ما در جهانی زندگی میکنیم که در هر لحظه، نتیجهی فرکانسها و کانون توجهمان را به شکل اتفاقات، آدمها و شرایطی که تجربه میکنیم، وارد زندگیمان میکند. در جهانی با این اصل و اساس، چه کاری میتواند اساسیتر از شناختن فرکانس خواستهها و بهبود همیشگی باورها باشد.
مسئله این است که، هرکدام از ما به تناسب محدودیت باورهایمان، گاریای از افکار منفی و باورهای محدودکننده به دنبال خود یدک میکشیم و به همان اندازه که مقاومت در برابر تغییر آن باورها به خرج میدهیم، خود را وارد مسیرهای سختتر و جادههای سنگلاخیتری میکنیم، چرخهای آن گاری فرسودهتر میشود و حمل آن را دشوار تر میکند.
سنگینیِ این گاری و سختی این مسیر همواره بر دوشمان خواهد ماند، تا زمانی که دست از مقاومت برمیداریم و رابطهی میان «باورهایمان» و «جنس اتفاقات مسیری که وارد آن شدهایم» را پیدا میکنیم و عزم خود را برای تغییر آن باورها جزم میکنیم.
ساخته شدن باورهای قدرتمندکنندهی جدید و تغییر نگرش قبلی، آرام آرام چرخهای این گاری را تعمیر میکند، بارش را سبکتر میکند و به تناسبِ باورهای قدرتمندکنندهی جدیدی که ساخته میشود، اسبهای قویتری به آن میافزاید که طی مسیر را برایمان سادهتر میکند.
هرچه سعی میکنیم آگاهانه، با تمرکز بر نکات مثبت زندگیمان به احساس بهتر برسیم، امکانات بیشتری به گاریمان میافزاییم که مسیر را برایمان لذتبخشتر میکند.
هرچه به کمک کنترل آگاهانهی ذهن، مدت زمان بیشتری در احساس خوب میمانیم، به جادههای سرپایینیتر و هموارتری هدایت میشویم و آرام آرام گاریمان تبدیل به ماشینی میشود که مسیر را برایمان سادهتر میکند.
این مسیر تکاملیای است که در دوره ۱۲ قدم در حال رخ دادن است. به همین دلیل وقتی در قدم ۱۲ام به زندگیات نگاه میکنی و نتایجات را با چک آپ فرکانسی قدم اول مقایسه میکنی، متوجه میشوی که چگونه از آن گاری زهوار در رفته، ماشینی تمام اتوماتیک و راحت ساختهای.
موضوع دوره ۱۲ قدم، بسیار فراتر از مثبت اندیشی است. موضوع این دوره، سلامتی، عشق، آرامش، ثروت و معنویتی است که حقیقت زندگی من است.
در جلسات این قدمها، دلایل این نتایج و چگونگی ایجاد آنها را برای افرادی شرح میدهد که، آماده ایجاد این تغییر و خلق چنین نتایجی شدهاند و حاضرند بهایش را با عشق بپردازند.
این دوره «همان چگونگیای» را شرح میدهد که، مرا از کارگری و رانندگی با تاکسی، به زندگی در شرایط کنونیام رسانده است. نتایجی که حاصل:
- تغییرات وسیع در باورها و شخصیتام،
- تلاش برای یافتن پاشنههای آشیل و حل ریشهای مسائل، به جای تلاش برای تغییر عوامل بیرونی.
- یافتن ترمزهای ذهنی و برداشتن مقاومتهای ذهنی به جای، تقلا و سختکوشیهای فیزیکی.
- و در یک کلام، حاصل درک این اصل که تمام اتفاقات زندگیام نتیجهی فرکانسهای خودم است
- و تلاش برای ارسال فرکانس خواستههایم به کمک کنترل ذهن میباشد.
تمرینات و آگاهیهای این دوره، آرام آرام توانایی کنترل ذهن و «عادتِ تمرکز بر نکات مثبت» را در ذهنتان میسازد و شخصیت شما را به گونهای تغییر میدهد که بتوانی در هر لحظه، آگاهانه به اتفاقات زندگیات به گونهای نگاه کنی که، به احساس بهتری برسی و مدت زمان بیشتری در آن احساس بمانی.
آنوقت است که به قول قرآن: لاخوف علیهم و لاهم یحزنون میشوی. زیرا کل داستان تغییر، «احساس خوب=اتفاقات خوب» است.
اگر نشانهای برای هدایت به این دوره و خلق آگاهانهی زندگیات دیدی، به جمع صمیمی ما در این دوره بپیوند. چرا که خداوند هدایتهایش را به زبان نشانهها آشکار میکند و یادت باشد که قلبت به راحتی این نشانه را میشناسد.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD243MB20 دقیقه
- فایل صوتی «گاریِ زهوار در رفته ی افکار محدودکننده» را رها کن18MB20 دقیقه
سلام به استاد گلم
سلام به تمام دوستان هم فرکانسی ام
سلام به تمام دوستان گلم
سلام به مریم عزیز
سلام به این همه زیبایی
این همه نعمت
این همه آرامش
این همه فراوانی
این آمریکای زیبا
این همه مردم خوب
این همه انرژی مثبت
سلام به استادی که نمیدونم چه جوری این طرز تفکر من را عوض کرد فقط میدونم که از وقتی که طرز تفکرم رو عوض کردم درهایی از نعمت پروردگارم به زندگی من باز شد
خیلی حالم بهتره شادتر هستم سلامت تر هستم
آزادی زمانی بیشتری رو دارم
هر روز نشانه های بیشتر رو میبینم
هر روز شاد تر هستم
هر روز سلامت تر هستم
هر روز از همنشینی با خودم از همنشینی با خدای خود از همنشینی با دیگران لذت میبرم
هر روز از صحبت کردن در مورد قانون صحبت کردن با خودم صحبت کردن با دیگران
صحبت کردن با خدای خودم لذّت میبرم
روزی نیست که توجه خودم را آگاهانه به سمت زیبا یی ها قرار ندهم
روزی نیست که در مورد قانون جهان هستی با خودم حرف نزنم
روزی نیست که در مورد خواسته هایم با خودم و با خدای خودم حرف نزنم
روزی نیست که با خودم تلاش نکنم که باور هایم را درست کنم ✌️
فقط می خواهم بگم که من پس از اینکه با آموزش ها و فایل های رایگان این سایت آشنا شده ام
با کتاب چگونه فکر خدارا در قرآن بخوانیم یا پیشبینی مالی شما در آینده یا فصل اول و دوم کتاب رویاهایی که رویا نیستند چند خصوصیت در من به وجود آمد 💪
اول اینکه به طور آگاهانه و به طور عادت من در هر روز توجه ام به زیبایی ها هست
الان طوری شده است که به طور ناخودآگاه هر روز به زیبایی ها توجه میکنم در زمان حال لذت میبرم
چقدر سلامت تر شدم چقدر شاد تر شدم و چقدر با خودم بیشتر در صلح هستم
تنها زمانی که توجه خودم را روی زیبایی ها و تمامی زیبای های این دنیا گذاشتم تنها زمانی که قرآن را مطالعه کردم تنها زمانی که با خدای خودم حرف زدم با خودم حرف زدن از فایل های رایگان شما استفاده کردم از فایل های زیبای سفر به دوران آمریکا و فایل های زیبای سریال زندگی در بهشت استفاده کردم 🌹
کمال تشکر رو از شما و مریم جان عزیز دارم به این دلیل که طرز تفکر من را عوض کردین 🌹🙏❤️
خیلی از عادتها به طور ناخودآگاه در من به وجود آمد که زندگی من را تا به الان متحول کرده یکی از عادتها توجه به زیبای ها است یکی دیگر از عادتها مدام در مورد قانون با خودم به خدای خودم حرف زدن هست یکی دیگر از عادتها این است که من در زمان حال لذت میبرم یکی دیگر از عادتها این است که من هر روز در حال مطالعه کتاب زیبای قرآن هستم
من کتابهای زیادی را مطالعه کردم و تا به حال هیچ کدام از آنها را دو بار مطالعه نکردم ولی تنها کتابی که الان دفعه سوم هست که با دقت و خلاصه برداری از آن کتاب در حال مطالعه آن هستند کتاب قرآن است
کتابی که طرز تفکر من را به دنیا عوض کرد
کتابی که تعریفی جدید از خدا به من داد
کتابی که تمامی حرفهایی که شنیده بودم را نقض کرد کتابی که فهمیدم خدایی که در حال اداره کردن جهان است خدایی است که در قرآن آمده است
نه آن خدایی که خانواده و منطقه تعریف کرده است نه خدایی که در کتابهای دینی خواندم
نه آن خدایی که در جامع دیدم
نه خدایی که در مدرسه به من آموزش دادن
نه آن خدایی که در کلاسهای مسجد به من آموزش دادند
و…
از زمانی که با شما آشنا شده ام چقدر شادتر شدهام چقدر سلامت تر شدم با اینکه الان که دارم این متن های زیبا را می نویسم کمتر از یک سال هست که با سایت تحقیقاتی شما آشنا شده ام
من که در زمان های گذشته وقتی که در خیابان می خواستم از جایی به مکانی دیگر بروم سعی میکردم که سریع این مسیر را طی کنم و فقط به مقصد برسم اما الان جوری شده است که به طور آگاهانه آهسته می روم و سعی میکنم تمامی زیبایی ها را ببینم
از دیدن شکوفه های درختان لذت ببرم از سرمای زمستان که به صورتم میخورد لذت ببرم از گرمای سوزان تابستان لذت ببرم از راه رفتن مردم لذت ببرم از راه رفتن خودم از حرف زدن از موهای زیبایی که دارم از قد بلندی که دارم از چشم های زیبایی که دارم از دست های کشیده زیبایی که دارم با پاهای بلند زیبایی دارم از همه و همه و همه لذت ببرم از این همه زیبایی این همه نعمت این همه فراوانی لذت ببرم این عادتی که به طور ناخودآگاه در من به وجود آمده
که در هر لحظه زیبای ها را ببینم فقط با دیدن سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا برای من به وجود آمد این فایلهای رایگان این فایل های عالی و درجه یک توانستن زندگی من را متحول کنند
الان که دارم این جملات زیبا را تایپ می کنم در اتاق خودم نشستم در یک اتاق تنها
تنهای تنها
فقط اینجا من هستم و خدای خودم و یک ساز زیبا که صبح تا شب و شب تا صبح او را در آغوش می گیرم و به واسطه آن بیشتر با خودم در صلح می شوم به واسطه تک تک نت هایی که اجرا می کنم با جهان هستی حرف میزنم به واسطه تک تک نت هایی که اجرا میکنم با خدای خودم حرف میزنم به واسطه تک تکه نت هایی که اجرا می کنم سلول به سلول بدنم می فهمد که این دنیا خدایی دارد
این دنیا خدایی دارد خدایی که همیشه در حال کمک کردن است
خدای که همیشه در حال یاری رساندن است
خدایی که همیشه در حال مهربانی کردن است
خدایی که همیشه در حال هدایت و کمک است
و…
نمیدانم چطوری از شما تشکر کنم نمیدانم چه جوری این طرز فکر جدیدی که به من القا کرده اید را شاکر باشم نمی دانم چه جوری از شما تشکر کنم فقط خدا رو شکر می کنم که در سال ۹۹ با شما آشنا شدم بدون شک سال ۹۹ نقطه عطف زندگی من بود سالی بود که در هر روز آن هر روز از روز قبل سالم تر بودم شاد تر بودم سلامت تر بودم با خودم بیشتر در صلح بودم و چقدر موفقیت کسب کردم تنها و تنها با استفاده کردن از فایلهای رایگان شما و تنها کاری که کردم این بود که من از نا خواسته هایم اعراض کردم و به خواسته هایم رو آوردم در مورد خواسته هایم حرف زدم در مورد خواسته هایم نوشتم در مورد خواسته هایم شنیدم در مورد خواستههایم دیدم و در مورد خواستهایم هر کاری که لازم میدانستم رو انجام دادم
و در مورد نا خواسته هایم
در مورد نا خواسته هایم هیچ کار را انجام ندادم فقط در مورد آنها حرف نزدم در مورد آنها هیچ چیزی را مکتوب نکردم در مورد آنها با خودم و با دیگران و حتی با خدای خودم هم سعی کردم صحبتی نکنم در مورد ناخواسته هایم ندیدم در مورد نا خواسته هایم نشنیدم تمام سعی و تلاشم را کردم که فقط و فقط در مورد خواسته هایم صحبت کنم فقط ورودی های ذهنم را کنترل کنم فقط به زیبای توجه کنم فقط از لحظه ی حال لذت ببرم فقط از اینکه امروز هم فرصت زندگی کردن دارم لذت ببرم فقط از اینکه امروز هم این فرصت را دارم که یک روز عالی را خلق کنم لذت ببرم فقط از بابت این سلامتی و شادی لذت ببرم فقط از بابت این زیباییها لذت ببرم شاید برای دیگران مبهم باشد که چقدر شکوفه های درختان زیبا هستند چقدر صدای کلاغ ها زیبا هستند چقدر صدای باران زیباست چقدر نم نم باران در خیابان زیباست چقدر خوشبو هستند چقدر زیباست چقدر زیبا وچقدر زیبا
آن لحظه که در خیابان راه میروم با خودم و با خدای خودم حرف میزنم وقتی که شکوفه های درختان رو میبینم وقتی که نم نم باران را می فهمم و وقتی که عطر گل یاس را میفهمم تمام اینها را با تمام وجودم با تک تک سلول هایم می فهمم و با تمام وجودم از خداوند عزیزم سپاسگزارم که سلامت هستم و میتوانم این زیبای ها را ببینم لمس کنم و آنها را درک کنم فکر میکنم این بزرگترین موفقیت است که برای من به وجود آمد 💪✌️
منی که اصلاً به زیبایی ها توجه نمی کردم هرگاه که در خیابان راه میرفتم یا با وسیله ای در حرکت بودم فقط منتظر بودم که از مکانی به مکان دیگر برسم اصلاً حواسم به آسمان به ابرها به شکوفه ها به درختان و حتی آسفالت براق کف خیابان هم نبود ولی الان از لحظه به لحظه و ثانیه به ثانیه زندگیم لذت میبرم از سانتی متر به سانتی متری که در خیابان راه می روم لذت می بردم
از دیدن آسمان به این بزرگی خورشید به این مهربانی ماه به این زیبایی شکوفه های درختان به این خوشبوی و حتی از برق آسفالت خیابان هم لذت میبرم از گرمای تابستان که پوست صورتم را میسوزاند لذت میبرم از سرمای زمستان که دستهایم را همانند یک چوب سفت و خشک می کند لذت میبرم از دانه های برف که به صورت می خورند لذت میبرم از دانه های باران که به شیشه عینکم برخورد میکنند لذت میبرم و نمی دانید چقدر احساس خوبی است وقتی که میدانی هنوز زنده هستی و هنوز فرصت این را داری که زیبای ها رو ببینی و یک روز دیگر را هم برای خود خلق کنی
نمی دانید چقدر لذّت میبرم وقتی که آیه هایی از قرآن را میخوانم که خداوند کوه و دشت و بیابان آسمانها و زمین ستارگان و ماه و خورشید را مسخر من کرده است تا زندگیام را آنطور که میخواهم خلق کنم
تو نمیدانی چقدر حالم خوب میشود آن زمان که میفهمم خدا از بین این همه مخلوق فقط زمانی که من را خلق کرد به خودش گفت فتبارک الله احسن الخالقین فقط از بابت خلق من به خودش تبریک گفت نمی دانی که چه قدرتی می گیرم آن زمانی که میفهمم خدا به تمامی جهان هستی دستور داد که به پای من سجده کنند
نمی دانی چقدر اعتماد به نفسم و عزت نفسم بالا میرود آن زمانی که میفهمم خالق من اینقدر به من بها داده است
آره درسته من تنها مخلوقی هستم که خود خالق زندگی خودش است
تنها مخلوقی که خود خالق زندگی خودش است
و تنها مخلوقی که خود خالق زندگی اش است
فکر میکنم این بزرگترین خوشبختی است که من در سال ۹۹ احساس کردم
تا به حال تا به حال از خوردن غذا به این حد لذت نبرده بودم وقتی که می توانم بوی خوب غذا را بفهمم دانه های براق برنج را ببینم وقتی که میتواتم این زیباییها را ببینم وقتی که می توانم این همه غذای خوشمزه رو با سلامتی کامل بخورم وقتی که میتوانم روی پاهایم راه بروم وقتی که میتوانم با دستانم صورتم را نوازش دهم وقتی که می توان موهای زیبای سرم را شانه بزنم وقتی که میتوانم با خودم حرف بزنم در آن نیمه های شب وقتی که میتوانم با خدای خودم حرف بزنم وقتی که میتوانم تجسم کنم وقتی که میتوانم ببینم آینده ای را که میتوانم آن را به کمک الله مهربانم بسازم
و…
تو نمی دانی که چقدر این موفقیت برای من موفقیت بزرگی است
به نظر من سال ۹۹ نقطه عطفی در زندگی من بود از بین سالهای گذشته یعنی از سال ۷۹ تا ۹۹ فکر میکنم سال ۹۹ بهترین سالم بود چرا که با شما آشنا شدم چقدر در کسب و کارم پیشرفت کردم چقدر شخصیتم عالی تر شد
چقدر آرام تر شدم چقدر مهربان تر شدن چقدر با خودم رفیق تر شدم چقدر با خدای خودم رفیق تر شدم چقدر دنیا را بهتر دیدم چقدر فکر خدا را بهتر خواندم چقدر با خدایی که در قرآن معرفی شده بیشتر آشنا شدم
چقدر فهمیدم که…
همین الان داشتم ساز می زدم و این فایل را می دیدم که یهو یه حسی بهم گفت که سازت را کنار بگذار و بیا و این مطالب زیبا رو بنویس
امروز چهارشنبه ۱۲ اسفند ماه سال ۹۹ و ساعت گوشی ام ساعت ده و ۲۶ دقیقه شب را به من نشان میدهد و چقدر این تنهایی من زیباست چقدر اینکه سازم را در دست گرفته ام و الان این مطالب را مینویسم زیباست چقدر این حال و هوا را دوست دارم
چند روز پیش در تاریخ ۲۵ بهمن سال ۹۹ به خودم تعهد دادم که سال ۱۴۰۰ با دوره ی عالی ۱۲ قدم شروع کنم و تاریخ اول فروردین سال ۱۴۰۰ را با قدم اول از دوره زیبا و فوق العاده دوازده قدم شروع کنم
هیچ نمیدانم که چطور مبلغ این دوره را به دست بیاورم چرا که الان بهای این دوره را به طور کامل ندارم و می خواهم به طور کامل بهای این دوره را پرداخت کنم و سال ۱۴۰۰ را با این دوره زیبا شروع کنم من تعهد دادم که سال ۱۴۰۰ را با دوره دوازده قدم شروع کنم و تمامی آگاهی ها و اطلاعات و آن باورها را باور کنم و به آنها ایمان بیاورم و به تمامی تمرین ها عمل کنم و سال ۱۴۰۰ را آن طور که می خواهم خلق کنم
چرا که من لایق این هستم که زندگی خودم را به بهترین نحو ممکن خلق کنم چراکه من لایق بهترین ها هستم بهترین سلامتی شادترین زندگی سلامت ترین زندگی آزادی زمانی و مکانی و مالی
چقدر این احساس را دوست دارم
که من لایق این هستم که رابطه خوب و عالی را با خودم خدای خودم و دیگران داشته باشم من لایق این هستم چرا که قرار بر این بوده و هدف از خلقت من این بوده که خودم زندگی خودم را خلق کنم همانطور که گفتم تنها مخلوقی که خود خالق زندگی خودش است
تنها مخلوقی که خود خالق زندگی خودش هست
و تنها مخلوقی که خود خالق زندگی خودش است
تعهد را زمانی دادم که در همین اتاقم نشسته بودم و تنها بودم
خودم بودم و سازم و خدای خودم
یک حس درونی خیلی عمیقی به من گفت که بیا و بنویس و میتوانم قسم بخورم که حتی یک کلمه از نوشتهها و تعهدم را من ننوشتم
تمامی آنها را پروردگارم به من الهام کرد خودش گفت بنویس و تعهد بده و امضا بزن من تمامش را برایت جور می کنم
من میتوانم همین و بس
چرا که تا به امروز توانسته است چرا که تا به امروز «۱۲ بهمن» به تمامی مخلوقاتش روزی داده است به تمامی مخلوقاتش سلامتی و شادی داده است او همانیست که یک مورچه در دل خاک یک ماهی در دل آب و یک پرنده در دل آسمان ها را روزی می دهد او همانیست که از آسمانها وزمین روزی میدهد او همانیست که برای بندگانش کافی است او همانیست که بندگانش را خلق کرد و همواره در فکر کمک کردن به بندگانش است او همانی است که نزدیک ترین شخص به ما است او همانی است که همیشه در تارترین لحظه شب نور امید در دل من می کار تنها شخصی که ما میتوانیم با او حرف بزنیم تنها شخصی که بی پرده می توانیم از او خواسته هایمان را بخواهیم او همانیست که به تک تک حرفهای ما گوش فرا می دهد به تک تک خواسته های ما گوش فرا می دهد به تک تک آرزوهای ما گوش فرا می دهد او همانی است که هر لحظه در فکر ما است و همانی است که هر آنچه ازش بخواهی را به تو عطا میکند و او همانی است که تا به امروز بدنی سالم به من داده است ذهنی آرام و بدنی شاد و سلامت او همانیست که به من کمک کرده است تا این همه موفقیت را کسب کنم
او همانی است که…
الان که در حال تایپ کردن این کلمات زیبا هستم نمی دانم چه بگویم
آنقدر خوشحال هستم
که مدتهاست که خدای درونم به من میگوید که سال ۱۴۰۰ با دوره زیبای دوازده قدم شروع می شود من نمی دانم که چطور میخواهد سال ۱۴۰۰ را برای من با دوره زیبایی ۱۲ قلم شروع کند چرا که نمی دانم تا به امروز این سلامتی و این شادی و این همه موفقیت را چگونه کسب کردند چرا که تا امروز نمیدانم این همه نعمت چگونه و چرا و چطور در زندگی من هست فقط میدانم که از لطف پروردگار عزیزم است فقط الان می خواهم اشک شوق بریزم از بابت اینکه پروردگار من همیشه به من کمک کرده است نمی توانم نعمتهایی که دارم را ببینم یا اینکه نمیتوانم آنها را بنویسم یا اینکه در مورد آن و حرف بزنم چرا که آن قدر نعمت در زندگی من وجود دارد آنقدر زیبایی در زندگی من وجود دارد که من هر آنچه در مورد آنها فکر میکنم باز هم چیزهای جدیدی به ذهنم خطور می کند
و خیلی از نعمت هایش را اصلا نمیشناسم و در حد درک و فهم من نست
تو چه میدانی از آن زمانی که خدا را شناختم چقدر حالم خوب شد چقدر احساس شادی دارم چقدر اشک شوق میریزم از بابت اینکه همیشه با من هست
تو چه میدانی که چقدر خوشحال هستم نمی دانی که چقدر امید دارم چقدر انگیزه دارم نمیدانی وقتی آیههای قرآن را میخوانم که خدا میگویند ما با تو هستیم نمیدانی وقتی که آیه های قرآن را میخوانم که خداوند میگوید ما به تو کمک میکنیم ما تو را نجات می دهیم نمیدانی آن زمانی که به این آیه می رسم که میگوید خدا برای بندگانش کافی است نمیدانی وقتی که به این جمله برخورد می کنم چقدر خوشحال می شوند چقدر امید در من به وجود می آید انگار سرچشمه هایی از عشق در من جاری می شود نمی دانی چقدر اشک شوق میریزم از بابت این خدای مهربان این دنیای قانونمند این همه نعمت این همه موفقیت این همه قوانین راحت و ساده و زیبا
هر روز که از خواب پا می شوم هر روز صبح به خودم میگویم خدایا برای من نشانه ای قرار بده که من بفهمم در سال ۱۴۰۰ که حدوداً دو هفته تا سه هفته دیگر آغاز میشود لیاقت این را دارم که در دوره ۱۲ قلم شرکت کنم ولی نمی دانی که چقدر نشانههایی به من داده میشود که قلبم گواه می دهد که میتوانم
…
و خدای درون می گوید نگران نباش دوره ۱۲ قدم در راه است مطمئن باش سال ۱۴۰۰ به تو داده میشود نمیدانم چگونه احساسم را بگویم نمی دانم چطور آن را بنویسد نمی دانم؟!
اگر میشد احساس را بازگو کرد یا در مورد آن حرف زد یا در مورد آن به دیگران چیزی نشان داد یا آهنگی در مورد آن ساخت یا نقاشی در مورد آن کشید که دیگر احساس نبود
احساس همانی است که خدای من در من قرارداد در من که اینقدر لطیف شدم
احساس همانی است که در نیمه های شب بیدار میشوی و با خدای خودت حرف میزنی اشک شوق می ریزی از بابت این خدای مهربانی که داری
و فردا صبح که از خواب بلند میشوی میبینی که تمامی خواستهاید که در دل شب به خدا گفته ای تمامی اش محقق شده است
نمیدانی وقتی که میفهمی خدای مهربان همیشه حواسش به تو بوده است چقدر حالت خوب است نمیدانی وقتی که میبینی خدا همیشه در حال سوپرایز کردن تو است چقدر حالت خوب میشود
من امشب آمدم که تعهدی که در ۲۵ بهمن ۱۳۹۹ به خودم دادهام داده ام را اینجا هم ثبت کنم
به امید روزی که در دوره دوازده قدم شرکت کنم
استاد عزیزم خیلی ازت سپاسگزارم خیلی ازتون ممنونم از بابت این همه آگاهی که به من داده ای
تو زندگی ام را متحول کرده ای
من دیگر آن ابوالفضل قدیم نیستم من دیگر آن همه وابستگی ندارم آن همه شرک ندارم آن همه نگران آینده نیستم چرا که میدانم خدایی که تا به امروز تمامی کار هایم را انجام داده است
بقیه مسیر را هم کمکم می کند
🌞
چرا که میدانم خدایی که به راحتی هرچه تمام تر چهار فصل سال را میچرخاند خودش میداند که چطوری چهار چرخ زندگی من را هم بچرخاند 👆✌️
از تو ممنونم از بابت همه چیز
از بابت این حال خوب
امیدوارم که همیشه صحیح و سالم باشین
امیدوارم که همیشه شاد و سلامت باشین
بینهایت امید دارم که سال ۱۴۰۰ رو با قدم اول دوره زیبا و فوق العاده دوازده قدم شروع کنم
و اینجا هم خواستم تعهدم را دوباره بنویسم که بگویم که سال ۱۴۰۰ رو با دوره دوازده قدم شروع می کنم تعهد من نه!!! تعهد خدای من تعهدی که خدای من به من داده است
با قلم و با دست من نوشته اما خودش نوشته اما خودش گفته اما خودش به من الهام کرده است به خدا قسم که چند شب پیش بود که این تعهد را نوشتم انگار خودش داشت مینوشت انگار خودش داشت تعهد میداد انگار خودش مدام به من میگفت نگران نباش نگران نباش نگران
انگار خودش میگفت تو لایق این هستی که زندگی ات را آنطور که میخواهی خلق کنی
انگار خودش به من میگفت که تو لایق بهترین ها هستی انگار خودش به من میگفت تو لایق این هستی که سال ۱۴۰۰ را به نقطه عطف زندگی خود تبدیل کنی انگار خودش بود که به من میگفت تو لیاقت این را داری که سال تحویل سال ۱۴۰۱ به خودت بگویی که این سال تحویل با سال تحویل سال ۱۴۰۰ هیچ ارتباطی به همدیگر ندارند
، به امید دوره زیبای دوازده قدم
به امید خداوندی که همیشه برای بندگانش کافیست در پناه الله یکتا
خدانگهدار
🌹✌️❤️💪🙏