درس‌هایی از انیمیشن گربه چکمه پوش - صفحه 13 (به ترتیب امتیاز)

794 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نازنین خشنود گفته:
    مدت عضویت: 1432 روز

    سلام استاد عزیزم سلام مریم جانم سپاسگزارم از شما بنده های خوب خداوند واقعاً این فایل پر از آگاهی‌های ناب خالص و عالی بود نمیدوووووونم چطور از خداوند سپاسگزاری کنم ک انقدر چشم منو باز کرددده گوش های منو شنوا کرد

    چقدرررر احتیاج داشتم ب این حرف هاااا

    راستش من تا همین یک ساعت پیش که این فایلو گوش بدم همیشه به خودم سخت می‌گرفتم زندگی رو با آدما ارتباط برقرار نمی‌کردم بهشون عشق نمی‌دادم سر اینکه می‌گفتم من باید سریع برم به کارهای خودم و هدف خودم برسم و و حتی خودم را از هم صحبتی با خانواده‌ام هم محروم کرده بودم با این توجیه که اون‌ها قانون رو نمی‌دونن اون‌ها هیچی از زندگی کردن نمی‌دونن و منی که قانون رو می‌دونم نباید وقت خودم رو کنار اون ها تلف کنم

    در صورت اینکه آغوش مادر وقت تلف کردن نیست

    بغل کردن دختر یک ساله‌ای که کلی انرژی و شور و هیجان توی خونمون آورده وقت تلف کردن نیست

    صحبت کردن و گفتن و خندیدن با خواهرهام وقت تلف کردن نیست

    گفتن یک خوش آمد و سلام و احوالپرسی و احساس خوب دادن به فردی که سال‌ها به خونمون نیومده بود و حالا مهمونمون شده وقت تلف کردن نیست

    کمک کردن به مادرم توی چیدن یک سفره صبحانه وقت تلف کردن نیست

    صحبت کردن راجع به نکات مثبت زندگی و لذت بردن و خوش و بش کردن با دوست پسرم وقت تلف کردن نیست

    تماشا کردن رئالیتی شویی که برای اومدن فصل جدیدش ذوق و شوق داشتم وقت تلف کردن نیست

    کنار خانوادم نشستن و با لذت صبحانه خوردن وقت تلف کردن نیست

    می‌دونید استاد من همیشه از یک طرف بوم میفتم

    اونقدر کمالگرا هستم که وقتی برای خودم هدفی رو انتخاب می‌کنم حتی اگر یک دقیقه (واقعاً بدون اغرار حتی اگر یک دقیقه )وقتم را به چیزی به جز اون اختصاص بدم از خودم ناراضی و ناخشنودم

    و توجیهمم اینه ک من قانون تمرکز لیزری رو میدونم

    اما یکی نیست بگه دختر خوبم نازیی خانومم

    ایا قانون احساس خوب اتفاقات خوبم میدونی؟

    قانون احساس بد اتفاقات بدم میدونی؟

    میدونی ک باید هرلحظه سپاسگزار باشی و روی نکات مثبت تمرکز کنی ؟

    میدونی ک احساس گناه بعد از خوردن 200کالری اضافه ی غذا چ فرکااااانس مخربی رو ارسال میکنه؟

    یا داری ادای اونایی ک ب قانون عمل میکننو درمیاری ؟

    من همیشه باتوجیهات مضخرف خودمو از ادما دور میکردم ازوجودشون از برکتشون

    اماحالا نگاه جامع تری ب زندگی دارم وامیدوارم خداوند منو هدایت کنه ک بتونم این اگاهی هارو واقعا در عمل اجرا کنم ن فقط این حرفا در قالب یک کامنت باشه

    میدونین استاد الان ک دارم فکر میکنم میخوام مث اون سگه زندگی کنم

    چقدرررر ذوق کردم و اشک ریختم واسه اون تیکه ی ک مریم جون توضیح داد ک خونواده ی اون سگه میخواستن برای همیشه خودشونو از شر اون سگه خلاص کنن

    اما نگاه اون سگ چقدررر زیبا بود

    زندگی رو سخت نمیگرفت

    گفت اسان گیرکارها کز روی طبع سخت میگیرد جهان برمردمان سخت کوش

    سگی ک مهربون بود و خوش بین و همه چیز رو زیبا میدید مسیر خواستش هم زیبا و لذت بخش بود خداااای من چقدر قشنگ چقدرررر احتیاج داشتم بهش

    وحتی اگر همین یدونه اگاهی رو در زندگیم اجرا کنم

    کلیییییییی جلو تر هستم و زندگی سراسر بهشته

    ممنون استاد جان کلی حرف دیگه دارم ک بخودم گفتم بجای اینکه اینجا بنویسم الان برم بهشون

    عمل کنم کنار خانوادم و لذت ببرم

    دوستتون دارم هم شمارو هم مریم خانم قشنگموووو

    دختر کرمانیییی زیبایی ک همشهری خودمه

    عاشقتونم

    درپناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  2. -
    آزاده کاکاوندی گفته:
    مدت عضویت: 1458 روز

    بسم اللّه الرحمن الرحیم

    و العادیات ضبحا (1)

    فالموریت قدحا (2)

    فالمغیرات صبحا (3)

    فاثرن به نقعا4 فوسطن به جمعا (5)

    ان الانسان لربه لکنود (6)

    و انه على ذلک لشهید (7)

    و انه لحب الخیر لشدید (8)

    افلا یعلم اذا بعثر ما فى القبور (9)

    و حصل ما فى الصدور (10)

    ان ربهم بهم یومئذ لخبیر (11

    به نام خداوند بخشنده بخشایشگر. قسم به اسبانى که (سواران در جهاد کفار تاختند تا جایى که ) نفسشان به شماره افتاد (1).

    و در تاختن از سم ستوران بر سنگ آتش افروختند (2).

    و (بر دشمن شب یخون زدند تا) صبحگاهان آنها را به غارت گرفتند (3).

    و گرد و غبار (از دیار کفار) بر انگیختند (4).

    و سپاه دشمن را همه در میان گرفتند (5).

    که انسان نسبت به پروردگارش کافر نعمت و ناسپاس است (6).

    و خود او نیز بر این ناسپاسى البته گواهى خواهد داد (7).

    و هم او بر حب مال دنیا سخت فریفته و بخیل است (8).

    آیا نمى داند که روزى (براى جزاى نیک و بد اعمال ) از قبرها بر انگیخته مى شود؟ (9).

    و آنچه در دلها (از نیک و بد پنهان است همه را پدیدار مى سازد (10).

    محققا آن روز پروردگار بر (نیک و بد) کردارشان کاملا آگاه هست (و به ثواب و عقابشان مى رساند) (11).

    در حقیقت این سوره در باره ناسپاسى انسان و کفران نعمت هاى پروردگارش و حب شدیدش نسبت به خیر سخن مى گوید، و نتیجه مى گیرد با اینکه دوستدار خیر خلق شد، و با اینکه خیر را تشخیص مى دهد، اگر انجام ندهد حجتى بر خدا ندارد، بلکه خدا بر او حجت دارد، و به زودى به حسابش مى رسند.

    سلام به استاد عزیزو مریم شایسته مهربان

    سلام به همه دوستان توحیدی سایت

    امروز وقتی این فایلو دیدم رفتم اون انیمیشن گربه چکمه پوش نگاه کردم چقد زیبا استاد قانون در مورد این انیمیشن بکار بردید وقتی صحبتهای شمارو شنیدم گفتم چرا من در هر کاری نمیتونم قانون بکار ببرم ینی متوجه میشم قانون چیه ولی هیچ نتونستم شباهت ها و مثالهایی که شما و بچه های سایت میگن رو ربط بدم و این نشون از مدار و درک آدمها داره البته منم دارم تمام سعی امو میکنم که درکم بالا تر بره و ببشتر بفهمم قانون و عمل کردن بهش و ربط دادن اون به زندگیم و مطمینم که زودتر و سریعتر مدار منم بالا میره و بیشتر میفهمم

    امشب به صورت هدایتی سوره عادیات خوندم اولش اصلا متوجه نشدم منظورش چیه خدایا تا ایه های 6به بعد یکم متوجه شدم در مورد کفر و ناسپاسی میگه تا اینکه رفتم تفسیرشو سرچ کردم فهمیدم آقا وقتی منم منم کنی وقتی رو خودت فقط حساب کنی وقتی حالت با خودت خوب نباشه تنهایی همیشه و کفران و ناسپاس نعمتهای خدا میشی و همه چیز برات سخت پیش میره حتی راهای روبروت و مثل گربه داستان ما میشه اما وقتی حالت خوب باشه خوشبین باشی به همه چیز از تمام چیزهایی ک داری احساس لذت ببری و سپاس گزار باشی و همه رو دوست داشته باشی و متواضع مثل سگ داستان ما تمام راها گلستان میشه برات مثل ابراهیم اتش براش گلستان میشه مثل موسی اون اتیش از دور میبینه براش رسیدن به پیامبری وتسیلم خدا شدن میشه

    همه ما هم همینطور هستیم اگ مثل استاد همه چیزهای تو زندگیمون حتی این نوشتن کامنت شکرگزار و سپاسگزار باشیم و همه چیز و از خدا بدونیم و متواضع باشیم همه چیز ک بخاهیم بهمون داده میشه و حتی خدا همیشه آغوشش به روی ما بازه منتظره ما از راه نادرست برگردیم و صداش بزنیم هرآنچه بخاهیم به ما بده و وقتی تمام شخصیتت عوض شد فهمیدی قدرت برتر یکی دیگه اس همه چیز به اسانی بدست میاد از هیچ چیزی نمیترسی و لازم نیست کار خاصی انجام بدی که به ارزوت برسی به راحترین شکل ممکن به آرزوت میرسی مثل گربه چکمه پوش گیتی پنجه طلا

    به قول استاد همه چیز به راحتی برای من بدست اومده

    فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿١٣﴾

    پس [ای انس و جن!] کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟ (13)

    وقتی همه چیز از خداست چرا تسلیم او نباشیم که همه چیز گلستان بشه برامون

    تمام این کامنت نوشتن هم از خداست چون واقعا نمیدونستم اصلا چی بنویسم خدا هدایت کرد و گفته شد بنویس و نوشتم

    استاد عزیزسپاسگزارم ازتون که درس توحید و خودشناسی به ما میدید.مریم عزیزسپاسگزارم که همراه استادید در همه جا یار استادید و با عشق برای رساندن همه این مفاهیم با ارزش فیلمبرداری میکنید که پیام وحی الهی به ما برسه باشد که همه ما عملگرا باشیم

    انشالله منم بتونم جز شاگرداولهای استاد بشم با طی کردن تکامل و عمل به قانون

    دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  3. -
    ارشیا گفته:
    مدت عضویت: 2158 روز

    سلام‌استاد عزیزم و همه دوستان عالی در سایت از جمله خانم شایسته گرامی و زحمت کش.

    خب اول بگم که نمیدونم بگم امروز یا دیروز یا دیشب، راستش من تو آمریکا بودم و این فایل رو گوش دادم و برای یک سفری سوار هواپیماشدم که اتفاقا دیدم که بخش سرگرمی هواپیما این فیلم رو داره، و خلاصه نشستم پخ شکردمو و دیدم، و چقدر تماشایی بود و قشنگ، و چقدر ممنونم‌که این فایل رو گفتید که در حین لذت بردن از فایل شدش که دقت کنم و بتونم درک بهوری داشته باشم تا عمل بهتری کنم.

    خب ابید بگم که انصافا تیلی نعمت ها هست که من دارم و شاید یه روزی آرزو بوده، اماب ه محض اینکه این نعمت رو دریافت میکردم و بعد خوشحالی ها، میرفت به لیست دیده نشده ها و در حسرت یک جیز دیگه میموندم،حالا رابطه عاطفی باهش، ماشین باشه،دوست بتشه، وقت آزاد باشه، سفر باشه و ….

    خب الان دیدم که درسته که ماشین نخریدیم، اما فرصت این هست که ماشنی های بیشتری رو در زمان کمتری با همین کرایه هایی که میکنیم تجریه کنم ،درسته که رابطه عاطفی با جنس مخادف نستس،اما کلی دوست خوب و عالی دازم،آدم فوق العاده،خانواده خیلی عالی ،خود خدا رو دارم و مثال هایی از این شکل.

    امروز فهمیدم‌که خیلی دارای ها رو دارم، درسکا آرزو هایی هست اما واقعا متوجه شدم‌که نیازه آگاهانه تلاش کنم‌تا نعمت هام رو ببینم و این موقع هست که نعمت های بهتری میگیرم.

    سپساگذارم از فایل زیباکون، شاد و سلامت و پیروز باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  4. -
    حمید زمانی گفته:
    مدت عضویت: 1255 روز

    سلام استاد عزیزم

    من یک متعهد هستم

    استاد با این فایل همه چیز برای من روشن شد یعنی ایمان من افزایش پیدا کرد اصلا میخوام بگم که از قبل من با ایمان هستم و ایمان دارم فقط بر زبانم جاری بود ومیخواستم همه ی کارها را خودم انجام بدم خودم مدیریت کنم و اگر مطابق خواسته ام نبود یا مطابق برنامه ریزی ام نبود عصبی میشدم غُرغُر می کردم ولی امروز با گوش کردن این فایل در شب گذشته و اتفاقی که در همان شب و روز بعد برای من افتاد ایییییییمانم به اون قدرت فرمانروای جهانیان بیشتر شد و اون نیروی الهی را باور کردم و یقین بهش دارم که اون هست و کارها را در راستای خواسته ی ما رقم میزنه و خیلی خیلی با این اتفاقات ایمان من افزایش پیدا کردند حالا اتفاقات را براتون تعریف کنم که هممون ایمانمون به اون خدای یکتای یگانه به اون رب جهانیان بیشتر و بیشتر بشود استاد الان که دارم کامنت را مینویسم ساعت 8 صبح روز 14 اردیبهشت 1402 هستش :

    اتفاق اول : من یک خونه باغی دارم که آب به صورت مخزن اونجا هست و به صورت اتفاقی سه روز از سمت دولت تعطیل شد و من اونجا مستقر شدم به همراه خانواده ام من دیدم که آب مخزن رو به اتمام هستش تماس گرفتم با افرادی که کارشون اصلا آوردن اب هستش (موتور پمپ دارن و منبع دارن و روی یک نیسان آب را حمل می کنند ) و گفتم برای فردا صبح آب بیاورید و اونم گفت که میارم اوکی هست و تمام . به صورت کاملا اتفاقی شارژ باطری موبایل من تموم شد و هرچی زدمش به شارژ دیگه شارژ نمی شد و موبایل من به صورت کامل خاموش شد و شماره اون راننده نیسان را هم نداشتم دیگه و از اونجا به بعد نجواها اومدند ترس ها اومدن:

    تو بچه کوچیک داری اگر آب نیاره چی ؟

    اگه اب بیاره بعد باهات تماس بگیره تو خاموش باشی دیگه نمیاد ؟

    اگه این آب ها تموم بشه از تشنگی هلاک میشید اینجا ؟

    کاش شمارشو بر میداشتم یک جایی یادداشت می کردم ؟ وووووو

    و هزار تا نجوا و ترس و اضطراب دیگه و من باقدرت تمام گفتم توی ذهنم که برنامه ریز من خداوند هست و من به او توکل میکنم که باید مومنان به او توکل کنند در کارها دقیقا این مطالب رو در ذهنم گفتم و آرام شدم و هروقت هم که می اومد نجواها باز همین جملات را مرور می کردم و میگفتم توکل به الله مهربان حالا چه اتفاقی افتاد این اتفاق در شبی که فایل شما رو گوش کردم(البته فایل شما را سر شب گوش میکردم) ساعت 12 شب روز 13 اردیبهشت اتفاق افتاد من در خواب ناز و راحت به سر می بردم نگو اون نیسان مطابق همون آدرسی که بهش دادم اومده بود و یک همسایه داریم اتفاقی اون همسایه متوجه حضور اون فرد میشه راهنماییش میکنه درب مخزن را براش بر میداره و مخزن را پر آب میکنه و میره بدون اینکه من اصلا متوجه بشم و یا بخواهم کاری بکنم برای هدایت اون راننده نیسان که آب میاره و حتی هزینه اش را هم نگرفته و گفته که من بزنم روز بعد به حسابش در حالیکه من نقدی داخل خونه کنار گذاشته بودم اصلا بله این طوری زمانی که کارها را به او می سپاری به کاملترین حالت و راحت ترین حالت برای تو انجام میدهد شاید که راضی باشی.

    اتفاق دوم :

    این اتفاق صبح روز 14 اردیبهشت ساعت 5 صبح اتفاق افتاد جای اون خونه باغ پر از سگ های متنوع و مختلف هستش که البته من به یاری خداوند و نیرویی که اون در وجودم قرارداده دیگه ازشون نمیترسم و راحت و آسوده از کنارشون عبور میکنم ولی در مسیر من یک مکانی هست که فّنس کشیده شده و سگهای نگهبان آموزش دیده هستند و هر وقت از اون مسیر میرم این سگ از پشت فنس ها پارس میکنه و من توی ذهنم قدرت را داده بودم به اون و میگفتم که ببین این سگ آموزش دیده است و اگر بخواهد حمله کنه قطعا میتونه و قوی هستش و وووو هزار جور حرف دیگه از ضعف و ناتوانی خودم تا امروز صبح زمانی که از درب خونه باغی زدم بیرون نجواها اومدن گفتند چون تو دیشب به فایل استاد گوش دادی و در اون فایل صحبت از سگ و حمله شده است و خودتم خاطراتت را در ذهنت مرور کردی قطعا امروز این موضوع باید در زندگی شما رخ بدهد با توجه به کانون توجهت ولی من با اقتدار گفتم من از آنِ خداوند هستم و به سمت او بر میگردم و کسی که از اوست هیچ موجودی اِذن نداره بهش آسیب بزنه و توکل میکنم به اون نیروی الهی و اون همه ی کارها را برای من رقم میزنه و اگر هم اون سگ نگهبان اومد از پشت فنس ها بهش میگم ساکت شو و بشین سر جات و اون باید تحت امر من باشه چون من از خدایم و خلیفه روی زمین هستم این صحبت ها توی ذهنم مرور میشد که رسیدم به همون منطقه ای که فنس کشیده شده و دیدم صدایی نیومد و به راحتی از کنار فنس ها عبور کردم و نگو که این سگ تلاش کرده بوده و یک جایی پیدا کرده بود و از فنس ها خارج شده بود و پارس کنان با تمام سرعت به سمت من می دوید و من سینه ام را دادم جلو سرم را بالا بردم یک اّخم کردم و دیدم ، این رو استاد به عینه دیدم که اون سگ سرعتش کم شد و دویدنش را آهسته تر کرد و وقتی به چهار متری من رسید رفت به یک سمت دیگه ولی پارس میکرد من یک کیف چرمی دستم بود بالا بردم و بهش نگاه کردم گفتم ساکت شو و اون سگ ترسید و یک متر عقب رفت و ساکت شد دیگه پارس نکرد و من به راحتی از اون منطقه عبور کردم ولی دستم میلرزید با خودم گفتم ای دست من تو هم این نیروی الهی را این قدرت فرمانروای جهانیان را دیدی و برای همونه که میلرزی و بهش گفتم ، منم دیدم منم ایمان آوردم بهش، منم باورش کردم این قدرت یکتا یگانه رب جهانیان را اون نیروی واحد اون نیروی که میگه کّن فیکون ( باش پس می شود) را دیدم و خداوند هر روز ایمان من را با همین اتفاقات به ظاهر ساده افزایش میده و من دیگه فهمیدم که بابا در همه ی کارها به او باید توکل کنیم و تسلیم امر او باشیم و اجازه بدهیم که اون برای ما برنامه ریزی کند . و زمانی که کارها را به او میسپاری دیگه ترسی وجود نداره دیگه اظطرابی وجود نداره دیگه غمی وجود نداره و اینقدر آرام میشی و همفرکانس با خداوند میشی که دوست داری تمام لحظات زندگی را در این حالت و حس سپری کنی .

    الان دارم میفهمم استاد که توی قران نوشته که کسانی که ایمان دارند نه ترسی دارن و نه غمی یعنی چه ؟ الان قشنگ درک میکنم و دیگه از اینکه خونه ی دلخئاهم را ندارم و یا ماشین مورد علاقه ام را ندارم ناراحت نیستم چون میگم میسپارمش به او اون به من میدهد با توکل به او خدایا شکرت و سپاسگذارم ازت بابت همه ی داشته هایم .

    استاد عزیزم از فایل شما یک نکته دیگه هم پی بردم جایی که شما گفتید وقتی که نگاه و طرز فکرمون مثبت باشه دنیا هم زیبایی ها و مثبت هاش رو سر راه ما قرار می دهد و همینطور بالعکس و این به شدت باعث شد که من این جمله که بارها و بارها شما داد میزدید و من فقط می شنیدمش ولی درکی نداشتم الان درکش برام راحت تر انجام شد ان مع العسر یسری با هر سختی آسانی هست اگر نوع نگاهت فقط و فقط مثبت باشه و مثبت ها را ببینی و این باعث میشه که از همه چیز لذت ببری و لذت های بیشتر را درک کنی و آسانی بیشتری را در زندگی ات ببینی.

    از شما استاد خوبم کمال تشکر قدردانی دارم به واسطه ی این فایل های عالی و پر محتوایی که میگذارید و باعث افزایش ایمان و تقوای ما میشه و میتونیم به راحتی با کنترل ذهنمون اوضاع را به نفع خودمن تبدیل کنیم و خداوند را سپاسگذارم که تکنولوژی را به یاری استاد عزیزم فرستاده که فایل های با کیفیت با صدای واضح و عالی را برای هدایت ما ضبط می کنند .الهی صد هزار مرتبه شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      رضوان یوسفی گفته:
      مدت عضویت: 2235 روز

      به نام خدایی که در این نزدیکی ایست

      سلام آقا حمید عزیز و توحیدی و ثروتمند

      بسیار سپاسگزارم که تجربه های شیرین و توحیدی تان را با ما به اشتراک گذاشتید.

      اون قسمت سگ ها واقعا ترسناک بود. منم یاد یه خاطره ی از یه خروس جنگی دارم. یبار رفته بودیم خونه یه فامیلی خروس وحشی داشتند، من اطلاع نداشتم، رفتم که بروم سرویس بهداشتی یهو دیدم افتاد دنبالم، با دو رفتم تو سرویس و در رو بستم و از شیشه در نگاهش می کردم دیدم پشت در داره قدم میزنه، خلاصه یه مقدار که موندم دیدیم نیستش، گفتم خدا را شکر رفته. آروم در رو باز کردم و یواش یواش رفتم که برم داخل خونه که چشمم بهش افتاد که خودش رو پشت دیوار قائم کرده که من بیام بیرون، همین که چش تو چش شدیم من جیغ زدم و دو پا داشتم دوتا هم قرض گرفتم مسافت 10 متری تا در هال رو در تی ثانیه دویدم و چیزی نمونده بود مرا نوک بزنه. خلاصه اینکه مرد خونه با خانمش دعوا کرد که چرا خروس بیرونه؟ خانمش گفت ظاهر خودش پریده بیرون. و قبل ترش دخترشون رو نوک زده‌ بوده. که بعد از ما سر از بدنش جدا کردن.

      در پناه حق روز به روز توحیدی تر و ثروتمند تر و شادتر و موفق تر باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    نوشین نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 2058 روز

    به نام خدا

    سپاس از این فایل ارزشمند

    خدایا من و به آسانی هدایت کن

    من و به انسانهای خوب و آسان هدایت کن

    من و به راههای خوب و آسان هدایت کن

    من و به سفرهای خوب و آسان هدایت کن

    خدای ما خدای راحتی و خوبی هاست اگه زیبا ببینیم و سخت نگیریم

    از روزی که بدنیا آمده ایم هدایت شدیم به خوبی ها

    سپاس فراوان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  6. -
    مهدی بهارکامه گفته:
    مدت عضویت: 2333 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    وَ تَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ وَ کَفى‌ بِاللَّهِ وَکِیلًا «3»سوره احزاب

    و بر خداوند توکّل کن، و همین بس که خداوند وکیل و نگهبان (تو) است.

    سلام بر استادعزیز و خانم شایسته مهربان و دوستان پرانرژیه این فضای آموزنده.

    چرا میگم آموزنده!چون حتی به غیر از زحمت استاد از فایل گران مایه ای که با الهاماتی از جانب پروردگار دریافت کردن باما به اشتراک میگذارن و زحمت های خانم شایسته عزیز که من خودم شخصا میگم عینه یک لیدر مسئول فیلم برداری از فضاهای قشنگ و آگاهی های ناب رو بر عهده دارن و حتی شما دوستان عزیز که قطعا با قرارداشتن در این نوع مدار های فرکانسیتون دست به تایپ کردن میارین اینا همشون خودش یک سپاس گذاری داره که خداروشکرررررررررررر از طرق های بینهایت دستانتش مشغوله آموزش دادن و هدایت کردن ما به راه راست هستش هدایتی که من ازش امروز خواستم با دلوجون بهش گفتم آقاااااااا من تسلیمم(به هر خیری که از جانب تو به من برسه من فقیرم من رو هدایت کن)که یه جوری هدایتم کرده که هرچقدر یاداوری کنم قدرت دست کیه کم گفتم.

    امروز تو مجموعه ای که من مشغوله کار هستم راجب ارتقا دادن بخش از فعالیت ها من به مدیر مجموعه پیشنهاداتی دادم که آقا چقدر خوب میشه که مثلا ارائه کاری که به کارفرما میدیم به این صورت باشه. . .

    من درخواستم رو با قدرت اعلام کردم و مدیر مجموعه هم بسیار موافق با ایده من در بحث تغییر ارائه اما نه به روش من بلکه به روش خودش

    (این روهم بگم که این ایده الهامی از خدای وجودم بود که باورتون نمیشه مابقی داستان به چه صورته . . .).

    درخواست من به مدیر مجموعه این بود که از ترفندA کارهارو اراِئه بدیم اما مدیر مجموعه موافق اما مصمم این بود که از ترفند B کارهارو ادامه بدیم.

    خلاصه طی صحبت 10دقیقه مجادله من و مدیر مجموعه که ایده من بهتره وایده شما زمان برتر وطولانی تر هستش همون جا به دله خودم گفتمstop…مهدی برو بیرون که ادامه پیدا کنه خودت حالت بد میشه یعنی تو این حسو حال بودم که اسرار بیشتر داره تبدیل میشه به یک ناهماهنگی بین ذهن و روحم.

    باورتون نمیشه اصن دست خودم نبودم انگارییییییی عین یک ربات کنترل منو بدن دست اپراتور که منو بکشه از اتاق بیرون دقیقا عینه یک ربات. . .

    من هم از اتاق بیرون اومدم تنها چیزایی که از زبانم خارج شد و به خودم گفتنم این بود:

    خدایا خودت همه چیز رو میدونی و آگاهی من رو هدایت کن به راه راست منو هدایت کن.

    من تا اینو گفتم باورتون نمیشه مغزم نه بلکه دلم انگاری smsبراش بیاد که گفت تو برو بشین پشت میزت بقیش با من دقیقا عینه آیه:

    الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ «28»الرعد

    (هدایت شدگان) کسانى هستند که ایمان آورده ودلهایشان به یاد خدا آرام مى‌گیرد. بدانید که تنها با یاد خدا دلها آرام مى‌گیرد.

    وَ تَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ وَ کَفى‌ بِاللَّهِ وَکِیلًا «3»سوره احزاب

    و بر خداوند توکّل کن، و همین بس که خداوند وکیل و نگهبان (تو) است.

    من نشستم پشت میزم دستام خودکار رفت به سمت کیبورد و مشغول شدن به سرچ شدن مواردی که پاسخ جالبی برای ترفند Aباشه.

    یعنی توکل کردن به خدا یعنی این

    اینقدررررر کارهارو ساده راحت خودش انجام میده که با یک سرچ کوچولو صفحه وب اول و یک ویدیو کوتاه تمام پاسخ و مدارک من بود که به مدیر مجموعه ام بدم و تماممم.

    دقیقا عین کلام زیبای خانم شایسته که ذهنشون شده شبیه 2 کلید

    کلید اول پاسخ های ذهن راجب مسائل و چالش های ایجاد شده

    کلید دوم پاسخ های الهامی و هدایت شونده از سوی سیستم برای چالش های ایجاد شده.

    اینقدر خوش حال شدم که فقط گفتم خداروشکررتتتت که همه جوره باهام هستی.

    من با اعتماد به نفس قوی تری رفت سمت اتاق مدیر مجموعه و مدارک جدید و قوی تر رو به مدیر مجموعه دادم و باورتون نمیشه اینقدر جالب نرم شدن و نظرات من رو کامل گوش دادن و کامل هم پذیرفتن که خودم تعجب کردم…

    عینه هدایت،عینه کلام قرآن

    «38» قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَمِیعاً فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدایَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ‌ بقره

    گفتیم: همگى از آن (باغ به زمین) فرود آیید، اگر هدایتى از طرف من براى شما آمد، پس هرکه از هدایت من پیروى کند، نه برایشان بیمى است ونه غمگین خواهند شد.

    اما اما اما اصله قصه اینجاس . . .

    زمانی که درب اتاق خارج شدم یک حسه اعتماد به خودم در وجودم ایجاد شد

    بی شک ایمان دارم حسه غرور بود نه حسه تسلیم شدن در مقابل سیستم و سپاس گذاری گذاری کردن.

    اصلا تو حسو و حال و فضاش نبودم میدونستم که یه چیزی باهم جور نیس ولی پیداش نمیکردم…

    این موردی که میگم عینه اینکه گوشتو بگیرن بگن بشین رو این صندلی دقیقا به همین صورت گوشمو گرفت منو نشوند پشت میز اولین سرچ سایتم سایت استاد بود و منو برد در فایل جذاب درس هایی از انیمیشن گربه چکمه پوش. . .

    یعنی صحبت استاد و خانم شایسته شد از غرور ،از حسه کامل بودن خود،از توکل کردن به خدا،از اینکه چه کسی خالق توست . . .

    اینی که میگم واقعا قابل کلام نیس کاملا حسیه که اصن تخصصی راجب خودته اینطوری…

    تا فایل رو پلی کردم و گوش کردم گفتم یا مصیبتا که چه کار کردم. . .

    من مدتی بود که در حال آموزش حرفه ای یک نرم افزار هستم و اینقدر قشنگ خداوند من رو هدایت کرد به مسیر هایی که با وجود اینکه خودم سیستم ندارم برام اوکی کرد.

    آموزش هاشو برام تامین کرد و حتی وقت آزاد رو هم برام ایجاد کرد که تخصصی روی اون کار کنم با این وجود با اتفاقات امروز بین من و مدیر مجموعه و این انیمیشن زیبا که حتی سریعا دانلودش کردم که ببینم ماجرا از چه قراره. . .

    اونجا بود که گفت و

    بهم فهموند این همه نرم افزار برای چی؟

    اگه به من اعتماد داری پس تقلا کردنت برای فهمودن یکسری چیزا به بقیه برای چیه؟؟اینکه بگی من بلدم به این صورت پیش بریم؟؟

    اگه به من اعتماد داری توبقیه کارا دخالت نکن همون چیزی که برات فراهم کردم تمرکزتو بزار روی اون هرچیزی که لازم باشه به وقتش هدایت میشی…

    اگه به من اعتماد داری پس پافشاریت توی کار چیه؟؟

    همین صحبتا،همین کلمات گفتم چشم

    دوباره بر زبان جاری شد (هر خیری که از جانب توبه من میرسه من فقیرم).

    چند دقیقه بعدش اینقدر ارامش در دلم سرازیر شد که اصن یه حسه راحتی یه حسه غمت نباشه بسپارش به من در وجودم ایجاد شد.

    چقدر زیبا و چقدر قشنگ کلام الله میگه:

    وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ ۖ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ (ق ایه 16)

    و ما انسان را خلق کرده‌ایم و از وسوسه ها و اندیشه‌های نفس او کاملا آگاهیم که ما از رگ گردن او به او نزدیکتریم.

    وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ ۚ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ ۚ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا(طلاق ایه 3)

    و از جایی که گمان نَبَرد به او روزی عطا کند، و هر که بر خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد که خدا امرش را نافذ و روان می‌سازد و بر هر چیز قدر و اندازه‌ای مقرّر داشته است.

    هنوز اوله کارم تازه دارم یادمیگیرم که به تعهدم پایبندتر باشم حتی در کامنت نوشتن نمیدانم آخر هر کامنت به چه صورت پایان می یابد اما بازم مثله همیشه اعتماد به خودش

    آرزوی شادی بسیار فراوان و احساس خوب برای همگی دوستان عباس منشی و استاد عزیز و خانم شایسته و همه و همگی ارزومندم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  7. -
    مجتبی زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1922 روز

    به نام خدایم

    سلام خدمت همه عزیزان و استاد گرامی من 3 تا از دوره های شما را خریدم ولی با وجود اینکه هر روز تمرین ها را انجام میدم ولی تا به حال هیچ گونه دیدگاهی را در سایت نگذاشتم ولی بعد از دیدن این فایل اول مشتاق شدم که این فیلم را ببینم و بعد از دیدن این فیلم برای اولین بار مشتاقانه خواستم که دیدگاهم ونظرم را بنویسم

    چه دیدگاه الهی از زبان شما به ما رسید واقعا خدایم را سپاسگزارم که بوسیله شما که شده‌اید یکی از دستان خدایم برای راهنمایی و آموزش دیدن من در مورد قوانین جهان هستی از شما ممنونم

    اگر این فیلم را قبل از فایل شما میدیدم شاید اینقدر مجذوب این فیلم نمی‌شدم چقدر زیبا تفسیر کردید و چقدر مو شکافانه قوانین جهان هستی و از داخل این فیلم بیرون کشیدید آفرین بر شما و آفرین بر ذهن زیبای شما، از خدایم خواستارم که من هم به ذهن زیبا و آموزه‌های شما در مورد قوانین جهان هستی برسم شاید خدایم از من استفاده کرده و من را یکی از دستهای خود کرده که از طرف خودش به شما تبریک بگوید و آفرین بگوید

    چون من تا به حال نخواستم که در سایت شما چیزی بنویسم و نمی‌دانم که چرا اینقدر مشتاق شدم و هدایت شدم که چنین دیدگاهی را بنویسم و امیدوارم که به جایی برسم که خدایم به هر طریقی که خود می‌داند به من آفرین بگوید و مهر تأییدی بر افکار و ذهن و قلبم و قبول شدن در آزمون یادگیری ام بزند

    سپاس و درود خدا بر شما جناب عباسمنش واقعا فهمیدم که باید فقط پا روی ترسها گذاشت وهیچ ادعا و غروری در مقابل خدا نباید داشت و فقط باید به او سپرد و هدایت او را باید چشم گفت و تمام و بعد از بهشت برین در این دنیا لذت برد

    واقعا درست است خیلی از آرزوها و خواسته هایی که داریم و داریم شبانه روز برای رسیدن به آنها تلاش می‌کنیم تا به ستاره آرزوهایمان برسیم دقیقا در کنارمان هست و ما نمی‌بینیم و بیاییم جور دیگر به اطرافمان نگاه کنیم و از این داشته هایی که داریم لذت ببریم چون همین داشته ها آرزوهای ما هستند چشم ها را باید شست و جور دیگر باید دید

    وقتی که زیبایی ها را فقط می‌بینیم و مثبت فکر می‌کنیم دشمن دوست و یار می‌شود سد های جلو راهت خود بخود هموار می‌شود و سکوی پرتاب تو برای رسیدن به بی نهایت فراوانی ثروت و سلامتی و خوشبختی میشود

    خدایم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم از این همه محبتی که نسبت به من داری و دوستی ای که با تو دارم

    خدایم من از خیری که از تو به من برسد فقیرم

    من تسلیم تو هستم

    وباز هم از شما استاد گرامی ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  8. -
    محمدرضا روحی گفته:
    مدت عضویت: 1325 روز

    به نام تنها فرمانروای هستی

    با سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته گرامی و تمامی دوستان خوب همفرکاسی

    سپاس بیکران از استاد که با فایل انیمیشن گربه چکمه پوش درس‌های زیادی برای من داشت و برداشت‌های زیادی می‌شود از این فایل گرفت استاد من هم مدت 6 ماهی هست که برنامه کودک را به جدیت دنبال می‌کنم چون معتقدم چیزهای زیادی می‌شود یاد گرفت و در زندگی روزمره خود به کار برد و من هم برنامه کودک خارجی به نام تی فی تی را خیلی نگاه می‌کنم حتی چندین و چند بار و و این فیلم حکایت از دختری است که

    توانایی بالایی دارد و شکست را اصلاً قبول ندارد و این کنجکاوی و شهامت اون در زندگی به یک دختر قوی و با توانایی بالا شناخته شده است وتوصیه میکنم دوستان فیلم خوب واموزنده ودرسهای زیادی می‌شود ازاین فیلم دریافت کرد

    اما این فایل رو حتماً می‌بینم که استاد شما توصیه کردید و روی آن تمرکز و نکته برداری می‌کنم من هم مثل گربه چکمه پوش غرور و منیتی در بعضی از موارد زندگی من باعث شده که من را به عقب و در زندگی به جاهایی نرسم و در جا بزنم با اینکه می‌دانم و اذیت می‌شوم اما باز هم ادامه می‌دهم و برای من درس و تجربه نمی‌شود

    فرصت‌ها همیشه در زندگی پیش نمی‌آید اگر با آگاهی تجربه را تجربه نکنم غرورها و ترس‌ها از من کنار می‌رود و برای یک تصمیم عاقلانه درست می‌توانم قدم بردارم اگر گربه داستان ما غرور زیادی داشته و باعث شده که به خواسته‌های خودش در مسیر نرسد چون ترس و مسیرهای سخت و دشوار را انتخاب می‌کردند

    اما اگر در صلح باشی و نگاه خوبی به زندگی داشته باشی مسیر را گل و بلبل می‌بینیم و از آن رد می‌شویم و دنیا جوری دیگری میبینیم یک قانون است اگر زندگی ما آدم‌ها در بعضی مواقع سخت یا آسان است اگر درون ما دنبال زیبایی‌ها و سپاسگزاری باشیم همان را جهان به ما نشان می‌دهد که در وجود ما است من هم موضوع ترس وقتی بر من غلبه می‌کند کلاً ذهنمان از کار می‌افتد و نمی‌توانم کاری انجام دهم در این فیلم خیلی واضح و شفاف نشان می‌دهد اما جمله خوبی که استاد فرمودید این است که

    اگر بترسیم جهان ترس را احساس می‌کنه و هرجا بروی دنبالت می‌آید

    اگردرزندگی پیشرفت صورت نمی‌گیرد یا روابط تیره و تار است یا کار خوب پیدا نمی‌شود یا شغلی برای خودم دست و پا نمی‌کنم و یا اینکه نمی‌توانم تغییر را به راحتی برای خودم انجام دهم یا هر چیزی که در زندگی اتفاق پیش می‌آید که ما رو به سمت جلو حرکت نکنیم دلیل آن فقط ترس و ترس و ترس است درس‌هایی که این کارتون داشت اگر با عشق و لذت و انسان بهتری باشیم این یه فرصت کافی است که می‌توانیم زندگی بهتری را داشته باشیم که فروتن باشیم و امید مان را از دست ندهیم و از لحظه‌هایمان لذت ببریم اگر مثبت فکر کنیم

    استاد خیلی این فایل ارزشمند خوب و فوق العاده بود واقعا ممنونم از خانم شایسته هم بابت این فایل در طبیعت زیبای پردایس با دوربینی که قدم به قدم با استاد پیش رفت و صحبت‌های خوب استاد و شما هم آگاهی زیادی برای من داشت همه دوستان را به خدای بزرگ و مهربان می‌سپارم

    در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  9. -
    محمد خالصی گفته:
    مدت عضویت: 1952 روز

    درود به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان

    امروز که اومدم سایت رو چک کنم وقتی دیدم یه فایلی با اسم درس هایی که از انیمیشن گربه چکمه پوش سریع اومدک ببینم چیه!

    چون این انیمیشن رو من قبلاً چندین بار دیده بودم و واقعا انیمیشن فوق العاده ای هستش.

    چقدر فیلم و انیمیشن خوب میتونه هم برای بچه ها و هم برای بزرگسالان آموزنده باشه.

    با دیدن این فایل و توضیحات دقیق شما باعث شد که من به نکات بیشتری از این انیمیشن توجه کنم مثل جون های قبلی که گربه از دست داده بود در جایی بوده که غرور بر اون حاکم شده، و دیدگاه زیبای اون سگ به همه چیز و اتفاقاتی که براش افتاده بوده رو زیبا میدید.

    من با اون قسمتی که گربه چکمه پوش ترسید و اون گرگ بوی ترس رو احساس کرد خیلی ارتباط برقرار کردم چون دقیقاً یه همچین اتفاقی برای من افتاد

    من در یه موقعیتی قرار گرفتم که در مقابل آدمی بودم که از من خیلی گنده تر بود و در مقابل من بود و من خیلی ترسیده بودم و ترس بر من چیره شد

    و دقیقا زمانی که ترس بر من چیره شد ایمان من در اون لحظه از بین رفت

    شما استاد عزیز توی کتاب رویاهایی که رویا نیستند یه جمله خیلی قشنگ گفتید که ایمان و ترس 2 روی یک سکه هستند جایی که ایمان باشه ترس نیست و جایی که ترس باشه ایمان نیست

    و این ترسیدن من باعث شد که ذهن من به مدت طولانی من رو از اون آدم و تکرار اون اتفاق بترسونه

    و همیشه ذهنم با این سلاح بهم حمله میکرد و میدونستم اگر روی این ترس کار نکنم قطعاً در آینده برای من مشکل ساز میشه

    اگر ما با ترسای زندگیمون روبرو نشیم و نریم تو دلشون قطعاً برای ما مشکل ساز خواهند شد ولی اگر بریم توی دل ترس و اون رو حلش کنیم آدمی که بعد از رد کردن اون ترس میشیم اصلأ با آدم قبلی و شخصیت قبلیمون قابل مقایسه نیست.

    و در طی این مسیر شروع کردم کار کردم روی توحید خودم واینکه هیچکس به غیر از خدای من قدرت نداره برگی به بدون اذن خداوند از درخت نمیوفته

    و خوب هرچی جلوتر میرفتم شجاعتم بیشتر میشد و این ادامه دادن باعث شد که از هیچکس و هیچ شرایطی ترس نداشته باشم

    تنها کسی که میتونم روش حساب کنم فقط خدای خودمه و نه هیچ کس دیگه و با لذت زندگی می کنم و از لحظه به لحظه زندگیم لذت می برم.

    و اون اتفاق برای من خیر شد چون باعث شد که متوجه بشم در این مورد خیلی مشکل دارم و باید خیلی بیشتر روی توحید کار کنم

    غلبه بر ترسم نه تنها شجاع ترم کرد بلکه اون آدم رو هم دیگه ندیدم

    ما آدمها هرجایی که غرور بر ما چیره میشه خودمون رو نابود می کنیم و هر جایی که همه چیز رو به خدای خودمون وصل می کنیم آسون میشیم برای آسونی ها.

    یه فیلم دیگه ای هم من دیدم که ساعت ها میشه راجب درسها و باورهایی که داره صحبت کرد و به همه دوستان عزیز پیشنهاد میکنم که ببینند

    فیلم True spirit ساخته نتفیلیکس فیلم با داستان واقعا فوق العاده و واقعی.

    خداروشکر به خاطر این لحظه زیبا و درس های ارزشمند

    سپاس از شما استاد عزیز برای تمامی آموزه ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  10. -
    مریم محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1267 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام استاد عزیزم و سلام بچه‌ها همه.

    حس عمیقی تو قلبم گفت که بیام این متنو بنویسم با وجود اینکه سختم بود یه مقدار.

    در فایل «میزان تحمل شما چقدر است؟» نوشتم که چه تصمیمی گرفتم و چه حرکتی کردم. اون خوابگاه تعطیل شد و من جای مناسبی رو برای اجاره پیدا نکردم فعلا که با شرایط من جور باشه. این بود که تصمیم گرفتم مدتی رو با مادربزرگم زندگی کنم تا جایی رو پیدا کنم. خونه‌ی مادربزرگم که خودتون می‌دونید دیگه همیشه شلوغه، همه نوه‌ها و کل خاندان میان سر میزنن. خلاصه دوباره به این فکر افتادم که چطوری می‌تونم راحت کار کنم محیط آروم و مطمئنی داشته باشم برای کلاسام، تا به این فکر افتادم که یه چادر مسافرتی بگیرم و از عصر که هوا خنک میشه برم بالا پشت بوم و اونجا کارام رو انجام بدم. تو سایت نگاه کردم دیدم خب فعلا با شرایط الانم نمی‌تونم یه چادر بگیرم با اون قیمتا، دوباره به این فکر افتادم که چیکار کنم یه دفعه این ایده به ذهنم اومده که از یکی از دانش آموزام بپرسم ببینم داره و می‌تونه امانت بزاره پیش من. که اتفاقا گفت دارم و چون برامون کوچیکه می‌خوایم عوضش کنیم، شما حالا حالاها می‌تونی ازش استفاده کنی. خداروشکر کردم. هوای بالا پشت بوم بی‌نهایت عالیه، یه آسمون پر از ستاره سقف خونته و ماهی که مثل عروس شب تو دل سیاهیا می‌درخشه. یه فضای آروم و ساکت برای اینکه هم به راحتی پول بسازم و هم نسخه‌ی بهتری از خودم رو تحویل بدم به دنیا. اولش یه ذره سختم بود راجع به شرایط فعلیم توضیح بدم. اما همینطور که نوشتم دیدم چقدر نعمت دارم، چرا باید از شمردنشون خجالت بکشم. با یه قلب آکنده از امید و آرزو این راهو ادامه میدم. کم کم میام از اتفاقات بی نظیر تو مسیر براتون میگم.

    راستی اینم بگم که من امروز رفتم خونه‌ی پدریم که به پدر و مادرم سر بزنم، خب چون بالاخره اونجا یه اتاق خواب و تا حدودی امکانات داشتم کم کم داشتم وسوسه میشدم که همون جا مدتی بمونم تا جایی پیدا کنم، اما یه نشونه اومد و سریع گرفتمش که اصلا حتی فکر برگشتم نکن. تو فایل قدرت تصمیم گیری استاد می‌گن علت تصمیم‌هاتونو بنویسید تا هر وقت خواستین پشیمون بشین اون برگه رو نگا کنید و بدونید چرا این تصمیم رو گرفتین، من ننوشته بودم علتشو و الان فهمیدم چقدر اینکار مهمه و حتما انجامش میدم.

    به قول استاد: « در پناه الله یکتا، شاد، سلامت، ثروتمند و سعادتمند باشید.»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای: