درس‌هایی از انیمیشن گربه چکمه پوش - صفحه 12 (به ترتیب امتیاز)

794 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ندا گفته:
    مدت عضویت: 1693 روز

    سلام به استاد عزیزم

    خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم

    خدایا هر چی دارم از سلامتی روحی و جسمی – خانه – ماشین – امکانات بینظیر -٣ سال و یک ماه یک خانه بزرگ با ارامش ١٠٠٪؜ و بدون مزاحم و بدون حتی یک درصد شرایط نادلخواه و راحتی و رزق و روزی فراوان که همه به سادگی و آسانی بهم دادی همه و همه از فضل توست و من هیچی نبودم و نیستم خدایا منو ببخش که غلط اضافه کردم و چیزی را شریک تو کردم خدایا بر من رحم کن و منو در قسمت موحدان و رستگاران قرار بده من خودم همون دختری بودم که با عقل خودم سه ساعت کار میکردم برای هزار تومان من همون دختری بودم

    که ارزوی یک کتونی ٣٠ تومانی داشت من همون دختری بودم ارزوی یه مانتوی قشنگ داشت من همون دختری بودم که ارزوی یک عینک افتابی اصل داشت من همون دختری بودم که در سن ٢٠ سالگی احساس میکرد از فقر و کار نادلخواهی که داشت همون سن احساس پیری میکرد من همون دختری بودم که ٢ سال کار کردم که بتوانم فقط یک خط تلفن موبایل بخرم که اون زمان ایرانسل نبود و فقط یک خط تلفن همراه اول بود که اون زمان بزرگترین ارزوم بود و تمام دوستام به راحتی داشتن من همون دختر بودم

    پروردگارا همیشه هدایتم کن به راه راست به راه کسانی که به انها نعمت دادی نه به راه کسانی که بر انها غضب کردی من دوستم حدودا ٢٠ سال پیش بهم تماس گرفت زمانی که من داشتم برای هزار تومان ٣ ساعت جون میکندم با عقل و درایت خودم خخخخخ و گفت با دوست پسرش رفته و یک عینک اصل گرفته به مبلغ یک میلیون تومان و میخواست بیاره من ببینم که اگر مدلش خوب نیست بره عوض کنه چون سلیقه منو قبول داشت خیلی وقتی تلفن قطع کردم فقط به این فکر کردم که اگه یکسال روزی فلان ساعت کار کنم میتوانم توی یک سال به این پول برسم اما دوستم با لذت و شادی به این رسیده خدا شاهد میگیرم فقط رو کردم به پنجره اتاقم و با تمام قلبم گفتم به اون دادی منم میخوام به منم بده سه روز نگذشت زندگیم کن فیکون شد

    و خدا چیزهایی به من داده که هیچ تلاش ای نکردم و من هیچ هنر و استعدادی نداشتم خدا به من خونه داد در بهترین نقطه تهران به من ماشین عالی داد من هر سال بهترین گوشی های موبایل جهان داشتم یعنی به روزترین گوشی ها خدا به من کلی طلا و جواهر بینظیر چند صد میلیونی داد خدا به من بهترین ساعت ها لباس ها را داد منی که ارزوی یه کتونی سی تومانی داشتم الان کتونی هام زیر 6 و ٧ میلیون نیست و همه اورجینال عینک افتابی اصل چوپارت و گوچی چند میلیونی حتی اخرین عینک افتابیم نایک که از سایت اصلی نایک در امریکا گرفتم و به دستم رسید ماه پیش فقط سی میلیون لباس برند حریدم و فقط کلی به فکر خرید های برند و با کیفیتم منی که سالهاس بهترین مواد غذایی بهترین باشگاه ها تیراندازی سوارکاری تنیس پیانو دف و هر انچه ارزوم بود خدا بهم داد من همان دختر فقیری بودم که کلی ارزو داشتم و دارم منی که بهترین هتل های پنج ستاره میرم و برام رفتن به انها طبیعی ترین کار جهان منی که در رستوران فقط غذای من یه وعده بسه یک میلیون برام طبیعی عادی شده

    خدایا الان که دارم مینویسم میبینم انقدر بهم نعمت دادی که هر چی مینویسم تمام نمیشه اما نمیخوام کامنتم خیلی طولانی بشه مگرنه باید تا خدا میدونه تا کی بنویسم

    خدایا واقعا انقدر لهم نعمت دادی که هر چقدر بنویسم تمام نمیشه امروز بر خودم ستم کردم و توبه کردم که هیچ چیزی هیچکسی و هیچ عامل بیرونی را شریک پرودگارم و سرورم و تاج سرم و اربابم نکنم خدایا من فقط به تو محتاجم و هر انچه دارم تو بهم دادی و تو منو زیر رحمت خودت قرار دادی الحق و انصاف نه از دانش و اگاهی من بود من که همون بودم که سه ساعت تلاشم نتیجش میشد هزار تومان و نه هیچ کسی و نه هیچ عامل بیرونی هر انچه دارم خداوکیلی تو بهم دادی و من در همین جهان اقرار میکنم به درستی اینکه هر انچه دارم از فضل توست و از رحمت توست

    من امروز رفتم املاک که ملکی که خدام بهم داده را بپرسم اجارش چنده البته اینم بگم خدا وکیلی من هرگز تو زندگیم ادم فخر فروشی نبودم و اتفاقا خیلی هم از اون ور داستان بودم که کسی احساس نکنه که من بهش خدایی نکرده فخری میفروشم و خودم مواظب بودم اما چون بسیار زیاد در مورد عزت نفس ایراد دارم و دارم روی خودم کار میکنم یه جاهایی میرم تو جاده خاکی تا دستم بیاد چطوری باشم خلاصه رفتم املاک و بهم قیمت داد و گفت فامیلم چیه گفتم رزاقی گفت شما با فلانی نسبتی داری که سازندس گفتم نه اما رزاقی ها همه پولدارن فامیلم هم معنیش پولداریه و امدم بیرون اونم خندید اقا منی که سه سال سرحال و سالمم یه سرمایی شب خوردم که چشم هام کاسه خون پر از اشک عطسه و گلو درد و هر چی بگم سرم امد فقط گفتم چه غلطی کردم چیکار کردم گفتم اوه اوه من بر خودم ستم کردم من امدم چیز دیگه ای را شریک ربم کردم گفتم فامیلم اقا تا فهمیدم گفتم خدایا غلط کردم توبه من ٢٠ سال پیش هم همین فامیل داشتم و فقیر بودم خدا بر من رحم کن و از من بر دار باور کنید تو کمتر از نیم ساعت خوب خىب شدم خدایا همیشه هدایتم کن با نشانه هات تا در راه مستقیم تو باشم در راه نعمت و ثروت و اسانی خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از او یاری میجویم عشق منی .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      الهام گفته:
      مدت عضویت: 2293 روز

      سلام به ندای عزیزم

      امیدوارم حالت خوب باشه. گلم از دیدگاهت لذت بردم کاش با جزئیات مینوشتی چطور به این همه پول وثروت رسیدی که این همه لباس ها ساعتها وعینک های گران قیمت استفاده میکنی وهنوز هم تو سایتی ؟تو که نوشتی همه چی داری؟آیا خودت ساختی با استفاده از دوره ها

      کاش بیشتر توضیح میدادی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    عمران نوری گفته:
    مدت عضویت: 1993 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت دوستان و استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته پر انرژی

    چقدر اگاهی این فایل مال من بود و نیاز الان من بود

    خیلی بمن کمک کرد تا یکی از ترمزهام رو شناسایی کنم

    خدایا کمکم کن تا با نوشتن مسیر برام واضح بشه

    من یکی از خواسته‌هام این بود که به ثروت برسم

    ولی از وقتی که من مهاجرت کردم رشد درامد من بسیار کند و آرام بود

    با اینکه همیشه دارم روی خودم و باورهام کار میکنم ولی درامد من بصورتی که هزینه‌هام رو بصورت مویی کاور میکنم و همیشه این سوال در من بود که کی میتونم وضعیت مالی خودم رو بهبود بدم که لااقل نگران هزینه‌های جاری خودم نباشم که بتونم با فراغ بال بیام روی ادامه مسیر تمرکز بذارم

    چون من همیشه نگران اجاره سر ماه و مخارج خونه هستم که باید پرداخت کنم

    و جالبه یکی از مهمترین هدفهای امسال من این بود که انسان شادتر ، آرام‌تر ، بیخیالتر ، و توحیدی‌تر و تسلیم‌تر باشم و بیام از لحظه به لحظه زندگیم نهایت لذت رو ببرم

    و این جز مهمترین خواسته منه که انشالله بتونم این خصوصیت رو بیشتر در خودم تقویت کنم تا بیشتر به خدا وصل بشم و نعمتهای خداوند رو دریافت کنم

    و وقتی به اتفاقات زندگی خودم میبینم و فکر میکنم به دلیل اینکه چرا رشد درامدم بسیار کند صورت میگیره ؟

    الان تازه دارم ارام ارام عملکرد قانون رو درک میکنم که این اوضاع مالی برای من جزی از پلن خداست تا بمن کمک کنه تا من به این خواسته برسم

    حالا بیشتر توضیح میدم تا متوجه شید

    اگر من میخوام توحیدی عمل کنم و بیخیال‌تر باشم تا کارهای من روانتر و باکیفیت‌تر رخ بده که در کل چرخ زندگی من از این که هست راحتر بچرخه

    باید تو این وضعیت مالی که هستم ایمان خودم رو نشون بدم

    وگرنه تو حالتی که همه‌چی گل و بلبله آرام بودن و بیخیال بودن و توحیدی بودن کاری خاصی نداره اینو همه بلدن

    ولی اگر من بتونم تو این وضعیتی که تو شرایط سخت مالی هستم و اگر بتونم اینجا ذهن خودم رو کنترل کنم و احساس خودم رو خوب نگه دارم اونوقته که میتونم به همون خواسته‌ام یعنی توحیدی عمل کردن و نگران نبودن و روی خدا حساب کردن ، نزدیک بشم و به هر اندازه که بتونم این باور توحیدی رو بیشتر در خودم تقویت کنم اونوقته خدا بمن پاداشهای بزرگی خواهد داد

    وقتی که به این ترمز دارم فکر میکنم تازه دارم متوجه پلن خدا میشم

    اینکه چقدر خدا هوشمندانه داره منو هدایت میکنه

    چون من اگر بخوام تسلیم هدایت خدا باشم تا بتونم نعمتهای بیشتر از خدا دریافت کنم وقتی خدا برام اوضاع رو و شرایط رو جوری رقم میزنه که من وضعیت مالی سخت داشته باشم و اگر بتونم تو این مرحله نگاهم رو تغییر بدم و فان مع العسر یسرا بیاد بیارم و درک کنم و بیام به معنای واقعی بیخیال آینده باشم و نگران اجاره خونه و خرج و مخارج زندگی نباشم و اینقدر روی عقل خودم حساب نکنم و بذارم خدا منو هدایت کنه

    اونوقته که خدا بمن پاداشهای بزرگی خواهد داد و ظرف وجودی منو بزرگتر میکنه

    چون با اینکارم دارم به خدا ثابت میکنم که من کاری به آینده ندارم من فقط میخوام روی تو حساب باز کنم

    البته انجام اینکار کار راحتی نیست چون نجواهای ذهن مطمئنا نمیذارند و بیکار نمیشینند که من به همین راحتی بتونم راحت ذهنم کنترل کنم و احساسم رو خوب نگه دارم

    درسته خیلی سخته ولی نشدنی نیست

    خدایا من میخوام تو کمکم کنی و هر لحظه منو هدایت کنی تا انشالله از این مرحله سربلند بیام بیرون

    تا حالا تو خیلی از مراحل زندگیم کمکم کردی و من با امید و توکل و ایمان به خدا حرکت کردم و تونستم از اون اتفاق به ظاهر سخت بیرون بیام و کلی پاداش دریافت کنم پس تو این مرحله هم من میتونم

    خدایا همون طور که تو زندگیم بارها بارها منو هدایت کردی و ترمزهای زیادی رو شناسایی کنم و راه حل برطرف کردن اون ترمز رو بمن نشون دادی پس اینجا هم مطمئنا کمکم میکنی ، من میخوام به خودت وصل بشم و میخوام تو منو هدایت کنی به راه راست به راه کسانی که به انها نعمت دادی نه راه کسانی که گمراه شدن و نه کسانی که غضب کردی

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت منو هدایت کردی و این آگاهی‌ها رو بمن الهام کردی تا ترمز شرک و بی ایمانی که خیلی وقته تو ذهن من جا خوش کرده بود رو شناسایی کنم و انشالله در ادامه با هدایتهای که سمت من میفرستی بیام این ترمز رو برطرف کنم انشالله

    استاد بینهایت سپاسگزار شما هستم این فایل بسیار با ارزش بود و کلی نکته داشت برای من و بمن کمک کرد تا ترمزم رو شناسایی کنم و بیام به امید هدایت خدا مسیرم رو اصلاح کنم و تو زندگیم بیشتر به خدا توکل کنم و فقط روی خدا حساب باز کنم

    دوستان و استاد عباس منش عزیز عاشق همه تون هستم

    انشالله هر کجا از این کره خاکی هستید در پناه رب شاد ، سالم ، خوشبخت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    فعلا

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  3. -
    ناعمه احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1291 روز

    به نام خدایی ک کافیست

    سلام ب استاد عزیز و دوستان عزیزم

    نشانه دیروزم درس هایی از گربه چکمه پوش بود،  خداوند از زبان اون فایل با من حرف زد و آرامم کرد.

    نزاریم ترسها بر ما چیره بشن، بریم تو دل ترسهامون، و ثابت کنیم کسی ک ایمان داره، کسی ک خداوند رو پشتیبان داره از هیچ چیز و هیچ کسی نمیترسه، و اون وقت می بینیم ک ترسها همش توهم بوده.

    ترسها فرار میکنن از ما وقتی ک نترسیم ازشون( مثل اون گربه ک با گرگ جنگید و گفت بزار بمیرم ولی با ترس نمیرم )

    ترس داشتم از رفتن ب محیط ناشناخته ای، باید مکان فروشم رو عوض میکردم، 13 روز آنجا بودم، بیشتر اون افراد رو می شناختم، سلام و احوال پرسی، مکان هایش برایم آشنا بود، آدمها تکراری، حسی ب من میگفت حیاط خانه ات رو عوض کن، میترسیدم، مگه خدایی ک اینجا بنده هاش رو فرستاد مکان بعدی نمیتونه؟

    میترسم از بندگانش، خجالت میکشم، خدایم توحید شد در قلبم در پاهایم، عزت نفس شد در دستانم در پاهایم ک حرکت کنم، بله دوستان عزیزم در پس هر تغییر، در پس هر رفتن ب دل ناشناخته ها موهبت های فراوانی است، و ما می ترسیم و نسبت نسیان می دیم. ولی با همون ترسها رفتم و عمل کردم، گفتم بمیرم هم باید اینکارو انجام بدم، اصن میخوام ب خدا ثابت کنم ک چطوری خدایی میکنی؟ چطور تو روزی منو میدی نه بنده هات، نه آدمای این مکان، نه حتی این مکان.

    هنر من با خودِ شخص من شناخته میشه نه اون مکان، ادمای اینجا از خداشونم باشه من میام گالری سیار میزنم اینجا ؛)

    با تمام ترسهام رفتم و روی سکوی جدید با ادم های جدید در منطقه ی جدید لیوانام رو چیدم، هجرت کوچکی بود ک آماده ام کند برای حرکت های آینده، فکت هایی در ذهنم ساختم ک دوست داشتم با دوستانم ب اشتراک بزارم.

    انسان ها مهربان تر، شریف تر، ثروتمندتر، فروش بیشتر و آسان تر، مکان لذت بخش تر، مسافت کمتر و راحتی بیشتر.

    در روز اول در این مکان جدید بعد از 4 ساعت 5 میلیون فروش داشتم، خدا خدا اعتبار هیییچ فروشی ب من نمیرسه، خدا چطور مهر منو ب دل این بندگانت میندازی، همه میگن انرژی ات منو گرفته و بارها شده رفتن دوباره برگشتن و ازم خرید کردن، و یا گفتن ی حسی بهمون گفته برگشتنی از شما خرید کنیم. و باعشق بهاش رو می پردازن.

    با وجود تمام این فکت ها باز نجواهای ذهن من مرا از آینده میترساند، ولی من یاد گرفتم ک بهش میگم اوکی ذهن عزیزم باشه بیا انجامش بدیم ببینیم چی میشه، ببینیم این خدا چطور خدایی میکنه؟ اصن مهم این حرکت کردن منه، این ایستا نبودن منه. این شجاعت و ایمان من تنها و تنها ب الله عه.

    استاد جوری شده دیگه خودخواهانه از خدا ایده میخوام برا شجاعت های بیشتر و او مهمِ بعدیم رو بهم میگه. و عاشقانه دلم میخواد برم تو دل ترسهایی ک نجواها میخوان منو منصرف کنن و بعدش نتایجم رو بکوبونم تو صورتش.

    خدا همه جا هست ناعمه، خدا همه جا میاد کمکت، هرجا باشی روزی تو میده، هرمکانی باشی بهت عشق میورزه و تحسینت میکنه.

    این ایده های حرکت های جدید و رفتن ب مناطق ناشناخته قراره نعمت های بیشتری ب من بده، ینی من از خدا میخوام ک نعمت بیشتری بهم بده، بازم از این باحال تر، بازم از این پولساز تر، بازم مشتری های باحال تر ثروتمندتر  و اونم میگه خب این حرکت و بزن.

    ایمان داری؟ انجامش میدی؟ اینم جایزه ته بنده ی من.

    استاد من عشششق میکنم از کارت خودم برا خودم خرید میکنم، امروز من با کلییی مشمای خرید رفتم خونه، و یادمه همیشه میگفتم من یه خانمی میشم ک رو پای خودشه، ک با کلی مشمای خرید میره خونه، همیشه این فانتزی ام بود و الان دارم تجربه اش میکنم، چه حس شیرینی عه، چه حس غرورِ شیرینی داره، غرور از افتخار، از حرکت هام از اینکه خودم خودم رو مسئول زندگیم میدونم.

    و قراره یک سفر تنهایی 2 روز بعد برم انشاله، ب خودم برای تمام حرکت هام میخوام جایزه بدم و دمی بیاسایم با خدایم، همون سفری ک 2 سال پیش رفتم با کلیییی ترس، ترس از اینکه اگه خدا نباشه کنارت چی، ترس از اعلام کردنش ب بابا و مامان، ترس از کم اومدن پول.

    ولی الان دارم با خیالی آسوده تو سرم پلن شو می چینم، و مطمئنم کلییی بهم خوش میگذره، از محلی های اونجا یک عموی عزیز دارم ک عاشقانه منتظر منه ک خانه شو در اختیار من بزاره و منو بگردونه در مناطق محل شون.

    ترس از حرف بقیه : خیلییی راحت اعلام کردم ک من پس فردا میخوام برم سفر، و مخالفت خاصی نشد، این توحید چقدر زورش می چربه، پدری ک هیچییی بهم نگفت، نمیدونم نتیجه این حرکت کردن منو دیده و یه جورایی میدونه این دختر کارش درسته، میدونه من دستم تو دست خداست.

    استادجان من الان دارم الگو میشم بین اطرافیانم، دارم ب چشم می بینم، من این 3 سال سکوت کردم و مسخره شدم از فایل گوش دادنم، ولی الان لذت میبرم خواهرم ک 5 سال از من بزرگتره از وقتی نتایج منو دیده سفارش بیشتری از هنرش می گیره، هنوز هم هیچ حرفی نمیزنم از قوانین، هرکس خودش باید مشتاقانه طالب علم باشه و زندگی شو بسازه.

    استادِجان دوست تون دارم، مینویسم از نتایجم از روانی چرخ زندگیم تا فکت و منطقی برای دوستان عزیزم بشه و بگم از خدایم از قدرتش، شاید بقیه طبیعی بدونن و این درک رو نداشته باشن ولی من لذت میبرم اعتبار بدست اومدن پول رو ب خدایم بدم، میخوام اسمش رو همه جا فریاد بزنم و بگم اینها همه از فضل اوست.

    یه هدایتی شدم ک یک سری جملات توحیدی ک ب خودم حس خوب میدن رو هربار روی ورق هایی مینویسم و برمیگردونم و ب مشتری هام میگم رندوم انتخاب کنن و این هم باعث ساختن ارتباطات قشنگ تر شده و هم ب خودم حس خوبی میده وقتی اون امید رو در بنده هاش می بینم.

    و بارها شده افراد گفتن بخدا این برا خودِخود من بوده، و از اون جملات جواب شونو گرفتن و من میگم همه ما ب این جملات امیدبخش نیاز داریم، ما فراموش کردیم ک خدایی داریم ک تمام مسائل مون رو حل میکنه، مینویسم از عشقش، از مهربانی اش و من هم دستی از دستان خداوند هستم ک می نویسد، زبان خداوند هستم ک سخن میگوید، قلب خداوند هستم ک عشق می پراکند.

    آمده یودم میلیاردر شوم او را شاختم، گریه هایم بیشتر شد، او را دیدم در همه چیز، ثروت اوست، رفاه اوست، مشتری اوست، غذای خوب اوست، لباس خوب، کتونی خوبم، سلامتی ام، هنرم، مهارتم، تحسین ها و تشویق ها همه اوست، ایده ها از اوست، ایمان تقوا،ایمان حرکت کردن از اوست، هدیه هایی ک میخرم، انفاق هایی ک میکنم همه را او داده…

    پس اعتبار چی اش ب من برسه؟؟ مهارتم؟ توانایی ام؟ استعدادم؟ چهره ام؟ تیپم؟ مغزم؟ استراتژی ها!؟؟؟

    خدایا هرآنچه دارم از آن توست و تو ب من بخشیدی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  4. -
    علیرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1342 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام استاد عباسمنش و خانم شایسته مهربان

    سلام به همه دوستان ثروتمندم

    چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید

    واژه ها را باید شست

    واژه باید خود باد ، واژه باید خود

    باران باشد

    چترها را باید بست

    زیر باران باید رفت

    فکر را خاطره را زیر باران باید برد

    با همه مردم شهر زیر باران باید رفت

    این فایل زیبا را الان دیدم و ماشالله استاد روز به روز داره خوش اندام تر میشه و احساسش هم عالیه و با یک انگیزه الهی و نیرو بخش فایل ها ی زیبا و پر محتوای را تولید میکنه.

    خدایا شکرت، خدایا شکرت خدایا شکرت

    دنیا آن جوری میشه برامون که ما از دریچه ذهنمان به آن نگاه می کنیم ، اگر آسان بگیریم و خوش بین باشیم دنیا هم روی خوشش را به ما نشان میده و ما متوجه زیبایی ها و نکات مثبت می کنه.

    اینکه زندگی چه وجهی به ما نشان می دهد کاملا بستگی داره به باورهایمان، و با چخ نگاهی به جهان نگاه میکنیم، جهان آیینه تمام قد ماست آیینه درون ماست.

    پس باید با زیبایی درون به بیرون نگاه کنیم و درک کنیم نعمتهای الله را و در این مسیر سپاسگذار الله باشیم.

    نکته مهم اینکه در این مسیر زیبا اگر پشیرفت کردیم دچار غرور و خود بینی نشیم بلکه همیشه فروتن و سپاسگذار باشیم

    چراکه غرور مانع درک زیبایی ها و نکات مثبت می شود در این مسیر همیشه در احساس خوب باشیم و برای اینکه از زندکی لذت ببریم زاویه دیدمان را تغییر دهیم و نگاه زیبا بین را تقویت کنیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  5. -
    سارا گفته:
    مدت عضویت: 1930 روز

    درود بر استاد عزیز و مریم بانو

    استاد من عاشق نگاه تون به زندگیم . حتی از دیدن یه انیمیشن هم کلی قانون پیدا میکنید و درس میگیرید و به ما انتقال میدین.

    ترس واقعا عامل بازدارنده س و نتیجه نجواهای ذهنمونه. ترس قدرت فکر کردن و تصمیم گیری رو از ما میگیری. یادمه نور وز 1400که تازه کرونا شیوع شده بود من فایل های رایگان شما رو از شب تا 5 صبح گوش دادم و دقیقا سپیده صبح بهم الهام شد که باید در حوزه کارم پکیج و ویدیو آموزشی بسازم و بفروشم یه مدت پیگیری کردم ولی انقدر ترس از ناشناخته زیاد بود به عمل منجر نشد فقط تابستون همون سال دامنه و هاست سایتم رو خریدم. و تا امروز که دوسال گذشته هربار رفتم سراغش بخاطر ترس و اضطراب بالا کار پیش نرفت. البته که با دوره قدم و عزتنفس و حل مسایل روی خودم تا حدودی کار کردم . و ریشه ترس هام رو که جلوی ادامه مسیر رو ازم میگرفت و اجازه نمیداد نعمت ها و راحتی وارد زندگیم بشه رو شناسایی کردم . و هفته گذشته بطور جدی کار رو استارت زدم و امروز با طراح سایتم قرار گذاشتم و به خودم قول دادم اینبار به نتیجه برسونم و روی ترسهام غلبه کنم. من فقط گام برمیدارم و سهم خودم که تلاش هست زو انجام میدم هدایت و سرازیر کردن الهامات ایده ها ثروت نعمت به زندگیم رو به خدای خودم سپردم و مطمینم به اندازه ایمان و توکلم هدایتم میکنه و راه رو برام باز میکنه. خودش گفته هدایت شما بر ما واجب شده و ما هر لحظه شما رو هدایت میکنیم به مسیری که شما میخواهید.

    بابت داشتن استاد عزیزی چون شما خداوند رو سپاسگزارم و براتون طلب خیر میکنم از ایزد منان.

    زندگی من ، دیدگاه و باورهای من با استفاده از آگاهیهای دوره قدم و عزتنفس و فایل های دانلودی زیر و رو شد و البته باید بهتر هم بشه و به مدارهای بالاتر برم

    انیمیشن رو هم همین الان دانلود کردم

    بمونید برامون الهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  6. -
    سمیه زحمتکش گفته:
    مدت عضویت: 1633 روز

    به نام خداوند بخشاینده مهربان

    اوست خدایی که شمارا در خشکی ودریارسیر میدهد تا آنگاه که در کشتی نشینند وباد ملایمی کشتی را به حرکت آرد وشما شادمان وخوشحال باشید که ناگاه باد تندی بود وکشتی از هر جانب با آمواج خطر درافتد خود را در ورطه هلاکت ببیند آن زمان خدارا به اخلاص وفطرت بخوانید که:

    بارالها مارا از این خطر هرگاه نجات بخشی دیگر همیشه شکر وسواس تو را خواهیم کرد

    پس از آنکه نجاتشان دادیم باز در زمین به ناحق ستمگری کنند

    ای مردم بدانید شما هرظلم وستم کنید منحصرا به نفس خویش کنید درپی متاع فانی دنیا آن گاه درآخرت که به سوی ما بازمی‌گردد شمارا به آنچه کرده آید آگاه می‌سازیم ؛

    خداوندا توراسپاس به خاطر کلام قرآن که هدایتگر همه انسانها در همه زمان هاست

    خداوندا توراسپاس به خاطر هرنفسم که فرو میرود مود حیات است وچون برمی آید مفرح ذات

    از دست وزبان که برآید کز عهده شکرش به در آید

    یارب برزبان وقلبم جاری شو

    عاشقتم خدا جونم که هدایتم کردی به توحیدی ترین استاد جهان واستاد مریم بانو

    سلام ودرود به استاد توحیدی ومریم گلم

    چقدر این قسمت خس و حال عجیبی داشت برام

    از نعمت هایی که خدا به من بخشیده ومن بنده فراموش کردم که از کجا به کجا رسیدم

    استاد 6ماه پیش هدایت شدم به مقدمه کشف قوانین که روی سایت رایگان بود وبا دخترم چکاب فرکانسی نوشتم وتاریخ زدم

    به سه هفته پیش به طرز اتفاقی رفتم سراغش وهرچی نوشته بودم انجام شده بود

    یعنی اگر ما این نعمت هارا به خودمون یادآوری نکنیم ناسپاس میشیم وگردن کش

    به این درک رسیدم که واقعا باید سپاس گزاری این نعمت های که دادم باشم واز همین جایی که هستم به زیبایی هایش توجه کنم تا جهان من را به جای بهتر هدایت کنه

    باید به خودم بگم سمیع از اون خونه ای که هیچ امکانات رفاهی نداشت اومدی به مکان وخونه بهتر پس شکر گزاری کن

    چقدر شما الگوی عالی هستید برای من

    چون میبینم از همون قم از همون بندرعباس چقدر احساستون خوب بوده چقدر حالتون عالی بوده ولذت میبردید از همون چیزی که بود

    واین همون شکروسپاسگزاری از خداست

    الان هم با وجود همه نعمت ها وثروت هوایی که خداوند. به شما عطا کرده وبهشتی که الان دارید مثل بهشت خداست واون وعده خدا عملی شد براتون چون شما به وعدتون عملی کردید وهزاران نفر را با خدا دوست کردید با خدا آشنا ورفیق کردید

    الان هم در اوج این همه نعمت وازادی مالی ومکانی وزمانی چقدر فروتن هستید وسرتعظیم به درگاه خدا دارید

    چقدر لذت میبرم از شاگرد شما استاد بودن به خودم افتخار میکنم که باخرف های شما توحید شما آشنا شدم وزندگی را از یه نگاه دیگه دیدم نگاه زیباتر نگاه تسلیم بودن نگاه شاکرتر بودن نگاه آسان تر به قوانین خداوند

    هر چیزی که در زندگیم میبینم نتیجه باورهای خودم هست ومن این را پذیرفتم

    وتا احساسم خوب میشه وافکارم مثبت میشه همه چیز برام لذت بخش میشه وبه نفعم میشه

    چقدر باورها نتایج را برای ما متفاوت می‌کنه

    از صبح که بیدار شویم از همون طلوع صبح از همون صدای پرنده از همون هوای خوب شکر گزارباشیم واحساسم خوب باشه به خدا دیدم که تا شب اتفاقات عالی میفته

    یعنی جهان کاری نداره که من از یه اتفاقی حق دارم ناراحت باشم نتیجه احساس بد یا خوب برمیگرده به خودم

    خداوندااز تو میخواهم دراوح همه ثروت‌ها ونعمت ها مرا متواضع کن ودر مقابل تپ سرتسلیم فرود آورند وناسپاس نباشم که به خودم ظلم کرده ام

    هرزمان غرور داشتم با کله خوردم زمین

    هرزمان تسلیم شدم وگفتم خدایا فقط تورادارم همه چیز برام بهشت شد نزدیکانم مهربان تر شدند نعمت رسید

    در قرآن از شیطان که خداونددستور داد همه تعظیم کنند به انسان گفته شده و تنها کسی که تعظیم نکرد شیطان بود و رانده شد به خاطر غرورش و70 هزارسال عبادتش به خاطر غرور ازبین رفت

    ببین غرور چه می‌کنه باما

    استاد چه نکته جالبی بیان کردید:

    وقتی می‌ترسیم جهان بوش را احساس می‌کنه

    وقتی می‌ترسیم فرکانسی از خودم ارسال میکنیم که نزدیکترین افراد به ما هم متوجه میشه ونمیشه تظاهر کنیم که شجاع شدیم ولی از درون بترسیم فرکانس را نمیشه پنهان کرد و متوجه میشن اطرافیان

    آیه 64سوره توبه

    وخدا از آنچه میترسید به سرشما خواهد آورد

    واین قانون است وباید آویزه گوشم کنم به جای ترس ایمانم را قوی تر کنم در معنای واقعی

    چقدر اتفاقاتی که ما فکر می‌کنیم برامون شر هست برامون خیر هست وما متوجه نمیشم ولی بعد مدتی میفهمیم

    خدایا هدایتم کن که از این زندگیم لذت ببرم ومتواضع باشم وبه تو ایمان داشته باشم و تسلیم تو باشم

    حال خود برای اینده ام از دست ندهم واز همین لحظه ام شاد وشکرگزار باشم

    (دکمه هدایت ودکمه قلب ) نکته کلیدی مهم که هدایت خداوند بود برام وسعی کنم همیشه از خدا هدایت بخوام از کوچکترین کارهام تا بزرگترین

    خدایی که یه عمر خدا بوده وحواسش به همه ما هست

    حتما میرم این انیمیشن را میبینم با نگاه جدید

    استاد جان سپاسگزارم که در همه چیز نکات جالب برای ما دارید ونگاه شما به همه چیز متفاوت است

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  7. -
    مهرداد یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 993 روز

    سلام سلام سلام به همه دوستان و استاد بی نظیر و خانوم شایسته خوش ذوق که توی این طبیعت زیبا برامون فایل میگیرن

    بخدا هر موقع توی پرادایس فایل میگیرید این طبیعت زیبا و این دریاچه رو میبینم اونقدر لذت میبرم که بعضی وقتا به فایل گوش نمیدم دارم به زیبایی های اطرافتون توجه میکنم و درخواستم اینه که منم میخام همچین زمینی با این دریاچه این درختا و این زمین پوشیده از چمن داشته باشم که همیشه راه برم و ازش لذت ببرم

    و اما فایل خیلی تحسینتون میکنم که از انمیشن هم باور میسازید

    من که تا حالا این انمیشن رو ندیدم ام وقتی تعریفش کردید به خودم گفتم ببین میشه توی این داستان هم باورهای مثبت ساخت و قوانین جهان هستی رو درک کرد که وقتی تمرکزت روی نکات مثبت و زیبایی هاست جهان هم همونارو بیشتر برات میاره

    از روزی که به خدا توکل کردم و از کارخونه اومدم بیرون و توجه کردم روی زیبایی ها و نعمتها و از زندگی الانم لذت بردم خداهم لذتها زیبایی ها و ارامش و سلامتی راحتی بیشتری برام اورد

    هر روز که از خواب بیدار میشم از همون لحظه شکر گذاریم شروع میشه به خاطر خواب اروم .به خاطر صبح زیبا و جدید به خاطر دیدن زیبایی ها به خاطر عزیز دلم به خاطر خونه بزرگ و زیبای خودم به خاطر ازادی زمانی و مکانی که هر موقع میخام از خواب بیدار میشم و صبحونه میخورم و هر موقع هم بخام میرم روی علاقه هام کار میکنم و هر روز این رو شکر گذار خداوندم که مهم داد و ارزوی همچین زندگی داشتم که خودم برا خودم کار کنم و از کارم لذت ببرم و الان دارمش .تا قبل از این فایل میخاستم از کارم درامد بالایی بسازم و همینتور دنبال دلیل و باورهام میگشتم اما حالا فهمیدم من که قبلا ارزوی شغل خودم رو داشتم الان دارمش و حالا که درامد بالا میخام پس بهش میرسم عجله برا چی من باید از مسیر زندگیم لذت ببرم تا نعمتهای بیشتری وارد زندگیم بشه و این اصله نه بدو بدو برای درامد بیشتر نه عجله برای رسیدن به ارزوهای بیشتر

    ثروت لذت نمیاره مسیر رسیدن به ثروت لذت میاره

    در پناه الله شادو ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  8. -
    علیرضا رستاخیز گفته:
    مدت عضویت: 1798 روز

    دوست داری که مسیر رسیدن به اهدافت چه شکلی باشه ، به هرشکلی که بخوای در میاد ، تصویر رو چطور میبینی ، میتونه این مسیر تبدیل به یه دشت پر از گل باشه که با آرامش گل هارو بو‌ کنی ، قدم زنان و سوت زنان به همراه دوستان و همراهانت به سمت هدف پیش بری و از مسیر سرسبز لذت ببری یا میتونه این مسیر پر از مرداب وحشتناک از آتش و سنگ و مواد مذاب باشه که هر لحظه ممکنه کشته بشی و در نهایته سختی و مشقت این مسیر رو به سمت هدفت طی کنی .

    این انیمیشن درس های زیاد داره ، بینهایت زیبایی و نکات مثبت میشه از این انیمیشن کشید بیرون ، به لطف آموزش های استاد عزیزم زندگی رو میشه به رویایی ترین شکل ممکن تصویر کرد .

    تحسین برانگیزه نگاه جستجوگرایانه ی استاد برای پیدا کردن نکات مثبت این انیمیشن و تهیه این فایل جادویی .

    خیلی احساساتی شدم آخر این انیمیشن که هیچ‌ کس دوست نداشت آرزویی بکنه چون داشت از همون لحظه لذت میبرد ، همشون آرزوهاشون رو داشتن اما نمیدیدنش ، دیدشون محدود بود و طمع جلوی چشماشون رو‌گرفته بود ، گیسو طلا خانواده خرسی خودش رو داشت اما این همه مدت به دنبال سرپرست میگشت ، گربه پنجه نرم همدم خودشو داشت کسی که بتونه بهش اعتماد کنه اما نمیتونست به گربه چکمه پوش اعتماد کنه ، غرور و منیت گربه چکمه پوش که فکر میکرد یه زندگی ابدی داره و هیچ چیز نمیتونه از پا درش بیاره ، و اما اون سگ که تمام زندگیش پر از زیبایی و لذت بود .

    به همه چیز با دید مثبت نگاه میکرد ، به نظرم بین همشون کسی که از همه قوی تر و قدرتمند تر بود همین سگه هست ، توله سگ !

    اون معنی و مفهوم زندگی رو متوجه شده میدونه که همه چیز دو تا وجه داره و اون به همه چیز از وجه زیبایی نگاه میکرد .

    و اما اون غوله که عاشق تست کیکه ، اون میخواست قدرتمند ترین باشه طوری که تمام دنیا رو تصاحب کنه ، از لحظه ی حالش لذت نمیبرد ، با وجود اینکه موفق بود و یه زندگی رویایی داشت اما نمیتونست لذت ببره چون لذت بردنش رو معکول به زمانی میکرد که به هدف های بعدیش برسه و در نهایت هم در آتش خشم و حسرت خودش سوخت و نابود شد ، هیچ‌کس رو نتونست دوست خودش بگیره چون از هر چیزی که اطرافش بود به عنوان وسیله ای برای رسوندن اون به هدفش استفاده میکرد و آدم هارو پله میکرد تا به هدفش برسه .

    و اما جمله طلایی گربه چکمه پوش وقتی که داره با گرگ مبارزه میکنه میگه من میدونم که در نهایت خواهم مرد و تو بر من پیروزی اما من تا آخرین قطره خونم برای زنده موندم میجنگم …

    یه باره دیگه من میدونم که درنهایت خواهم مرد و تو بر من پیروزی اما من تا آخرین قطره خونم برای زنده موندم میجنگم

    امیدشو‌ از دست نداد ، مهم نبود که چقدر فرشته مرگ قوی و قدرتمنده ، گربه چکمه پوش به جنگیدن ادامه داد تا درنهایت گرگ از کشتن اون صرف نظر کرد ، چون دیگه مغرور نبود و تغییر کرده بود .

    گفت من یه چیزه دیگه ای از تو میبینم .

    ترس آدمو نابود میکنه ، ترس نمیزاره تا به ندای درونت گوش بدی ، اون صدا میخواد بهت بگه مسیر چیه اما ترس با نجوا کردن نمیزاره صداشو بشنوی ، چه زمانی میترسی وقتی که قدرت رو به عوامل بیرونی بدی ، وقتی که بگی من ( روی محدودیت تمرکز کنی ) فلان هدف رو بدست میارم یا بدست آوردم . این ترس به دلت میندازه چون تو نمیدونی چی در انتظارته اما وقتی روی خدا ( روی قدرت بی نهایت ) حساب کنی دیگه آرامش داری و برات مهم نیست که چی در انتظارته میدونی که اون خودش همه چیز رو درست میکنه .

    میدونی که تو ، تو بغلشی و اجازه نمیده هیچ‌چیزی به تو آسیب بزنه ، بشکن زنان در جهانش ماجراجویی و تجربه میکنی اونم‌ همیشه حواسش به تو هست .

    وقتی که نگاه توحیدی داشته باشی این باور خیلی به تو آرامش میده که هر انفاقی بیوفته به خیر و صلاح منه چون که خدای من فقط خیر و خوبی و زیبایی برای من میخواد .

    استاد حرف قشنگی میزنه که میگه هر بار این ایده ای به فکرم رسید باید به خودم یادآور بشم که همین مغزم هم خدا آفریده که من میتونم باهاش خلق کنم ، وقتی که اینجوری فکر کنم دیگه با خیال راحت تصمیم میگیرم چون میدونم که تمامش هدایت خدای منه ، وقتی من احساسم خوب باشه ایده هایی بهم الهام میشه که منو به خواسته هام میرسونه .

    زمانی که باور های قشنگی داشته باشم و احساسم خوب باشه هر ایده ای که به ذهنم میرسه هر چقدر هم احمقانه به نظر برسه اما اون ایده بهترین راه حل برای مشکلات و چالش های زندگیمه و وقتی با توکل عمل بکنم از نتایجش شکفت زده میشم .

    ممنون از پیشنهاد خوبتون خانم شایسته و استاد جان ، خیلی لذت برم از تماشای این انیمیشن ، امیدوارم که همیشه تنتون سالم باشه و هر روز زندگیتون عشق و معجزه و حال خوب باشه .

    خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  9. -
    معصومه گفته:
    مدت عضویت: 1051 روز

    بنام خدایی که از رگ گردن به من نزدیکتره

    سلام به استاد عزیز و مهربان و مریم خانم واقعا شایسته که به لطف خدای مهربانم در مسیر رشد من قرار گرفتین

    سلام به دوستان نازنینم

    با شنیدن این فایل خیلی احساساتی شدم

    استاد انگار که برای کمک به من و راهنمایی من این فایل را ضبط کردین

    چقدر به موقع بود چقدر به این نکته و آگاهی احتیاج داشتم

    با چشمای پر از اشک مینویسم

    خدایا تو بی نظیری بینهایتی رحیم و رئوفی,زندگی من سرشار از نظم الهی است

    دوست دارم هرچی به ذهنم می‌رسه بنویسم احساس می‌کنم خدا الان بهم میگه می‌خواد من بفهمم

    خدایا من هیچی نیستم و هرچی که دارم تو به من دادی

    استاد شما بهترین ,آگاه ترین ,سخاوتمندترین استاد و انسانی هستین که دیدم و شنیدم

    خدایا سپاسگزارم که به من فرصت دادی تا به کمک بنده آگاهت با وجود و حضور تو آشنا بشم جایگاه خدا را بفهمم

    آرامش را احساس کنم,هر روز مشتاق کسب آگاهی باشم

    و خدا به هزاران طریق من رو هدایت می‌کنه خدایا شکرت

    استاد نازنینم این فایل هم مثل تمام فایلای شما پر از آگاهی و اطلاعات بود

    و چقدر من به این فایل احتیاج داشتم مدتها برام سوال بود که چطور می‌توانم با اطرافیان رابطه سالم و محترمانه بر قرار کنم و چند روزی بود که احساس میکردم بیشتر از قبل تنها شدم احساس نگرانی میکردم ولی یه حسی بهم میگفت که تو مدارت با بقیه متفاوت شده برای همینه که احساس تنهایی می‌کنی اماااااااااا وقتی این فایل را گوش دادم متوجه شدم که غرور من باعث شده که روابطم کم بشه و خودم رو گوللل میزنم

    غرور ,غرور

    ترمزی که نمیزاشت من به عزت نفس واقعی برسم

    من دنبال عزت نفس بودم اما نه میتونستم بقیه را خوب دوست داشته باشم نه خودمااااا

    دو روز پیش با دخترم صحبت کرده بودم و گفتم که می‌خوام از این به بعد تمرین کنم و بقیه را بدون هیچ قید و شرطی دوست داشته باشم

    و طبق قانون و آموزشهای شما این فایل را دیدم تا بفهمم که اگه میخوام به این خواسته برسم باید غرورم رو کنار بزارم

    غرور با یه روکش زیبا تو وجود من پنهان شده و کم کم دارم از وجودش مطلع میشم

    خدایا کمکم کن تا با آگاهی و آرامش بتونم غرورم رو کنار بزارم

    دنیا را جای بهتری برای خودم و دیگران کنم

    خودم دوست داسته باشم و بتونم به جهان و اطرافیان عشق واقعی بدم

    استاد خیلی سپاسگزارم که به هر طریقی دوست دارین به ما آگاهی بدین

    حتی با تماشای انیمیشنی و تعریف از اون چنان آموزشهایی میدین که به اندازه یه دوره ارزشمنده

    فکر نمیکنم بهتر این روش می‌شد غرور را توضیح داد

    سپاسگزاری را یاد آوری کردید

    سعی می‌کنم همیشه یادم باشه که سپاسگزارتر باشم

    قدر داشتهام را بدونم از لحظاتم با لذت استفاده کنم

    مغرور نباشم و یاد گربه بیفتم و به خودم بگم که بدون خدا و محبتهاش هیچی نیستم و هر چه دارم از اوست

    به امید خدای مهربانی که من را آفریده و دوست داره که من بنده شایسته ش باشم

    برای همه آرزوی سلامتی و خوشبختی و احساس خوب می‌کنم

    خدا نگهدار و هدایتگر همه ما باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  10. -
    ماهان بختیاری گفته:
    مدت عضویت: 1399 روز

    سلام بچه های عزیز سایت عباسمنش . استاد ممنونم واسه این نگاه زیبا از این انیمیشن فوقالعاده . اولین درسی که برای من هست اینه که اقا سطحی رد نشو ! مگه اولین بار هست که درسای زیبا از یک فیلم پیدا میشه ؟ میتونیم یکم تفکر کنیم در هر فیلم یا اتفاق ساده ای که هست در زندگیمون و انقدر درس یادبگیریم و بعد به بقیه هم یاد بدیم .

    چقدر مفهومای مختلف مثل غرور و عشق زیبا نشون داده شده بودن . درواقع غرور یک ویژگی مثبت نبودش برای گربه فقط نشانه ای از ترس ها و خلا های اون بود . فیلم اولیش راجب زندگی گذشتش هست که من سال ها پیش دیدمش و الان میخوام دوباره ببینمش .

    زندگی با ترس حال نمیده . میدونین اون ترس وقتی توی وجودش اومد وقتی که توی کوهستان ارواح گمشده بود ، اصن نگذاشت فکر کنه و فقط فرار کرد و هی همه چی بدتر شدش . ولی همونطور که اخر فیلم رفت توی دل ترس یعنی مرگ ، اون عزت نفسی که داشت که گفت میدونم که تورو هیچوقت شکست نمیدم ولی میخوام بجنگم ، اصل مطلب بودش .

    این سگ چقدر گوگولی بود ! اصن هرچیزی یه شکل دیگه ای توی دنیاش بود . اونجا که به عنوان تله گذاشتنش اون خانواده خرس ها ، سریع باهاشون میخنده و اونم قاطی دعواهاش میشه . الان من حرف حافظ رو بیشتر درک میکنم که میگه اسان گیر برخود کار ها …

    این سگ حتی موقعی هم که باهاش بدرفتاری شد انرژیشو نباخت . خود من شخصا این همه رفتار خوب رو میبینم اصن واسم عادی میشه و یکم یکی اخم میکنه من میگم وای تو چه غلطی میکنی قانون مگه نیس توی این دنیا و میرم توی فاز سرزنش ! ولی خداروشکر خیلی بهتر شده الان این بخش و امشب هم اصن انقدر حال معنویم خوب شد که یه اگاهی هایی درسافت کردم که جرقش همین انیمیشن بود : توی فیلم زندگیت تو ستاره ای . یاد بگیر بخش خودتو‌انجام بدی و خودتو زندگی کنی دیگه واکنش بقیه به خودشون برمیگرده . من همش فکر میکردم اگه یکی یه اخمی به من کنه یا یکم حرفمون بشه من خیلی ارتعاش بدی فرستادم و اصن در مسیر اشتباهم خدایا چه کاری کنم الان مگه من این همه روی خودم کار نمیکنم یعنی چی طرف گرم سلام نکرد ! یعنی چی بی محلی کرد ! و اصن کل اون خوبی ها کل اتفاقای خوب کل هرچیز دوست داشتنی ای رو میبوسیدم میزاشتم‌کنار و خودخوری شروع میشد … الان من دیگه واسه دل خودم زندگی میخوام کنم که تکامل میخوادش . اقا من قصدم عاشقیه قصدم خودمو زندگی کردنه سلام رو بکن و رد شو داد که داد نداد مهم نیس . وقتی یه نازیبایی میاد اگه من نگاهم رو بهش خوشگل کنم دیگه اهمیت نداره چی اتفاق افتاده مهم حال منه مهم دنیای منه ! بقیه خودشون میدونن و بازی خودشون من مهم اینه که خودمو تجربه کنم و تنها خط قرمز من این باشه که بقیه رو له نکنم با کار و کلامم .

    انیمیشن سول یا روح هم خیلی خیلی شاهکاره اونجا اصلا داستانش راجب دنیای پیش از تولد ماست که خیلی جالبه پیشنهاد میکنم ببینید اشک از چشماتون میاد این حس بینظیره !

    این خوش حال بودن و قشنگ نگاه کردن باعث شد همه چیز راحت بشه واسه « توله سگ » قصه ما ! بابا تورو گروگان گرفتن واسه نقشه و طرف هم قلبش از سنگه چرا تو دلشوره نمیگری ؟! چون باور داشت که دوستی بین اونا واقعیه . اون یکی گربه هم که چون باورش این بود که همه خیانتکارن همش از این جنس اتفاقا رو دریافت میکرد ! ولی تکامل به زیبایی طی شدش . من یه چیز قشنگ دیگه هم یاد گرفتم : وقتی گرگ مرگ تغییر رو دید بهش فرصت داد . نشون میده که وقتی ما تغییر میکنیم خدا رو ما حساب میکنه ! وقتی هی ما میترسیم و فرار میکنیم به شکلای مختلف یا مثلا میگیم اعراض یا استفاده از روابط یا الکل یا هرچی ، انگار عرصه به ما تنگ تر میشه و هرچی مقاومت میکنی همه چیز بیشتر میریزه بهم . ولی وقتی رها میشیم و نگاهمون عوض میشه ولی واقعی ها نه ادا سر هرکی رو کلاه بزاری سر روح درونت رو‌نمیتونی که ؛ همه چیز درست میشه و حمایت این سیستم رو دریافت میکنی . اره مردن اتفاقی حتمی توی سیستمه اقای گربه چکمه پوش ولی من بهت فرصت بیشتری میدم تا خوب زندگی کنی و از همین یه جونت لذت ببری . هیچ جادویی نیاز نیست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      ناعمه احمدی گفته:
      مدت عضویت: 1291 روز

      سلام ماهان عزیز دوست خوبم

      چه جالب من امروز رفتم مغازه ای و چندین سوال پرسیدم از موجودی کارهاشون و چند تا قیمت و در آخر گفتم ممنون آقا و ایشون پاسخی ندادن قبلا هم این اتفاق افتاده بود، و چون خودم محصولاتم رو بفروش میرسونم همیشه با همه مشتری ها چه اونهایی ک میخرن چه نمیخرن و صرفا قیمت می گیرن با زبانی خوش و چهره ای خندان صحبت میکنم و بدرقه شون میکنم، بعد امروز ب خدا گفتم چرا ینی مشکل از منه !؟ البته این موارد کم پیش میومد ولی خب ذهنه میگفت برا خودش دیگه، و منم اینطور تفسیر میکردم ک اشکالی نداره تو باید ادب رو سرلوحه رفتارت قرار بدی و منتظر پاسخ ابراز محبت نباشی و شاید الان حالش مساعد نبوده

      و الان ک ب کامنت شما هدایت شدم ک گفتین تو کارت خودت رو انجام بده، کاری ک فکر میکنی درسته رو انجام بده و واکنش بقیه برات مهم نباشه، هرکس جواب فرکانس خودش رو میگیره، قضیه رو گرفتم.

      چه جالب نمیدونستم در این زمینه واکنش بقیه نباید برام مهم باشه و من اون کاری ک میدونم درسته انجام بدم.

      سلام کن و رد شو اگر جواب داد ک داد اگر نه رد شو و برو دنبال زندگی خودت، نزار افکار بد وارد ذهنت بشه.

      ممنونم از شما، در پناه الله شاد و ثروتمند باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        ماهان بختیاری گفته:
        مدت عضویت: 1399 روز

        سلام امیدوارم حالتون خوب باشه

        اول از همه تحسینتون میکنم که به حقوق ناچیز کارمندی که خیلی ها ارزوشونه راضی نشدین و محصولات و بیزنس خودتونو دارین . اره این نگاه رها بودن از مردم خیلی توحیدی هست ولی حواستون باشه که ما باید به تعادل برسیم ! خیلی جالبه توی دوره عزت نفس استاد میگن که یسری ها افراطی میخوان برداشت کنن از یسری حرف ها . ح‌استون به این دام بزرگ باشه حتما . اره شما باید با حال خوب محصولتونو معرفی کنین و من تحسین میکنم این رفتار شما رو ولی اگه برای مثال فروشتون کمه یه مسئله ای هست که باید حل کنین تا پیشرفت کنین نگین من توجه نمیکنم به مشکلی که هست . مسئله ای اگه هست قطعا راه خلش هم میادش و اصلا اعراض کردن معنی نداره .یا مثلا توی بحث ارتباطات ، به قول امام علی اگه اشتباه نکنم میگن که اونچه که برای خود میپسندی برای دیگران بپسند یعنی که اگه یه کاری تورو اذیت میکنه خودتم انجامش نده در برار مردم ولی در غیر این صورت ازاد و رها زندگیتو بکن . چون راجب بیزنس و پول خیلی علاقه دارم و تحقیق میکنم این کامنت رو براتون مینویسم مرسی که شبیه بقیه نیستید و روی خودتون کار میکنید مراقب خودتون باشین

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      وجیهه بانو گفته:
      مدت عضویت: 1837 روز

      سلام و درود به شما ماهان عزیز

      هزاران بار تبریک منو بپذیر دوست عزیز از این که اینقدرررررر زیبا بین و دقیق هستی…

      بسیار تحسین برانگیز بود برام وقتی این کامنتت و همینطور پاسخی که برای خانم صمدپور نوشته بودی رو خوندم..

      آفرین به شما پسر خوب و پر تلاش..

      چقدر لذت بردم از برداشت‌هایی که همه بجا ، دقیق ، ریز بینانه و نشان از نیک اندیشی شما بود…

      این قسمت زیبای کامنتت که گفتی:

      توی فیلم زندگیت تو ستاره ای . یاد بگیر بخش خودتو‌انجام بدی و خودتو زندگی کنی دیگه واکنش بقیه به خودشون برمیگرده

      منو یاد کتاب چهار میثاق انداخت که نویسنده ش یک شمن سرخپوست از قبائل تولتک هاست کتاب با ارزشیه به طور خلاصه میگه اگر میخوای شاد زندگی کنی باید چهارتا پیمان رو با خودت ببندی:

      1- کلام خود را به گناه آلوده نکنید. 2- هیچ چیز را به خود نگیرید. 3- تصورات باطل را کنار بگذارید. 4- نهایت تلاش خود را برای رسیدن به موفقیت به کار گیرید…

      حرف شما دقیقاااااااااااااا پیمان دومه (هیچ چیز را به خود نگیرید)

      ماهان عزیز برات موفقیت و پیروزی و شادی ارزو میکنم..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        ماهان بختیاری گفته:
        مدت عضویت: 1399 روز

        سپاسگزارم از ریپلای قشنگتون . اشک توی چشام جمع شده اصلا یاد میواق دوم نبودم ! من این کتاب رو بارها خونده بودم ولی نمیدونستم انقدر عمیق همه جا نشانه هایی ازش هست . ممنونم که یاداوری کردید این کتاب رو . به شخصه برای من پیمان دوم ریشه زیادی داره و همیشه باید روش کار کنم …

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: