درسهای زندگی از یک بازی | قسمت 2 - صفحه 10
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2025/03/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-03-07 07:45:292025-04-30 07:34:38درسهای زندگی از یک بازی | قسمت 2شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند هدایتگرم به سمت عشق و لذت و ارامش و خوشبختی و سعادت و ثروت و برکت و نعمت و روابط عالی و سلامتی بیشتر
سلاااااام به استادانم
سلااااام به همه دوستانم
درس اول : نباید با دو سه بار نشدن نامید بشیم باید ادامه بدیم و اینو به خودمون بگیم که رشد و پیشرفت یک رونده فقط باید ادامه بدیم و اصلااااا نباید خودمون رو با افرادی که خیلی خوب هستن مقایسه کنیم چون اعتماد به نفسمون رو از دست میدیم هر کسی مبدا و نقطه شروع خودش رو داره هر کسی نقاط قوت و ضعف داره هر کسی توی چیزی پاشنه آشیل داره که ممکنه بیشتر زمان ببره واسه رشد
من و همسرم جفتمون توی دوره سلامتی هستیم و من توی این یک سال و نیم متوجه شدم که همسرم خیلی عملگراست من خیلی خوب میتونم اصول و مسائل رو درک کنم و برعکس همسرم تو عمل کردن ضعیف ترم
خداروشکر میکنم که به این آگاهی رسیدم حالا طبق این اموزه ها نسبت به مبدا خودم آگاهانه تکاملم رو طی میکنم و عملگراتر میشم
نکته دوم اینکه باید اصول و مهارت اولیه رو یاد بگیریم که اگه اشتباه پیش بریم مسیر خیلیییی سخت میشه
یادمه کلاس شنا رفته بودم با چند تا از دوستام من کاملا خام بودم و هیچی نمیدونستم ولی خیلی خوب و اصولی و زود یاد گرفتم که روی آب بخوابم و مربی خیلییییی راحت تونست بهم یاد بده ولی یکی از دوستام چون یاد داشت منتها غیر اصولی هم خودش هم مربی خیلی اذیت شدن اخر هم بیخیال شد و همون سبک خودش رو پیش گرفت
نکته بعدی اصلاااااا عجله نکنیم واسه مرحله بعدی توی قدم و مرحله اول قوی بشیم بعد بریم مرحله بعد
تمرین و ممارست و بهبود کوچیک و تحسین خودمون اصله
باید قوی بشیم توی مرحله اول و بعد وارد فاز بعدی بشیم
این قانون تکامل باعث بالا رفتن اعتماد به نفس میشه و نکته کلیدی اینکه اصلا با بالاتر و پایین تر از خودمون ، خودمون رو مقایسه نکنیم یا بازی نکنیم
بالاتر از خودمون باعث کمبود اعتماد به نفس میشه پایین تر از خودمون باعث عدم پیشرفت میشه
یادمه چند ماهی از دوره سلامتی که گذشت خودم رو با اطرافیانم مقایسه کردم که سبک قدیم غذایی خودمون رو داشتن و این مقایسه باعث شد از ریل خارج بشم و جلوی پیشرفتم رو گرفت و همونجا یاد گرفتم که بالاترین استاندارد رو توی سبک غذاییم طبق قانون سلامتی بزارم وسط و سعی کنم آگاهانه خودم رو بهش نزدیک کنم و این باید تمرین بشه تا اتصالات عصبی شکل بگیره و توی ناخوداگاه ما بشینه
نکته طلایی: باید آگاهانه تمرین و تمرین و تمرین کنیم و حواسمون به تکامل و بهبودهای کوچیک باشه و صبر کنیم و لذت ببریم
خدایاااااا شکررررت
سپاسگزارم بابت این درس ها
استاد خیلیییییی ذوق کردم دیدمتون
خونه جدید و ربات جدید هم مبارکتون باشه
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام خدمت استاد عزیزم سلام خدمت مریم شایسته عزیزم
عاشقتونم
سلام خدمت تمام دوستانم در سایت عباس منش
قبل از همه چیز میخوام به استاد عزیزم تولدشون و تبریک بگم
اگه اشتباه نکنم امروز 18اسفند تولدتون هست
استاد تولدتون مبارک به امید روزی که از نزدیک پیش شما باشم و براتون تولد بگیریم و از نزدیک تبریک بگیم
تبریک دومم برای خونه جدیدتون استاد خونه جدیدتون هم تبریک میگم ان شاءالله همیشه سلامت و تندرست و شاد و موفق باشید
چه خونه زیبایی چقدر رنگهای شاد انتخاب کردید مبلمان روشن فرشهای روشن زیبا وتمام فضا پر هست از زیبایی و انرژی مثبت پنجره هاتون هم که پرده نداره آفرین خیلی خوشم می یاد هر جور که دوست دارید و راحتید زندگی میکنین که این قابل تحسین هست
من هم با پرده جاهایی که لزومی نداره داشته باشه موافق نیستم الانم خونه خودم تمام پنجره هایش پرده هایی براش انتخاب کردم که.( زبرا ) هست یعنی یه پرده ی بسیار ساده که برقی هست و بالا و پایین میروند و من هم با پرده هایی که کلاسیک هستند و خیلی به قول معروف چند تا پرده روی هم هست و کلی فضا را اشغال میکنند مخالفم و ندارم
پرده های خانه مان را فقط زمانی که آفتاب شدید هست و شاید کمی اذیت بشیم پایین میکشم بقیه شبانه روز پرده های خانه مان اتاقها و پذیرایی را بالا نمیبریم تا از فضای بیرون و نور استفاده کنیم
استاد تحسینتون میکنم برای همه چیز برای اندام مناسب و ورزشیتون برای تنهاییهاتون برای آزادی مکانی آزادی زمانی آزادی مالی که برای خودتون ساختید و از زندگیتون لذت میبرید من خوشحالم که چنین استادی دارم
واقعا استادی برازنده شما هست
استاد در بازی پینگ پنگ که برامون توضیح دادین و قوانین زندگی را هم در همین بازی برامون گفتید ممنونم خیلی ازشون درس گرفتیم
در مورد تکامل من توی زندگیم خیلی از جاها که هدفی داشتم و عجله کردم و نخواستم تکاملم را طی کنم نتیجه نگرفتم و مایوس شدم و واقعا این درس را گرفتم که باید در هر چیزی تکاملشو آدم بگذرونه تا نتیجه درست بگیره حالا یا در روابط بوده یا در کسب و کار
یا سلامتی و غیره
مثلا در همین موضوع سلامتی سالهای قبل چون عجله داشتم برای کم کردن وزن برای اینکه وزنم را کم کنم اومدم در عرض یه ماه چند کیلو با زجرو بدبختی هیچی نمیخوردم و کلی وزن کم کردم و بعدش چقدر به سلامتیم آسیب زدم ولی توی این سه سال که قانون سلامتی را با تکاملم انجام دادم خیلی راضی هستم.
یا در مورد یک کاری را اگر اشتباه و از راه غیر اصولیش یاد گرفتم و انجام دادم وقتی که دیدم این کار اشتباه هست وقتی میخواستم تغییرش بدم واقعا کار بسیار مشکلی بود چون من به شیوه دیگری عادت کرده بودم و حالا تغییرش به حدی برام سخت بود که بعضی وقتها فکر میکردم غیر ممکنه
یا در مورد شیوه فکر کردنم از کودکی یاد گرفتم که غضه بخورم و تا همین چند سال قبل هم نمیدونستم که با این غصه خوردنهایم نه تنها هیچ فایده ای نداره برام بلکه غصه هایم را بیشتر میکردم و خداروشکر تو این چند سال که متوجه شدم….. دارم تغییر میدم ولی با تمام وجودم دیدم که چقدر وقتی ذهنم از کودکی به یه سبک غلط عادت کرده که فکر کند.
. تغییرش خیلی برام سخت بود و من همیشه دارم روی ذهنم برای تغییر باورهام و افکارم تلاش میکنم و این روند را تا آخر عمرم باید ادامه دهم
من برنامه ام برای زندگیم اینه که برای همیشه و همیشه روی خودم و افکار و باورهایم کار کنم و این کار و برنامه اصلی زندگیم باشه و قانون تکامل هم رعایت کنم
خدایا ما را یاری کن که از اصل دور نشینم و همیشه خودمون را با اون منبع با اون منبع نور که خود خداوند هست یکی شویم و از مسیر خارج نشیم
خدایا بابت همه چیز بینهایت شکر
همه دوستان عزیزم و استاد عباس منش عزیزم و مریم شایسته عزیزم در پناه الله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند و موفق و سعادتمند باشید
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
سلام به استاد عباسمنش بزرگوار
سلام به استاد شایسته نازنین
سلام به دوستان ارزشمندم
چقدر حس و حال این فایل خوب بود ، استاد عزیز شما واقعاً آدم رهایی هستید
رها از هر آدمی و هر زمانی و هر مکانی و فقط و فقط وابسته به خدایید ، خدایی که پایداره و چه در این دنیا و چه در اون دنیا با هر کدوم از ماهاست
داشتم به این فکر میکردم چی میشه اگر منم مثل استاد عباسمنش برم برای خودم یه جای خوب یه خونه دو خوابه بگیرم یه اتاقشو محیط کارم کنم و یک اتاق دیگه شو یه تختخواب بذارم برای خوابم ، بعدش هم هر موقع دلم خواست هر چیزی که دوست داشته باشمو بخرم هر پوششی که دوست داشته باشم و باهاش راحتم توی خونه خودم داشته باشم مثل استاد
آقای خودمو خونه خودم
جدا از خانواده زندگی کردن رو خیلی دوست دارم
هر ساعتی از شبانه روز میتونم با خدای خودم بلند بلند حرف بزنم و باهاش حال کنم
چه حالی میده:)
موضوعات مهمی صحبت شد توی این فایل جالبیش هم اینجاست که دقیقاً چیزیه که چند روز پیش بابت عجله ای که توی داشتن یک چیزی داشتم خدا نشونه ای برای من فرستاد که کاملاً هماهنگ بود با حرف هایی که استاد عباسمنش توی این فایل زدند
انگار که این فایل برای من به صورت اختصاصی ضبط شده
استاد شما راست میگید باید توی هر مرحله از هر چیزی بهتر بشم بعد خودش منو میبره مرحله بالاتر یعنی اصلاً هدایت میشم ، گفته میشه
زمانیکه می خواستم کار مورد علاقهمو یاد بگیرم مهارت کسب کنم تازه 6ماه از ورود من به این سایت گذشته بود و من تازه بعد یه عمری فهمیده بودم تو این دنیا به چی علاقه دارم…!
وقتی که شروع کردم به یادگیریش هیچ ایده ای نداشتم اکثر اوقات میخواستم عجله کنم ، میتونم بگم با تمرکز خیلی بالا داشتم کار مورد علاقهمو یاد میگرفتم
هیچ موقع خودمو اینجوری ندیده بودم
هیچ موقع بخاطر هیچ چیزی اینجوری بهای مالی و زمانی پرداخت نکرده بودم ولی من نمی تونستم اینکارو نکنم
اون چیزی که توی درون من داشت میجوشید قدرتش خیلی بالاتر از روزهایی بود که بی حس شدن پاها و کمرمو بعد از بلند شدن از کار میفهمیدم
توی کمتر از 2 سال شبانه روز مهارت کسب کردم من به جایی رسیدم که از یه کسی که توی دانشگاه تا مقطع فوق لیسانس داره درس این داستان رو میخونه ، بیشتر مهارت کسب کردم
رسیدم به جاییکه میتونستم برای خودمو آدم های دیگه هر نوع سایتی رو توسعه بدم
اینقدر خوب تکاملمو طی کردم سرعت اتفاقات خوب توی کارم رفت بالا ، از اون روزی که من شروع به یادگیری الفبای کارم کردم تا الان 2سال ونیم از این 3 سالی که با شما هستم میگذره ، از اون موقع تا حالا نه تنها خیلی عالی مهارت کسب کردم بلکه پول هم ساختم
در شرایط کاملاً آزاد!
در حالیکه اکثر برنامه نویسان در به در دنبال یه شرکتی هستند که بخواهند استخدام بشن ولی من استخدام خدا شدم اون کارهارو داره برام انجام میده
اگر خدا هدایتم نمیکرد قطعاً تا همین الانش هم توی در و دیوار بودم
استاد ، با عشق با عشق بهای تغییر و بهبود هر روزهمو میدم از زمان هایی که میذارم از کاری که باید انجام بدم
پریروز یه لحظه فشارم افتاده بود
متوجه شدم چند وقته پشت سر هم از 7 صبح که بیدار میشم تا 12-1 شب بکوب ، هم دارم روی خودم کار میکنم و هم دارم کار مورد علاقهمو انجام میدم
خیلی حال میده خداییش:)))
البته به کسی پیشنهاد نمیکنم این نوع کار کردن رو
ولی من با نشونه هایی که هر روز میبینم ، میتونم متوجه بهبودهام در مسیر زندگیم بشم
من طی چند ماه گذشته به این درک رسیدم که همه چیز بلاءاستثنا توسط کانون توجه من داره به وجود میاد و اگر کانون توجهمو تکرار کنم تبدیل به باورهای من میشه ، بابت همین شروع کردم به ساختن باورهای درست در مورد خودِ خدا
چون گفتم اگر همه چیز باورهای منه پس دریافت هدایت های من از خدا از دریچه باورهای من میگذره یعنی فهمیدم هر چقدر که من باورهامو در مورد خدا درست کنم مقاومت ذهنیم در برابر خدا و هدایت های خدا میاد پایین و به همون اندازه حمایت ها و هدایت هاشو دریافت میکنم
در مورد بهبود کانون توجه ام هم دارم همین کارو میکنم که توی قدم یازدهم خیلی خیلی عالی استاد یاد داده
حالا میخوام در راستای بهبود باورهای توحیدیم یک چیزهای مهمی از خدا بنویسم
چند وقت پیش هدایت شدم به سوره نمل توی قرآن و شروع کردم به خوندش تا منطق های قرآنی رو بکشم بیرون
تا اینکه رسیدم به آیه 8 سوره نمل
فَلَمَّا جَاءَهَا نُودِیَ أَنْ بُورِکَ مَنْ فِی النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
(پس هنگامی که نزد آن آمد، ندا رسید که پربرکت باد آنکه در آتش است و آنکه پیرامون آن است، و منزّه و پاک است خدا که پروردگار جهانیان است)
تقریباً میشه گفت برای اولین باره که یک همچین چیزی رو دارم میبینم!!
که خدا در توصیف خودش دقیقاً همون چیزی رو داره میگه که ما فهمیدیمش یعنی اینکه جهان از این انرژی آگاه و قدرتمند شکل گرفته و داره گسترش پیدا میکنه
خدایی که همیشه و همه جا در هر زمانی حضور داره درون و بیرون همه ذرات عالم هستی از آدمیان گرفته تا حیوانات و گیاهان و سیارات و ستاره ها و کهکشان ها و جهان ها هستش
همون موقع میخواستم در موردش بنویسم ولی الهامی دریافت نکرده بودم
الان دقیقاً یک فرمولی از فیزیک رو به یادم اورد که توی این فرمول داره در مورد حقیقتی میگه که خداوند از خودش توی همین آیه گفته…!
میخوام یکم به بی انتها بودن خداوند پِی ببریم
این آیه از سوره نمل از اونجایی شروع میشه که حضرت موسی و خانواده اش وسط بیابون توی سرما در حال حرکت هستند
یه آیه قبلش که آیه 7 سوره نمل میشه ، داره اینو میگه:
إِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِأَهْلِهِ إِنِّی آنَسْتُ نَارًا سَآتِیکُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آتِیکُمْ بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَعَلَّکُمْ تَصْطَلُونَ
(هنگامی که موسى به خانوادهى خود گفت: همانا من آتشى احساس کردم ، به زودى براى شما خبرى از آن خواهم آورد، یا شعلهى آتشى براى شما مىآورم، باشد که خود را گرم کنید)
بعدش حضرت موسی بدون خانواده میره سمت آتش
وقتی میرسه به سمت آتش چه اتفاقی میوفته؟
همون لحظه خدا اون حرف رو برای آگاه شدن حضرت موسی بهش میزنه
فَلَمَّا جَاءَهَا نُودِیَ أَنْ بُورِکَ مَنْ فِی النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
(پس هنگامی که نزد آن آمد، ندا رسید که پربرکت باد آنکه در آتش است و آنکه پیرامون آن است، و منزّه و پاک است خدا که پروردگار جهانیان است)
این قسمت از آیه که کاملاً در مورد خودشه
أَنْ بُورِکَ مَنْ فِی النَّارِ
و این قسمت از آیه هم که در ادامه اش میشه
وَمَنْ حَوْلَهَا
مترجما ترجمه ای که کردن اینجوریه که انگار خدا داره در مورد حضرت موسی میگه یعنی اون کسی که اطراف آتش هستش ، ولی چیزی که من دارم از این ترکیب می بینم همش در مورد خودشه
یعنی وقتی گفته:
بُورِکَ مَنْ فِی النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا
(پربرکت باد آنکه در آتش است و آنکه پیرامون آن است)
یعنی فقط داره خودش از خودش میگه
داره خودشو معرفی میکنه
انرژی که درون و بیرون همه چیزه و از جزء به کل آگاهی کامل داره
سال 1905 فیزیکدان معروفی به اسم آلبرت اینشتین یک فرمولی رو مطرح کرد که معروف ترین فرمولی شد که باعث درک بهتر ما از جهان میشه
اون فرمول در فیزیک اینه
E=mc²
این فرمول بخشی از نظریه نسبیت خاص آلبرت اینشتین بوده
توی این فرمول ، E در اصل همون انرژی محسوب میشه ، همون انرژی که ما خدا صداش می کنیم و m به معنای جرم هست
جرم به هر چیزی در دنیای مادی گفته میشه که وجود فیزیکی داره و میتونه اثرات گرانشی یا اینرسی داشته باشه
این شامل همه چیز میشه: انسانها، حیوانات، اشیا، گرد و غبار، سیارات، ستارهها و حتی مولکولها و اتمها و سرعت نور c به عنوان یک ثابت بنیادی توی این تبدیل نقش داره
این معادله داره حقیقت جهان رو میگه
طبق این معادله ، انرژی تبدیل به جرم میشه یعنی هر چیزی که در دنیای مادی وجود داره و بعد همون جرمی که از انرژی وجود امده دوباره تبدیل به انرژی میشه
دقیقاً همون چیزی که خدا توی قرآن گفته
به این آیه توجه کنید
آیه 19 سوره روم
یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَیُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَیُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا ۚ وَکَذَٰلِکَ تُخْرَجُونَ
(زنده را از مرده بیرون مىآورد و مرده را از زنده بیرون مىآورد، و زمین را پس از مردگىاش زنده مىکند؛ و اینگونه بیرون آورده مىشوید)
خداوند خودش داره دقیقاً در این آیه معادله فیزیک آلبرت اینشتین خدا بیامرز رو میگه
طبق فرمول E=mc² ، این فرمول انرژی (E) یک ذره رو در قاب استراحت اون یعنی در حالت سکون به عنوان حاصل ضرب جرم (m) با سرعت نور مجذور (c²) تعریف می کنه ، از اونجایی که سرعت نور در واحدهای روزانه یک عدد بزرگ هستش (تقریباً 300000 کیلومتر بر ثانیه یا 186000 مایل بر ثانیه)، این فرمول نشون میده که مقدار کمی جرم مربوط به مقدار زیادی انرژی هستش!!!
یعنی تصور کنید یک هسته خرما به طور متوسط حدود 1 گرم (یا 0.001 کیلوگرم) جرم داره ، حالا اگر این جرم رو در فرمول جایگذاری کنیم:
E=mc²
E = 0.001 \times (3 \times 10^8)2
اولیه که انرژی هستش برابر میشه با وزن هسته خرما بعد ضرب در 3 متر بر ثانیه میشه که همون هم تقسیم بر 10 به توان 8 میشه و عدد به دست امده ضرب در 2 که مربع سرعت نور میشه
برای درک بهتر باید بگم که این میزان انرژی برابر است با انرژی آزاد شده از یک انفجار هستهای بزرگ!!! در اصل ، انرژیای که از تبدیل کامل یک هسته خرما به انرژی حاصل میشه ، بسیار بیشتر از جرم اولیه اون هستش یا اگر بخوام واضح تر بگم انرژی داخل هسته خرما معادل است با انرژی تولید شده توسط میلیونها لیتر سوخت فسیلی!!!!
یعنی تصور کنید که این انرژی که ما اونو خداوند ، خدایی که تنها قدرت یکتای جهانیان هستش خدایی که اراده کنه میتونه در هر لحظه یک چیزی رو به وجود بیاره و یک چیزی رو از بین ببره چقدر بی انتها هستش
اصلاً نمیشه گفت
بخاطر اینکه حالا تصور کنید وقتی یک هسته خرما از این همه انرژی ساخته شده یک سیاره یا حتی یک کهکشان یا حتی کل کیهان از چقدر انرژی به وجود امده؟؟!!!!
برمیگردیم به همون آیه 8 سوره نمل
طبق این آیه از سوره نمل و این فرمول از فیزیک داره دقیقاً بی انتها بودن خداوند رو ثابت میکنه
من مغزم بیشتر از این نمیتونه این عظمت رو توصیف کنه ، واقعاً مغزم دیگه نمیکشه
ما با یه انرژی طرف هستیم که از ریز اتمی گرفته تا بزرگترین اجرام کیهان یعنی 200 تریلیون کهکشانی که فقط شناخته شده در حالیکه خیلی بیشتر از ایناست یا حتی بالاتر از اینا در اصل جهان هایی پس از این جهان مادی
أَلَمْ تَرَوْا کَیْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا (آیه 15 نوح)
(آیا نمیدانید چگونه خداوند هفت آسمان را یکی بالای دیگری آفریده است)
حالا فکر کنید خدایی که اینقدر بی انتهاست و اینقدر قدرت داره که هر لحظه اراده کنه میتونه یک چیزی رو به وجود بیاره و یک چیزی رو از بین ببره
داره به من و شما میگه
وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ ۖ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ
(هنگامی که بندگان من از تو در بارهى من بپرسند، همانا من نزدیکم و درخواستِ درخواست کننده را وقتى که مرا بخواند پاسخ مىدهم، پس آنها نیز دعوت مرا اجابت کنند و به من ایمان بیاورند، باشد که راه یابند)
دیگه تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
یعنی فقط باید نگاهم به خدا باشه
خدا داره برای همه ، همه کار میکنه
اون اینقدر آگاهه که میدونه منو از کدوم مسیر ببره که بهترین مسیره
به قول استاد عباسمنش توی جلسه سوم قدم هفتم ، ما نمیتونیم با شریط الانمون برای یک روز بعد یک ساعت بعدمون یک دقیقه بعدمون هم برنامه ریزی کنیم چون جهان هر لحظه در تمام ابعاد داره تغییر میکنه
ما فقط باید به این جریان اعتماد کنیم و طبق این آیه عمل کنیم به اون چیزهایی که خدا بهمون میگه
من که قطعاً تا جاییکه بتونم همین کارو میکنم ، بخاطر اینکه اصل و اساس دنیا خداست
اونه که داره همه کار برای من میکنه ، اون همه چیزه
همه چیز
از خدا میخوام خودش کمکم کنه بیشتر مطیع و تسلیمش باشم چون خودش خلقم کرده خودشم نسبت به من کاملاً آگاهه
آگاهی محض
قدرت مطلقه
ربّ العالمینه
ربّ العالمین
وااااااااااااای خدااااااااای من
الله اکبر از این همه عظمت
سلام حسن جان داداش توحیدی من
سلام استاد عزیزم و استاد شایسته عزیز
خداوند رو هر لحظه سپاسگزارم از این عظمت
یکم دیگه ادامه میدادی حسن جان دود از گوشام میزد بیرون
شاکر خداوند هستم بابت این سایت بینظیر که هر لحظه به آگاهی هامون می افزاید
چه عظمتی داره این کیهان
خدا قوت به همه دوستانی که مستمر کامنت میزارن و چراغ های این مسیر رو روشن نگه میدارم
دم همتون گرم خدا برای همه مون حفظتون کنه
در پناه الله مهربان باشین
به نام خداوند وهاب
سلام به استاد عزیزم خانم شایسته ی عزیز و همه ی دوستان
من همیشه ادم عجولی بودم و هستم خیلی مثال ها دارم که براتون بگم یه نمونش رانندگی 0من حدود15سال پیش گواهینانه گرفتم اما اصلا پشت فرمون ننشسته بودم تا اینکه حدود3سال پیش بعد از یکی دوجلسه تمرین یهو رفتم تو خیابون اصلی و بچه ها رو میرسوندم کلاس که نتیجش چی شد همون اوایل تصادف کردم و چقدر خورد تو ذوقم و چه ترسی وجودم گرفت که حتی یکسال نتونستم دست به فرمون بزنم
اما بعد یکسال اروم اروم شروع کردم اوایل صبح خیلی زود از کوچه های خلوت بعد خیابون های فرعی و بعد خیابون های اصلی این بار نتیجه شد که خیلی عالی همه چی پیش رفت بدون کوچکترین مشکلی
اما کاش من بتونم درس هایی که میگیرم همیشه به یاد داشته باشم0الان یه مدت که شروع به یاد گیری خیاطی کردم و بازهم عجله دوباره میخوام تند تند همه دوره هارو بگذرونم و وارد بازار کار بشم که این دفعه زود به خودم اومدم و اجازه ندادم که از مسیر خارج بشم0ممنون از شما که همیشه به موقع قانون به ما یاداوری میکنین0 استاد عزیزم از خوندن کامنت بچه ها متوجه شدم که تولدتون در اسفند ماه هست اما دقیقا نمیدونم چه روزی
تولدتون هزاران بار مبارک باشه و پر تکرار
ایشالا که همیشه شاد و سلامت باشین
به نام خدا
خوب من در بزرگی گرفتم از این بود که دیروز ز داشتم جایی روزی لوله کشی میکردم و برای بستن لوله ها دچار مشکل میشدم ومدام آب میداد بعد از اینه چندبار بازو بسته وتست کردیم هدایت شدم به لوله فابریکی که شرکت بسته بود و باز کردم وتوجه شدم که ایراد کار کجاس وباز کارها خیلی ساده تر انجام شد و هی هدایت میشدم که بازم کارا ساده تر بشود و همه لوله هارو به درستی خیلی سری بستم ویه قطره ام آب نمیومد
وقتی استاد این فایل و گذاشت من یاد این درس بزرگ از این کار گرفتم و به این درک رسیدم که کاریرو اگه قانونش رو درست یاد بگیری خیلی ساده میتونی انجامش بدی و موفق بشی
بنام الله رحمان
سلام به خوشاستایل ترین و آزادترین استاد دنیا
خدا رو شکر میکنم که امروز هم فرصت دارم زندگی کنم، ببینم، بشنوم، لمس کنم، بچشم، احساس کنم، بخندم و عشق رو تجربه کنم
امروز هم امکانات و شرایطی برام فراهم هست که تو این سایت باشم
خدایا شکرت
امروز 8 مارس روز جهانی زن رو به مادرم و تمام خانمهای سایت تبریک میگم
براتون آرامش و سلامتی و طول عمر آرزو میکنم
ایشالا سال جدید بهترین سال زندگیتون باشه
آمین
استاد این حد از آزادی که دارید رو تبریک میگم بهتون
آزادی زمانی، مکانی و مالی
آزادی هر جا که دلت میخواد باشی
آزادی هر زمان که دلت میخواد تفریح کنی و هر زمان که دلت میخواد کار کنی
آزادی هر چی که لازم داری و دلت میخواد رو آنلاین بخری و استفاده کنی
این حد از آزادی رو تبریک میگم استاد
که همه چی تحت کنترل خودتونه
چقدر میشه توحید رو از زندگی شما درک کرد و الگو قرار داد
اینکه یک نیرو در جهان هست رو خیلی عالی درک کردین، و فقط شخصیت خودتون رو هر روز بهتر میکنید تا با اون نیرو هماهنگتر باشید.
شما شاهدی هستید برای درک این نیروی یگانه
فتح:8
إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِیرًا
بشارت به مسیر توحید و هشدار از مسیر شرک
مدل و الگویی برای اینکه نتیجهی مسیر توحید رو ببینم
و از خدا میخوام هدایتم کنه و قلبم رو باز کنه تا بتونم حرفهای شما رو اونطور که درک کردین و آموزش میدین بشنوم و درک کنم
شما از تمام لحظات زندگیتون برای ارتقای شخصیت خودت استفاده میکنی، حتی بازی کردن
این حد از آگاهی و هوشیاری نسبت به خودم رو دوست دارم تجربه کنم و دائم روی خودم کار کنم و خودم رو اصلاح کنم تا یک دریافت کننده هموار باشم و آسان باشم برای آسانیها و لذتها.
خدایا شهامت تسلیم شدن رو در من قرار بده
تا بتونم فقط خودم رو با نیروی خودت تنظیم کنم
فقط روی خودت حساب کنم
فقط از تو بخوام
فقط به تو دل ببندم
کمک کن قلبم دچار لغزش نشه
تو بارها و بارها منو هدایت کردی و نیروی خودت رو در زندگی من جاری کردی و به من برکت دادی، ولی من از مسیر خارج شدم و لغزش کردم.
به من قدرت ماندن در مدار توحید رو عطا کن
آمین
به نام الله مهربانیها
سلام و درو.د بر استاد توانمند و توحیدی ما و دوستان گرانقدر این سایت
واقعیت اینست که من در طول زندگیم احساس لیاقت پایینی داشتم و زمانیکه با این راه آشنا شدم به این موضوع پی بردم و این احساس لیاقت پایین خیلی از داشته های زندگیم رو از من گرفته بود و بعد از این بصورت تصاعدی من به شدت احساس بی ارزشی کردم و همینطور ادامه همین مسیر هر بار بد تر و بدتر شود این احساس بی ارزشی
دوره احساس لیاقت رو شروع کردم تا به امروز نسبت به قبل نتایج خیلی خوبی هم گرفتم اما باز این مقایسه با افرادی که در این موضوع خیلی خوب هستن دوباره بعضی مواقع خیلی حسم رو بد میکنه به منم احساس عجله ، احساس عقب افتادن از بقیه و احساس بی ارزشی میده ، در دوره احساس لیاقت مقایسه خودمون با بقیه بعنوان هسته اصلی تخریب احساس لیاقت معرفی شده ، مقایسه کردن خودمون با بقیه باعث میشه قانون تکامل رو فراموش کنیم ، مدام خودمون رو بابت اشتباهاتمون سرزنش کنیم و نعمت های زندگیمون رو نبینیم ، این اعتماد به نفسمون رو نابود میکنه
من باید فقط و فقط خودمو با گذشته خودم مقایسه کنم ، بابت کوچکترین پیشرفت خودمو تحسین کنم و به خودم جایزه بدم
و سعی کنم که در این دوره به انجام تمرینات تعهد داشته باشم و همیشه قانون تکامل رو به یاد داشته باشم قانونی که جهان بر اساس آن رشد و گسترش یافته
خدایا شکرت بابت این استاد و این دوستان توحیدی
امیدوام شاد و موفق و سلامت و ثروتمند باشید در دنیا و آخرت
سلام صبح بخیر خدمت استاد عباسمنش عزیز و بزرگوار
استاد جان 18 اسفند ماه تولدتون مبارک
انشالله خدا براتون خیر و برکت بی شمار بفرسته که زندگی من با صحبتهای شما متحول شده
من هر روز و هر لحظه بیاد شما هستم و براتون دعای خیر میکنم
شما جزعی از وجود من شدید
صداتون حرفهاتون تصویرتون انگار هر لحظه کنارم هستین
اینقدر که من از شما و صحبتهای ارزشمند شما نتیجه گرفتم که نگو و نپرس
زبان من قاصره از تشکر و قدر دانی و دعای خیر گفتن براتون
بهترین ها رو براتون ارزومندم
شما فقط و فقط حواله میدم به خدا چون بهترین حسابرسان هست
دوستتون دارم قلبا
به نام خداوند بخشنده مهربان
خدای مهربانم تو را بابت یه روز دیگه ویه صبح دیگه سپاس .
خدای بزرگم بابت درس هایی که به من می آموزی از طریق دستانت توراسپاس .
سلام بر استاد عزیزم
چقدر تو این قسمت میزان علاقه شما را به این ورزش میشه متوجه شد .
داشتم فکر میکردم که اگرعلاقه ام را بدونم وسراغ همون کاری که دوستش دارم برم ودر اون کار مداوا و یادگیری قدم به قدم داشته باشم موفق میشم .
همه چی از همین احساس لیاقت که من می توانم هر چیزی را یاد بگیرم و مقایسه نکنم خودم را با کسانی که موفق شدند وبرای من دیر شده یا نمیشه وهزار تا افکار منفی که میاد ،شروع میشه .
اول از همه خودم را با خودم با قبل خودم مقایسه کنم که چقدر بهتر شدم .
دوم خودم به خودم انگیزه بدهم و منتظر کسی نباشم که کمکم کنه از نظر مالی وشرک نداشته باشم
سوم برم یاد بگیرم و تمرین کنم و تمرین کنم
یه مثال یادم آمد از تمرین زبان انگلیسی
یه اپلیکیشن نصب کردم واز همون ابتدا شروع کردم به تمرین ومی دیدم دارم عجله میکنم ومی خوام زود یاد بگیرم همه چی را ودبدم بعدش احساسم بد شد که چرا یاد نمی گیرم .
ولی از دوره احساس لیاقت از استاد یاد گرفتم اومدم به جای ناامیدی برگشتم از همون اول هر چی را یاد گرفته بودم که به خاطر عجله واینکه من می خوام زود یاد بگیرم ،باز مرور کردم وکلکات را قشنگ تر یاد گرفتم .
الان به خاطر دوره هم جهت با جریان خدا ،فعلا تمرکز کردم روی این دوره ولی می بینم خیلی شوق و ذوق دارم از اینکه یه کلمه باد میگیرم ودر فیلم ها معنیش را می فهمم و خوشحال میشم .
تو همین دوره جدید وعالی هم می بینم دارم عجله میکنم وهنوز نیاز دارم بخش اول را هزار بار بشنوم تا در مغزم به راه جدید برای درک این آگاهی باز بشه و ادامه بدم ویه جایی که اون جور که باید پیش برم نرفتم ،ناامید نشم .
وبه یادم بیندازم،که هر جا خواستم وشوق وانگیره داشتم ،همه چی راحت تر شد در ذهنم وموفق شدم وکاری نیست که بخواهیم ونشه .
وقدرتی که خدا به من داده ومن را خالق زندگیم کرده وزمین واسمان را مسخره ما انسانها کرده پس امید داشته باشم که همه چی بهتر میشه اگر من کنترل ذهن داشته باشم .
من باید شروع کننده باشم تا خدا بقیه مسیر راهموار کنه برام .
به امید روزهای وسال بهتر و کنترل ذهن بهتر
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام خدمت شما استاد عزیزم، خانم شایسته مهربان، و همه شما دوستان عزیز و ارزشمندم در این مسیر الهی
ماشاالله به به چه بدنی، چه استیلی، چه رخ و جمالی! واقعا حظ کردم و لذت بردم استاد جان، از این تجهیزات و ادوات هیولا که نگم آقا! واقعا تحسین برانگیزه و چقدر لذت بردم از دیدن این ویدیو و این ربات های نازنین و با حال که منو یاد فیلم ها و انیمیشن های زیبا و چشم نواز میندازن.
چقدر دوست دارم منم تجربه کنم این شرایط رو استاد و دلم کشید واقعا! یاد دوران قدیم و زمان نوجوانی و جوانیم افتادم که چقدر پینگ پونگ بازی میکردیم با خانواده و فامیل و چقدر توش پیشرفت داشتم و عالی شده بودم. مخصوصا که یدونه فقط راکت هیولای اِستیگای اصل سوئدی داشتیم که مال داداش بزرگم بود و جنگ و دعوا سر این راکت! : )) که حکم جام قهرمانی و مدال طلای مثلا مسابقات المپیک رو داشت واسمون! هر کسی با راکتای داغون و رنگ و رو پریده و تکه و پاره شده و چوب شکسته و نابود بازی میکرد و قشنگ با آسفالت شدن میتونست تا بالا بالاها خودشو بکشونه بالا، میتونست این راکتو بدست بگیره و حس فتح کردن قله اورست و مستقر کردن پرچم ایران به جای پرچم اِمریکا تو کره ماه رو داشته باشه برای لحظاتی! : )) خدایا شکرت بابت خاطرات خوب و خوش..
استاد نکته ای که توی دقیقه 20 فایل داشتین میگفتین یکی از نکاتی بود که دقیقا بصورت اتومات توی تجربه بازی پینگ پونگ توی سنین کم و نوجوانی که بازی میکردم، رعایت میکردم مخصوصا اون حرکتی که دقیقا بزنی روبروی دستی که راکت گرفتید و نه در جهت مخالفش یعنی پاسخ توپ زدنت کج و مخالف دستی که راکت گرفتی نباشه و این خیلی گول زننده و سخت هست پیش بینیش برای حریف. و چقدر این بازی فوق العادس و هم هوش و ذکاوت آدم رو تقویت میکنه و هم فیزیک آدم و چابک بودنش رو. اونم بدون هیچ آموزشی و حتی فیلم نگاه کردنی، و فقط با تمرین و تکرار و البته بازی بزرگتر ها رو نگاه کردن اونم بصورت نه حرفه ای، در حد متوسط بودیم هممون، اما چون مدت نسبتا طولانی و خوب چند ساله ای رو میشه گفت تقریبا بصورت ممتد بازی میکردیم، توش تا یه حد خیلی خوبی قوی و نسبتا حرفه ای شده بودیم.
نکته ای که داشتین در مورد رعایت قانون تکامل و مخصوصا اونجا که در مورد مشاغلی که یه اوستا مثلا میخواد کار رو یاد یه تازه وارد بده مثلا یه نوجوان یا سنین کم کلا، اینه که مخصوصا تو جامعه ما ایران خیلی این مورد پیش اومده و میاد هنوزم که فرهنگ درست هر چیز رعایت نمیشه متاسفانه و توی مشاغل بگیر تا هر موضوع دیگه ای، اصلا اصول درست و فرهنگ سازی درستی نمیشه، اول به قولی میخواد حتی اون استاد کار حرفه ای و با تجربه، بخاطر شاید عقبه و تجربه ای که احتمالا خودش داشته توی اون شغل و حرفه، که مثلا کتک خورده یا شاید تحقیر شده حسابی اولش، یا مثلا توی آزمایش های مختلف قرار گرفته و اوستاش اول کارهای خیلی سخت و در حدی که یه اوستا شاید خودش هم نتونه درست انجامش بده یا نیاز به تجربه و مهارت بالایی داره، بخواد به اون شاگرد یا تازه کار یاد بده یا حتی یادم نه، بخواد اصلا از عمد بهش کارهای سخت بده در حد خودش، که اون نتونه انجام بده و یا بزنه بلایی سر خودش بیاره یا آسیب ببینه، که بعد بهش بخنده اولش یا مثلا بخواد حتی خلاء و عقده های درونی خودش رو اینجور یه جورایی پر کنه و به طرف احساس حقارت بده یا فخر بفروشه و مثلا جلوی چهار نفر همکار یا به اصلاح با تجربه بگه، ها ها ببین تروخدا این کله پوک و صفر کیلومترو! یا ببین این بچه نادون رو تروخدا! بچه تو باید حالا حالاها درس یاد بگیری، حالا حالاها باید قشنگ صاف بشی زیر فشار و تجربه تا به جایی برسی یا اوستا بشی! و شاید ندونن یا حتی چرا اتفاقا هم بدونن که طرف ممکنه ول کنه بره یا ممکنه اصلا یه بلایی سرش بیاد که تا عمر داره نتونه فراموشش کنه یا هرچیزی تو این مایه ها، و این موضوع توی میگم مخصوصا جامعه ما ایرانیا خیلی دیده میشه که متاسفانه یه جور کلاس گذاشتن و مثلا غرور و بزرگی و آدم با تجربه ای بودن جلوه میکنه واسه خیلیا، و البته خیلیا هم هستن که واقعا برازنده لقب استادی و با تجربه بودن هستند که بینهایت انسان های شریف و درستکار و با اخلاقی هم هستند اتفاقا.
یه مثال اتفاقا خیلی هم تازه که برای خودم پیش اومد حتی همین یه مدت پیش که برای اولین بار توی یه فروشگاه زنجیره ای بزرگ مشغول به کار شده بودم از روی ناچاری و داستانش مفصله، و خب کارهایی بود که اصلا با اینکه من تجربه کارهای سخت فیزیکی رو داشتم از بچگی اما سالیان سال هست که دیگه طرف اینجور کارها نرفته بودم و آمادگیشو نداشتم و از طرفی بخاطر مشکل سلامتیم هم میشه گفت واسم ضرر هم داره و نباید انجام بدم، اما خب میگم بخاطر شرایطم و یه سری چیزها مجبور شده بودم برم خودم رو امتحان کنم، خب با تمام این حرفا، اتفاقا توش هم خیلی عالی بودم و با توجه به اینکه چند نیروی دیگه هم اونجا کار میکردند و برای انبار داری و چیدمان و کارهای سخت دیگه مثل بار خالی کردن های متعدد باید همیشه حی و حاضر میبودیم، خیلی عالی بودم هرچند واقعا چالش هایی رو مخصوصا بخاطر سلامتیم داشتم که آزار دهنده هم بود، تا اینکه یه قسمتی از کار بود برای مخصوصا بار خالی کردن با کامیون های بزرگ که از گاری ها و سبد های مخصوص حمل کالا هم استفاده میکردیم و من تا حالا از اون گاری های دسته بلند عمدی شکل استفاده نکرده بودم و اتفاقا خیلی خوب از عهده ای بر اومده بودم چون قبلا کارهای بدین شکل و مشاغل مختلفی رو توشون تجربه و مهارت کسب کرده بودم خیلی زود توی زمینه های مختلف دیگه هم راه میفتم و بازی دستم میاد به قولی.
اون راننده کامیون که چیزی هم بهش نگم! که آدمی کاملا نادرست و از همین دست آدما بود که بالاتر مثال زدم که یعنی یعنی بایدم با تجربه باشند و سن و سالش هم کم نبود، اومد بخاطر یه سری نابخرد بازی ها و توجه جلب کردن و البته شیطنتش گل کردن، یه خانم جوانی که توی ماشین توی خیابون اصلی شهر توی ماشین شخصی خودش نشسته بود دقیقا جلوی فروشگاه و پیش کامیون بار ما، و داشت نگاه میکرد از پنجره به ما، این راننده نامحترم ورداشت از عمد بارِ منو بیش از حد پر کرد اونم بار روغن های بزرگ سنگین که کارتوناش چندتا توش جا میگرفت و اینم از قصد اینقدر بار زد رو گاری که واقعا نباید تا این حد پر بشه اصلا، یعنی از حد معمولش هم کلی عبور کرده بود از سقف مجاز اون فرغون، من سریع حس درونیم بهم گفت که این اشتباهه، اولا که حتی حالت گذاشتن کارتونها رو اشتباه چید روی فرعون و ثانیا از عمد اینقدر پرش کرد که یه اتفاقی بیفته! من بهشم گفتم این خیلی پر شده ها اینجوری اشکالی نداره؟ یعنی ازش پرسیدم، و فکر میکردم طرف آدمه و راهنمایی میکنه و اصلا ذره ای تو فکر این نبودم که کسی بخواد همچین کاری بکنه که قصد بدی داشته باشه و بخنده بهم! بخدا با دل صاف و ساده و اینکه همه خوبن! من با آدما رفتار میکنم و کاری رو انجام میدم، آقا اومدم فرغون رو برعکس کنم که یه عقب گرد داشته باشم و بچرخم و دور بزنم برم تو فروشگاه، دیدم به زور تکون میخوره اصلا این فرغون! اینقدر پرش کرده بود راننده، بعد که به زور با کلی تقلا یکم خوابوندمش و اونم از عمد با پاش یکم هولش داد که یعنی بخوابودش سر دست من، یهو لنگر کرد و تعادلش بهم خورد و از دستم یهو افتاد و منم باهاش پرت شدم زمین، یه جوری خیلی شدید و با ضرب شدیدی نسبتا خوردم زمین گاری هم افتاد روم با بار، بعد بلند شدم و دیدم اون خانمه از تو ماشین روشو کرده اونطرف و داره هر هر هر میخنده بهم و چه بسا حتی فیلمم با گوشیش گرفته بود که شاید پخش کنه تو شبکه های مضخرف اجتماعی، و من بلند شدم اولش خب به شدت داشتم جلوی خودمو میگرفتم که فقط نزنم دهن یارو رو سرویس کنم ولی از اونجایی که مدتها روی خودم کار کرده بودم و درس ها از شما استادم یاد گرفته بودم و آموزه ها و تمرینات رو توی مواقع چالش مخصوصا اجرا میکردم، خیلی زود چندتا نفس گرفتم و خودمو آروم کردم و نجواها به شدت داشت عصبیم میکرد و من فقط آرومش میکردم و خودم رو به آرامش دعوت میکردم، اگر به قبل بود که هیچی دیگه همونجا بی برو برگرد باید طرفو از زیر دست و پام میکشیدن بیرون و کمترین اتفاقی که میفتاد سرش یا دستی پایی یه جاییش میشکست و خونین و مالین میشد قطعا. بعد جالبه که ول کن هم نبود، میگم بخاطر همین چیزا من متوجه شدم که اتفاقا قصد و غرض و مرضی تو جونش بوده، و الا میگم خداشاهده اصلا فکر بد نمیکردم و اصلا شاک شده بودم از این اتفاق و رفتار این بابا، هی میگفت چیکار کردی آبرومونو بردی جلو این دختره و چی و فلان.. من میدونین بهش چی گفتم؟ خیلی بد همه چیز داشت میرفت رو مخم ها حسابشو کنید استاد چه موقعیت بدی بوده واقعا واسم، من برگشتم سمت یکی آروم زدم رو شونش روش اونور بود، بهش گفتم از سنت خجالت نمیکشی واقعا؟ خیلی آروم و محترمانه گفتم بهش، گفتم مرد حسابی تو بجای اینکه یعنی یعنی آدم با تجربه ای هستی یعنی مثل یه کارگر ارشد و سوپروایزر هستی و بیای از تجربه و مهارتت به یکی مثل من و اینایی که دارن کار میکنن اینجا و با همچین فرغونی شاید تا حالا اصلا کار نکردن و یا بار اولشونه همچین جایی کار میکنن، بیای درست بهمون بگی چطوری باهاش کار کنیم و یا بار اندازه بزنی و چهارتا نکته فنی بگی، میخندی و میگی آبرومونو بردی؟؟ من دستشویی کردم (با اصطلاح خودمونی بهش گفتم) تو همچین تجربه ای و آبرویی که بخواد اینطوری بره! فکر کردی حواسم از اولش نبود که داشتی با دختره لاس میزدی و قصدت چی بود؟ بهش گفتم از سنت خجالب بکش، آبرو! این که هیچی، کل شهر بیان بخندن بهم من ککم نمیگزه و نگران نیستم که اشتباهی رخ داد و بخواد آبروم رفته باشه! تو آبروی خودتو بردی بنده خدا هم پیش خودت هم خدای خودت، برو که ایشالا سالم برسی به مقصدت و زندگی خوبی داشته باشی..
هیچی نگفت فقط یه نگاه خجالت زده کرد بهم و سرشو انداخت پایین و هی میخواست یه جوری صاف و صوفش کنه من یه نگاه بدی بهش کردمو گاریو گرفتم رفتم. استاد واقعا اتفاق به شدت تلخ و تجربه خیییییی ع ع ع لی بدی بود واسما، اونم توی شرایطی بودم که خیلییی داشتم روی خودم کار میکردم و کنترل ذهن و نفس انجام میدادم و تغییرات اساسی کرده بودم، و الا بخدا نمیتونم بگم چه گندی بالا میومد سر این اتفاق چون به هیچ وجه آدمی نبودم که ساده از خیر چیزی بگذرم قبلا. ولی مدتهاست که خیلی عوض شدم و حسابی تغییر کردم و آسان گیر تر شدم نسبت به خودم و هم دیگران.
در مورد رعایت نکردن قانون تکامل خیلی اشتباهات داشتم تو زندگیم، مثال زیاد هست بخوام بزنم، مثلا تو بحث ساز زدن و موسیقی، مدتی با وجود اینکه دیوانه به تمام معنای این مسیر و هنر هستم، قصد داشتم واردش بشم اما همون اولش با چالش هایی که داشتم خیلی زود ناامید شدم و منصرف شدم و دیگه ادامه ندادم و این شک اومد سراغم که من مال این مسیر نیستم شاید! اما هیچ نیرویی قوی تر از نیروی درونی و اون خدایی که تو وجودم هست نمیتونه بگه و اینو اثبات کنه که چقدر من واقعا مالِ این کارم و ساخته شدم برای این کار و واقعا ایمان دارم بهش و خودم و تواناییم تو این زمینه و اگر از سالها پیش ادامه داده بودم الان به یک هنرمند و موزیسین و یا خواننده و آهنگساز بسیار بسیار با تجربه و مشهور و لایق تبدیل شده بودم، به یاری خدا برنامه های زیادی دارم برای این مسیر و دارم حرکتایی میزنم که تا حالا نزدم، و با دوره بینظیر احساس لیاقت این تغییرات بزرگ رو در خودم ایجاد کردم و خودم رو بیشتر کشف کردم و به دل ناشناخته های بیشتری توی وجودم و زندگی پا گذاشتم.
یا تجربه های دیگه ای که داشتم، مثلا دوره هایی رو میرفتم شرکت میکردم، مثلا کارهای فنی مثل تعمیر و نصب لوازم برودتی مثل کولر و یخچال و تجهیزات اینچنینی، و با وجود اینکه عالی توشون خودمو نشون دادم و گل سر سبد اون کلاس و مجموعه فنی بودم مثلا، اما با یه چالش های اساسی و تضاد هایی، خیلی زود اون بعد کمال گرایی و بیمارگونه من اون ضعف ها اون رعایت نکردن قانون تکامل وارد عمل میشد و تمام اون فونداسیون و نهال تازه شکل گرفته رو خراب میکرد و میکشیدم کنار و میگفتم من بدرد این کار نمیخورم!
یا توی بحث برنامه نویسی! وای خدای من یادم میاد که اصلا من چقدر عالی و شگفت انگیز توش داشتم پیش میرفتم و اصلا خودم حتی باورم نمیشد که من اینقدر توی عمل انجام شده و توی زمینه هایی که از بچگی علاقه داشتم بتونم عالی عمل کنم و خودمو نشون بدم، اما میگم خیلی زود اون ضعف های درونیم وارد عمل میشد و کارو خراب میکرد واسم.
توی رشته های ورزشی هم همینطور، و هر بار دقت کردم که اتفاقا یه چالش های بدی هم واسم پیش میومد که اصلا هیچ جوره تو کتم نمیرفت که من مالِ این کارم و من ساخته شدم برای این کار و بتونم خودمو حفظ کنم توش، یعنی جوری میشد اینقدر فشار میومد تو تجربه هایی که داشتم کلا تو زندگیم که فقط این به ذهنم میرسید که اگر من واسه این کار بودم هیچوقت درگیر چنین تضادها و مشکلاتی نمیشدم که اینجوری رگمو بزنه! یعنی شما ببینید چقدر اون ضعف های درونی اون کمالگرایی و عجله و تکمل رو طی نکردن تو وجودم خودشو قوی کرده بوده که من فکر میکردم اصلا نباید همچین مشکلات و چالش هایی پیش بیاد واسم! اگر پیش میاد پس این نشون میده که من بدرد اینکار نمیخورم و باید برم سراغ چیز دیگه که بهتر عمل کنم توش یا اینقدر رو مخم نباشه!
رستوران و کبابی مجلل و معروف همینطور..
میکانیکی و لوله کشی گاز ساختمان و کار و بنایی و کارگر ساختمانی همینطور..
و و و..
تنها چیزایی که همیشه توش خوب بودم و مداومت داشتم و کم نیاوردم و خیلی خوب میفهمم که چقدر رو خودم کار کرده بودم بصورت ذاتی و حتی قبل از آشنا شدنم با این قوانین و آموزه های استاد، زبان انگلیسی بوده از بچگی، کامپیوتر مخصوصا سخت افزار و هم نرم افزار و هرچیزی تو زمینه کامپیوتر بوده البته به غیر از برنامه نویسی که هیچوقت بصورت جدی و با قاطعیت دنبالشو نگرفته بودم، و تیراندازی، و گیمری، و کشتی رانی و ملوانی. یعنی من این چند موردو واقعا به معنای واقعی کلمه همیشه توشون عالی عمل کردم و اتفاقا چالش ها و تضادهای خیلی رو مخ و ناجوری هم نداشتم، یا اگرم داشتم اون احساس لیاقته و اون گفتگوهای درونیه مثبت و خداگونه توم بیشتر بوده و به خودم آرامش و قدرت دادم و خودم خودمو تشویق کردم حتی اگر اشتباهی رخ داده باشه تو کار، و این نشون میده که چقدر به لحاظ ذهنی هم خوب روی خودم کار میکردم بصورت فطری و ذاتی و بدون این آگاهیا.
کلا تجربه آسان تو زندگیم نداشتم استاد : ) تا جایی که میدونم و یاد دارم اینطور بودم همیشه، همه چیزو به سختی و تلاش بینهایت و صاف شدن بدست اوردم تو زندگیم، بخاطر همین مثال ندارم که بزنم، مگر تو همین زمینه هایی که گفتم همین پاراگراف بالایی و اونم بخاطر اینکه از بچگی توشون خوب بودم و باورای خوبی داشتم در موردشون و بارها و بارها بصورت اتومات و درونی همیشه خودم رو تشویق کردم و حس خوب دادم به خودم وقتی که خوب میرم درون خودم و میکاوم خودم رو میبینم که اینطور بودم واقعا.
برنامم انشاالله اینه که از این به بعد به همون شکلی که بالاتر توضیح دادم و خودم رو بیشتر کشف کردم تو زندگیم مخصوصا با دوره احساس لیاقت، همین مسیرو پیش برم و همیشه روش کار کنم و همون کاری که تو بچگی در مورد مسیرها و علایقم طی کرده بودم و خودم برای خودم ارزش قائل بودم و خودم رو تحسین کردم واقعا همیشه تو اون موارد، برای باقی زندگیم و مسیرهای آینده زندگیم باز هم همونطور عمل کنم البته بهتر و قوی تر و از تجربیات زندگیم درس گرفته باشم و تو عمل و تو مسیرهای جدید ازشون استفاده کنم، و با درسهایی که از دوره احساس لیاقت گرفتم و چیزهایی که تو وجودم بیدار شد و تکان خورد با این دوره، برای تمام عمر ازشون استفاده کنم و رشد کنم و بزرگ تر بشم.
چقدر عاشقانه و دیوانه وار دوست دارم دوره جدید “هم جهت با جریان خداوند” که اتفاقا حتی به لحاظ نامگذاری هم برام کلی نشانه و درس و خاطرات داره استاد! و لبخند به لبانم میاد، رو داشته باشم و از خدا هدایت خواستم از خود لحظه قرار گرفتنش و معرفیش روی سایت، و چقدر نشانه های واضح دیدم، و چقدر از عمق وجودم ایمان دارم که برام به طرز شگفت انگیزی جادویی و راه گشا و خوش یمن خواهد بود و تمام تلاش ها و نتایج نصف و نیمه گذشته ام رو برام بازسازی و ترمیم و دست یافتنی میکنه، اما سپردم به خودش.. چون فعلا خبری نبوده که بتونم تهیه اش کنم..
واو! استادِ نازنینم راستی هپی برث دی! سوپرایر سوپرایییز!!! تولدت مبارک پیشاپیش استاد جان هزار ساله باشید همراه با موفقیت و سلامتی روز افزون انشالله.
سپاسگزارم