- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری درسهای زندگی از یک بازی | قسمت 1722MB55 دقیقه
- فایل صوتی درسهای زندگی از یک بازی | قسمت 1107MB55 دقیقه
درسهای زندگی از یک بازی | قسمت 1
ما به اندازه ای که می توانم ذهن خود را کنترل کنیم، می توانیم زندگی خود را کنترل کنیم.
یکی از موضوعاتی که نقش کنترل ذهن را خیلی شفاف به ما نشان داده است، بازی پینگ پونگ است.
در خلال بازی پینگ پونگ، ما به وضوح می بینیم که اگر بتوانیم ذهن خود را در بازی کنترل کنیم، اتفاقات در بازی به نفع ما پیش می رود و اگر از عهده ی کنترل ذهن بر نیاییم، در هر صورت اوضاع سخت پیش می رود.
به عنوان مثال، حین بازی اتفاقی رخ می داد و مرا عصبان یا ناراحت می کرد. به محض اینکه ذهنم از کنترل خارج می شد، می دیدم که به طرز عجیبی مهارت هایم مثل قبل جواب نمی دهد و امتیازها را از دست می دهم.
حتی می دیدم هرچه احساس من بدتر می شد، به طرز عجیبی جهان اتفاقاتی را رقم می زد که ناراحتی ام را بیشتر کند:
مثلا توپ حریف من به تور می خورد و به نحوی در زمین من می افتاد که دفع آن غیر ممکن می شد.
یا ضربه های که همیشه نقطه برتری من حساب می شد به طرز عجیبی خارج از میز زده می شد و امتیاز به حریف من داده می شد
یعنی جهان بدون توجه به مهارت یا عملکرد من، جوابی درخور با احساس و کانون توجه من می داد. فارغ از اینکه من چه دلایلی برای احساس بد داشتم، جهان طبق قانون احساس بد = اتفاقات بد، به من پاسخ می داد.
بازی پینگ پونگ – در لحظه – قانون احساس خوب = اتفاقات خوب و احساس بد = اتفاقات بد را در سریعترین و دقیق ترین حالت ممکن به ما نشان داد و به ما کمک کرده تا نقش حیاتی عمل به این قاون را در زندگی خود جدی بگیریم.
این بازی ما را به شهود رساند که کنترل ذهن، بالاترین مهارت و مهم ترین اصل در تجربه خوشبختی است.
ما نتیجه ی مستقیم احساسات خود را در حین بازی تجربه کرده ایم. بعنوان مثال اگر به خاطر کنترل ذهن، من احساس خود را خوب نگه می داشتم، فارغ از اینکه چقدر بازی به ضرر من بود و چقدر امتیازهایم کم بود، در نهایت اوضاع به نفع من تمام می شد. برعکس وقتی کنترل ذهن ندارشتم، نمی توانستم از مهارت هایم در بازی بهره ببرم.
پیام این فایل این است که:
وقتی اوضاع ناجالب است، به آن شرایط نگاه نکن. بلکه سعی کنیم بهترین عملکرد خودت را در کنترل ذهن انجام دهی و خواهی دید که اگر از عهده کنترل ذهن خود بر بیایی، اوضاع به نفع تو چرخش می کند.
اگر در شرایط به ظاهری بد، بتوانی ذهن خود را کنترل کنی، مثلا بگویی من تلاش می کنم تا اعراض کنم و همین امروز حالم را خوب نگه دارم و دوباره سعی کنی روز بعد هم به همین منوال برای یک روز حال خود را خوب نگه داری،
هم خواهی دید که چطور به طرز معجزه وار شرایط به نفع شما تغییر می کند.
برای بهره برداری از درس های این فایل، درباره این دو مورد در بخش نظرات بنویس:
مورد اول: رابطه بین احساس عدم لیاقت و از دست دادن نعمت ها:
در بخش نظرات، در باره تجربه هایی بنویس که احساس عدم لیاقت باعث شد نعمت هایی که داشتید را از دست بدهید.
بنویسید که چه افکاری در ذهن تان آمد و چه افکاری به شما احساس عدم لیاقت داد
به عنوان مثال:
رابطه ی عاطقی شما به طرز جادویی خوب پیش می رفت و این فکر در ناخودآگاه شما شروع به چرخش کرد که:
من آنقدر ها لیاقت ندارم که این حد از عشق را در رابطه ام تجربه کنم؛
یا من آنقدر ها لایق نیستم که اینقدر در حق من خوبی باشد؛
یا احساس گناه کنی که “وقتی خانواده من یا خواهر من رابطه ی خوبی ندارد، این ناجوانمردانه است که من اینقدر از رابطه ام لذت ببرم؛
سپس به محض شروع این افکار و ادامه یافتن آنها، رابطه شما به طرز عجیبی با مشکل مواجه شد…
یا درباره موضوعات مالی، فروش شما عالی شده، درآمد شما زیاد شده، پول ساختن برایت راحت تر شده، سپس افکاری به ذهن شما آمده که شما را به احساس عدم لیاقت درباره دریافت این نعمت ها رسانده که:
آنقدر ها هم حقم نیست که اینقدر راحت پول بسازم؛
وقتی بقیه در فقر هستند این انصاف نیست که اینقدر من خوب پول بسازم و …
سپس دیدی که با ادامه ی این افکار، نه تنها جریان پول در زندگی ات کم و کمتر شده، حتی قطع هم شده است.
این تجربیات را بنویس تا همه ما درسهای این قانون را بگیریم که:
در چنین لحظاتی باید بتوانیم این نجواها را کنترل کنیم. و گرنه اگر این فکر و فرکانس ادامه پیدا کند ،این جنس از فرکانس نه تنها مانع ورود نعمت ها می شود بلکه نعمت ها ی کنونی زندگی ات را نیز از تو می گیرد.
مورد دوم:احساس قربانی شدن
احساس قربانی شدن، پاشنه آشیل همه ماست. یعنی هر کدام از ما کم یا زیاد، از این ضعف ضربه می خوریم و همه ما نیاز داریم تا ریشه های این احساس را بهتر بشناسیم تا بتوانیم در این مواقع ذهن خود را راحت تر و سریعتر کنترل کنیم.
زیرا این احساس مخرب، به سرعت رشد می کند و تبدیل می شود به خشم نفزت کینه افسردگی و…
به این شکل اوضاع را بدتر و بدتر می کند و شما بدون اینکه آگاه باشی، با ماندن در این احساس به خودت ظلم می کنی و مانع ورود نعمت ها به زندگی ات می شوی.
برای درک رابطه میان “احساس قربانی شدن” و “بسته شدن جریان نعمت ها به زندگی”، در بخش نظرات، در باره تجربه هایی بنویس که احساس قربانی شدن باعث شد شرایط به گونه ای پیش برود که باز هم بیشتر احساس قربانی شدن داشته باشی.
تجربیاتی را به یاد بیاور که احساس کردی قربانی شرایطی شده ای یا در حق شما بی عدالتی شده است. مثلا در موضوعاتی مثل رابطه عاطفی یا درآمد یا کسب و کار، شما سمت خودت را خوب انجام دادی، اما اتفاقاتی رخ داده و ظاهرش این بوده که در حق شما بی انصافی شده است.
مثلا با اینکه شما به خوبی کسب و کار خود را مدیریت کرده ای، ناگاهان لایحه ای تصویب شده که جلوی صادرات شما را گرفته است یا هر مثال دیگری که باعث شده بعد از آن اتفاق به ظاهر ناجالب، افکار منفی شروع به رشد کرده و شما را به این احساس رسانده که در حق من بی عدالتی شده است؛
یا من هرچقدر هم خوب عمل کنم، عوامل بیرونی باعث می شود به حقم نرسم و …
در یک کلام، درباره تجربیاتی بنویس که در احساس قربانی شدن گیر افتاده اید و بدون اینکه متوجه موضوع باشید، به خاطر ماندن در این احساس، اتفاقات ناجالب بیشتری را وارد زندگی خود کرده اید.
بنویسید این احساس قربانی شدن از کجا شروع شد و چه افکاری در ذهن خود چرخاندی که این احساس را تشدید کرد؟
بنویس در آن زمان شرایط به چه شکل پیش رفت و چه ناخواسته های بیشتری به جمع ناخواسته های قبلی افزوده شد.
و چه نگاهی به شما کمک کرد تا بتوانی ذهن خود را کنترل کنی و از احساس قربانی شدن خارج شوی؟
نوشتن درباره این موضوع به شما کمک می کند تا رابطه بین “احساس قربانی شدن” و “اتفاقات ناخواسته ای که زنجیره وار رخ می دهد” را درک کنی و بفهمی تمام بلاهایی که فکر می کردی عواملی بیرون از شما برایت رقم زده را، چطور خودت با ماندن در احساس قربانی شدن رقم زده ای. چون نتوانستی در این شرایط ذهن خود را کنترل کنی و جلوی ادامه ی این افکار رو بگیری.
هرچه این رابطه را بهتر بفهمی، سریعتر می توانی در این مواقع، از رشد افکار منفی خودداری کنی
هرچه این رابطه را بهتر بفهمی، راحت تر می توانی این احساس مخرب را با این افکار منفی تغذیه نکنی.
منتظر خواندن تجربیات شما و درس هایی که از این تجربیات گرفته اید، هستیم.
منابع بیشتر:
بنام خداوند وهاب ک بی دلیل میبخشه
سلام ب استاد خوشتیپم
سلام ب مریم بانوی مهربان
سلام ب همه دوستان گلم
شاید باورتون نشه بعد از شناسایی ترمزم
( احساس قربانی شدن )، نعمت و ثروت براحتی وارد زندگیم شدن
وقتی ک دیروز ( 25اردیبهشت) کامنتمو ثبت کردم و از شناسایی یکی از مخرب ترین ترمزهام گفتم ک توصیه میکنم دوستانی ک کامنتمو نخوندن اول بخونن بعد این کامنتو بخونن …. لینک کامنتو اینجا میزارم
abasmanesh.com
ممنونم ک کامنت اولمو خوندین
خدایاشکرررررت
ب محض شناسایی ترمز نشونه ها اومد
وقتی ک دیشب خوابیدم ، خواب دیدم تو یک باغ بسیار بزرگ و سرسبز با درختان سر ب فلک کشیده هستم و روی چمن ها تعداد زیادی سینه های بزرگ ک پر از انواع غذاهای خوشمزه بود
و من فقط میگفتم
خدایاشکرت چقدر غذا های خوشمزه
خدایاشکرت چقدر فراوانی
خدایاشکرت چقدر ثروت
خدایاشکرت چقدر نعمت
و از همه ی غذا ها خوردم و بسیار خوشمزه بودن
و وقتی بیدار شدم از ذوق فقط داشتم سپاسگزاری میکردم و از صبح تاحالا این خوابو برای 20نفر تعریف کردم و دوست داشتم اینجاهم ثبتش بکنم
و این خوابو یک نشونه از جانب پروردگارم دونستم و بسیار شاکرش هستم
اتفاق بعدی ک همین امروز صبح برام رخ داد این بود ک مبلغ قابل توجهی ک از دوستام طلب داشتم براحتی براحتی براحتی وارد حسابم شد و وقتی واریزیه وجه رو دیدم فقط شکرگذاری کردم
اتفاق سوم هم ساعت 4 بعدازظهر اتفاق افتاد ب دلیل اینکه امروز سرکار نرفتم گفتم ی چرت بزنم و وقتی ک خوابیدم خواب دیدم ک موتور مورد علاقمو خریدم و دارم با موتورم رانندگی میکنم و حتی گاز دادن و ترمز گرفتن رو ب خوبی داشتم تو خواب ، احساس میکردم ووقتی بیدار شدم فقط از خوشحالی سجده کردم
شاید باورتون نشه کل چرت من 20مین بود ک من همچین خواب فوق العاده ای دیدم ک بازم طبق معمول خوابمو برای خانواده و دوستام تعریف کردم و اینم ی نشونه الهی دونستم و از خدای خودم بسیار سپاسگزارم و دوست داشتم نتایجمو از دیروز تا ب حال با شما عزیزانم ب اشتراک بزارم
استاد الان میفهمم ک وقتی میگین ب محض اینکه باورها درست بشن ، نعمت و ثروت لاجرم وارد زندگیت میشه
الان میفهمم ک وقتی میگین طبیعیه ک نعمت و ثروت از درودیوار براحتی وارد زندگیت بشه
استاد از شما بسیار سپاسگزارم
آموزه های شما بینظیره
خدایاشکررررت ک حامی و هدایت کننده ی منی
بازم میگم این نتایج و این نشونه ها فقط برای امروز بود
عاشقتونم
تا کامنتی دیگر بدرود
بنام خداوند وهاب و بی دلیل میبخشه
سلام ب استاد خوشتیپم
سلام ب مریم خانم مهربان
سلام ب دوستان گلم
اول از همه از استاد عزیزم و مریم خانم بخاطر این نوع فایل ها بسیار سپاسگزارم ک هر بار کلی اگاهی ناب بر سر من ریخته میشه و منو کلی تکون میده
دوم از دوستان عزیزم سپاس گزارم ک واقعا کامنتای عالی مینویسن ک تو هیچ کتابی تو هیچ جای دنیا پیدا نمیشه از بس ک ارزشمند و نابن
دم همتون گرررم
سوم اینکه من بی نهایت انسان خوشبختی هستم ک خداوند در روز تولدم ( 25 اردیبهشت ) هدیه بسیار ارزشمند توسط استاد عباسمنش ب من داد و من بی نهایت سپاسگزار خداوند هستم
خب بریم سراغ هدیه ی الهی :
خیلی ذوق دارم این هدیه الهی رو میخوام براتون باز بکنم
هورررررااااا هدیه باز شد ، شناسایی یکی از مخرب ترین و مخفی ترین ترمزام هستش
استاد من هر ترمزی ک شناسایی میکنم شاید باورتون نشه نیم ساعت میرقصم از بس ک خوشحالم از بس ک ذوق دارم
همچین حسی رو برای همتون آرزومندم
این شناسایی ترمز ب ولله بهترین هدیه الهی برای من بود ک میتونست انقدر خوشحالم بکنه چونکه واقعا پوستمو کند تا شناساییش کنم از بس ک مارموز و مخفی بود
خدایاشکررررت
خب بریم سراغ ترمز
از اونجایی ک من مشاور املاک در سعادت آباد هستم ، دقیقا 5 ماه پیش در دفتر املاک قبلیم ( الان یک املاک دیگه هستم ) با همکارم یک قرارداد 15 میلیاردی نوشتیم ( در دوره روانشناسی ثروت 1 کاملا توضیح دادم )
معمولا در املاک وقتی 2 تا مشاور ب اصطلاح باهم تعاون میکنن و منجر ب یک قرارداد میشه معمولا کمیسیون بطور مساوی ( 50 درصد من و 50 درصد همکارم ) تقسیم میشه
و از اونجایی ک مبلغ ثمن معامله خوب بود طبیعتا کمیسیون خوبی هم در بر داشت
ولی وقتی ک زمان کمیسیون گرفتن رسید ،
مدیر قراردادمون ب یکباره فرمول تقسیم کمیسیون رو ب نفع خودش تغییر داد و چون دیگه کار ب سرانجام رسیده بود نشد کاری بکنم !! ( البته اینم بگم ک اون زمان هم چون داشتم روی خودم کار میکردم وارد بحث نشدم و اعراض کردم و این تضاد رو نشونه دونستم و بقیه ماجرا ک خودتون میدونید …..)
ولی ولی ولی
باتوجه ب اینکه درس این قضیه رو گرفتم و با باورهای خوب و توحیدی احساسمو خوب نگه داشتم
ولی باز یک حسی ک واقعا مخفی بود داشت ب من میگفت ک حق تو این نبود و حقت ضایع شده !!!!!!!!!!
بله درست فهمیدن
این ذهن نجواگر من داشت احساس قربانی شدن ب من میداد ولی من نمیفهمیدم این چ احساسیه!!!
با اینکه حالم خوب بود و داشتم روی باورهام کار میکردم………
خب بنظرتون بعد از اون اتفاق چی شد ؟؟؟
5 ماه تمام ورودی مالیم کم شد ک خودم متعجب شدم!!
5 ماه مشتریام کم شدن !!
5 ماه احساسم نسبت ب اون شخص جور دیگه ای شد!!
( ن که رابطمو باهاش قطع کنم ، ن فقط دیگه قلبی دوستش نداشتم و نسبت بهش خنثی شدم )
5ماه احساس کردم ورود نعمت وثروت ب زندگیم کمتر شده!
چون نمیدونستم با وجود احساس قربانی شدن ک احساس بسیار مخفی ای بوده خودم بودم ک جلو نعمت ها و ثروت ها بستم !!!!!
استاد ازت سپاسگزارم ک بااین فایل منو دگرگون کردی
از اونجایی ک داشتم روی خودم با جدیت کار میکردم و نشانه هارو میدیدم و احساسمو خوب نگه میداشتم ولی اونجوری ک میخواستم نعمت ها وارد زندگیم نمیشدن و من متوجه شده بودم ک پای ی ترمز بسیار مخفی وسطه ک نمیتونستم شناساییش بکنم از بس ک چموش و ریز بود !!!!!!!
بعد از 5 ماه تلاش شبانه روزی
( ب ولله اهل بلوف نیستم و عین واقعیته)
بعد از 5 ماه مچشو گرفتم ک دوست دارم تو این روز فرخنده اشک ذوق بریزم
بقول استاد :
شناسایی ترمز و باور ساختن درد داره
ب ولله چندسال پیش ، شبایی بوده ک از فشار سنگین تمرین بدنسازی ( مخصوصا تمرین پا ) من شبا خوابم نمیبرده از بس ک درد داشتم !! ولی وقتی ک عضلم رشد میکرد و بزرگ و خوشگل میشد عشق میکردم و شیرینی اون لحظه ب دردش می ارزید ( البته عضله ساختن با باورهای اون زمان اینطور بوده )
میخوام اینو بگم ک درسته ترمز پیدا کردن درد داره ولی ب وقتی ک پیدا میشه دیگه از خوشحالی نمیدونی برقصی نمیدونی ذوقتو چجوری خالی بکنی از بس ک لحظه غرور آفرینه
ب جرات میگم شیرینی باور ساختن ، از بدن ساختن ب مراتب خیلی خیلی خیلی خیلی لذیذتر و خوشمزه تره
پس می ارزید 5 ماه شبانه روز تلاش کنم تا پیداش بکنم با اینکه خیلی وقتا ناامید هم شدم و با افتخار گریه هم کردم ولی هربار مثال بدنسازی رو برای خودم زدم و دوباره کتونی های رانیینگمو پا کردم و شیکر2لیتریمو برداشتم گفتم الهی ب امید تووووووووو
و روزها گذشت و من همچنان ادامه دادم تا دیروز ک با خدا صحبت کردم و ازش بمناسبت روز تولدم درخواست هدیه کردم و دقیقا بعداز 3 ساعت اومدم تو سایت و این فایل رو دیدم و مبهوت شدم. و فقط گفتم الللللللللهههههههه اکبرررررررررررر
الله اکبر. الله اکبر. الله اکبر.
تا این فایلو دیدم و درباره احساس قربانی شدن شنیدم ک این احساس منجر ب خشم ، کینه ، عصبانیت و افسردگی میشه همینجوری ذهن من داشت فقط جرقه میزد وای خدای من ازت سپاسگزارم
تمام کامنتارو خوندم بارها و بارها فایل صوتی رو گوش کردم و هربار بیشتر مچ این احساس مخفی رو میگرفتم
و ساعت ها تعمق و تفکر میکردم
و از دیروز تا ب الان احساسمو نسبت ب اون شخص و تجربه های دیگر تو زندگیم ، ک حس قربانی شدن ب من میدادن رو برای ذهنم منطقی کردم و با باورهای خوب و صحبت هایی ک بعد از این فایل با خودم داشتم واقعا حال دلم عالیه و اون شخص هم دوباره مثل قدیم قلبی دوست دارم و آرزوی بهترینها رو براش دارم
خداروشکر هرچقدر نسبت ب احساس عدم لیاقت فکر کردم چیز مهم و سمی پیدا نکردم ولی خب دلیل بر این نیست ک من خیلی پرفکتم ولی هرروز باید در تمام زمینه ها و احساس ها (ساختن باور در تمام زمینه ها) بهتر بشوم
مخصوصا در احساس قربانی شدن ک پاشنه آشیل منه و من باید هرلحظه آگاهانه روش کار بکنم چون بسیار مخفی و ریزه
و حتی یادم میاد همون موقع ک این اتفاق افتاد ( 5 ماه پیش ) با اینکه من خیلی رو خودم کار میکردم و هواسم ب ورودی هام وکانون توجهم بود ولی نااگاهانه مواقعی بوده ک با همکاران درباره این شخص عزیز صحبت میکردیم و الان ک فکرشو میکنم با اون صحبتا داشتم حس قربانی شدن ب خودم میدادم ولی از بس ک مخفی بوده واقعا نمیفهمیدم ک این ترمزه !!!!!
ولی الان رقص کنان حالم دلم عالیههههه
و مطمئنم با این احساس خوب و با کمرنگ کردن احساس قربانی شدن مثل تنفر و خشم ، ب لطف خدا نتایج خوبی کسب میکنم
بسیار خوشحال و سپاسگزارم
استاد عاشقتم
تا کامنتی دیگر بدرود
سلام
شیرین جان از شما سپاسگزارم بابت کامنت خوبتون
واقعا لذت بردم
مثال های بسیار کاربردی زدین ک من ب شخصه استفاده کردم
مخصوصا حس مظلوم نمایی نسبت ب همسرتون ک ب احساس مخربش پی بردین
و مثال عدم لیاقتی ک در روابطتتون زدین خیلی خوب بود ( نکنه دخترا از پارتنر شما خوششون بیاد )
بازم سپاسگزارم
در پناه خداوند باشید
سلام خدمت اندیشه خانم عزیز
ب شما تبریک میگم بخاطر قلم زیباتون
از خوندن کامنت شما لذت بردم و
زیبایی های جاده و ب حقیقت پیوستن رویا های استاد رو چقدر زیبا وصف کردین
ممنونم از شما
و خوشحالم ک احساس مخرب در عدم لیاقت رو شناسایی کردین و تجربتونو با ما ب اشتراک گذاشتین
سپاسگزارم از شما
در پناه خداوند باشید
سلام ب اسما خانم عزیز
سپاس گزارم بابت کامنت زیباتون ک پر از صداقت و حرف های زیبا بود
نکته ای ک شما ب خوبی بهش اشاره کردی ، تحسین کردن بود و شما اینکارو ب خوبی انجام میدیدن
پس جا داره من هم شمارو بخاطر قلم زیباتون و جسارتتون تحسین بکنم و خیلی خوشحالم با این حد از کار کردن روی خودتون تغیرات قابل توجهی داشتین و چ خوب ک احساس عدم لیاقت و احساس قربانی شدن رو در خودتون متوجه شدین و شناسایی کردین
مخصوصا مثال قلدری ک زدین کامل درکتون کردم چون خود منم در زمان های گذشته برا اینکه احساس قربانی شدن بهم دست نده ، دست ب خیلی کارا زدم از جمله جرزنی، پروویی، بداخلاقی و… در واقع با اینکارا چیزی رو درست نمیکردم بلکه از اون ور خر میوفتادم !!!!!
بازم از شما ممنونم
درپناه خداوند باشید
سلامی گرم ب زهراخانم عزیز و متعهد
از خوندن کامنت شما بسیار لذت بردم و شمارو برای
1_ تعهدتون در این مسیر
2_ عشق ب کارتون
3_ مهربان بودنتون
4_ ارزش خلق کردنتون
5_ توکل و ایمانتون
6_ اعتماد بنفستون
7_ سپاسگزار بودنتون
8_ درلحظه بودنتون
9_قلم زیباتون
10_ توجهتون بر نکات مثبت
تحسین فراوان میکنم ……
و از شما بسیار سپاسگزارم
با همین فرمون ،باهمین تعهد ،باهمین عشق ،باهمین علاقه، باهمین قدرت ادامه بدین مطمئنا ب بهترین ها هدایت میشین و من باور دارم ک خداوند مسیر آسانی ها را براتون آسان میکند
در پناه خداوند باشید
سلام ب زهرای عزیز و زیبا
از اونجایی ک علاقه شدید ب کامنت خوندن دارم امروز هدایت شدم ب کامنت مختصر و مفید شما
ب شخصه یک تجربه ای ک از احساس قربانی شدن دارم ، میتونم ب
((توقع داشتن)) از بقیه اشاره بکنم
اینم بگم ک احساس قربانی شدن بی نهایت شاخو برگ داره ک توقع داشتن فقط یکی از شاخو برگاست
یادمه قبلا وقتی ی کاری برای کسی انجام میدادم توقع داشتم بلافاصله اون شخص برای من جبران بکنه و اگه جبران نمیکرد این احساس قربانی شدن اول ب خشم ، دوم ب تنفر و سوم ب کینه تبدیل میشد و از این قضیه خیلی اذیت میشدم ولی بلطف خدا تونستم رو خودم کار بکنم و قضیه رو اینجور برای ذهن نجواگرم منطقی بکنم ک من دست خداوندم و اگه برای کسی کاری انجام میدم و یا عشقی میورزم و یا هدیه ای میدم و بااین کارها موجب شادی و خوشحالیه کسی میشم این کار خداپسندانست
و طبیعتا خداوند خودش ب من پاداش میدهد و دیگه نیاز نیست من چشمم ب دست کسی باشه ک جبران بکنه !!!
البته اون موقع من با استاد عزیزم آشنا نشده بودم و این تجربیات برای قبل از 20سالگیم بودش ک ی دفه با خوندن کامنت زیبای شما ب ذهنم رسید و گفتم منم بنویسمش
و از همون موقع این شاخوبرگ (توقع) از درون من هرس شد و خوشحالم ک شما هم ب این آگاهی و درک رسیدین و هرسش کردین
بازم سپاسگزارم
درپناه خداوند باشید