برای من، آگاهی های این live، یکی از متحول کننده ترین و تنظیم کننده ترین آگاهی ها بوده که مرا با خواسته ام در هماهنگی قرار داده و به سمت تحقق آن هدایت کرده است. وقتی به این live هدایت شدم و پای آگاهی های این فایل نشستم. آنقدر آگاهی های این فایل هدایت کننده بود، آنقدر اصل اساسی خلق شرایط دلخواه را به یادم می آورد و آنقدر فرکانس هایم را در جهت خواسته هایم تنظیم می کرد که تصمیم گرفتم این آگاهی ها را در سایت با شما دوستان عزیز به اشتراک بگذارم.
منابع مرتبط با این فایل:
دوره قانون آفرینش بخش 3 | قدرت تجسم خلاق
ما به عنوان انسان، از توان فیزیکی محدودی برخورداریم اما نیروی ذهنی بی انتهایی داریم. قدرت فیزیکی انسان از بسیاری از حیوانات کمتر است اما آنچه تفاوت اساسی بین انسان و سایر موجودات ایجاد کرده، قدرت خلق ذهنی این موجود است که توانایی ای بی انتهاست. توانایی که باعث شده انسان موجوداتی را به خدمت خود در بیاورد که از نظر قدرت فیزیکی، بارها و بارها از انسان قویتر هستند.
ما موجودات خالقی هستیم که با توانایی خلق شرایط زندگی خود به دنیا آمده ایم. منظور از توانایی خلق این است که ما می توانیم با جهت دهی آگاهانه افکارمان به سمت آنچه می خواهیم، فرکانس آن را به جهان ارسال کنیم و جهان نیز طبق قوانین بدون تغییر خداوند، اساس آن فرکانس را در تجربه زندگی ما بازتاب می دهد. متاسفانه ما اکثراً از این توانایی بر علیه خود و در جهت ناخواسته ها استفاده می کنیم یعنی ما اکثراً آنچه را در ذهن خود تجسم می کنیم که نمی خواهیم رخ دهد یا می ترسیم رخ دهد. همچنین افراد زیادی “تجسم” را با “توهم” اشتباه گرفته اند. این سوء برداشت درباره “قانون تجسم خلاق” باعث شده خیلی از ما به بهانه واقع بین بودن، این توانایی درونی نامحدود را دست نخورده باقی بگذاریم.
استفاده از قدرت تجسم خلاق به معنای یک گوشه نشستن و تجسم کردن نیست. زیرا ایمانی که عمل نیاورد، حرف مفت است. وقتی شما این نیروی درونی خلاق را با استفاده از “تجسم خواسته” فعال می کنی، قطعاً به ایده ها و راهکارهایی دسترسی پیدا می کنی که اجرای آنها و اقدام عملی در راستای آنها، خواسته مد نظر را از نظر فیزیکی وارد زندگی شما می کند. اما برای رسیدن به آن مرحله، اول باید به قول خداوند ایمان به غیب را در عمل اجرا کنی تا دسترسی شما به آن ایده ها باز شود.
“تجسم خلاق” یعنی جهت دهی آگاهانه افکار بر خواسته و تمرکز بر آن. منظور از تمرکز بر خواسته یعنی پروراندن هر فکری درباره آن خواسته در ذهن است که شما را درباره آن خواسته به احساس خوب، احساس امید، احساس اطمینان و یقین می رساند و در این احساس نگه میدارد. در واقع ریشه اصلی تجسم، ایمان به غیب است. یعنی ایمان به نتیجه ای که از نظر فرکانسی به آن باور داری با اینکه هنوز در تجربه فیزیکی شما ظاهر نشده است.
“تجسم خلاق” یعنی استفاده آگاهانه از قدرت افکار برای ارسال فرکانس خواسته به جهان. زیرا ما در جهانی زندگی می کنیم که به فرکانس های ما پاسخ می دهد. ارسال جنین جنسی از فرکانس، موجب می شود تا جهان راههای دسترسی به آن خواسته را برای ما باز کند و ما را در مدار دریافت آن خواسته قرار دهد. این یعنی هدایت.
بزرگترین مانع ذهنی ما در برابر دریافت خواسته هایمان این است که باور نداریم آن خواسته برای ما امکان پذیر است با اینکه با تمام وجود آن خواسته را می خواهیم. این باور ما را در مسیر خلاف جهت با خواسته قرار می دهد و به همین شکل، تمام تلاش های ما در مسیر خلاف جهت با خواسته، هرز می رود و تعجب می کنیم از اینکه چرا با وجود این همه تلاش، به خواسته خود نرسیده ایم.
در واقع ذهن ما به خاطر باورهای محدودکننده، همیشه در برابر امکانِ داشتنِ خواسته ها مقاومت دارد. به همین دلیل نیز عمده تلاش هایش خصوصا در اولین قدم ها این است که با پر رنگ نشان دادن موانع پیش رو، ما را وادار به پذیرفتنِ محدودیت ها کند تا جایی که بی خیال آن خواسته شویم و برایش قدمی برنداریم.
در چنین شرایط ذهنی، “تغییر ذهنیت” باید از “تجسم خلاق” شروع شود. زیرا از نظر منطقی شما برای تجسم، نیاز به امکانات بیرونی نداری، نیاز به صرف هزینه نداری، نیاز به اقدام فیزیکی نداری. کافیست کمی ایمان درونی ات را فعال کنی تا از عهده فعال کردن تجسم خلاق بر بیایی. اما در ادامه، خواهی دید که معجزاتی رخ می دهد و شرایط به نحوی تغییر می کند که صدها اقدام فیزیکی و امکانات مادّی، قدرت انجامش را نداشتند.
تجسم خلاق، وقتی طبق اصول قانون تجسم اجرا شود، قدرت نامحدود ذهنی ما را فعال می کند و آرام آرام با کم کردن مقاومت های ذهنی ما درباره داشتن آن خواسته، ایمانی را در وجود ما فعال می کند تا امکان پذیری آن خواسته را باور کنیم.
این باور، آرام آرام افکار ما را به سمت آن خواسته جهت دهی می کند و فرکانس های هماهنگ با خواسته را ارسال می کند و جهان در پاسخ به این جنس از فرکانس ها، دسترسی ما به ایده ها، راهکارها و فرصت هایی را باز می کند که اجرای آنها در نهایت خواسته ما را محقق می کند. به همین دلیل وقتی مهارت فعال کردن قدرت تجسم خلاق را می آموزی و آن را در مسیر خواسته ات به کار می بندی، این قدرت قطعا به شکل ایده ها، راهکارها، هدایت هایی و دست هایی از طرف خداوند در مسیر شما ظاهر می شود. سپس این نیرو به همان شکل که آن ایده ها و موقعیت ها را به سمت شما هدایت کرده، قدرت تشخیص این هدایت ها و جدی گرفتن آنها را نیز به شما می دهد و وقتی آنها را جدی می گیری و اقدامات عملی در راستای آنها را انجام میدهی، آنوقت است که این نیروی ذهنی به ثمر می نشینند و در قالب خواسته تو در زندگی ات ظاهر می شود.
به طور خلاصه، تجسم خلاق یعنی توجه به خواسته ها؛ یعنی «جهت دهی آگاهانه به کانون توجه»، به منظور هم-مدار شدن با خواسته ها. به همین دلیل است که وقتی به تجسم یک موضوع ادامه می دهی، نشانه های از آن جنس خواسته در زندگی ات ظاهر می شود. زیرا تجسم خلاق، شما را وارد مدار آن خواسته کرده است. حالا تمام کار شما ماندن در این مدار است تا تجربه شما از دیدن نشانه ها تبدیل شود به زندگی با واقعیت آن خواسته. نقش تجسم خلاق، باورپذیر کردن یک خواسته برای ذهن است. زیرا ذهن ساخته شده تا شما را از کار بیهوده بر حذر دارد. بنابراین، تا وقتی ذهن موضوعی را امکان پذیر نداند، از هر ترفندی استفاده می کند تا مانع قدم برداشتن شما بشود.
“تجسم خلاق”، با حذف مقاومت های ذهنی، فاصله فرکانسی میان شما و خواسته را کم می کند. وقتی ذهن در تخیل با آن خواسته زندگی می کند، آن را به عنوان واقعیت باور می کند زیرا سیستم ذهن به گونه ای است که بین خیال و واقعیت تفاوتی قائل نمی شود. در نتیجه، به خاطر این باور، دیگر در برابر امکان پذیر بودن آن خواسته، مقاومتی ندارد. در نتیجه، نه تنها در برابر ایده های الهامی شما درباره آن خواسته مقاومتی ندارد بلکه آنها را منطقی هم می داند. یعنی شما بوسیله تجسم خلاق، ذهن خود را مثل یک هوش مصنوعی تربیت میکنی برای باور کردن امکان پذیری یک خواسته و همدست شدن با هدایت های درونی ات.
وقتی ذهن موضوعی را امکان پذیر بداند، آنوقت است که نه تنها در برابر اجرای ایده ها مقاومت نمی کند، بلکه نیروی جسمانی شما را نیز در مسیر هم جهت با خواسته، رهبری می کند، انگیزه هایت را تقویت می کند، عزمت را برای قدم برداشتن جزم می کند و قدم هایت را استحکام می بخشد چون به این نتیجه رسیده که تحقق این خواسته، برایش امکان پذیر است.
این منطق پشت “قانون تجسم خلاق” است. حالا که این مفاهیم را خوانده ای، حتماً ذهن شما تجربیاتی را به یادتان انداخته که چطور (آگاهانه یا ناآگاهانه) با تجسم خواسته هایت، آنها را از دل غیب در زندگی ات ظاهر کردی بی آنکه بدانی “چطور”!!!
بنابراین، واقعاً ارزش دارد که آگاهانه در راستای تحقق خواسته هایت، بخش مهمی از وقت و انرژی خود را صرف تمرین قانون تجسم خلاق کنی تا معجزاتش را در زندگی ات ببینی و به قول خداوند آسان شوی برای به آسانی رسیدن به خواسته هایت.
ضمن اینکه دوره قانون آفرینش | بخش سوم، مبحث تجسم خلاق را به صورت مفصل و کامل آموزش می دهد. شما در این بخش از دوره، گام به گام، اصول اجرای تجسم خلاق و شیوه بهره برداری از این قدرت درونی را در عمل یاد می گیری.
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره قانون آفرینش بخش 3 | مبحث قدرت تجسم خلاق
منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.
سایر قسمت های live با استاد عباس منش
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | استفاده آگاهانه از قدرت تجسم خلّاق207MB44 دقیقه
- فایل صوتی live | استفاده آگاهانه از قدرت تجسم خلّاق43MB44 دقیقه
به نام خدا که رحمتش بیاندازه است و مهربانیاش همیشگی
إِنَّ اللَّهَ لَا یَخْفَىٰ عَلَیْهِ شَیْءٌ فِی الْأَرْضِ وَلَا فِی السَّمَاءِ
یقیناً چیزی در زمین و در آسمان بر خدا پوشیده نیست
سلام سعیده عزیزم، بنده ی خوب خدا،
من توحید و ایمان و عمل رو از استادم یاد گرفتم و تو این مسیر الهی شما یکی از الگوی های توحیدی منی که وقتی ایمیل کامنتتون برام ارسال میشه میگم آخ جووون،، خدا میدونه که چه هدایت هایی برام داره
هر کامنتتون رو بارها و بارها خوندم باهاشون گریه کردم، خندیدم و… و هرکجا که ذهنم شروع کرده که خاک و خون به پا کنه من شما رو براش مثال زدم
امااااا این کامنتتون… نشونه ای بود که خداوند به قلبم نازل کرد
با هر خطش کلی اشک شوق ریختم و به درگاه پروردگارم سجده کردم
سعیده عزیز الان دقیقا 4 ماه هستش که منتطرم خداوند درخواستم رو اجابت کنه، به تک تک الهامات برای رسیدن به این خواسته عمل کردم و دیروز 18 شهریور که مصاحبه داشتم و این آخرین قدم بود.
6 شهریور ماه بود که ذهنم به من حمله کرده بود و به کلی نا امید و خسته شده بودم، سر نماز بودم که بهم گفته شد سوره حجر رو بخون(آیه 55 و 56 سوره حجر نشونه من بود)
قَالُوا بَشَّرْنَاکَ بِالْحَقِّ فَلَا تَکُنْ مِنَ الْقَانِطِینَ ﴿55﴾
گفتند: تو را به بشارتی درست و به حق [که واقع شدنی است] مژده دادیم؛ بنابراین از ناامیدان مباش. (55)
56
قَالَ وَمَنْ یَقْنَطُ مِنْ رَحْمَهِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ ﴿56﴾
گفت: چه کسی جز گمراهان از رحمت پروردگارش ناامید می شود؟! (56)
الله اکبر خدایا الله اکبر
کلی با این آیات آروم شد قلبم
یه شب خواب بودم و نمیدونم که خواب بودم یا بیدار و این آیه مدام تو گوشم خونده میشد« و به زودی با عطایی از سوی پروردگارت خشنود خواهی شد» من دقیقا با این صدا از خواب بیدار شدم ساعت رو نگاه کردم دیدم ساعت 4:4 دقیقه صبح هستش بلافاصله بیدار شدم و هدایت شدم به سوره ضحی( گریه می کردم و برای خدا سجده میکردم)
و امااا امروز صبح که بیدار شدم فقط در تلاااش بودم که ذهنم رو کنترل کنم ، نجوااا پشت نجواااا ، کلی ازم انرژی گرفته بود
و این کنترل ذهن رو با سوره ضحی شروع کردم، مدام برای خودم میخوندمش تا نجوا هارو ساکت کنم و الحمدلله هم موفق شدم
به خدا گفتم خداااایا زکریا ازت درخواست کرد که فرزندی بهش عطا کنی و خواسته اش رو اجابت کردی و درنهایت ازت نشانه ای خواست…
ذِکْرُ رَحْمَتِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَکَرِیَّا
یاد رحمت پروردگارت بر بنده اش زکریاست
یَا زَکَرِیَّا إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ یَحْیَىٰ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِیًّا ﴿٧﴾
ای زکریا! ما تو را به پسری که نامش یحیی است، مژده می دهیم، [و] پیش از این همنامی برای او قرار نداده ایم.
قَالَ رَبِّ اجْعَلْ لِی آیَهً ۚ قَالَ آیَتُکَ أَلَّا تُکَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَ لَیَالٍ سَوِیًّا ﴿١٠﴾
گفت: پروردگارا! برای من نشانه ای قرار ده. گفت: نشانه تو این است که سه شبانه روز در حالی که سالم هستی، قدرت سخن گفتن با مردم نخواهی داشت
الله اکبر خدایا منم از تو نشونه ای خواستم و گفتم خدایا قلبمم رو آروم کن و اگر درخواست من رو اجابت کردی امشب برام نشونه ای بفرست
یک ساعت از این گفت و گوی من با خدا نگذشته بود که ایمیل کامنت شمارو دریافت کردم و دقیقا با آیاتی شروع کرده بودید (سوره حجر) که ذکر شب و روزم بود
وووو سوره ی ضحی، وقتی رسیدم به این سوره در کامنتتون فقط اشک میریختم
هزاران هزار بار از خداوند سمیع و بصیرم سپاسگزارم
إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ
ازت سپاسگزارم دوست توحیدی من درحالی که قصد داشتی از معجزه های تجسم خلاق برامون بنویسی ولی به ندای قلب مهربونت گوش دادی و پیغام خداوند رو به من رسوندی
روی ماهت رو میبوسم
الهی نور خداوند قلبت رو نورانی کنه
در پناه الله یکتا شاد و موفق باشی.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَوْلَاکُمْ ۚ نِعْمَ الْمَوْلَىٰ وَنِعْمَ النَّصِیرُ
پس بدانید که البته خدا یار شماست، که بهترین یار و بهترین یاور است.
سلام دوست عزیز
کامنتتون رو خوندم، بسلامتی اسباب وسایلو جمع کردید و منتظر نشونه ها هستید
من هم شرایط مشابه شمارو تجربه کردم، قلبم گفت براتون تجربه خودم رو تعریف کنم
همسرم پرستار بودن و چون به کارشون علاقه نداشتن سال گذشته استعفا دادن و تصمیم گرفتن که کسب و کار خودشونو راه اندازی کنن
حالا بماند که چه مسائلی رو حل کردیم و ظرفمون بزرگتر شد و خدای رحمان و رحیم چه نعمت هایی رو وارد زندگیمون کرد…
اردیبهشت امسال موعد قرار دادخونمون بود، چندسال پشت سرهم بود که ما تمدید میکردیم
هم خونه نوساز و شیک بود هم همسایه ها و صاحبخونه خوب، ولی امسال تکلیمون روشن بود، باید بلند میشدیم چون واقعا پولی نداشتیم که پول پیش رو افزایش بدیم و کرایه اش هم با توجه به درآمدمون بالا بود
انقدر فکرمونو مشغول کرده بود که نگم براتون! بعد تعطیلات عید شروع کردیم به خونه دیدن با توجه به پولی که داشتیم
یعنی یه خونه هایی نشونمون میدادن که واقعا احساس بدی بهم دست میداد
گفتم خدایا با این مبلغی که داریم نمیتونیم خونه خوبی بگیریم خودت هدایتمون کن
دیگه منتظر نشونه ها شدیم واقعا یک ماه و چند روز گذشت هیچ خبری نشد
حالا ببینید چقدددرر تسلیم بودن کنترل ذهن میخواد واقعا
همینجوووری روزا میگذشت و خبری نبود دیگه فرصتی نبود منم همه وسایلو کارتون کرده بودم، اتاقو کلا جمع کرده بودم، فقط 2 تا کاسه بشقاب نگه داشته بودم، ماهم مثل شما که تلویزیون رو فروختید، سرویس خواب روفروختیم چون خونه هایی ک میدیدیم خیلی اتاق خوابشون کوچیک بود
یوقتایی پیش خودم تعجب میکردم واقعا چرا هیچ اتفاقی نمیوفته میگفتم نکنه جدی جدی قراره تو کوچه چادر بزنیم
صاحبخونه هم عجله داشت خونه رو اجازه بده ما هم فقط 5 روز دیگه فرصت داشتیم
یه خونه ای پیدا کردیم سال ساختش بالا بود، کوچیکم بود ولی تمیز بود من با صاحبخونه قرار گذاشتم گفت هماهنگ میکنم با مستاجر برید ببینید(ایشونم گفت مستاجرش عجله داره سریع میخاد بره)
گفتم احتمالا دیگه همین اوکی بشه
دو روزی گذشت من دو سه باری پیام دادم ایشون میگفت مستاجر جواب نمیده و…
بعد یهو دیدم کلا آگهی رو از سایت حذف کردن
گفتم ولش کن حتما خیر نبوده
یه خونه دیگه پیدا کردیم صابخونه گفت شهرستانیم ساعت 5 عصر میرسیم، ما دقیقا ده دقیقه به 5 جلوی خونشون وایستادیم تا بیان ایشون اومد گفت ینفر دیگه خونه رو پسندید ولی حالا شما چون زحمت کشیدید تا اینجا اومدید خونه رو ببینید که اگه اونا اوکی نکردن دیگه شما قرار داد ببندید ( من مونده بودم ایشون که خونه نبود چجوری یکی دیگه اومده بود و دیده بود و پسندیده بود!!)
احساس میکردم خونه هایی که من میپسندم عین یه حبابی ان که تا دستمو دراز میکنم بگیرمشون میترکن!!
دیگه 2 روز مونده بود خونه رو خالی کنیم دیگه کلا رها کردم و تسلیم تسلیم
راستشو بخواین خیلی برام جالب بود دلم میخواست ببینم واقعا چه اتفاقی میخاد بیفته، واقعا میخاستم ببینم خدا چجوری میخاد کمک کنه؟ اصلا میخاد کمک کنه یا پاشو گذاشته رو پاش فقط داره نگام میکنه؟( اونموقع مثل الانم فکت تو دستم نداشتم، هنوز معجزه تسلیم بودن رو ندیده بودم)
فرداش خانواده همسرم زنگ زدن گفتن یه اتاق تو خونمون خالی کردیم فعلا بیاید اینجا تا سر فرصت خونه پیدا کنید
اسباب اثاثیه هم بذارید تو پارکینگ
قلبم سریع قبولش کرد، گفتم حتما خیره ، خدا هوامو داره، هیچ مقاومتی نکردم برای رفتن
ولی خوب در عین حال سختم بود برام دیگه، پذیرشش خیلی سخت بود بالاخره چندسال مستقل زندگی کرده بودیم
روزهای اول چون فرکانس های خودم تو در و دیوار بود اطرافیان هم درحالی که سعی میکردن ظاهرو حفظ کنن ولی مثل یه مزاحم باهام برخورد میکردن( خانواده خودم خیلی اصرار میکردن که من این مدت رو برم پیششون و مثل دوران عقد آخر هفته ها برم پیش شوهرم، درسته که شوهرم خونه پدرش بود و راحت تر از من بود ولی من نمیتونستم تو اون موقعیت که خودشو مقصر میدونست که به این وضع افتادیم تنهاش بزارم برم)
الان حدودا 4 ماه از اون موقع میگذره ، اوایل همش از خدا ، از خودم میپرسیدم این واقعا هدایت بود؟؟؟
الان که نگاه میکنم میبینم یه شاهکار بود
ظاهرش ناحالب بود ولی خیلی نعمت و برکت داشت برامون
دقیقا یک ماه که گذشت از شرکت تعاونی مسکنی که عضو بودیم نامه اخطار اومد که باید مبلغی رو واریز کنید وگرنه اخراج میشید(همون موقع خانواده همسرم گفتن راستش ما یه مبلغی رو براتون گذاشته بودیم کنار تا بتونید یه خونه رهن کنید ولی حالا اشکالی نداره واریز کنید واسه این خونه)
چقدر آرامشمون بیشتر شد، چقدر اون دغدغه ها و استرس ها ازبین رفت
کسب و کارمون رو راه انداختیم به لطف خدا
و جالبه بهتون بگم یکی از پاشنه های آشیلم رو پیدا کردم
من 5 ساله از کارشناسی فارغ التحصیل شدم و 2سال طرح رفتم( اون 2 سال رو تو دوران عقد بودم) و بعدش هرچی تلاش کردم برم سرکار نمیتوستم، هر چی آزمون استخدامی میدادم کتبی قبول میشدم مصاحبه رد میشدم
ولی الان حدودا 2 روزه که من وارد کار شدم
تازه متوجه شدم که تو این چندسال با وجود اینکه عاشق رشته ام بودم و مهارتش هم داشتم و هی به خدا درخواستش رو میدادم و پام رو گاز بود چرا موفق نمیشدم بعد از طرحم برم سرکار
چون من درست کردن ناهار و شام و رسیدگی به کارهای خونه و وقت گذروندن با همسرم برام تو اولویت بود!
الان چون با خانوداه همسرم هستیم دیگه دغدغه خونه داری و ناهار و شام کلا حذف شده بنابراین این ترمز هم خود به خود حذف شد دیگه خیالم از این بابت راحته و درها باز شد هدایت شدم به کاری که عاشقشم
یکی دیگه از نعمت هایی که برامون داشت اینه که به فکر مهاجرت افتادیم و یکی دو ساعت شب ها با همسرم زبان میخونیم( در صورتی که اگه خونه خودم بودم دیگه وقت نمیشد)
خدارو شکر واقعا، از هر طرف که به این ماجرا نگاه میکنم میبینم خدا واقعا جبران کننده ست، به قول دوستمون آقا ابراهیم
مگه میشه خودتو پرت کنی تو بغل خدا ،جا خالی بده و بهمون بخنده؟
مگه میشه بهش بگی خدایا به تو پناه آوردم،جز تو پناهی ندارم بهت بگه برو حوصلتو ندارم؟
بَلَىٰ مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ
آری، کسانی که همه وجود خود را تسلیم خدا کنند در حالی که نیکوکارند، برای آنان نزد پروردگارشان پاداشی شایسته و مناسب است، نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین می شوند.
در پناه جان جانان بهترین ها براتون رقم میخوره، مطمئن باشید.