live | استفاده آگاهانه از قدرت تجسم خلّاق

برای من، آگاهی های این live، یکی از متحول کننده ترین و تنظیم کننده ترین آگاهی ها بوده که مرا با خواسته ام در هماهنگی قرار داده و به سمت تحقق آن هدایت کرده است. وقتی به این live هدایت شدم و پای آگاهی های این فایل نشستم. آنقدر آگاهی های این فایل هدایت کننده بود، آنقدر اصل اساسی خلق شرایط دلخواه را به یادم می آورد و آنقدر فرکانس هایم را در جهت خواسته هایم تنظیم می کرد که تصمیم گرفتم این آگاهی ها را در سایت با شما دوستان عزیز به اشتراک بگذارم.


منابع مرتبط با این فایل: 

قدم دوم | دوره 12 قدم

دوره قانون آفرینش بخش 3 | قدرت تجسم خلاق

ما به عنوان انسان، از توان فیزیکی محدودی برخورداریم اما نیروی ذهنی بی انتهایی داریم. قدرت فیزیکی انسان از بسیاری از حیوانات کمتر است اما آنچه تفاوت اساسی بین انسان و سایر موجودات ایجاد کرده، قدرت خلق ذهنی این موجود است که توانایی ای بی انتهاست. توانایی که باعث شده انسان موجوداتی را به خدمت خود در بیاورد که از نظر قدرت فیزیکی، بارها و بارها از انسان قویتر هستند.

ما موجودات خالقی هستیم که با توانایی خلق شرایط زندگی خود به دنیا آمده ایم. منظور از توانایی خلق این است که ما می توانیم با جهت دهی آگاهانه افکارمان به سمت آنچه می خواهیم، فرکانس آن را به جهان ارسال کنیم و جهان نیز طبق قوانین بدون تغییر خداوند، اساس آن فرکانس را در تجربه زندگی ما بازتاب می دهد. متاسفانه ما اکثراً از این توانایی بر علیه خود و در جهت ناخواسته ها استفاده می کنیم یعنی ما اکثراً آنچه را در ذهن خود تجسم می کنیم که نمی خواهیم رخ دهد یا می ترسیم رخ دهد. همچنین افراد زیادی “تجسم” را با “توهم” اشتباه گرفته اند. این سوء برداشت درباره “قانون تجسم خلاق” باعث شده خیلی از ما به بهانه واقع بین بودن، این توانایی درونی نامحدود را دست نخورده باقی بگذاریم.

استفاده از قدرت تجسم خلاق به معنای یک گوشه نشستن و تجسم کردن نیست. زیرا ایمانی که عمل نیاورد، حرف مفت است. وقتی شما این نیروی درونی خلاق را با استفاده از “تجسم خواسته” فعال می کنی، قطعاً به ایده ها و راهکارهایی دسترسی پیدا می کنی که اجرای آنها و اقدام عملی در راستای آنها، خواسته مد نظر را از نظر فیزیکی وارد زندگی شما می کند. اما برای رسیدن به آن مرحله، اول باید به قول خداوند ایمان به غیب را در عمل اجرا کنی تا دسترسی شما به آن ایده ها باز شود. 

تجسم خلاق” یعنی جهت دهی آگاهانه افکار بر خواسته و تمرکز بر آن. منظور از تمرکز بر خواسته یعنی پروراندن هر فکری درباره آن خواسته در ذهن است که شما را درباره آن خواسته به احساس خوب، احساس امید، احساس اطمینان و یقین می رساند و در این احساس نگه می‌دارد. در واقع ریشه اصلی تجسم، ایمان به غیب است. یعنی ایمان به نتیجه ای که از نظر فرکانسی به آن باور داری با اینکه هنوز در تجربه فیزیکی شما ظاهر نشده است.

“تجسم خلاق” یعنی استفاده آگاهانه از قدرت افکار برای ارسال فرکانس خواسته به جهان. زیرا ما در جهانی زندگی می کنیم که به فرکانس های ما پاسخ می دهد. ارسال جنین جنسی از فرکانس، موجب می شود تا جهان راههای دسترسی به آن خواسته را برای ما باز کند و ما را در مدار دریافت آن خواسته قرار دهد. این یعنی هدایت.

بزرگترین مانع ذهنی ما در برابر دریافت خواسته هایمان این است که باور نداریم آن خواسته برای ما امکان پذیر است با اینکه با تمام وجود آن خواسته را می خواهیم. این باور ما را در مسیر خلاف جهت با خواسته قرار می دهد و به همین شکل، تمام تلاش های ما در مسیر خلاف جهت با خواسته، هرز می رود و تعجب می کنیم از اینکه چرا با وجود این همه تلاش، به خواسته خود نرسیده ایم. 

در واقع ذهن ما به خاطر باورهای محدودکننده‌، همیشه در برابر امکانِ داشتنِ خواسته ها مقاومت دارد. به همین دلیل نیز عمده تلاش هایش خصوصا در اولین قدم ها این است که با پر رنگ نشان دادن موانع پیش رو، ما را وادار به پذیرفتنِ محدودیت ها کند تا جایی که بی خیال آن خواسته شویم و برایش قدمی برنداریم. 

در چنین شرایط ذهنی، “تغییر ذهنیت” باید از “تجسم خلاق” شروع شود. زیرا از نظر منطقی شما برای تجسم، نیاز به امکانات بیرونی نداری، نیاز به صرف هزینه نداری، نیاز به اقدام فیزیکی نداری. کافیست کمی ایمان درونی ات را فعال کنی تا از عهده فعال کردن تجسم خلاق بر بیایی. اما در ادامه، خواهی دید که معجزاتی رخ می دهد و شرایط به نحوی تغییر می کند که صدها اقدام فیزیکی و امکانات مادّی، قدرت انجامش را نداشتند.

تجسم خلاق، وقتی طبق اصول قانون تجسم اجرا شود، قدرت نامحدود ذهنی ما را فعال می کند و آرام آرام با کم کردن مقاومت های ذهنی ما درباره داشتن آن خواسته، ایمانی را در وجود ما فعال می کند تا امکان پذیری آن خواسته را باور کنیم.

این باور، آرام آرام افکار ما را به سمت آن خواسته جهت دهی می کند و فرکانس های هماهنگ با خواسته را ارسال می کند و جهان در پاسخ به این جنس از فرکانس ها، دسترسی ما به ایده ها، راهکارها و فرصت هایی را باز می کند که اجرای آنها در نهایت خواسته ما را محقق می کند. به همین دلیل وقتی مهارت فعال کردن قدرت تجسم خلاق را می آموزی و آن را در مسیر خواسته ات به کار می بندی، این قدرت قطعا به شکل ایده ها، راهکارها، هدایت هایی‌‌ و دست هایی از طرف خداوند  در مسیر شما ظاهر می شود. سپس این نیرو به همان شکل که آن ایده ها و موقعیت ها را به سمت شما هدایت کرده، قدرت تشخیص این هدایت ها و جدی گرفتن آنها را نیز به شما می دهد و وقتی آنها را جدی می گیری و اقدامات عملی در راستای آنها را انجام میدهی،  آنوقت است که این نیروی ذهنی به ثمر می نشینند و در قالب خواسته تو در زندگی ات ظاهر می شود.

به طور خلاصه، تجسم خلاق یعنی توجه به خواسته ها؛ یعنی «جهت دهی آگاهانه به کانون توجه»، به منظور هم-مدار شدن با خواسته ها. به همین دلیل است که وقتی به تجسم یک موضوع ادامه می دهی‌، نشانه های از آن جنس خواسته در زندگی ات ظاهر می شود. زیرا تجسم خلاق، شما را وارد مدار آن خواسته کرده است. حالا تمام کار شما ماندن در این مدار است تا تجربه شما از دیدن نشانه ها تبدیل شود به زندگی با واقعیت آن خواسته. نقش تجسم خلاق، باورپذیر کردن یک خواسته برای ذهن است. زیرا ذهن ساخته شده تا شما را از کار بیهوده بر حذر دارد. بنابراین، تا وقتی ذهن موضوعی را امکان پذیر نداند، از هر ترفندی استفاده می کند تا مانع قدم برداشتن شما بشود. 

“تجسم خلاق”، با حذف مقاومت های ذهنی، فاصله فرکانسی میان شما و خواسته را کم می کند. وقتی ذهن در تخیل با آن خواسته زندگی می کند، آن را به عنوان واقعیت باور می کند زیرا سیستم ذهن به گونه ای است که بین خیال و واقعیت تفاوتی قائل نمی شود. در نتیجه، به خاطر این باور، دیگر در برابر امکان پذیر بودن آن خواسته، مقاومتی ندارد. در نتیجه، نه تنها در برابر ایده های الهامی شما درباره آن خواسته مقاومتی ندارد بلکه آنها را منطقی هم می داند. یعنی شما بوسیله تجسم خلاق، ذهن خود را مثل یک هوش مصنوعی تربیت میکنی برای باور کردن امکان پذیری یک خواسته و همدست شدن با هدایت های درونی ات. 

وقتی ذهن موضوعی را امکان پذیر بداند، آنوقت است که نه تنها در برابر اجرای ایده ها مقاومت نمی کند‌، بلکه نیروی جسمانی شما را نیز در مسیر هم جهت با خواسته، رهبری می کند، انگیزه هایت را تقویت می کند، عزمت را برای قدم برداشتن جزم می کند و قدم هایت را استحکام می بخشد چون به این نتیجه رسیده که تحقق این خواسته، برایش امکان پذیر است.

این منطق پشت “قانون تجسم خلاق” است. حالا که این مفاهیم را خوانده ای، حتماً ذهن شما تجربیاتی را به یادتان انداخته که چطور (آگاهانه یا ناآگاهانه) با تجسم خواسته هایت، آنها را از دل غیب در زندگی ات ظاهر کردی بی آنکه بدانی “چطور”!!!

بنابراین، واقعاً ارزش دارد که آگاهانه در راستای تحقق خواسته هایت، بخش مهمی از وقت و انرژی خود را صرف تمرین قانون تجسم خلاق کنی تا معجزاتش را در زندگی ات ببینی و به قول خداوند آسان شوی برای به آسانی رسیدن به خواسته هایت.

جلسه دوم از قدم دوم، اصول مهم درباره تجسم خلاق و استفاده آگاهانه از این قدرت ذهنی را به شما یاد می دهد

ضمن اینکه دوره قانون آفرینش | بخش سوم، مبحث تجسم خلاق را به صورت مفصل و کامل آموزش می دهد. شما در این بخش از دوره، گام به گام، اصول اجرای تجسم خلاق و شیوه بهره برداری از این قدرت درونی را در عمل یاد می گیری.

اطلاعات کامل درباره  محتوای آموزشی دوره قانون آفرینش بخش 3 | مبحث قدرت تجسم خلاق


منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.

سایر قسمت های live با استاد عباس منش

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | استفاده آگاهانه از قدرت تجسم خلّاق
    207MB
    44 دقیقه
  • فایل صوتی live | استفاده آگاهانه از قدرت تجسم خلّاق
    43MB
    44 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

732 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مهسا کریمی» در این صفحه: 1
  1. -
    مهسا کریمی گفته:
    مدت عضویت: 1671 روز

    بنامِ اللهِ یکتا

    سلام و درود خدمت استادِ درستکار و صادقم

    و مریم جانِ مسئولیت پذیر و پر تلاشم

    و دوستانِ هم فرکانسی ام

    استاد این لایو رو من امروز گوش دادم البته قبل تر ها هم فک میکنم گوش دادم، من از 16 سالگی بطور اتفاقی با یکی از ویدیو هاتون تو یوتیوب اشنا شدم و حدود 10 12 ساله ک در مسیرِ قانون جذب قدم گذاشتم پستی بلندی های زیادی رو طی کردم دوره های زیادی شرکت کردم با استاد های زیادی آشنا شدم اما در نهایت همیشه برگشتم به خونه ی خودم ک اینجا باشه پیش پدر ِ مهربانم استادِ هدایت شدم ک شما باشید، خیلی در رفت و آمدم یمدت خوب عمل میکنم یمدت کم کاری میکنم ولی لپ مطلبم اینه ک خدای مهربان و بزرگم همیشه به هر نحوی شده حتی با پیچوندن گوشم منو دوباره به مسیر درست هدایت کرده….

    استاد من خیلی فایلای شمارو گوش دادم و میدم فایل های هدیه، اگر بگم تو این چندسال تمام دوره های پولی شما ب ی نحوی به دستم رسیده دروغ نگفتم اما هیچوقت نتونستم قلبم رو راضی کنم ک محصولات پولی رو گوش بدم

    و خداروشاکرم که همیشه تو زندگیم از قلبم تبعیت کردم تا ذهن منطقی و نجوا گرم….

    راستش بخوام با خودم رو راست باشم میتونستم تو این مسیر یازده ساله خیلی موفق تر و عملگرا تر عمل کنم چون همیشه قلبم بهم میگفت مهسا تو میتونی خیلی موفق باشی تو میتونی خیلی به سطح و لول بالا برسی تو جنبه و پتانسیلش رو داری با تمام تضاد ها و تروماهایی ک از بچگی تا ب الان داشتم اما خودم در حق خودم کم لطفی کردم هزاران بار خدا من رو هدایت کرد ب مسیر درست اما زدم جاده خاکی حالا ک بهش فک میکنم کله زندگی من بر مبنای تجسم پیش رفته چه تجسم گفتاری چه نوشتاری چه تصویری…. زمانی ک کم سن تر بودم حدود 15 16 سالگی محال بود چیزی بخام و نشه فکر کنم و نشه حتی با همین تجسم تونستم از ی روستای کوچیک و فاقد امکانات بدون کلاس های انچنانی بدون مدیر و دبیر و مدارس پیشرفته در سن 18 سالگی در یکی از نامبر وان ترین دانشگاهای ایران قبول بشم که تو خاورمیانه هم دارای رتبه و اعتبارِ خاصیه، میتونسم با بهترین و با فرهنگ ترین افراد هم کلام و هم مسیر بشم دوستای خوبی جذب میکردم هدایای بسیار زیاد توجهه و احترام خاص عزت نفس بالایی داشتم همش بخاطر کنترل ذهن و تجسم شرایط دلخواهم بود اما رفته رفته ک زمان گذشت انگار با بالا رفتن سن من قدرت ذهنم هم در راستای تجسم منفی و خلق ناخواسته ها بزرگتر و پیشرفته میشد سخت از چیزی لذت میبردم سخت اعتماد میکردم غرغر میکردم گله و شکایت از نا عدالتی ها تجربه ی شکست های تلخ کم شدن عزت نفس از دست دادن دوستای سطح بالا هی ذهنم قدرت گرفت جوری ک تمام زندگیم رو تحت کنترل خودش گرفت و من شدم اسبه ذهنم ک ذهن سوار بر من شد و خوب ازم سواری گرفت و میگیره خودم شاهد این قضیه هستم ک هرموقع افسار ذهن ب دست من اومد چقد شرایطم تغییر کرد حالم خوب شد قلبم ارام بود ترسم کم میشد به خواستهام میرسیدم جذب چیزهای خوب داشتم که انشالله در دوره ی دوازده قدم بخش تجسم حتما ریز تر خواهم شد و بیشتر توضیح خاهم داد زمانی هم ک افسار من به دست ذهن اومد زندگیم به اخر رسید سیاهی و تاریکی مطلق

    چقد خداوند هربار ب نحوی با حرفی با تضادی

    با تجربه ای توسط شخصی منو میورد تو مسیر اما نهایت ی هفته یماه بعد اون دوباره همون آش و همون کاسه با اینک درونم قبول داشت مهسا میتونی همه چیو درست کنی بهتر کنی مهم تر از همه قلبتو اروم کنی اما ذهنت نمیزاره بازی در میاره توام وارد بازیش شدی اون توپو پاس کرده توام توپو گرفتی و داری پاسکاری میکنی و افتادی تو تله با اینک همه اینارو میدونستم اما نمیفهمیدم به درکش نمیرسیدم فقط میدونستم فایلای استادو میدونستم کامنتارو میدونستم اما ب فهمش و درکش نرسیده بودم به جونم نشسته بود…..

    میتونم بگم بزرگترین دشمن ما تو زندگی ذهن ماست اگر مداوم هرروز و هرساعت و هر ثانیه روش کار نکنیم بعد یمدت یجوری مسخش میشیم ک چشممون گوشمون قلبمون مهر میشه روزهای تکراری زندگی یکنواخت عمری ک فقط داره میگذره….

    منی ک یزمانی تو تجسم خلق خواسته ها استاد بودم الان مدال افتخار افرینی تو خلق ناخواسته ها دارم واقعا اعتراف میکنم که 11 12 سال هیچی از قانون متوجه نشدم اگرم شدم مقطعی بوده یمدت نتیجه گرفتم و بعد دوباره ذهنم زندگیمو ب بازی و اختیار گرفته…..

    استاد وقتی از تکامل حرف میزنی من الان میفهمم یعنی چی اینهمه سال گذشت با نتایج خورد و ریز ریز تا ب اینجا برسم من یماهه که واقعا دارم درک میکنم واقعا دارم میفهمم

    از هدایت شدن به سمت خرید دوره دوازده قدم بطور معجزه اسا بعد اینک کمی فهمیدم درک کردم ذهنو کنترل کنم رخ داد ک قضیش رو انشالله مفصله تو قدم اول کامنت خواهم گذاشت

    استاد من خدای توهم سازی سناریو سازی و داستان سازی هستم بقول شما بطور فول اچ دی فور کی انقد راجب اتفاقات زندگیم متوهمانه رفتار میکنم یعنی داغون ترین و خراب ترین و ترسناک ترین وجهه هر اتفاق رو میبینم و میسازم خدای بزرگ نمایی و اغراق هستم اونم در زمینه ی منفی ذهنمم حال میکنه میگه ایجان تغذیه تغذیه خوراکی خوراکی هرروز پروار تر و چاق تر و قوی تر میشه

    بعد گوش دادن و درک کردن فایل مسولیت پذیری گام اول خانه تکانی ذهن

    تازه فهمیدم ک بابا خودت خراب کردی تو قبلا انقد خوب عمل میکردی جذب میکردی چرا گند زدی یهو، چون ذهنم نجوا میکرد قانونی وجود نداره زیبایی وجود نداره واقعیت های زندگیتو و زندگی دیگران رو ببین تقدیر از قبل نوشته شده تو همینی خانوادت همینه قیافت همینه درک و شعورت همینه اتفاق های زندگیت همینه و چیزی غیر این نیست اوناییم ک دم از خوبی و خوشی و حال خوب و ثروت و… میزنن حالشون خوشه بهترین شرایط رو دارن از مردم بی خبرن از بطن جامعه بی خبرن….

    استاد باورت میشه من ته دلن میدونستم ک جذب چیه قانون چیه زندگیمو ک مرور میکردم تیک های پازل ک کنار هم میزاشتم رد پای قانون میدیدم ولی ذهنم امان از ذهنم بدترین حالت هارو میگفت و نشون میداد و تجسم میکرد منم که شده بودم خره صاحبخونه

    تازه متوجه شدم ک ن بابا خودت خالقی

    خودت ب ذهنت بها دادی

    خودت خواستی ک شرایط نادلخواه تجربه کردی

    خودت به ذهن اجازه دادی

    خودت ازین بدبینی و ترس و تحقیر و نگرانی لذت میبردی

    وگرن کدوم تقدیر کدوم زندگیه از قبل نوشته شده خودم ارتعاش فرستادم خودم خراب کردم چه اگاهانه چه نااگاهانه مسولیت بپذیر

    استاد 4 روزه ک زندگی من انقد اوکی شده نمیگم 360‪ درجه تغیر کردم اما از وقتی مفهوم کنترل ذهن رو مسولیت پذیریو با جون و دل پذیرفتم و درک کردم دیروز برای 2 3 ساعت ذهنم خاموش خاموش بود ب خودم اومدم دیدم مهسا بهشتو تجربه کردی ارامشیو تجربه کردی ک بهتر از هر ثروت و پول خونه و ماشین و دوست و غیرس انقد خوشحالم که افسار ذهنم رو کمی فقط کمی تونستم من بدست بگیرم

    استاد تو همین 4 5 روز از یسری حواشی دور شدم مث اینک قبلا مدام درگیر چت و سوشال مدیا و گوشی و رفیق بازی و ادا بازی و دقیقا ضربه خوردن از ادما الان انگار وابستگیم کم شده کانالای اشغالی چتای اضافی دوستای مخربو حذف کردم سعی میکنم طول روز منطقی با ذهنم حرف بزنم و انگار مدارم یه درجه تغییر کرده و این تغییر باعث عوض شدن شرایط بیرونیم شده تنها شدم ولی تنهاییم زیباست

    یماه پیش وقتی با صمیمی ترین دوستم بحثمون شد و بی محلی و بی توجهی ها شروع شد با یه پیام ازش انقد سناریو سازی کردم تجسم سازی کردم انقد خودمو تحقیر کردم ک

    اون ادم 360‪ درجه تغییر کرد و بدو بدتر شد ادمی ک قبل اون انقد خونگرم و مهربون بود

    استاد دقیقا از یماه پیش ک من بع این تضاد برخوردم اصلا چشم و گوش و قلبم باز شد اومدم تو مسیر هدایت شدم سمت فایلایی ک لازم بود برام منجر ب خرید دوره ی دوازده قدم شد

    دوباره خدا برام چید چون درخاست کردم از خدا همون موقع ک یبار دگ کمکم کن تا زندگیو دگرگون کنم ک رو شخصیتم کار کنم که شروع کنم به خود شناسی و به خودآگاهی برسم و بله خداوند جواب داد

    استاد من الان دارم ذره ذره تکامل طی میکنم ذره ذره رو خودم رو ذهنم کار میکنم با اینک کمال گرام و همیشه خاستم همه چی صد باشه ولی انقد الان ازین نتایج ریز خوشحال و ارامم ک باور کمال گرایی داره کم رنگ میشه

    واقعا نباید ذهن رو دست کم گرفت باید مداوم رو خودت و ذهنت کار کنی نباید ی تایم ک نتیجه میگیری و گل و بلبل میشه همه چی بیخیال شی و فکنی که خب دیگ ذهن افتاده رو تجسم و توجهه به شرایط دلخواه و یبار کار کردن رو خودت مساوی با یه عمر زندگی راحته عمرا و ابدا اینجوری نیست

    دوستای فقط اراده کنید شروع کنید بسم الله بگید ذهنو کنترل کنید خواستهاتون تجسم کنید ورودی هاتون کنترل کنید کم کم و پله پله همه چی تغییر میکنه شاید خودتون متوجه نشید اما برآیند کلی مثبت خواهد بود

    پس مهسا یادت باشه اگر قبل تر ها خودت خالق زندگیت بودی ولی یجا قطع شده بدون مقصرش خودت بودی حالا چه اگاه چه نااگاه

    الان به این فهم و درک رسیدی که میتونی دوباره بهترین سناریو هارو برای خودت بچینی و ببینی و در نظر بگیری قدرتی که خداوندبرای خلق زندگی دلخواهت بهت داده دست کم نگیر

    یجوری قشنگ میشه همه چی که خودت تعجب میکنی چیشد ک اینجوری شد

    خودتون بسازید هرچی ک میخاین

    خدا هدایت میکنه

    خدا میارتمون تو مسیر

    ای خدا شکرت واسه این اگاهی

    زبونم قاصره دیگ نمیدونم چی بگم…..

    خدایا کمکم کن تو این مسیر ثابت قدم بمونم

    ممنون از توجهه همگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای: