live | استفاده آگاهانه از قدرت تجسم خلّاق

برای من، آگاهی های این live، یکی از متحول کننده ترین و تنظیم کننده ترین آگاهی ها بوده که مرا با خواسته ام در هماهنگی قرار داده و به سمت تحقق آن هدایت کرده است. وقتی به این live هدایت شدم و پای آگاهی های این فایل نشستم. آنقدر آگاهی های این فایل هدایت کننده بود، آنقدر اصل اساسی خلق شرایط دلخواه را به یادم می آورد و آنقدر فرکانس هایم را در جهت خواسته هایم تنظیم می کرد که تصمیم گرفتم این آگاهی ها را در سایت با شما دوستان عزیز به اشتراک بگذارم.


منابع مرتبط با این فایل: 

قدم دوم | دوره 12 قدم

دوره قانون آفرینش بخش 3 | قدرت تجسم خلاق

ما به عنوان انسان، از توان فیزیکی محدودی برخورداریم اما نیروی ذهنی بی انتهایی داریم. قدرت فیزیکی انسان از بسیاری از حیوانات کمتر است اما آنچه تفاوت اساسی بین انسان و سایر موجودات ایجاد کرده، قدرت خلق ذهنی این موجود است که توانایی ای بی انتهاست. توانایی که باعث شده انسان موجوداتی را به خدمت خود در بیاورد که از نظر قدرت فیزیکی، بارها و بارها از انسان قویتر هستند.

ما موجودات خالقی هستیم که با توانایی خلق شرایط زندگی خود به دنیا آمده ایم. منظور از توانایی خلق این است که ما می توانیم با جهت دهی آگاهانه افکارمان به سمت آنچه می خواهیم، فرکانس آن را به جهان ارسال کنیم و جهان نیز طبق قوانین بدون تغییر خداوند، اساس آن فرکانس را در تجربه زندگی ما بازتاب می دهد. متاسفانه ما اکثراً از این توانایی بر علیه خود و در جهت ناخواسته ها استفاده می کنیم یعنی ما اکثراً آنچه را در ذهن خود تجسم می کنیم که نمی خواهیم رخ دهد یا می ترسیم رخ دهد. همچنین افراد زیادی “تجسم” را با “توهم” اشتباه گرفته اند. این سوء برداشت درباره “قانون تجسم خلاق” باعث شده خیلی از ما به بهانه واقع بین بودن، این توانایی درونی نامحدود را دست نخورده باقی بگذاریم.

استفاده از قدرت تجسم خلاق به معنای یک گوشه نشستن و تجسم کردن نیست. زیرا ایمانی که عمل نیاورد، حرف مفت است. وقتی شما این نیروی درونی خلاق را با استفاده از “تجسم خواسته” فعال می کنی، قطعاً به ایده ها و راهکارهایی دسترسی پیدا می کنی که اجرای آنها و اقدام عملی در راستای آنها، خواسته مد نظر را از نظر فیزیکی وارد زندگی شما می کند. اما برای رسیدن به آن مرحله، اول باید به قول خداوند ایمان به غیب را در عمل اجرا کنی تا دسترسی شما به آن ایده ها باز شود. 

تجسم خلاق” یعنی جهت دهی آگاهانه افکار بر خواسته و تمرکز بر آن. منظور از تمرکز بر خواسته یعنی پروراندن هر فکری درباره آن خواسته در ذهن است که شما را درباره آن خواسته به احساس خوب، احساس امید، احساس اطمینان و یقین می رساند و در این احساس نگه می‌دارد. در واقع ریشه اصلی تجسم، ایمان به غیب است. یعنی ایمان به نتیجه ای که از نظر فرکانسی به آن باور داری با اینکه هنوز در تجربه فیزیکی شما ظاهر نشده است.

“تجسم خلاق” یعنی استفاده آگاهانه از قدرت افکار برای ارسال فرکانس خواسته به جهان. زیرا ما در جهانی زندگی می کنیم که به فرکانس های ما پاسخ می دهد. ارسال جنین جنسی از فرکانس، موجب می شود تا جهان راههای دسترسی به آن خواسته را برای ما باز کند و ما را در مدار دریافت آن خواسته قرار دهد. این یعنی هدایت.

بزرگترین مانع ذهنی ما در برابر دریافت خواسته هایمان این است که باور نداریم آن خواسته برای ما امکان پذیر است با اینکه با تمام وجود آن خواسته را می خواهیم. این باور ما را در مسیر خلاف جهت با خواسته قرار می دهد و به همین شکل، تمام تلاش های ما در مسیر خلاف جهت با خواسته، هرز می رود و تعجب می کنیم از اینکه چرا با وجود این همه تلاش، به خواسته خود نرسیده ایم. 

در واقع ذهن ما به خاطر باورهای محدودکننده‌، همیشه در برابر امکانِ داشتنِ خواسته ها مقاومت دارد. به همین دلیل نیز عمده تلاش هایش خصوصا در اولین قدم ها این است که با پر رنگ نشان دادن موانع پیش رو، ما را وادار به پذیرفتنِ محدودیت ها کند تا جایی که بی خیال آن خواسته شویم و برایش قدمی برنداریم. 

در چنین شرایط ذهنی، “تغییر ذهنیت” باید از “تجسم خلاق” شروع شود. زیرا از نظر منطقی شما برای تجسم، نیاز به امکانات بیرونی نداری، نیاز به صرف هزینه نداری، نیاز به اقدام فیزیکی نداری. کافیست کمی ایمان درونی ات را فعال کنی تا از عهده فعال کردن تجسم خلاق بر بیایی. اما در ادامه، خواهی دید که معجزاتی رخ می دهد و شرایط به نحوی تغییر می کند که صدها اقدام فیزیکی و امکانات مادّی، قدرت انجامش را نداشتند.

تجسم خلاق، وقتی طبق اصول قانون تجسم اجرا شود، قدرت نامحدود ذهنی ما را فعال می کند و آرام آرام با کم کردن مقاومت های ذهنی ما درباره داشتن آن خواسته، ایمانی را در وجود ما فعال می کند تا امکان پذیری آن خواسته را باور کنیم.

این باور، آرام آرام افکار ما را به سمت آن خواسته جهت دهی می کند و فرکانس های هماهنگ با خواسته را ارسال می کند و جهان در پاسخ به این جنس از فرکانس ها، دسترسی ما به ایده ها، راهکارها و فرصت هایی را باز می کند که اجرای آنها در نهایت خواسته ما را محقق می کند. به همین دلیل وقتی مهارت فعال کردن قدرت تجسم خلاق را می آموزی و آن را در مسیر خواسته ات به کار می بندی، این قدرت قطعا به شکل ایده ها، راهکارها، هدایت هایی‌‌ و دست هایی از طرف خداوند  در مسیر شما ظاهر می شود. سپس این نیرو به همان شکل که آن ایده ها و موقعیت ها را به سمت شما هدایت کرده، قدرت تشخیص این هدایت ها و جدی گرفتن آنها را نیز به شما می دهد و وقتی آنها را جدی می گیری و اقدامات عملی در راستای آنها را انجام میدهی،  آنوقت است که این نیروی ذهنی به ثمر می نشینند و در قالب خواسته تو در زندگی ات ظاهر می شود.

به طور خلاصه، تجسم خلاق یعنی توجه به خواسته ها؛ یعنی «جهت دهی آگاهانه به کانون توجه»، به منظور هم-مدار شدن با خواسته ها. به همین دلیل است که وقتی به تجسم یک موضوع ادامه می دهی‌، نشانه های از آن جنس خواسته در زندگی ات ظاهر می شود. زیرا تجسم خلاق، شما را وارد مدار آن خواسته کرده است. حالا تمام کار شما ماندن در این مدار است تا تجربه شما از دیدن نشانه ها تبدیل شود به زندگی با واقعیت آن خواسته. نقش تجسم خلاق، باورپذیر کردن یک خواسته برای ذهن است. زیرا ذهن ساخته شده تا شما را از کار بیهوده بر حذر دارد. بنابراین، تا وقتی ذهن موضوعی را امکان پذیر نداند، از هر ترفندی استفاده می کند تا مانع قدم برداشتن شما بشود. 

“تجسم خلاق”، با حذف مقاومت های ذهنی، فاصله فرکانسی میان شما و خواسته را کم می کند. وقتی ذهن در تخیل با آن خواسته زندگی می کند، آن را به عنوان واقعیت باور می کند زیرا سیستم ذهن به گونه ای است که بین خیال و واقعیت تفاوتی قائل نمی شود. در نتیجه، به خاطر این باور، دیگر در برابر امکان پذیر بودن آن خواسته، مقاومتی ندارد. در نتیجه، نه تنها در برابر ایده های الهامی شما درباره آن خواسته مقاومتی ندارد بلکه آنها را منطقی هم می داند. یعنی شما بوسیله تجسم خلاق، ذهن خود را مثل یک هوش مصنوعی تربیت میکنی برای باور کردن امکان پذیری یک خواسته و همدست شدن با هدایت های درونی ات. 

وقتی ذهن موضوعی را امکان پذیر بداند، آنوقت است که نه تنها در برابر اجرای ایده ها مقاومت نمی کند‌، بلکه نیروی جسمانی شما را نیز در مسیر هم جهت با خواسته، رهبری می کند، انگیزه هایت را تقویت می کند، عزمت را برای قدم برداشتن جزم می کند و قدم هایت را استحکام می بخشد چون به این نتیجه رسیده که تحقق این خواسته، برایش امکان پذیر است.

این منطق پشت “قانون تجسم خلاق” است. حالا که این مفاهیم را خوانده ای، حتماً ذهن شما تجربیاتی را به یادتان انداخته که چطور (آگاهانه یا ناآگاهانه) با تجسم خواسته هایت، آنها را از دل غیب در زندگی ات ظاهر کردی بی آنکه بدانی “چطور”!!!

بنابراین، واقعاً ارزش دارد که آگاهانه در راستای تحقق خواسته هایت، بخش مهمی از وقت و انرژی خود را صرف تمرین قانون تجسم خلاق کنی تا معجزاتش را در زندگی ات ببینی و به قول خداوند آسان شوی برای به آسانی رسیدن به خواسته هایت.

جلسه دوم از قدم دوم، اصول مهم درباره تجسم خلاق و استفاده آگاهانه از این قدرت ذهنی را به شما یاد می دهد

ضمن اینکه دوره قانون آفرینش | بخش سوم، مبحث تجسم خلاق را به صورت مفصل و کامل آموزش می دهد. شما در این بخش از دوره، گام به گام، اصول اجرای تجسم خلاق و شیوه بهره برداری از این قدرت درونی را در عمل یاد می گیری.

اطلاعات کامل درباره  محتوای آموزشی دوره قانون آفرینش بخش 3 | مبحث قدرت تجسم خلاق


منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.

سایر قسمت های live با استاد عباس منش

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | استفاده آگاهانه از قدرت تجسم خلّاق
    207MB
    44 دقیقه
  • فایل صوتی live | استفاده آگاهانه از قدرت تجسم خلّاق
    43MB
    44 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

732 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مریم درویشی» در این صفحه: 2
  1. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2938 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته عزیز

    گام بیستو ششم – استفاده اگاهانه از قدرت تجسم خلاق

    نکته اول اینکه اگر مثل بقیه باور و فکر میکنم مثل بقیه نتیجه میگیرم

    اگر میخوام نتایج متفاوت بگیرم باید به کار کردن روی ذهنم ادامه بدم و خودم از بقیه جدا کنم

    استاد من نااگاهانه خودم از دوستایی که داشتم جدا کردم حتی چندبار از همین دوستای عباسمنشی که قبلا باهم کلی روزهای خوب داشتم و خواسته هامون تجسم میکردیم و.. حرف میزدیم یا اونا جدا شدن از من یا من دیگه به اونایی که پیام نمیدادن جواب نمیدادم

    بعضی ها هم که مدتها ازم خبر نداشتن بهم پیام میدادن اونها جواب ندادم

    یادم با یکی از دوستانم بود یه خواسته مشترک داشتیم و درموردش صحبت میکردیم ولی به دلایلی اون جدا شد و من خیلی ناراحت شدم قلبم ناراحت بود همش احساس میکردم که چقدر بی معرفت بود و..

    الان انگیزه گرفتم که بدون توجه به اون به خواسته ای که داشتم اون موقع برسم

    تاحدودی متوجه باورهای محدودم شدم فقط باید ادامه بدم انشالله در اینده انجام دادم میام مینویسم

    استاد دقیقا منم از این تجسم توی علاقم استفاده کردم اگاهانه، مثلا مدتی یه تیکه صحفه بازی یه دختر فوتسالیست میدیدم و مدام تجسم میکردم که دقیقا همون اتفاق افتاد با دقت 98 درصد

    که وقتی اومدم بیرون به خواهرم گفتم دیدی این همون صحنه ای بود که اون بازیکنه با هم تیمیش انجام دادن..

    یا خیلی الان نگاه میکنم اون موقع بشدت به این حرف شما که خوشبین باشید و همیشه تصویر خوب اتفاق قبل از اینکه اتفاق بیوفته رو ببینید بهش توجه میکردم

    مثلا ذخیره نشسته بودم با خودم میگفتم الان پرستو بگه مریم برو توی زمین و طولی نمیگذشت که پرستو میگفت مریم بلند برو داخل

    یا مثلا دوست داشتم برم دربازه میگفتم دلم میخواد برم دربازه بهش فکر میکردم بعد به پرستو میگفتم میشه برم دربازه میگفت برو

    تمام دنیای من این بود که توی فوتسال رشد کنم و لذت ببرم و کوچیک کوچیک پیش برم

    میخوام یه بار دیگه فرمولش یادآوری کنم

    وقتی هدایت میشی و میفهمی مثلا چجور با توپ کار کنی که تسلطت بیشتر بشه شروع میکنی تمرین کردن میبینی داری کوچولو کوچولو بهتر میشی دیگه کل کار بعدش اینکه اینو هی تمرین کنی تا توش خوب بشی همین میفهمی اولش جواب میده حالا فقط باید بیشتر تمرین کنی هی به مهارت برسی

    خدایاشکرت امروز تمام تلاشم میکنم که به سمت هدفم نزدیک تر بشم به فوتسال و با تمرکز و تعهد و ایمان بیشترم ادامه بدم

    به ذهنم رسید که این تمرین از چیزهای کوچک تر توی خونه شروع کنم اگر من خالقم پس 100 درصد باید قانون خودش نشون بده توی زندگیم

    دوست دارم روانشناسی ثروت 1 و 2 و 3 داشته باشم

    به امید خدا پاسپورتم میگیرم در اینده

    با ایمان

    مریم درویشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2938 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد عباسمنش عزیزم و خانم شایسته عزیز

    و همگی دوستانم در پروژه خانه تکانی به صورت گام به گام

    امروز بیستو شیشومین گام من در پروژه خانه تکانی است

    خداروشکر بخاطر این فایل فوق العاده

    استاد جانم از شما ممنونم بخاطر این سخاوتی که در گسترش و انتقال آگاهی هاتون دارید اگاهیی هایی که باهاش به آرزو ها و رویاهاتون رسیدید

    استاد جانم وسط فایل بود که داشتید از پرادایس میگفتید که خریدینش همونجا بود که یادم افتاد توی دوره راهنمای عملی پروژه هدایتی شدن ملکتون گفتید بخاطر همین پاز کردم رفتم سراغ دوره راهنمای عملی از روی حدس جلسه 11 رو دانلود کردم و شروع کردم گوش دادم البته قبلش توی کامنتها و متن سعی کردم نشونه و ردی پیدا کنم که از این موضوع صحبت کرده باشید ولی پیدا نکردم اما شروع کردم به گوش دادن استاد بالاخره من گوشم دوباره به راهنمای عملی خورد از اول پروژه من چندبار از دوره راهنمای عملی صحبت میکردم وایی چقدر دلم برای این تن صدای شما توی این دوره تنگ شده بود

    جلسه یازده موقعی که داشتید ضبط میکردین بارون داشت می‌بارید و صدای رعد و برق میومد و صداش کنار صحبت‌های شما میومد استاد اشک ریختم با این فایل 70 دقیقه بود دقیقا 70 دقیقه رو وسط این فایل گوش دادم

    چقدر موضوعش ربط داشت به کامنتم توی گام قبلی، ممنونم ازت استاد بخاطر راهنمای عملی

    خداروشکر ،چند روز پیش میخواستم جلسه 1 رو دانلود کنم اما سرعت اینترنتم کم بود گفتم فردا صبح دانلود میکنم که نکردم و گوشم ندادم

    استاد چقدر فایل 11 خوب بود خیلی برام جالب که متضاد دقیقا مسیری بود که من اومده بودم و باور داشتم، هرچند برای درک هر جمله ش واقعا باید وقت بذارم، خیلی با خودم صحبت کردم سعی کردم خودم اروم کنم

    اما همین که رفتم دانلودش کردم و گوشش دادم یه نشونس که به زودی تمام تمرکزم میذارم روی دوره ارزشمند راهنمای عملی دستیابی به رویاها، دوره راهنمای عملی منو خیلی احساساتی میکنه استاد دقیقا مثل جلسه 11 که از قرآن صحبت کردید و تک به تک باورهای توحیدی گفتید که من با تکیه با اونها تصمیم گرفتم کنکور و دانشگاه رو بیخیال بشم

    و برم فوتسالم شروع کنم

    استاد از اونجایی که صدای شما شنیدم گفتین که 100 درصد تمرکز نه 99 درصد من تمام تمرکزم گذاشتم میدونی تنها انرژی بیهوده ای که صرف کردم این بود که رفتم سر جلسه کنکور و سفید بلند شدم (اونم بخاطر اینکه فشار خانوادم کمتر شه یکم) کنم گفتم باشه میرم ولی فقط سفید میام بیرون چون نمیخواستم به حرفهای اونا عمل کنم خودم درگیر مسیری کنم که از ریشه هیچ اشتیاقی ندارم

    اونا اصرار که چندتا بزن هرچی بلد بودی من

    سفید میدم تمام.

    استاد جانم خیلی دوستت دارم

    برگه معایب و مزایای این تصمیم روبروم

    توی مزایا نوشته بودم مستقل میشم و میتونم به تنهایی به هرجای که میخوام سفر کنم و به آرزوهام میرسم

    استاد همین الان فهمیدم که اون سفر چندساعته ای که چند هفته پیش داشتم به اهواز اونم تنهایی، دقیقا همون چیزی بود فوتسال بهم داد، استاد من اینو نوشته بودم سفر تنهایی برم و مستقل بشم الان بعد از چندسال که میگذره از این کاغذ ولی اون شب که تصمیم گرفتم منتظر نمونم و تصمیم بگیرم و برم بازی ملی حفاری و پالایش نفت آبادان ببینم و همینطور برای تست دادنم رفته بودم

    میبینم همون چیزی که من نوشته بودم همین چند هفته پیش در راست‌اش حرکت کردم و اتفاق افتاد، یعنی اونقدر برام فوتسال مهم بود که بخاطرش خطر کردم

    با این که من سفر خارج از استان داشتم ولی اصلا به اون ورژنی نبود که باعث رشد بشه

    میدونی استاد جانم من یه بار سفر خارج از استان داشتم اما همش با چنگ زدن به عوامل بیرونی و نگرانی بود

    اما این چند ساعت سفر من به اهواز باعث شد من برای اولین با تک تک ترسام روبرو بشم

    از اینکه صبح زود اسنپ گیرم میاد گرفته

    و…..

    یعنی استاد خداشاهده البته خودتون استادیم میدونید من هر قدم که میخواستم برم جلو نبود که یه نجوا نیاد واسههههه همه چیز وارد هر مرحله میشدم این نجوا هم میومد

    استاد جان جمعه صبح رسیدم ایستگاه راه کارون و اسنپ گرفتم اولش اسنپی درخواستم نمی‌پذیرفت بعدش هی ذهنم میگفت برو برو با همین ماشین های که دم راه آهن منتظر مسافرن سوار شو

    (استاد توی پرانتز بگم خیلی عجیبببب بود الان یادم افتاد وقتی از قطار اومدم پایین این راننده تاکسی ها یه جوری حمله ور شدن که فلان جا میری؟ فلان خیابون میری؟ اصلا هجومشون عجیب بود چرا واقعا اینجوری؟)

    بعدش گفتم نه من نمیرم با اینکه ذهنم میگفت مریم نمیرسی مسابقه شروع میشه تا بخوای برسی حداقل به 20 دقه طول میکشه

    گفتم نه منتظر میمونم با اسنپ من انتخاب اولم اسنپ، اینجوری نمیرم جلو که توی فکر اسنپ باشم بعد همزمان سوار این تاکسی ها بشم

    اگر میخوای بری اول باید اسنپ کامل ایگنور کنی توی ذهنت و بری به سمت این ماشین ها

    گفتم نه با اسنپ چند دقیقه گذشت یه اسنپ پیدا شد

    همزمان استاد جان دختری چند متر اونور تر دیدم و صداش اومد که گفت این اسنپی داره هی دور دور تر میشه

    طولی نکشید اسنپ من رسید سوار شدم و رفتم به سمت سالن ورزشی مسابقه دو تیم لیگ برتری که هر دو هم خوزستانی هستند

    رسیدم به سالن و دیدم عه هنوز مسابقه شروع نشده دقیقا دقایق آخر به اینکه مسابقه شروع بشه رسیدم دقیقا و به موقع بود

    بعد از اونم استاد رفتم صحبت هام کردم که با در بسته روبرو شدم واسه تست اما فعلا نمیخوام اینو بازش کنم تا برسم به مراحل بالاتر میگم درموردش

    برگشتن هم میخواستم اسنپ بگیرم

    دو دفعه استاد این اسنپ ها دور میشدن و هی میدیدم هر لحظه خیابون عوض میشه از مبدا دورتر میشن بعدش من هیچ کاری نکردم گذاشتم خودشون لغو کنن دیگه اونجا عجله نداشتم چون تا ساعت حرکت 1 ساعت نیم یا 2 ساعت زمان داشتم

    تا اینکه یه اسنپ پیدا شد رفتم راه اهن

    توی راه آهن گریه کردم و تا جایی که می‌شد خودم خالی کردم آخر اون لحظه بخاطر حرفها و نه که شنیدم احساس ناامیدی کردم به خودم میگفتم مریم دیدی چیشد شکست خوردن نشد که نشد اشکام پاک کردم

    بعدش سوار قطار شدم

    یه نکته از قطار اهواز فهمیدم از 30 دقیقه قبل از حرکت مسافر ها سوار کردن که سر ساعت حرکت کنن و این برام خیلی جالب بود حتی این باعث شد که از اطلاعات بپرسم واقعا این قطار اهواز به.. هست بعدش گفت آره

    میدونید من موقع رفت تعللی در حرکت ندیدم فقط در حد نهایتا 3 یا 4 دقه بعد از زمانی که توی برنامه حرکت اعلام شده بود حرکت کرد ولی از اونجا که روی این تایم و وقت حساسم همیشه سعی میکنم به موقع و حاضر باشم برام خیلی مهم هست و بود و البته استرس نرسیدن به مسابقه ام داشتم

    خداروشکر سوار شدم و رسیدم بابام اومده بود دنبالم

    صبح که میخواستم برم استاد هیچ کس بیدار نکردم حتی بابام بلند نکردم منو ببره من رسیدم اهواز توی سالن بودم بابام زنگ زد پیام داد کجایی چرا نگفتی ببرمت راه آهن

    گفتم بابا الان نمیتونم تلفنی صحبت کنم شلوغه

    دیگه اومدم

    بابام گفت باشه خوش باشی

    استاد بابام اصرار داشت که خودم میبرمت برگشتن میام گیانپارس ناهار میخوریم برمیگردیم و…

    ولی من قبول نکردم بهش گفتم اول آخر این اتفاق میوفته و تو ممکن نباشی

    و مامانم اصلا راضی نبود

    احساس میکنم بخاطر باورها و ترسها شون اصلا حس نکردن که صبح باید بلند شن که میخوام برم با خودم گفتم اگر قلبا دوست می‌داشتن و هم مسیر بودن همشون صبح زود بلند میشدن که منو راهی کنن مثل مدرسه که هر اتفاقی میوفتاد حواسشون به این بود منو بیدار کنن

    و هم یه جورایی انگار باید ایمان و جسارت خودم نشون میدادم و وابسته بودن رها میکردم

    هیچ اتفاق خاصی نیوفتاد اون ترسهای که منو می‌ترسوند حتی من برای بلیط گرفتن هم ترس داشتم وقتی اومدم بلیط بگیرم از دستگاه بلد نبودم و برای اولین بار اینکار انجام دادم یه دختره اومد کنارم گفت من نمیدونم تو میدونی چطور میشه بلیط خرید؟

    اونجا فهمیدم عه بعضیا مثل من اولین بارشون

    استاد با مبلغ 11،700 بلیط گرفتم و رفتم

    مامانم باورش نمیشد که اینقدر باشه

    قبل تر ها وقتی بهشون میگفتم قیمت بلیط این اندازه هاس اصلا باورشون نمیشد یادم دقیقا.

    استاد برای اولین بار از روی پل سفید اهواز رد شدم چقدر این پل زیباست

    اصلا این کارون و پل هاش خودش یه زیبایی برگشتن از یه پل دیگه رد شدم

    چقدر محله امانیه قشنگ بود دوتا خیابون خوشگل توی مسیرم دیدم که توی ذهنم موند

    همه اینا رو گفتم که به خودم بگم من توی مسیرم توی مسیر رویام، توی مسیر لژیونر شدن، بهترین بازیکن فوتسال جهان شدن

    توی مسیر لیگ برتر تیم ملی و جام ملت‌های آسیا، جام جهانی فوتسال

    من الان درمسیر حرفه ای شدن توی فوتسالم

    اره منم در مسیر رسیدن و تجربه علاقه م هستم رویا، رسالت، آرزو هرچیزی که اسمش هست

    خداروشکر بخاطر وجودت استاد

    میدونی دارم به این فکر میکنم شما چه باوری ساختی چه مسیری رو که امروز احساس کردم شما دلیلی هستین که من به آرزوهام برسم

    به تیم ملی به قهرمانی جام ملت‌ها آسیا

    به حرفه ای شدن توی فوتسال

    دیده شدن توی رشته خودم

    چه باورهای خوبی ساختید استاد در مورد الگو بودن شهرت، اینا همون باورهایی که توی دوره راهنمای عملی ازش صحبت کردید

    اینکه این توی ذهنتون منطقی شده که من با رسیدن به این خواسته ها و نتایج و دیدن شدن ها باعث گسترش جهان میشم باعث ایجاد زنجیره ای میشم که آدمهای بسیار زیادی دیگه ای هم به آرزوهاشون به زندگی خوب برسن یا حداقل به سمتش حرکت کنن

    استاد دیروز یه نیم نگاهی به خلا های درونیم که دوست دارم دیده بشم و تایید بشم کردم یه لحظه به خودم گفتم چرا نمیای اینجوری بهشون نگاه کنی که با رسیدن و مطرح شدنت باعث گسترش فوتسال زنان میشی

    اعتباری به این ورزش میدی که خیلیا میان و توش سرمایه گذاری میکنن و باعث بالا رفتن بی چون و چرا کیفیت و امکانات تیم ها میشی

    ارزش احساس لیاقت توی این رشته میبری بالا

    چون خیلی می‌شنویم که ما فوتسالیست های خوبی داریم تاپ لول ولی میزان توجه و اهمیت یا بهتره بگیم اولویت پایینی براشون قائلیم

    خوب این اولویت نداشتن باعث میشه پسرفت کنیم

    مثل شکست تیم ملی ایران جلوی مراکش برخلاف انتظارها همه توقع داشتن حداقل جز 4 تا بشیم و نرسیدیم

    یا نزول رتبه بندی تیم ملی فوتسال زنان در آسیا ، آخرین چیزی که دیدم از اول اومدیم دوم

    و..

    خلاصه استاد یه صحفه و نیم نوشتم که با مطرح شدن و موفق شدن و دیده شدنم با رشد و پیشرفت چی و کیا و چیا میشم

    چقدر افکار تغییر میکنه

    نمیخوام بیشتر وارد جزئیاتش بشم در زمان لازمش یه جایی توی سایت مینویسم

    خیلی دوست دارم استاد

    قول میدم که مثل روزی که با شما و خدایی که بهم شناسوندی خدایی که هر قدم همراهته برسم به آرزوهام

    اسناد اینم بگم من روزی که تصمیم گرفتم برم سراغ فوتسال توی کاغذ نوشتم و امضا کردم که میرم میرسم به فلان جا اینم درحالی که هیچی نمیدونستم هیچ کس موافق نبود هیچ پولی نداشتم هیچ کسی ام فرش قرمز پهن نکرده بود هیچ آشنای ورزشی مربی و.. نمیشناختم

    و از تمام چیزام این برگها که نشونه راهن نگه داشتم قبلا تمام نکات و اگاهی ها و.. که از قائلا و دوره هاتون داشتم ریختم دور سبک سبک

    فقط الان 3 دفتر دارم که پر کردم

    که الان سومیش دارم استفاده میکنم

    اگر به نوشته های این سه تا نگاه کنی میشه روند از ناامیدی و حال بد شروع کردن و حرکت به سمت رشد و تغییر دید

    چون قبلا از حال بد و.. مینوشتم ولی الان دیگه نمینویسم

    استاد سنم کمتر بود مثلا زیر 15 بودم مینوشتم ولی از حال بد مینوشتم از غم مینوشتم.

    الان استاد هرچی هست سعی میکنم نکات فایلها رو بنویسم یا باور ها و شفاف سازی های ذهنم بنویسم

    استاد جانم خیلی دوستت دارم

    تمام تلاشم میکنم که اول از همه به قدم اول این فایل عمل کنم برای اینکه به آرزو هام برسم

    و بعد متعهد متعهد متعهد به ادامه دادن به ساختن و قدرت دادن به باورهایی که لازمه و توشه راهمه

    از خانم شایسته عزیزم بسیار سپاس گزارم

    خوشحالم که اینجا توی این پروژه هستم

    با ایمان

    مریم درویشی

    1403/8/9

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای: