درسهای زندگی از یک بازی | قسمت 2 (به ترتیب امتیاز)

در این فایل، استاد عباس‌منش از دل یک بازی ساده مثل پینگ‌پنگ، درس‌های اساسی زندگی را به ما می‌آموزد. درس‌هایی که اجرا یا عدم اجرای آن‌ها، مسیر زندگی ما را به‌اندازه‌ی تفاوت میان یک جاده‌ی سربالایی و پر از سنگلاخ یا یک جاده‌ی آسفالته و صاف، دگرگون می‌کند.

موفقیت در هر جنبه‌ای از زندگی اصول ساده‌ای دارد. کار ما این است که این اصول ساده را یاد بگیریم و تکرار کنیم. آن‌وقت، زندگی به یک لذت بی‌پایان تبدیل می‌شود.

ابتدا توضیحات استاد عباس منش در این فایل را با دقت گوش دهید.سپس در بخش نظرات درباره‌ی تجربیات زندگی خود (در کسب‌وکار، سلامتی، روابط و…) بنویسید که:

  1. کجاها توانستید به قانون تکامل عمل کنید و مسیر برای شما آسان و لذت بخش شد؟
  2. کجاها برای رفتن به مرحله‌ی بعدی صبر داشتید و به‌جای عجله، روی بهبودهای مستمر تمرکز کردید، تا جایی که پایه‌های این مرحله به‌اندازه‌ی کافی تقویت شد و توانستید موفقیت‌های آینده را روی آن بنا کنید؟
  3. کجاها برعکس عمل کردید؟ یعنی به‌جای تمرکز بر بهبودهای کوچک اما مستمر و تقویت فونداسیون درونی خود در این مرحله، عجله داشتید بدانید در مرحله‌ی بعدی چه خبر است، یا به خاطر مقایسه با دیگران، نمی‌خواستید از قافله عقب بمانید. در نتیجه، به‌جای تقویت فونداسیون، بار اضافه‌ای بر آن گذاشتید و قبل از تکمیل ساختمان، آن را ویران کردید.

مثلاً: هنوز کسب‌وکار خود را تازه شروع کرده بودید، اما در حالی که توانایی شما در مدیریت چند نیروی انسانی به ثبات نرسیده بود، شروع به گسترش کار و افزودن کارمندان بیشتر کردید. در نهایت، نه‌تنها سود بیشتری کسب نکردید، بلکه هزینه‌ها به‌شدت بالا رفت و همان سود قبلی را هم از بین برد.

4. برنامه شما برای استفاده از این درس‌ها در هر جنبه‌ای از زندگی خود، چیست؟

منتظر خواندن نظرات تاثیرگذارتان هستیم


درسهای زندگی از یک بازی | قسمت 1


یک خبر خوب

دانشجویان زیادی در طی عمل به آموزه های جلسات اولیه، توانسته اند مسیر زندگی خود را با دقت بی نظیری تصحیح کنند و نتایجی کسب کرده اند که مدتها برایش تلاش می کردند اما به نتیجه نمی رسیدند. می توانید بخش هایی از نتایج دانشجویان را از طریق لینک های زیر مطالعه کنید:

تجربیات دانشجویان دوره «هم جهت با جریان خداوند» به محض ورود به دوره

بخشی از نتایج دانشجویان از 3 جلسه اول دوره «هم جهت با جریان خداوند»

 

توضیحات دوره و سرفصل جلسات دوره تا الان را از طریق لینک زیر مطالعه کن. اگر حسی در قلب شما می‌گوید که آگاهی‌های این دوره به شما کمک می‌کند تا نتایج نصف و نیمه زندگی خود را به ثمر برسانی و شرایط دلخواه خود را بسازی، اگر خداوند نشانه‌ای به شما برای ورود به این دوره داد، با ما به جمع دانشجویان دوره “هم جهت با جریان خداوند” بپیوند.

مطالعه اطلاعات کامل درباره دوره «هم جهت با جریان خداوند» 

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

281 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    خدامنو دخترم ----شماهمه😂 گفته:
    مدت عضویت: 170 روز

    استاد بنظر من تکامل در رابطه با بازی پینگ پنگ خیلی متفاوته .چون بازبه پینگ پنگ مهارت چندساله نیازه داره .ولی درمورد آشنایی برای ازدواج وطی کردن تکامل تا دوطرف بعداز عقد وعروسی زیریک سقف نرن نمیتونن هموبشناسن بعضیها که بعد از10سال زندگی مشترک هم همونمیشناسن .ولی دربیزبنش و بازی پینگ پنگ چون همه چی دست خودته همه چی واضحه مدیریتش دست خودته میتونی مهارتتو کم یا زیاد پیش ببری ولی در روابط چون با شخص دیگر طرف هستی نمیشه مثل بازی پینگ پنگ درش مهارت کسب کنی :))

    روابط روفقط خداباید هدایت کنه دونفری که ازهرلحاظ شبیه هم هستن خدا بزاره سر راه همدیگه بعداز نهایتا 3ماه آشنایی به ازدواج ختم بشه .منکه ازآشناییهای یکساله یاچندساله اصلا استقبال نمیکنم .

    درمورد روابط نباید سخت گیری کرد درآشنایی .وقتی دونفر ادم حسابی سر راه هم قرارمیگیرن نسبت بهمدیگه حسشون خوبه کاملا واضحه که بدرد همدیگه میخورن –

    خدا دونفری روکه باهم خوشبخت میشن را بسادگی سر راهمدیگه قرارمیده وازهمون اول آشنایی همه چی ساده وروان پیش میره همه چی باعزت هست چون دوطرف لایق همدیگه هستن وقتی هم روان پیش بره بعداز 3ماه آشنایی باهم ازدواج میکنن هیچی کش پیدانمیکنه پیچیده نمیشه نمیخاد مهارت درش کسب کرد فقط همه چیز بستگی به احساس لیاقت دوطرف داره .

    زنان پاک برای مردان پاک

    زنان ناپاک برای مردان ناپاک

    آیه قرآن استاد در روابط فقط خداباید هدایت کنه چون انتخاب برای ازدواج واقعا سخته نمیشه طرفو شناخت نمیشه تکامل روطی کرد ومهارت کسب کردیاتمرین کرد درموردش .

    فقط تاحدودی میشه حدس زد آدم متشخص از ادم شرخر

    ادم صادق رو ازادم دروغگو

    ادم کثیف وشلخته رو ازادم تمیز ومنظم

    ادم بد دهن وعصبی ازادم اروم وخوش صحبت

    ادم موزی ازادم ساده و زلال

    ادم بی فرهنگ ازادم با فرهنگ

    ادم بی انگیزه ازادم بانگیزه

    ادم تنبل ازادم زرنگ

    ادم بدتیپ ازادم خوش تیپ

    اصلا توبرخورد اول اینامشخص میشه

    بعضی ادمها اینقدرباشخصیت باکلاس واتوکشیده ومتین ومودب هستن توبرخورداول مشخصه ازطرز صحبتشون از نوع تیپشون از شغل و پرستیژشون میشه فهمید چقدربخدا وصل هستن حس ارامش به ادم میدن واقعا .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    Shahin گفته:
    مدت عضویت: 159 روز

    سلام استاد سلام دوستان

    درسی که برای من داشت اینکه من وقتی کارام درست پیش نمیره چون خیلی زود درگیر مقایسه میشم مخصوصا با کسانی که خوبن(مالی،روابط،سلامتی،…)و خیلی زود ناامید میشم متوجه شدم هر کسی که نتیجه خوب داره سالهاست که داره کار می‌کنه حالا یا از اول باورهای درستی داشته یا آگاهانه تلاش مستمر داشته و این شده جزیی از وجودش با منی که سالها داشتم اشتباهی تمرین میکردم و اشتباه یاد گرفتم واقعا کار سختیه تغییر دادنش مدتها باید تمرین کنم تا اصلاح کنم اشتباهم را یعنی من رسیدم به منفی و برای اصلاحش باید خودم رو برسونم به صفر بعد شروع کنم به یادگیری درست .وقتی می‌خواهیم یه مسیری رو شروع کنیم توی هر کاری باید یاد بگیرم در موردش اطلاعات کسب کنیم از تجربه ی کسانی که نتیجه گرفتن از همون اول پایه و اساس درستی برای کار درست کنیم و عجله هم نکنیم زود بخواهیم بریم مرحله ی بعد در حالی که هنوز تو مرحله ی اول خوب نشدیم یه عجله ای آدم داره قبل از اینکه تکاملش رو طی کنه قبل از اینکه توی هر مرحله به استادی برسه میخواد مرحله ی بعد بره یکی از دلایل شکست ها رعایت نکردن تکامل است نمیخوام قدم به قدم برم جلو عجله دارم برا مرحله ی آخر کار برا خودم سخت میکنم اگر از مراحل سخت شروع بشه خیلی زود ناامید میشم و میگم من بدرد اینکار نمی‌خورم ناتوانی خودم را میبینم و اعتماد به نفسم را از دست میدم فک میکنم بی استعدادم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    پوریا ابراهیم نژاد گفته:
    مدت عضویت: 938 روز

    سلام سلام بر استاد عزیزم

    خدای بزرگ را هزاران بار شاکرم و سپاسگزار به خاطر نعمتهای بیشمارش که به ما بخشیده

    خیلی خوشحالم استاد جانم که در دهه سوم زندگیم استادی و معلمی مثل شما نصیب من شده واقعآ استاد شما در زندگیه من یه الگوی کاملین از هر لحاظ واقعآ ممنونم برای بودنتون .

    یکی از اتفاقاتی که در همین رابطه صحبتهای شما فرمودین استاد در زندگیم برایم من رخ داد را براتون تعریف کنم.

    داستان از اونجایی شروع شد که من همیشه قبل اشنایی با شما تو تخیلاتم و ذهنیتم یه شبه رسیدن و اتفاقی وخوش شانسی پول دار شدن باور داشتم و چن سالی در تهران و زادگاهم کردستان کارهای متفاوتی و تجربیات کمی در موردکارهای بازاری و فروش محصولات داشتم همین امر و با پیرو تخیلاتم بدون هیچ شناخت و تجربه رفتم وارد بازار صادراتی در اسکیل بزرگ شدم . محصولات پتروشیمی ،فولاد وغیره ..

    بعد حدود دوسال شبانه روزی تلاش ،زحمت ،پول ،عمرم و ….

    هیچ نتیجه ای حاصل نشد پیش میومد مثلا در بحث محصولات پتروشیمی از رومانی و خیلی جاها مشتری برام میومد ولی همیشه دقیقه نود معامله کنسل میشد و هردفعه به یه دلیل و یه موضوع تا اینکه بعد دوسال واقعا بریدم واقعاً جدا از پولش از تلاشم زمانی که گذاشته بودم هرسال و هر ماه و هر روز مثل کسی قمار میکرد زندگیمو بسته بودم به معامله بعد و بعد ….

    واقعاً افسرده شده بودم چون هرچی زور میزدم نمیشد و نمیشد و نمیشد.

    و کامل کشیدم بیرون از اون داستان الا که صحبتهای شمارو گوش دادم متطمین ترشدم و قبلا با شما بهش رسیدم هیچ چیزی یکدفعه نیست به قول یکی از کاسب های بازار میگفت تو برای اینکه یه بازاری قوی بشی باید 10سال شاگردی کنی تو 1 ماه اول 90 درصد کارو یادمیگیری ولی اون 10 درصد رو تو 9سال و 11 ماه و اون 10 درصد اصل موفقیتته نا اون 90 درصد

    الا در حوضه گردشگری دارم فعالیت میکنم ولی اینبار خیلی داستانم فرق میکنه اینبار عجله ندارم برای رسیدن چون متطمینم اگه من استاد بشم تو حرفه ام . استقامت کنم ،و هروز بهتر بشم + باورهای خوب و ادامه دادن ،و لذت بردن از مسیر موفقیت من هزار درصد تضمین شده است.

    خیلی طولانی شد ببخشید عاشقتم استاد جانم عاشقتمم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    محمد گفته:
    مدت عضویت: 1051 روز

    به خدا سلام

    توی همین چند روز متوجه این مشکل در خودم شدم در کامنت هایم هم نوشتم که درگیر عجله هستم و چقدر خدا قشنگ هدایت کردم و این فایل اومد روی سایت برای اولین یک فایل استاد را درهمان ابتدا که اومده چند بار گوش کردم

    که همین اول به توصیه استاد مبنی بر بهبود جزئی عمل کرده باشم

    من شاید 1000 روزه که داخل سایت هستم و اما همیشه ناامید میشدم از نتایجی که میخواستم و نمیشد یک سری از خواست ها اتفاق می افتاد و میگفتم برم سراغ مسائل مالی اما اونجا نمیشد و سرخورده رها میکردم دوباره چون میدونستم این میسر درسته برمیگشتم

    این مدام در من تکرار شده و هیچ وقت اون نتیجه ای که میخواستم نگرفتم و هر بربه دلیلی رها میکردم

    اما این یک هفته که سعی کردم اروم باشم به جای اینکه بخوام مدام دنبال دیدن و شنیدن فایل بعدی باشم همین رو چندبار ببینم

    چون وقتی میبنی و درکت کامل نیست میری بعدی حالا اونجا ایمان بیشتری میطلبه تو اون ایمان رو نداری ناامید میشی و عقب میکشی

    البته همین درکی که الان از این بیماری عجله دارم نتیجه تکامل و نمیشه منکر این شد خطا کردم و الان درسش وگرفتم

    یک سری عجله ها هم به دلیل خب عقده هایی که وجود داره و اون حسی که دارم برای اینکه خودم و باید ثابت کنم بقیه و چون می خوام نتایج بزرگی رو نمایش بدم که توجه بهم معطوف بشه این حس در تو عجله رو ایجاد میکنه دائم در جنگی که نشد نمیشه خدایا چیکار کنم قرار میگیری و منحرف میشی

    از روزی که فهمیدم چقدر این مرض بهم ضربه زده شروع کردم از اونجایی که میتونم حتی سعی میکنم کامنت زیاد بخونم کاری که ازش غافل بودم والان هم بهتر نتیجه میگیرم و هم اروم ترم و حس بهتری دارم

    و اگر ادامه پیدا کنه میتونه نتایج بزرگی رو در ماه های آینده رقم بزنه و نه اینکه کم بیارم و جا بزنم

    خدایا شکرت الان خیلی بهترم

    ممنون استاد از این فایل زیباتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    رسول و محبوبه گفته:
    مدت عضویت: 828 روز

    به نام الله یکتا

    تجربه من نسبت به آموزه های استاد

    من در زندگی ام به شدت روی باورهایم کار میکردم و همیشه بدلیل عدم رعایت قانون تکامل چون قدم های بین راه را بر نمیداشتم و تثبیت نمیدادم به شکست ختم شد.

    به همین دلیل در آموزه های استاد در فایل هدیه به این نتیجه رسیدم که من تا زمانیکه تکامل را رعایت نکنم زندگی ام یویو وار است و مدام به نقطه صفر برمیگردم.

    من همیشه میخواستم که درآمد های بالا و چندصد میلیونی داشته باشم و به شدت هم روی باورهام کار میکردم و نتیجه های کوچک میگرفتم ولی بعد به صفر مطلق میرسیدم

    مثال برای این موضوع نیاز به سرمایه داشتم قرض کردم و شراکت کاری را شروع کردم که البته مورد علاقه ام بود و در آن تخصص لازم را داشتم ولی بدلیل عدم رعایت تکامل همه سرمایه را صفر کردم و به جای رشد زیر صفر رسیدم

    به خودم گفتم چرا من با این تجربه کاری و تخصصی نتیجه نمیگیرم و بعد با استفاده از آموزه های استاد متوجه شدم که تکامل را رعایت نکردم یعنی من به جای طی کردن مثلا درآمد قدم اول 20 میلیونی و تثبیت آن روی درآمد بالا تارگت میگذاشتم که این ها همه باعث شد که مجبور به قرض شدم و این شد که من حالا در حال رعایت این قانون هستم و برای قدم اول تارگتی را گذاشتم که قابل دسترس باشد و ازطرفی تلاش لازم هم نیاز داشته باشد تا با این نتایج ایمانم تقویت شود و ذره ذره با تثبیت چند ماهه به مدار بالاتر درآمدی بروم.

    الان به این نتیجه رسیدم که اصلا درگیر تارگت های چند صد قدمی بعدی ام نباشم و اصلا به آن فکر نمیکنم اینطوری حالم بهتر است و از لحظه حالم هم لذت میبرم و همیشه در حال رشد کوچک ولی مستمر هستم .

    خداروشکر تارگت اولم را در ماه اول به سادگی و تلاش لذت بخش بدست آوردم و در حال تثبیت چندماهه هستم و بعد یک ذره بهتر میخواهم بشوم.

    همیشه ایده های را انتخاب میکنم که در ظرفیت من است و به سادگی با کمی تلاش ذهنی و مهارتی بیشتر بدان میتوانم برسم و ایده های بزرگ را رها کردم تا زمانش فرا رسد.

    با رسیدن به نتایج کوچک خودم را تحسین میکنم و به این فرآیند رسیدن و خلق کردنم از یک مسیر مشخص به نام سیستم جهان هستی لذت میبرم و این تحسین باعث تقویت ایمانم برای قدم های بعدی ام میشود.

    زمانی میتوانم به قدم بعدی حرکت کنم که اول نتیجه قدم حال زندگی ام به سادگی بدست آید دوم از داشتنش مثل روزهای اول ذوق زده نشوم و سوم ناخودآگاه این درآمد را بدست آورم.

    ممنون از آگاهی های استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    سمانه.ج گفته:
    مدت عضویت: 254 روز

    عرض سلام و درود فراوان خدمت استاد عباسمنش عزیز و بزرگوار ، امیدوارم که خداوند همیشه پشت و پناهتون باشه استاد و بی نهایت ممنونم از این همه لطف و محبت و آموزش های بی بدیل شما…

    استاد ، من در زمینه کارم دچار یک سری جنگ درونی و مومنتوم های منفی شدم که چندین سال هست در این وضعیت قرار گرفتم و خیلی من رو پایین میکشوند به همین دلیل در دوره جدید شما شرکت کردم و کم کم دارم پیش میرم و امروز از خداوند یه هدایت خیلی روشن خواستم و خداوند من رو به سایت هدایت کرد میخواستم بزنم روی دکمه نشانه های امروز ولی دیدم که اینجا نوشته درس های زندگی از یک بازی قسمت 2 ؛ با وجود اینکه همیشه فایل های شما را به صورت صوتی گوش میدم ولی این بار از ابتدا هدایت شدم که این فایل را بصورت تصویری ببینم و با دیدن این فیلم بی نظیر شما درس های زیادی را دریافت کردم و خداوند من را هدایت کرد به مسیر درست و کاملا متوجه تمام توضیحات شما شدم:

    استاد کار من تتوی صورت و فیبروز ابرو هست؛ 5 سال قبل که آرایشگر بودم و تازه میخواستم به صورت تخصصی وارد کار تتو بشم ؛ از طریق خواهرم که همیشه کمال گرا هست هدایت شدم به سمت استادی که هزینه آموزشش خیلی بالا بود و من اون موقع هیچ بیس و پایه قوی نداشتم در این کار. خلاصه با سختی فراوان خودم رو توی اون دوره ثبت نام کردم که اولین بار بود از طریق یک آکادمی اروپایی در ایران برگزار میشد. بصورت اقساطی چک دادم که دوره رو ثبت نام کنم ؛ ولی وقتی وارد آموزش شدم دیدم هیچی بلد نیستم و اون آموزش 2 روزه اصلا مناسب شاگرد صفری مثل من نبوده و یک دوره آپدیت بود در واقع و من بالای 1900 یورو اون موقع هزینه پرداختم ، به سختی و با فروختن طلا و کلی بدهی و قرض و…. بعد از اون خودم میفهمیدم که اطلاعاتم کامل نیست و من همه چیز رو از بیس و پایه یاد نگرفتم ؛ ولی خواهرا و خانوادم همش منتظر بودن که من یاد گرفته باشم و مثل استادم بخوام کار کنم و پول دربیارم. از اونجا که اینستاگرام پر شده بود از نمونه کارهای فیبروز ، دائم خواهرام برام پست های جدید و خیلی حرفه ای میفرستادن و از من انتظار داشتن که همونطور کار کنم ؛ هرچقدر میخواستم بهشون بفهمونم که من اصول اولیه رو نمیدونم و احساس میکنم یه چیزایی توی آموزشام کمه و اصول و پایه کار رو نمیدونم بهم میگفتن تو که رفتی دوره دیدی اون همه پول دادی ؛ چرا نمیتونی؟ و دائم احساسم بد میشد ؛ احساس بی استعدادی از یک طرف و احساس بی لیاقتی و احساس ناکافی بودن و احساس بلد نبودن و… . دائم از طریق پست هایی که برام میفرستادن خودم رو مقایسه میکردم با اساتیدی که توی تهران بودن و گاها شاید بالای 10 سال سابقه کاری داشتن ؛ کارهای خودم را با استادم که 13 سال سابقه کار داشت و کارشو از صفر از طریق یکی از آکادمی های معروف در اوایل شروع کرده بود مقایسه میکردم و روز به روز ضعیف تر و ضعیف تر میشدم نسبت به خودم در این کار و اصلا احساس توانایی انجامش رو نداشتم ؛ و از اون طرف چون خودم سرپرست بودم و به پول هم نیاز داشتم و به سختی پول داده بودم و خیلی براش زجر و زحمت کشیده بودم ، حتی با فشار صحبت های اطرافیان هم نمیتونستم رهاش کنم. خلاصه اینکه اصلا دستم به قلم نمیرفت که تمرین کنم چون همش میترسیدم ؛ ترس تمام وجودم رو گرفته بود و نمیتونستم با ایمان و اطمینان تمرین و حتی روی مشتری کار کنم ؛ واسه همین هربار روی یه مشتری کار میکردم از اول تا آخرش با خودم یه جنگ درونی داشتم که من باید چطور عمل کنم؟ خطها رو چه طور باید بکشم؟ کار رو چطور اجرا کنم؟؟؟ و هر بار درونم یه چیزی میگفت نمیتونی تو بلد نیستی و بعد از یه ابرو زدن چندساعته با وجودی که بَدم نبود کارم ولی احساس میکردم از یه کُشتی 3؛4 ساعته برمیگشتم و اصلا راضی نبودم .واسه همین هربار دنبال یه مربی جدید بودم که بیشتر یاد بگیرم ولی اون یاد نگرفتن اصولی و عدم آگاهی کارم از بیس و پایه تمام زیر ساخت من رو شُل کرده بود. پیش هر استادی میرفتم باز با کلی زحمت و زجر و زور پول میدادم و به مدت یکی دو هفته اعتماد به نفسم بهتر میشد ولی بازم بعد از 2 هفته برمیگشتم به حالت ضعف قبلی و مونتوم های منفی که در من به شدت شکل گرفته بود و احساس ناکافی بودن ؛ بلدنبودن ؛ حرفه ای نبودن رو به من میداد. این کار برام شده بود مثل یه غول بی شاخ و دم که هم دوستش داشتم و هم ازش بیزار بودم و هم باید ازش پول درمیاوردم ، هزار بار میخواستم رهاش کنم ولی دلم برای اون همه زحمتم و پولهایی که برای آموزش داده بودم میسوخت. تا اینکه دوره مجازی یک استادی رو تونستم تهیه کنم و توی اون دوره تونستم بیس و پایه اصلی این کار رو بفهمم ؛ البته که بخاطر اهمال کاری و خسته شدنم از این کار فقط یک سری از فایل ها و مطالب اولیه ش رو نگاه کردم و خوب یاد گرفتم و بقیه ش رو ندیدم هنوز ؛ ولی با یادگیری همون مطالب ترسم کمتر شد ولی باز هم توی تمرین کردنام تنبلی و کاهلی کردم. بعد از اون آموزش، خودم به 14 تا هنرجو آموزش دادم ولی از بیس و پایه اصولی ؛ اما بازم چون خودم مسیر خیلی سختی رو رفته بودم و به هنرجوهام القا میشد که این کار خیلی سخته ؛ فقط تعداد چند نفرشون در این کار موندن و ادامه دادن ؛ و از بین این شاگردها یکیشون خیلی خیلی رشد کرد جوری که از خودم هم توی کار جلو زده ؛ و خودش هم بهم گفت که تو آموزش دادن رو رها نکن تو خیلی خوب آموزش میدی و من خیلی ازت ممنونم؛ و بعد از اون باز هم اون مونتوم های منفی ادامه پیدا کرد و هر روز که میدیدم چقدر سرش شلوغ تر از منه و چقدر که توی کارهاش اعتماد به نفسش بالاست و لذت میبردم باز خودم پایین میومدم.

    استاد امروز با این هدایت خداوند و با این فایل آموزشی بی نظیر شما متوجه شدم که من باید برگردم و از اصل و پایه دوباره تمرین کنم و تمرین کنم و تمرین کنم و دوره هایی که از اساتید خوب و معتبر خریدم رو باز مرور کنم و ادامه بدم و ادامه بدم و کم کم خودم را بالا بکشونم و به هیچ عنوان خودم رو دیگه با کسی مقایسه نکنم ؛ چون تمام اون مقایسه کردن ها از سمت خانوادم و بعد خودم باعث شده بود که روحیه من اینقدر تخریب بشه و احساس ضعف یا ناکافی بودن داشته باشم.

    من این فایل را دانلود کردم که بارها و بارها ببینم و گوش بدم و دقیقا فهمیدم پاشنه آشیل من در کارم تمرین نکردن و مرور نکردن و طی نکردن تکاملم هست . ببخشید خیلی طولانی شد صحبتم ؛ ممنونم از لطف بیکران شما استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: