برای من، آگاهی های این live، یکی از متحول کننده ترین و تنظیم کننده ترین آگاهی ها بوده که مرا با خواسته ام در هماهنگی قرار داده و به سمت تحقق آن هدایت کرده است. وقتی به این live هدایت شدم و پای آگاهی های این فایل نشستم. آنقدر آگاهی های این فایل هدایت کننده بود، آنقدر اصل اساسی خلق شرایط دلخواه را به یادم می آورد و آنقدر فرکانس هایم را در جهت خواسته هایم تنظیم می کرد که تصمیم گرفتم این آگاهی ها را در سایت با شما دوستان عزیز به اشتراک بگذارم.
منابع مرتبط با این فایل:
دوره قانون آفرینش بخش 3 | قدرت تجسم خلاق
ما به عنوان انسان، از توان فیزیکی محدودی برخورداریم اما نیروی ذهنی بی انتهایی داریم. قدرت فیزیکی انسان از بسیاری از حیوانات کمتر است اما آنچه تفاوت اساسی بین انسان و سایر موجودات ایجاد کرده، قدرت خلق ذهنی این موجود است که توانایی ای بی انتهاست. توانایی که باعث شده انسان موجوداتی را به خدمت خود در بیاورد که از نظر قدرت فیزیکی، بارها و بارها از انسان قویتر هستند.
ما موجودات خالقی هستیم که با توانایی خلق شرایط زندگی خود به دنیا آمده ایم. منظور از توانایی خلق این است که ما می توانیم با جهت دهی آگاهانه افکارمان به سمت آنچه می خواهیم، فرکانس آن را به جهان ارسال کنیم و جهان نیز طبق قوانین بدون تغییر خداوند، اساس آن فرکانس را در تجربه زندگی ما بازتاب می دهد. متاسفانه ما اکثراً از این توانایی بر علیه خود و در جهت ناخواسته ها استفاده می کنیم یعنی ما اکثراً آنچه را در ذهن خود تجسم می کنیم که نمی خواهیم رخ دهد یا می ترسیم رخ دهد. همچنین افراد زیادی “تجسم” را با “توهم” اشتباه گرفته اند. این سوء برداشت درباره “قانون تجسم خلاق” باعث شده خیلی از ما به بهانه واقع بین بودن، این توانایی درونی نامحدود را دست نخورده باقی بگذاریم.
استفاده از قدرت تجسم خلاق به معنای یک گوشه نشستن و تجسم کردن نیست. زیرا ایمانی که عمل نیاورد، حرف مفت است. وقتی شما این نیروی درونی خلاق را با استفاده از “تجسم خواسته” فعال می کنی، قطعاً به ایده ها و راهکارهایی دسترسی پیدا می کنی که اجرای آنها و اقدام عملی در راستای آنها، خواسته مد نظر را از نظر فیزیکی وارد زندگی شما می کند. اما برای رسیدن به آن مرحله، اول باید به قول خداوند ایمان به غیب را در عمل اجرا کنی تا دسترسی شما به آن ایده ها باز شود.
“تجسم خلاق” یعنی جهت دهی آگاهانه افکار بر خواسته و تمرکز بر آن. منظور از تمرکز بر خواسته یعنی پروراندن هر فکری درباره آن خواسته در ذهن است که شما را درباره آن خواسته به احساس خوب، احساس امید، احساس اطمینان و یقین می رساند و در این احساس نگه میدارد. در واقع ریشه اصلی تجسم، ایمان به غیب است. یعنی ایمان به نتیجه ای که از نظر فرکانسی به آن باور داری با اینکه هنوز در تجربه فیزیکی شما ظاهر نشده است.
“تجسم خلاق” یعنی استفاده آگاهانه از قدرت افکار برای ارسال فرکانس خواسته به جهان. زیرا ما در جهانی زندگی می کنیم که به فرکانس های ما پاسخ می دهد. ارسال جنین جنسی از فرکانس، موجب می شود تا جهان راههای دسترسی به آن خواسته را برای ما باز کند و ما را در مدار دریافت آن خواسته قرار دهد. این یعنی هدایت.
بزرگترین مانع ذهنی ما در برابر دریافت خواسته هایمان این است که باور نداریم آن خواسته برای ما امکان پذیر است با اینکه با تمام وجود آن خواسته را می خواهیم. این باور ما را در مسیر خلاف جهت با خواسته قرار می دهد و به همین شکل، تمام تلاش های ما در مسیر خلاف جهت با خواسته، هرز می رود و تعجب می کنیم از اینکه چرا با وجود این همه تلاش، به خواسته خود نرسیده ایم.
در واقع ذهن ما به خاطر باورهای محدودکننده، همیشه در برابر امکانِ داشتنِ خواسته ها مقاومت دارد. به همین دلیل نیز عمده تلاش هایش خصوصا در اولین قدم ها این است که با پر رنگ نشان دادن موانع پیش رو، ما را وادار به پذیرفتنِ محدودیت ها کند تا جایی که بی خیال آن خواسته شویم و برایش قدمی برنداریم.
در چنین شرایط ذهنی، “تغییر ذهنیت” باید از “تجسم خلاق” شروع شود. زیرا از نظر منطقی شما برای تجسم، نیاز به امکانات بیرونی نداری، نیاز به صرف هزینه نداری، نیاز به اقدام فیزیکی نداری. کافیست کمی ایمان درونی ات را فعال کنی تا از عهده فعال کردن تجسم خلاق بر بیایی. اما در ادامه، خواهی دید که معجزاتی رخ می دهد و شرایط به نحوی تغییر می کند که صدها اقدام فیزیکی و امکانات مادّی، قدرت انجامش را نداشتند.
تجسم خلاق، وقتی طبق اصول قانون تجسم اجرا شود، قدرت نامحدود ذهنی ما را فعال می کند و آرام آرام با کم کردن مقاومت های ذهنی ما درباره داشتن آن خواسته، ایمانی را در وجود ما فعال می کند تا امکان پذیری آن خواسته را باور کنیم.
این باور، آرام آرام افکار ما را به سمت آن خواسته جهت دهی می کند و فرکانس های هماهنگ با خواسته را ارسال می کند و جهان در پاسخ به این جنس از فرکانس ها، دسترسی ما به ایده ها، راهکارها و فرصت هایی را باز می کند که اجرای آنها در نهایت خواسته ما را محقق می کند. به همین دلیل وقتی مهارت فعال کردن قدرت تجسم خلاق را می آموزی و آن را در مسیر خواسته ات به کار می بندی، این قدرت قطعا به شکل ایده ها، راهکارها، هدایت هایی و دست هایی از طرف خداوند در مسیر شما ظاهر می شود. سپس این نیرو به همان شکل که آن ایده ها و موقعیت ها را به سمت شما هدایت کرده، قدرت تشخیص این هدایت ها و جدی گرفتن آنها را نیز به شما می دهد و وقتی آنها را جدی می گیری و اقدامات عملی در راستای آنها را انجام میدهی، آنوقت است که این نیروی ذهنی به ثمر می نشینند و در قالب خواسته تو در زندگی ات ظاهر می شود.
به طور خلاصه، تجسم خلاق یعنی توجه به خواسته ها؛ یعنی «جهت دهی آگاهانه به کانون توجه»، به منظور هم-مدار شدن با خواسته ها. به همین دلیل است که وقتی به تجسم یک موضوع ادامه می دهی، نشانه های از آن جنس خواسته در زندگی ات ظاهر می شود. زیرا تجسم خلاق، شما را وارد مدار آن خواسته کرده است. حالا تمام کار شما ماندن در این مدار است تا تجربه شما از دیدن نشانه ها تبدیل شود به زندگی با واقعیت آن خواسته. نقش تجسم خلاق، باورپذیر کردن یک خواسته برای ذهن است. زیرا ذهن ساخته شده تا شما را از کار بیهوده بر حذر دارد. بنابراین، تا وقتی ذهن موضوعی را امکان پذیر نداند، از هر ترفندی استفاده می کند تا مانع قدم برداشتن شما بشود.
“تجسم خلاق”، با حذف مقاومت های ذهنی، فاصله فرکانسی میان شما و خواسته را کم می کند. وقتی ذهن در تخیل با آن خواسته زندگی می کند، آن را به عنوان واقعیت باور می کند زیرا سیستم ذهن به گونه ای است که بین خیال و واقعیت تفاوتی قائل نمی شود. در نتیجه، به خاطر این باور، دیگر در برابر امکان پذیر بودن آن خواسته، مقاومتی ندارد. در نتیجه، نه تنها در برابر ایده های الهامی شما درباره آن خواسته مقاومتی ندارد بلکه آنها را منطقی هم می داند. یعنی شما بوسیله تجسم خلاق، ذهن خود را مثل یک هوش مصنوعی تربیت میکنی برای باور کردن امکان پذیری یک خواسته و همدست شدن با هدایت های درونی ات.
وقتی ذهن موضوعی را امکان پذیر بداند، آنوقت است که نه تنها در برابر اجرای ایده ها مقاومت نمی کند، بلکه نیروی جسمانی شما را نیز در مسیر هم جهت با خواسته، رهبری می کند، انگیزه هایت را تقویت می کند، عزمت را برای قدم برداشتن جزم می کند و قدم هایت را استحکام می بخشد چون به این نتیجه رسیده که تحقق این خواسته، برایش امکان پذیر است.
این منطق پشت “قانون تجسم خلاق” است. حالا که این مفاهیم را خوانده ای، حتماً ذهن شما تجربیاتی را به یادتان انداخته که چطور (آگاهانه یا ناآگاهانه) با تجسم خواسته هایت، آنها را از دل غیب در زندگی ات ظاهر کردی بی آنکه بدانی “چطور”!!!
بنابراین، واقعاً ارزش دارد که آگاهانه در راستای تحقق خواسته هایت، بخش مهمی از وقت و انرژی خود را صرف تمرین قانون تجسم خلاق کنی تا معجزاتش را در زندگی ات ببینی و به قول خداوند آسان شوی برای به آسانی رسیدن به خواسته هایت.
ضمن اینکه دوره قانون آفرینش | بخش سوم، مبحث تجسم خلاق را به صورت مفصل و کامل آموزش می دهد. شما در این بخش از دوره، گام به گام، اصول اجرای تجسم خلاق و شیوه بهره برداری از این قدرت درونی را در عمل یاد می گیری.
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره قانون آفرینش بخش 3 | مبحث قدرت تجسم خلاق
منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.
سایر قسمت های live با استاد عباس منش
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | استفاده آگاهانه از قدرت تجسم خلّاق207MB44 دقیقه
- فایل صوتی live | استفاده آگاهانه از قدرت تجسم خلّاق43MB44 دقیقه
سلام به استاد عزیزم و مریم جان
وسلام به همه ی دوستان عزیزم در این جمع بهشتی
اول از همه مریم جان از شما سپاسگزارم که به هدایتتون عمل کردید واین فایلو رو سایت گداشتید از لحظه ای که امروز صبح دانلود کردم پشت هم 3 بار این فایلو گوش دادم وسیر نشدم
آن شالله بازهم امروز گوش میدم تاآگاهیهاش بره تو وجودم .
در مورد مطالبی که تو این فایل عنوان شد یکیش این لود که فرمودید از شرایطی که براتون آماده شده استفاده کنید وروی خودتون کار کنید
دقیقا استاد من اولا به خاطر اشتباهات خودم باعث شده بودم همسرم نسبت به کارکردن روی خودم حساس بشه از گوش کردن فایل گرفته تا نوشتن. چون اوایل آشنایی من با قانون وقتی فهمیدم ذوق داشتم ودایم می خواستم همسرم هم تغییر کنه ولی چون خودم هنوز اول راه بودم وپراز اشتباهات گذشته کار کردن هام نتیجه معکوس میداد البته اولش با شما شروع نکردم .چند تا استاد تغییر دادم تا بتونم در مدار دریافت آگاهیهای سایت شما ودرس شما باشم.
استاد من کلا مسیر زندگیم دوبار تغییر کرد
من تا سن 23 سالگی حدودای سال 83 یک انسان به ظاهر معمولی بودم توخانواده معمولی هم بزرگ شدم از لحاظ مذهب برای همین فشاری روم نبود اما من خیلی خیلی علاقه به قرآن داشتم واز 18 سالگی یادمه همیشه قرانو با معنی می خوندم و ختم قرآن می کردم و هر موقع معانی رو می خوندم سوالهای بزرگی توی ذهنم ایجاد می شد مثل اینکه خدا می گفت هر بدی به شما میرسه از طرف خودتونه وهر خوبی به شما می رسه از طرف منه
یا اینکه خودتون دارید به خودتون ظلم می کنید و من همیشه می گفتم خدایا چطور ؟ یا خیلی دوست داشتم عدالت خدارودرک کنم. و واقعا نمی تونستم جوابی براشون پیدا کنم اگر خدا عادله پس این چی اون مساله چی و…. کلی از این سوالها که همیشه توی ذهنم می چرخید تا اینکه در سن 23 سالگی وارد راه جدیدی شدم که اونم هدایت الله بود البته از نوع “کل نمد هولاء وهولاء”
استاد یادمه همیشه به خاطر ظاهرم که چادری نبودم و… عذاب وجدان داشتم چون اینقدر تو مدرسه واین جور جاها به غیر خانواده باورهای مذهبی اشتباه شنیده بودم فکر می کردم هر کی ظاهرش مناسب تر باشه با ایمان تره خلاصه با کلی از باورهای مذهبی اشتباه که از مدرسه و جامعه و…شنیده بودم اتفاقی برام افتاد که اون هم خیلی جالبه ولی گفتنش طولانی میشه هدایت شدم به جلسات اخلاقی یک آیت اللهی که باعث شد یک چادری سرسخت بشم در حد تیم ملی وخلاصه با کلی باورهای اشتباه زندگیمو ادامه بدم البته یه خوبی که داشتم این بود که کاری به کار دیگران نداشتم فقط با این باورها که ازدواج کردم همسرمو خیلی اذیت کردم ودقیقا دایه مهربانتر از مادر میشدم ومی خواستم هدایتش کنم که خیلی خیلی به تصادها بر می خوردم در رابطه ام تا اینکه اون کلاسهای اخلاق به لطف آقای احمدی نژاد تعطیل شد و ما یک نفسی کشیدیم ودوباره من آرومتر شدم و گشتم تا دوباره خدای اصلی رو پیدا کنم
چون با اینکه به طاهر مذهبی تر شده بودم اما هر وقت گرونی واینها میشد واز تورم صحبت میشد وحالم بد میشد از خودم بدم می اومد چرا که من مثلا آدم مذهبی هستم توکلم به خدا اینقدر ضعیفه
یعنی همون موقع هم درک می کردم ایمانم مشکل داره ولی نمی دونستم از کجا آب می خوره تا اینکه گذشت وگذشت گذشت یک روز که اوایل مهر 97 بوددرگیر بازسازی خونه جدیدمون بودیم من از بالا رفتن قیمت ها بسیار نگران وناراحت بودم ودایم به همسرم منتقل می کردم همسرم خیلی ناراحت شد و برگشت بهم گفت این چه ایمانیه تو داری؟توکلت کجاست؟استاد بی نهایت بهم برخورد .چون همیشه اون موقع من خودمو از لحاظ ایمان بالاتر از همسرم می دیدم و وقتی این حرفو بهم زد بسیار شدید ناراحت شدم واز خدا کمک خواستم و یه جورایی خیلی شرمنده خدا شدم خلاصه اینکه از همون جا دوباره هدایت شدم به مسیر قانون جذب و استادهای دیگه البته شما دومین استادی بودید که با شما آشنا شدم همون موقع تو سایتتون ثبت نام کردم اما چون بسیار عقاید مذهبی داشتم نتونستم دووم بیارم و دیگه به سایتتون سر نزدم و دوباره رفتم سراغ اساتید دیگه
اما استاد من دنبال خداا توحید بودم همه جا گشتم هیچ جا پیداش نکردم …سه چهار سالی طول کشید که هم مدار آگاهیها ی سایت شما بشم تا کم کم این یک سری باورهای مذهبی اشتباه که به ته ذهنم چسبیده بود کنده بشه تا اینکه دوباره با ایمان کامل در سال 1401 دوباره به سایت شما برگشتم و همه ی فایلهایی که از اساتید دیگه داشتم پاک پاک کردم واز اون موقع تا الان فقط در حال شنیدن ویاد گرفتن دروس شما هستم.هر چند باز دراین مدت تکامل طی کردم والان حدود یکسال هست که دائم تو سایتم همه ی فضاهای مجازی رو پاک کردم دیگه از هر فرصت کوچیکی برای خوندن کامنت بچه ها و مطالب سایت استفاده می کنم.
راستش کلی مطلب این وسط مونده نتونستم همه رو بیان کنم ولی خداروشکر می کنم هدایت شدم به این مسیر البته اینار از نوع دیگر” کل نمد ”
به درک قوانین جهان ومی تونم بگم هیچ سوالی دیگه از خداو… تو ذهنم نیست
راستی استاد اینو می خواستم بگم تا پارسال همش برام جای سوال بود چرا من هدایت شدم به اون مسیر اولی؟یعنی با اینکه تا حدی خدا روششناختی بودم اما بازهم برام سخت بود بپذیرم خیلی دهنم مقاومت داشت ومی گفت خوب خدا هدایتم کرد اگر اون راه اشتباه بود چرا خدا هدایت کرد؟من که همون موقع هم دنبال شناخت خدا بودم و دنبال توحید بودم
پس چرا به اون راه هدایت شدم؟
استاد این مساله طول کشید تا بتونم سیستمی بودن خدا رو درک کنم مخصوصا تو دوره راهنمای عملی تو جلسات 9 و10 بهتر تونستم خدارو درک کنم و سیستمی بودنش اینکه خدا هدایت می کنه به هر مسیری که تو می خوای واصلا برات تصمیم نمی گیره.
دقیقا من همون مثالی هستم استاد از عملکرد سیستمی بودن خدا .
با اینکه همون موقع هم دنبال خدا بودم ولی با باورهای اشتباه خدا منو به همون سمت هدایت کرد با همون باورها. به مسیری که تو اون جلسات خانمها همه چادری بودن ومنم چادری شدمو…….
کلی حرف دارم که نمی تونم واقعا بنویسم و واقعا سرگذشت من مثال خیلی خوبی هست از عملکرد سیستمی بودن خدا.
خیلی طول کشید تا بتونم هضم ودرکش کنم.
هر چند بازهم مقاومت داره ذهنم ولی دیگه داره می پذیره عملکرد سیستمی بودن خدا رو.
من دوبار در جهت شناخت خدا وقوانینش مسیر زندگیم تغییر کرد وخدا هر دوبار هدایتم کرد ومن جز هر دو هولاء ها هستم…..
خداروشکر تو هدایت قبلیم استاد آرامش نداشتم همش عذاب وجدان بود همش احساس گناه .خدایا همین الان یادم اومد حتی یاد آوردنش حالمو بد می کنه پس دیگه از قبلم چیزی نمیگم
ولی الان خدایا شکرت بینهایت آرامش دارم همین که عدالت خدا درک کردم انگار دیگه خیالم راحت راحت شده
تو این مدت دوسال تقریبا استاد نتایج خوبی گرفتم تصادها با همسرم خیلی کمتر شده
رابطه مون خیلی بهتر شده
می دونم خودم خیلی خیلی مشکل دارم وهر چه بیشتر روی خودم کار می کنم نتایج بهتری،می گیرم
ونتیجه بزرگ جدیدی که گرفتم شعل همسرم بوده
قبلا همسرم بیشتر خونه بود و به خاطر مسائل گفته شده نمی تونستم خیلی روی خودم کار کنم اما الان به خاطر شعل جدید همسرم من فرصت بیشتری دارم روی خودم کار کنم.
واینکه شما تو این فایل گفتید از این فرصتها استفاده کنید چشم استاد استفاده می کنم وان شالله نتایج بزرگتری می گیرم
البته نتایج دیگه هم هستند که در زمان مناسب تری می نویسمشون.
در همین حد که نوشتم برام خیلی باارزش بود .چون توانایی زیادی در نوشتن ندارم.اما خداروشکر می کنم تا همین حد نوشتم برام عالی بود.
در جهت بهبود گرایی وتمرین دوره احساس لیاقت که خودمو مقایسه نکنم.چدن همیشه خودمو مقایسه می کردم ومی گفتم من نمی تونم خوب بنویسم.
خدایا شکرت برای همه ی هدایتهات
من در هر دو هدایت بزرگت رشد کردم بزرگ شدم وخودم مسولیت اشتباهتمو به عهده می گیرم
خدایا تو کریمی وبزرگی
خودمو و کل زندگیمو به دستان پر قدرت تو مس سپارم.
خودت مواظب خوبیهام باش.
عاشقتم خداجون
می دونی که دیوانه وار دوستت دارم
آخرشم تو جای درستی پیدات کردم
هر چند تو هدایتم کردی من با تصادهای هدایت قبلی فهمیدم کدوم راه درسته وکدوم راه اشتباهه
همون هم برام خیر بود
هر چند اینو از ته دلم نگفتم وهنوز مقاومت دارم اما می دونم یک روزی کامل می پذیرمش
چون خدایا تو احساسی عمل نمی کنی!
تو از قوانین خودت عدول نمی کنی!
مرسی که پایبند به قوانینت هستی واین به من انگیزه وانرژی بیشتری میده تا بهتر روی خودم کار کنم
خدایا شکرت برای قوانین ثابتی که در جهان وصع کردی
خدایا من به هر خیری از طرف تو به من برسه فقیرم
خدایا منو به هر راه ومسیری که خودت مس دونی درسته هدایت کن
من اونبار اشتباهی خودم فکر می کردم اون مسیر درسته ودقیقا به همون مسیر اشتباه هدایت شدم ….
خداجونم مرسی که هر لحطه منو به راست هدایت می کنی
راه کسانی که به آنان نعمت داده ای
نه گمراهان
ونه کسانی که مورد خشم وغصب تو قرار گرفته اند.
ممنونم استاد برای همه چی.
خدایا شکرت
سلام به استاد عزیزم و مریم جان
وسلام به همه ی دوستان عزیزم در این جمع بهشتی
اول از همه مریم جان از شما سپاسگزارم که به هدایتتون عمل کردید واین فایلو رو سایت گداشتید از لحظه ای که امروز صبح دانلود کردم پشت هم 3 بار این فایلو گوش دادم وسیر نشدم
آن شالله بازهم امروز گوش میدم تاآگاهیهاش بره تو وجودم .
در مورد مطالبی که تو این فایل عنوان شد یکیش این لود که فرمودید از شرایطی که براتون آماده شده استفاده کنید وروی خودتون کار کنید
دقیقا استاد من اولا به خاطر اشتباهات خودم باعث شده بودم همسرم نسبت به کارکردن روی خودم حساس بشه از گوش کردن فایل گرفته تا نوشتن. چون اوایل آشنایی من با قانون وقتی فهمیدم ذوق داشتم ودایم می خواستم همسرم هم تغییر کنه ولی چون خودم هنوز اول راه بودم وپراز اشتباهات گذشته کار کردن هام نتیجه معکوس میداد البته اولش با شما شروع نکردم .چند تا استاد تغییر دادم تا بتونم در مدار دریافت آگاهیهای سایت شما ودرس شما باشم.
استاد من کلا مسیر زندگیم دوبار تغییر کرد
من تا سن 23 سالگی حدودای سال 83 یک انسان معمولی به ظاهر بودم توخانواده معمولی هم بزرگ شدم از لحاظ مذهب برای همین فشاری روم نبود اما من خیلی خیلی علاقه به قرآن داشتم واز 18 سالگی یادمه همیشه قرانو با معنی می خوندم وبه اصطلاح ختم قرآن می کردم و هر موقع معانی رو می خوندم سوالهای بزرگی توی ذهنم ایجاد می شد مثل اینکه خدا می گفت هر بدی به شما میرسه از طرف خودتونه وهر خوبی به شما می رسه از طرف منه
یا اینکه خودتون دارید به خودتون ظلم می کنید و من همیشه می گفتم خدایا چطور ؟ یا خیلی دوست داشتم عدالت خدارودرک کنم. و واقعا نمی تونستم جوابی براشون پیدا کنم اگر خدا عادله پس این چی اون مساله چی و…. کلی از این سوالها که همیشه توی ذهنم می چرخید تا اینکه در سن 23 سالگی وارد راه جدیدی شدم که اونم هدایت الله بود البته از نوع “کل نمد هولاء وهولاء”
استاد یادمه همیشه به خاطر ظاهرم که چادری نبودم و… عذاب وجدان داشتم چون اینقدر تو مدرسه واین جور جاها به غیر خانواده باورهای مذهبی اشتباه شنیده بودم فکر می کردم هر کی ظاهرش مناسب تر باشه با ایمان تره خلاصه با کلی از باورهای مذهبی اشتباه که از مدرسه و جامعه و…شنیده بودم اتفاقی برام افتاد که هدایت شدم به جلسات اخلاقی یک آیت اللهی که باعث شد یک چادری سرسخت بشم در حد تیم ملی وخلاصه با کلی باورهای اشتباه زندگیمو ادامه بدم البته یه خوبی که داشتم این بود که کاری به کار دیگران نداشتم فقط با این باورهای که ازدواج کردم همسرمو خیلی اذیت کردم ودقیقا دایه مهربانتر از مادر میشدم ومی خواستم هدایتش کنم که خیلی خیلی به تصادها بر می خوردم در رابطه ام تا اینکه اون کلاسهای اخلاق به لطف آقای احمدی نژاد تعطیل شد و ما یک نفسی کشیدیم ودوباره من آرومتر شدم و گشتم تا دوباره خدای اصلی رو پیدا کنم
چون با اینکه به طاهر مذهبی تر شده بودم اما هر وقت گرونی واینها میشد واز تورم صحبت میشد وحالم بد میشد از خودم بدم می اومد چرا که من مثلا آدم مذهبی هستم توکلم به خدا اینقدر ضعیفه
یعنی همون موقع هم درک می کردم ایمانم مشکل داره ولی نمی دونستم از کجا آب می خوره تا اینکه گذشت وگذشت گذشت یک روز که اوایل مهر 97 بوددرگیر بازسازی خونه جدیدمون بودیم من از بالا رفتن قیمت ها بسیار نگران وناراحت بودم ودایم به همسرم منتقل می کردم همسرم خیلی ناراحت شد و برگشت بهم گفت این چه ایمانیه تو داری؟توکلت کجاست؟استاد بی نهایت بهم برخورد .چون همیشه اون موقع من خودمو از لحاظ ایمان بالاتر از همسرم می دیدم و وقتی این حرفو بهم زد بسیار شدید ناراحت شدم واز خدا کمک خواستم و یه جورایی خیلی شرمنده خدا شدم خلاصه اینکه از همون جا دوباره هدایت شدم به مسیر قانون جذب و استادهای دیگه البته شما دومین استادی بودید که با شما آشنا شدم همون موقع تو سایتتون ثبت نام کردم اما چون بسیار عقاید مذهبی داشتم نتونستم دووم بیارم و دیگه به سایتتون سر نزدم و دوباره رفتم سراغ اساتید دیگه
اما استاد من دنبال خداا توحید بودم همه جا گشتم هیچ جا پیداش نکردم …سه چهار سالی طول کشید که هم مدار آگاهیها ی سایت شما بشم تا کم کم این یک سری باورهای مذهبی اشتباه که به ته ذهنم چسبیده بود کنده بشه تا اینکه دوباره با ایمان کامل در سال 1401 دوباره به سایت شما برگشتم و همه ی فایلهایی که از اساتید دیگه داشتم پاک پاک کردم واز اون موقع تا الان فقط در حال شنیدن ویاد گرفتن دروس شما هستم.هر چند باز دراین مدت تکامل طی کردم والان حدود یکسال هست که دائم تو سایتم همه ی فضاهای مجازی رو پاک کردم دیگه از هر فرصت کوچیکی برای خوندن کامنت بچه ها و مطالب سایت استفاده می کنم.
راستش کلی مطلب این وسط مونده نتونستم همه رو بیان کنم ولی خداروشکر می کنم هدایت شدم به این مسیر البته اینار از نوع دیگر” کل نمد ”
به درک قوانین جهان ومی تونم بگم هیچ سوالی دیگه از خداو… تو ذهنم نیست
راستی استاد اینو می خواستم بگم تا پارسال همش برام جای سوال بود چرا من هدایت شدم به اون مسیر اولی؟یعنی با اینکه تا حدی خدا روششناختی بودم اما بازهم برام سخت بود بپذیرم خیلی دهنم مقاومت داشت ومی گفت خوب خدا هدایتم کرد اگر اون راه اشتباه بود چرا خدا هدایت کرد؟من که همون موقع هم دنبال شناخت خدا بودم و دنبال توحید بودم
پس چرا به اون راه هدایت شدم؟
استاد این مساله طول کشید تا بتونم سیستمی بودن خدا رو درک کنم مخصوصا تو دوره راهنمای عملی تو جلسات 9 و10 بهتر تونستم خدارو درک کنم و سیستمی بودنش اینکه خدا هدایت می کنه به هر مسیری که تو می خوای واصلا برات تصمیم نمی گیره.
دقیقا من همون مثالی هستم استاد از عملکرد سیستمی بودن خدا .
با اینکه همون موقع هم دنبال خدا بودم ولی با باورهای اشتباه خدا منو به همون سمت هدایت کرد با همون باورها. به مسیری که تو اون جلسات خانمها همه چادری بودن ومنم چادری شدمو…….
کلی حرف دارم که نمی تونم واقعا بنویسم و واقعا سرگذشت من مثال خیلی خوبی هست از عملکرد سیستمی بودن خدا.
خیلی طول کشید تا بتونم هضم ودرکش کنم.
هر چند بازهم مقاومت داره ذهنم ولی دیگه داره می پذیره عملکرد سیستمی بودن خدا رو.
من دوبار در جهت شناخت خدا وقوانینش مسیر زندگیم تغییر کرد وخدا هر دوبار هدایتم کرد ومن جز هر دو هولاء ها هستم…..
خداروشکر تو هدایت قبلیم استاد آرامش نداشتم همش عذاب وجدان بود همش احساس گناه .خدایا همین الان یادم اومد حتی یاد آوردنش حالمو بد می کنه پس دیگه از قبلم چیزی نمیگم
ولی الان خدایا شکرت بینهایت آرامش دارم همین که عدالت خدا درک کردم انگار دیگه خیالم راحت راحت شده
تو این مدت دوسال تقریبا استاد نتایج خوبی گرفتم تصادها با همسرم خیلی کمتر شده
رابطه مون خیلی بهتر شده
می دونم خودم خیلی خیلی مشکل دارم وهر چه بیشتر روی خودم کار می کنم نتایج بهتری،می گیرم
ونتیجه بزرگ جدیدی که گرفتم شعل همسرم بوده
قبلا همسرم بیشتر خونه بود و به خاطر مسائل گفته شده نمی تونستم خیلی روی خودم کار کنم اما الان به خاطر شعل جدید همسرم من فرصت بیشتری دارم روی خودم کار کنم.
واینکه شما تو این فایل گفتید از این فرصتها استفاده کنید چشم استاد استفاده می کنم وان شالله نتایج بزرگتری می گیرم
البته نتایج دیگه هم هستند که در زمان مناسب تری می نویسمشون.
در همین حد که نوشتم برام خیلی باارزش بود .چون توانایی زیادی در نوشتن ندارم.اما خداروشکر می کنم تا همین حد نوشتم برام عالی بود.
در جهت بهبود گرایی وتمرین دوره احساس لیاقت که خودمو مقایسه نکنم.چدن همیشه خودمو مقایسه می کردم ومی گفتم من نمی تونم خوب بنویسم.
خدایا شکرت برای همه ی هدایتهات
من در هر دو هدایت بزرگت رشد کردم بزرگ شدم وخودم مسولیت اشتباهتمو به عهده می گیرم
خدایا تو کریمی وبزرگی
خودمو و کل زندگیمو به دستان پر قدرت تو مس سپارم.
خودت مواظب خوبیهام باش.
عاشقتم خداجون
می دونی که دیوانه وار دوستت دارم
آخرشم تو جای درستی پیدات کردم
هر چند تو هدایتم کردی من با تصادهای هدایت قبلی فهمیدم کدوم راه درسته وکدوم راه اشتباهه
همون هم برام خیر بود
هر چند اینو از ته دلم نگفتم وهنوز مقاومت دارم اما می دونم یک روزی کامل می پذیرمش
چون خدایا تو احساسی عمل نمی کنی!
تو از قوانین خودت عدول نمی کنی!
مرسی که پایبند به قوانینت هستی واین به من انگیزه وانرژی بیشتری میده تا بهتر روی خودم کار کنم
خدایا شکرت برای قوانین ثابتی که در جهان وصع کردی
خدایا من به هر خیری از طرف تو به من برسه فقیرم
خدایا منو به هر راه ومسیری که خودت مس دونی درسته هدایت کن
من اونبار اشتباهی خودم فکر می کردم اون مسیر درسته ودقیقا به همون مسیر اشتباه هدایت شدم ….
خداجونم مرسی که هر لحطه منو به راست هدایت می کنی
راه کسانی که به آنان نعمت داده ای
نه گمراهان
ونه کسانی که مورد خشم وغصب تو قرار گرفته اند.
ممنونم استاد برای همه چی.
سلام خواهر گلم
عاشقتم
ممنونم ازت که عاشقانه برام می نویسی
قشنگ عشق واحساس خوبو با پاسخت دریافت می کنم
ممنونم ازت که با نوشتنت تو سایت باعث شدی منم کم کم نوشتنو شروع کنم.
وکمالگرایی ومقایسه کردنو بذارم کنار.
خدایا شکرت
خدای ما عشقه بی نظیره به قول سعیده جون کجا دنبال چی بگردیم؟
یکبار یادمه رفته بودم یه جایی که طب سنتی کار می کردند بعداز یک سری صحبتها اون آقای مشاور طب سنتی بهم گفت آرامش خانم .درمان همه ی درد ها اینه که آرامش داشته باشی وبا آرامش زندگی کنی…
بعد من برگشتم بهش گفتم مگه میشه تو این شرایط واقعا با آرامش زندگی کرد ؟ خیلی جمله عجیبی برام بود ولی توی دلم همون لحظه از خدا خواسته بودمش
زندگی که پراز آرامش باشه!
والان دارمش!
آرامش بزرگترین نعمت خداست
تازه می فهمم اون آقا چی می گفت…
چقدر خوبه درک قوانین جهان.
خدایا شکرت برای تک تک هدایتهات
خدایا چقدر من به دلیل عدم آگاهی برای دیگران غصه خوردم
یادمه یه چیز خاصی می خریدم مثل کفشی یا….زیر چادرم قایمش می کردم تا توخیابون کسی نبینه وخدای نکرده یه شخصی عصه نخوره که خودش نمی تونه بخره
تازه داره خیلی چیزا یادم میاد …….
چقدر من برای این دست فروشها تو خیابون دلم می سوخت واشک ریختم……دیگه یاد نیارم بهتره…
چون خودم گاهی یادم میره برای اینکه بیشتر سپاسگزار خدا باشم الان که یادم اومد نوشتم تا خودم دوباره روزی خوندم از خدا قلبا سپاسگزارتر باشم بخاطر هدایتش
خدایا منو ببخش که تو کارت فضولی می کردم…..
خدایا شکرت هدایتم کردی
الان هر مورد نامناسبی مثل فقیری دست فروشی و… توی خیابون می بینم برای اینکه احساسم خوب بشه سعی می کنم توجهم رو بذارم روی ثروت ومیگم خدایا شکرت چقدر ثروت خوبه چقدر ثروتمند شدن معنویه و ….چقدر ثروت به آدم عزت میده…چقدر آبرو به آدم میده….
ممنونم آبجی گلم برام نوشتی.
می بوسمت عشقم.
خداروشکر خواهر گلی مثل شما دارم.