!!!! سبحان الله…
یه جای دیگه گفتید آقارضای نازنین …که انیمشین ..میخاست نشون بده که هیچی توی دنیا مهم نیست ..جز دوستی ها و عشق و محبت!!!!!!!
الهی شکرررررت .
دیگی چی بگم….نتوان وصف تو گفتن که در فهم نگنجی!!!!
نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی!!!
آقا رضای نازنین ، برای شما و خانواده عزیزتون از پیشگاه پروردگارم ، سلامتی شادی ثروت و آرامش آرزومندم
دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ بر خویش مپیچ!!!!
سلام مهدی جان دل…
پسر تحسین برانگیز فایل گربه چکمه پوش….
اگه قرار باشه ….روی این فایل ، مثالی زده بشه برای شفافیت موضوع،، مهدی سابقی نژاد بهترین الگو میتونه باشه!!
داشتم فکر میکردم اینجا کجاست که همه فارغ از جنسیت ،همدیگه رو تحسین میکنیم، قوت قلب هم میشیم و به همدیگه کمک میکنیم، رشد میدیم و عشق میدیم و………!!!!
این روزا حال دلم خیلی خوبه ..بیشتر از همیشه بخاطر تضاد بدی که چند روز پیش توش گیر کرده بودم و خدا حسابی از خجالتم دراومد…(( البته اگه غرق منیت شدم..کار خدا نبود، نتیجه باور های خودم بود)) منظورم اینه که هدایت های خدارو ندیدم…
به خدا نزدیک شدم…متعهد تر نزدیک سحر بیدار میشم…و به خدا وصل میشم و ازش هدایت میخوام و….!!!
همین نیم ساعت با اینکه هنوز توی تضاد هستم ، اومدم گوشی رو برداشتم..بله کامنت پر از عشق مهدی سابقی نژاد عزیز.. چشمام پر از ستاره شد!!!!!
مهدی جان بهت افتخار میکنممممممممممممم، تو باعث شدی این دنیا قشنگ تر از قبل بشه …
هرچقدر تحسین کنم کمه…
یادم اومد نوشتی که قبلاً دوست داشتی کامنت پر امتیازی بگیری.
.!!!
اما اینبار نخواستی از بس تسلیم بودی و … اما ترکوندی!!!!
الهی شکرررررت
خداروشکر میکنم که کامنتی که نوشتم و همش لطف بی کران الله هست، تونسته حال دلتو بهتر کنه…
مهدی جان، اونقدر موقع خواندن کامنتت ،قلبم پر از شوق و تحسین و الله اکبر شد…که همون لحظه هرچی تحسین توی قلبم بلند شد رو باید میپاشیدم به وجود نازنینت..
(( تازه اینا یه اپسیلون تحسین ها بود…باقیش رو گذاشتم واسه بقیه نتایج فوق العاده یی که همین روزا برامون مینویسی)))
مهدی نازنین میدونم که توی 4 ماه بدهی رو صاف کردین..اشتباه تایپی بود!!!!!!!
پرقدرت در حال کشف ثروت و آرامش باشی و بدرخشی پسرخوب خدا، زیر سایه لطف بیکران پروردگار…
امیدوارم در آینده ای نزدیک ، برامون باز هم از نتایج شگفت انگیز و پرستاره ت،، برامون بنویسی.
با درود و قلب فراوااااان….
بنام خداوند بخشنده مهربان…
سپاسگزارم از درگاه خدای بزرگ بخاطر اینکه منو لایق این سایت بهشتی با یاران بهشتی و در رأس همه اینا استاد بهشتی که کلامش وحی منزل هست…قرار داد..
الهی شکرررررت خدای مهربونم..
سمانه عزیزم، یار بهشتی من، زیباروی نورانی درود میفرستم به نگاه قشنگت ، که اینقدر دست و دلبازانه ..در حال بذل و بخشش نور و آگاهی الهی هستی…
دوست نازنینم….قبل از صحبت کردن ، اول محکم بغلت میکنم و صورت ماهتو بووووس بارون میکنم..باشد که آرام جانی…
سمانه نازنینم ..هربار که کامنتی برام میزاری…خدای بزرگ رو گواه میگیرم که همون چند لحظه قبلش من درگیر گفتگو و تضاد هستم …
وقتی کامنت شمارو باز میکنم…الله اکبر …
جواب رو خدا به من رسونده…!!
من فقط باید سکوت و تعظیم کنم در مقابل این همزمانی ها!!! که درست و به موقع و بجا از دست خدا( سمانه نارنینم) به من وحی میشه!!!!
سر تعظیم فرود میارم مقابل درگاه الله..
قلبم باز شده..حالم دگرگون شده…
خیلی دوستت دارم عزیزدلم که برام نوشتی….
سمانه عزیزم چند روزی ست مهمان خونه خواهرم هستم و چون اینجا دوست ندارم جلوی کسی توی دفترم بنویسم و بخاطر همین توی نت گوشیم … تمرینات رو انجام میدم..( حالا فهمیدم چقدر جانم به جان تو نزدیکه) ..
سمانه عزیزم نمیدونی چقدر دوست دارم پیشم میبودی و باهم پیاده روی میرفتیم و برام گل میگفتی و گل میشنیدم…!!!
عزیزدلم ، قشنگممممم اونجایی که نوشتی:
«« فرزانه جانم:
من، تو و همه…
از پَسِ هر چیزی بر میایم تو زندگیمون.
چون دستِ خدا روی شونه هامونه …»»
همین قسمت باعث شد باور کنم که خدای خوبم دوباره از زبان سمانه قشنگش بهم یادآوری کرده…همه چیز درست میشه!!!
اشک توی چشمام جمع شده…
هیچ چیزی نمیتونم بگم ..جز شکر و سپاس به درگاه رب العالمین….
خودش بهتر میدونه چیکار کنه..من که از سر راهش کشیدم کنار..هرشب بهش میگم خدا جونم..فرمون دست توهه..هرجا دستور بدی اطاعت میکنم!!!
سمانه نازنینم یارو همدم دلنوشته هام…از اینکه اینهمه به من عشق و محبت داری ، متشکرم….
تحسینت میکنم عزیزدلم بخاطر قشنگی وجود نورانی ت….
دلم میخواد بدرخشی…اونقدر بدرخشی که آوازه درخششت رو توی سایت بهشتیمون ، همه ببینن و تحسین کنن..
عاشقتم …بوس به روی ماهت خواهر خوبم
الله یکتا پشت و پناهت باشه
با قلب فراوووننن