برای من، آگاهی های این live، یکی از متحول کننده ترین و تنظیم کننده ترین آگاهی ها بوده که مرا با خواسته ام در هماهنگی قرار داده و به سمت تحقق آن هدایت کرده است. وقتی به این live هدایت شدم و پای آگاهی های این فایل نشستم. آنقدر آگاهی های این فایل هدایت کننده بود، آنقدر اصل اساسی خلق شرایط دلخواه را به یادم می آورد و آنقدر فرکانس هایم را در جهت خواسته هایم تنظیم می کرد که تصمیم گرفتم این آگاهی ها را در سایت با شما دوستان عزیز به اشتراک بگذارم.
منابع مرتبط با این فایل:
دوره قانون آفرینش بخش 3 | قدرت تجسم خلاق
ما به عنوان انسان، از توان فیزیکی محدودی برخورداریم اما نیروی ذهنی بی انتهایی داریم. قدرت فیزیکی انسان از بسیاری از حیوانات کمتر است اما آنچه تفاوت اساسی بین انسان و سایر موجودات ایجاد کرده، قدرت خلق ذهنی این موجود است که توانایی ای بی انتهاست. توانایی که باعث شده انسان موجوداتی را به خدمت خود در بیاورد که از نظر قدرت فیزیکی، بارها و بارها از انسان قویتر هستند.
ما موجودات خالقی هستیم که با توانایی خلق شرایط زندگی خود به دنیا آمده ایم. منظور از توانایی خلق این است که ما می توانیم با جهت دهی آگاهانه افکارمان به سمت آنچه می خواهیم، فرکانس آن را به جهان ارسال کنیم و جهان نیز طبق قوانین بدون تغییر خداوند، اساس آن فرکانس را در تجربه زندگی ما بازتاب می دهد. متاسفانه ما اکثراً از این توانایی بر علیه خود و در جهت ناخواسته ها استفاده می کنیم یعنی ما اکثراً آنچه را در ذهن خود تجسم می کنیم که نمی خواهیم رخ دهد یا می ترسیم رخ دهد. همچنین افراد زیادی “تجسم” را با “توهم” اشتباه گرفته اند. این سوء برداشت درباره “قانون تجسم خلاق” باعث شده خیلی از ما به بهانه واقع بین بودن، این توانایی درونی نامحدود را دست نخورده باقی بگذاریم.
استفاده از قدرت تجسم خلاق به معنای یک گوشه نشستن و تجسم کردن نیست. زیرا ایمانی که عمل نیاورد، حرف مفت است. وقتی شما این نیروی درونی خلاق را با استفاده از “تجسم خواسته” فعال می کنی، قطعاً به ایده ها و راهکارهایی دسترسی پیدا می کنی که اجرای آنها و اقدام عملی در راستای آنها، خواسته مد نظر را از نظر فیزیکی وارد زندگی شما می کند. اما برای رسیدن به آن مرحله، اول باید به قول خداوند ایمان به غیب را در عمل اجرا کنی تا دسترسی شما به آن ایده ها باز شود.
“تجسم خلاق” یعنی جهت دهی آگاهانه افکار بر خواسته و تمرکز بر آن. منظور از تمرکز بر خواسته یعنی پروراندن هر فکری درباره آن خواسته در ذهن است که شما را درباره آن خواسته به احساس خوب، احساس امید، احساس اطمینان و یقین می رساند و در این احساس نگه میدارد. در واقع ریشه اصلی تجسم، ایمان به غیب است. یعنی ایمان به نتیجه ای که از نظر فرکانسی به آن باور داری با اینکه هنوز در تجربه فیزیکی شما ظاهر نشده است.
“تجسم خلاق” یعنی استفاده آگاهانه از قدرت افکار برای ارسال فرکانس خواسته به جهان. زیرا ما در جهانی زندگی می کنیم که به فرکانس های ما پاسخ می دهد. ارسال جنین جنسی از فرکانس، موجب می شود تا جهان راههای دسترسی به آن خواسته را برای ما باز کند و ما را در مدار دریافت آن خواسته قرار دهد. این یعنی هدایت.
بزرگترین مانع ذهنی ما در برابر دریافت خواسته هایمان این است که باور نداریم آن خواسته برای ما امکان پذیر است با اینکه با تمام وجود آن خواسته را می خواهیم. این باور ما را در مسیر خلاف جهت با خواسته قرار می دهد و به همین شکل، تمام تلاش های ما در مسیر خلاف جهت با خواسته، هرز می رود و تعجب می کنیم از اینکه چرا با وجود این همه تلاش، به خواسته خود نرسیده ایم.
در واقع ذهن ما به خاطر باورهای محدودکننده، همیشه در برابر امکانِ داشتنِ خواسته ها مقاومت دارد. به همین دلیل نیز عمده تلاش هایش خصوصا در اولین قدم ها این است که با پر رنگ نشان دادن موانع پیش رو، ما را وادار به پذیرفتنِ محدودیت ها کند تا جایی که بی خیال آن خواسته شویم و برایش قدمی برنداریم.
در چنین شرایط ذهنی، “تغییر ذهنیت” باید از “تجسم خلاق” شروع شود. زیرا از نظر منطقی شما برای تجسم، نیاز به امکانات بیرونی نداری، نیاز به صرف هزینه نداری، نیاز به اقدام فیزیکی نداری. کافیست کمی ایمان درونی ات را فعال کنی تا از عهده فعال کردن تجسم خلاق بر بیایی. اما در ادامه، خواهی دید که معجزاتی رخ می دهد و شرایط به نحوی تغییر می کند که صدها اقدام فیزیکی و امکانات مادّی، قدرت انجامش را نداشتند.
تجسم خلاق، وقتی طبق اصول قانون تجسم اجرا شود، قدرت نامحدود ذهنی ما را فعال می کند و آرام آرام با کم کردن مقاومت های ذهنی ما درباره داشتن آن خواسته، ایمانی را در وجود ما فعال می کند تا امکان پذیری آن خواسته را باور کنیم.
این باور، آرام آرام افکار ما را به سمت آن خواسته جهت دهی می کند و فرکانس های هماهنگ با خواسته را ارسال می کند و جهان در پاسخ به این جنس از فرکانس ها، دسترسی ما به ایده ها، راهکارها و فرصت هایی را باز می کند که اجرای آنها در نهایت خواسته ما را محقق می کند. به همین دلیل وقتی مهارت فعال کردن قدرت تجسم خلاق را می آموزی و آن را در مسیر خواسته ات به کار می بندی، این قدرت قطعا به شکل ایده ها، راهکارها، هدایت هایی و دست هایی از طرف خداوند در مسیر شما ظاهر می شود. سپس این نیرو به همان شکل که آن ایده ها و موقعیت ها را به سمت شما هدایت کرده، قدرت تشخیص این هدایت ها و جدی گرفتن آنها را نیز به شما می دهد و وقتی آنها را جدی می گیری و اقدامات عملی در راستای آنها را انجام میدهی، آنوقت است که این نیروی ذهنی به ثمر می نشینند و در قالب خواسته تو در زندگی ات ظاهر می شود.
به طور خلاصه، تجسم خلاق یعنی توجه به خواسته ها؛ یعنی «جهت دهی آگاهانه به کانون توجه»، به منظور هم-مدار شدن با خواسته ها. به همین دلیل است که وقتی به تجسم یک موضوع ادامه می دهی، نشانه های از آن جنس خواسته در زندگی ات ظاهر می شود. زیرا تجسم خلاق، شما را وارد مدار آن خواسته کرده است. حالا تمام کار شما ماندن در این مدار است تا تجربه شما از دیدن نشانه ها تبدیل شود به زندگی با واقعیت آن خواسته. نقش تجسم خلاق، باورپذیر کردن یک خواسته برای ذهن است. زیرا ذهن ساخته شده تا شما را از کار بیهوده بر حذر دارد. بنابراین، تا وقتی ذهن موضوعی را امکان پذیر نداند، از هر ترفندی استفاده می کند تا مانع قدم برداشتن شما بشود.
“تجسم خلاق”، با حذف مقاومت های ذهنی، فاصله فرکانسی میان شما و خواسته را کم می کند. وقتی ذهن در تخیل با آن خواسته زندگی می کند، آن را به عنوان واقعیت باور می کند زیرا سیستم ذهن به گونه ای است که بین خیال و واقعیت تفاوتی قائل نمی شود. در نتیجه، به خاطر این باور، دیگر در برابر امکان پذیر بودن آن خواسته، مقاومتی ندارد. در نتیجه، نه تنها در برابر ایده های الهامی شما درباره آن خواسته مقاومتی ندارد بلکه آنها را منطقی هم می داند. یعنی شما بوسیله تجسم خلاق، ذهن خود را مثل یک هوش مصنوعی تربیت میکنی برای باور کردن امکان پذیری یک خواسته و همدست شدن با هدایت های درونی ات.
وقتی ذهن موضوعی را امکان پذیر بداند، آنوقت است که نه تنها در برابر اجرای ایده ها مقاومت نمی کند، بلکه نیروی جسمانی شما را نیز در مسیر هم جهت با خواسته، رهبری می کند، انگیزه هایت را تقویت می کند، عزمت را برای قدم برداشتن جزم می کند و قدم هایت را استحکام می بخشد چون به این نتیجه رسیده که تحقق این خواسته، برایش امکان پذیر است.
این منطق پشت “قانون تجسم خلاق” است. حالا که این مفاهیم را خوانده ای، حتماً ذهن شما تجربیاتی را به یادتان انداخته که چطور (آگاهانه یا ناآگاهانه) با تجسم خواسته هایت، آنها را از دل غیب در زندگی ات ظاهر کردی بی آنکه بدانی “چطور”!!!
بنابراین، واقعاً ارزش دارد که آگاهانه در راستای تحقق خواسته هایت، بخش مهمی از وقت و انرژی خود را صرف تمرین قانون تجسم خلاق کنی تا معجزاتش را در زندگی ات ببینی و به قول خداوند آسان شوی برای به آسانی رسیدن به خواسته هایت.
ضمن اینکه دوره قانون آفرینش | بخش سوم، مبحث تجسم خلاق را به صورت مفصل و کامل آموزش می دهد. شما در این بخش از دوره، گام به گام، اصول اجرای تجسم خلاق و شیوه بهره برداری از این قدرت درونی را در عمل یاد می گیری.
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره قانون آفرینش بخش 3 | مبحث قدرت تجسم خلاق
منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.
سایر قسمت های live با استاد عباس منش
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | استفاده آگاهانه از قدرت تجسم خلّاق207MB44 دقیقه
- فایل صوتی live | استفاده آگاهانه از قدرت تجسم خلّاق43MB44 دقیقه
بنام الله که تنها روزی دهنده و نجات دهنده اوست …
سلام ب استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و بچه های نازنین سایت…
استفاد اگاهانه از قدرت تجسم خلاق : میشه خیلی راجع بهش مطلب نوشت تا فردا میتونم راجع بهش بنویسم
تجسم چگونه رخ میده ؟
همه ی ما این قدرت رو درونمون داریم …بصورت رایگان بما داده شده …قدرتی که تنها ب ما انسانها داده شده …هیچ موجود دیگری چنین توانایی رو در اختیار نداره
کاری که همه ی ادما هر لحظه دارن انجامش میدن اما در بیشتر مواقع نااگاهانه ….درواقع همه ی ما داریم تجسم میکنیم چه بخوایم چه نخوایم تجسم بزرگترین راه موفقیته اما نکته ای که خیلی مهمه احساس ماست که موجب جذب میشه نه صرفا تجسم و تفکر….تجسمی که توش احساس نباشه هیچ اتفاقی برات رقم نمیزنه …حالا این احساس چگونه و از چه راهی خلق و ب وجود میاد ب خودت و انتخابی که کردی بستگی داره که در نهایت بر میگرده ب ذهن …
همه چی ذهنیه و ب ذهن ما برمیگرده اما قدرتی که درون ماست دیده نمیشه برای بکارگیری این قدرت نیاز ب یادگیری سازوکارذهن داریم
خیلی ها ب چیزی که دوست ندارند توجه میکنن … ب چیزی که نمیخوان توجه میکنن چون نمیتونن ذهنشون رو بدرستی کنترل کنن و همین باعث ایجاد نگرانی و ترس میشه و در نهایت ترس باعث میشه اتفاقات بدی در زندگی تجربه کنه (مثال از هرچی بترسی سرت میاد )
درجهانی زندگی میکنیم که ارتعاشیه هرموجودی هر شیئی درحال مرتعش شدنه و از خودش ارتعاش داره و ارتعاشات ما توسط قانون قدرتمند جذب سازمان دهی میشه و ارتعاشات مشابه همدیگرو جذب میکنن
دقیقا مشابه سیستمی که در امواج و فرکانسهای رادیویی رخ میده که بدون هیچ سیمی ارتباط برقرار میشه تنها توسط قانون جذب این اتفاق رخ میده ما تنها موجوداتی هستیم که میتونیم ارتعاش مون رو هر لحظه با افکارمون تغییر بدیم و در ارتعاشی که دوست داریم قرار بگیریم
اما این موضوع خیلی هم راحت نیست و نیاز ب اموزش و تربیت ذهن داره ذهنی که ب حال خودش رها شده باشه مثل زمینی میمونه که توش علف هرز درمیاد
افکار ما فرکانس داره و فرکانس های مشابه همدیگرو جذب میکنن حتی اگه خیلی ها بخوان جلوی اینکارو بگیرند نمیتونن چون قدرت قانون جذب بسیار بیشتر از این حرفهاست ب همین خاطر هست که این نیرو دیده نمیشه چون یه نیروی درونیه
این قدرتیه که خداوند بما داده تا هرچی که میخوایم رو باهاش بدست بیاریم ما مثل یه اهنربای زنده میمونیم که با افکارو احساس مون هرچیزی رو بسمت خودمون میکشونیم اما نکته مهم قرار گرفتن در فرکانس خواسته مون هست
در جهانی زندگی میکنیم که هرچی بخواییم توش هست اگر هم نباشه با قدرتی که خداوند بما داده توانایی خلق کردنش رو داریم
اما مهم اینه که در چه فرکانسی قرار داریم ؟
چرا فردی هرچی ادم بدبخت و بیچاره ب پستش میخوره ؟
چرا فردی هر چی ادم گدا گشنه ب تورش میخوره ؟
چرا فردی در دنیایی که همه چی هست دنیایی که انباری سرپوشیده از ثروت و فراوانیه هر چی ادم درب و داغون ب پستش میخوره ؟
یابرعکس چرا فرد دیگه ای بدون زور زدن از زمین و اسمان براش پول و ثروت میباره ؟
چرا فردی بدون زور زدن ب خواسته اش میرسه ؟
این ادمو ب فکر فرو میبره …
چون اون فرد در فرکانس بدبختی و درب و داغون قرار داره جهان هرگز اشتباه نمیکنه
چون اون فرد در فرکانس ادمای بدبخت و بیچاره قرارداره و مثل اهنربا اونارو از اون سردنیا بسمت خودش جذب میکنه
اگر مثل فرد دوم در فرکانس خوشبختی و ثروت باشه ادمها …شرایط …موقعیتها و اتفاقاتی رو بسمت خودش جذب میکنه که هماهنگه با ارتعاشی که در ان هست
همه چی در این دنیا برمیگرده ب فرکانسی که در ان قرار داریم …همه چی در این دنیا بصورت فرکانسی خلق میشه …
خیلی مواقع افرادی که در شرایط بدی قرار دارند یا مشکلات دارند بدلیل فشاری که اون مشکلات ب ذهنشون میاره نمیتونن ذهنشون رو کنترل کنن درچنین مواقعی قرار گرفتن در فرکانس خواسته بسیار سخته همینطور تجسم کردن
چون تجسم زمانی جواب میده که ذهن ارام باشه و فرد احساس خوبی داشته باشه در غیر اینصورت نمیشه
هرچیزی در این جهان از خودش ارتعاش داره و در یک محدوده ارتعاشی قرار داره برای انکه ب خواسته مون برسیم باید در ارتعاش خواسته مون قرار بگیریم
چگونه در ارتعاش خواسته مون قرار بگیریم ؟
خیلی ها میگن اول شرایط و اوضاع بیرونی خوب بشه تا من بتونم در ارتعاش خواسته ام قرار بگیرم اما جهان ب این شکل عمل نمیکنه
جهان دقیقا برعکس این عمل میکنه یعنی میگه اول تو در فرکانس خواسته ات قرار بگیر
اول تو خواسته ای که داری رو واضح مشخص بکن
تو باید اول بدونی از این دنیای مادی که واردش شدی چی میخوای ( فرکانسش رو ارسال کنی تا من بهش واکنش نشون بدم وقتی تو چیزی ارسال نکردی من ب چی واکنش نشون بدم ؟ )
اون وقته که جهان شرایط و اوضاع رو جوری برات هماهنگ میکنه که ب خواسته ات برسی
این همون جاییه که 90درصد افراد مسیرو اشتباه میرند البته بهتره بگیم توانایی انجامش رو ندارند
خیلی ها خودشونم نمیدونن چی میخوان ….. حتی معنای خواستن رو هم بدرستی نمیدونن ….کل داستان از همین جا شروع میشه …
خواسته واقعی یعنی وقتی بهش فکر میکنی زور نزنی تا ب احساس خوب برسی یا الکی تکرارش کنی فقط ب خاطر اینکه تمرینت رو انجام دادی خواسته واقعی یعنی دست خودم نیست وقتی بهش فکر میکنم دیوانه میشم…
چون وقتی ندونی واقعا از صمیم قلب چی میخوای هیچ احساسی در تو شکل نمیگیره و تا زمانی که احساس شکل نگیره عملا یعنی هیچ ….
خواسته باید طوری باشه وقتی بهش فکر میکنی یا در ذهنت تجسمش میکنی ضربان قلبت تندتر بزنه
خواسته واقعی یعنی اینکه اصلا کاری ندارم بهش میرسم یا نه وقتی بهش فکر میکنم انقدر ذوق میکنم که انگار همین الان دارمش
خواسته ی واقعی یعنی اینکه شبا وقتی موقع خواب بهش فکر میکنم یا تجسمش میکنم بدون انکه خودم بخوام حالم خوب میشه
خواسته واقعی یعنی اینکه وقتی بهش فکر میکنم انگار ناخوداگاه انقدر تحت تاثیرش قرار میگیرم که انگار یکی منو هیپنوتیزم کرده و طوری از خودم بیخود میشم که درون خواسته ام حل میشم و هیچ صدای از بیرون نمیشنوم
خواسته ی واقعی یعنی اینکه اصلا دست خودم نیست وقتی که تجسمش میکنم از فرط خوشحالی دیوانه میشم …
اگه وقتی ب خواسته ات فکر میکنی یا وقتی تجسمش میکنی این حالتی میشی پس بدون خواسته ات رو درست انتخاب کردی حتی اگه بقیه مسخره ات کنن یا بگن تو خل شدی
اصلا مهم نیست…مهم اینه که تو در ارتعاش خواسته ات قرار داری و قراره از یک راهی که هیچکس نمیدونه ب خواسته ات برسی
اما خیلی ها اینو نمیپذیرند که ما بهش میگیم نداشتن ایمان و یا باور … اغلب انسانها چیزی که میبینن رو باور میکنن نه ب چیزی که نمیبینن
اما ادمای موفق ب چیزی که در بیرون میبینن و دوسش ندارند توجه ای نمیکنن حتی اگه در اوضاع و شرایطی باشند که بسیار سخت و دیوانه کننده باشه
واقعا قدرت میخواد در شرایط بسیار سختی باشی و مشکل داشته باشی اما شرایط فعلیت رو نپذیری و چیزی که در درونت میبینی ایمان داشته باشی
این همون باور و ایمانه که افراد کمی در اون موفقند ..حرف زدن راحته اما عمل کردن و مهمتر از اون نتایجه که ثابت میکنه ایا ب چیزی که میگی باور داری ؟
تجسم یکی از قدرتهای ذهنی ماست که میتونیم در رسیدن ب خواسته هامون ازش استفاده کنیم …چون ذهن ما توانایی درک تفاوت بین دنیای واقعی و خیالی رو نداره هرچیزی که ما یا ذهن مارو تحت تاثیر قرار بده یا ب اصطلاح احساس مارو دگرگون کنه مهر تاییدی از جانب ذهن میخوره و اونو میپذیره و اگر این موضوع چه اگاهانه و چه نااگاهانه زیاد تکرار بشه در نهایت شکل مادی ب خودش میگیره حتی اگه یه توهم باشه در نهایت شکل مادی بخودش میگیره و ما بهش میگیم واقعیت درصورتیکه ما خلقش کردیم
تجسم خلاق درواقع یک تکنیکیه که بما کمک میکنه تا باهاش اهداف و ارزوهامونو در دنیای دیگه ای بصورت واضح مشاهده کنیم و هرجایی نیاز ب تغییر یا اصلاح داشت انجام بدیم …
قدرت تجسم خلاق باعث میشه تا انرژی ذهنی ما بسمت خواسته مون سوق پیدا کنه ما ب هرچی که توجه کنیم میتونیم انرژی رو در اون محدوده ب جریان بیندازیم همیشه همه چیز از ذهن شروع میشه تو دنیایی زندگی میکنیم که میتونه توی یه چشم برهم زدن هرچیزی اتفاق بیفته …
یادمه در گذشته وقتی هنوز هیچی از قوانین نمیدونستم توی یک مجلس عروسی وقتی نوازنده ها رو دیدم انچنان شیفته نوازندگیشون شدم که در یک لحظه ب خودم گفتم منم میخوام یه روزی یه نوازنده ماهر بشم …منم میخوام نوازندگی رو یاد بگیرم
بخوبی بیاددارم شبا موقع خواب تجسم میکردم که تو مجالس عروسی هستم و بین 500 تا 1000نفر دارم مینوازم و همه برام دست میزنن و تشویقم میکنن
زمانی بود که نه ساز داشتم نه چیزی از موسیقی میدونستم ( داستانش خیلی مفصله ) اما بعد از دوسال این اتفاق افتاد و من بشکل واقعی در دنیای مادی تو عروسی ها بین هزاران نفر مینواختم و همه تشویقم میکردند
دقیقا همون چیزی که تو ذهنم تجسم کرده بودم در دنیای مادی اتفاق افتاد حتی تو خدمت سربازی هم تو گروه موزیک بودم …
من اون موقع ب این فکر نمیکردم یا نگران این نبودم اگه نتونم پول ساز رو جور کنم یا نتونم ساز بخرم چی میشه من فقط صحنه ای که روی سن بودم و داشتم برای افراد مینواختم رو در ذهنم تجسم میکردم در نهایت هم اون اتفاق افتاد
تغییرات همیشه اول از ذهن شروع میشه همیشه اتفاقات قبل از رخ دادن در دنیای مادی توسط ما در بخش ذهنی مون اتفاق میفته و ما بارها انرا حس میکنیم
حتی تجسماتی که بعضا ترس رو در ذهن مون ایجاد میکنه اگه کنترل ذهن نداشته باشیم و روی اون متمرکز بمونیم در نهایت بشکل مادی انرا در دنیای فیزیکی تجربه خواهیم کرد
چون ب هرچی که حس بدیم در واقع ب هر تصویر و تجسمی که در ذهن مون بهش حس بدیم در نهایت شکل مادی ب خودش میگیره
چون ذهن مون فرق بین واقعیت و تخیل رو تشخیص نمیده حتی اگه چیزی که ازش میترسیم یا برعکس چیزی که باهاش شادیم حتی اگه یه توهم باشه اگر بر روی ذهنمان تاثیر بذاره و روش متمرکز بمونیم در بیرون اشکار میشه
هر تصویری که در ذهن میسازیم گویای هزاران کلمه ست که از افکارمون نشات گرفته و افکارمون چیزی نیست جز انرژی که توسط ما و ابزاری بنام ذهن تغییر شکل میده
دنیایی که در ان زندگی میکنیم هم ثروت هست هم فقر بستگی بما داره چی رو باور میکنیم
میتونیم چیزی که دوست داریم یا چیزی که دوست نداریم رو تماشا کنیم ما قدرت انتخاب داریم اما گاهی ذهن شرطی یا ذهن ناخوداگاه ماست که کنترل توجه مارو در دست گرفته و انتخاب با ما نیست انتخاب در ناخوداگاه مون رقم میخوره
در واقع ناخوداگاه خوداگاه مارو در اختیار میگیره یعنی ما میخواییم ب چیزی که دوست نداریم توجه نکنیم اما انگار دست خودمون نیست و چیزی از درون داره توجه مارو میکشه ب سمت موضوعی که دوست نداریم
هرچیزی که زیاد ببینیم درنهایت ذهن ما همون رو میپذیره وقتی هم که پذیرفت حس شکل میگیره و باور میکنه وقتی هم که حس شکل بگیره ارتعاش تغییر میکنه و در نهایت این ارتعاش ماست که تعیین میکنه چه چیزی بسمت ما جذب بشه
امیدوارم بچه ها از قدرت تجسم ذهنی شون ب خوبی و درستی استفاده کنن و در ذهنشون رویاها و ارزوهاشون رو با احساس خوب ب تصویر بکشند و انقدر روش متمرکز بمونن تا شکل مادی بخودش بگیره
از استاد عزیز بابت ضبط این فایل و از خانم شایسته عزیز بابت پیدا کردن این فایل زیبا سپاسگزاری میکنم
تشکر ….
سلام خدمت دوست عزیزم خانم یگانه بانو…
چقدر ازکامنتی که نوشتی لذت بردم افرین …دلم نیومد برای این کامنت خوب تون مطلب ننویسم ….
باریکلا ب درک و شناختی که از قوانین بهش رسیدی…امیدوارم همه ی بچه ها ب این اندازه از درک و شناخت قوانین جهان برسند و مهمتر اینکه ب چیزی که درک کردند عمل کنن …
بندرت میشه در سایت چنین کامنت زیبا و پر محتوایی پیدا کرد مخصوصا منی که کامنت باید زیبا و واقعی باشه تا ازش تعریف کنم واقعا همش عین حقیقته
بسیار عالی نوشتی و افرادی که در مدار شنیدن و دیدن ان هستن دریافتش میکنن ..
میخوام با اجازه شما در راستای تایید کامنت تون مطالبی که گفتی رو با جزئیات بیشتری برای خودمون و بچه ها بیان کنم و بازترش کنم چون ذهن ما با تکرار هرچیزی رو میپذیره و درنهایت چیزی که زیاد بهش توجه و یا تکرار میکنه رویت میکنه و درنهایت باورش میکنه …
سه نکته کلیدی گفتی : احساس – بی نیازی و استمرار…
نکته اول گفتی احساس …چیزی که مشکل خیلی هاییست و افرادی که میخوان با کمک قانون جذب و قدرت ذهن ب خواسته هاشون برسند..
زیرا همانطور که میدونیم جهان هستی میگه :
تو باید اول احساس خوبی داشته باشی یا ب اصطلاح در ارتعاش خواسته ات قرار بگیری تا من تورو ب چیزی که میخوای برسونم تا زمانی که تو فرکانس خواسته هات رو ارسال نکنی از من چه توقعی داری…
اما افرادی که از قوانین نمیدونن یا افرادی که قوانین رو میدونن اما نمیتونن ب چیزی که میدونن عمل کنن یا براشون سخته میگن :
چطوری وقتی من هنوز ب خواسته ام نرسیدم حال و احساسم خوب باشه این همون گیر کار خیلی هاست که تو این کار جواب نمیگیرند میگن یعنی سرخودمونو کلاه بذاریم ؟
خیلی ها نمیتونن ب سادگی درخودشون احساس خوب واقعی ایجاد کنن و انگار دارند زور میزنن دلیلش هم برمیگرده ب ذهن و باورهای غلطی که از گذشته شکل گرفته …
مثل نداشتن انگیزه …نداشتن شوق و ذوق …وجود مشکلات فعلی در زندگی شخص که باهاش دست و پنجه نرم میکنه ..نداشتن اگاهی و درک درستی از قوانین همگی سبب میشه شخص نشاط و سرزندگی نداشته باشه امید و مهمتر باور نداشته باشه و نتونه حتی ب داشتن خواسته در زندگی فکر کنه چه برسه ب تجسم و داشتن احساس خوب …
اما این موضوع حداقل شامل ما بچه هایی که در سایت استاد عباس منش حضور داریم نمیشه اگر هم در گذشته بود اما حالا با کار کردن بر روی خودمون از این مسیر رد شدیم و باید عبور کنیم وگرنه هرگز ب چیزی که نامش موفقیته نمیرسیم ..
برای موفق شدن قبل از هرچیز باید شخصیت یک فرد موفق رو داشت
برای قهرمان شدن باید شخصیت قهرمانی داشت و گرنه موفق نمیشیم این یک نقش بسیار سازنده ست و با توهم هیچ ارتباطی نداره
تصویری که یک فرد در ذهنش شکل میده اینده او را میسازه چیزی که ما با تجسم خلاق میتونیم بهش برسیم روانشناسی تصویر ذهنی یا همون علم کنترل ذهن چیزیه که از مدتها پیش افراد موفق بهش رسیدن و نتیجه گرفتن اما خیلی ها که قوانین رو نمیدونن تصویر سازی رو مسخره میکنن
نه تنها علم ثابت کرده بلکه خود منم تجربه اش رو دارم زمانی که میخواستم یک قطعه پیانو رو روی سازم پیاده کنم از قبل کلاویه ها و حتی اکتاوی که میخواستم رو در ذهنم تجسم میکردم حتی تن صدای نت ها رو هم در ذهنم تجسم میکردم و بارها اینکارو انجام میدادم طوری که وقتی پشت پیانو مینشستم انگار که از قبل تمرین کردم و بلدم….
دلیلش تمرین و تکرار در ذهنم بود همون نکته دوم و سومی که بهش اشاره کردی یعنی بی نیازی و استمرار زیرا همه چی ذهنیه و ب ذهن برمیگرده
درواقع از بس درون ذهنم تجسم میکردم بدرستی روی ساز پیاده میکردم چون در ذهنم تمرین میکردم کاری که برای رسیدن ب تمام خواسته ها جواب میده زیرا با تمرین و تکرار عضله های ذهن شکل میگیره درنهایت عضله ذهن حرکت دلخواه رو ب خاطر میسپاره و همینطور ب ارتعاش ما شکل دلخواه مون رو میده …
کاری که فوتبالیست های مطرح جهان هم انجامش میدن
بما ذهنی برتر داده شده تا با تصویر سازی ذهنی ب خواسته هامون برسیم ..اما برای فردی که کنترل ذهن نداره کار کمی سخت میشه چون ذهنی که کنترلی روی اون نباشه مثل باغی میمونه که ب حال خودش رها شده و علفهای هرز توش درمیاد ذهن ادمی هم در چنین حالتی چیزهای منفی و نگران کننده رو تجسم میکنه که حاصلی جز ویرانی برای صاحبش نخواهد داشت
تجسم یکی از قدرتهای ذهنی ماست و یکی دیگه از قدرت های ذهنی ما اراده ست که هردو با تلاش و تمرین بدست میان شاید در اوایل کمی سخت باشه اما با تمرین هرکاری شدنیه
در جهانی زندگی میکنیم که دوقطبیه مثبت و منفی هردو وجود دارند
تفکر مثبت و منفی هردو وجود دارند اما از طرف دیگه خداوند بما قدرت انتخاب داده میشه با کنترل ذهن و ورودی های خوب ب ذهن تفکر مثبت داشت یا برعکس میشه ذهن رو مثل یک باغ ب حال خودش رها کردو منتظر اتفاقات بد بود
ب جای انکه این همه نیرو صرف کنیم تا ب عمد تفکر منفی داشته باشیم میتونیم ب کمک اراده خود وب عمد نیرو صرف کنیم و تفکری مثبت داشته باشیم و لحظات شادی رو برای خودمون رقم بزنیم
ما با کمک تجسم ذهنی میتونیم بهترین خودمون رو شکل بدیم
منتهی باید توجه داشته باشیم این اتفاق یه شبه رخ نمیده و نیاز ب تلاش و تمرین داره
تصاویر ذهنی امروز ما بر اساس تصاویر ذهنی که در گذشته از خود داشتیم شکل گرفته این موضوع ب خوبی نشون میده که ذهن چقدر زود میتونه شرطی بشه
برای موفقیت باید ذهن و ذهنیت مون رو بر اساس چیزی که خودمون میخواییم تغییر بدیم و از نو یک ذهن جدید بسازیم
یک فرد قهرمان در ابتدا یک ذهنیت قهرمان داشته همه چیز در ابتدا از ذهن شکل میگیره اما این ب ان معنا نیست هیچ کاری انجام ندیم و فقط بنشینیم توی خونه و بر روی ذهن و باورهامون کار کنیم
تلاش و فعالیت در شغلی که داریم همراه با داشتن ذهنیت مثبت همراه با باورهای مثبت جواب میده …مشکلات وجود داره اما بهش توجه نکنی قدرت میخواد و برمیگرده ب کنترل ذهن که تنها با کار کردن بر روی خودت میتونی بهش دست پیدا کنی
اینکه هرکجا میری ادمای خوب ب پستت میخورند
اینکه هر شغلی رو استارت میزنی موفق میشی
اینکه از زمین و اسمون برات خوب میاد …
اینا هیچ کدومشون شانسی نیست در جهانی که اینقدر منظم کار میکنه شانس هیچ معنایی نداره اگر هم شانس داری خودت بوجود میاری ….داشتن شانس خوب
یعنی در مدار درستی قرار داری و ذهنیت مثبتی داری شکر خدارا ب جا بیار و بابت این همه موفقیت و حال خوب هزاران بار شکرگزاری کن
بی تفاوت بودن نسبت ب نعمت ها در زندگی سبب میشه کم کم اونارو از دست بدیم
براتون و برای همه ی بچه های سایت استاد عباس منش حال خوب رو از خداوند طلب میکنم امیدوارم همیشه در زندگی تون موفق و شاد باشین ….
تشکر از کامنت خوبتون …
.
ممنون …