live | استفاده آگاهانه از قدرت تجسم خلّاق - صفحه 10 (به ترتیب امتیاز)

732 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 3001 روز

    بنام خالق زیبایی ها ،بنام اوکه هر چه دارم از اوست ،بنام او که مرا آسان می کند برای آسانیها

    سلام به اساتید ارجمندم ودوستان الهی ام

    خداراسپاسگزارم به خاطر یه روز دیگه ویه فرصت دیگه

    خداراسپاسگزارم بخاطر بودنم در این مسیر توحیدی واین مکان الهی

    خداراسپاسگزارم به خاطر وجود عزیزان ودوستانم

    خداراسپاسگزارم که در گامی دیگر در این مسیر توحیدی همراه وهمقدم شما عزیزان هستم

    استفاده آگاهانه از قدرت تجسم خلاق

    استاد جان تاثیر آموزش‌های شما بی نهایت هست در زندگی افرادی که از آموزش‌های شما استفاده می کنند ومی تونم بگم مهمترین تاثیر آن داشتن آرامش وطیب خاطر است چون ما با شما خالقی را شناختیم که قدرت خلق زندگیمان را به خودمان عطا کرده ،خالقی که همواره کنارمان هست فقط کافی است او را بخوانیم خالقی که کریم وبخشنده ومهربان هست

    : چطور با تجسم می تونیم اتفاقات زندگیمون را رقم بزنیم

    چقدر ما افراد غافل هستیم از قدرت ذهنمان وانرژی فکرمون وچقدر ما درگیر روزمره می شویم وشرایط فعلی‌مان را ابدی ودائمی می دانیم چون شرایط الان اینجوری هست اصلا نمی تونند به چیز دیگه ای فکر کنند فکر می کنند همین هست وباید بسوزیم وبسازیم باهاش

    در واقع آنهایی که خداوند را باوردارند و باوردادند که افکارشون هست که دارد زندگی‌شان را خلق می کند وایمان دارند به نعمت‌های خداوند به تغییر در زندگی وافرادی که ایمان دارند که فارغ از اینکه الان شرایطت چی هست در کدام کشوری،کدام خانواده با چه شرایطی زندگی می کنیم وفارغ از اینکه چه گذشته ای داشتیم وچه اشتباهاتی در زندگی کردیم میتونه شرایط متحول شود وتغییر بنیادین داشته باشیم آن افراد هستند که از قدرت تجسم استفاده می کنند یعنی همه ما بدون استثنا از صبح تا شب تجسم می‌کنیم

    تجسم چیزی نیست غیر از اینکه داریم به یک موضوعی فکر می‌کنیم وکاری که استاد در دوره های آموزشی انجام می دهند هدایت کردن آن انرژی فکری به مسیر درست هست

    تجسم کردن چیزی غیر از جهت دهی افکار به موضوعی در آینده نیست *

    تجسم هم وجه مثبت دارد وهم منفی ، و در 95 درصد موارد ما داریم به چیزهایی که نمی‌خواهیم فکر می کنیم وتجسم می کنیم وچیزهایی که نمی خواهیم را می سازیم

    کاری که استاد در دوره ها انجام می دهند ،ایجاد این ذهنیت که مراقب ورودیهامون باشیم ومراقب افکاری که در ذهنمان می آید باشیم وبا مباحثی که آموزش می‌دهند ما یاد بگیریم و سعی کنیم که به چیزهایی که دوست داریم فکر کنیم که این یک روند تکاملی هست یعنی آگاهانه از شرایط فعلی بیام بیرون ،موقعیت فعلی ما چیزی نیست جزء افکار گذشته ما ، یعنی اولین قدم پذیرفتن این است که شرایط فعلی ما حاصل افکار گذشته ماست واین قدم اول برای تغییر زندگی هست که این چیزی که الان در زندگیم هست را خودم بوجود آوردم وربطی به پدر ،همسر،کشور ،… ندارد شاید آنها رو من تاثیر گذاشته باشند ومن تاثیر پذیرفته باشم وخلق کرده باشم اما در نهایت من تاثیر پذیرفتم ،من باور کردم وآن حرفها را تکرار ، ودر ذهنم مرور کردم واین شرایط فعلی من شرایطی است که خودم خلق کردم واین اولین درکی هست که من باید نسبت به اتفاقاتی که در زندگیم رخ می دهد را داشته باشم که اگر این را بپذیرم چون من کنترلی بر افکارم ندارم واینگونه نیست که تا به موضوع نامناسبی فکر می کنم همان لحظه اثرش مشخص شود(چه در مورد خواسته ها وچه اتفاقات ناخواسته )یعنی وقتی من با یه فکر منفی فرکانس منفی می فرستم وبا تکرار آن افکار در جهت خواسته یا ناخواسته که باور گفته می شود این فرکانس تقویت می شود واتفاقات رقم می خورد

    حالا که من متوجه شدم افکار من وکانون توجه من اتفاقات وشرایط زندگی من را رقم میزند پس تصمیم می گیرم آگاهانه افکارم را مدیریت می کنم وآگاهانه به آن چیزی که می‌خواهم توجه می کنم در اصل کنترل نا آگاهانه افکار را به کنترل آگاهانه تبدیل میکنم وآنچه که دوست دارم را می سازم وباورها را درست کنم وورودیها را تغییر می دهم

    مثل تغییر باورها در مورد ثروت :

    تنها راه رسیدن به خدا ثروتمند شدن هست

    ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست

    وقتی زندگی من سرشار از نعمت وخوشبختی باشد من در تک تک نعمتهام خدا را می‌بینم وخدا را بعنوان صاحب نعمت وکسی که مرا خلق کرده واین فضا وقوانین را ایجاد کرده تا من این نعمت‌ها را داشته باشم می‌بینم

    کلیت اتفاقات زندگی ما بواسطه افکار وباورهای ما است این چیزی که در زندگی داریم شرایط پایدار نیست ومیتوانم با تغییر افکار وباورهایمان این شرایط را تغییر دهیم ورو اینکار سرمایه گذاری کنیم وقت وانرژی بزاریم برا تغییر باورهامون

    شرایط سختی که در حال حاضر درگیرش هستیم میتونه به ما کمک کند که بعدها بعنوان نعمت از آنها یاد می کنیم وهمه آن شرایط سخت سبب بوجود آمدن خواسته هایی می شود که یکسری اهداف وانگیزه ها در ما بوجود بیاید که به موفقیت برسیم یعنی خیلی از چیزهایی که ما الان داریم بخاطر وجود آن تضادها در زندگیمان بوده هست

    افکار ما چه جوری داره اتفاقات زندگی ما را خلق می‌کند؟

    اینکه ما سعی می کنیم آگاهانه به چیزهای خوب فکر کنیم واجازه نمی دهیم افکار منفی به ذهنمان بیاد وقتی یه خبری شنیدیم از چیزی که نمی خواهیم افرادی که قانون را نمی دانند شروع به تجسم کردن وادامه دادن وداستان ساختن در مورد آن خبرمی کنند یعنی یه فیلمی را در ذهن خود می سازند از چیزی که نمی خواهند فقط چون این خبر را شنیده وآگاه نیست که افکاروباورهاش میتونه آن خبر را واقعی کند، وگرنه شرایط میتونه عوض شود یعنی شرایط در هر لحظه در حال تغییر هستند ومن دارم اینکار را انجام می دهم ومن می تونم همه چیز را تغییر بدهم ،به همین راحتی اجازه می دهند افکار به ذهنشان بیاید،به همین راحتی اجازه می دهند با شنیدن یه خبر ،دیدن یه اتفاق منفی اجازه می دهند از این قدرتی که خداوند به ایشان داده تا زندگی‌شان را خلق کنند ،از این قدرت استفاده کنند تا زندگی‌شان را نابود کنند

    کل بحث همین هست که سعی کنیم آگاهانه افکارمون را کنترل کنیم که کار راحتی نیست چون ما یه عمر به هر آنچه دیدیم واکنش نشون دادیم ونخواستیم خلق کنیم به جای واکنش به آن خبر بد شرایط را آنطور که دوست داریم تجسم کنیم وبه اتفاق مثبت فکر کنیم ویه سناریو خیلی عالی در ذهن خود بسازیم چون خبر ندارند که قدرت دست من هست نه دیگران تمرین کنیم که در هر شرایطی اینکار را انجام دهیم که این هم یه روند تکاملی دارد

    مواقعی هست که اتفاقاتی می افتد که ظاهرش زیبا نیست در آن مواقع خیلی سخته که افکارمون را به سمت مثبت جهت بدیم ولی به همان اندازه که بتونیم اینکار را انجام بدیم اتفاقات خوب در زندگی ما می افتد یعنی نسبت به این موضوع کمال‌گرا نباشیم وهر کوچکترین تغییر مثبت نتایج بزرگی ایجاد می کند کوچکترین حرکت در مسیر درست وبه سمت خواسته ها نتایج بزرگی ایجاد می کنداین نیست که بگوییم من باید پرفکت باشم وهیچ کس در دنیای مادی به این قدرت نرسیده، یعنی در دنیای مادی جایگاه صفر ویک نیست یعنی سفید وسیاه نداریم یه چیزی بین همه اینهاست به همین دلیل این سختگیری نباید باشد که اگر من نتونستم افکارم را کنترل کنم یعنی کارم را درست انجام ندادم نه اینطور نیست یه دوره تکاملی هست ونباید هیچ موقعه ناامید بشیم وبا تمرین کردن میتونیم بهتر وبهتر شویم

    دوره دوازده قدم در نوع خودش بی نظیر هست وآنقدر این دوره پر باره که هر قدمی که تموم می کنیم دوباره که برمی‌گردیم آگاهیهای قدمهای قبل را مرور کنیم چیزهای جدیدی یاد می گیریم ومثل آب شوری می مونه که هر چه بخوریم تشنه تر میشیم هر چه آگاهیها را مرور کنیم بازم دوست داریم بشنویم بعد در افکار واتفاقات روزمره خود بررسی کنیم ببینیم چه جوری عمل می‌کنیم اصلا این دوره در کنار بقیه دوره های استاد شگفت انگیزه برام جالب بود من آخرین کامنتم روی این فایل مربوط به 1403/6/20 هست که تازه قدم 4 را شروع کردم وتازه من جلسه پنجم از قدم 4 را تموم کردم اینقدر که آگاهی‌های هر جلسه نیاز به تأمل وتعمق دارد وخداروشکر میکنم که در مدار دریافت آگاهی‌های این دوره ارزشمند قرار گرفتم وسعی کردم به این آگاهیها در زندگیم عمل کنم ونتایج امروزم گواه این امر هست بعضی مواقع بوده که کنترل ذهن از دستم در رفته ولی هر بار با مرور مسیری که پشت سر گذاشتم وبا علم به اینکه در تمام آن لحظات خداوند کنارم بوده دوباره ذهنم را کنترل کردم اگر امکانش باشه حتما نتایج ام آر آی از شروع تضاد تا آخرین ام آر آیی که قراره آخر این ماه انجام بدم براتون ارسال می‌کنم استاد من با شروع پروژه خانه تکانی ذهن داروهایی که مصرف می کردم به 10 درصد از کل داروها رسیده من باید ام آر آی رو آخر ماه شهریور انجام می دادم ولی وقتی پزشک معالجم من رو دید دارو ها را کاهش داد وگفت ام آر آی باشه برا دو ماه دیگه شرایط،خیلی عالی داره پیش میره وهمه اینها از لطف خداوند است که به من زندگی دوباره بخشید وآموزهای شما وهمت وتعهد خودم ،سپاسگزارم استاد سپاسگزارم خداجونم هزاران هزار مرتبه تورا شکر وسپاس

    وقتی من کامنتهای دوستانم را بخوانم وتجسم آنها راکه به خواسته هاشون رسیدند گوش میدم در حال دادن ورودی خوب به ذهنم هستم به جای اینکه داستان بلا ومصببتها را گوش بدهم می شینم داستان خلق اتفاقات را باقدرت ذهنی گوش می کنم که هر چقدر بیشتر گوش بدهم بیشتر باور می‌کنم که می شود ومنم میتونم اینکار را انجام بدهم بیشتر از این قدرت استفاده می کنم وبیشتر جدی می گیرم

    وچقدر هم عالی هست که خداجهانی را خلق کرده وشرایطی را برای ما رقم زده وقوانینی را گذاشته که به این راحتی می تونیم زندگی خودمون را آنطور که دوست داریم خلق کنیم وبه این راحتی میتونیم که حتی اگر در شرایط خوبی نیستیم وناآگاهانه زندگیمون را بدست خودمون خراب کردیم ،بایستیم وبا تغییر نوع نگاهمون وافکارمون زندگی خودمون را تغییر بدیم اگر ذهن من داره اتفاقات را خلق می‌کند پس من به چیزهایی فکر کنم که دوست دارم داشته باشم واین روند را ادامه می دهم

    استاد همه چیزهایی که از یه رابطه عاطفی عاشقانه می خواستند را در ذهن ساختند وآنچه که در زندگی‌شان آمد حتی از آنچه در ذهن خود ساختند نیز بهتر بود پس ماهم می‌توانیم

    خدای من یکی از تجسمات من هم از بچگی تا الان هم که ادامه داره همینه که یه خانه در طبیعت داشته باشم با یه مزرعه که در آن سبزیجات وسیفی جات بکارم ومرغ وخروس وبز وگوسفند هم داشته باشم با اینکه هنوز هم نمیدونم چه جوری قراره این خواسته اتفاق بیافته ولی هر موقعه تجسم میکنم صبح با قوقولی قوقولی خروس مزرعه از خواب بیدار بشم ذوق میکنم وباور دارم یه روزی به این خواسته ام می رسم

    همه چیز می تواند تغییر کند فارغ از اینکه شرایطت چه جوری هست به شرطی که همانقدر جدیتی که استاد در کنترل افکار ،کنترل ورودیها وساختن باورهای درست داشتند را ماهم داشته باشیم واین چیزی است که در تمام دوره ها به خصوص دوره دوازده قدم داره تکرار می‌شود وبه همین دلیل نتایج خیلی بزرگتر می‌شود چون در این دوره بیشتر تمرین می کنیم شرایطی که الان هست حتی آن چیزهایی که درد ورنج هست اگر از قانون درست استفاده کنیم واز آنها انگیزه بگیرم وافکار را جهت دهی کنیم به سمت خواسته ها تمام آن مسائل میشه نعمت

    خدایا شکرت بخاطر این فضای خوب وفوق العاده واین حجم از نعمت وفراوانی

    خدایا شکرت بخاطر این جهان پر از نعمت وفراوانی وقوانین ثابتی که بر جهان حاکم کردی تا با درک وعمل به‌این قوانین هر آنچه که آرزو داریم در زندگیمان خلق کنیم

    رویاها به حقیقت می پیوندد

    خدایا شکرت عجب فضای تمیزی چه چمن های سرسبزی چه پیاده رو های مرتب وتمیزی ،آسمان آبی ،خانه هایی با طرح های معماری خاص و زیبا ،درختان سرسبز ،تمیزی هوا ،خدای من این دریاچه در این فضای بی نظیر چقدر می تونه لذت بخش باشد وزیباتر از آن انعکاس این حجم از زیبایی برسطح دریاچه چقدر رویایی، چقدر زیبا خدایا شکرت ،وهمه اینها دلیل محکمی است بر فراوانی نعمت وثروت در جای جای این جهان هستی

    خدایا شکرت که اگر من زاویه نگاهم را به مسائل تغییر دهم وافکارم وورودیهای ذهنم را کنترل کنم فارغ از اینکه چقدر شرایط ناجالب هست می تونم زندگی رویایی خودم راخلق کنم به شرط اینکه باور کنم وادامه بدهم وچی از این لذت بخش تر وزیباتر خدایا شکرت مهم هست که در این مسیر نا امید نشم وبه اعتقادات وافکار بقیه کار نداشته باشم وتمرکز را بزارم رو خودم وقتی من روی خودم کار میکنم آدم‌های اطراف من تغییر می کنند وتعدادزیادی از افرادنامناسب از زندگی من بیرون می روند وخیلی سرم خلوت می‌شود و دقیقا مثل الان که من از صبح تا ظهر وبعد از بعداز ظهر تا شب که همسرم بیاد منزل تنهام وچقدر حالم خوبه واز این تنهایی لذت میبرم وبه عقاید بقیه کار ندارم که میگن تنهایی تو خونه چیکار میکنی حوصله ات سر نمیره ولی خبر ندارند من چقدر حالم خوبه با این تنهایی خدایا شکرت

    این همان قانون کبوتر با کبوتر غاز با غاز هست که افرادی که در فرکانس ما نیستند از زندگی ما میرند بیرون واین تنهایی فرصت خوبی هست تا روی خودم بهتر وبهتر کار کنم وخداروشکر هیچ موقعه دنبال این فضاها نبودم که با کسی ارتباط برقرار کنم وبخوام با دوستانی که در این مسیر هستیم ارتباط برقرار کنم چون همیشه ازتنهایی خودم لذت می‌بردم ووقتی من فرکانسم عوض شود جهان آدم مناسب چه من بخوام وچه نخوام به زندگی من وارد می کند …..خدایا شکرت …شکرت ….شکرت

    عاشقتونم

    در پناه الله شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید در دنیا وآخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
  2. -
    طیبه شهبازی گفته:
    مدت عضویت: 323 روز

    سلام براستادعزیزوخانم شایسته ی نازنینم.چقدر خوشحالم ازینکه دارم اولین دیدگاهم رو مینویسم.استادءجااااان من حدود 3سال ءکه توسایت شمارو دنبال میکنم.ولی تازه عضو شدم .اززمانی که من فایل های شمارو میبینم کلی تغییرتوزندگی م ایجادشده.حتی دوره عزت نفس خریداری کردم.استادمن یادگرفتم که برا اونچه که میخوام تجسم کنم .البته بماندکه کلی کار دیگه هم باید انجام دادو کارکردروی خود.استادءجان همین الان یه فایل زندگی دربهشت رو میدیدم که تازه تمام شدو دراون فلیل باران شدیدی میبارید درپرادایس.من چنان ذوق زده از عشق ءباران که خدایاچقدر زیباست این صدای باران پرادایس اون شدت باران انگارکه داشت روی سر من میبارید. ومن مشهدهستم هوا الان افتابی بودتقریبا.ومن تو دلم چقدرررر هوس کردم هوابارونی باشه .حتی تودلم میگفتم اینجاکه افتابء.کاش چشامومیبستم وخودمو تو پرادایس میدیدم زیر اون بارونءشدید.وخدایم را گواه میگیرم که الان هوا معجزه اسا رعدوبرق میزنه و داره بارون میباره.یعنی میشه؟هست همچی چیزی؟استادءجاااان من ازاین قبیل تجسم هارو که باشاگردی کردن ازشما دارم می اموزم خیلی انجام دادم.بایدبگم زیباست.اونچه رو از ته قلبم تجسم کردمو خواستمو انگارکه دارمش میخوامش یامیرم یاهستم.وواقعاشده.اگرمسافرت بوده اگراتفاقاتی که دوستداشتم توی اون سفربیوفته که بابءمیل من باشه باقدرت تجسم شده.اگرکشوری رو که دوستداشتم رو تجسم کردمورفتم.وانشالایکی ازارزوهای بزرگءمن مهاجرت به امریکاست.میدونم که گلی بایدکارکردرواین موضوع.ولی همیشه حس میکنم اگریه روزبرم امریکا.فلوریدا.به طوراتفاقی استادعزیزم رو ومربم نازنین م رو ازنزدیک ببینم و درآغوش بگیرمش وبگم دیدید؟بالاخره اومدم .باامیدبه اینکه هم فرکانس های من باقدرت تجسم وکارکردن روی خودشون به ارزوهای قشنگشون برسن. آمین. وای استادای کاش میشد این بوی بارون و رعدو برق و بارش رو باشماهم به اشتراک بگذارم.دوستتون دارم ازصمیم قللللب.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
  3. -
    حسن گرامی گفته:
    مدت عضویت: 1370 روز

    سلام و درود فراوان به استاد عباسمنش بزرگوار و استاد شایسته نازنین و دوستان ارزشمندم 

    داشتم برای درست کردن یکسری باورهام از منطق های قرآنی استفاده می کردم که گفتم بنویسم بد نیست

    توی سوره طه حضرت موسی از خداوند یکسری درخواست هایی رو میکنه ، مثل همون درخواست هایی که همه آدم ها و ماها داریم از خدا می کنیم

    حالا یکی درخواست یه تیکه نون میکنه یا یکی دیگه درخواست داشتن یک لباس قشنگ از خدا میکنه یا یکی درخواست آب خوردن از خدا میکنه یا یکی درخواست رابطه های زیبا و آرامش بخش از خدا میکنه یا یکی درخواست مهاجرت و حرکت کردن میکنه یا یکی درخواست پول به مقدار فراوان از خدا میکنه در کل هر کسی هر روز که از خواب بیدار میشه تا شب که میخواد بخوابه از خدا درخواست هایی رو میکنه

    مثل من که هر موقع سرمو روی بالشت میذارم از خدا درخواست میکنم: خدایا ازت میخوام یک خواب بسیار آرام و الهام بخشی رو از جانب شما داشته باشم که یه موقع هایی مثل امروز صبح از خواب بیدارم میشم متوجه میشم خدا توی خواب به من گفت: زمین قانون داره ، که حالا من متوجه شدم منظورش چیه

    خب خدا هم اصلاً کارش اجابت کردن درخواست هایی که بهش میشه هستش دیگه ، براش فرقی که نمیکنه ، مثل کسی میمونه که تو ازش درخواست یک لیوان آب میکنی اون دیگه اهمیتی نداره براش که چرا مثلاً نوشابه ازش درخواست نکردی! نه ، میره همون یک لیوان آبی که ازش درخواست کردی رو برات میاره یا اینکه میری رستوران ، هممون تجربه داشتیم دیگه که هر موقع مثلاً کباب کوبیده سفارش میدیم این نیستش که طرف برای شما بگه میخوام بهت حال بدم برات سلطانی بیارم یا برگرده بهت بگه خب چرا کباب برگ سفارش نمیدی هیچ گارسونی در رستوران اینکارو که نمیکنه اون فقط چیزی که بهش سفارش دادی رو برات میاره 

    دقیقاً خدا هم به همین صورته

    البته از اونجایی که خدا بالاتر از خواسته هامونه معمولاً با کیفیت تر از اون چیزی که ازش درخواست می کنیم رو برامون اجابت میکنه

    بابت همین براش فرقی نمیکنه یک خونه 60 متری بخوای ازش درخواست کنی یا یک زمین 20 هکتاری مثل پارادایسی که استاد عباسمنش داره

    برای خدا فرقی نمیکنه ولی برای منو شما فرق میکنه

    فرق ما با خدا توی باورهامونه

    همون چیزی که استاد در جلسه پنجم قدم ششم بهش میگه پایه های منطقی ذهن

    وقتی پایه های منطقی ای که در ذهنت باعث محدودیتت شده اون موقع حتی اگر از خداوند که منبع خیر و برکت و فراوانی در دنیا هستش درخواست یکسری چیزها رو هم میکنی نمیتونی چیزهایی که بهت آزادی و احساس نامحدود بودن رو میده درخواست کنی فقط میتونی یه کوچولو بالاتر از اون چیزی که هستی و در اصل باورش در ذهنت ساخته شده درخواست کنی که البته همانطوری که پایه های منطقی محدودکننده در ذهنمون به صورت ناآگاهانه ساخته شده میتونیم به صورت آگاهانه پایه های منطقی درستی رو در ذهنمون بسازیم که به ما آزادی بیشتری میده که همین هارو استاد عباسمنش داره در دوره 12قدم یاد میده که منم دارم روی خودم کار میکنم که البته در تمام دوره ها و فایل های استاد و حتی کامنت ها و بخش عقل کل هست که میتونیم برای ساختن باورهای درست ازشون استفاده کنیم و روی خودمون کار کنیم

    مثلاً من خودم اون زمان هایی که کارمند شرکت های مختلف بودم ، خب محدود به زمان و مکان شده بودم دیگه

    من امدم هر روز تجسم می کردم که از صبح تا شب و شب تا صبح در اختیار خودم هستم و آزادی مو دارم که در تجسماتم خودمو میدیدم که در کشورهای مختلف دارم سفر میکنم ، هنوزم این تجسم رو میکنم 

    چون کسی که این تجسم رو میکنه در اصل آزادی زمانی و مکانی و مالی میخواد تجربه کنه دیگه

    یعنی اگر میخوای در زندگیت آزادی داشته باشی می تونی تجسم کنی که در کشورهای مختلف دنیا داری میگردی و حال میکنی مثل زمانیکه استاد توی بندرعباس که بود اینکارو می کرد

    خلاصه همین تجسمات باعث شد که به لطف الله من الان آزادی مکانی و زمانی رو دقیقاً همون جوری که میخواستم داشته باشم یعنی از صبح تا شب و شب تا صبح در اختیار خودم هستم و دارم در مسیر کاری مورد علاقه ام پول میسازم و قدم برمیدارم

    کجا بودیم!!

    آهان 

    درخواست از خدا

    حضرت موسی از خدا طبقِ آیه های سوره طه درخواست هایی رو میکنه و خدا بلافاصله به موسی میگه:

    قَالَ قَدْ أُوتِیتَ سُؤْلَکَ یَا مُوسَىٰ (آیه 36 طه)

    خدا فرمود: ای موسی! به یقین خواسته ات به تو عطا شد

    وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَیْکَ مَرَّهً أُخْرَىٰ (آیه 37 طه)

    و ما بار دیگر به تو نعمت فراوان داده‌ایم

    آیه 37 یکم منو به فکر فرو برد

    اینکه خدا میگه یکبار دیگه درخواست تو رو اجابت کردیم 

    این نشون میده که اجابت و برآورده کردن درخواست هامون از سمت خدا یکبار برای همیشه نیست در اصل این کاریه که خدا همیشه انجام میده

    حتی در مورد اینکه من باید از چه مسیری برم ، که حالا در کامنت های مختلف در مورد درخواست هایی که از سمت خدا برای من اجابت شده رو نوشتم اینجا دیگه نمی نویسم

    در ادامه آیه خدا میاد برای اینکه این موضوع برای موسی منطقی بشه مثال میزنه ، میگه چی؟

    إِذْ أَوْحَیْنَا إِلَىٰ أُمِّکَ مَا یُوحَىٰ (آیه 38 طه)

    آن زمان که به مادرت آنچه را که باید الهام می شد، الهام کردیم

    أَنِ اقْذِفِیهِ فِی التَّابُوتِ فَاقْذِفِیهِ فِی الْیَمِّ فَلْیُلْقِهِ الْیَمُّ بِالسَّاحِلِ یَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِی وَعَدُوٌّ لَهُ ۚ وَأَلْقَیْتُ عَلَیْکَ مَحَبَّهً مِنِّی وَلِتُصْنَعَ عَلَىٰ عَیْنِی (آیه 39 طه)

    که او را در صندوق بگذار، پس او را به دریا بینداز تا دریا او را به ساحل اندازد، تا دشمن من و دشمن او، وی را برگیرد. و محبوبیّتی از سوی خود بر تو انداختیم تا با مراقبت کامل من پرورش یابی

    در این دو آیه نکات خیلی طلایی رو داره میگه

    اولاً اینکه در آیه 38 خدا داره یک اصل بسیار مهمی رو با ما در میون میذاره

    اون اصل چیه؟

    همون اصلی که استاد بخاطرش حتی یک فایل تخصصی گذاشته روی سایت

    اینکه در طول زندگیمون هر درخواستی که از خدا داشتیم و خدا درخواست هامون رو اجابت کرده یا به هر کدوم از خواسته هامون رسیدیم هر روز باید با خودمون یا بهتره بگم با خدا در موردش صحبت کنیم که آره مثلاً من دوست داشتم یک جفت کتونی اورجینال داشته باشم بعدش به راحتی خریدمش یا دوست داشتم یک خونه بزرگتر از جاییکه هستیم رو داشته باشم که بعدش دقیقاً همون شد یا دوست داشتم توی کارم این پیشرفت رو داشته باشم بعدش به راحتی از طریق هایی که انتظارشو نداشتم این اتفاق افتاد

    یعنی یادآوری خواسته هایی که بهشون رسیدم باعث تقویت و قوی تر شدن باورهام برای رسیدنِ به خواسته های دیگه ام میشه که نشونه ی احساسیش حسِ اطمینان خاطر هستش حس رهایی که میشه همانطوری که قبلاً شده

    حتی در زمانیکه خواسته ام اجابت شده و من بهش رسیدم همون لحظه به خودم بگم دیدی شد ، دیدی من فلان چیزو میخواستم الان اتفاق افتاد ایناهاش دیدی

    میشه گفت من هر روز خواسته هایی که بهشون رسیدم یا در اصل از سمت خدا اجابت شده رو به خودم یادآوری میکنم ، بیشتر توی سپاسگزاری های روزانه ام مینویسم

    مورد بعدی که در آیه 39 سوره طه خوندم باعث شد یکم بهش فکر کنم ، یک نوزاد توی یک تیکه چوب گذاشته میشه و بعد روی آب میندازش

    خب مسلماً هیچ نوزادی توانایی نگه داشتن حتی گردنِ خودش رو هم نداره چه برسه به اینکه بخواد پارو دستش بگیره و پارو بزنه یعنی به احتمال خیلی خیلی زیاد اینجوری بوده که نوزاد روی آب فقط داشته به سمت آسمون نگاه می کرده و فقط داشته از اون تکون هایی که میخورده و حرکتی که داشته خودبخود می کرده لذت می برده و بعدش هم خیلی جالبه که چند لحظه ی بعدش بیوفتی وسط یک زندگی پر از ثروت و نعمت و امنیت

    خیلی درس ها میتونه داشته باشه این آیه به نظر من که به قول اون شعر معروفی که استاد بارها و بارها خوندتش: 

    باید پارو نزد وا داد

    باید دل رو به دریا داد

    خودش میبردت هر جا دلش خواست

    به هر جا برد بدون ساحل همونجاست

    به خدا همین الان مو به تنم سیخ شد که این حقیقت محضه 

    هر چقدر بخوای دست و پا بزنی 

    هر چقدر بخوای قلدر بازی در بیاری و روی عقل خودت حساب کنی خیلی زندگی سختی خواهی داشت

    ولی وقتی خودمو در جریان هدایت های خدا رها میکنم مثل همون رودخانه ای که موسی توش داشت حرکت می کرد بدون اینکه بخواد یا اصلاً توانایی اینو داشته باشه کاری کنه به ساحل ثروت و نعمت و خوشبختی رسید

    اتفاقاً همین نکته خیلی مهمیه که اصلاً توانایی ما در مقابل توانایی ای که خداوند داره خیلی خیلی محدود و ناچیز هستش پس عاقلانه اش اینه که من خودمو وِل بدم توی جریان هدایت های خدا و فقط از مسیرم لذت ببرم چون خدا منو از هر جایی که ببره اونجا زیباترین و پر خیر و برکت ترین جاهاییه که تا حالا ندیده باشم هستش

    مثل همین زندگی که الان دارم تجربه میکنم زندگیِ سرشار از آرامش و آسایش و حالِ خوب و این احساس خوب باز هم اتفاقات خوب رو برام میاره

    باید بیشتر پایه های منطقی درستی در مورد خدا و قدرت های خدا و توانایی و آگاهی نامحدود خدا و ارتباط سازنده ام با خدا از طریق منطق های قرآنی درست کنم تا به قول استاد عباسمنش بدونم که جایگاه من کجاست و جایگاهی که خدا داره کجاست اون موقع برای اینکه خدا کارهامو انجام بده و هدایتم کنه مقاومت کمتری دارم

    واقعاً خیلی خنده داره ها که یک همچین نیرویی میخواد کارهامو انجام بده بعد ما بخواهیم مقاومت کنیم بگیم: نه من خودم میخوام انجام بدم

    ای خدا ، امان از این باورهای محدودکننده که جزء محدود کردن ما حتی در رابطه با خدا برامون چیزه دیگه ای ندارن

    همانطوری که خیلی از باورهامو درست کردم قطعاً به راحتی با استمرارم میتونم باورهای توحیدیمو که اصل داستانه درست کنم

    به امید روزهای پر از آزادی زمانی و آزادی مکانی و آزادی مالی و آزادی در روابط و آزادی در پوشش در زندگیمون

    در پناه نور آسمان ها و زمین باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
  4. -
    پویا گفته:
    مدت عضویت: 1893 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام استاد عزیزم

    کل فایل‌ها و دوره‌های شما نشون دهنده ایمان به یک مسیر است

    تنها یک دوربین و یک استاد و صحبت هایی که در عین سادگی نکات قوی را در خودشون جا دادن

    سادگی صحبت ها و ملموس بودن مثال هاتون واقعا زیباست

    باید بپذیریم که تمام شرایط و اتفاقات رو خودمون داریم رقم میزنیم که البته خود این موضوع تکامل میخواد این نیست که به یکباره بگیم خب من پذیرفتم،ذهن ما دوست داره دنبال مقصر بگرده و هر چیزی و هر کسی رو به جز خودمون مقصر داستان‌هامون قرار بده و تنها ما هستیم که میتونیم کنترل ذهنمون رو در دست بگیریم

    لذت ببریم از هر آنچه الان داریم و دنبال وجه مثبت اطرفمون بگردیم “شکار چی نکات مثبت باشیم” استاد بهترین الگو برای همه جنبه هاست الان از خواندن کامنت دانشجوهاش لذت میبره اونموقع یک کامپیوتر داشت و ازش بیشترین استفاده رو به نفع خودش میکرد و لذت میبرد من از گوشی موبایلی که در دست دارم از همان درامدی که داریم لذت ببریم از کوچکترین نعمت های زندگیمون نهایت لذت رو ببریم

    باور کنیم تنها و تنها عامل موفقیت در هر زمینه‌ای خودمون و باور های خودمون هست.

    همیشه توی فایل ها از خودتون مثال های فراوانی زدید منطق های قوی برای باور ها اوردید که ذهن نتونه دام پهن کنه و مسیر مارو تغیر بده از تضاد های خودتون مثال زدید برای ما اون موتور داغونی که ازش لذت میبردید تا این ویدیو کوتاه که به ما بگید میشود به ما بگید شرایط الانمون اصلا و اصلا مهم نیست ما میتونیم شرایط رو تغییر بدیم به طوری که به گذشتمون هیچ ربطی نداشته باشه

    تنها با کنترل ذهن و مسیردهی اگاهانه افکار

    خود من انصافا خیلی پیشرفت کردم توی این مورد قبلا هر کی صدام میزد ذهنم سریع میگفت میخواد ازت بازجویی کنه و سریع یه موضوع هم خودش برای اون شرایط انتخاب میکرد و منو الکی الکی نگران میکرد و میترسوند در صورتی که هیچ موضوعی هم پیش نیومده بود ولی ارتباطاتم اغلب اینجوری بود که میخواستن از من بازجویی کنن و منو سرزنش کنن

    وقتی من ذهنمو کنترل کردم و مسیر دادم به افکارم کلی از اتفاقات ناخواسته ناپدید شدن ارتباطاتم خیللی بهتر شد و کلی زیبایی به زندگیم اضافه شد.

    یه جمله‌ از شما رو من خیلی دوست دارم اینکه میگید”من که هنوز خیلی راه دارم”

    واقعا جمله قشنگی و واقعا هم همیشه به طور مداوم دارین رو خودتون کار میکنین از تمام نکات روزمره به نفع خودتون برداشت میکنین خب همین میشه روی خودتون کار کردن همین خوندن کامنت ها و دریافت اگاهی‌ از کامنت ها از دید دانشجو هاتون.

    کسی مثل من، خودم برای خودم بستر فراهم میکنم

    میرم جایی میشینم و با خودم صحبت میکنم از رویاهایم و از اتفاقاتی که دوست دارم بیوفته و خداروشکر دستاورد هام رو تا به اینجا خیلی دوست دارم

    واقعا نتایج مارو شگفت زده میکنه من برای خدمتم یه جایی رو تصور میکردم که وقت کافی داشته باشم برای کار کردن روی خودم و خواب کافی داشته باشم

    ولی اتفاقی که افتاد منو شگفت زده کرد من به معنای واقعی کلمه در ازادی کامل خدمت کردم.

    شما از همون موقع که حتی هیچ دستاوردی نداشتین رویاهاتون رو باور داشتین و تجسمش میکردید از ماشین هاتون از خونه هاتون و الان اینجا هست با تمام ان رویاها و حتی بیشتر و فوق العاده تر همون موقع چقدر خوب درک کردید که هر کس تنها نتیجه فرکانس خودش رو میبینه وقتی این موضوع رو درک کنیم دیگه واقعا نگران اظهار نظرها نیستیم واقعا گوشمون کر میشه از حرف های دیگران تا جایی که حتی نیاز نبینیم توضیح بدیم راجب این موضوعات به دیگران.

    جهان همیشه حامی ما است ما یعنی کسانی که ایمان دارند به خداوند ایمان دارند به خودشون و مارو حمایت میکنه با فراهم کردن وقت اضافه با محدود کردن ادم های دورمون که بتونیم راحت روی خودمون کار کنیم. همین الان من مونده بودم کامنت بزارم یا برم باشگاه که خداروشکر زنگ زدن و گفتن باشگاه بسته‌است واقعا خداوند دقیق و متحرانه اتفاقات رو رقم میزنه.

    چقدر از زیبایی های اطرافتون لذت میبرید از همسایه‌هاتون اگاهی میگیرید خدا یه همسایه به شما داده که موتور سواره حرفه‌ای و شما هم که عاشق موتور واقعا قشنگ نیست انقدر نظم خداوند؟؟

    ‌واقعا محله زیبا و تمیزی دارید در بسیاری از فایل ها گفتین که فلوریدا پر از دریاچه‌های کوچیک و بزرگ ،زیباست از دریاچه ها لذت میبرید از صدای پرنده ها و خلاصه هیچ لذتی رو از دست نمیدید

    خدایا شکرت به خاطر این قوانین زیبا و بدون تغییر.

    پویا هستم خالق زیبای زندگی خودم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
  5. -
    روح اله گفته:
    مدت عضویت: 2232 روز

    به نام خالق زیبایی ها

    سلام خدمت استاد عزیز، خانم شایسته محترم و تمامی دوستان هم فرکانسی ام.

    بابت این فایل ارزشمند که درست متناسب شد با اتفاقاتی که نیازمند این فایل ارزشمند بود از خداوند و استاد عزیز سپاس گذارم .

    استاد شنبه 17شهریور ماه برای یه کاری آمدم تهران، از آمدن من نگم براتون که کلی اتفاقات جالب و شگفت انگیز افتاد.

    از آمدنم به پایانه به شما بگم که طی اتفاقی که رخ داد بلیط اتوبوس من کنسل شده بود منی که از قبل بلیط هتل رزو کرده بودم، من نگران بودم اما اگر نشه چی بعد چند دقیقه گفتم توکلم به خداست میسپرم به خدا خودش میدونه چه کاری بهتره خلاصه گفتم می ایستم ببینم جا گیر من میاد، ایستادم توی پله های اتوبوس درب عقب جا داد، اولش ناراحت بودم، چرا چون من آدمی نبودم که توی پله ها بشینم، منی که از قبل بلیط اتوبوس رزو می کردم الان به علت سهل انگاری انسانی بلیطم کنسل شد گفتم اشکال نداره تجربه جدیدی هست. خلاصه با عادتی که نداشتم رفتم تهران. لذت جدیدی بود خدا رو شکر.

    ساعت 12 شب رسیدم هتل، منی که هتل دو تخته سفارش دادم اونم به خاطر این که اتاق تک تخنته نداشت، رفتم هتل برای تحویل اتاق، هتل یه سوئیت بهم دادن، اول تعجب کرده ام آخه قیمتش 2 میلیون بیشتر از اتاقی بود که سفارش داده بودم خدا رو شکر کرده ام، فردا که رفتم برای صبحانه از پذیرش هتل پرسیدم :ببخشید من اتاق دو تخته سفارش دادم اما یه سوئیت تحول من دادید فکر کنم ظاهرا اشتباهی رخ داده. گفتن نه آقای محمدی اشتباهی رخ نداده، منی که خوش حال بودم گفتم خدا رو شکر.

    رفتن آماده بشم با کسی که دوستش داشتم بریم مشاوره قبل ازدواج حالا من مرکز تهران اون طرف من جنوب تهران، از اسنپ نگم براتون که خیلی سریع اسنپ گیرم امد توی راه رفتن به سمت مشاوره اولش خیلی شلوغ بود گفتم توکل به خدا سر وقت می‌رسیم همین که من داشتم با زهرا صحبت می مردم اصلا متوجه نشده ام کی رسیدم. خلاصه اون روز خیلی به ما خوش گذشت و صحبت کردیم فردای اون روز رفتم دانشگاه، نگم براتون رفتم دانشگاه مسئول آموزش منو که دید قبل اینکه سلام کنم گفت آقای محمدی کجایی ما منتطر شما بودیم منو ارجاع دادم به رئیس گروه شیمی گفتند برو با خانم دکتر دقیقی بپرس و باید تائید بدهند برای این کار من با لبخند تمام انگار نه انگار که چی شده رفتم پیش دکتر دقیقی با کمال تعجب خانم دکتر با خوش حالی و چهره ای بشاش منو دید به ایشون توضیح دادم. خانم دکتر هم بدون دعوا گفتن بله میتونی خلاصه تائید کردن و منی که گفتم الان خانم دکتر کلی سرم داد بزنه در کسری از دقیقه جوابم دادو تائید کرد. رفتم آموزش رئیس آموزش تعجب کرد گفت رفتی گفتن بله این هم تائید خانم دکتر خلاصه در کمتر از یک ساعت کارم انجام شد این هم از روز دوم آقا به علت افزایش بها بلیط اتوبوس، هزینه بلیط رفته بود بالا، بلیط گیر نمی آمد به طوری که اصلا باورم نمیشه بلیط بهترین شرکت اونم ترمینال بیهقی خدایا شکرت.

    راستش خیلی این طرف و اون طرف تجربه های فراوانی داشتم. اما اونی نبود که دلم بخواد یه مدتی رفتم توی کار صادرات زعفران.

    اینم براتون بگم رفتم مشاوره و این هدف به مشاوره گفتم به طور خیلی تعجب آوری منو به یه تاجر ایرانی که کارش توی حیطه کشورهای عربی بود معرفی کرد و یه طرحی بهم داد که قرار فردا برم کارهای اداری‌ انجام بدم توی کاری که بهش علاقه داشتم و آرزوشو داشتم.

    به امید خبرهای خوش از من.

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
  6. -
    محمد نمازی گفته:
    مدت عضویت: 855 روز

    به نامممم خدااا

    سلام به دوستان عزیزم

    این فایللل خدااای من

    لایوی که شما گذاشته بودید

    این اگاهییی

    خدایا شکرت

    من این فایل رو خیییلی زودتر یعنی چندین ماه پیش کاملا هدایتی از کانال تلگرام شما فکنم پیدا کردم و دیدم وواااااووو عجب فایلی

    دانلودش کردم و سعی میکردم روزی یکبار گوش کنم و فوق العاده موثر بود جوری که ناخوداگاه به خواسته هام فکر میکنم

    اخرین بار هم این فایل رو دیشب گوش دادم و هنوز سعی میکنم به جای افکار بیهوده و خطرناک ، به چیزی فکر کنم که احساس خوبی بهم میده

    در مورد ادمهایی که گفتین هم من مدتها است تنهام، حالا من از بچگی کلا تنها بودم واسه همین شاید زیاد ملموس نباشه اما از اتفاقاتی که برام میفته و حتی خانواده ام هم حتی جوری میشه که کم میبینم، یعنی قشنگگ درک میکنم خدا داره یه چیزهایی رو تغییر میده

    امیدوارم که بتونم از نتایج بزرگترم هم مدتی دیگه بیام و بنویسم و همیشه یاداوری کنم که قانون جواب میده ولی به اندازه ای که تغییر کنم

    خدا وشکر که با شما هستم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
  7. -
    علی بردبار گفته:
    مدت عضویت: 1888 روز

    سلام به رفقای عزیزم

    امروز صبح با حال خوبی از خواب بیدار نشدم. نتوانستم برنامه های صبحم را ران کنم. نتوانستم به پیاده روی 5 صبحم بروم. کم و نامرغوب خوابیده بودم. دیشب هم تمرین ستاره قطبی را ننوشتم.شیطان حسابی ترکتازی می‌کرد!

    خلاصه در عین ناامیدی این ویدئو را دانلود کردم و دیدم. به خاطر اینکه به خاطر نامی که ویدئو داشت، فکر نمیکردم مطالبی مخصوص مشکل من در این ویدئو باشد، ولی بود! خود خود جنس بود!

    ممنونم ازت، سید حسین عباسمنش

    ممنونم ازت سید حسین عباسمنش

    ممنونم ازت، سید حسین عباسمنش

    ممنونم ازت، سید حسین عباسمنش!

    ممنونم که این فایل قدیمی را دوباره کار کردید، خانم شایسته عزیز، ممنونم.

    استاد،اینجوری نوشتم تا بدانی اسم رمزی را که چند بار آخر ویدئو تکرار کردی، متوجه شدم! اون چیز معرکه درباره تعهد.

    بله. این وضعیتی هم که الان در آن هستم و گیجم کرده، ناشی از همان خالی شدن دور و بر خانواده کوچکم هست که باید بر نکات مثبتش تمرکز کنم، نه اینکه مرا بترساند!

    راستی، چقدر جالب بود که توی آن خانه قدیمی در بندرعباس هم شما وانمود می‌کردید که توی هتل هرمز هستید! چقدر معرکه اید شما. آدم وقتی جلوی یکی کم میاره، ازش بت میسازه! من الان نزدیک به اون وضعیت هستم، به خاطر شرایط روحیم که تو این یکساعت با همین فایل ، کن فیکونش کردی، استاد!

    ببین استاد، سوزن من امروز رو سپاسگزاری از شما گیر کرده، برم دنبال کارم که میترسم آنقدر سپاسگزاری کنم که از پشت گوشی، بزنی درب و داغونم کنی:))

    بوس به همه گی و خدافظ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
  8. -
    نازی بشکال گفته:
    مدت عضویت: 1300 روز

    به نام خدا ی وهاب و رزاق

    سلام خدمت استاد و مریم جون عزیزم

    و خانواده عباس منشی من

    من دو روزه 12قدم را تازه استارت زدم صبح که اومدم سرکار چون سرم خلوت بود از خدا خواستم امروز خودش هدایتم کنه و داشتم تمرین ستاره قطبی امروزم را زمزمه میکردم

    ازش خواستم این 11روز آخر ماه نتیجه رو برام تغییر بده و مشتری های ثروتمند و دست به نقد به سمتم هدایت کنه و قراردادهای فروشم رو برام امضا کنه

    کلا تصمیم داشتم توجه ام رو زیبایی ها و نکات مثبت بذارم که اومدم تو سایت و فایل جدید ،

    استفاده آگاهانه ازقدرت تجسم خلاق دیدم با شوق و ذوق فراوان نشستم به نگاه کردن دوبار نگاش کردم و مثل همیشه لذت بردم از صحبتهای مثبت ،پرانرژی و خیلی کاربردی استاد قشنگم

    انگار این نشانه و حرفای استاد برای من بود تا عزمم و جزم کنم و با تجسم و احساس خوب تو این چند روز خواسته هایی که تعیین کردم تا آخر شهریور، بهش برسم و امیدوار باشم .

    خدایا شکرت برای این همزمانی شروع 12 قدم و این فایل قدیمی که اولین بار هست رو سایت قرار دادین

    چند تا از خواسته های من از قدرت تجسم که تا قبل از آشنایی استاد فکر نمی‌کردم که خودم میتونم این کارها را انجام بدم و همیشه مثل خیلی ها فکر میکردم با وام و قرض و قرعه کشی یا اینکه یک شخص دیگه باید بیاد تو زندگیم وبرام انجام بده .

    من دوماه پیش با قدرت تجسم خونه رویایی و خوش نقشه و موقعیت عالی با پول کمی که داشتم رهن کردم

    خونه فول امکانات

    لوستر ، خونه پراز نور و روشنایی

    پرده ،کولر و کابینت های طرح چوب خانه ترو تمیز رنگ شده خیلی بالاتر از حد خواسته هام تو ساختمان بسیار خلوت که خیلی کم همسایه ها را میبینم شاید هفته ای یکبار و با هر بار دیدن سلام و علیک خیلی گرم بگو و بخند دارن بامن

    واین خواسته رو زمانی که دنبال خونه می‌گشتم تجسم کردم

    به قول استاد تو دوره قانون افرینش گفتم خدایا بنگاه رفتن و خونه دیدن بامن خونه خوب و تر و تمیز با پول پیش من و خونه ای که نه چک تخلیه بگیرن نه سفته. و صاحب خونه مهربون

    و خوش برخورد باشه و خونه من حتما پارکینگ اختصاصی و انباری داشته باشه ، با تو

    که دقیقا همینطور شد

    با اینکه چند تا خونه کوچیک یک خواب خیلی قدیمی بدون آسانسور و پارکینگ می‌دیدم که به پول من میخورد

    اما در حین هماهنگ کردن و بازدید کردن با خدا حرف میزدم

    مطمئن بودم خدا ، ی جای خوب برام در نظرگرفته و من خیلی راحت میرم تو خونه خودم که آرامش دارم و لذت میبرم.

    (البته من هنوز ماشین ندارم اما دارم ماشین مورد علاقم رو که تو پارکینگ گذاشتم تجسم میکنم )

    و ایمان دارم همانطور که خدا خونه داد ماشینمم بهم میده ،

    و خواسته های دیگم تو خرداد همین امسال رفتم تهران کااشت ابرو انجام دادم و 16 تا از دندانام رو کامپوزیت آمریکایی دولایه زدم وقتی اومدم بندرعباس همه تعجب کردند و میگفتن پولش از کجا خخخخخ

    و من و خدای خودم میدونستیم که این خواسته هامو چطوری خلق کردم

    از زمانی که من مستقل شدم و با دو بچه هام زندگی میکنیم

    یک زندگی عشقولانه مادر فرزندی در کمال عشق و تحسین و احترام داریم

    رابطم با بچه هام خیلی بهتر شده

    مستقل خودشون هستن.

    عزت نفسم خیلی بیشتر شده طوری که بدون مکاپ و رژ میرم بیرون و محل کارم خخخخخ

    کاری که هیچ وقت بهش فکر نکردم که یک روز بدون آرایش من برم بیرون

    چه برسه سرکار که یک محیط پراز همکار ای آقا و مشتری هست .

    خدایا شکرت .

    درضمن من خیلی جوانتر زیباتر جذاب تر شاداب تر و پوستم خیلی روشن تر شده خیلی پر انرژی تر و مثبت تر شدم

    و امیدوارم تا آخر سال چند تا خواسته دیگم ام خدا برام خلق می‌کنه .

    مدیر ساختمان روز اول که اومدم به من گفت اگه ماشین نداری ماهیانه پارکینگ رو ازت ماهی 250هزار اجاره میکنیم

    به جاش شما شارژ ساختمان نده

    منم خیلی قرص و محکم گفتم پارکینگ لازم دارم ماشینم رو چند وقت دیگه میارم

    ومن هر وقت میرم بیرون چند دقیقه تو پارکینگ می‌ایستم و ماشینم رو تجسم میکنم که میرم کارهای شخصیمو انجام میدم .

    وحیلی خواسته های کوچیک و بزرگی که از قدرت تجسم بدست آوردم

    و از خدای عزیزم و استاد سپاسگزارم که این آموزشها ی الهی را به ما یاد میده تا معنویت ، ثروت ،روابط ، زندگی زیباتر با آرامش و شادی را تجربه کنیم .

    خلاصه ای از فایل امروز :

    افکار ما خیلی قوی است نباید در گیر روز مرگی بشیم و هیچ نپذیریم که باید بسوزیم و بسازیم

    ما باید به خدا ایمان و باور داشته باشیم ،

    به نعمت هایی که به ما داده ،به تغییر افکار و تغییر زندگیمون .

    و تغییر بنیادی .

    ما همیشه باید انرژی فکری مون رو به سمت خواسته هامون هدایت کنیم

    با تجسم کردن ،فکر کردن در هر موضوعی با یک روند تکاملی .

    بپذیریم موقعیت فعلی ما چیزی هست که از گذشته بهش فکر کردیم ربطی به پدر ،مادر ،همسر ، بچه و….

    نداره

    فکری که بارها و بارها تکرار میشه باور را بوجود میاره و باور اتفاقاتی مانند ثروت ،روابط ،سلامتی را بوجود میاره

    ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست

    تنها راه رسیدن به خدا ثروتمند شدن است

    ما با ثروتمند شدن به جهان هستی ، خانواده ،دوستان و….کمک میکنیم

    ما با تغییر افکارمون، تمرین و تکرار میتونیم زندگیمون رو خلق کنیم و تغییر بدیم

    تضاد ها باعث میشن خواسته ها ،انگیزه برای خلق اتفاقات دلخواه داشته باشیم

    شرایط در حال تغییر هست و ما هستیم که اجازه خلق کردن ،میدیم

    اگه آگاهانه فکرمون را کنترل کنیم ،میتونیم خلق کنیم

    با جدی گرفتن و کوچکترین حرکت مثبت ، تغییر ، حرکت به سمت خواسته ها و تمرین ، میتونیم لذت و لذت ببریم

    وقتی ما روی خودمون کار میکنیم آدمهای اطرافمون تغییر می‌کنن و سرمون خلوت میشه

    و ی مدتی تنها میشیم و فرصتی هست که رو خودمون بهتر و بهتر کار کنیم

    واین قانون خداوند هست و خود جهان این کار ومیکنه

    یسری از آدمها که در فرکانس ما نیستن خودشون از زندگیمون میرن بیرون ،مث اب خوردن

    دقیقا مثل من که تمام دوستان منفی حتی خانواده ام و همکارام که دنبال حاشیه و وقت تلف کردن بودن

    خودشون رفتن کنار چون منم مثل استاد هیچ کدومشون رو در ک نمیکنم و دوست ندارم رفت و آمد کنم

    ومن از خلوت وتنهایی خودم و خدای خودم و عشق بازی با باباییم

    لذت میبرم و خدا رو احساس میکنم هر لحظه کنارمه

    و با تمام وجودم احساس میکنم

    از رگ گردن به من نزدیکتره و منو رو شونه هاش گذاشته و باهام حرف میزنه و این احساس رو باهیچی عوض نمیکنم .

    ما باید از بچه ها یاد بگیریم که فقط به خواسته هاشون توجه میکنن و خیلی راحت به همه خواسته هاشون میرسن .

    در آخر از استاد عزیزم تشکر و قدردانی میکنم

    برای تصویر زیبا از منظر ه اطراف خونش ، کوچه های تمیز و مرتب خونه هایی که من فقط تو فیلما دیدم ،

    صدای زیبای پرندگان ،دریاچه ی آبی و زلال ، درختان سر سبز و آسمون خوشرنگ و …..

    برامون به اشتراک گذاشت .

    در پناه الله یکتا

    شاد سعادتمند ثروتمند در دنیا و آخرت باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
  9. -
    هانیه وحید گفته:
    مدت عضویت: 323 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و یکتاپرست

    من از خیلی سال قبل هر کجا حرف های شما رو می شنیدم به همه می گفتم هیچ کس توحید رو مثل استادعباسمنش نمی تونه توضیح بده ….ولی نمی دونم چرا هدایت نمی شدم به سمت شما …..و در پی استادهای دیگه بودم ….حدود دوماه قبل یکی از دوستان یه لینک تلگرام فرستاد که یه گروه به نام توحید عملی هست …..من هم که عاشق شنیدن حرف های توحیدی هستم سریع عضو شدم و فکر می کردم از جانب شما هست حتی اینکه دوره دوازده قدم و جهان بینی توحیدی رو هم خریدم ….و به یکی دیگه از دوستانم پیشنهاد کردم اونم خرید بعد از چن روز به من گفت این گروه مال استاد عباسمنش نیست …

    و تو سایتشون گفتن هیچ راه دیگه ای غیر از خرید از سایت وجود نداره …

    خلاصه من اونجا رو رها کردم و اومدم تو سایت و چون گفتید که حلال نیس روش های دیگه من و دوستم دیگه اونا رو گوش ندادیم و من از وقتی از داخل سایت فایل های رایگان رو دانلود می کنم و گوش می کنم ….کلی زوق زده شدم و واقعا نمی دونم چیکار کنم ….

    ولی همه تک تک جملاتی که در صحبت‌هایتان هست عمیقا در جان آدم نفوذ می کنه و انگار یک عمر به دنبال شنیدن این سخنان بود و الان یه گنج پیدا کردم و امیدوارم به یاری الله یگانه مسیر رو ادامه بدم و موفق بشم …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
  10. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 651 روز

    به نام خداوند جان

    سلام به استاد عباسمنش و استاد شایسته عزیز . و سلام به همه دوستان

    خداروشکر که خداوند به این فایل زیبا هدایتم کرد و سوال دیشبم را پاسخ داد

    یاداوری به خودم :اصل تمام باورها اینه که من خالق زندگی خودم هستم و با فرکانسام دنیام رو میسازم و این پله اول و پایه باورهای دیگر هست که روش سوار میشه.

    من چیزی نیستم جز انرژی که تفکرات و باورهامون این انرژی رو به صورت اجسام و شرایط خلق میکنه. اگر من باور کنم که خاق هستم انوقت دست به کار میشوم و زندگیم را عوض میکنم وگرنه هیچ تلاشی نخواهم کرد.تفاوت نتایج از همین باور است

    تو بچگی من خیلی رویا پرداز بودم و موقعی که بزرگتر شدم و بیشتر تو زندگی دست به حساب شدم و افراد دیگه برخورد داشتم و اکثرا انسان های متوسط و رو به پایینی بودن . از این کار دست کشیدم و خیلی از رویاهام رو فراموش کردم چون با ذهنم منطقی نبود. و بین واقعیت و حقیقت تفاوت زیاده.

    چیزی که این روزهای زندگیم بهتر درک میکنم اصلا با دید منطق به زندگیم نگاه نکنم و این دید حصل اتفقاات و معجزات عجیبی هست که توی این مدت در زندگیم افتاده و منو به این فهم رسونده که دست خدا رو باز بزارم .

    همه چیز اماکن پذیره و نمونه هاش رو پیدا کردم . انسان های که با منطق کار میکنند دیدشون به زندگی شون کور هست و نمیتونند تجربیات جدید را تجربه کنند

    موردی که تو این فایل متوجه شدم اینه که توجه کردن و فکر کردن در مورد هر چیزی همان تجسم است و گمان میکردم که تجسم فقط تصویرسازی هست. اما توجه نوعی از تجسم است چون فرکانس ها تبدیل به اجسام و شرایط میشن . توجه و احساس تعیین کننده اس

    وقتی من به این مسیر وارد شدم کم کم به جایی رسیدم که شرایط زندگیم کاملا عوض شده و زمان برای من از کار افتاده و انسان ها اطرافم نیستن و این شرایط فراهم شده که روی اهدافم کار کنم

    در اخر اگر تجسم کردن باعث میشه من روی نداشته هام تمرکز کنم و حسرت زندگی بهتر رو بخورم این اشتباه است چون منو در احساس بد قرار میده و الویت احساس خوب داشتن است

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای: