درسهای زندگی از یک بازی | قسمت 1

ما به اندازه ای که می توانم ذهن خود را کنترل کنیم، می توانیم زندگی خود را کنترل کنیم.
یکی از موضوعاتی که نقش کنترل ذهن را خیلی شفاف به ما نشان داده است، بازی پینگ پونگ است.
در خلال بازی پینگ پونگ، ما به وضوح می بینیم که اگر بتوانیم ذهن خود را در بازی کنترل کنیم، اتفاقات در بازی به نفع ما پیش می رود و اگر از عهده ی کنترل ذهن بر نیاییم، در هر صورت اوضاع سخت پیش می رود.
به عنوان مثال، حین بازی اتفاقی رخ می داد و مرا عصبان یا ناراحت می کرد. به محض اینکه ذهنم از کنترل خارج می شد، می دیدم که به طرز عجیبی مهارت هایم مثل قبل جواب نمی دهد و امتیازها را از دست می دهم.
حتی می دیدم هرچه احساس من بدتر می شد،  به طرز عجیبی جهان اتفاقاتی را رقم می زد که ناراحتی ام را بیشتر کند:
مثلا توپ حریف من به تور می خورد و به نحوی در زمین من می افتاد که دفع آن غیر ممکن می شد.
یا ضربه های که همیشه نقطه برتری من حساب می شد به طرز عجیبی خارج از میز زده می شد و امتیاز به حریف من داده می شد
یعنی جهان بدون توجه به مهارت یا عملکرد من، جوابی درخور با احساس و کانون توجه من می داد. فارغ از اینکه من چه دلایلی برای احساس بد داشتم، جهان طبق قانون احساس بد = اتفاقات بد، به من پاسخ می داد.
بازی پینگ پونگ – در لحظه – قانون احساس خوب = اتفاقات خوب و احساس بد = اتفاقات بد را در سریعترین و دقیق ترین حالت ممکن به ما نشان داد و به ما کمک کرده تا نقش حیاتی عمل به این قاون را در زندگی خود جدی بگیریم.
این بازی ما را به شهود رساند که کنترل ذهن، بالاترین مهارت و مهم ترین اصل در تجربه خوشبختی است.
ما نتیجه ی مستقیم احساسات خود را در حین بازی تجربه کرده ایم. بعنوان مثال اگر به خاطر کنترل ذهن، من احساس خود را خوب نگه می داشتم، فارغ از اینکه چقدر بازی به ضرر من بود و چقدر امتیازهایم کم بود، در نهایت اوضاع به نفع من تمام می شد. برعکس وقتی کنترل ذهن ندارشتم، نمی توانستم از مهارت هایم در بازی بهره ببرم.
پیام این فایل این است که:
وقتی اوضاع ناجالب است، به آن شرایط نگاه نکن. بلکه سعی کنیم بهترین عملکرد خودت را در کنترل ذهن انجام دهی و خواهی دید که اگر از عهده کنترل ذهن خود بر بیایی، اوضاع به نفع تو چرخش می کند.
اگر در شرایط به ظاهری بد، بتوانی ذهن خود را کنترل کنی، مثلا بگویی من تلاش می کنم تا اعراض کنم و همین امروز حالم را خوب نگه دارم و دوباره سعی کنی روز بعد هم به همین منوال برای یک روز حال خود را خوب نگه داری،
هم خواهی دید که چطور به طرز معجزه وار شرایط به نفع شما تغییر می کند.
برای بهره برداری از درس های این فایل، درباره این دو مورد در بخش نظرات بنویس:
مورد اول: رابطه بین احساس عدم لیاقت و از دست دادن نعمت ها:
در بخش نظرات، در باره تجربه هایی بنویس که احساس عدم لیاقت باعث شد نعمت هایی که داشتید را از دست بدهید.
بنویسید که چه افکاری در ذهن تان آمد و چه افکاری به شما احساس عدم لیاقت داد
به عنوان مثال:
رابطه ی عاطقی شما به طرز جادویی خوب پیش می رفت و این فکر در ناخودآگاه شما شروع به چرخش کرد که:
من آنقدر ها لیاقت ندارم که این حد از عشق را در رابطه ام تجربه کنم؛
یا من آنقدر ها لایق نیستم که اینقدر در حق من خوبی باشد؛
یا احساس گناه کنی که “وقتی خانواده من یا خواهر من رابطه ی خوبی ندارد، این ناجوانمردانه است که من اینقدر از رابطه ام لذت ببرم؛
سپس به محض شروع این افکار و ادامه یافتن آنها، رابطه شما به طرز عجیبی با مشکل مواجه شد…
یا درباره موضوعات مالی، فروش شما عالی شده، درآمد شما زیاد شده، پول ساختن برایت راحت تر شده، سپس افکاری به ذهن شما آمده که شما را به احساس عدم لیاقت درباره دریافت این نعمت ها رسانده که:
آنقدر ها هم حقم نیست که اینقدر راحت پول بسازم؛
وقتی بقیه در فقر هستند این انصاف نیست که اینقدر من خوب پول بسازم و …
سپس دیدی که با ادامه ی این افکار، نه تنها جریان پول در زندگی ات کم و کمتر شده، حتی قطع هم شده است.
این تجربیات را بنویس تا همه ما درسهای این قانون را بگیریم که:
در چنین لحظاتی باید بتوانیم این نجواها را کنترل کنیم. و گرنه اگر این فکر و فرکانس ادامه پیدا کند ،این جنس از فرکانس نه تنها مانع ورود نعمت ها می شود بلکه نعمت ها ی کنونی زندگی ات را نیز از تو می گیرد.
مورد دوم:احساس قربانی شدن
احساس قربانی شدن، پاشنه آشیل همه ماست. یعنی  هر کدام از ما کم یا زیاد، از این ضعف ضربه می خوریم و همه ما نیاز داریم تا ریشه های این احساس را بهتر بشناسیم تا بتوانیم در این مواقع ذهن خود را راحت تر و سریعتر کنترل کنیم.
زیرا این احساس مخرب، به سرعت رشد می کند و تبدیل می شود به خشم نفزت کینه افسردگی و…
به این شکل اوضاع را بدتر و بدتر می کند و شما بدون اینکه آگاه باشی، با ماندن در این احساس به خودت ظلم می کنی و مانع ورود نعمت ها به زندگی ات می شوی.
برای درک رابطه میان “احساس قربانی شدن” و “بسته شدن جریان نعمت ها به زندگی”، در بخش نظرات، در باره تجربه هایی بنویس که احساس قربانی شدن باعث شد شرایط به گونه ای پیش برود که باز هم بیشتر احساس قربانی شدن داشته باشی.
تجربیاتی را به یاد بیاور که احساس کردی قربانی شرایطی شده ای یا در حق شما بی عدالتی شده است. مثلا در موضوعاتی مثل رابطه عاطفی یا درآمد یا کسب و کار، شما سمت خودت را خوب انجام دادی، اما اتفاقاتی رخ داده  و  ظاهرش این بوده که در حق شما بی انصافی شده است.
مثلا با اینکه شما به خوبی کسب و کار خود را مدیریت کرده ای، ناگاهان لایحه ای تصویب شده که جلوی صادرات شما را گرفته است یا هر مثال دیگری که باعث شده بعد از آن اتفاق به ظاهر ناجالب، افکار  منفی شروع به رشد کرده و شما را به این احساس رسانده که در حق من بی عدالتی شده است؛
یا من هرچقدر هم خوب عمل کنم، عوامل بیرونی باعث می شود به حقم نرسم و …
در یک کلام، درباره تجربیاتی بنویس که در احساس قربانی شدن گیر افتاده اید و بدون اینکه متوجه موضوع باشید، به خاطر ماندن در این احساس، اتفاقات ناجالب بیشتری را وارد زندگی خود کرده اید.
بنویسید این احساس قربانی شدن از کجا شروع شد و چه افکاری در ذهن خود چرخاندی که این احساس را تشدید کرد؟
بنویس در آن زمان شرایط به چه شکل پیش رفت و چه ناخواسته های بیشتری به جمع ناخواسته های قبلی افزوده شد.
و چه نگاهی به شما کمک کرد تا بتوانی ذهن خود را کنترل کنی و از احساس قربانی شدن خارج شوی؟
نوشتن درباره این موضوع به شما کمک می کند تا رابطه بین “احساس قربانی شدن” و “اتفاقات ناخواسته ای که زنجیره وار رخ می دهد” را درک کنی و بفهمی تمام بلاهایی که فکر می کردی عواملی بیرون از شما  برایت رقم زده را، چطور خودت با ماندن در احساس قربانی شدن رقم زده ای. چون نتوانستی در این شرایط ذهن خود را کنترل کنی و جلوی ادامه ی این افکار رو بگیری.
هرچه این رابطه را بهتر بفهمی، سریعتر می توانی در این مواقع، از رشد افکار منفی خودداری کنی
هرچه این رابطه را بهتر بفهمی، راحت تر می توانی این احساس مخرب را با این افکار منفی تغذیه نکنی.
منتظر خواندن تجربیات شما و درس هایی که از این تجربیات گرفته اید، هستیم.

منابع بیشتر:
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری درسهای زندگی از یک بازی | قسمت 1
    722MB
    55 دقیقه
  • فایل صوتی درسهای زندگی از یک بازی | قسمت 1
    107MB
    55 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

693 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ردپای باران» در این صفحه: 2
  1. -
    ردپای باران گفته:
    مدت عضویت: 1001 روز

    به نام خدایی که زیباست و زیبایی ها رو دوست داره..

    سلام به خانواده ی عزیزم و استاد گرامی و مریم نازنینم ..

    خدارو بسیار شکر میکنم بابت اینکه اول صبح من رو هدایت کرد تا درسهایی رو از زبان شما به من بده ..

    در تمامی فایل هایی که در سایت قرار میدید ومن با شور و شوق نگاه میکنم خودم رو کنار شما میبینم و احساس میکنم در بهشتی که زندگی میکنید همه همیشه هستن و ظاهرا شما دونفر هستید بارها وبارها من کنار درختان زیبا نشسته ام بارها و بارها شبها کنار شما و کنا آتشی که درست کردید و نشسته اید من هم بوده ام و بارها و بارها کنار شما با آروی به مسافرت رفتم و در این فایل هم مثل همیشه بودم و زیباییها رو از نزدیک دیدم و کنار این ساحل دیدم که چقد آرامش حاکم هست ودیدم که چقد همه ی مردم خودشن هستن و ساده و بدون هیچ تجملاتی و چقد از اینکه حتی لباس هاشون هم ست نیست و خیلی ساده س همگی راحت هستن… هیچکس از نگاه کسی نگران ،عصبانی، واینکه شما دارین فیلم میگیرین راحت هستن …

    نمایی از بالا که نشون دادید بسیار دیدینی و قابل تعمل هست چه منطقه ی زیبایی…

    چه معماری قشنگ و به جایی بکار برده شده …چقد تمیز.. و از پارک کردن ماشین ها در بین خطوط مشخص هست که نظم و آرامش خاصی اونجا برقرار هست بدون اینکه نگهبانی باشه که ماشین هارو هدایت کنه همه قوانین رو رعایت میکنن و من مطمئن هستم که اگه ماشینی درش هم باز باشه هیچ اتفاقی براش رخ نمیده …خدایا شکرت بابت اینکه به من نشون دادی که اگه کسی در مدارش باشه مثل استاد و مریم عزیز عجیب نیست که به همچین جاهایی هدایت شد….

    واما این مثال بازی و کنترل ذهن دیگه یعنی استاد تیر خلاص رها کردید…

    چقد برای همه ی ما قابل لمس هست در بازی های ساده که ذهن یه بار نگرانه،یه بار مغروره،یه بار میترسه و غیره به بدترین شکل ممکن بازی تموم شده …و در بازیهای المپیک که با قهرمان ها مصاحبه میکنن عجیب همه شون میگن ما فقط به الان فکر میکنیم و ضربه ی که الان باید انجام بدم و تماااام و چقد آگاهانه و یا ناآگاهانه قانون رو خوب رعایت میکنن..

    حرف هایی که در این فایل گفته شد و همزمان بازی رو نشون میدادید دقیقا این قانون رو بیان میکرد که هرچی فکر کنی و فرکانس به جهان بفرستی همون نتیجه رو جهان بهت برمیگردونه و جاهایی که توپ خراب میشد مشخص بود که یه فکر و یا رقابت و یا حسادت و برتری نسبت به مقابل و یا اینکه عجیبه چرا من دارم هی میبرم رو به وضوح نشون میداد.. و کاملا مشخص هست که قانون توی همین کارهای ساده مثل بازی کردن هم داره کارخودش رو بدون هیچ تغییری انجام میده ..چقد این فایل ارزشمند هست ازتون بسیار ممنونم..

    سال گذشته یه پروژه ی خیلی عالی داشتم و پول خیلی خوبی بهم میدادن همش این احساس اینکه چقد جالب و کارچقد سبک هست و انقد پول دارم میگیرم و این افکار باعث شد سر یه موضوع خیلی پیش پا افتاده خودم استعفا بدم و باور کنید هنوزم میگم چرااین اتفاق افتاد و برای جهان کار راحتی بود که قانونش رو رعایت کنه ومن رو از اون فضا بیاره بیرون…

    از همین بازی ساده پینگ پونگ راحت میشه فهمید جاهایی که اوضاع خراب شده دلیلش چی بوده و اگه سریع به خودت بیای چقد سریع ورق برمیگرده ..

    چقد من فراموش کردم که در لحظه باید زندگی کنم وچقد من فراموش کردم که فقط کنترل ذهنم رو در دست بگیرم و قدم های بعدی رو با لذت وکمی بهتر از قبل وردارم …

    بازی پینگ پونگ رو میتونی کنار همه چی بزاری مثلا روابط…. مثلا هدف..مثلا بیزینس ..مثلا میخایم بریم مسافرت …مثلا ….. چون توی همه اینا این تویی که توپ رو پرتاب میکنی باید حواست باشه که میخای این توپ چه طوری بهت برگرده…..

    از هزاران دیدگاه میشه در مورد فایل صحبت کرد و استاد عزیزم من از اینکه میگفتید هر روز باید رو خودتون کار کنید من مقاومت داشتم و در این فایل به من نشون دادید که هنوز هم خودتون دارین این کار رو انجام میدید و این کار رو برای من قابل فهم تر کرد..

    تحسین میکنم مریم نازنین رو که در کاری که هیچ چیزی ازش نمیدونسته حالا خیلی خوب یاد گرفته و نا امید نشده این پشتکار و اینکه خودتون در حین یادگیری تحسین میکنید به من یاد داد تا در کاری که الان میخام انجام بدم فقط قدم بعدی رو بهتر وردارم و تحسین کنم و خیلی زود یه مسافتی از قدم های کوچک اما موثر رو برداشته ام.پاگذاشتن رو ترس هایتان بسیار آموزنده وقابل تحسین هست ..

    چقد همیشه ساده و راحت جلو دوربین اومدید و چقد از نگاه و صحبتتون میشه فهمید خالص و خودتون هستید…

    استاد ومریم عزیزم بسیار ازتون ممنونم و از خداوند برایتان بهترین ها رو میخام ..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    ردپای باران گفته:
    مدت عضویت: 1001 روز

    به نام خدایی که زیباست و زیبایی ها رو دوست داره..

    سلام به خانواده ی عزیزم و استاد گرامی و مریم نازنینم ..

    خدارو بسیار شکر میکنم بابت اینکه اول صبح من رو هدایت کرد تا درسهایی رو از زبان شما به من بده ..

    در تمامی فایل هایی که در سایت قرار میدید ومن با شور و شوق نگاه میکنم خودم رو کنار شما میبینم و احساس میکنم در بهشتی که زندگی میکنید همه همیشه هستن و ظاهرا شما دونفر هستید بارها وبارها من کنار درختان زیبا نشسته ام بارها و بارها شبها کنار شما و کنا آتشی که درست کردید و نشسته اید من هم بوده ام و بارها و بارها کنار شما با آروی به مسافرت رفتم و در این فایل هم مثل همیشه بودم و زیباییها رو از نزدیک دیدم و کنار این ساحل دیدم که چقد آرامش حاکم هست ودیدم که چقد همه ی مردم خودشن هستن و ساده و بدون هیچ تجملاتی و چقد از اینکه حتی لباس هاشون هم ست نیست و خیلی ساده س همگی راحت هستن… هیچکس از نگاه کسی نگران ،عصبانی، واینکه شما دارین فیلم میگیرین راحت هستن …

    نمایی از بالا که نشون دادید بسیار دیدینی و قابل تعمل هست چه منطقه ی زیبایی…

    چه معماری قشنگ و به جایی بکار برده شده …چقد تمیز.. و از پارک کردن ماشین ها در بین خطوط مشخص هست که نظم و آرامش خاصی اونجا برقرار هست بدون اینکه نگهبانی باشه که ماشین هارو هدایت کنه همه قوانین رو رعایت میکنن و من مطمئن هستم که اگه ماشینی درش هم باز باشه هیچ اتفاقی براش رخ نمیده …خدایا شکرت بابت اینکه به من نشون دادی که اگه کسی در مدارش باشه مثل استاد و مریم عزیز عجیب نیست که به همچین جاهایی هدایت شد….

    واما این مثال بازی و کنترل ذهن دیگه یعنی استاد تیر خلاص رها کردید…

    چقد برای همه ی ما قابل لمس هست در بازی های ساده که ذهن یه بار نگرانه،یه بار مغروره،یه بار میترسه و غیره به بدترین شکل ممکن بازی تموم شده …و در بازیهای المپیک که با قهرمان ها مصاحبه میکنن عجیب همه شون میگن ما فقط به الان فکر میکنیم و ضربه ی که الان باید انجام بدم و تماااام و چقد آگاهانه و یا ناآگاهانه قانون رو خوب رعایت میکنن..

    حرف هایی که در این فایل گفته شد و همزمان بازی رو نشون میدادید دقیقا این قانون رو بیان میکرد که هرچی فکر کنی و فرکانس به جهان بفرستی همون نتیجه رو جهان بهت برمیگردونه و جاهایی که توپ خراب میشد مشخص بود که یه فکر و یا رقابت و یا حسادت و برتری نسبت به مقابل و یا اینکه عجیبه چرا من دارم هی میبرم رو به وضوح نشون میداد.. و کاملا مشخص هست که قانون توی همین کارهای ساده مثل بازی کردن هم داره کارخودش رو بدون هیچ تغییری انجام میده ..چقد این فایل ارزشمند هست ازتون بسیار ممنونم..

    سال گذشته یه پروژه ی خیلی عالی داشتم و پول خیلی خوبی بهم میدادن همش این احساس اینکه چقد جالب و کارچقد سبک هست و انقد پول دارم میگیرم و این افکار باعث شد سر یه موضوع خیلی پیش پا افتاده خودم استعفا بدم و باور کنید هنوزم میگم چرااین اتفاق افتاد و برای جهان کار راحتی بود که قانونش رو رعایت کنه ومن رو از اون فضا بیاره بیرون…

    از همین بازی ساده بدمینتون راحت میشه فهمید جاهایی که اوضاع خراب شده دلیلش چی بوده و اگه سریع به خودت بیای چقد سریع ورق برمیگرده ..

    چقد من فراموش کردم که در لحظه باید زندگی کنم وچقد من فراموش کردم که فقط کنترل ذهنم رو در دست بگیرم و قدم های بعدی رو با لذت وکمی بهتر از قبل وردارم …

    بازی بدمینتون رو میتونی کنار همه چی بزاری مثلا روابط…. مثلا هدف..مثلا بیزینس ..مثلا میخایم بریم مسافرت …مثلا ….. چون توی همه اینا این تویی که توپ رو پرتاب میکنی باید حواست باشه که میخای این توپ چه طوری بهت برگرده…..

    از هزاران دیدگاه میشه در مورد فایل صحبت کرد و استاد عزیزم من از اینکه میگفتید هر روز باید رو خودتون کار کنید من مقاومت داشتم و در این فایل به من نشون دادید که هنوز هم خودتون دارین این کار رو انجام میدید و این کار رو برای من قابل فهم تر کرد..

    تحسین میکنم مریم نازنین رو که در کاری که هیچ چیزی ازش نمیدونسته حالا خیلی خوب یاد گرفته و نا امید نشده این پشتکار و اینکه خودتون در حین یادگیری تحسین میکنید به من یاد داد تا در کاری که الان میخام انجام بدم فقط قدم بعدی رو بهتر وردارم و تحسین کنم و خیلی زود یه مسافتی از قدم های کوچک اما موثر رو برداشته ام.پاگذاشتن رو ترس هایتان بسیار آموزنده وقابل تحسین هست ..

    چقد همیشه ساده و راحت جلو دوربین اومدید و چقد از نگاه و صحبتتون میشه فهمید خالص و خودتون هستید…

    استاد ومریم عزیزم بسیار ازتون ممنونم و از خداوند برایتان بهترین ها رو میخام ..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای: