- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری درسهای زندگی از یک بازی | قسمت 1722MB55 دقیقه
- فایل صوتی درسهای زندگی از یک بازی | قسمت 1107MB55 دقیقه
درسهای زندگی از یک بازی | قسمت 1
ما به اندازه ای که می توانم ذهن خود را کنترل کنیم، می توانیم زندگی خود را کنترل کنیم.
یکی از موضوعاتی که نقش کنترل ذهن را خیلی شفاف به ما نشان داده است، بازی پینگ پونگ است.
در خلال بازی پینگ پونگ، ما به وضوح می بینیم که اگر بتوانیم ذهن خود را در بازی کنترل کنیم، اتفاقات در بازی به نفع ما پیش می رود و اگر از عهده ی کنترل ذهن بر نیاییم، در هر صورت اوضاع سخت پیش می رود.
به عنوان مثال، حین بازی اتفاقی رخ می داد و مرا عصبان یا ناراحت می کرد. به محض اینکه ذهنم از کنترل خارج می شد، می دیدم که به طرز عجیبی مهارت هایم مثل قبل جواب نمی دهد و امتیازها را از دست می دهم.
حتی می دیدم هرچه احساس من بدتر می شد، به طرز عجیبی جهان اتفاقاتی را رقم می زد که ناراحتی ام را بیشتر کند:
مثلا توپ حریف من به تور می خورد و به نحوی در زمین من می افتاد که دفع آن غیر ممکن می شد.
یا ضربه های که همیشه نقطه برتری من حساب می شد به طرز عجیبی خارج از میز زده می شد و امتیاز به حریف من داده می شد
یعنی جهان بدون توجه به مهارت یا عملکرد من، جوابی درخور با احساس و کانون توجه من می داد. فارغ از اینکه من چه دلایلی برای احساس بد داشتم، جهان طبق قانون احساس بد = اتفاقات بد، به من پاسخ می داد.
بازی پینگ پونگ – در لحظه – قانون احساس خوب = اتفاقات خوب و احساس بد = اتفاقات بد را در سریعترین و دقیق ترین حالت ممکن به ما نشان داد و به ما کمک کرده تا نقش حیاتی عمل به این قاون را در زندگی خود جدی بگیریم.
این بازی ما را به شهود رساند که کنترل ذهن، بالاترین مهارت و مهم ترین اصل در تجربه خوشبختی است.
ما نتیجه ی مستقیم احساسات خود را در حین بازی تجربه کرده ایم. بعنوان مثال اگر به خاطر کنترل ذهن، من احساس خود را خوب نگه می داشتم، فارغ از اینکه چقدر بازی به ضرر من بود و چقدر امتیازهایم کم بود، در نهایت اوضاع به نفع من تمام می شد. برعکس وقتی کنترل ذهن ندارشتم، نمی توانستم از مهارت هایم در بازی بهره ببرم.
پیام این فایل این است که:
وقتی اوضاع ناجالب است، به آن شرایط نگاه نکن. بلکه سعی کنیم بهترین عملکرد خودت را در کنترل ذهن انجام دهی و خواهی دید که اگر از عهده کنترل ذهن خود بر بیایی، اوضاع به نفع تو چرخش می کند.
اگر در شرایط به ظاهری بد، بتوانی ذهن خود را کنترل کنی، مثلا بگویی من تلاش می کنم تا اعراض کنم و همین امروز حالم را خوب نگه دارم و دوباره سعی کنی روز بعد هم به همین منوال برای یک روز حال خود را خوب نگه داری،
هم خواهی دید که چطور به طرز معجزه وار شرایط به نفع شما تغییر می کند.
برای بهره برداری از درس های این فایل، درباره این دو مورد در بخش نظرات بنویس:
مورد اول: رابطه بین احساس عدم لیاقت و از دست دادن نعمت ها:
در بخش نظرات، در باره تجربه هایی بنویس که احساس عدم لیاقت باعث شد نعمت هایی که داشتید را از دست بدهید.
بنویسید که چه افکاری در ذهن تان آمد و چه افکاری به شما احساس عدم لیاقت داد
به عنوان مثال:
رابطه ی عاطقی شما به طرز جادویی خوب پیش می رفت و این فکر در ناخودآگاه شما شروع به چرخش کرد که:
من آنقدر ها لیاقت ندارم که این حد از عشق را در رابطه ام تجربه کنم؛
یا من آنقدر ها لایق نیستم که اینقدر در حق من خوبی باشد؛
یا احساس گناه کنی که “وقتی خانواده من یا خواهر من رابطه ی خوبی ندارد، این ناجوانمردانه است که من اینقدر از رابطه ام لذت ببرم؛
سپس به محض شروع این افکار و ادامه یافتن آنها، رابطه شما به طرز عجیبی با مشکل مواجه شد…
یا درباره موضوعات مالی، فروش شما عالی شده، درآمد شما زیاد شده، پول ساختن برایت راحت تر شده، سپس افکاری به ذهن شما آمده که شما را به احساس عدم لیاقت درباره دریافت این نعمت ها رسانده که:
آنقدر ها هم حقم نیست که اینقدر راحت پول بسازم؛
وقتی بقیه در فقر هستند این انصاف نیست که اینقدر من خوب پول بسازم و …
سپس دیدی که با ادامه ی این افکار، نه تنها جریان پول در زندگی ات کم و کمتر شده، حتی قطع هم شده است.
این تجربیات را بنویس تا همه ما درسهای این قانون را بگیریم که:
در چنین لحظاتی باید بتوانیم این نجواها را کنترل کنیم. و گرنه اگر این فکر و فرکانس ادامه پیدا کند ،این جنس از فرکانس نه تنها مانع ورود نعمت ها می شود بلکه نعمت ها ی کنونی زندگی ات را نیز از تو می گیرد.
مورد دوم:احساس قربانی شدن
احساس قربانی شدن، پاشنه آشیل همه ماست. یعنی هر کدام از ما کم یا زیاد، از این ضعف ضربه می خوریم و همه ما نیاز داریم تا ریشه های این احساس را بهتر بشناسیم تا بتوانیم در این مواقع ذهن خود را راحت تر و سریعتر کنترل کنیم.
زیرا این احساس مخرب، به سرعت رشد می کند و تبدیل می شود به خشم نفزت کینه افسردگی و…
به این شکل اوضاع را بدتر و بدتر می کند و شما بدون اینکه آگاه باشی، با ماندن در این احساس به خودت ظلم می کنی و مانع ورود نعمت ها به زندگی ات می شوی.
برای درک رابطه میان “احساس قربانی شدن” و “بسته شدن جریان نعمت ها به زندگی”، در بخش نظرات، در باره تجربه هایی بنویس که احساس قربانی شدن باعث شد شرایط به گونه ای پیش برود که باز هم بیشتر احساس قربانی شدن داشته باشی.
تجربیاتی را به یاد بیاور که احساس کردی قربانی شرایطی شده ای یا در حق شما بی عدالتی شده است. مثلا در موضوعاتی مثل رابطه عاطفی یا درآمد یا کسب و کار، شما سمت خودت را خوب انجام دادی، اما اتفاقاتی رخ داده و ظاهرش این بوده که در حق شما بی انصافی شده است.
مثلا با اینکه شما به خوبی کسب و کار خود را مدیریت کرده ای، ناگاهان لایحه ای تصویب شده که جلوی صادرات شما را گرفته است یا هر مثال دیگری که باعث شده بعد از آن اتفاق به ظاهر ناجالب، افکار منفی شروع به رشد کرده و شما را به این احساس رسانده که در حق من بی عدالتی شده است؛
یا من هرچقدر هم خوب عمل کنم، عوامل بیرونی باعث می شود به حقم نرسم و …
در یک کلام، درباره تجربیاتی بنویس که در احساس قربانی شدن گیر افتاده اید و بدون اینکه متوجه موضوع باشید، به خاطر ماندن در این احساس، اتفاقات ناجالب بیشتری را وارد زندگی خود کرده اید.
بنویسید این احساس قربانی شدن از کجا شروع شد و چه افکاری در ذهن خود چرخاندی که این احساس را تشدید کرد؟
بنویس در آن زمان شرایط به چه شکل پیش رفت و چه ناخواسته های بیشتری به جمع ناخواسته های قبلی افزوده شد.
و چه نگاهی به شما کمک کرد تا بتوانی ذهن خود را کنترل کنی و از احساس قربانی شدن خارج شوی؟
نوشتن درباره این موضوع به شما کمک می کند تا رابطه بین “احساس قربانی شدن” و “اتفاقات ناخواسته ای که زنجیره وار رخ می دهد” را درک کنی و بفهمی تمام بلاهایی که فکر می کردی عواملی بیرون از شما برایت رقم زده را، چطور خودت با ماندن در احساس قربانی شدن رقم زده ای. چون نتوانستی در این شرایط ذهن خود را کنترل کنی و جلوی ادامه ی این افکار رو بگیری.
هرچه این رابطه را بهتر بفهمی، سریعتر می توانی در این مواقع، از رشد افکار منفی خودداری کنی
هرچه این رابطه را بهتر بفهمی، راحت تر می توانی این احساس مخرب را با این افکار منفی تغذیه نکنی.
منتظر خواندن تجربیات شما و درس هایی که از این تجربیات گرفته اید، هستیم.
منابع بیشتر:
به نام خداوند مهربانم
به نام خداوندی که اسم زیباش اشک هام رو جاری میکنه
خدایا چرا تا میخوام بیام کامنت بنویسم همین که میگم به نام خداوند دلم میلرزه و از حس خوب اشکم جاری میشه میدونم این تو هستی که با صدای قلبم باهام صحبت میکنی و من میخواهم هر آنچه که از قلبم بیرون میاد رو بنویسم
خدایا کمکم کن هر آنچه که باید بشنوم و یاد بگیرم با این فایل بشنوم و درک کنم و تمرینات این فایل را به خوبی انجام بدم
خوب همانطور که اسم این فایل درس های زندگی از یک بازی هست، من هم کامنتم را با درس های که از این فایل یاد گرفتم شروع میکنم
اولین نکته که استاد عزیز فرمودند که یک بار فایل تصویری را ببینید بعد فایل صوتی را گوش بدید تا زیبایی های این فایل حواسمون را پرت نکنه
خوب برای تمرکز بر زیبایی های این فایل، بدون صدا این فایل رو نگاه کردم تا به اندازه ای که چشم هایم لیاقت دیدن زیبایی ها رو داره بتونه آنها رو شکار کنه
– اولین مورد نسیمی که از سمت دریا میوزید، از موج های دریا متوجه شدم که باد ملایمی داره می زه، به اون بادی که از دریا میاد توی شهر ما بهش باد قوس می گویند، من این باد رو خیلی دوست دارم نه خنکه نه گرم نسیمی خوش همراه با رطوبت دریا داره
– یکی دیگه رنگ بسیار زیبای دریا به رنگ سبز و آبی که خیلی زیباست، دریا هزاران شگفتی داره که هر روز یه رنگ خاص به خودش میگیره
– زیبایی بعد، آسمون آبی روشن و صاف و قشنگ و بی انتها و انگار بین دریا و آسمون هیچ فاصله ای نیست
– موج های خروشان دریا رو دوست دارم چون وقتی دریا موج داره شنا کردن خیلی لذت بخش تر میشه چون وقتی موج به سمتت میاد و میپری بالا تا از موج رد بشی خیلی لذت داره
– نکته بعد حظور دو تا از عزیزانم در این فایل یعنی استاد و خانم شایسته که بهترین دستان خدا در زندگی ام هستند
– استایل و هیکل زیبای استاد و خانم شایسته و لباس های بسیار زیباشون، چقدر لباس خانم شایسته زیبا و شاده، خیلی تحسین میکنم خانم شایسته بخاطر این همه زیبایی و هوش و توانمندی و استعداد و اصلا بینظیر ترین خانمی که تا حالا دیدم،
و قیافه جنتلمن استادم که خیلی زیباست با لباس خوشگل و عینک زیبا و ساعت عالی شون
– تحسین کردن میکروفون های عالی که نویز باد و صداها را تا حد زیادی میگیرد تا فایل ها با کیفیت بهتری ضبط شوند
– مردم شاد آمریکا و خیلی جالبه استاد هر وقت بره کنار ساحل هر روز هفته که باشه، همیشه ساحل شلوغه و مردم شادن یا در حال شنا و لذت بردن و بازی یا آفتاب گرفتن یا مراقبه هستند
– تحسین میکنم مردم خوب کشور آمریکا که اینقدر اکتیو و مثبت هستند
-اون ساحل زیبا و بزرگ و خیلی تمیز و با شن های نرم و روان و سفید را تحسین میکنم
– تحسین میکنم خدمات خوب کشور آمریکا که همیشه برای افراد راحتی و آسایش و بهترین میخواهد و در کل مردم آمریکا برای خودشون ارزش قائل هستند
مثلا چقدر سایبان های آبی خوش رنگ و زرد و سبز ردیف چیده شده برای استراحت مردمی که به ساحل میان
– فیلم های که از بالا توسط درون گرفته شده همه چی رنگی و شاده و در کنار اون سایبان های رنگی، همه افراد زیر انداز های رنگی و یا حتی پوشش آنها هم رنگی بود هر شخصی یه رنگ شاد پوشیده بود واقعا این ترکیب رنگ ها زیبا بود کلی لذت بردم
– نکته بعد آفتاب گرفتن زیاد مردم، نمیدونم فوایدش چیه ولی احتمال فواید خوبی برای بدن داره که در کنار برنزه شدن کسانی که پوست تیره میخواهند باعث فوایدی از جمله جذب ویتامین دی به بدن می شود
– نکته دیگه پرواز زیبای پرنده ها در کنار ساحل و بالای دریا
– لبخند های ملیح استاد و خانم شایسته در این فایل در کنار ساحل
– نمای زیبای شهر از بالا توسط درون، چقدر این ایالت و شهر خوب طراحی شده از بالا طراحی زیبایی شهر را بهتر میبینیم
– سطل زباله که با بشکه های بزرگ آهنی و به رنگ سبز درست کردند ایده خیلی خوبی بود
– با خانواده کنار دریا رفتن و بازی و شنا کردن هم تاثیری مثبت و بهتری در روابط خانوادگی به وجود میاره چون هم زمان اعضای خانواده همگی از یک چیز لذت میبرند و همگی در پایان روز حرف مشترک بیشتری دارند که بهم بزنند
– اون آقایی که کلی کبوتر کنارش جمع شده بود، احتمالا اون اقاهه خیلی با خودش در صلحه و آرامش داره که حیوانات هم باهاش دوست هستند
– فواید شنا کردن در دریا در کنار اینکه بدن را سفت و محکم میکند برای عضلات کمر و پاها هم خیلی خوبه و از آب دریا املاح بدنمون تامین میشه و حتی باعث میکروب کشی بدن در خانم ها میشه
-زیبایی دیگه، آزادی افراد برای پوشش و با هر جنسیت و اقلیتی کنار هم لذت میبرند
-زیبایی بعد نظم کارگاه و تمیزی و براقیت همه چی در کارگاه
– یاد گیری بازی پینگ پونگ برای کسی که دوست داره این بازی رو یاد بگیره با دیدن این فایل یاد میگیره
– بازی های ورزشی در کنار سلامتی، موجب افزایش هورمون نشاط و شادابی می شود
نکته هایی که به اندازه ظرف وجودی ام در کنار زیبایی های این فایل درک کردم
– برای اینکه زندگی فوق العاده بهتری داشته باشم > باید خداوند را بهتر درک کنم و برای درک بهتر خداوند باید قانون زندگی را بهتر درک کنم و در عمل بتوانم از آن ها استفاده کنم
یکی از قانون های خداوند، لذت بردن از چیزهای ساده در زندگی ام هست> اما چرا لذت بردن از چیزهای ساده در زندگی ام ضروری است
با درکی که از قانون به دست آوردم برای رسیدن به لذت های بزرگتر باید ظرف وجودی ام بزرگتر بشه و برای بزرگتر شدن ظرفم باید سپاس گذارتر باشم و برای سپاس گذارتر بودنم باید از هر چیز ساده در زندگی ام سپاس گذاری کنم
و درس های مهمی که استاد و خانم شایسته از ورزش پینگ پونگ علاوه بر لذت بردن درک کردند و با ما به اشتراک گذاشتند
– اولین مورد از بازی، در لحظه بودن و لذت بردن است را به ما یاد دادند، چرا در لحظه بودن در بازی پینک پونگ مهمه چون اگه در لحظه نباشم و حواسم به امتیازهای از دست رفته گذشته باشه یا نگرانی و عجله برای امتیاز گرفتن برای مرحله بعد باشم باعث میشه در اون لحظه از بازی لذت نبرم و اون حالت ترس و نگرانی باعث عدم کنترل ذهن میشه و نتیجه عدم کنترل ذهن، از دست دادن امتیاز و باختن میشه
حالا این قانون در لحظه بودن بازی چه ارتباطی با زندگی ما داره، > در زندگی هم اگه از لحظه حال لذت نبرم و همش غصه مسائل گذشته رو بخورم و یا همش نگرانی و ترس در مورد مسائلی که ممکنه در آینده به وجود بیاد داشته باشم باعث می شود همیشه احساسم بد باشه و نتیجه این احساس بد اتفاقات بد است قانونش اینه
احساس بد = اتفاقات بد
خوب به خودم میگم حالا چطور در لحظه زندگی کنم و لذت ببرم، برای لذت بردن از همین چیزهای ساده در زندگی ام مثل بازی با بچه ام یا بازی و تفریحاتی که دوست دارم با همسرم انجام بدیم، مثل پیاده روی یا دوچرخه سواری یا بدمینتون بازی، یا حرف زدن در مورد خواسته هامون یا حرف زدن در مورد چیزهای که قبلا میخواستیم و به راحتی بهش رسیدیم،
حرف زدن در مورد رسیدن به خواسته ها جز لذت های منه، یه وقت هایی بوده که احساسم خوب نبوده و با همسرم شروع به حرف زدن در مورد معجزات زندگیمون و رسیدن به خواسته ها کردیم، وقتی حرف میزدیم، ذهنمون همینطور چیزهای مثبت بیشتری رو به یادمون می آورد و چنان انرژی و حس خوبی میگرفتیم که ساعت ها میتونستیم در مورد خواسته هامون حرف بزنیم
در شرایط و مکانی که فضایی که هستیم دلخواهمون نیست میتونیم یک فان یا بازی را پیدا کنیم و در جمع ازش استفاده کنیم تا همه و خودم لذت ببریم
– یکی از مزایای خیلی مهم در بازی ورزشی در کنار سلامت بودن بدن و افزایش هورمون شادی و نشاط باعث ارتباط عمیق تر و دوستی بیشتر دو طرف می شود اگه دو نفر که در رابطه عاطفی هستند و با هم از یک بازی خوششون بیاد و هر روز با هم بازی کنند اون حس دوستی و هم بازی بودن بر رابطه اونا تاثیر عمیق و مثبت میزاره و باعث رابطه عاطفی هیجان انگیز تری می شود
– یه مورد دیگه هم که باید به خودم یاد آوری کنم بازی رو برای لذت بردن انجام بدم نه به رخ کشیدن توانایی یا در بازی برای بردنم طرف مقابل را ناراحت کنم، نباید جنبه فان بازی را به رقابت بد تبدیل کنم
– یکی دیگه از موارد رعایت کردن قانون بازیه، مثلا رعایت کردن قانون در بازی پینگ پونگ بدون جر زدن باعث میشه ذهن ما آماده اجرای قانون در هر کار و بازی یا ورزش یا هر حرفه ای بشه
– نکته بعد شخصیت تحسین کننده در خودم ایجاد کنم شبیه استاد، چون وقتی در هر چیزی چه بازی یا رابطه عاطفی یا حتی از یه اشپز یا خیاط و هر شخصی با یه توانایی تعریف و تمجید کنیم موجب برانگیخته شدن توانایی اون شخص می شود
– نکته مهم دیگه اینه اگه هر کاری یا شغلی یا مهارتی بخوام یاد بگیرم اگه در ابتدای یادگیری هیچی بلد نباشم به خودم سخت نگیرم چون اگه در یادگیری هر کاری استمرار و مداومت داشته باشم و هر روز در حال بهبود دادن و اصلاح خودم باشه موجب افزایش مهارت و کسب موفقیت و پیشرفت در اون کار می شود
– نکته دیگه که برای انجام مداوم یه کاری که برامون سخته بابد اهرم رنج و لذت براش درست کنیم و روی فواید و لذت یادگیری اون کار و نکات مثبتش تمرکز کنم تا انگیزه لازم برای یادگیری داشته باشم در واقع اهرم لذت قوی تر از اهرم رنج می شود و موجب حرکت من برای یاد گیری می شود و خیلی مهمه با کوچیک ترین بهبود ها و یادگیری ها خودم را تحسین کنم و به خودم آفرین بگم و مسیر رو ادامه بدم
یه مثالی از خودم میزنم مثلا من قبلا از لب تاب یا اینترنت یا سایت اینترنتی سر در نمیوردم فقط در حد رفتن به گوگل بلد بودم، به لطف خدا که یه سایت اینترنتی راه اندازه کردیم با اینکه هیچی بلد نبودم به زور یه اسم محصول با ویژگی هاش مینوشتم ولی الان تازه متوجه شدم سایت چیه اصلا چیزی به اسم سئو داره و از کار قبلی که یه کار روتین وار بود کسل میشدم، الان یه کار چالش برانگیز شده برام که یاد بگیرم محصولتم رو چطو سئو کنم و بتونم در صفحات بالای گوگل بیارم به لطف خدا این کار اینقدر برام لذت داره که به هر سرگرمی دیگه ترجیح میدم ، دوست دارم موفق بشوم و به خودم و توانایی ام ایمان دارم بخاطر اعتماد به نفسی که از مسائل قبل در هر حوزه دیگه توانسته بودم حل کنم، هر روز صبح که میشه منتطر روزم رو با کار کردن روی سایتمون شروع کنم خیلی به کنترل ذهن بهم کمک میکنه وقتی دارم کار میکنم از حس نامناسب رها میشم و ذهنم فقط روی کاره و نتیجه اش میشه آرامش بیشتر در من
– یه نکته مهم دیگه هیچ وقت توقع بی جا از خودم نداشته باشم در شروع هر چیزی و کاری بهترین باشم و اون حس کمالگرایی رو کنار بزارم و از اینکه هر روز به چیز جدید یاد میگیرم خوشحال باشم اگه در هر کاری همه چیز از روز اول بدونم و چیز جدیدی برای یاد گرفتن نباشه اون کار خسته کننده میشه همانطور که هدف جهان بسط و گسترش دادن خودشه و این گسترش دادنش توسط هر کدام از ما صورت میگیره چه ما پیشرفت کنیم چه پسرفت، حالا که میدونم حتی جهان هم تکاملی و همیشه در حال بهبوده، من هم همیشه و تکاملی در حال بهبود خودم و توانایی هام باشم و با هر بار یادگیری، خودم را تشویق کنم برای یادگیری بیشتر، و اون یادگیری تکاملی باعث لذت بخش تر شدن مسیر میشه چون هدف ما لذت بردن و کسب تجربه و یادگیریه نه رسیدن به یه مقصد خواص یا خواسته خواص، مثلا اگه بخواهیم مسافرت کنیم و اگه با هواپیما بریم و لذت های مسیر رو از دست دادیم ولی اگه با ماشین سفر کنیم از زیبایی های مسیر هم میتونیم استفاده کنیم
– نکته مهم دیگه از بازی یاد گرفتم که بازی ورزشی پینگ پونگ مثل یه آزمایشگاه میمونه مثلا همانطور که در آزمایشگاه قانون های داره که اگه فلان ماده با فلان ماده ترکیب بشه واکنشش این میشه، و در بازی هم اگه به فلان ضربه هر پاسخی بدیم واکنش اون به شکل امتیاز گرفتن یا از دست دادن امتیاز به ما برمیگرد، در زندگیمون هم اگه هر فرکانسی به جهان ارسال کنیم فلان واکنش از جهان به ما برمیگرده
– نکته دیگه از این بازی یاد گرفتیم که ذهن چه تاثیر بر اتفاقات و نتایج بازی میزاره اگه در طول بازی ذهنم کنترل نکنم و حواسم پرت بشه موجب شکست در بازی میشه و این قانون در زندگیمون هم همیشه بوده که اگه بتوانیم ذهنمون کنترل کنیم نتیجه خوبی به همراه داره ولی اگه نتوانیم ذهنمون را کنترل کنیم نتیجه نامناسب به همراه داره و بدونم این ذهنه که همیشه اتفاقات رو رقم میزنه و خیلی مهمه که روی چی تمرکز میزاریم اگه در جهت رسیدن به خواسته هایم هست اون را تقویت کنم ولی که در جهت مخالف با خواسته هایم هست تصحیح مسیر کنم و ذهنم را بر روی چیزهای دلخواه بزارم
– کنترل کردن ذهن یا نکردنش بر روی شخصیت ما هم تاثیر میزاره اگه نتوانیم ذهنمون را کنترل کنیم تبدیل به یه فرد عصبانی و خشمگین و غر غرو و بد اخلاق میشیم، این ویژگی ها یه شخصیت نامناسب از ما میسازه که نه تنها افراد از ما خوششون نمیاد جهان و خداوند هم رفتاری با ما میکنند که ما با دیگران رفتار میکنیم، مثل اینه هر چی بهش نشون بدیم همون رو بهمون بر میگردونه در واقع اتفاقات را جوری بهم برمیگردونه که بدونم با این ویژگی ها نه تنها شانس نمیارم بلکه بد شانسی هم میارم
– این رو بدونم اگه بتوانم ذهنم در جهت مثبت و خواسته هام بزارم و کنترلش کنم، میتوانم دنیام را کنترل کنم و همانجور که دوست دارم زندگی ام را بسازم
– یه چیز دیگه که از این بازی یاد گرفتم اگه افکار نا مناسب یا اتفاقات نا مناسب یا ناراحتی و کینه و حسادت در ذهنم نگه دارم باعث بدتر شدن مسائل و اتفاقات و ارتباطات در زندگی ام می شود چون تمام این چیزها فرکانس منفی و نا دلخواه داره و قانونش اینه فرکانس منفی برابر با اتفاقات منفی هست
اگه من عصبانی باشم با هر آدمی برخورد دارم اونا هم شخصیتی مثل من دارند، شخصی عصبی و داغون هستند، یا اگه من عصبانی باشم با هر کسی برخورد دارم رفتار بد باهاش میکنم که باعث از بین رفتن اون رابطه میشه، یا اگه از یک نفر کینه داشته باشم و بدم بیاد و تمرکزم بر روی شخصیت ناجالب طرف باشه باعث میشه اون شخص یا هر کسی دیگه اون رفتار ناشایسته رو بیشتر با من کنه و موجب کینه و ناراحتی بیشتر در من می شود
– اگه من یه فرد عصبانی و خشمگین باشم حتی نمیتوانم از توانایی ام به درستی استفاده کنم چون هرگز موفقیت سراغ فردی که ذهن آرام ندارد نمی آید و هر فرد موفق چه در ورزش یا شغلی که موفق هست میبینم چه شخصیت آرام و خونسردی داره و از خیلی مسائل به راحتی چشم پوشی میکنه و میگذره و اون ناراحتی های گذشته رو در ذهنش نگه نمیداره تا ناراحتی ها روی هم تلنبار نشه و امید هم داره که با هر مسئله ای با ذهنی آرام روبه رو شوم و به خودم امید بدم که این مسئله برای کمک به من اومده و برای هول دادن من و سوخت مورد نیاز من برای رسیدن به هدفم اومده، یا اون تضاده موجب کسب تجربه برای ادامه دادن مسیرم باشه، یا اصلا اون اتفاق یا مسئله در آخر به خوبی حل بشه و خودم را الکی ناراحت نکنم، برای اینکه این منطق سوم را برای خودم باور پذیر کنم هر موقع یه مسئله ای پیش اومد و در آخر همه چی به خیر و خوبی حل شده بیام یاد داشتش کنم تا در مواقعه ای که با یه مسئله به ظاهر سخت مواجه شدم بگم اگه ذهنم کنترل کنم این یکی هم ختم به خیر میشه مثل مسائل قبل
– یه مسئله دیگه که ذهنم نمیپذیره همه چی را آرام و راحت به دست بیاورم، چون اینا همه دلیل بر کمبود لیاقت و یا باور سختی کشیدن برای به دست آوردن هر چیزی در زندگیمون از بچگی در ما شرطی شده که بهمون گفتن مگه الکیه هر چی بخواهی به دست بیاری مثلا برای ثروتمند شدن شب و روز باید کار کنی و سختی بکشی مگه الکی پول به دست میاد، من این حرف ها رو با ایمان صد درصد در ذهن خودم نفی کردم تا جایی که میبینم و یاد دارم اطرافیانم مثلا عموهام اصلا کار فیزیکی نمیکنند فقط با ماشین رانندگی میکنند هم مسافرته هم معامله، پول در آوردن براشون مثل بازیه فقط دنبال ایده های که پول در بیارند میرن حالا این الگو توی فامیل ما اینقدر تکرار شده خیلی هاشون کار نمیکند بقیه براشون کار میکنن مثلا خیلی هاشون وسیله نقلیه سنگین مثل کامیون یا لودر یا جرثقیل یا لیفتراک یا هر چیز دیگه دارند و براش راننده میگیرند خودشون کار فزیکی نمیکند، از وقتی قانون را بهتر درک کردم این الگوها رو در اطراف میبینم
– یکی دیگه از موارد یاد بگیرم هیچ وقت عجله نکنم و عجول بودن رو کنار بزارم چون این عجله از طمع و حرص میاد و باعث تصمیمات اشتباه میشه مثلا در بازی اگه عجله کنم برای امتیاز گرفتن هول میشم و نمیتونم تصمیم درست بگیرم و در نتیجه باعث بر هم خوردن تمرکز ذهن و شکست در بازی میشه
– نکته مهم دیگه احساس قربانی شدن هست که این یکی خیلی بهمون ضربه زده چون همش دلمون میخواد یکی بهمون ترحم و دلسوزی کنه یا مثلا یکی یه بلایی سرمون بیاره بعد عذاب وجدان بگیره و ما خوشحال که اون طرف ناراحت شده برای ما و یا مثلا خیلی ها در رابطه عاطفی دلشون میخواد تولدشون باشه بعد همسرشون یادش بره که تولدش بوده و بخواد ناراحتیش با غز زدن سر همسر خالی کنه، یا خیلی ها دلشون میخواد مریض بشن بعد بقیه بهشون ترحم و دلسوزی کنند یا خیلی دلشون میخواد همش بدبختی بکشانند تا بقیه بگن آخی فلانی چقدر گناه داره همه به چشم یه فرد مظلوم و مورد ظلم واقع شده ببینند یا توی کار مثلا یه اشتباهی پیش اومد دوست دارن رئیسش اون را سر سزنش کنه بخاطر اشتباه و بعد رئیس بفهمه اصلا تقصیر اون نبوده و از اون عذر خواهی کنه، در واقع خیلی ها دلمون میخواد برای یه نفر سوء تفاهم در موردم ن به وجود بیاد بعد متوجه اشتباهش بشه و هی از ما معذرت بخواد این احساس قربانی شدن خیلی پیچیده است اگه قبل از شنیدن این آگاهی ها بودم اصلا نمیفهمیدم بخاطر حس قربانی شدن این کارها رو انجام میدادیم،
و در این بازی و در این سایت یاد گرفتم یه شخصیت شجاع از خودم بسازم که خودم به خودم افتخار کنم چکار به نظر و محبت دیگران دارم، حتی خیلی ماها با تمام تلاشی که در کارمون داریم ولی ثروتمند نمیشویم حس قربانی شدن داریم که خدا حقمون بهمون نمیده و حق ما خورده شده ولی خداوند در عین عدالت به همه به اندازه لیاقت و باور هاشون بهشون نعمت میده و این عین عدالته که قانون برای همه یک جور عمل میکنه اگه نعمت به دست نمی آورم بگردم ریشه اش رو پیدا کنم یا کمبود احساس لیاقته یا باورهای مذهبی اشتباه در مورد پول یا هر باور نامناسب دیگه در مورد پول باشه
– نکته و قانون طلایی این بازی و درسی که از اون یاد گرفتم و خیلی نیاز داشتم بشنوم در لحظه زندگی کنم، فقط و فقط برای این لحظه این ساعت این روز زندگی کنم و لذت ببرم، بیخیال و آسوده زندگی کنم و رها باشم و به چیزی نچسبم، و هدف این باشه اگه فقط برای همین امروز زنده باشم دوست دارم چه رفتار و شخصیتی داشته باشم و چه تجربه های انجام بدم و اگه این نگاه داشته باشم خیلی به خودم آسون تر میگیرم و از تمام چیزها در زندگی ام حتی آب خوردن هم لذت میبرم
– تمرین دیگه که گفته شد در مورد لذت های ساده در زندگی ام بنویسم که به احساس بهترم کمک میکنه مثلا یه وقت های عکس های قدیمی گذشته من و همسرم و دخترم نگاه میکنیم چنان خوشحال میشیم که بهترین لذت دنیا برامونه و مگه عکس نگاه کردن هزینه و زحمتی داره با همین یه کار ساده چنان نشاط پیدا میکنیم که شب موقع خواب راحت و با آرامش میخوابیم
– و اگه چیزی در زندگی ندارم حسرتش رو نخورم کاش داشتمش و بیشتر لذت میبردم، بدونم تمام این افرادی که به خواسته هاشون رسیدند یا حتی خواسته های قبلی خودم به این دلیل بهش رسیدم که حسرت نداشتنش رو نخوردم و از دیدن اون چیز لذت میبردم و شروع کنم با همون چیزهای که دارم لذت ببرم تا ظرف وجودی سپاس گذاری ام بزرگتر بشه و با بزرگتر شدن ظرفم باعث رسیدن به خواسته های بزرگتر می شود
طبق قانون بدون تغییر خداوند لذت بردن از چیزهای ساده موجب هدایت ما به لذت ها و نعمت های بیشتر و بزرگتر می شود
خیلی وقت ها دیدیم که بچه ها از همه چیز لذت میبرند و چقدر آرام و رها هستند و هر دفعه با لذت بردنشون از یه اسباب بازی باعث شده به اسباب بازی های بیشتر و بزرگتر برسند و این لذت بردن و زیبا زندگی کردن رو از بچه ها یاد بگیرم
در پناه الله یکتا شاد، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید