live | استفاده آگاهانه از قدرت تجسم خلّاق

برای من، آگاهی های این live، یکی از متحول کننده ترین و تنظیم کننده ترین آگاهی ها بوده که مرا با خواسته ام در هماهنگی قرار داده و به سمت تحقق آن هدایت کرده است. وقتی به این live هدایت شدم و پای آگاهی های این فایل نشستم. آنقدر آگاهی های این فایل هدایت کننده بود، آنقدر اصل اساسی خلق شرایط دلخواه را به یادم می آورد و آنقدر فرکانس هایم را در جهت خواسته هایم تنظیم می کرد که تصمیم گرفتم این آگاهی ها را در سایت با شما دوستان عزیز به اشتراک بگذارم.


منابع مرتبط با این فایل: 

قدم دوم | دوره 12 قدم

دوره قانون آفرینش بخش 3 | قدرت تجسم خلاق

ما به عنوان انسان، از توان فیزیکی محدودی برخورداریم اما نیروی ذهنی بی انتهایی داریم. قدرت فیزیکی انسان از بسیاری از حیوانات کمتر است اما آنچه تفاوت اساسی بین انسان و سایر موجودات ایجاد کرده، قدرت خلق ذهنی این موجود است که توانایی ای بی انتهاست. توانایی که باعث شده انسان موجوداتی را به خدمت خود در بیاورد که از نظر قدرت فیزیکی، بارها و بارها از انسان قویتر هستند.

ما موجودات خالقی هستیم که با توانایی خلق شرایط زندگی خود به دنیا آمده ایم. منظور از توانایی خلق این است که ما می توانیم با جهت دهی آگاهانه افکارمان به سمت آنچه می خواهیم، فرکانس آن را به جهان ارسال کنیم و جهان نیز طبق قوانین بدون تغییر خداوند، اساس آن فرکانس را در تجربه زندگی ما بازتاب می دهد. متاسفانه ما اکثراً از این توانایی بر علیه خود و در جهت ناخواسته ها استفاده می کنیم یعنی ما اکثراً آنچه را در ذهن خود تجسم می کنیم که نمی خواهیم رخ دهد یا می ترسیم رخ دهد. همچنین افراد زیادی “تجسم” را با “توهم” اشتباه گرفته اند. این سوء برداشت درباره “قانون تجسم خلاق” باعث شده خیلی از ما به بهانه واقع بین بودن، این توانایی درونی نامحدود را دست نخورده باقی بگذاریم.

استفاده از قدرت تجسم خلاق به معنای یک گوشه نشستن و تجسم کردن نیست. زیرا ایمانی که عمل نیاورد، حرف مفت است. وقتی شما این نیروی درونی خلاق را با استفاده از “تجسم خواسته” فعال می کنی، قطعاً به ایده ها و راهکارهایی دسترسی پیدا می کنی که اجرای آنها و اقدام عملی در راستای آنها، خواسته مد نظر را از نظر فیزیکی وارد زندگی شما می کند. اما برای رسیدن به آن مرحله، اول باید به قول خداوند ایمان به غیب را در عمل اجرا کنی تا دسترسی شما به آن ایده ها باز شود. 

تجسم خلاق” یعنی جهت دهی آگاهانه افکار بر خواسته و تمرکز بر آن. منظور از تمرکز بر خواسته یعنی پروراندن هر فکری درباره آن خواسته در ذهن است که شما را درباره آن خواسته به احساس خوب، احساس امید، احساس اطمینان و یقین می رساند و در این احساس نگه می‌دارد. در واقع ریشه اصلی تجسم، ایمان به غیب است. یعنی ایمان به نتیجه ای که از نظر فرکانسی به آن باور داری با اینکه هنوز در تجربه فیزیکی شما ظاهر نشده است.

“تجسم خلاق” یعنی استفاده آگاهانه از قدرت افکار برای ارسال فرکانس خواسته به جهان. زیرا ما در جهانی زندگی می کنیم که به فرکانس های ما پاسخ می دهد. ارسال جنین جنسی از فرکانس، موجب می شود تا جهان راههای دسترسی به آن خواسته را برای ما باز کند و ما را در مدار دریافت آن خواسته قرار دهد. این یعنی هدایت.

بزرگترین مانع ذهنی ما در برابر دریافت خواسته هایمان این است که باور نداریم آن خواسته برای ما امکان پذیر است با اینکه با تمام وجود آن خواسته را می خواهیم. این باور ما را در مسیر خلاف جهت با خواسته قرار می دهد و به همین شکل، تمام تلاش های ما در مسیر خلاف جهت با خواسته، هرز می رود و تعجب می کنیم از اینکه چرا با وجود این همه تلاش، به خواسته خود نرسیده ایم. 

در واقع ذهن ما به خاطر باورهای محدودکننده‌، همیشه در برابر امکانِ داشتنِ خواسته ها مقاومت دارد. به همین دلیل نیز عمده تلاش هایش خصوصا در اولین قدم ها این است که با پر رنگ نشان دادن موانع پیش رو، ما را وادار به پذیرفتنِ محدودیت ها کند تا جایی که بی خیال آن خواسته شویم و برایش قدمی برنداریم. 

در چنین شرایط ذهنی، “تغییر ذهنیت” باید از “تجسم خلاق” شروع شود. زیرا از نظر منطقی شما برای تجسم، نیاز به امکانات بیرونی نداری، نیاز به صرف هزینه نداری، نیاز به اقدام فیزیکی نداری. کافیست کمی ایمان درونی ات را فعال کنی تا از عهده فعال کردن تجسم خلاق بر بیایی. اما در ادامه، خواهی دید که معجزاتی رخ می دهد و شرایط به نحوی تغییر می کند که صدها اقدام فیزیکی و امکانات مادّی، قدرت انجامش را نداشتند.

تجسم خلاق، وقتی طبق اصول قانون تجسم اجرا شود، قدرت نامحدود ذهنی ما را فعال می کند و آرام آرام با کم کردن مقاومت های ذهنی ما درباره داشتن آن خواسته، ایمانی را در وجود ما فعال می کند تا امکان پذیری آن خواسته را باور کنیم.

این باور، آرام آرام افکار ما را به سمت آن خواسته جهت دهی می کند و فرکانس های هماهنگ با خواسته را ارسال می کند و جهان در پاسخ به این جنس از فرکانس ها، دسترسی ما به ایده ها، راهکارها و فرصت هایی را باز می کند که اجرای آنها در نهایت خواسته ما را محقق می کند. به همین دلیل وقتی مهارت فعال کردن قدرت تجسم خلاق را می آموزی و آن را در مسیر خواسته ات به کار می بندی، این قدرت قطعا به شکل ایده ها، راهکارها، هدایت هایی‌‌ و دست هایی از طرف خداوند  در مسیر شما ظاهر می شود. سپس این نیرو به همان شکل که آن ایده ها و موقعیت ها را به سمت شما هدایت کرده، قدرت تشخیص این هدایت ها و جدی گرفتن آنها را نیز به شما می دهد و وقتی آنها را جدی می گیری و اقدامات عملی در راستای آنها را انجام میدهی،  آنوقت است که این نیروی ذهنی به ثمر می نشینند و در قالب خواسته تو در زندگی ات ظاهر می شود.

به طور خلاصه، تجسم خلاق یعنی توجه به خواسته ها؛ یعنی «جهت دهی آگاهانه به کانون توجه»، به منظور هم-مدار شدن با خواسته ها. به همین دلیل است که وقتی به تجسم یک موضوع ادامه می دهی‌، نشانه های از آن جنس خواسته در زندگی ات ظاهر می شود. زیرا تجسم خلاق، شما را وارد مدار آن خواسته کرده است. حالا تمام کار شما ماندن در این مدار است تا تجربه شما از دیدن نشانه ها تبدیل شود به زندگی با واقعیت آن خواسته. نقش تجسم خلاق، باورپذیر کردن یک خواسته برای ذهن است. زیرا ذهن ساخته شده تا شما را از کار بیهوده بر حذر دارد. بنابراین، تا وقتی ذهن موضوعی را امکان پذیر نداند، از هر ترفندی استفاده می کند تا مانع قدم برداشتن شما بشود. 

“تجسم خلاق”، با حذف مقاومت های ذهنی، فاصله فرکانسی میان شما و خواسته را کم می کند. وقتی ذهن در تخیل با آن خواسته زندگی می کند، آن را به عنوان واقعیت باور می کند زیرا سیستم ذهن به گونه ای است که بین خیال و واقعیت تفاوتی قائل نمی شود. در نتیجه، به خاطر این باور، دیگر در برابر امکان پذیر بودن آن خواسته، مقاومتی ندارد. در نتیجه، نه تنها در برابر ایده های الهامی شما درباره آن خواسته مقاومتی ندارد بلکه آنها را منطقی هم می داند. یعنی شما بوسیله تجسم خلاق، ذهن خود را مثل یک هوش مصنوعی تربیت میکنی برای باور کردن امکان پذیری یک خواسته و همدست شدن با هدایت های درونی ات. 

وقتی ذهن موضوعی را امکان پذیر بداند، آنوقت است که نه تنها در برابر اجرای ایده ها مقاومت نمی کند‌، بلکه نیروی جسمانی شما را نیز در مسیر هم جهت با خواسته، رهبری می کند، انگیزه هایت را تقویت می کند، عزمت را برای قدم برداشتن جزم می کند و قدم هایت را استحکام می بخشد چون به این نتیجه رسیده که تحقق این خواسته، برایش امکان پذیر است.

این منطق پشت “قانون تجسم خلاق” است. حالا که این مفاهیم را خوانده ای، حتماً ذهن شما تجربیاتی را به یادتان انداخته که چطور (آگاهانه یا ناآگاهانه) با تجسم خواسته هایت، آنها را از دل غیب در زندگی ات ظاهر کردی بی آنکه بدانی “چطور”!!!

بنابراین، واقعاً ارزش دارد که آگاهانه در راستای تحقق خواسته هایت، بخش مهمی از وقت و انرژی خود را صرف تمرین قانون تجسم خلاق کنی تا معجزاتش را در زندگی ات ببینی و به قول خداوند آسان شوی برای به آسانی رسیدن به خواسته هایت.

جلسه دوم از قدم دوم، اصول مهم درباره تجسم خلاق و استفاده آگاهانه از این قدرت ذهنی را به شما یاد می دهد

ضمن اینکه دوره قانون آفرینش | بخش سوم، مبحث تجسم خلاق را به صورت مفصل و کامل آموزش می دهد. شما در این بخش از دوره، گام به گام، اصول اجرای تجسم خلاق و شیوه بهره برداری از این قدرت درونی را در عمل یاد می گیری.

اطلاعات کامل درباره  محتوای آموزشی دوره قانون آفرینش بخش 3 | مبحث قدرت تجسم خلاق


منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.

سایر قسمت های live با استاد عباس منش

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | استفاده آگاهانه از قدرت تجسم خلّاق
    207MB
    44 دقیقه
  • فایل صوتی live | استفاده آگاهانه از قدرت تجسم خلّاق
    43MB
    44 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

732 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «نگین» در این صفحه: 4
  1. -
    نگین گفته:
    مدت عضویت: 1271 روز

    سلام آقا رسول عزیز

    چقدر خوشحال شدم و چقدر تحسین تون میکنم بابت شجاعتی که در انجام دادن تمرین آگهی بازرگانی به خرج دادید

    من با اینکه اکثر دوره های استاد بجز 7 قدم آخر ، و چند بخش پایانی قانون آفرینش رو دارم ، ولی هنوز بعد از چند سال نتونستم آگهی بازرگانی رو انجام بدم

    یعنی حقیقتش فرصت نشد یا نخواستم یا پشت گوش انداختم چون سختم بود انجامش بدم و جزو اولویت‌هام نبود ، ننوشتم

    و بطور ذهنی هم چیز زیادی از خصوصیات مثبتم به ذهنم نمیاد

    میشه شما که 60 مورد نوشتید برامون چندتاشو اینجا بنویسید تا یه جرقه ای تو ذهن ما هم بخوره ؟؟؟

    بسیار سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  2. -
    نگین گفته:
    مدت عضویت: 1271 روز

    سارای عزیزم

    نمیدونی با خوندن داستان هدایت توی پروفایلت چقدر ایمانم قوی شد

    باز هم از موفقیت هات بنویس برامون

    تا هم به خودت کمک بشه هم صدها نفر مثل من

    من مدتهاست دارم مثلا روی خودم‌ کار میکنم ولی خب توی تمرین کردن و نوت برداری کردن یکم تنبلی میکنم و همش میگم چرا استپ شدم و تغییرات مویی هست ؟؟

    تا اینکه این نکته توی این کامنت شما من و منفجر کرد:

    (( سارای من، خودتو تو اتاق حبس کردن و فایل گوش دادن ، عمل به قانون نیست ))

    تصمیم گرفتم این هفته تا آخر قدم 10 رو که بتازگی خریدم گوش کنم

    و

    از هفته بعد دوباره شروع کنم قدم ها رو از اول گوش دادن و نوشتن و موازی اون روانشناسی های ثروت رو از اولین جلسه هر روز یک جلسه از قدم ها + یک جلسه از روانشناسی ثروت ها + خانه تکانی ذهن و عمل به تمرینات کتاب معجزه شکرگزاری راندابرن

    میدونم یکم برنامه سنگینی هست ولی

    همینجا از خدا کمک میخوام خودش هدایتم کنه به انجام متعهدانه ی این تعهدم

    چون من نمیتونم

    اونه که میتونه

    و کمکم میکنه

    و

    یه خواهش دیگه اینکه گفتی:

    ((حالا داستان اینکه چطور تجسم کردم و از قدرت نوشتن + تجسم خلاق + قدرت کلام استفاده کردم رو کامل تو کامنت های دوره ثروت میگم))

    رو حتما بیا برامون بگو

    چون من هنوز تو تجسم کردن به شیوه راحت مشکل دارم و

    حس میکنم اصلا تجسم بلد نیستم. فکرم مدام در همین وضعیت کنونی فریز شده

    بینهایت ازت ممنونم و تحسین ت میکنم بابت موفقیت های بزرگی که بدست آوردی مخصوصا زمان مهاجرت و اون دستان مهربان خدا رو جذب کردی که هزینه ی دانشگاه تو دادن ، بهترین خونه رو برات اجاره کردن ،کارای مهاجرتت و انجام دادن بدون اینکه به قول خودت یه انگشت بلند کنی و… و…

    دست مریزاد دختر

    تو شگفت انگیزی

    ادامه بده

    و

    بنویس برامون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    نگین گفته:
    مدت عضویت: 1271 روز

    سلام ساناز قشنگ و موفق

    واقعا چقدر زیبایی شما

    شبیه کارت پستال های دهه هفتاد هستی که ما دهه شصتی ها تو دوران نوجوانی داشتیم بعنوان یه چهره ی زیبا و جذاب

    چقدر مکالمه شما با سارا جان صمدی پور جذاب بود

    و چقدر موفقیت های شما چشمگیر بود ، احسنت و دست مریزاد

    مخصوصا تجربه خواستگاران فراوان و عالی که اتفاقا ترمز ذهن من بود که مگه میشه تعداد زیاد خواستگار و در عین حال عالی کسی داشته باشه؟؟ و کامنت شما چه عالی باور فراوانی روابط خوب و عالی رو در ذهن ما نهادینه کرد

    و این نشونه ی فایل 3 برابر کردن درآمد توی این چند روز بارها و بارها برام اومد اما

    خجالت زده و سرافکنده و با عذرخواهی از استاد عزیزمون میگم که نجواهای ذهنم میگفت مگه چی گفته بود استاد تو اون سه تا فایل رایگان؟؟ بابا تو 90٪ فایلهای استاد اونم گرون قیمت ترینها شو داری جواب دندون گیری نگرفتی ، فایل رایگان چه کمکی به تو میتونه بکنه؟؟؟

    اما

    این کامنت سراسر عشق و صداقت خالصانه ی شما که اینطور به دوست عزیزمون سارا جان توصیه کردید دیگه تیر خلاص و زد بهم که بابا برو همین و گوش کن

    آخخخخ که همین الان که دارم مینویسم داره فایل اولش پلی میشه و استاد میگن بابا برو از اول یاد بگیر بعد بیا سراغ انتگرال

    و این یه تلنگر بزرگ بود برام

    چون من اوایل آشنایی با استاد درآمد بهتری از الان داشتم و اغلب محصولات سایت رو خریدم که آسانسوری رشد کنم چون فکر میکردم اونایی که پول ندارن دوره ها رو بخرن و مجبورن از فایل های رایگان استفاده کنن مثل من که پول دارم رشد نمیکنن

    اما بارها و بارها دیدم که یعالمه از دوستان که مثلا مثل لیلا جان بشارتی که استاد بتازگی یک فایل از کامنت ایشون تهیه کردن ، با احساس خوب حاصل از فایل های رایگان و یه قالب کره تو یخچالش الان به درآمد ماهی 500 میلیون تومن رسیدن و زهی خیال باطل که من میخواستم با پول برسم به مدار بالاتر

    این که گفتی :

    (( سه تا فایل استاد در مورد سه برابر کردن درامد خود در یک سال استاد رو پلی کن و گوش بده

    اصلا بهش دست نزن فقط گوش بده بزار سه تاش تموم شه و دوباره برگرده به اولش اینو نان استاپ گوش بده حداقل سه روز

    حتی شبا هم که میخوابی بزار تو گوشت باشن

    بهت قول میدم کمتر از 3 روز معجزشو میبینی.)))

    رو منم بهت قول میدم از همین الان انجام بدم

    و سه روز دیگه بیام از معجزاتش بنویسم

    ازت ممنونم که تیر خلاص و به نشونه های خدا زدی و من و مجاب کردی که بالاخره برم سراغ این سه فایل ارزشمند

    برات از خدا صد تا ماشین دو میلیاردی و هزار تا خونه ی صد میلیاردی و هزار تا خواستگار عباسمنشی درجه یک آرزو میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    نگین گفته:
    مدت عضویت: 1271 روز

    سلام مجدد به سارای قشنگ و مهربونم

    اول اینکه در مورد جمله ی اولت که گفتی ندید میگم زیبایی ، بگم:

    اگه قبل از این آگاهی ها بود و قبل از دوره عزت نفس و احساس لیاقت ، میگفتم نه بابا انقدر دختر و خانوم زیبا هست که زیبایی من چیزی محسوب نمیشه در مقابل اونا

    ولی خدا رو شکر این مدت با تمرکز لیزری که رو خودم گذاشتم حتی خیلی بیشتر و بهتر از 20 سالگی و 18 سالگیم قدر خودم و زیبایی خودم رو میدونم و خدا رو روزی هزار بار بابتش شکر میکنم

    واقعا حالا دارم میفهمم که یه زیبایی هایی خدا به من داده که الان دارم می بینم خیلی از خانومها میرن تحت عمل های جراحی سخت و پرخطر و پر هزینه قرار میگیرن تا مثلا لبهای قلوه ای زیبایی مثل من داشته باشن ، تازه آخرش هم بعد از تحمل اونهمه درد و هزینه و دردسر باز هم مثل من نمیشه ، در صورتیکه تو دوران نوجوانی ما دهه شصتی ها ، لب نازک مد بود و اونایی که یکم لبهای قلوه ای تری داشتن به یه لقب زشت خطاب میشدن و من بابتش ناراحت بودم هر چند لبهام اونقدر بزرگ و گنده و دهن گشاد نبود که زشت باشه ، اتفاقا خیلی خیلی متناسب و اندازه و خوش فرم اونم با دندونهای صدفی مرتب و زیبا دقیقا شبیه همون لبخندهای زیبایی که همیشه تو مطب های دندونپزشکی از اون عکس ها برای تزئین مطب و تبلیغ کار دندونپزشک ازشون استفاده میشه و اونم با وجود یک چال گونه بسیار بسیار زیبا بهترین قسمت لپ م،

    خدا گونه های بسیار زیبایی به من هدیه کرده که صدها نفر رو دیدم که باز میرن ژل تزریق میکنن و … تا بشه شبیه گونه های قشنگ من و نمیشه و حتی الان افرادی تو فامیل همسرم و خودم دیدم که با حسرت به گونه های طبیعی و زیبای من خیره میشگ ، ولی من چون توسط یکی از نزدیکانم تو نوجوانی مسخره میشدم که صورتت لوزی هست ، همیشه سعی می‌کردم با مقنعه یا روسری که داشتم اونا رو بپوشونم ولی واقعا الان می بینم موفق ترین عمل های کاشت گونه و تزریق ژل و… هم به پای شاهکاری که خدا تو صورت من انجام داده نمیرسه ومن ناسپاس بودم

    چشمان عسلی و کشیده زیبا ، مژه های بلند و مشکی ، ابروهای خوش فرم و خوش حالت ، پوست مهتابی شادابم گوش های سلام و بسیار زیبا ، دست و پای سفید و انگشتها و ناخن های بسیار زیبا ، اصلا نمیدونم بابت کدومشون خدا رو شکر کنم ، این و هر روز که از خواب پا میشم به خدا میگم ، که من واقعا عاجزم از شکر حتی یکی از نعمت هات

    و تحسین شما دوست خوبم رو که خودت هم بسیار بسیار بسیار زیبا و نمکین هستی با جون و دل می پذیرم و تایید میکنم که

    بله

    ما هر کدوم نقاشی های سحر انگیز خدای جمیل هستیم که خودش سراسر زیبایی ه

    و اما بعد؛

    گفتی:

    (( معمولا کسایی که نمیتونن خوب تجسم کنن یا ذهن خیلی منطقی دارن یا ذهن خیلی شلوغ و صدای ذهنشون این اجازه رو نمیده))

    نه، ذهن منطقی که ندارم

    ولی

    یکم ذهنم شلوغه

    و

    باید برم دنبال الگوهای زیاد از کسانیکه به خواسته های من رسیدن ببینم و در باره شون بخونم

    این به باور من خیلی کمک میکنه

    مثلا همون داستان هدایت شما و مهاجرتتون خیلی خیلی بهم کمک کرد

    داستان جگرکی پردرآمد لیلا بشارتی که استاد یک جلسه اختصاصی در مورد کامنت ایشون اونم تو این بازه زمانی که تمرکزی از خیلی چیزها دور شدن تا به هدف جدیدشون برسن ، برام خیلی تاثیر گذار بود ، داستان شهرزاد قشنگم که تو کار صادرات و واردات چای هستن بهم خیلی قوت قلب داد

    و… و…

    اینا خیلی به من کمک میکنن

    و اون پیام دوست نازنین شما ساناز زیبا و خوش قلب که به شما توصیه کردن سه شبانه روز سه تا فایل 3 برابر کردن درآمد رو حتی موقع خواب تو گوشتون بزارید و نان استاپ گوش بدید که معجزه میکنه دارم از پریشب اجرا میکنم و فقط الان که اومدم چند تا کامنت بخونم و چراغ آبی پروفایلم رو روشن دیدم ،قطعش کردم

    انشالله که همه کسانیکه هدایت میشن به چنین نشونه هایی ، با دست پر بیان و از نتایج شگفت انگیزشون بگن

    مخصوصا شما

    شما که یکبار اون معجزات پی در پی رو تجربه کردید ، دیگه الان کار براتون خیلی راحت تره که بگید اگه یه بار شده ، بازم میشه

    من خودم یه دونه معجزه ی اینچنینی دو سال قبل داشتم هنوز که هنوزه وقتی یادش میفتم اصلا انگار همبن الان برام اتفاق افتاده و کلی ازش انرژی میگیرم

    داستان از این قرار بود که:

    من با پولی که دستم اومده بود بعد از سالهای سال پراید سواری، قصد داشتم یه ماشین خوب بخرم ، ولی همسرم قصد دیگه ای داشتن که یه جوری اون پول رو از من بگیرن و جای دیگه ای برای خودشون سرمایه گذاری کنن که من برای اولین بار قاطعانه ایستادم و گفتم این حق خودمه و به کسی نمیدم.

    البته که تضادهای زیادی رو بوجود آورد( که تو دلش رحمت های بینهایتی بود که یک دفعه حدود 50 شصت نفر آدم منفی و خنثی که هیچ کمکی به رشد من نمیکردن از دور و برم قلع و قمع شدن خدا رو شکر که اگه تو اون قضایا نمیرفتن من نمیدونم با اونهمه رودرواسی که داشتم و دارم چطور میتونستم تک تک اون آدمها رو از زندگیم حذف کنم) همسرم خودروی دناپلاس رو انتخاب کردن ولی من حدود 140 میلیون تومن کم داشتم و چک دادم چون ایشون یمقدار سکه داشتن و قول دادن که موعد چک سکه هاشون و میفروشن و محل چک و پر میکنن

    روز قبل از سررسید چک گفتن ماشین و بنام من بزن تا من 140 تومن و بدم

    و من قبول نکردم

    و این تضاد هم خدا رو شکر باعث شد دسته چک بسیار معتبر کارمندی که تازه هم گرفته بودم ریز ریز کنم و دیگه چک ندم چون خیلی استرس کشیدم سر پاس شدن اون چک

    خلاصه

    زنگ زدم مسئول نمایندگی و ازشون خواهش کردم چند روز به من مهلت بدن و چکم رو برگشت نزنن

    و ایشون قبول کردن

    بعد اون مبلغ رو از برادرم قرض گرفتم و قول دادم یکماهه برگردونم

    گفتم یا خدا جور میکنه یا نهایتش پرایدم رو میفروشم پول داداشم و میدم

    یهو در کمال ناباوری اصلا از جایی که انتظارش نمی‌رفت انگار کلا قانون برای من عوض شد و وام بی دردسری که تا قبل از این ، اصلا و ابدا به بازنشسته ها تعلق نمی‌گرفت، همکارم زنگ زد و گفت فکر کنم به شما تعلق میگیره

    اونم بجای 140 تومنی که من لازم داشتم 200 تومن

    دیگه از خوشحالی تو پوست خودم نمی گنجیدم

    رفتم مدارک و فرمهاش رو از محل کارم گرفتم و پر کردم و امضاها شو گرفتم و پاکت رو که قرار بود پست کنم برای مدیریت مون که یه شهر دیگه بود و چند روز طول می‌کشید به دستشون برسه و تازه بزارن تو نوبت و کی نوبتم بشه و… بماند

    باورت نمیشه سارا جان ، همین که در پاکت رو بستم و چسب آخر رو زدم دقیقا همون ثانیه یکی از همکاران قبلی خودم که یه مدت رئیس،من بودن و خیلی خیلی خیلی مرد نازنینی بودن و حالا بخاطر شایستگی هاشون توی سن کم ، به سمت بازرس منطقه ارتقا پیدا کرده بودن و اصلا 6 ماه یکبار هم از مرکز استان به شهرستان ما نمیومدن ، اومدن داخل ، و با عجله با تک تک همکارها دست دادن و احوالپرسی مختصری کردن و باعجله خواستن برن ، و جالبه که گفتن من اصلا قصد نداشتم بیام اینجا

    داشتم رد میشدم برم همون مرکز استان ، گفتم سر راه بیام یه سلامی هم به همکارای قدیمی عرض کنم و سریع برم ، ‌من بهشون گفتم آقای موسوی میشه پاکت درخواست وام من رو هم ببرید با خودتون مدیریت ؟؟ و

    ایشون گفتن چرا که نه؟ کی از شما بهتر ؟؟ برای شما کار انجام ندم برای کی انجام بدم ؟؟؟

    فقط،من خیلی خیلی عجله دارم اگه همه چیزش حاضره ببرم

    و

    من با خوشحالی فراوان که فقط دلم میخواست فریاد بزنم گفتم : آره ، تمومه تمومه، همه امضاها شو گرفتم و مهرهاش و زدم حتی در پاکت هم بستم و در حد یک چسب زدن هم شما معطل نمیشید ، بفرمایید خدمت شما

    حالا ایشون کسی بود که هم از لحاظ اخلاق حسنه ، هم از لحاظ پست سازمانی که داشتن ، مورد احترام تک تک پرسنل مدیریت بودن و پاکت من به دست هیچکس بهتر از ایشون نمیتونست روی میز امور کارکنان قرار بگیره و اونهم تو چه فاصله زمانی کوتاهی

    یعنی ظهر همون روز پاکت من توسط ایشون به مرکز استان و مدیریت منطقه رسید و در کوتاهترین زمان اون 200 میلیون تومن واریز شد و من قرض برادرم رو براحتی و زودتر از موعدی که قول داده بودم پس دادم و مابقی شو هم دوره روانشناسی ثروت 2 و 3 رو خریدم و یه وام دیگه م که اقساط سنگینی داشت رو تسویه کردم

    اون سکانس اومدن سریع السیر آقای موسوی دقیقا عین فرشته ای که در بهترین زمان ممکن اومدن هیچوقت فراموش نمیکنم و دقیقا مثل معجزه ی زنده کردن مردگان برای ابراهیم بود برای من

    این پیام ( زندگی در بهشت 34) شما رو هم به فال نیک میگیرم و الان انجامش میدم

    منتظر خبرهای خوش موفقیت های چشمگیر تو دختر قشنگ با استعداد و موفق و توحیدی هستم عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: