برای من، آگاهی های این live، یکی از متحول کننده ترین و تنظیم کننده ترین آگاهی ها بوده که مرا با خواسته ام در هماهنگی قرار داده و به سمت تحقق آن هدایت کرده است. وقتی به این live هدایت شدم و پای آگاهی های این فایل نشستم. آنقدر آگاهی های این فایل هدایت کننده بود، آنقدر اصل اساسی خلق شرایط دلخواه را به یادم می آورد و آنقدر فرکانس هایم را در جهت خواسته هایم تنظیم می کرد که تصمیم گرفتم این آگاهی ها را در سایت با شما دوستان عزیز به اشتراک بگذارم.
منابع مرتبط با این فایل:
دوره قانون آفرینش بخش 3 | قدرت تجسم خلاق
ما به عنوان انسان، از توان فیزیکی محدودی برخورداریم اما نیروی ذهنی بی انتهایی داریم. قدرت فیزیکی انسان از بسیاری از حیوانات کمتر است اما آنچه تفاوت اساسی بین انسان و سایر موجودات ایجاد کرده، قدرت خلق ذهنی این موجود است که توانایی ای بی انتهاست. توانایی که باعث شده انسان موجوداتی را به خدمت خود در بیاورد که از نظر قدرت فیزیکی، بارها و بارها از انسان قویتر هستند.
ما موجودات خالقی هستیم که با توانایی خلق شرایط زندگی خود به دنیا آمده ایم. منظور از توانایی خلق این است که ما می توانیم با جهت دهی آگاهانه افکارمان به سمت آنچه می خواهیم، فرکانس آن را به جهان ارسال کنیم و جهان نیز طبق قوانین بدون تغییر خداوند، اساس آن فرکانس را در تجربه زندگی ما بازتاب می دهد. متاسفانه ما اکثراً از این توانایی بر علیه خود و در جهت ناخواسته ها استفاده می کنیم یعنی ما اکثراً آنچه را در ذهن خود تجسم می کنیم که نمی خواهیم رخ دهد یا می ترسیم رخ دهد. همچنین افراد زیادی “تجسم” را با “توهم” اشتباه گرفته اند. این سوء برداشت درباره “قانون تجسم خلاق” باعث شده خیلی از ما به بهانه واقع بین بودن، این توانایی درونی نامحدود را دست نخورده باقی بگذاریم.
استفاده از قدرت تجسم خلاق به معنای یک گوشه نشستن و تجسم کردن نیست. زیرا ایمانی که عمل نیاورد، حرف مفت است. وقتی شما این نیروی درونی خلاق را با استفاده از “تجسم خواسته” فعال می کنی، قطعاً به ایده ها و راهکارهایی دسترسی پیدا می کنی که اجرای آنها و اقدام عملی در راستای آنها، خواسته مد نظر را از نظر فیزیکی وارد زندگی شما می کند. اما برای رسیدن به آن مرحله، اول باید به قول خداوند ایمان به غیب را در عمل اجرا کنی تا دسترسی شما به آن ایده ها باز شود.
“تجسم خلاق” یعنی جهت دهی آگاهانه افکار بر خواسته و تمرکز بر آن. منظور از تمرکز بر خواسته یعنی پروراندن هر فکری درباره آن خواسته در ذهن است که شما را درباره آن خواسته به احساس خوب، احساس امید، احساس اطمینان و یقین می رساند و در این احساس نگه میدارد. در واقع ریشه اصلی تجسم، ایمان به غیب است. یعنی ایمان به نتیجه ای که از نظر فرکانسی به آن باور داری با اینکه هنوز در تجربه فیزیکی شما ظاهر نشده است.
“تجسم خلاق” یعنی استفاده آگاهانه از قدرت افکار برای ارسال فرکانس خواسته به جهان. زیرا ما در جهانی زندگی می کنیم که به فرکانس های ما پاسخ می دهد. ارسال جنین جنسی از فرکانس، موجب می شود تا جهان راههای دسترسی به آن خواسته را برای ما باز کند و ما را در مدار دریافت آن خواسته قرار دهد. این یعنی هدایت.
بزرگترین مانع ذهنی ما در برابر دریافت خواسته هایمان این است که باور نداریم آن خواسته برای ما امکان پذیر است با اینکه با تمام وجود آن خواسته را می خواهیم. این باور ما را در مسیر خلاف جهت با خواسته قرار می دهد و به همین شکل، تمام تلاش های ما در مسیر خلاف جهت با خواسته، هرز می رود و تعجب می کنیم از اینکه چرا با وجود این همه تلاش، به خواسته خود نرسیده ایم.
در واقع ذهن ما به خاطر باورهای محدودکننده، همیشه در برابر امکانِ داشتنِ خواسته ها مقاومت دارد. به همین دلیل نیز عمده تلاش هایش خصوصا در اولین قدم ها این است که با پر رنگ نشان دادن موانع پیش رو، ما را وادار به پذیرفتنِ محدودیت ها کند تا جایی که بی خیال آن خواسته شویم و برایش قدمی برنداریم.
در چنین شرایط ذهنی، “تغییر ذهنیت” باید از “تجسم خلاق” شروع شود. زیرا از نظر منطقی شما برای تجسم، نیاز به امکانات بیرونی نداری، نیاز به صرف هزینه نداری، نیاز به اقدام فیزیکی نداری. کافیست کمی ایمان درونی ات را فعال کنی تا از عهده فعال کردن تجسم خلاق بر بیایی. اما در ادامه، خواهی دید که معجزاتی رخ می دهد و شرایط به نحوی تغییر می کند که صدها اقدام فیزیکی و امکانات مادّی، قدرت انجامش را نداشتند.
تجسم خلاق، وقتی طبق اصول قانون تجسم اجرا شود، قدرت نامحدود ذهنی ما را فعال می کند و آرام آرام با کم کردن مقاومت های ذهنی ما درباره داشتن آن خواسته، ایمانی را در وجود ما فعال می کند تا امکان پذیری آن خواسته را باور کنیم.
این باور، آرام آرام افکار ما را به سمت آن خواسته جهت دهی می کند و فرکانس های هماهنگ با خواسته را ارسال می کند و جهان در پاسخ به این جنس از فرکانس ها، دسترسی ما به ایده ها، راهکارها و فرصت هایی را باز می کند که اجرای آنها در نهایت خواسته ما را محقق می کند. به همین دلیل وقتی مهارت فعال کردن قدرت تجسم خلاق را می آموزی و آن را در مسیر خواسته ات به کار می بندی، این قدرت قطعا به شکل ایده ها، راهکارها، هدایت هایی و دست هایی از طرف خداوند در مسیر شما ظاهر می شود. سپس این نیرو به همان شکل که آن ایده ها و موقعیت ها را به سمت شما هدایت کرده، قدرت تشخیص این هدایت ها و جدی گرفتن آنها را نیز به شما می دهد و وقتی آنها را جدی می گیری و اقدامات عملی در راستای آنها را انجام میدهی، آنوقت است که این نیروی ذهنی به ثمر می نشینند و در قالب خواسته تو در زندگی ات ظاهر می شود.
به طور خلاصه، تجسم خلاق یعنی توجه به خواسته ها؛ یعنی «جهت دهی آگاهانه به کانون توجه»، به منظور هم-مدار شدن با خواسته ها. به همین دلیل است که وقتی به تجسم یک موضوع ادامه می دهی، نشانه های از آن جنس خواسته در زندگی ات ظاهر می شود. زیرا تجسم خلاق، شما را وارد مدار آن خواسته کرده است. حالا تمام کار شما ماندن در این مدار است تا تجربه شما از دیدن نشانه ها تبدیل شود به زندگی با واقعیت آن خواسته. نقش تجسم خلاق، باورپذیر کردن یک خواسته برای ذهن است. زیرا ذهن ساخته شده تا شما را از کار بیهوده بر حذر دارد. بنابراین، تا وقتی ذهن موضوعی را امکان پذیر نداند، از هر ترفندی استفاده می کند تا مانع قدم برداشتن شما بشود.
“تجسم خلاق”، با حذف مقاومت های ذهنی، فاصله فرکانسی میان شما و خواسته را کم می کند. وقتی ذهن در تخیل با آن خواسته زندگی می کند، آن را به عنوان واقعیت باور می کند زیرا سیستم ذهن به گونه ای است که بین خیال و واقعیت تفاوتی قائل نمی شود. در نتیجه، به خاطر این باور، دیگر در برابر امکان پذیر بودن آن خواسته، مقاومتی ندارد. در نتیجه، نه تنها در برابر ایده های الهامی شما درباره آن خواسته مقاومتی ندارد بلکه آنها را منطقی هم می داند. یعنی شما بوسیله تجسم خلاق، ذهن خود را مثل یک هوش مصنوعی تربیت میکنی برای باور کردن امکان پذیری یک خواسته و همدست شدن با هدایت های درونی ات.
وقتی ذهن موضوعی را امکان پذیر بداند، آنوقت است که نه تنها در برابر اجرای ایده ها مقاومت نمی کند، بلکه نیروی جسمانی شما را نیز در مسیر هم جهت با خواسته، رهبری می کند، انگیزه هایت را تقویت می کند، عزمت را برای قدم برداشتن جزم می کند و قدم هایت را استحکام می بخشد چون به این نتیجه رسیده که تحقق این خواسته، برایش امکان پذیر است.
این منطق پشت “قانون تجسم خلاق” است. حالا که این مفاهیم را خوانده ای، حتماً ذهن شما تجربیاتی را به یادتان انداخته که چطور (آگاهانه یا ناآگاهانه) با تجسم خواسته هایت، آنها را از دل غیب در زندگی ات ظاهر کردی بی آنکه بدانی “چطور”!!!
بنابراین، واقعاً ارزش دارد که آگاهانه در راستای تحقق خواسته هایت، بخش مهمی از وقت و انرژی خود را صرف تمرین قانون تجسم خلاق کنی تا معجزاتش را در زندگی ات ببینی و به قول خداوند آسان شوی برای به آسانی رسیدن به خواسته هایت.
ضمن اینکه دوره قانون آفرینش | بخش سوم، مبحث تجسم خلاق را به صورت مفصل و کامل آموزش می دهد. شما در این بخش از دوره، گام به گام، اصول اجرای تجسم خلاق و شیوه بهره برداری از این قدرت درونی را در عمل یاد می گیری.
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره قانون آفرینش بخش 3 | مبحث قدرت تجسم خلاق
منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.
سایر قسمت های live با استاد عباس منش
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | استفاده آگاهانه از قدرت تجسم خلّاق207MB44 دقیقه
- فایل صوتی live | استفاده آگاهانه از قدرت تجسم خلّاق43MB44 دقیقه
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«وَالتِّینِ وَالزَّیْتُونِ» ؛ «وَطُورِ سِینِینَ» ؛ «وَهَٰذَا الْبَلَدِ الْأَمِینِ» ؛ «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ» ؛ «ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِینَ» ؛ «إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ» ؛ «فَمَا یُکَذِّبُکَ بَعْدُ بِالدِّینِ» ؛ «أَلَیْسَ اللَّهُ بِأَحْکَمِ الْحَاکِمِینَ»
(ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﺍﻧﺠﻴﺮ ﻭ ﺯﻳﺘﻮﻥ) ؛ (ﻭ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺳﻴﻨﺎ) ؛ (ﻭ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺷﻬﺮ امن) ؛ (ﻛﻪ ﻣﺎ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻧﻴﻜﻮﺗﺮﻳﻦ ﻧﻈﻢ ﻭ ﺍﻋﺘﺪﺍﻝ ﺁﻓﺮﻳﺪﻳﻢ) ؛ (ﺁﻥ ﮔﺎﻩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺴﺖ ﺗﺮﻳﻦِ ﭘَﺴﺘﺎﻥ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﺍﻧﺪﻳﻢ) ؛ (ﻣﮕﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ، ﭘﺲ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﺎﺩﺍﺷﻲ ﺑﻲ ﻣﻨﺖ ﻭ ﻫﻤﻴﺸﮕﻲ ﺍﺳﺖ) ؛ (ﭘﺲ ﭼﻪ ﭼﻴﺰﻱ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﺗﻜﺬﻳﺐ ﺩﻳﻦ ، ﻭﺍﻣﻰ ﺩﺍﺭﺩ؟) ؛ (ﺁﻳﺎ ﺧﺪﺍ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺩﺍﻭﺭﺍﻥ ﻧﻴﺴﺖ؟)
(سوره تین 1-8)
—————————————————————————
سلام خدای من. ازت متشکرم بخاطر بینهایت بودن قدرتت، بخاطر بینهایت بودن فضل و رحمت و نعمتت، ازت متشکرم بخاطر قوانین بدون تغییرت، ازت متشکرم که خودت رو بهم عطا کردی، ازت متشکرم که منو به بندگی پذیرفتی. ازت متشکرم خدای من بخاطر قانون پایستگی انرژی، اینکه انرژی هیچوقت از بین نمیره ولی همیشه میشه انرژی رو از حالتی به یه حالت دیگه تبدیل کرد. ازت متشکرم که انرژی افکار میتونه به واقعیت ها و تجربیات زندگی مون تبدیل بشه. «الحمدلله رب العالمین»
—————————————————————————
سلام و درود به استاد عباس منش عزیز و استاد شایسته بزرگوار و همه دوستان نازنینم.
خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر این فایل ارزشمند. از زیبایی های قوانین الهی اینه که این فایل باید پنج سال بمونه تا درست در این لحظه بیاد روی سایت.
مثل ماجرای چند سال توقف یوسف توی زندان که اگه دیر و زود میشد هیچوقت عزیز مصر نمیشد.
مثل توقف بنی اسرائیل پشت ساحل، که اگه کمی دیر و زود میشد هیچوقت نجات پیدا نمیکردن.
و مثل ده ها و صدها الگوی دیگه، نمونه اش استاد عباس منش خودمون و ماجرای سفارت آمریکا توی پاریس.
پس الان بهترین زمان و مکان و شرایط بود برای متنعم شدن از برکات و آگاهی های این فایل.
—————————————————————————
قدرت تجسم …
با اینکه زیاد ازش استفاده میکنم ولی حس میکنم هنوز هیچی ازش نمیدونم و حرف چندانی برای گفتن ندارم.
بارها و بارها و بارها ازش استفاده کردم، چه مثبت و چه منفی.
بارها توی زمینه منفی ازش استفاده کردم و بقول شعر مولانا «بس دعاها که خلاف است و هلاک؛ کز کرم می نشنود یزدان پاک ؛ شکر ایزد کآن دعا مردود شد ؛ ما ضرر پنداشتیم آن سود شد» یه وقتایی تجسماتم منفیه و در 99٪ موارد تجسمات منفی محقق نمیشه بخاطر فضل و رحمت و قوانین الهی. چون مثل شنا کردن خلاف رودخانه ست، خیلی باید تقلا کنی تا جلو بری.
ولی خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر انرژی مثبت، بخاطر نعمت تجسمات مثبت؛ وقتایی که یه ذره تجسم مثبت انجام میدی، عین پارو زدن در مسیر رودخانه است. یه پارو میزنی 5٪ شتاب میگیری 95٪ دیگه رو رودخانه به پیش میبره. چرا … چون همه قوانین الهی ، جریان هدایت ، فضل و رحمت خداوند بر اساس گسترش خیر و نیکی و پاکی و انرژی مثبت بنا گذاشته شده.
چون اساس جهان بر گسترش انرژی مثبته، بقول استاد عباس منش که صدها بار توی دوره دوازده قدم میگه :«طبیعیش اینه ما به خواسته هامون برسیم ، آقا طبیعیش اینه چرخ زندگی مون روان باشه ، طبیعیش اینه نعمت و ثروت به زندگی مون بیاد، طبیعیش اینه»
یه مثال منفی بزنم یه مثال مثبت…
یبار توی پرواز بودم و هواپیما بخاطر رد شدن از روی مناطق کوهستانی یه ذره دچار تکون های خفیف شد. حال من که میدونم علت این تکون خوردنها چیه، بهش میگن جریانات ترمال، (همون گرمایی توی ظهر تابستون از روی آسفالت داغ بلند میشه؛ کوهها بخاطر تفاوت زاویه شون نسبت به تابش خورشید جریانات ترمال دارن، چون نقاط سرد و گرم هوا تراکم مولکولی متفاوتی دارن یه ذره ارتعاش ایجاد میکنه) مثل رد شدن ماشین از روی جاده خاکی. هیچ خطری نداره… ولی من با جزئیات هر چه تمامتر کنده شدن موتورها و خاموش شدن برق کابین، باز شدن ماسکها و پیچ خوردن هواپیما و پرت شدن مسافرها و شکسته شدن بدنه هواپیما و بیهوش شدن خودم و لحظه برخورد با زمین رو تجسم میکردم، با اینکه میدونستم این اتفاق نمیافته ولی داشتم تجسم میکردم اگه بخوایم سقوط کنیم اینجوری سقوط میکنیم. خدا رو صد هزار مرتبه شکر که ده پونزده دقیقه بعدش هواپیما به سلامت روی باند نشست وگرنه من مسبب کشته شدن همه مسافرا بودم (خخخخ) اون موقع قوانین رو نمیدونستم ولی شنیده بودم تجسم ذهنی میتونه باعث بروز اتفاقات بشه. خدایا واقعاً شکرت که در اکثر مواقع تجسمات منفی کار نمیکنه.
و اما تجسمات مثبت… ما یه سری مطالبات مالی از شرکت داشتیم که بقیه خیلی براش تقلا میکردن و به صد نفر زنگ میزدن، و امروز فردا میکردن که فلانی گفته آخر هفته واریز میشه ، فلانی گفته اول ماه قراره واریز بشه، فلان رییس ، فلان نماینده، فلان آبدارچی خبر موثق داره… من بیخیال بودم میگفتم خداوند در بهترین زمان برام انجامش میده.
بقیه درگیر شایعات بودن، من بیخیال بودم. این سری همکارا میگفتن ماجرا به کلی کنسل شده، ولی من تجسم کردم که sms واریز به حساب برام اومده و دارم خدا رو شکر میکنم که خدایا ممنونم که برام انجامش دادی. چند روز بعدش تجسم من محقق شد.
یا موضوعات مثبت دیگه ای که تجسم کردم و محقق شد. یکیش زمانی بود که هدایت شدم به شروع دوره دوازده قدم ، یادمه تجسم میکردم دوره دوازده قدم رو تهیه کردم و دارم کار میکنم و مخصوصاً یه دفتر هم براش گرفته بودم و صفحه اولش نوشته بودم «دوره دوازده قدم» ، تاریخ زده بودم و نوشته بودم coming soon یعنی بزودی شروع میشه. و کمتر از یک هفته بعد دوره رو شروع کردم. یا مواردی دیگه توی محل کار یا برخورد افراد ، یا تجربه یه سری موضوعات؛
واضح ترین و پر تکرار ترینش تمرین ستاره قطبیه، که هر روز اول صبح خواسته هام رو میخوام و اونهایی رو که بهتر و با احساس مثبت تری تجسم میکنم همونها محقق میشه.
خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر قوانین بدون تغییرش. امیدوارم بتونم بیشتر کنترل ذهن کنم و بیشتر و بهتر درخواست هام رو محقق کنم. و خدایی که همواره در حال اجابت درخواست درخواست کنندگانه.
—————————————————————————
مولانا میگه :
«دم به دم از آسمان میآیدت ؛ آب و آتش رزق میافزایدت»
«گر ترا آنجا برد نبود عجب ؛ منگر اندر عجز و بنگر در طلب»
«کین طلب در تو گروگان خداست ؛ زان که هر طالب به مطلوبی سزاست»
«جهد کن تا این طلب افزون شود ؛ تا دلت زین چاه تن بیرون شود»
یه وقتایی یه تجسماتی در ذهن ما جاری میشه، خیلی راحت و بی تقلا، خیلی روان، با تصاویر واضح ، چندین بار تکرار میشه حتی اونقدر واضح که به خوابمون هم میاد (من بارها تجربه اش کردم)، یه کلیپ میدیدم از آقای الهی قمشه ای که این شعر مولانا رو میخوند «کین طلب در تو گروگان خداست ؛ زان که هر طالب به مطلوبی سزاست» و میگفت «آرزو دلیل بر استعداده، آرزو سند حقانیت ماست ، هیچ کسی آرزویی نمیکنه که با استعداد های درونیش در تضاد باشه، هر کس هر آرزویی میگه برآورده میشه» آدمها به فراخور استعدادهای درونیشون آرزو میکنن.
و به نظرم آدمها به فراخور استعدادها و باورهای درونی و آرزو هاشون تجسم (مثبت) میکنن. مخصوصاً اون تجسماتی که خیلی روان و راحت به ذهنمون جاری میشه. خدا میدونه اگر کمی آگاهانه تر بتونم از این قدرت و امانت و قانون الهی استفاده کنم چه درهایی از نعمتها و شادی ها و آرامش ها و ثروتها که به زندگیم باز میشه.
—————————————————————————
«وَهُوَ اللَّهُ فِی السَّمَاوَاتِ وَفِی الْأَرْضِ یَعْلَمُ سِرَّکُمْ وَجَهْرَکُمْ وَیَعْلَمُ مَا تَکْسِبُونَ»
(ﻭ ﺍﻭ الله ست ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ، ﻛﻪ ﻧﻬﺎﻥ ﻭ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻣﻰﺩﺍﻧﺪ ، ﻭ ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﻰﺁﻭﺭﻳﺪ ، ﺁﮔﺎﻩ ﺍﺳﺖ .(٣ انعام)
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«یَا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَکُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ»
ﺍﻱ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺁﺩم؛ ﺩﺭ ﻫﺮ ﻣﺴﺠﺪﻱ ، ﺁﺭﺍﻳﺶ ﻭ ﺯﻳﻨﺖِ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﮔﻴﺮﻳﺪ، ﻭ ﺑﺨﻮﺭﻳﺪ ﻭ ﺑﻴﺎﺷﺎﻣﻴﺪ ﻭ ﺍﺳﺮﺍﻑ ﻧﻜﻨﻴﺪ؛ ﺯﻳﺮﺍ ﺧﺪﺍ ﺍﺳﺮﺍﻑ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ (٣١)
«قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا خَالِصَهً یَوْمَ الْقِیَامَهِ کَذَٰلِکَ نُفَصِّلُ الْآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ»
ﺑﮕﻮ: ﺯﻳﻨﺖ ﻫﺎﻱ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺭﻭﺯﻱ ﻫﺎﻱ ﭘﺎﻛﻴﺰﻩ ﺍﻱ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺶ ﭘﺪﻳﺪ ﺁﻭﺭﺩ ، ﭼﻪ ﻛﺴﻲ ﺣﺮﺍم ﻛﺮﺩﻩ؟! ﺑﮕﻮ : ﺍﻳﻦ [ ﺯﻳﻨﺘﻬﺎ ﻭ ﺭﻭﺯﻱ ﻫﺎﻱ ﭘﺎﻛﻴﺰﻩ ] ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ [ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﻏﻴﺮ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﺑﻬﺮﻩ ﻭﺭﻱ ﺷﺮﻳﻜﻨﺪ ، ﻭﻟﻲ ] ﺩﺭ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﻓﻘﻂ ﻭﻳﮋﻩ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﺍﺳﺖ ; ﻣﺎ ﺍﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺁﻳﺎﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﻛﻪ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﻨﺪ [ ﻭ ﺍﻫﻞ ﺩﺍﻧﺶ ﻭ ﺑﺼﻴﺮﺕ ﺍﻧﺪ ] ﺑﻴﺎﻥ ﻣﻰﻛﻨﻴﻢ .(٣٢)
(سوره اعراف)
—————————————————————————
سلام و درود فراوان به سعیده جان نورانی پروردگارم ؛ الهی که حال دلتون عالی عالی عالی و مثبت و توحیدی و نورانی باشه.
وقتی کامنت ها رو به ترتیب امتیاز چیدمان کردم دیدم سه تا کامنت برتر شمایی و رسول جان و فاطمه خانم.
بینهایت تحسینتون میکنم، این نشون دهنده ایمان بالای شماست به مسیر هدایت و تسلیم بودن و متعهد بودن برای رشد و پیشرفت. خدا رو صد هزار مرتبه شکر.
خب مثل همیشه کامنتت فوق العاده بود، و مثل همیشه تاپ امتیازات این فایل هستین. خدا رو صد هزار مرتبه شکر. خودت هم میدونی چیزی که امتیاز کامنت ها رو میاره بالا نه استفاده کردن از کلمات عجیب و غریبه، بلکه اتصال قلبیه به مدار توحید. بینهایت تحسینت میکنم بخاطر این اتصال قلبی.
ماجرای هم مدار شدن رسول جان و فاطمه خانم با شما خیلی برام جالب و جذابه که جهان چطوری آدم ها رو هم مدار میکنه. و این قانون که بعد فیزیکی و جغرافیایی آدمها اصلا مهم نیست، مدار فکری اونهاست که اونها رو هم مدار میکنه.
خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر قوانین بدون تغییرش.
چقدر آدم اطمینان خاطر پیدا میکنه که قوانین همیشه درست کار میکنن، و اگر قوانین الهی ثبات نداشت و متغییر بود. ما انسانها اگر هم نابود نشده بودیم قطعاً هنوز توی غار زندگی میکردیم و هیچ پیشرفت و دستاوردی نداشتیم.
راستشو بخوای هیچ حرفی برای گفتن نداشتم فقط حیفم اومد کامنتتو تحسین نکنم و این همه تعهد و ایمان رو یادآوری نکنم. اینکه چقدر برام الگو هستی.
—————————————————————————
توی سوره انبیاء داستانهای خیلی زیبایی از سرگذشت پیامبران الهی گفته شده و اینکه هر کدوم خدا رو به اندازه باورشون صدا میزدن و به اندازه باورشون درخواست میکردن و خدا هم به اندازه باور اونها بهشون نعمت و ثروت عطا میکرده.
توی این لحظه که دارم برات کامنت مینویسم قیمت بلیط هواپیما از عسلویه به تهران حدوداً سه میلیون خورده ای هست. ولی سلیمان توی زمان خودش همین مسیر رو به صورت رایگان و به صورت چارتر با باد طی میکرده ، شاید برای ما خنده دار و غیر قابل باور به نظر بیاد ولی توی قرآن میگه: «وَلِسُلَیْمَانَ الرِّیحَ عَاصِفَهً تَجْرِی بِأَمْرِهِ إِلَى الْأَرْضِ الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا وَکُنَّا بِکُلِّ شَیْءٍ عَالِمِینَ»
(ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ، ﺗﻨﺪﺑﺎﺩ ﺭﺍ ﺭﺍم ﻭ ﻣﺴﺨّﺮ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻧﺶ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺁﻥ ﺳﺮﺯﻣﻴﻨﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﺮﻛﺖ ﻧﻬﺎﺩﻳﻢ ، ﺣﺮﻛﺖ ﻣﻰﻛﺮﺩ ﻭ ﻣﺎ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ ﺩﺍﻧﺎﻳﻴﻢ (٨١)
ما وقتی میخوایم مثال یه چیز مفت و مجانی بزنیم میگیم مگه فلان چیز باد هواست ، یا مثلاً فلانی حرف مفت میزنه، حرف مفت که هزینه ندارد باد هواست… اگه در مدار توحید و بندگی خداوند باشی همین باد هوا میشه ابزار ثروت و قدرت. همین الان توربینهای بادی دارن برق تولید میکنن، دیگه این باور منطقی میشه که آره از باد هوا هم میشه ثروت خلق کرد.
«وَمِنَ الشَّیَاطِینِ مَن یَغُوصُونَ لَهُ وَیَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذَٰلِکَ وَکُنَّا لَهُمْ حَافِظِینَ»
(ﻭ ﺍﺯ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﻫﺎ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﺭﺍم ﻭ ﻣﺴﺨّﺮ ﺍﻭ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﻏﻮّﺍﺻﻲ ﻭ ﻛﺎﺭﻫﺎﻳﻲ ﻏﻴﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻰﺩﺍﺩﻧﺪ ، ﻭ ﻣﺎ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻮﺩﻳﻢ (٨٢)
این آیه رو ببین ، توی سوره یاسین خداوند میگه: «انسان مراقب باش شیطان رو بندگی نکنی، چون اون برای شما دشمن آشکاره» بعد نوبت به سلیمان که میرسه همون شیطان میشه عمله بنا و غواص اعماق دریا. چی این کارو میکنه ، توحید. توحید میتونه دشمنان انسان رو به خدمتش دربیاره. استاد بارها گفته یه عده ای قصد بدی کردن و ضربه زدن رو داشتن ولی هر کاری میکردن به نفع استاد تموم میشده. چند وقت پیش من خودم هم تجربه اش کردم. یه دوست عزیزی میخواست حال منو بگیره. منو توی وظایف شغلی روزانه آتشنشانی جابجا کرد، ولی خداوند منو گذاشت جای راحتتر. حالا به قدر ارزن ایمان و توحید من کجا، ایمان و توحید سلیمان نبی کجا…
خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر این آگاهی های توحیدی. بخاطر نعمت آیات قرآن. خداوند بزرگترین نعمتی که میتونست بهمون عطا کنه رو بهمون عطا کرده. خودش رو بهمون بخشیده. حالا هر چقدر ما تسلیم تر و خاضعتر باشیم بیشتر و بیشتر خدا رو دریافت میکنیم. مابقی چیزا زینت های زندگیه.
ازت متشکرم بخاطر کامنت ارزشمندت.
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشی و از بینهایت نور هدایت بهرمند باشی. همواره قلبت پر از نور خداوند باشه.
«فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«إِن تَکْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنکُمْ وَلَا یَرْضَىٰ لِعِبَادِهِ الْکُفْرَ وَإِن تَشْکُرُوا یَرْضَهُ لَکُمْ وَلَا تَزِرُ وَازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّکُم مَّرْجِعُکُمْ فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ»
ﺍﮔﺮ ﻛﺎﻓﺮ ﺷﻮﻳﺪ [ﺯﻳﺎﻧﻲ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻧﻤﻰﺭﺳﺎﻧﻴﺪ، ﺯﻳﺮﺍ] ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﻲ ﻧﻴﺎﺯ ﺍﺳﺖ ، ﻭ ﻛﻔﺮ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺶ ﻧﻤﻰﭘﺴﻨﺪﺩ؛ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺳﭙﺎﺱ ﮔﺰﺍﺭﻱ ﻛﻨﻴﺪ، ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﻣﻰﭘﺴﻨﺪﺩ. ﻭ ﻫﻴﭻ ﺳﻨﮕﻴﻦ ﺑﺎﺭﻱ، ﺑﺎﺭ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺭﺍ ﺑﺮﻧﻤﻰﺩﺍﺭﺩ. ﺳﭙﺲ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺗﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ، ﻭ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ[همواره] ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻰﺩﺍﺩﻳﺪ، ﺁﮔﺎﻩ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻛﺮﺩ؛ ﺯﻳﺮﺍ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺍﺳﺮﺍﺭ ﺳﻴﻨﻪ ﻫﺎ ﺩﺍﻧﺎﺳﺖ (٧ زمر)
——————————————————————
سلام و درود به شما سارا خانم امیدوارم که حالتون عالی باشه و همواره به خداوند وصل باشید.
کامنت تون خیلی عالی بود. و البته جریان هدایت که دیگه اصلا برام مایه شگفتی و تعجب نیست، یه وقتایی ذهنم میگه طبیعیش اینه که همینجوری هدایت بشیم. شما به آیه ای هدایت شدی و دوباره سعیده جان همون آیه رو فرستاده براتون.
یه سوالی از سعیده جان پرسیده بودین که چرا «ال» قبل از «رزاق» مهمه، از خداوند هدایت میخوام بتونم یه جوابی به اندازه ظرف وجودم براش بنویسم.
توی زبان انگلیسی یه حرف تعریف the داریم.
وقتی میگیم
Give me a book یا وقتی میگیم Give me the book
این the یه حرف تعریفه که مشخص میکنه نه هر کتابی اون کتابه رو بده ، همون کتابی که منم میدونم شما هم میدونی کدومه. پس یه جورایی تعریفش کردیم و مشخصش کردیم از بین همه کتابهای موجود اون کتابه رو منظورمه.
توی قرآن یه آیه ای هست که میگه وقتی خداوند به همه موجودات و زمین و آسمانها و کوه ها امانتش رو عرضه داشت هیچ کدوم نتونستن امانت الهی رو بر عهده بگیرن. ولی انسان پذیرفت که امانتدار خداوند باشه، این امانت چی بود؟ این امانت این بود که انسان تجلیگاه صفات خداوند باشه روی زمین. یعنی قطره ای از اقیانوس بیکران خداوند باشه. یعنی از هر ویژگی و صفت خداوند یه ذره اش در وجود انسان هست. بعنوان مثال برای صفت «مهربونی» وقتی میگن فلانی آدم مهربونیه. ولی فلانی از فلانی مهربونتره… ولی فلانکس اون دیگه ته ته همه مهربونیاست، اصلا خداوندگار مهربونیه…
حالا همین مثال رو در مورد رزاق بودن بزنیم… آدمها ممکنه به فراخور جایگاه شون برای خانواده شون رزاق باشن. یکی از یکی دیگه رزاقتر … ولی ته ته نهایت همه رزاق بودنها کیه؟ اونیکه خداوندگار رزاق بودن هست؟ خود خداست. یا به عبارتی دیگه رزاق بودن با خداوند معنا پیدا میکنه.
این «ال» وقتی با صفات خداوند ترکیب میشه هم معنی حرف تعریف رو داره و هم معنی مطلق و بی نهایت بودن اون صفت.
وقتی به صفات خودمون نگاه میکنیم میبینیم یه سری صفات به شخصیت ما چسبیده. میتونیم کمتر و بیشترش کنیم. ولی وقتی به صفات خداوند نگاه میکنیم، نه تنها صفات به خداوند نچسبیده، بلکه این صفات هستن که از خداوند معنا میگیرن. مهربونی چیه؟ مهربونی با خداوند معنا میشه، خلاق بودن از خدا معنی میگیره، علم و آگاهی و دانش از خداوند سرچشمه میگیره…
و هر آدمی ممکنه فکر کنه میتونه رزاق باشه و این درحالیه که رزاق بودن از خداوند معنا پیدا میکنه چون خدا «الرزاق» هست.
و اینجاست که مغز خودمم هنگ میکنه و بیشتر نمیتونم توضیح بدم و اظهار عجز و ناتوانی میکنم. عجز و ناتوانی از اینکه ذهن کوچیک من نمیتونه یه قالب و چارچوب بسازه که خداوند توش جا بشه.
امیدوارم تا اینجای کامنت تونسته باشم یه تصویری رو از کلمه «الرزاق» بهتون داده باشم.
(یه چراغ توی خونه روشنه، ولی این چراغ با سیم وصله به پنل خورشیدی بالای سقف خونه، و اونم انرژیش رو از خورشید میگیره. حالا این چراغ کجا و اون خورشید کجا؟ آیا اصلا قابل مقایسه هستن؟ حکایت تقلای ذهن ما برای درک صفات خداوند، صفات ما آدمها یه چراغه که وصل میشه به پنل خورشیدی، ولی هر صفت خداوند خودش یه خورشید بینهایته)
آمادگیشو دارین بریم مرحله بعدی …؟
همون الرزاق با دوتا کلمه دیگه بهش تاکید شده. «ان» و «هو».
درسته ممکنه بگیم هو اشاره است به مخاطب . ولی اینجا علاوه بر اشاره به خداوند ، کار تاکید هم انجام میده ، یعنی خود خود الرزاق خداست.
«إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ»
همانا خداوند خود خود نهایت رزاق مطلق بودنه. خود خود خورشیده، ما همه مون آویزون پنل خورشیدی هستیم که یه ذره نور داشته باشیم…
میخواستم آیه 56 رو هم توضیح بدم، ولی الان میبینم آیه 58 هنوز تموم نشده و من ذهنم دیگه کشش درک بیشتر رو نداره. همون توضیحات الرزاق در مورد «القوه المتین» هم صدق میکنه.
امیدوارم تونسته باشم جواب قابل قبولی در مورد کلمه الرزاق داده باشم.
مالک مطلق همه گنجهای آسمانها و زمین خود خداست. ما آدمها هنوز نتونستیم بخشی از گنجینه های زمین رو هم کشف کنیم. در حالیکه خداوند مالک و صاحب و خالق و کنترل کننده همه کیهانه، هزاران میلیارد کهکشان عظیم؛
چند روز پیش توی گوگل یه خبری رو دیدم که توی رومانی (فکر کنم رومانی بود) یه پیرزنی سالها پیش یه سنگی رو پیدا کرده گذاشته پشت در خونه. توی خونه های قدیمی معمولاً یه سنگ پشت میذارن که بسته نشه، یا بسته بمونه. سالها بعد نوادگان پیرزن کنجکاو میشن این سنگه چرا اینقدر عجیب و غریبه، میبرن روش آزمایش میکنن، میبینن این سنگ پشت در خونه پیرزن در واقع یه کهربای 3 کیلویی بیش از 39 میلیون ساله است که ارزشش حدود 1 میلیون یوروئه. وقتی یه سنگ پشت در میتونه اینجوری ارزشمند باشه و سالها کسی متوجه نشه، اونوقت خداوند مالک همه گنجینه هاست.
یه کم بالاتر مثال خورشید رو زدم که منبع انرژیه برای زمین و جالبه که بدونید یه ستاره ای هست بنام VY Canis Majoris که قطرش 2000 برابر قطر خورشیده.
«تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل»
ببخشید که اینقدر پرحرفی کردم ، که آخرش برسیم به ابراز عجز و ناتوانی به درگاه خداوند که خدایا ما از درک حقیقت و عمق صفات تو عاجز و ناتوانیم ، خدایا به ما نه به اندازه درک و فهم ذهنمون، بلکه به اندازه بخشش و رحمت و عطای خودت عطا کن.
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
«فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»