live | استفاده آگاهانه از قدرت تجسم خلّاق

برای من، آگاهی های این live، یکی از متحول کننده ترین و تنظیم کننده ترین آگاهی ها بوده که مرا با خواسته ام در هماهنگی قرار داده و به سمت تحقق آن هدایت کرده است. وقتی به این live هدایت شدم و پای آگاهی های این فایل نشستم. آنقدر آگاهی های این فایل هدایت کننده بود، آنقدر اصل اساسی خلق شرایط دلخواه را به یادم می آورد و آنقدر فرکانس هایم را در جهت خواسته هایم تنظیم می کرد که تصمیم گرفتم این آگاهی ها را در سایت با شما دوستان عزیز به اشتراک بگذارم.


منابع مرتبط با این فایل: 

قدم دوم | دوره 12 قدم

دوره قانون آفرینش بخش 3 | قدرت تجسم خلاق

ما به عنوان انسان، از توان فیزیکی محدودی برخورداریم اما نیروی ذهنی بی انتهایی داریم. قدرت فیزیکی انسان از بسیاری از حیوانات کمتر است اما آنچه تفاوت اساسی بین انسان و سایر موجودات ایجاد کرده، قدرت خلق ذهنی این موجود است که توانایی ای بی انتهاست. توانایی که باعث شده انسان موجوداتی را به خدمت خود در بیاورد که از نظر قدرت فیزیکی، بارها و بارها از انسان قویتر هستند.

ما موجودات خالقی هستیم که با توانایی خلق شرایط زندگی خود به دنیا آمده ایم. منظور از توانایی خلق این است که ما می توانیم با جهت دهی آگاهانه افکارمان به سمت آنچه می خواهیم، فرکانس آن را به جهان ارسال کنیم و جهان نیز طبق قوانین بدون تغییر خداوند، اساس آن فرکانس را در تجربه زندگی ما بازتاب می دهد. متاسفانه ما اکثراً از این توانایی بر علیه خود و در جهت ناخواسته ها استفاده می کنیم یعنی ما اکثراً آنچه را در ذهن خود تجسم می کنیم که نمی خواهیم رخ دهد یا می ترسیم رخ دهد. همچنین افراد زیادی “تجسم” را با “توهم” اشتباه گرفته اند. این سوء برداشت درباره “قانون تجسم خلاق” باعث شده خیلی از ما به بهانه واقع بین بودن، این توانایی درونی نامحدود را دست نخورده باقی بگذاریم.

استفاده از قدرت تجسم خلاق به معنای یک گوشه نشستن و تجسم کردن نیست. زیرا ایمانی که عمل نیاورد، حرف مفت است. وقتی شما این نیروی درونی خلاق را با استفاده از “تجسم خواسته” فعال می کنی، قطعاً به ایده ها و راهکارهایی دسترسی پیدا می کنی که اجرای آنها و اقدام عملی در راستای آنها، خواسته مد نظر را از نظر فیزیکی وارد زندگی شما می کند. اما برای رسیدن به آن مرحله، اول باید به قول خداوند ایمان به غیب را در عمل اجرا کنی تا دسترسی شما به آن ایده ها باز شود. 

تجسم خلاق” یعنی جهت دهی آگاهانه افکار بر خواسته و تمرکز بر آن. منظور از تمرکز بر خواسته یعنی پروراندن هر فکری درباره آن خواسته در ذهن است که شما را درباره آن خواسته به احساس خوب، احساس امید، احساس اطمینان و یقین می رساند و در این احساس نگه می‌دارد. در واقع ریشه اصلی تجسم، ایمان به غیب است. یعنی ایمان به نتیجه ای که از نظر فرکانسی به آن باور داری با اینکه هنوز در تجربه فیزیکی شما ظاهر نشده است.

“تجسم خلاق” یعنی استفاده آگاهانه از قدرت افکار برای ارسال فرکانس خواسته به جهان. زیرا ما در جهانی زندگی می کنیم که به فرکانس های ما پاسخ می دهد. ارسال جنین جنسی از فرکانس، موجب می شود تا جهان راههای دسترسی به آن خواسته را برای ما باز کند و ما را در مدار دریافت آن خواسته قرار دهد. این یعنی هدایت.

بزرگترین مانع ذهنی ما در برابر دریافت خواسته هایمان این است که باور نداریم آن خواسته برای ما امکان پذیر است با اینکه با تمام وجود آن خواسته را می خواهیم. این باور ما را در مسیر خلاف جهت با خواسته قرار می دهد و به همین شکل، تمام تلاش های ما در مسیر خلاف جهت با خواسته، هرز می رود و تعجب می کنیم از اینکه چرا با وجود این همه تلاش، به خواسته خود نرسیده ایم. 

در واقع ذهن ما به خاطر باورهای محدودکننده‌، همیشه در برابر امکانِ داشتنِ خواسته ها مقاومت دارد. به همین دلیل نیز عمده تلاش هایش خصوصا در اولین قدم ها این است که با پر رنگ نشان دادن موانع پیش رو، ما را وادار به پذیرفتنِ محدودیت ها کند تا جایی که بی خیال آن خواسته شویم و برایش قدمی برنداریم. 

در چنین شرایط ذهنی، “تغییر ذهنیت” باید از “تجسم خلاق” شروع شود. زیرا از نظر منطقی شما برای تجسم، نیاز به امکانات بیرونی نداری، نیاز به صرف هزینه نداری، نیاز به اقدام فیزیکی نداری. کافیست کمی ایمان درونی ات را فعال کنی تا از عهده فعال کردن تجسم خلاق بر بیایی. اما در ادامه، خواهی دید که معجزاتی رخ می دهد و شرایط به نحوی تغییر می کند که صدها اقدام فیزیکی و امکانات مادّی، قدرت انجامش را نداشتند.

تجسم خلاق، وقتی طبق اصول قانون تجسم اجرا شود، قدرت نامحدود ذهنی ما را فعال می کند و آرام آرام با کم کردن مقاومت های ذهنی ما درباره داشتن آن خواسته، ایمانی را در وجود ما فعال می کند تا امکان پذیری آن خواسته را باور کنیم.

این باور، آرام آرام افکار ما را به سمت آن خواسته جهت دهی می کند و فرکانس های هماهنگ با خواسته را ارسال می کند و جهان در پاسخ به این جنس از فرکانس ها، دسترسی ما به ایده ها، راهکارها و فرصت هایی را باز می کند که اجرای آنها در نهایت خواسته ما را محقق می کند. به همین دلیل وقتی مهارت فعال کردن قدرت تجسم خلاق را می آموزی و آن را در مسیر خواسته ات به کار می بندی، این قدرت قطعا به شکل ایده ها، راهکارها، هدایت هایی‌‌ و دست هایی از طرف خداوند  در مسیر شما ظاهر می شود. سپس این نیرو به همان شکل که آن ایده ها و موقعیت ها را به سمت شما هدایت کرده، قدرت تشخیص این هدایت ها و جدی گرفتن آنها را نیز به شما می دهد و وقتی آنها را جدی می گیری و اقدامات عملی در راستای آنها را انجام میدهی،  آنوقت است که این نیروی ذهنی به ثمر می نشینند و در قالب خواسته تو در زندگی ات ظاهر می شود.

به طور خلاصه، تجسم خلاق یعنی توجه به خواسته ها؛ یعنی «جهت دهی آگاهانه به کانون توجه»، به منظور هم-مدار شدن با خواسته ها. به همین دلیل است که وقتی به تجسم یک موضوع ادامه می دهی‌، نشانه های از آن جنس خواسته در زندگی ات ظاهر می شود. زیرا تجسم خلاق، شما را وارد مدار آن خواسته کرده است. حالا تمام کار شما ماندن در این مدار است تا تجربه شما از دیدن نشانه ها تبدیل شود به زندگی با واقعیت آن خواسته. نقش تجسم خلاق، باورپذیر کردن یک خواسته برای ذهن است. زیرا ذهن ساخته شده تا شما را از کار بیهوده بر حذر دارد. بنابراین، تا وقتی ذهن موضوعی را امکان پذیر نداند، از هر ترفندی استفاده می کند تا مانع قدم برداشتن شما بشود. 

“تجسم خلاق”، با حذف مقاومت های ذهنی، فاصله فرکانسی میان شما و خواسته را کم می کند. وقتی ذهن در تخیل با آن خواسته زندگی می کند، آن را به عنوان واقعیت باور می کند زیرا سیستم ذهن به گونه ای است که بین خیال و واقعیت تفاوتی قائل نمی شود. در نتیجه، به خاطر این باور، دیگر در برابر امکان پذیر بودن آن خواسته، مقاومتی ندارد. در نتیجه، نه تنها در برابر ایده های الهامی شما درباره آن خواسته مقاومتی ندارد بلکه آنها را منطقی هم می داند. یعنی شما بوسیله تجسم خلاق، ذهن خود را مثل یک هوش مصنوعی تربیت میکنی برای باور کردن امکان پذیری یک خواسته و همدست شدن با هدایت های درونی ات. 

وقتی ذهن موضوعی را امکان پذیر بداند، آنوقت است که نه تنها در برابر اجرای ایده ها مقاومت نمی کند‌، بلکه نیروی جسمانی شما را نیز در مسیر هم جهت با خواسته، رهبری می کند، انگیزه هایت را تقویت می کند، عزمت را برای قدم برداشتن جزم می کند و قدم هایت را استحکام می بخشد چون به این نتیجه رسیده که تحقق این خواسته، برایش امکان پذیر است.

این منطق پشت “قانون تجسم خلاق” است. حالا که این مفاهیم را خوانده ای، حتماً ذهن شما تجربیاتی را به یادتان انداخته که چطور (آگاهانه یا ناآگاهانه) با تجسم خواسته هایت، آنها را از دل غیب در زندگی ات ظاهر کردی بی آنکه بدانی “چطور”!!!

بنابراین، واقعاً ارزش دارد که آگاهانه در راستای تحقق خواسته هایت، بخش مهمی از وقت و انرژی خود را صرف تمرین قانون تجسم خلاق کنی تا معجزاتش را در زندگی ات ببینی و به قول خداوند آسان شوی برای به آسانی رسیدن به خواسته هایت.

جلسه دوم از قدم دوم، اصول مهم درباره تجسم خلاق و استفاده آگاهانه از این قدرت ذهنی را به شما یاد می دهد

ضمن اینکه دوره قانون آفرینش | بخش سوم، مبحث تجسم خلاق را به صورت مفصل و کامل آموزش می دهد. شما در این بخش از دوره، گام به گام، اصول اجرای تجسم خلاق و شیوه بهره برداری از این قدرت درونی را در عمل یاد می گیری.

اطلاعات کامل درباره  محتوای آموزشی دوره قانون آفرینش بخش 3 | مبحث قدرت تجسم خلاق


منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.

سایر قسمت های live با استاد عباس منش

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | استفاده آگاهانه از قدرت تجسم خلّاق
    207MB
    44 دقیقه
  • فایل صوتی live | استفاده آگاهانه از قدرت تجسم خلّاق
    43MB
    44 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

732 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مهدیه وهبی» در این صفحه: 2
  1. -
    مهدیه وهبی گفته:
    مدت عضویت: 1821 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان

    بنام خداوند جان و خرد

    کزین برتر اندیشه برنگذرد

    سلام و درود به استاد عزیزم، مریم جان مهربانم و همه دوستان و عزیزان ِ هم خانواده ام در این خانه عشق و صفا و توحید

    میخوام از خودم بگم و از روندی که در طی زندگی ِ تکاملی ِ 53 ساله ام داشتم و تونستم با هدایت های خدای مهربان، زندگیم رو به زیبایی خلق کنم.

    اول از هرچیز بگم که این عکس پروفایلم توی سایت، برای همین اردیبهشت ماه 1403 هست، تله کابین رامسر و از چهره ام مشخصه که از سن واقعیم( در آستانه ی 54 سالگی)، خیییلی کمتر نشون میدم! :))

    و الحمدلله کاملا سالم و سلامت هستم، یعنی حتی قبلتر از عمل به قانون سلامتی؛ به سلامتی خودم اهمیت میدادم که با قانون سلامتی، این سلامتی جسم و روانم، تکمیل تر شد خدارو صدهزار مرتبه شکر

    خواستم با توجه به سنی که دارم و تجربه های بیشمار زندگیم در همه زمینه ای و اینکه سالهای زیادی هست که دارم روی خودم کار میکنم،( کاااااار میکنما نه که اَدا دربیارم)، مختصری از زندگیم بگم به صورت کاملا الهامی …

    در اصل میتونم بگم من از همون سن خیلی کم همیشه دوست داشتم بدونم چرا به این دنیا اومدم و چطور باید از دید خدا که خلقم کرده، رفتار کنم تا انسان خوبی بازم از دید خدا باشم،

    و با توجه به اینکه توی خانواده به شدت مذهبی بودم و اونا هنوزم هستن! خب باورهام خیلی ایراد داشت، ولی من همیشه رو به جلو حرکت میکردم و میتونم بگم مسیرم، رو به جلو و آهسته و پیوسته بود که از وقتی با استاد آشنا شدم( مرداد 99 در سن 50 سالگی) فهمیدم که من با این آهسته و پیوسته طی کردن مسیر از اول زندگیم و خصوصا از سال های 79 یا 80، در اصل تکاملم رو به خوبی طی کردم

    و خوشبختانه هیچ وقت حالت مسابقه و رقابت توی زندگیم با کسی نداشتم و یا حتی مقایسه و یا حتی عجله داشتن برای رسیدن به خواسته هام، که اگر هم بوده؛ خیلی کم بوده! و بیشتر با خودم بودم و از مسیر پشت سرم که طی میکردم راضی بودم.

    توی مسیر تقریبا 53 ساله ای که از زمان تولدم تا حالا داشتم، تضادهای بسیار بسیار بسیار زیادی هم داشتم که چشمگیرترینش، جدایی از همسر سابقم بعد از 26 سال زندگی مشترک با داشتن 3 پسر بود!!!! که البته بچه ها موقع جدایی من، بزرگ بودن و یکی شون هم ازدواج کرده بود و کوچیکه هم دانشجو شد همون سال!

    باید بگم مثل بقیه آدما، منم توی زندگیم خیلی جاها ترسیدم، نگران شدم، غمگین شدم، افسرده شدم، احساس تنهایی و بی پناهی کردم، داد و فریاد کردم، به هم ریختم، کم آوردم، زجر کشیدم، رنج و سختی کشیدم و …..

    ولی نگاه کلی که به پشت سرم و زندگیم میکنم میبینم؛ در خیلی از لحظاتش، حالم خوب بوده، شاد بودم و از زندگیم لذت بردم… (حتی ظاهرا با وجود عدم آگاهی نسبت به قوانین جهان هستی)

    به جرات میتونم بگم بعد از گفتگوهای خصوصی ام با خدای مهربانم، گفتگوهای هر لحظه و دائمی با هدایت های خاص و ناب و بینظیرش،( که البته این ارتباط با خالق و ربّ ِ رحمن و رحیمم، قشنگ ترین و زیباترین و آرامش بخش ترین لحظاتم در زندگیم بوده و هستن)

    ولی بعد از اونها، این لحظات قشنگ و زیبا رو، با بودن و لذت بردن و شادی کردن با بچه های عزیزم داشتم از ابتدای تولدشون و تا اکنون!! هرچند که فعلا از لحاظ فیزیکی ازشون دور هستم ولی به لحاظ عاطفی و ذهنی و روحی روانی بسیار نزدیک،،، که جزو قشنگ ترین و عاشقانه ترین و لذت بخش ترین لحظات عمرم محسوب میشه و همیشه بابت این تجربه گرانبها، شاکر خدای مهربانم هستم.

    ایمان دارم که قبل از اومدن به این جهان زیبا، حتما خودم این مسیر و این زندگی را برای بودن در دنیا انتخاب کردم، با همین کشور، همین پدر و مادر، همین فرزندان و …

    ولی مهم این بوده و هست که با این انتخاب هایی که قبل از تولد داشتم، چطور بتونم زندگی ِ دلخواهم را بسازم! یعنی برای ساختن زندگی دلخواهم، خداوند همه ابزارهای لازم را برای شروع و بعد هم ادامه دادن در اختیارم قرار داده و قرار خواهد داد!

    مهم، هنر ِ من برای خلق ِ این زندگی ِ زیباست!!!(نکته مهم)

    اگر بخوام از مسیری که طی کردم بگم، چندین کتاب میشه؛

    ولی خلاصه کوتاهی توی پروفایلم دارم که لایک و جام سبز هم از استاد عزیزم گرفته! میتونید اگه دوست داشتید یه نگاه بهش بندازید و ببینید که من آرام آرام و تکاملی جلو اومدم، یعنی از همون زندگی با شرایطی که داشتم شروع کردم به خوب کردن حال و احساسم، یعنی منتظر نموندم تا شرایط خوب بشه، بلکه از همون سالهای اولی که دیدم تضادها شروع شدن، قدم هام رو برداشتم ولی از اون محیط فرار نکردم!! این خیلی نکته مهمی هست توی مسیر تکاملی ِ رشد و خودش نشان از توحید داره و به نوعی شرک نورزیدن محسوب میشه!!!

    که کمتر کسی بهش توجه میکنه!!

    ناگفته نمونه که من 2 سال پیش، از جنوب؛ یه کم بالاتر:)) مهاجرت کردم به شمال، گیلان ِ سرسبز و زیبا

    البته من خییییلی تکاملی مهاجرت کردم، یعنی دو سال پیش برای چهارمین بار مهاجرت داشتم داخل همین ایران و این مهاجرت به گیلان چون سیر تکاملی ام رو طی کرده بودم، خداروشکر بیشتر از 2 سال طول کشیده با احساس رضایت درونی که دارم…

    مهاجرت های قبلی ام از شهری که توش دنیا اومدم و تا 46 سالگی توی اون زندگی کردم به این صورت بود که، بعد از جدایی از همسر سابقم، تنهایی مهاجرت کردم اول به اصفهان؛

    10 ماه اصفهان بودم، بعد 4 ماه شمال، بعد 4 ماه قشم، بعد 4 ماه تهران، بعد برگشتم شهر خودم و 2 سال ظاهرا اونجا موندم ولی توی اون 2 سال، بیشترش توی سفر بودم و تقریبا بیشتر استان ها و شهرهای ایران رو سفر کردم از خطه شمالی تا خطه جنوبی، از شرق تا غرب و مرکز کشور و ….

    و از دو سال و نیم پیش یعنی اسفند 1400 که به شمال مهاجرت کردم فعلا توی این 2 سال و خورده اینجا در استان سرسبز و زیبای گیلان، در یکی از زیباترین و قشنگ ترین مناطقش که نزدیک به دریا و جنگل هست، دارم زندگی میکنم

    و این خونه و زندگی رو خودم، آگاهانه و تجسم وار و با هدایت ِ بینظیر ِ خدای مهربانم خلق کردم ( که اگر بخوام ازش بگم باید صفحه ها پر کنم از هدایت های ناب و قدم به قدم ِ خداوند در خلق ِ این خونه و زندگی)

    و از زندگیم به شدت راضی هستم چون در 90 درصد به بالا در طول شبانه روز آرامم، آرامش دارم و حال جسمی و روحی و روانی بسیار عالی و خوبی دارم.

    از نظر مالی هم، منبع درآمدی دارم که از نوع رزقی هست که اون به دنبال من میاد و من براش تلاشی نمیکنم و زوری نمیزنم چرا که باورهای فراوانی ام رو تقریبا در موردش درست کردم، هرچند این باورهای ما که سالیان سال جور دیگری بودن یعنی شدیدا محدود کننده بودن، همراه با باور فقر و کمبود، همیشه باید در موردشون، حسابی روی خودمون کار کنیم وگرنه دوباره از جاهایی که شیطان راه نفوذ پیدا کنه وارد میشن و برگشتن دوباره، انرژی چندین برابر میطلبه!!!

    امیدوارم این داستان ِ تکاملی ِ زندگی ِ من، تونسته باشه بهتون یه الگو از کسی بده که یه مسیر طولانی ولی تکاملی رو طی کرده و الان در بیشتر لحظاتش، حالش با خودش، با درونش و با جهان ِ اطرافش خوبه و با خودش در صلحه!

    البته این صلح درونی رو، من آسون بدستش نیاوردم!

    چون باورام خیییلی ایراد داشتن، ولی برای عزیزانی که از سن کم شروع کردن، خیییییلی راحت تر میتونن با خودشون و دنیای اطرافشون به صلح برسن! که این “صلح درونی” یه شاه کلید هست در مسیر توحیدی!!!!! (ازش ساده نگذریم!!)

    زندگی؛ جشن باشکوه اما کوتاهی است که وقتی بهش دعوت شدیم؛ ما با عشق پذیرفتیم که به این جشن باشکوه بیاییم …

    پس دوست عزیزم

    بیا؛

    ساده بگیر!

    لبخند بزن!

    رها باش!

    و با فراغ بال؛

    بخند!

    برقص!

    بخون!

    شادی کن!

    و لذت ببر از این بزم باشکوه و زیبا ….

    که دنیا فقط با احساس و حال ِ خوب ِ تو، با تو میرقصه و شادی میکنه و تو رو سرشار میکنه از نعمت ها و قشنگی ها و زیبایی های بیشتر و بیشتر و بیشتر …..

    باید پارو نزد، وا داد

    باید دل رو به دریا داد

    خودش میبردت، هرجا دلش خواست

    به هرجا برد، بدون ساحل همونجاست

    استاد جان عزیزم، مریم جان مهربانم، دوستان و خانواده توحیدی ام،

    خییییییلی دوستون دارم و عاااشقانه عاااااشقتونم

    در پناه الله مهربان، همیشه سلامت، شاد، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشیم

    خدایا شکرت، خدایا صدهزار مرتبه شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 146 رای:
  2. -
    مهدیه وهبی گفته:
    مدت عضویت: 1821 روز

    سلام به زهره جان عزیزم

    دوست و هم خانواده گلم

    ازت ممنونم که برام نوشتی

    ازت ممنونم برای تحسین هایی که داشتی که نشان از درون پاک خودت هست

    بسیار خوشحالم که همگی مون اینجا هستیم که رشد کنیم و مرحله به مرحله و مدار به مدار، شخصیت درستی از خودمون بسازیم که شایسته اش هستیم و براش خلق شدیم

    دوست عزیزم

    قبل از اینکه بخوام توصیه یا تجربه ای از خودم براتون بگم، با توجه به ستاره های طلایی که در پروفایلتون دارین، نشون میده که در این اقیانوس آگاهی (سایت) فعال هستین و کاملا به گوهر ها و گنج هاش (آگاهی هاش) اشراف دارین

    پس یه پیشنهاد دوستانه بهتون میتونم بکنم و اون اینه که از دسته فایل های “در صلح بودن با خودمان” که در سایت هست و شامل 59 فایل بینظیر و فوق العاده میشه و فقط و فقط دُرّ و گوهر هست که از کلام استاد عزیز جاری میشه و سرشار هست از نکته های کاملا کاربردی میتونید استفاده کنید و به صورت عملی در زندگیتون به کار بگیرید و چه الگوی بینظیری غیر از استاد عزیز میتونیم داشته باشیم که خودشون عامل هستن به تمام چیزایی که بر زبانشون به صورت آگاهی جاری میشه

    من خودم ازشون استفاده کردم و نتیجه گرفتم

    اما اون نکته هایی که خودم از این اقیانوس آگاهی دریافت کردم و در زندگیم عملی کردم و ازش نتیجه گرفتم:

    صلح با خود، زمانی در ما نهادینه میشه که ما بتونیم احساسات ِ لحظه ای مون رو کنترل کنیم

    احساساتی مثل خشم، عصبانیت، حرص، حسد، طمع و …

    کلا شخصیت هایی که از بچگی آروم تر هستن، بیشتر با خودشون در صلح هستن، یعنی کمتر یا دیرتر عصبانی میشن، کمتر پرخاش میکنن، کمتر میخوان حرفشون رو به کرسی بنشونن و خیلی چیزایی که توی زندگی در تعامل با دیگران پیش میاد!

    ولی چون ما اکثریت در خانواده هایی بزرگ میشیم که برخوردهای مناسبی باهامون نمیشه، اکثرا خیلی احساسی و واکنشی برخورد میکنیم

    و در کل هرچی واکنش گراتر باشیم در تعامل با دیگران، یعنی کمتر با خودمون و جهان اطرافمون در صلح هستیم!

    قدم اول برای صلح درونی، کنترل احساسات و بعد هم کنترل ذهن هست و این تغییر، زمان میبره و تمرین میخواد!

    یعنی در طول روز ، هفته و ماه، حواسمون باشه که این واکنشی برخورد کردنمون رو کم کنیم و به خودمون پاداش بدیم برای هر کم شدن اون!

    یکی از نکات مهمی که توی مسیر زندگی باید حواسمون بهش باشه اینه که نخواهیم یه شبه به چیزی برسیم یا یه شبه شخصیت مون تغییر کنه!

    پس در وهله اول باید صبور باشیم و روند تکاملی رو در هر زمینه ای توی زندگی طی کنیم و عجله و شتاب نداشته باشیم!

    چون عجله از سمت شیطان هست!

    پس با صبر و حوصله و تکامل، مسیر زندگی رو طی کنیم

    تغییر شخصیت، همون قدری تکاملش برامون زمان میبره که روی خودمون کار کنیم و بستگی به این هم داره که چقدر از مسیر اصلی و درست دور باشیم! که مسلما زمان بیشتری میطلبه تا به مسیر اصلی و درست برگردیم!

    هرچی شخصیت داغون تر، تغییرش کمی سخت تر و زمان برتر میشه!

    ولی نباید ناامید بشیم!

    کلا در مسیر زندگی، همیشه نجواهای شیطان به صورت عجله، ترس، ناامیدی سراغمون میاد!

    ولی ما هم باید زرنگ باشیم و مچش رو بگیریم و ازش رودست نخوریم!

    چون خدا خودش توی قرآن بهمون وعده داده و به شیطان گفته که تو بر بندگان من تسلطی نداری!

    پس تا زمانی که بندگی خدا رو بکنیم، شیطان دسترسیش به ما سخته!

    و ما با ایمان و بندگی ِ خدا، میتونیم به مسیر درست ادامه بدیم و شخصیت درستی از خودمون به عنوان بنده خدا بسازیم

    و این تنها رسالت و مسئولیت ما توی این جهان مادی هست که براش پذیرفتیم به این دنیا بیایم!!

    “تحویل گرفتن ِ بذر و دانه ی وجودی مون با تولدمون در این جهان و پذیرفتنش و تبدیل کردنش به شخصیتی که فقط بنده خدا باشه و فقط بندگی اونو بکنه و عبور از این مرحله و ورود به دنیای دیگر”

    اِیَّاکَ نَعبُدُ

    وَ اِیَّاکَ نَستَعیِن

    اِهدِنَاالصِّرَاطَ المُستَقیِم

    صِرَاطَ الَّذیِنَ اَنعَمتَ عَلَیهِم

    غَیرِالمَغضوُبِ عَلَیهِم

    وَلَاالضَّالّیِن

    خدای رحمن و رحیمم

    خدای بخشنده و مهربانم

    تنها و فقط تو را عبادت و بندگی میکنیم

    و تنها و فقط از تو کمک و یاری و استعانت میخواهیم

    ما را به راه، مسیر و مدار راست، درست، مناسب، هموار، راحت و آسان هدایت کن

    راه، مسیر و مدار کسانی که در نتیجه ی اعمال و رفتار و شخصیت درست و مناسب شون، متنعم و سرشارشون میکنی از نعمت و ثروت و برکت و فراوانی و حال خوب

    نه کسانی که باعث میشن خشم و غضب تو و سیستم و مشیت تو بر علیه اونها برانگیخته شود با اعمال و رفتار و شخصیت نامناسب و نادرست شون

    و نه گمراهان و گم شدگان از مسیر و مدار درست

    خدایا شکرت خدایا صدهزار مرتبه شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای: