«گاریِ زهوار در رفته ی افکار محدودکننده» را رها کن

به نام خدای معجزه ها

یادگار 94

سلام استاد عزیزم و مریم مهربونم

و سلام به همراهان این مسیر الهی

استاد عزیزم چراغ مسیر زندگیم دورت بگردم که این چنین فایل های فوق العاده رو بهمون هدیه میدی و چقدر اسم های قشنگی براشون انتخاب کردی

وای استاد گاری زهوار در رفته یعنی افکار منفی!؟؟؟

استاد دقیقا یادمه روزهای اولی که لیزری شروع کردم رو فایل ها کارکردن به حدی غرق در افکار منفی بودم به حدی وجودم سرشار از نکبت و‌کفرات بود که واقعا خفه میشدم

عصرا میرفتم پیاده روی ی ذره نفس میکشیدم ولی دوباره خفه میشدم

طوری شده بودم که همین که غروب میشد هوا تاریک میشد چشام پر اشک میشد

و اینقدر اون روزها گریه کردم که خدا داند

قلبم شده بود اندازه کوه

راه که میرفتم قلبم سنگین بود و باهام راه نمی اومد

وااای

چقدر اون روزها به سختی گذشت

دقیقا تو هجوم اون همه غم و انرژی منفی ی دوست عزیزی برای ی کامنتم جواب داده بود که شرایط الان تو دقیقا شبیه شرایط قبل منه

بمون تو سایت و تا اخرین ذره انرژی که داری مصرف کن و از سایت دست نکش

دقیقا کامنت اون دوست عزیز راه نجات من شد

تمام روز فقط فایل گوش میدادم اصلا یادم نمیاد چی گوش میدادم ولی به جرات میگم حداقل 10 ساعت فایل گوش میدادم اصلا نمیدونم چیزی از فایل ها میفهمیدم یا نه

اما فقط گوش میدادم

تو عمق اون روزهای بد ی مشکلی برای یکی از داداشام پیش اومده بود و اونم اومده بود خونه من

و من به شدت از ناراحتی اون هم به هم میریختم

ولی دست نکشیدم

گفتم وقتی استاد میگه استمرار وقتی استاد میگه خودتونو بمباران کنین حتما چیزی میدونه

وقتی این همه کامنت گذاشتن که کجا بودیم و به کجا رسیدیم حتما میشه

من تا جایی که میتونم نفس بکشم ادامه میدم

اینقدر گوش دادم و نوشتم و تو سایت موندم که بالاخره نور از روزنه ای وارد شد

بالاخره ابرها کم کم کنار رفتن

بالاخره هی بارم سبکتر شد

ی روزی به خودم اومدم و دیدم خدای من

من پله هشتادم این مسیر الهی هستم و به لطف الله چقدر رشد کردم و چقدر نتایج اومده

به داداشم گفتم تو چند ساله میگی برم کاشت مو بیا بریم ی بارگی انجام بده خودتو راحت کن

روزهای اول کاشت ی کم سختش بود

ولی کم کم که زخمش خوب شد و موهاش مشخص شد انگاری روحیه داداشمم برگشت

من فروشم راه افتاد

روزهایی که شلوغ بودم داداشم می اومد کمک و میدید که سود خوبی به دست میارم هی حالش بهتر میشد

پولی ازش گرفته بودم و باهاش کارمو راه انداخته بودم و ماهانه از سودم بهش میدادم و هی حالش بهتر میشد و حال منم روز به روز بهتر

هر وقت برای خودم خرید میکردم برای اونم خرید خوب میکردم

به طرز عجیبی دوتامون به عطر علاقه داریم

هر سری هی عطر مارک میگرفتم برای اونم میگرفتم

برای خودم برس مو میگرفتم برای اونم میگرفتم

ی جورایی دوتایی با هم حالمون خوب میشد

به لطف الله به طرز معجزه اسا امتیاز وام خوبی برامون اوکی شد برای اون دوتا برای من یکی

به راحتی وام رو گرفتیم و به لطف الله اونم کاری که دوست داشت استارت زد

به لطف الله ماشینی که مدت ها بهش علاقه داشت خرید

و تمام زندگی مارو افتاب گرفته بود و به لطف الله هر روز درخشان تر از روز قبل

و خدارو هزاران بار شکرت

خدارو هزاران بار شکرت

منی که الان ی عالمه هدف های قشنگ و مقدس برای خودم نوشتم که تو این سال جدید تیک بخوره

دقیقا پارسال همین موقع اصلا فکرش نمیکردم که ی سال بعد به کجاها میرسم و چه هدف های جدیدی جایگزین میشن

خدایا حکمتت رو شکر

خدایا بودنت رو شکر

خدایا بودنت رو شکر

و من این دوره طلایی رو اسفند ماه شروع کردم و الان هم قدم 2 رو استارت زدم و از خدا خواستم بهم قدرت و تعهدی بده که بازم بتونم لیزری روی تعهدم بمونم تو سایت باشم تا بتونم رسالتمو خوب اجرا کنم

خدایا هزاران بار شکرت

استاد عزیزم چراغ زندگیم ی دنیا ازتون سپاس گذارم که معنی زندگی واقعی رو بهم فهموندی و از همه مهمتر خدای واقعی رو به زندگیم اوردی خدایا هزاران بار شکرت

خدایا هزاران بار شکرت

خدایا هزاران بار شکرت