live | استفاده آگاهانه از قدرت تجسم خلّاق

برای من، آگاهی های این live، یکی از متحول کننده ترین و تنظیم کننده ترین آگاهی ها بوده که مرا با خواسته ام در هماهنگی قرار داده و به سمت تحقق آن هدایت کرده است. وقتی به این live هدایت شدم و پای آگاهی های این فایل نشستم. آنقدر آگاهی های این فایل هدایت کننده بود، آنقدر اصل اساسی خلق شرایط دلخواه را به یادم می آورد و آنقدر فرکانس هایم را در جهت خواسته هایم تنظیم می کرد که تصمیم گرفتم این آگاهی ها را در سایت با شما دوستان عزیز به اشتراک بگذارم.


منابع مرتبط با این فایل: 

قدم دوم | دوره 12 قدم

دوره قانون آفرینش بخش 3 | قدرت تجسم خلاق

ما به عنوان انسان، از توان فیزیکی محدودی برخورداریم اما نیروی ذهنی بی انتهایی داریم. قدرت فیزیکی انسان از بسیاری از حیوانات کمتر است اما آنچه تفاوت اساسی بین انسان و سایر موجودات ایجاد کرده، قدرت خلق ذهنی این موجود است که توانایی ای بی انتهاست. توانایی که باعث شده انسان موجوداتی را به خدمت خود در بیاورد که از نظر قدرت فیزیکی، بارها و بارها از انسان قویتر هستند.

ما موجودات خالقی هستیم که با توانایی خلق شرایط زندگی خود به دنیا آمده ایم. منظور از توانایی خلق این است که ما می توانیم با جهت دهی آگاهانه افکارمان به سمت آنچه می خواهیم، فرکانس آن را به جهان ارسال کنیم و جهان نیز طبق قوانین بدون تغییر خداوند، اساس آن فرکانس را در تجربه زندگی ما بازتاب می دهد. متاسفانه ما اکثراً از این توانایی بر علیه خود و در جهت ناخواسته ها استفاده می کنیم یعنی ما اکثراً آنچه را در ذهن خود تجسم می کنیم که نمی خواهیم رخ دهد یا می ترسیم رخ دهد. همچنین افراد زیادی “تجسم” را با “توهم” اشتباه گرفته اند. این سوء برداشت درباره “قانون تجسم خلاق” باعث شده خیلی از ما به بهانه واقع بین بودن، این توانایی درونی نامحدود را دست نخورده باقی بگذاریم.

استفاده از قدرت تجسم خلاق به معنای یک گوشه نشستن و تجسم کردن نیست. زیرا ایمانی که عمل نیاورد، حرف مفت است. وقتی شما این نیروی درونی خلاق را با استفاده از “تجسم خواسته” فعال می کنی، قطعاً به ایده ها و راهکارهایی دسترسی پیدا می کنی که اجرای آنها و اقدام عملی در راستای آنها، خواسته مد نظر را از نظر فیزیکی وارد زندگی شما می کند. اما برای رسیدن به آن مرحله، اول باید به قول خداوند ایمان به غیب را در عمل اجرا کنی تا دسترسی شما به آن ایده ها باز شود. 

تجسم خلاق” یعنی جهت دهی آگاهانه افکار بر خواسته و تمرکز بر آن. منظور از تمرکز بر خواسته یعنی پروراندن هر فکری درباره آن خواسته در ذهن است که شما را درباره آن خواسته به احساس خوب، احساس امید، احساس اطمینان و یقین می رساند و در این احساس نگه می‌دارد. در واقع ریشه اصلی تجسم، ایمان به غیب است. یعنی ایمان به نتیجه ای که از نظر فرکانسی به آن باور داری با اینکه هنوز در تجربه فیزیکی شما ظاهر نشده است.

“تجسم خلاق” یعنی استفاده آگاهانه از قدرت افکار برای ارسال فرکانس خواسته به جهان. زیرا ما در جهانی زندگی می کنیم که به فرکانس های ما پاسخ می دهد. ارسال جنین جنسی از فرکانس، موجب می شود تا جهان راههای دسترسی به آن خواسته را برای ما باز کند و ما را در مدار دریافت آن خواسته قرار دهد. این یعنی هدایت.

بزرگترین مانع ذهنی ما در برابر دریافت خواسته هایمان این است که باور نداریم آن خواسته برای ما امکان پذیر است با اینکه با تمام وجود آن خواسته را می خواهیم. این باور ما را در مسیر خلاف جهت با خواسته قرار می دهد و به همین شکل، تمام تلاش های ما در مسیر خلاف جهت با خواسته، هرز می رود و تعجب می کنیم از اینکه چرا با وجود این همه تلاش، به خواسته خود نرسیده ایم. 

در واقع ذهن ما به خاطر باورهای محدودکننده‌، همیشه در برابر امکانِ داشتنِ خواسته ها مقاومت دارد. به همین دلیل نیز عمده تلاش هایش خصوصا در اولین قدم ها این است که با پر رنگ نشان دادن موانع پیش رو، ما را وادار به پذیرفتنِ محدودیت ها کند تا جایی که بی خیال آن خواسته شویم و برایش قدمی برنداریم. 

در چنین شرایط ذهنی، “تغییر ذهنیت” باید از “تجسم خلاق” شروع شود. زیرا از نظر منطقی شما برای تجسم، نیاز به امکانات بیرونی نداری، نیاز به صرف هزینه نداری، نیاز به اقدام فیزیکی نداری. کافیست کمی ایمان درونی ات را فعال کنی تا از عهده فعال کردن تجسم خلاق بر بیایی. اما در ادامه، خواهی دید که معجزاتی رخ می دهد و شرایط به نحوی تغییر می کند که صدها اقدام فیزیکی و امکانات مادّی، قدرت انجامش را نداشتند.

تجسم خلاق، وقتی طبق اصول قانون تجسم اجرا شود، قدرت نامحدود ذهنی ما را فعال می کند و آرام آرام با کم کردن مقاومت های ذهنی ما درباره داشتن آن خواسته، ایمانی را در وجود ما فعال می کند تا امکان پذیری آن خواسته را باور کنیم.

این باور، آرام آرام افکار ما را به سمت آن خواسته جهت دهی می کند و فرکانس های هماهنگ با خواسته را ارسال می کند و جهان در پاسخ به این جنس از فرکانس ها، دسترسی ما به ایده ها، راهکارها و فرصت هایی را باز می کند که اجرای آنها در نهایت خواسته ما را محقق می کند. به همین دلیل وقتی مهارت فعال کردن قدرت تجسم خلاق را می آموزی و آن را در مسیر خواسته ات به کار می بندی، این قدرت قطعا به شکل ایده ها، راهکارها، هدایت هایی‌‌ و دست هایی از طرف خداوند  در مسیر شما ظاهر می شود. سپس این نیرو به همان شکل که آن ایده ها و موقعیت ها را به سمت شما هدایت کرده، قدرت تشخیص این هدایت ها و جدی گرفتن آنها را نیز به شما می دهد و وقتی آنها را جدی می گیری و اقدامات عملی در راستای آنها را انجام میدهی،  آنوقت است که این نیروی ذهنی به ثمر می نشینند و در قالب خواسته تو در زندگی ات ظاهر می شود.

به طور خلاصه، تجسم خلاق یعنی توجه به خواسته ها؛ یعنی «جهت دهی آگاهانه به کانون توجه»، به منظور هم-مدار شدن با خواسته ها. به همین دلیل است که وقتی به تجسم یک موضوع ادامه می دهی‌، نشانه های از آن جنس خواسته در زندگی ات ظاهر می شود. زیرا تجسم خلاق، شما را وارد مدار آن خواسته کرده است. حالا تمام کار شما ماندن در این مدار است تا تجربه شما از دیدن نشانه ها تبدیل شود به زندگی با واقعیت آن خواسته. نقش تجسم خلاق، باورپذیر کردن یک خواسته برای ذهن است. زیرا ذهن ساخته شده تا شما را از کار بیهوده بر حذر دارد. بنابراین، تا وقتی ذهن موضوعی را امکان پذیر نداند، از هر ترفندی استفاده می کند تا مانع قدم برداشتن شما بشود. 

“تجسم خلاق”، با حذف مقاومت های ذهنی، فاصله فرکانسی میان شما و خواسته را کم می کند. وقتی ذهن در تخیل با آن خواسته زندگی می کند، آن را به عنوان واقعیت باور می کند زیرا سیستم ذهن به گونه ای است که بین خیال و واقعیت تفاوتی قائل نمی شود. در نتیجه، به خاطر این باور، دیگر در برابر امکان پذیر بودن آن خواسته، مقاومتی ندارد. در نتیجه، نه تنها در برابر ایده های الهامی شما درباره آن خواسته مقاومتی ندارد بلکه آنها را منطقی هم می داند. یعنی شما بوسیله تجسم خلاق، ذهن خود را مثل یک هوش مصنوعی تربیت میکنی برای باور کردن امکان پذیری یک خواسته و همدست شدن با هدایت های درونی ات. 

وقتی ذهن موضوعی را امکان پذیر بداند، آنوقت است که نه تنها در برابر اجرای ایده ها مقاومت نمی کند‌، بلکه نیروی جسمانی شما را نیز در مسیر هم جهت با خواسته، رهبری می کند، انگیزه هایت را تقویت می کند، عزمت را برای قدم برداشتن جزم می کند و قدم هایت را استحکام می بخشد چون به این نتیجه رسیده که تحقق این خواسته، برایش امکان پذیر است.

این منطق پشت “قانون تجسم خلاق” است. حالا که این مفاهیم را خوانده ای، حتماً ذهن شما تجربیاتی را به یادتان انداخته که چطور (آگاهانه یا ناآگاهانه) با تجسم خواسته هایت، آنها را از دل غیب در زندگی ات ظاهر کردی بی آنکه بدانی “چطور”!!!

بنابراین، واقعاً ارزش دارد که آگاهانه در راستای تحقق خواسته هایت، بخش مهمی از وقت و انرژی خود را صرف تمرین قانون تجسم خلاق کنی تا معجزاتش را در زندگی ات ببینی و به قول خداوند آسان شوی برای به آسانی رسیدن به خواسته هایت.

جلسه دوم از قدم دوم، اصول مهم درباره تجسم خلاق و استفاده آگاهانه از این قدرت ذهنی را به شما یاد می دهد

ضمن اینکه دوره قانون آفرینش | بخش سوم، مبحث تجسم خلاق را به صورت مفصل و کامل آموزش می دهد. شما در این بخش از دوره، گام به گام، اصول اجرای تجسم خلاق و شیوه بهره برداری از این قدرت درونی را در عمل یاد می گیری.

اطلاعات کامل درباره  محتوای آموزشی دوره قانون آفرینش بخش 3 | مبحث قدرت تجسم خلاق


منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.

سایر قسمت های live با استاد عباس منش

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | استفاده آگاهانه از قدرت تجسم خلّاق
    207MB
    44 دقیقه
  • فایل صوتی live | استفاده آگاهانه از قدرت تجسم خلّاق
    43MB
    44 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

732 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «حسین و نرگس» در این صفحه: 5
  1. -
    حسین و نرگس گفته:
    مدت عضویت: 1830 روز

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ الم

    ذَٰلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ ۛ فِیهِ ۛ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ

    این کتاب که هیچ شک در آن نیست، راهنمای پرهیزگاران است.

    الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ

    آن کسانی که به همواره به جهان غیب ایمان می آورند و نماز به پا دارند و از هر چه روزیشان کردیم به فقیران انفاق کنند.

    —————————————————————————————

    به نام خدا

    سلام به استاد عزیزم، سلام به دوستان نازنین و توحیدی

    خواستم الهامی که به قلبم شد و منو منقلب کرد اینجا به اشتراک بزارم

    و ان شاالله برای کسانی که در مدار دریافتش باشن و برای خود من مفید باشه…

    و اما داستان از اونجا شروع شد که مدتیه به خاطر اقساط سنگین و موضوعات دیگه کمی به لحاظ مالی شرایط خاصی رو سپری میکنم و مدام نجواها میاد و سعی بر کنترلشون دارم و سعی میکنم با منطق این نجواها رو سرکوب کنم…

    و صد البته که با توجه به توضیحات استاد با خودم عهد کردم دیگه هیچ وقت سمت وام و قسط نرم و این اقساط مربوط به خونه ای هست که پارسال به لطف خدا خریدیم و اون موقع در مدارش نبودم که بتونم این پول رو از جایی دیگه بسازم، یعنی تکاملشو طی نکرده بودم و متعهد شدم که ان شاالله این بدهی های بانکی رو ساف کنم و دیگه هیچ وقت سمت قسط نرم و فرکانسمو خراب نکنم…

    و اما یکی از موضوعاتی که مدام نجواش میاد توی ذهنم و بهش جواب میدم اینه که ذهنم مدام بهم میگه ببین چقدر پول تو حساب داری و چطور میخوای مدیریتش کنی یا اگه یه هزینه بهت بخوره چیکار میکنی و از این صحبتها…

    اما من حالم خوبه و به لطف خدا با این منطق ها جوابشو میدم که اولا پول توی حسابم برای امروزمه نه تا آخر ماه و همون خدایی که این پولو تو حسابم گذاشته هر وقت لازم باشه از جاهایی که گمان نمیبرم بهم عنایت میکنه..یا این منطق که اصلا روزی من دست خداست و از وجود نازنین خدا در زندگیم متجلی میشه و اون پول فقط نمودشه و چه اهمیتی داره که چقدر باشه و از این صحبتها..

    و مدام آرامتر میشم چون مدام به خودم متذکر میشم الطاف خداوند رو… حتی یه وقتهایی میرسه به اینجا که ذهنم میگه بابا اون خدایی که ازش صحبت میکنی کجاست؟ و طبق آیات قرآن من ذهنمو هدایت میکنم به آفرینش خودم از نوزادی تا الان و اینکه من کجا بودم و چطور میتونستم این چیزایی که دارم رو برای خودم بسازم و خداوند از زمانی که من یه نطفه ناچیز بودم با دقت بی نهایت منو پرورش داد بدون اینکه یه ناخنم مشکل داشته باشه یا حتی یه دندونم کج در بیاد و از این صحبتها…

    تا اینکه دیدم در نتیجه تقویت این نگاه درست، مدتیه حالم داره بهتر میشه و ایمانم به واسطه این کلمات و جملاتی که با خودم هر روز میگم بهتر میشه و از اونور دیدم پولهایی داره میاد تو حسابم که من هیچ انتظاری در موردشون نداشتم، همون که خدا میگه از جایی که گمان نمیکنید و دیدم چقدر چرخ زندگیم روون شده و با اون همه بدهی چقدر دارم پول خرج میکنم و لذت میبرم..

    مثلا امروز روی زمین یه اسکناس دیدم و سریع به خودم گفتم طبق قانون و با استفاده از آیات قرآن که وَهُوَ الَّذِی أَرْسَلَ الرِّیَاحَ بُشْرًا بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا این پول نشونس که خدا میخواد یه مبلغی به حسابم واریز کنه و بعدش توی تاکسی زدم حسابمو چک کردم دیدم بله!! خدای مهربان از جایی که گمان نمیکردم پول به حسابم ریخته!! و ایمانم تقویت شد و احساسم بهتر شد و باورهام قوی تر..

    و این روند ادامه داشت تا رسیدم به این فایل ارزشمند..

    وقتی داشتم به صحبتهای استاد گوش میدادم و رسیدم به اینجا که استاد میگفت ما مدام داریم با افکارمون خلق میکنیم و تجسم خلاق این نیست که بشینیم یه گوشه ای و تجسم کنیم..یهو آگاهی در ذهنم مرور شد که تمام عالم دارن از طریق تسبیح خداوند این کار تجسم خلاق رو انجام میدن .یعنی دایما با پاک شمردن خداوند مسئولیت آنچه هستن رو میپذیرن و از طرفی خودشون رو برای بهتر شدن محیا میکنن..

    همون که حضرت یونس گفت.. لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ یعنی خدایا تو پاک و منزهی و این بدی که به من رسیده رو خودم باعث شدم.. که بعدش خداوند اونو میبخشه و آرومش میکه و از دل نهنگ نجاتش میده..

    در همین حین که داشتم این ها رو مرور میکردم و فایل استاد رو گوش میدادم یه الهام قوی دریافت کردم… خدا به قلبم انداخت که برو معنی ایمان رو سرچ کن

    وقتی داشتم ریشه ای بررسی میکردم دیدم ایمان اصلا اون چیزی که به ما گفتن نیست.. اینکه ما به خدا باور داشته باشیم معنی درستی برای ایمان نیست. ایمان از ی م ن میاد و معنی دقیقش وصف کسی به نیکی و درستیه.. یمن هم ریشه درستیه هم میمنت و نیکی.. و نقطه مقابلش میشه کفر یعنی پوشاندن..یعنی نادیده گرفتن.

    ایمان که خداوند هم فرموده یومنون، که اشاره به استمرار داره.. یعنی ما مدام به این نکته توجه کنیم و تجسم خلاق داشته باشیم که آنچه از سوی خداوند برای ما میاد هم خیره هم درسته

    یعنی مدام و آگاهانه به خودمون بگیم قراره به فلانجا برسم یا فلان اتفاق نتیجش خیره یا مدام کنترل ذهن کنیم که الخیر فی ما وقع بودن رو در اتفاقات ببینیم

    این نگرش مغز توحیده.. این که مدام آگاهانه تمام اتفاقات رو حمل به خیر کنیم با منطق قرآن، با منطق توحید.. این میشه ایمان.. و وقتی ما مدام این نگرش رو و این تجسم خلاق رو داشته باشیم، اتفاقات تغییرمیکنن، شرایط بهتر میشه و مدام رشد میکنیم و این باعث میشه اون ایمان، اون نگرش مثبت نسبت به خدا و در نتیجه دنیای پیرامونمون قوی تر میشه و عمق پیدا میکنه و حالمون عالی تر میشه… و این حال خوب، این ایمان، این تقوا که ابزار ایمانه، این کنترل ذهن، ما رو هر لحظه خدایی تر میکنه و ذهنمون و توحیدی تر میکنه و شرایط زندگیمونو بهتر و بهتر میکنه…

    پس نتیجه این که: ایمان بهترین مدل تجسم خلاقه چون بیس و اساسش توجه مثبت نگر به تمام اتفاقات از دریچه توحیده

    ایمان یعنی دایما در دل تمام اتفاقات رد پای خدا رو ببینیم و حالمون خوب باشه.. و ایمان به مرور با تکامل رشد میکنه

    و تمام اتفاقات خواسته و ناخواسته زندگیمون بهمون نشون میده چقدر ااین ایمان یعنی باور به درستی و زیبایی در دنیای پیرامونمون رو پذیرفتیم

    و باعث میشه دست از قضاوت خود و دیگران برداریم و فقط در تمام اتفاقات میزان ایمانمون رو بفهمیم و با بازخورد گرفتن بهتر و بهترش کنیم. ان شاالله

    و شکر گذاری ابزاریه برای تقویت ایمان..یعنی شکرگذاری و توجه آگاهانه باعث میشه ایمان یا همون نگرش مثبت و زیبا نسبت به خداوند تقویت بشه وبخاطر همینه که شکر گذاری نزدیک ترین فرکانسو به خداوند داره. خدا ما رو از مومنین واقعی قرار بده ان شاالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  2. -
    حسین و نرگس گفته:
    مدت عضویت: 1830 روز

    وَقَالُوا قُلُوبُنَا فِی أَکِنَّهٍ مِمَّا تَدْعُونَا إِلَیْهِ وَفِی آذَانِنَا وَقْرٌ وَمِنْ بَیْنِنَا وَبَیْنِکَ حِجَابٌ فَاعْمَلْ إِنَّنَا عَامِلُونَ

    و گفتند: دل های ما از [درک] حقایقی که ما را به آن می خوانی در پوشش های سختی است، و در گوش های ما سنگینی است، و میان ما و تو پرده ای وجود دارد، بنابراین تو کار خود را انجام بده و ما هم کار خود را انجام می دهیم.

    به نام خدا و سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان هم فرکانس

    دیروز آیه بالا دقیقا شرح حال من بود و امروز دقیقا درک کردم این آیه چی میگه… دیروز این فایل رو گوش دادم و حالم خیلی

    اوکی نبود و کامنتی هم ننوشتم تا چند ساعت بعدش که اومدم و کامنت گذاشتم روی این فایل…

    امروز که به لطف خدا حالم خوب بود گفتم بیام دوباره این فایل رو گوش بدم و حیرت زده شدم!! به خدایی که میپرستم عین

    حقیقتو بهتون میگم…من دیروز که حالم خوب نبود به نسبت امروز که حالم خوب بود بیش از 98 درصد فایل رو نشنیدم!!

    و امروز که فایل رو گوش دادم به فکر فرو رفتم…یعنی من دیروز این فایلو گوش نداده بودم؟! یا هنگام گوش دادن مشغول کاری بودم؟! دیدم که نه …دیروز حالم خوب نبود بخاطر یه موضوعی که ذهنمو درگیر کرده بود و ذهن من تمام ورودی های منو فیلتر میکرد!! این اتفاق باعث شد واقعا این حرف مشرکین رو درک کنم که وقتی انسان درگیر اکتسابات ذهن و نفس خودش میشه نمیتونه سخن حق رو بشنوه… و همون چیزهایی که قبلا در نفس و ذهنش نقش بسته رو نشخوار میکنه…

    امروز که این فایل رو گوش دادم بیش از 98 درصدش رو اولین بار بود که میشنیدم..این فرق میکنه با اون داستانی که دوستان شنیدن که هر چی یه فایل رو گوش میدیم بیشتر درکش میکنیم..اینو منم داشتم و طبیعیه که هرچی درکمون بیشتر میشه بهتر موضوعاتو میفهمیم..اما من دارم میگم این فایل رو انگار نشنیدم…

    و حیرت زده شدم از قدرت نفس که میتونه چطوری انسان رو فریب بده و دیتا رو فیلتر کنه و از تغییر انسان غیر متعهد جلوگیری کنه… و اما صحبتم اینجاست که همونطور که استاد گفتن باید مدام آگاهانه سعی کنیم توجهمونو روی داشته ها و زیبایی ها ببریم تا در اون سیکل معیوب فکری که ناشی از یه مسئله است گیر نیفتیم..که در این صورت دروازه آگاهی رو به روی خودمون میبندیم…تا جایی که نه قرآن رو درک میکنیم و نه صحبت های استاد رو… اعترافش خیلی برام تلخه ولی بزار اینجا اینو اعتراف کنم تا دوستان بدونن ذهن چه دام هایی رو از طریق درگیر شدن در مشکلات برای انسان پهن میکنه…

    هرجا هر مشکلی برامون پیش اومد آگاهانه از درگیر شدن ذهنمون در اون مسئله جلوگیری کنیم..این کمترین کاریه که میتونیم برای آگاه موندن و ارسال آگاهانه فرکانس انجام بدیم…

    و تا آگاه نباشیم اولا نمیتونیم الهامات و دریافت کنیم..ثانیا ورودی های ما برای دریافت آگاهی بسته میشه…و مهمتر از همه اینکه نمیتونیم آگاهانه تصویرسازی کنیم و در اون لحظاتی که اسیر نجواهای ذهن میشیم فرکانسهای مخرب ارسال میکنیم…

    ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شَاکِرِینَ

    (شیطان گفت :) سپس از پیش رو (ترس از آینده) و پشت سر (غم گذشته) و از طرف راست (مذهب) و از جانب چپشان (شهوات و رذائل اخلاقی) بر آنان می تازم و [تا جایی آنان را دچار وسوسه و اغواگری می کنم که] بیشترشان را سپاس گزار نخواهی یافت

    کوچکترین نشانه آگاه بودن حال خوبه و چه تمرینی بهتر از شکرگذاری برای رسیدن به حال خوب..و شیطان هم همه تمرکزشو گذاشته روی این موضوع… ان شااالله همیشه در مدار آگاهی باشیم و آگاهانه تصویر زندگیمونو بسازیم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  3. -
    حسین و نرگس گفته:
    مدت عضویت: 1830 روز

    با نام و یاد خدای عزیزم و سلام خدمت استاد گرامی و دوستان توحیدی

    یادمه زمانی که خیلی متعهدانه تر کار میکردم خیلی تمرکز داشتم که آگاهانه هر لحظه فکر کنم… مثلا وقتی از سر کار میرفتم خونه حواسم بود که ذهنم رو برنامه ریزی کنم که دقیقا زمانی که میرسم به ایستگاه اتوبوس هم زمان میرسه… و اتوبوس خطی

    توی اون مسیر تقریبا هر 15 دقیقه الی 20 دقیقه یکبار به ایستگاه میومد و اگر دیر میرسیدیم باید کلی منتظر میموندیم…

    و بنده با اینکه دقیقا سر ساعت مشخص از محل کار خارج نمیشدم (ساعت کار شروع حالت شناور داره بنابر این زمان خروج

    هم شناوره) با دقت بالای 98 درصد دقیقا زمانی که به ایستگاه میرسیدم اتوبوس همزمان میرسید!!

    این موضوع رو توی فوتبال هم امتحان کردم.. بنده اصلا دروازه بان خوبی نیستم و استعداد فوتبالی خاصی هم ندارم اما زمانهایی که با بچه ها میرفتیم فوتبال و قبلش خودمو تصور میکردم که هر ضربه ای میزنن میگیرم معجزه اتفاق میفتاد!!

    یادمه فقط تو یه بازی تقریبا یکساعته فقط یکی دوتا گل خوردم و 11 تا ضربه رو دفع کردم..یعنی حتی میشد که من دید نداشتم و طرف شوت میزد و خیلی اتفاقی به پام میخورد و همه تحسینم میکردن!!

    توی پینگ پونگ هم امتحان کردم و جواب گرفتم!! و جالبه که این موضوعات رو چون خیلی دم دستی بود فراموش کرده بودم

    اما موضوع اصلی که میخوام اینجا ریشه ای تر بیان کنم چیزی فراتر از این داستانه… اینکه اصلا داستان چیه و چطور اتفاق

    میفته…امروز چون احساسم نمیگفت مطلبی آماده نکرده بودم تا اینکه الهامی در این لحظه احساس کردم که باید این موضوع

    رو بیان کنم تا هم برای خودم مفید فایده باشه و هم هرکسی که در مدارش باشه ان شااالله..

    بریم سراغ تصویرسازی ذهنی و تجسم..همونطور که استاد گفتن هر لحظه ما در حال فکر کردن هستیم چه آگاهانه و چه ناآگاهانه…و این تصویرسازی یا همون فکر کردن در هر لحظه داره به جهان ارتعاشی رو ارسال میکنه که پاسخش میشه همون روتین زندگیمون… و این تصویرسازی بر اساس باورها و دیتاهایی که در ناخودآگاه ذخیره شده اتفاق میفته…

    اما بریم سراغ پروسه آگاهی!! ما به میزانی که آگاه هستیم و در لحظه هستیم و حضور داریم و در حالت تفکر ناخودآگاه نیستیم و به قول قرآن متذکر هستیم و به قول علامه حسن زاده آملی در حال شکار هستیم میتونیم آگاهانه فارغ از این که

    چه باورهایی داریم به جهان ارتعاش بفرستیم… وقتی که این آگاهی کما و کیفا رشد میکنه و ما زمان های بیشتری آگاه هستیم و آگاهانه به موضوعات توجه میکنیم نه اینکه ناخودآگاه باشه، چندتا اتفاق میفته…اولا اینکه از یه جایی به بعد اتفاقات جدید بیشتری میفته و از حالت تکرار خارج میشیم (چون فرمون دست خودمونه نه ذهن نیمه هوشیار یا همون نفس ما)… وقتی آگاه نیستیم که نفسمون طبق برنامه ریزی قبلی فرکانس میفرسته و ما دریافت میکنیم که خدا در قرآن میفرماید:

    کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَهٌ

    یعنی هر نفسی (هر ضمیر نیمه هوشیاری) رهین و گرفتار آن چیزهایی است که قبلا کسب کرده (یعنی دیتاهایی که قبلا در ضمیر نیمه هوشیار ذخیره شده که قرآن بهش میگه “اکتسابات نفس انسان یا همون بما کسبت”)…یعنی انسانها درگیر همون چیزی هستن که قبلا در نفسشون ذخیره شده و ادامه میده:

    إِلَّا أَصْحَابَ الْیَمِینِ

    بجز اصحاب یمین که همین کسانی هستن که آگاه هستن و آگاهانه فرکانس ارسال میکنن…

    خب وقتی ما آگاه هستیم و آگاهانه فرکانس ارسال میکنیم چند تا اتفاق میفته… اولا خود این آگاهی نشونش حال خوبه که

    نشانه اینه که ذهن نجواگر در اون لحظه تقریبا خاموشه که البته صفر و صدی نیست و تکامل میخواد… پس تلاش برای اینکه

    احساسمون خوب باشه یعنی داریم بطور غیر مستقیم از چنبره دو تا ذهن رها میشیم…یکی ذهن خودآگاه یا همون منطق و

    دومی که قدرتمندتره ذهن نیمه هوشیار یا همون نفسمونه که موقع برانگیخته شدن احساسات میتونیم قدرتشو به وضوح

    ببینیم که تمام عقده ها و تمام باورها در اون جمع شده و ما بطور آگاهانه بهش دسترسی نداریم… وقتی ما تلاش میکنیم آگاه باشیم و در لحظه یعنی داریم به اصل وجودمون نزدیک میشیم که همون روحه… خوب روح چیکار میکنه؟

    به قول قرآن روح از امر پروردگاره… امر چیه؟ امر همونیه که خداوند به وسیله اون خلق میکنه…یعنی وقتی آگاه هستیم

    میتونیم آگاهانه خلق کنیم اما محدودیت داریم…

    این محدودیت برمیگرده به میزانی که آگاه هستیم و هیچ کس نمیتونه صد در صد از چنبره ضمیر نیمه هوشیارش رها بشه

    و در جاهایی که ضمیر نیمه هوشیار مقاومت و باورهای مخالف کمتری داره روح دستش بازتره و آگاهی بیشتره و قدرت خلق

    بیشتره…

    نکته بعدی اینه که وقتی آگاه هستیم که گفتم یه راهش رسیدن به حال خوبه چون مانع ذهنی کمتری داریم و نجواها کمتر

    میشه الهامات بیشتری دریافت میکنیم و نکته بعدی اینه که در این حالت هر چی انسان رشد کنه همزمانی های زیادی رو

    میبینه که اگه ادامه بده این همزمانی ها در کمیت و کیفیت افزایش پیدا میکنه…

    یعنی یه حالت اینه که ما در auto pilot هستیم و ذهن هم ما رو کنترل میکنه و هم فرکانس ارسال میکنه

    یه حالت اینه که انسان با آگاهی برتر یا همون روح و نفخه الهیش یکی شده و به امر خدا کن فیکون میکنه

    تمام انسان ها بین این دو حالت هستن و صفر و صد نیست… اونایی که به حالت آگاهی نزدیک ترن حال بهتری دارن، آرامش بیشتری دارن..همزمانی های بیشتری رو میبینن و قدرت خلق بیشتری دارن که یکیش همین تصویرسازیه ذهنیه…

    در حالت ناخودآگاه هم همزمانی داره اتفاق میفته…یعنی کلا تمام اتفاقات با افکار ما همزمانی داره…ولی تفاوت اینه که در حالت ناخودآگاه ما آگاه نیستیم که چه فرکانسی داره ارسال میشه اما نتیجش تکرار یکسری اتفاقاته که ما داریم هر روز تجربه میکنیم…اما اگه این حالت تصویرسازی و تفکر جنبه آگاهانه بگیره ما میتونیم این ارتباط رو خیلی دقیق رصد کنیم…

    یادمه با یکی از همکارام اینو تست کردیم.. این که استاد میگن از دستاوردهاتون بگید همینه و من خودم رو آدم شایسته ای

    میدونم که در مورد این قضیه صحبت کنم چون تستش کردم و بارها نتیجه گرفتم…

    توی یه هفته با همکارم قرار گذاشتیم که مدام مراقب باشیم اتفاقات بیرون از ما با افکارمون چه ارتباطی داره…

    این موضوع باعث شد ما توی اون هفته هر روز آگاه تر میشدیم و اتفاقات همزمان بیشتر و بیشتر میشد…یادمه یه روز توی یه زمان محدود فقط 10 تا همزمانی رو با هم به اشتراک گذاشتیم!!! بخدا اینا حقیقته که دارم میگم..

    فقط باید عرض کنم این موضوع جااهایی خیلی راحت جواب میده که ذهن مقاومت کمتری داره، چون اون جاهایی که مقاومت بیشتری داره به سختی کنترل رو دست شما میده!! و شما به سختی میتونید تو اون موضوعات آگاهانه تصویرسازی کنید… پس بهتون پیشنهاد میکنم تو موضوعات دم دستی مثل همین اتوبوس یا چراغ قرمز و … یه هفته وقت بزارید و آگاهانه تصویرسازی کنید و خواهید دید که اگه روز اول این قضیه 10 درصد درست بود تا روز هفتم به 60 الی 70 درصد میرسه و هرچی بیشتر ادامه بدید قدرت خلقتون بیشتر میشه… و دیدن نتیجه به ذهن شما رو در دادن سلف کنترل به خودتون مجاب تر میکنه و مقاومت کمتر میشه و به همون اندازه آگاهی افزایش پیدا میکنه به حدی که یه روزهایی بی اختیار اشک میریزید (بخدا اینو من قبلا که خیلی سر به راه تر بودم بارها تجربه کردم) و طوری میشه همزمانی ها که احساس میکنید دنیای پیرامونتون مجازیه!

    و همه این قدرت در یک کلمه است که خداوند میفرماید…

    فذکر ان الانسان لذکری… این آگاهی رو خداوند در قرآن با کلمه ذکر بیان فرموده… و یه تمرین عملی داده برای اینکه توی حالت ذکر قوی تر بشیم و اون تمرین نمازه!!

    إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَأَقِمِ الصَّلَاهَ لِذِکْرِی ..میگه نماز را برای ذکر من بجا بیاورید و جای دیگه میگه:

    و لذکر الله اکبر… یعنی ذکر خدا از نماز بالاتره…یعنی نماز ابزاریه برای تمرین رسیدن به آگاهی…

    دوستانی که از نماز گریزان هستن بخاطر اینکه احساس خوبی بهشون نمیده و با کسالت همراه…این مثل این میمونه که کسی بره باشگاه و انتظار داشته باشه همون دفعه اول 100 کیلو پرس بزنه…دوستان چیزی که دارم میگم ازش نتیجه گرفتم بخدا حرف نیست… من آگاهی رو بوسیله نماز درک کردم و تونستم توسعش بدم… و احساس آرامش و حال خوبی که میگیرم اول نبود…نماز تکامل داره…نماز ابزاریه برای اینکه قدرت ذکر و آگاهی در ما افزایش پیدا کنه و این قدرت به ما در خلق زندگیمون کمک کنه… کمک دیگر نماز اینه که ما رو از چنبره ذهن رها میکنه…و این میشه که خدا میفرماید تنهی عن الفحشا و المنکر…یعنی به اندازه ای که ما به وسیله نماز آگاه میشیم از تکرار الگوهای غلط ناشی از ذهن که یکیش همون هوای نفس هست که باورهای غلط منقوش در نفس یا همون ذهن عاملشه جلوگیری میشه… و این تکامل میخواد…

    حالا اینکه چطور در نماز این حالت اتفاق میفته برمیگرده به این که چقدر سعی میکنیم در نماز آگاهانه کلمات رو با توجه به معنی و توجه به اینکه در حضور چه کسی هستیم ادا کنیم… این موضع اینقدر مهمه که خداوند قبل از اینکه شرابو حرام اعلام کنه و حکم تحریم شراب بیاد به مومنین میگه در حالت مستی به نماز نزدیک نشید..بعد میفرماید برای اینکه بدانید که چه میگویید…یا أیها الذین آمنوا لا تقربوا الصلاه وأنتم سکارى حتى تعلموا ما تقولون

    اینکه کلی آدم نماز خون داریم که هر خطایی هم میکنن برمیگرده به همین موضوع که درک نکردن که نماز چیه و چطوری باید خونده بشه و نمازشون حالت کلاغی پیدا میکنه (من خودمو مستثنا نمیکنم اما در این موضوع واقعا خیلی بهتر شدم)

    و زمانهایی که خیلی در نماز آگاه تر هستیم در زمان های بعدش هم این آگاهی تداوم پیدا میکنه…اینه که خداوند میفرماید: الذین فی صلواتهم دائمون… و این حالت اگر تداوم داشته باشه (حالت ذکر یا همون آگاهی) میتونه برسه به اینجا که خداوند میفرماید:

    رِجَالٌ لَا تُلْهِیهِمْ تِجَارَهٌ وَلَا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاهِ وَإِیتَاءِ الزَّکَاهِ ۙ یَخَافُونَ یَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ

    و خیلی قبل تر از این آیه میفرماید نور من در خانه این انسانها متجلی میشه….

    از خداوند برای همه گی آرزوی توفیق روز افزون دارم… خیلی مقاومت داشتم که اینها رو ننویسم اما قلبم بهم گفت بنویس و من اطاعت امر کردم…

    رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً ۚ إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
  4. -
    حسین و نرگس گفته:
    مدت عضویت: 1830 روز

    به نام خدای مهربانم و سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان هم فرکانسی

    استاد عزیزم بنده تصدیق میکنم سخن به حق شما رو…تجسم همه چیزه واقعا…

    بنده بعد از تجربه مشاغل نامناسب و انسانهای نامناسب طی سالهای متمادی و بصورت الگوهای تکرار شونده که نشات گرفته

    از باورهای نامناسب بود، هم زمان با آشنایی و حضور در این سایت توحیدی (هر چند که اوایل خیلی فعال نبودم) سه ماه

    بیکار شدم و در اون سه ماه علاوه بر گوش دادن به صحبت های شما و کار کردن روی قرآن مدام کاری رو تجسم می کردم

    که الان در اون کار هستم اما خیلی خیلی بهتر… من قبلا در محیط هایی بودم که کاملا با آقایان کار میکردم و بسیار خشک

    بود و در اونها بسیار بعد نظارتی و سروقت بیا سر وقت برو بولد بود و بیشتر از اینکه به خروجی و نتیجه کار اهمیت بدن به

    حواشی اهمیت میدادن و من که روحیه لطیفی دارم در اون محیط ها خیلی اذیت میشدم..در بحث روابط هم مدام دچار

    تنش و درگیری بودم و اینقدر عذاب میکشیدم که صبح ها با رنج و ناراحتی سر کار میرفتم…

    من فقط اومدم کاری رو تجسم کردم که اولا بسیار موفق هستم و کارایی میکنم که مورد تحسین واقع میشم و همکار خانم دارم

    و روابط خوبی با همکارانم دارم و از طرف رئیس مورد تقدیر واقع میشم و در همین حد تجسم میکردم

    و خداوند بعد از سه ماه کار کردن و تجسم منو هدایت کرد به شغلی که در اون بسیار پیشرفت کردم و خیلی مطالب آموختم

    و شخصیتم خیلی رشد کرد… جایی که بهم خیلی اعتماد کردن و کارهایی رو که تاحالا انجام نداده بودم به درخواست خودم

    بهم سپردن و شخصیتم واقعا تغییر کرد…جایی که میهمانان خارجی میان و میرن…جایی که استخر و باشگاه داره…جایی که

    ساعت ورود و خروجش شناوره… جایی که برای بچه ها مهد داره…جایی که ویو به سمت خونه های ویلایی و طبیعت زیبا

    داره…جایی که کاملا اینجا ایزوله و تنها کار میکنم و مزاحمتی برام از سوی همکاران بوجود نمیاد…جایی که با همکارانت مثل

    اعضای خانواده صمیمی هستی و منی که هر جا مشغول بودم در بحث روابط کاری دچار مشکل میشدم با اینکه همیشه

    بهترین کار رو انجام میدادم و سبب رشد مجموعه میشدم اما بخاطر باورها درگیر موضوعات ناخواسته میشدم اومدم جایی که

    همه بهم احترام میزارن و حتی با رئیس اصلی که قبلا معاون وزیر بوده روابط صمیمی داریم و شوخی میکنیم!!

    تمام این پکیج در سه ماه تجسم و کار کردن صادقانه روی خودم به فضل خدا محقق شد… میخوام بگم به خودم و دوستان

    که همه چیز همینه که مدام ورودی مثبت به ذهنمون بدیم …چه از طریق ورودی ها مثل تصاویر ویس و هر چیز دیگر…

    چه از طریق تجسم و تفکر … و وقتی که خیلی روی کنترل ذهن کار میکنیم همزمانی های زیادی اتفاق میفته که برای من هم

    اتفاق افتاد…ولی از جایی به بعد اون تعهد رو نداشتم و طبیعیه که شرایط ثابت نمیمونه و به لطف خدا دوباره شروع کردم و

    دارم روی خودم کار میکنم… برای همه آرزوی توفیق روز افزون دارم…

    وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ

    قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدْراً

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  5. -
    حسین و نرگس گفته:
    مدت عضویت: 1830 روز

    سلام خدمت شما دوست عزیز، باعث افتخاره و خداوند رو شاکرم که قلمی بودم به دست قدرتمند پروردگار تا این مطالب رو که به قلبم الهام کرد با شما بزرگوار به اشتراک بزارم، اگه خدا به بنده توفیق بده در آینده بیشتر خواهم نوشت و اول خودم در این کلاس میشینم و افتخار تلمذ دارم چرا که هیچیش از من نیست و خداوند بر این مدعا شاهده. موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: