live | استفاده آگاهانه از قدرت تجسم خلّاق - صفحه 13 (به ترتیب امتیاز)

732 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    آزاده زمانی جوهرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1949 روز

    به نام خدای زیبا ،مهربون ودوست داشتنی ام .سلام به نابترین استاد دنیا ،مریم دوست داشتنی ودوستان هم فرکانسی ام. خدا رو هزاران مرتبه شکر بابت این سایت بهشتی که هر لحظه با آگاهی های نابش روح هممون سیراب میشه.استاد از روز اولی که با قدرت اعجاب انگیز تجسم تو دوره دوازده قدم آشنا شدم مسیر خودشناسی وخلق شرایط دلخواه زندگیم سرعت گرفته،چقدر این تجسم آگاهانه ی خواسته هام مسیر رسیدن به اونها رو برام هموارتر کرده ،تجسم رابطه ی عاشقانه ی رویایی که روحم واقعا تشنه ش بود ،تجسم خونه ی زیبایی که الان دارم توش زندگی می کنم ،تجسم ماشین زیبام که به راحتی با چند بار تجسم خریدمش،تجسم سفرهای زیبا که یه راحتی تجربه شون کردم ،خدا رو هزاران مرتبه شکر بابت این قوانین بدون نقص واین مسیر بهشتی ،این روزها بیشتر درک می کنم وقتی استادتو جلسه ی 6 عزت نفس در رابطه با این قدرت متافیزیکی تجسم صحبت می کنه ومیگه من خندم میگیره وقتی به انسانها نگاه می کنم ومی بینم که چقدر تو زندگیشون زجر می کشند ومن با قدرت تجسم به راحتی هرآنچه را که می خوام خلق می کنم.استاد عزیزم عاشقانه دوستت دارم ودستان پرمهرتان را می بوسم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  2. -
    نرگس در مسیر توحید گفته:
    مدت عضویت: 1650 روز

    به نام خالق آفرینش

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته نازنین

    سلام خدمت دوستان عزیزم

    امیدوارم حال دل همه تون عالی باشه

    استاد جان چقدر لذت بردم از دیدن فایل و دیدن اون خونه سیمانی و اون تلویزیونی که قدیمی بود یعنی قشنگ این تغییر عظیم شما رو نشون میداد واقعا دمت تون گرم چقدر عالی تغییر کرده زندگی تون خدایا شکرت

    من و عشقم داریم سریال زندگی در بهشت رو دوره میکنیم و قبل از دیدن این فایل رسیده بودیم به اون قسمتی که تلویزیون 85اینچ رو خریدید وقتی این فایل رو دیدیم من خندیدم به عشقم گفتم اون موقع تلویزیونی که استاد داشت تو دل خودش جا میشد ولی الان تلویزیونی که دارن اینقدر بزرگه که استاد تو دلش جا میشه

    استاد جان واقعا با تمام وجودم تحسینتون میکنم چقدر شما انسان فوقالعاده ای هستین

    استاد جان بعد اون داستان جاده چالوس که آغاز شروع سریال سفر به دور ایران بود ما طبق همین قدرت تجسمی که گفتین دقیقا هدایت شدیم یعنی از قبل توی ذهنمون ساخته بودیم مکانی که الان توش هستیم یعنی اون زمانی که من خونه بابام بودم کل این آرزوهایی که دارن برام خاطره میشن رو هر روز تجسم میکردم با احساس خوب بهشون قدرت میدادم چون سریال زندگی در بهشت رو دیده بودم این خواستها برام باور پذیر شده بود که آره من میخوام توی یه مکانی باشم که من باشم و خدا باشه و عشقم باشه یه مکان روستایی خلوت خوش آب و هوا مرغ و خروس داشته باشیم و از هیاهوی جامعه دور باشیم استاد جان ما الان دقیقا توی چنین مکانی هستیم و داریم سه تایی زندگی میکنیم یعنی منو عشقم و خدا خیلی لذت بخشه یعنی مثل درخت بامبو من از سال 98 که وارد این مسیر شدم داشتم تغییراتی توی زندگیم میکردم و از دیدن اون تغییرات اشک شوق میریختم و شادی میکردم میگفتم اگر این شده بقیه اش هم میشه همیشه توجه میکردم به چیزهایی که میخواستم

    میخواستم از دل جامعه کنده بشم ولی تا پارسال هم مدار بودم باهاشون اما از شروع امسال سال 1403که هدفگذاریم رو نوشتم گفتم امسال یه تغییر عظیمی باید ایجاد کنم در خودم که رابطه عاطفی رویایی که میخواستم رو بسازم، سفر کنم، از دل جامعه کنده بشم، به یک مکان آروم و ساکت هدایت بشم، سایتمون رشد کنه با بچهای عباسمنشی دیدار داشته باشم از کسب و کارمون به در آمد عالی برسیم یعنی الان توی شهریور ماه هستیم من قسمت عظیمی از رویاهام رسیدم به لطف خدا سایتمون هم داره آروم آروم رشد میکنه دوره جدید داریم اسم دوره هم کاملا هدایتی بهمون گفته شد دوره ایمانی که عمل میاورد یعنی جاهایی که ایمان داشتیم و عمل کردیم چه نتایج شگفت انگیزی گرفتیم در موردشون دونه به دونه توضیح میدیم تا ایمان و عمل صالح اول از همه برای خودمون زنده باشه هم افرادی که در دوره شرکت میکنن

    منو عشقم توی دوره دوازده قدم هم هستیم خیلی عالیه این دوره من قدم نهم هستم چقدر جملات تاکیدی رویاییه واقعا ازتون سپاسگزارم استاد جان

    جوجه گرفته بودیم الان دیگه دارن تبدیل به مرغ و خروس میشن توی حیاطمون سبزیجات کاشتیم گوجه، بامیه، کدو، ماش، عدس، انواع و اقسام سبزی حیاطمون سرسبز سرسبزه به لطف خدا، رابطه عاطفی مون هر روز داره عاشقانه تر و زیباتر میشه به لطف خدا، کسب و کارمون هر روز داره پر برکت تر و پر بار تر میشه به لطف خدا

    وقتی ستاره قطبیم رو مینویسم حجم معجزات خداوند اینقدر زیاده توی زندگیم که اشک شوقم سرازیر میشه من اسم تمرین ستاره قطبی رو گذاشتم گفتگوی من با خدا خیلی این تمرین برام لذت بخشه خدایا صد هزار مرتبه شکرت بخاطر همه چیز

    خدای مهربونم چقدر زندگی زیباست، چقدر این جهان زیباست

    با شنیدن و دیدن این فایل تمام اون تجسماتی که قبلا برای زندگی که الان دارم اومد جلوی چشمم همشون برام یادآوری شد و دوباره قدرت خالقم به رخم کشیده شد خدایا دمت گرم واقعا چنین خدایی قابل ستایشه

    از آرامش قلبم بگم که سراسر لبریز از عشق و محبت خداونده

    از آرامش ذهنم بگم که 99درصد روزم در زمان حال دارم زندگی میکنم غرق شدم در طبیعت خداوند به لطف خدای مهربان حالم ناب نابه

    خدایا شکرت

    سپاسگزارم استاد عزیزم بخاطر وجود نازنینتون در زندگیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  3. -
    صفاگنجی گفته:
    مدت عضویت: 1786 روز

    به نام الله مهربان

    سلام و درود بی پایان بر شما استادعزیزومریم جان

    سپاسگزارم از لطف بی نهایت شما مریم جان که همیشه پا به پای استاد بهترین آگاهی های نابی که به استادعزیز الهام میشه رو باعشق در اختیار دانشجوهای این سایت مقدس میذارید

    استادجان کی گفته که این فایل از لحاظ کیفیت تصویر قابل قبول نیست،شما همین صدای دلنشینتون برامون کافیه که هزاران هزار آگاهی ناب درش نهفته و اگه میلیاردهامیلیارد این صحبتهای گوهربارتون رو گوش فرابدیم هربار یک چیز جدید و آگاهی دهنده ی پرمحتوا بهمون گفته میشه

    چقدر از این فایل و جلسات قدم دوم من اشکها ریختم و در یک برهه ای اززندگیم که یادم میوفته چقدر از قدرت تجسم به ضرر خودم استفاده کردم و خیلی از جاها هم به نفع و خیرخودم استفاده کردم

    استاد جان هنوز نتونستم اون سپاسگزاریی که از شما به گردن من هست به جای بیارم،مخصوصا در دوره ی دوازده قدم که اون قدر آگاهی های هر جلسه زیاده که به جرأت میتونم بگم هر جلسه بیش از یک ماه زمان میبره تا به صورت بنیادین در ذهن رشد کنه،و من خیلی وقتا اونقدر نجواهای شیطاان تو ذهنم غلبه میکنه که متأسفانه از مدار درک وشنیدن جلسات دوازده قدم بیرون میام،ولی وقتی یک مدت به صورت متعهدانه به آگاهی های اون جلسات عمل میکنم درهایی از نعمتو ثروت وارد زندگیم میشه،ولی بازهم متأسفانه اونقدر در بخشی از موضوعات زندگیم احساس بی لیاقتی بهم دست میده که فکر میکنم نباید تااین حد خوشبختی رو احساس کنم،چون وقتی به زندگی آدمای دورواطرافم نگاه میکنم و میبینم چقدر زندگی پر دردورنجی رو دارن تحمل میکنن،با یک احساس ترحم و دلسوزی دوباره من هم از مدار این اگاهی ها خارج میشم و اون زندگیی رو که مد نظرمه ازش دور میشم

    اما درمورد تجسم میتونم هزاران مثال بزنم که چه وقتایی به ضررم تجسم کردم و چه وقتایی به نفع خودم…،من همیشه اول آشناییم بااین آگاهی ها،آروزوم این بود که آدمایی که هرلحظه از اخلاقو رفتارمن درجهت نفع خودشون سواستفاده میکردن یه معجزه ای میشد که دیگه ماه ها چشمم به چشمشون نیوفته و اون سواستفاده ای که هربار به یک طریقی ازمن میشد دیگه خاتمه پیداکنه و انقدر تو هرموضوعی اززندگیم نخوام انقدر خودمو ثابت کنم و قسمو آیه بخورم که من اونی که فکر میکنید نیستم

    از وقتی که فهمیدم چقدر دارم عمرمو صرف این میکنم که خودم به دیگران ثابت کنم و اونها رو ازخودم راضی نگهدارم،اومدم تاحدود نسبتا خوبی این دیدگاه رو با رنگ سفید پوشش دادم،و همیشه تجسم میکردم که دارم تو تنهایی خودم به این اگاهی های ناب الهی گوش فرامیدم و یک ارامش بی نظیری وجودمو فراگرفته،اونققدر این فضا رو تجسم میکردم،که الان رسیدم به نقطه ای در زندگیم که به جرأت میتونم بگم حدود هشتاد درصداز اون آدمهایی که درهرلحظه منتظر بودن منو ببینن و یک طعنه کنایه ای بهم بزنن،اونها رو شاید در ماه یکبارم نبینم و بیشتر اوقات زندگیم رو دارم در تنهایی خودم سپری میکنم،همسروفرزندم هم به طرز عجیبی انگار که رام این شرایط من شدن و همیشه در تلاشند که این تنهایی رو برای من فراهم کنند،چون میبینن هروقت تنهاهستم آرامش فوق العاده ای دارم

    اون موقعا برام مهم بود که کسی بیمار میشه یا عمل جراحیی انجام میده،حتما به عیادتش برم،چون برام مهم بود که منو به عنوان یک آدم دلسوز بشناسند،الان به نسبت خیلی خوبی دارم رو این موضوع کار میکنم که دیگه از نزدیکترین افراد برام مهم نباشه که داره چه شرایط سختی رو متحمل میشه،چون دیدم نتیجه توجهاتم رو به موضوعات بیماری های دیگران،و تجربه کردن اساس اون بیماریهاوومشکلات درزندگیم….

    دیدم که هرچقد به عیادت اینو اون رفتم و خواستم به عنوان یک انسان دلسوز تر از مادر در کنارشون باشم،نه تنها هیچ جایی پیدا نبود بلکه هربار یک وظیفه ی مهم میدونستن که به فلان نفر هم باید زنگ بزنم و جویای حال و شرایط نامساعدش باشم

    من اومدم از یجایی به بعد این زنجیره رو قطع کردم،هرچند که خیلی نجواها رو به سختی خاموش میکردم،اما بلاخره تونستم از یک آدمایی که بهم نزدیک بودن و شاید ازم انتطار داشتن که جویای حال بیمارگونشون باشم و برای اونها دلسوزی کنم،شروع کردم و خیلی شجاعانه تونستم بر این ترسم که همون بد قضاوت شدنم توسط دیگران هست غلبه کنم

    و دیدم که دلیل نود درصد پیشرفت نکردن من تو زندگیم وخارج شدنم از مدار این آگاهی ها بخاطر همین موضوعه که عیادت بیمارای دوراطرافم شده یک عادت روتین برای من توزندگیم و به طرز بیمارگونه ای نمیتونستم این رفتارمو ترک کنم،و ازیجایی به بعد فهمیدم که انگار قرار نیست این عیادتها تموم بشه و هربار هر نفری تو دوستوآشنا به یک بلاوومصیبت عجیب غریبی مبتلا شده که هربارهم انتظارات بیشترمیشه که بیشتر جویای حالشون بشیم

    بهرحال این دیدگاهم رو هم خداروشکر تونستم تاحدود نسبتا زیادی تغییربدم و رسیدم به جایی که تنهایی باخودم یکی از لذتبخش ترین اوقات زندگیمه،و دیگه برام مهم نیست که آدما قراره منو به چه شکل قضاوت کنند،همین که دلم به این آگاهی ها قرصه و دیگه احساس تنهایی بهم دست نمیده و هربار آرامشم بااین اگاهی ها بالاتر میره انگار که یک احساس سیری ناپذیر از درک این آگاهی ها بهم دست میده و دوست ندارن این آگاهی ها رو باهیچ دوستو فامیلی عوض کنم

    اونقدر از لحاظ درونی به ارامش رسیدم،که وقتی خانوادم منو میبینن،اونقدر حالمو درک نمیکنند که فکر میکنند من دچار افسردگی شدم که ترجیح میدم تنهاباشم تااین که توجمع آدمای دری وری باشم و خنده هایی که از سر تمسخر دیگران بر لبم جاری بشه،واقعا یک چیزه بیهوده ای میدونم و نمیخوام واقعا نمیخوام تو اینجور جمع ها حضور داشته باشم

    دیگه برام مهم نیست قضاوت اطرافیانم

    دیگه برام مهم نیست که بگن این دختر چقدر تنهاست

    دیگه برام مهم نیست قضاوت خانوادم درمورد من

    دیگه برام مهم نیست چقدر تیپوقیافم همرنگ جامعه نباشه و یا لباسای گرون قیمت نپوشم،اون چیزی که باهاش راحتم میپوشم نه اون چیزی که فقط دیگران بپسندن

    دیگه خیلی آدما رو توزندگیم تو ذهنم بت نمیکنم،اون موقع بعضی از قضاوت آدمارو انقدر تو ذهنم بت میکردم که ساعتها تو ذهنم بااون ادم کلنجار میرفتم و تجسم میکردم که چجوری اونو قانع کنم که ازم دلخور نشه و خودمو ثابت کنم که من آدم بدی که تو فکر میکنی نیستم

    خیلی خیلی قدرت تجسم درهرلحظه جواب میده و واقعا اگه خوب دقت کنیم خواهیم فهمید که مادرهرلحظه داریم تجسم میکنیم،و من حتی با شنیدن این آگاهی ها،بازهم ناآگاهانه خیلی از شرایط زندگیم رو به ضررخودم خلق کردم،چون اونقدر باورهای گذشته درمن ریشه دار شده که واقعا سوزوندن بعضی از ریشه ها کار خیلی سختیه،و یک جهاد اکبر نیازه که از لحاظ ذهنی روی اونها کار کرد،و حتی از لحاظ عوامل بیرونی هم باید خیلی شجاعانه رابطت رو باخیلی از آدمای نزدیکت کات کنی تا بتونی به صورت صد در صد این اگاهی هارو بپذیری و بهشون عمل کنی

    اما در کل خیلی دارم سعی میکنم که ازهرزاویه ای باشنیدن این اگاهی های ناب الهی به ذهنم حمله میکنم،جوری که بعضی وقتا کم میارم و اشکم سرازیر میشه،انقدر که به خودم سخت میگیرم که به تموم این اگاهی ها عمل کنم،چون بازهم این نجواها تو ذهنم میچرخه که سی سال از عمرم رفت و اگه نتونم به تموم این اگاهی ها عمل کنم و نتونم ازخودم یک شخصیت درستی بسازم چی…و همین شخصیت کمالگرایانه گاهی وقتا منو ازمسیر ناامیدمیکنه و آیه ی نمیشود بر ذهم جاری میشه

    استادجان اونقدر این آگاهی ها توی سایت فراوان هست که واقعا آدم نمیدونه از کدوم فایل یاکدوم اگاهی شروع به شنیدن و عمل کردن باشه،واقعا این سخاوتمندیتون در ترویج یکتاپرستی و توحید و این قوانین ثابت بدون تغییرخداوند،تحسین برانگیزه و بی نهایت بار ازشما و مریم جان سپاسگزاریم،که بهترین الگوی یک خانم و یک آقا برای هر فردی تو جهان شدید تا هرکسی باانتخاب الگویی مثل شما جهان رو جای بهتری برای زندگی کردن بکند

    اونقدر کامنتهای دوستان برقلبو جان میشینه که این چندروز ترجیح دادم تجربه های دوستان عزیزولیاقتمندم رو بخونم تااینکه بخوام بنویسم

    هرچند که این نوشتن چقدر بهم کمک میکنه که بیشتر در زمان حال باشم و بیشتر خودم رو رشد بدم،اما خوندن تجربیات دوستان واقعا یک انگیزه ی فوق العاده ای به ادم میده تا بتونیم این تغییرات رو درزندگیمون جدی بگیریم و بیشتر ازین اگاهی ها استفاده کنیم برای رشدو پیشرفت بیشترمون در تموم جنبه های زندیگمون….

    خداروشکر برای این فرصتی که فراهم شد تابتوانم از اگاهی های ناب این جلسه ی گوهرباز استفاده کنم و یک تشکر ویژه از مریم جان میکنم که همیشه برای این سایت مقدس بهترین تلاش رو انجام دادید

    عاشقتونم و درپناه ایزد منان میسپارمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
    • -
      سید محمدی گفته:
      مدت عضویت: 1275 روز

      سلام دوست عزیز

      من از خوندن کامت های شما لذت میبرم من خیلی از کامت های شما خودم

      واقعاً تحسین میکنم که انقد شماباخود تون رو راست هستم از نوشتن کامت های شما معلوم میشه

      دلم نشد که از شما تشکری نکنم

      مرسی که انقد رو راستی

      مرسی که انقد آگاهی های خوبی در اختیار مامیزاری

      هرموقع که یکی از کامت های شما میخوانم در از آگاهی به روهم باز میشه در پناه الله یکتاباشیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1279 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    بسیاری از افراد :

    از قدرت افکار و انرژی ذهنی غافل هستند و درگیر روزمرگی ها شده و شرایط و موقعیت های فعلی خود را ابدی و دائمی می دانند و نمی توانند به موقعیت و شرایط بهتر فکر کنند

    افرادی که به :

    به خداوند باور دارند و می دانند افکار آنها فارغ از گذشته و سایر عوامل بیرونی زندگی شان را رقم می زند به قدرت خود برای تغییر بنیادین زندگی خود ایمان دارند و:

    از قدرت تجسم خود استفاده می کنند

    همه ی ما صبح تا شب: در حال تجسم هستیم

    تجسم به معنای : فکر کردن زمانی که از لحاظ فیزیکی در مکانی حضور داشته اما از نظر ذهنی در مکان یا شرایط و موقعیت دیگری قرار داریم است ما باید انرژی فکری خود را: آگاهانه به سمت مثبت هدایت کنیم چون ذهن ما در 95 درصد مواقع موضوع های ناجالب و نامناسب را تجسم می کند

    تجسم چیزی غیر از : جهت دهی افکار به موضوعی در آینده نیست مراقب ورودی ها و افکار خود باشیم: یاد بگیریم ذهن خود را کنترل کنیم مسیر درست افکار به تدریج و طی تکامل و تمرین بهتر و بهتر می شود

    باید آگاهانه به چیزی که دوست داریم فکر کنیم و از موقعیت فعلی خود خارج شویم موقعیت فعلی : چیزی جز افکار گذشته ی ما نیست بپذیریم: خودمان خالق شرایط و اتفاقات زندگی خود هستیم قدم اول برای تغییر زندگی این است که:

    مسئولیت پذیر باشیم و بدانیم خودمان فارغ از شرایط بیرونی خالق 100 درصد اتفاقات زندگی خود هستیم

    شاید ما از عوامل بیرونی تاثیر پذیرفته و انها توانسته باشند بر ما تاثیر بگذارند اما در نهایت: ما آنها را باور تکرار و در ذهن خود مرور کرده ایم.

    اگر مسئولیت پذیر باشیم و بپذیریم : اتفاقات نامناسب را خودمان ناآگاهانه برای خود خلق کرده ایم می توانیم شرایط را به نفع خود تغییر دهیم

    فاصله ی زمانی لازم است تا: نتیجه ی افکار خود را مشاهده کرده اینگونه نیست که همان لحظه اتفاقات خوب یا بد را تجربه کنیم

    با تکرار افکار : که به آنها باور می گوییم اتفاقات رخ می دهند چه خواسته یا ناخواسته باشد

    اکنون که قانون را می دانیم: باید آگاهانه افکار خود را مدیریت کرده و به چیزی که می خواهیم: توجه کنیم

    باورها و ورودی های ذهن خود را تغییر داده :به خواسته های خود توجه کنیم

    تمام اتفاقات زندگی ما: به واسطه ی افکار و باورهای ما است شرایطی که در زندگی خود تجربه می کنیم: پایدار و دائمی نیست و زمانی که مسئولیت پذیر باشیم با افکار و باورهای جدید می تواند تغییر یابد

    بر روی افکار خود: سرمایه گذاری کنیم برای تغییر آنها زمان انرژی و هزینه صرف کنیم

    شرایط سختی که اکنون درگیر آن هستیم: به ما کمک خواهد کرد و بعدها به عنوان نعمت از آنها یاد می کنیم

    تضادها: انگیزه ای برای رشد و پیشرفت در اختیار ما قرار داده و خواسته ها را در ذهن ما شکل می دهند

    زمانی که با اتفاق نامناسبی مواجه می شویم افراد معمولی: درباره ی این اتفاق صحبت کرده و در ذهن خود داستان آن را می سازند افکار و باورهای ما است که می تواند اتفاقات را برایمان: واقعی کند شرایط هر لحظه: در حال تغییر است و ما می توانیم همه ی شرایط را به نفع خود دگرگون کنیم به راحتی اجازه ندهیم: افکار نامناسب در ذهنمان شکل بگیرد و احساسمان را بد کند از قدرت خلق خود : برای نابودی زندگیمان استفاده نکنیم

    ذهن خود را آگاهانه کنترل کنیم: واکنش گرا نباشیم اتفاقات مناسب را با قدرت تجسم خود خلق کنیم قدرت تنها در دستان ما است: نه هیچ عامل بیرونی دیگر برای همه ی ما : دشوار است که کنترل ذهن داشته باشیم با کوچکترین تغییر در فرکانس هایمان می توانیم: تغییرات مثبت در زندگی خود ایجاد کنیم

    در دنیای مادی صفر و یک سیاه و سفید…. وجود ندارد: ما هیچ گاه نمی توانیم به حد کمال دست یابیم تنها می توانیم هر بار از روز قبل عملکرد بهتری داشته: اشتباهات خود را بپذیریم و به خودمان آسان گیر باشیم

    خداوند: جهانی را برای ما افریده است که به راحتی بتوانیم خواسته های خود را خلق کنیم حتی اگر ناآگاهانه اتفاقات زندگی خود را خلق کرده ایم:

    می توانیم با تغییر افکار و باورهایمان اتفاقات زندگی مان را دگرگون کنیم

    ما با قدرت تجسم خود می توانیم: حتی به فراتر از رویاها و آرزوهای خود دست یابیم

    شک نداشته باشیم و بدانیم: اوضاع و شرایط ما می تواند تغییر کند

    زمانی که بر روی باورهای خود به درستی کار می کنیم: اولین نشانه ی آن این است که افراد منفی و نامناسب از زندگی ما حذف می شوند و این موقعیت بسیار عالی برای:

    کار کردن بر روی باورهایمان است

    تجسم کردن به ما کمک می کند: تمرکز خود را از روی ناخواسته ها برداشته و بر خواسته های خود قرار دهیم

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  5. -
    یاسر داجلیری گفته:
    مدت عضویت: 488 روز

    سلام خدمت استاد جان وخانوم شایسته عزیز و بچه های هم فرکانس خوشحالم این فایل درک جدیدی از قوانین رو به من داد بله ما هر لحظه در حال تجسم هستیم بچه ها تجسم همون لحظاتی از روز ه. که تو افکار غرق میشی مثل قدیما تو مدرسه که مدیر با کچ میزد تو سر ما می‌گفت بچه تو باغ نیستی چیز خاص و مشکلی نیست البته تجسم هم تکامل میخواد شما میتونین در روز ساعت گوشیتون هر دو ساعت یک بار روی هشدار بزارین هر موقع که زنگ به صدا در اومد به خواسته ها حالا به هر چیزی که می‌خواین آگاهانه تجسم کنید حال دلتون شاد قلب تون هم باز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
    • -
      کبری مشتاقی گفته:
      مدت عضویت: 944 روز

      به نام خداوند مهربانم

      سلام به آفا یاسر دوست همدارم

      ان شالله حال دلتون عالی و زندگیتون پر روزی باشه و هر قدم که بر میدارین خداوند هزاران قدم براتون برداره آمین

      کامنتتون رو خوندم دو بار هم خوندم متشکرم از شما دوست عزیز

      به چه نکته خوبی اشاره کردین ایده قشنگی بود برام و ذهنمو درگیر کرد

      اینکه گفتین زنگ گوشیتون رو روی هر دوساعت هشدار بذارید که وقتی زنگ میزنه یادتون بیاره که باید به خواسته یا هر چیزی که بهتون احساسه خوب میده آگاهانه تجسم کنین در ذهنتون

      چه ایده زیبایی

      اولا این کار باعث میشه اگه تو اون موقع که گوشیت آلارم میده حالت بد باشه یا به چیز منفی فکر کنی یا اصلا یادت رفته تجسم کنی اونجا برات یادآوری میشه و این کار اگر مداوم باشه نتیجه مثبت میده و زودتر به خواسته ها میرسیم

      و دوم اینکه این کار باعث میشه کم کم دیگه به منفی ها فکر نکنیم و جزئی از شخصیتمون میشه عادت روزانه میشه برامون متشکرم متشکرم

      من از امشب انجام میدم این کار رو و گوشیمو تنظیم میکنم برای تجسم کردن خواسته هایم خداوند خیر و خوبی بهتون عطا کنه

      این کامنت شما رو در ذهنم حک میکنم

      دوست و برادر عزیز بهترینها نصیبت

      درهای رحمت الهی به روی زندگیت باز

      و در آغوش خداوند باشی

      یاحق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1618 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم

    وسلام به تک تک دوستانم

    من سیده میناسیدپور شهادت میدم وقسم یاد میکنم به الله مهربان، که هرکسی وارد این سایت بشه با این نیت که به لطف خداوند کل زندگیش در همه ی جنبه ها پیشرفت کنه و اوضاع طوری پیش بره که جبران همه ی بدبختی ها و نداریها و بی خدایی ها و درد کشیدن ها و بی پولیها و دردسرهایی که در کل زندگیش بشه، حتما وبدون شک این اتفاق خجسته براش میفته…

    هرکسی تصمیم بگیره که باورها وتعصبهایی که در ذهنش تا به امروز داشته رو فعلا بذاره کنار و بگه خدایا من تا الان هر راهی رفتم هر کاری کردم نشد، ولی حالا میخوام ببینم این بنده ی تو که ادعاهایی داره در مورد اینکه تو به من بنده ات ازادی واختیار کامل در خلق رویاهامو دادی، آیا درست میگه یا نه…..پس کمکم کن وگوشهام رو باز کن چشمهام رو باز کن قلبم رو باز کن تا بتونم بهتر وانجور که تو میخوای بشنوم وببینم و خواست واراده وهدایتت رو دریافت کنم تا طعم خوشبختی که سیدحسین عباسمنش میگه داره هر لحظه میچشه رو منم بچشم…بدون شک که خداوند دعاش رو اجابت میکنه، چطور؟؟؟

    باید بذاری کنار اون باورها وهرچیزی که تا الان بلد بودی وتو زندگی ازش به عنوان باور وراه و روش استفاده میکردی و حداقل 6 ماه تا یکسال برای خودت وقت بذاری بیای توی سایت وشروع کنی فایلهای با ارزش سایت رو ببینی وبشنوی وبخونی مقاله های فایلها ودیدگاهها و کامنت دوستان رو …

    یعنی حداقل در طول شبانه روز باید 5و6 ساعت وقت بذاری و این روند رو ادامه بدی اگر این تایم بیشتر بشه که خیلی هم بهتره…

    من به عنوان کسیکه یکسال فقط از فایلهای دانلودی رایگان استفاده کردم تازه 6 ماه طول کشید که هدایت بشم به خوندن دیدگاههای دوستانم که گنجهایی با ارزش هستند، می تونم به جرات بگم که جوری زندگی من در تمام جنبه ها مثبت شد که باعث تعجب اطرافیانم شد …

    وقتی حرفهای سیدحسین عباسمنش رو باور کردم، تازه اونموقعه حدودا 4 سال پیش سایت انقدر هم فایل هدیه ودانلودی داخلش نبود شاید کلا حدودا 400و500 تا ، ولی همونها کاری کرد من یه دفعه چشم باز کردم دیدم غرق ارامش وخوشبختی هستم، نه درآمدم نه ورودیهای مالیم ونه خیلی چیزهای مادیم اونقدری تغییرات چشمگیر نداشت ولی حس خوشبختی وآرامشی که داشتم رو می تونم بگم شاید دو سوم مردم کل جهان نداشتند..

    رضایتمندی قلبی از خداوند و خودم و شرایط و اون حس خوشبختی وصف ناشدنی…

    میدونید از کجا اومده بود؟ از باوری که پیدا کرده بودم از حرفهای سیدحسین عباسمنش، یعنی از باوری که توی فایلهاش به منه مینا داده بود که شده بود قوت قلب من، بهم یه یقین واطمینانی داده بود که مینا تو مسئول صد درصد زندگیت هستی و هیچ کسی از بیرون قدرت اینو نداره که تورو نابود و یا خوشبخت کنه، تو صاحب اختیاری داری که بهت وعده داده به شرط پاکی دلت وایمانت اونقدر بهت عطاء کنه که راضی بشی..

    حالا خواسته ی من چی بود انموقعه؟

    فقط ازش خواستم شر اتفاقات وافرادی رو که با جهالت ونادانی خودم جذب زندگیم کرده بودم از سرم کم کنه و کمکم کنه که بتونم یه نفس راحت بکشم..

    وقتی میومدم تو سایت از کل جهان کنده وبی خبر میشدم، ساعت ها فایلها رو میدیم وگوش میکردم اصلا شبا تا صبح حتی تا به همین امروز اکثرا شبا صدای سیدحسین عباسمنش همینجوری پخش میشه ومن میخوابم…

    چون دوست ندارم غیر از چیزی وحرفی وصدایی وتصویری که منو به ربم وصل میکنه رو ببینم وبشنوم ودرک کنم، اگر چه همیشه توانجام اینکار هم موفق نبودم ولی سعی میکنم این روند رو ادامه بدم تا ابد به لطف الله.

    چون من یقین پیدا کرده بودم که باید افکارم رو تغییر بدم تا زندگیم تغییر کنه، گذاشتم خداوند اجازه بده تا فکرش رو از طریق سیدحسین عباسمنش بخونم…

    وخداوند این لطف رو در حقم کرد…

    من اونموقعه ها داشتم نهال بیداری معنوی و بینش و دانش جدیدی رو توی ذهنم میکاشتم، کم کم حس کردم این نهال برای رشد وقد کشیدن حالا نیاز به چیزهای مفید دیگری ومراقبت بیشتر هم داره، شرایط طوری پیش رفت منی که یه گوشی داغون داشتم که به نت وصل شدنش داستانی داشت برای خودش، حالا دیگه توانایی خرید یه گوشی خوب، و حتی توانایی خرید دوره 12 رو پیدا کرده بودم، نه اینکه اینها از قبل در زندگی من وجود نداشته نه…

    من جزء کسانی بودم که کلی نعمت وبرکت و رحمت خداوند در زندگیم جاری بود ولی بر اثر نادانی وناسپاسی اونها رو از دست داده بودم ولی به محض اینکه سپاسگزاریمو از همونجا توی اون شرایط بد شروع کردم وتمرکزم رو گذاشتم روی داشته هام اون نعمت ها یکی یکی به زندگیم برگشتند حتی خیلی راحتر وبهتر …..

    وقتی شروع کردم به کارکرد 12 قدم تازه برام جا افتاد که استاد توی فایلهای دانلودی چی میگفتن، تازه فهمیدم توی سریال سفر به دور امریکا وسریال زندگی در بهشت چطور خداوند خواست که ما عمل به قوانین رو هم از استاد ومریم جان بیاموزیم…

    یعنی خداوند جوری این مسیر رو از اول تا به امروز پیش برده تو این سایت و اگاهیهاش،که دقیقا هرکسی بخواد زندگیش در تمام جنبه ها تغییرات مثبت وشگرفی داشته باشه، بدون شک براش انجام میگیره…

    اولین چیز ومهمترین چیز اینه که همیشه به خداوند وبه خودت اعتراف کنی من نمیدونم من نمی تونم خودت باید انجامش بدی…

    بعد خداوند میاد به شکل شور وشوق وامید وانگیزه و ایمان در ذهن وقلب تو کاری میکنه که توی این مسیر بمونی وانقدر با معجزه هاش سورپرایزت میکنه که اگر از این مسیر غافل بشی سریع متوجه تغییرات مثبت به منفی میشی..

    چون بزرگترین وبا ارزشترین موهبت بودن توی این مسیر احساس ارامش وصلح درونی هست که به محض دوری از این اگاهی ها و عمل نکردن بهشون ، اون احساس ارامش وصلح درونی ازت گرفته میشه وجاش رو ترس واضطراب ودرد ورنج وناامیدی پر میکنه…

    وقتی خداتو میشناسی اصلا همون قد سر سوزن، وقتی به خدای عباسمنش اعتماد میکنی یه حس امنیت وارامش زیادی تو رو در بر میگیره، چون میگی برای سیدحسین عباسمنش برای مریم شایسته شده برای فلان هزاران نفری که توسایت هستند و میان میگن شده پس برای منم میشه واین حس شور شوق باعث میشه انقدر خودت رو غرق در نعمت وخوشبختی ببینی انقدر حال خوب و ثروت وسلامتی ومعنویت و خوشبختی خودت رو تجسم کنی که یکی یکی اونها به شکل واقعی توی زندگیت ظاهر بشند…

    البته فقط باور کردنش نمی تونه کار زیادی برات انجام بده شاید تو لحظه کمکت کنه ذوق کنی وحالت خوب بشه وانرژی بگیری ولی باید حتما بهش عمل کنی، خودش بهت میگه، سهمتو بهت میگه، چون تو حالا میدونی که اون چیزهایی که میخوای فقط توی فرکانس شادی وامید و سپاسگزاری هست، تمرین میکنی که اگاهانه حتی تو شرایط خیلی خیلی به ظاهر بد، هی بگی الخیر فی ماوقع، خیر در آنست، حکمتی داره، درسی برام داشته وداره، خدایا کمکم کن حکمتش رو بفهمم درسشو بگیرم خدایا برام راه رو هموار وروشن کن،

    چون من دیگه وفقط تنها تورو می پرستم وتنها وفقط از تو هدایت میخوام، منی که اگر تو هدایتم نکنی وصاحب اختیارم نباشی هزاران مالک و صاحب اختیاری دارم که باعث شدند عمرم رو تا به امروز ببازم…

    خداوند هم که رحمان ورحیم وبخشنده، وقتی می بینه سپردی فقط به خودش وتوکل کردی به خودش شروع میکنه برات نشونه فرستادن که من بهش میگم هدایت، منتهی تو دیگه باید هوشیار باشی تو باید اگاه باشی، تا بتونی درکشون کنی و ازشون به نفع خودت استفاده کنی تا برسی به اون مسیر پر خیر وبرکتی که همه چیز توش هست بی حدو حساب…

    استاد جانم الهی خیر دنیا وآخرت نسیبتون باشه که سر عهدتون با خدا وخودتون موندید اینهمه سال وحتی تو بدترین شرایط نخواستید که این مسیر رو رها کنید چون میدونستید خداوند براتون رسالتی در نظر گرفته که از لطفش هزاران نفر به راه راست زندگی هدایت شدند ومیشند…

    ان شالله همیشه به لطف الله،شما ومریم جان واین سایت پابرجا باشید وماهم در این مسیر ثابت قدم تا روزی که زنده هستیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  7. -
    مقداد مسگریان گفته:
    مدت عضویت: 844 روز

    سلام به همه هم فرکانسی های خودم اقای عباس منش و خانم شایسته . تجسم سپاسگزاری و قطع ورودی های منفی واقعا معجزه میکنه من حدود 15 ساله اخبار و هیچ رسانه ای رو دنبال نمیکنم خدارو شکر همسری شایسته و بچه ای عالی و بینظیر رو جذب کردم اینقدر زندگیم روان و اروم و عالی پیش میره که فکر میکنم خوابم با اینکه پدرم رو سه ماه پیش ازبینمون رفت ولی خیلی خوب با این قضیه کنار اومدم و زندگیم به روال خودش برگشت و همه اینها رو از از سایت و هم فرکانس شدنم با جهان هستی وخداوند دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
  8. -
    حسین نیساری گفته:
    مدت عضویت: 841 روز

    با سلام خدمت استاد جان و خانم شایسته عزیز

    زمانی که این فایل مجددا به روی سایت بارگذاری شد فک کنم برج 5الی6بود من قبلا این کار رو انجام می دادم ولی اغلب موارد به سمت و سوی منفی بود و اگر هم مثبت بود یکبار اتفاق می افتاد و دیگه میرفت تا چند ماه دیگه وقتی که 2الی3ماه پیش این فایل رو دیدم شاید صد بار تا شب و روزهای بعد دیدم و گفتم آره همینه ما یه خواسته های رو داریم ولی یکبار بهش فک می کنیم بعد هم ول میشه ولی از اونجایی که شما این رو خیلی عالی به ما آموزش دادین اینه که جهان با فرکانس های غالب ما کار داره نه یه بار یه چیزی بیاد تو ذهنمون و بره

    دقیقا این فایل روزی بود که می خواستم یه تصمیم بگیرم در مورد یکی از گروه کالاهام که حذفش کنم یا نه که حذفش کردم و با یکی دیگه ادامه دادم و الان که هر روز دارم پیش میرم هر روز خدا رو بیشتر بخاطر شما سپاس گذاری می کنم

    که این قوانین ناب جهان هستی رو به ما آموزش می دهید و حالا نکته اصلی اینجاست که من قبلا نمی تونستم این تصویر سازی رو ادامه بدم ولی از اون تاریخ از ذهنم که بیرون نمیره بعد هر روز دارم در موردش می نوسیم یعنی می خوام بگم تا ظرف وجودی تون بزرگ نشه نمی تونید این کاررو بکنید مثالش میشه اون که در کتاب رویاهای که رویا نیستند فصل ششم درباره اون مرد جنگل ساز می زنید که اگه بغیر از آرامش چیزی تو زندگی تون نیست نگران نباشید ریشه ها اون زیر دارن با سرعت کار خودشون رو می کنن حالا ما داریم از قدرت تجسم استفاده می کنیم که اون ریشه ها با قدرت اون زیر کارشون رو بکنن همین الانم با سرعت خواسته اومد تو ذهنم گفت بنویس که اینجا به یادگار داشته باشی که از چه مسیری رفتی

    در کل الهی صد هزار مرتبه شکرت بخاطر حضور شما هر چقدر هم خدارو بخاطر شما شکر کنیم باز هم کمه سید حسین جان استاد جان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  9. -
    زهرا سلطاني گفته:
    مدت عضویت: 1754 روز

    بانام ویادخداوندوهاب وبخشنده سلام به استادعزیزو سپاسگزارمریم عزیزکه این فایل روبرای ماانتخاب کردن خداروشکرکه فرصت دیدن این فایل نصیب من شدمن هنوزنتونستم دردوره دوازدهم قدم باشم ولی مطمینم که به زودی جلسه اول رومیخرم واستارت رومیزنم به امیدالله الان دردوره کشف قوانین هستم ودارم کلی آگاهی این دوره بی نظیررویادمیگیرم بادیدن این فایل وقدرت تجسم یادم اومدکه من دردوران دبیرستان که بودم ناآگاهانه وبدون دونستن قوانین همیشه تجسم میکردم من ازدواج میکنم ومیرم یه منطقه خوب تهران وبه دورازاطرافیانم که همه آدم های منفی هستند زندگی میکنم وهمین اتفاق به راحتی برای من افتاده حالااگرمن آگاهانه وبادونستن قوانین این تجسم روانجام بدم چه اتفاقات فوق العاده ای که برام نمیفته وقانون همیشه جواب میده خداروشکرکه این خواسته ام وتحققش برام یادآوری شدبادیدن این فایل خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  10. -
    یونس پریرو گفته:
    مدت عضویت: 3593 روز

    سلام به استاد عزیزم و همچنین خانم‌شایسته دوس داشتنی 

    و دوستان عزیزی که این متن و میخونن 

    دوس دارم اول صحبتام یه موضوعی رو بگم‌ اونم اینکه با اختلاف از نظر بنده دوره دوازده قدم واقعا دوره عاالی هست نسبت به دوره های موجود یعنی اول دوره دوازده قدم بعد ثروت 1 این دو تا واقعا مخصوصا دوره دوازده قدم خیلی خوبن 

    این دوره یک جوری هست که اولا همیشه اگاهی هاش زنده هست و مبحث مهم ترش این هست اون انرژی اون شور اشتیاقی که در دوره جریان داره و داخلش از همه مباحث صحبت شده که قشنگیشو زیادتر میکنه 

    در حدود پنج سال پیش یعنی سال 1398 که من وارد این مسیر الهی شدم یک فایل صوتی دو سه دقیقه میکس شده با یه اهنگی از استاد بدستم رسیده بود که الان که این فایلو گوش دادم فهمیدم که میکس شده این فایل هست ، به جرعت میتونم بگم توی این مدت واقعا هزار بار من اون فایلو گوش دادم و جزو فایلای مورد علاقم هستش 

    من یونس پریرو میپذرم و قبول دارم که این چیزی که الان تو زندگیم هست این خونه این ماشین این جایگاه شغلی این درامد این روابط این رابطه عاطفی همه و همه رو خودم خلق کردم ، و مسئولیتش صفر تا صد صفر تا صد با خودم هستش

    من در اون سال 98 خونه پدرم زندگی میکردم و الان تو یکی از برج های خوب مشهد دارم زندگی میکنم یکی از دلایل مهمش این هست که خونه توی برجی که استاد تو تمپا داشتن و خیلی میپسندیدم ، اون ویو دل انگیز و بدون مشرفش ، و الان دقیقا یک ویو خوب تقریبا از نصف مشهد در اختیار دارم اونم‌ بدون مشرف یک ویو واقعا قشنگ که هر کس اومده خونم واقعا لذت برده 

    اره من اینو خودم خلق کردم دقیقا با افکارم با باورهام ، حدوده 2 ماه پیش بود که از خونه قبلیم تصمیم گرفتم مکان زندگیمو عوض کنم و بعد از هماهنگی هایی که نیاز بود ، تصمیم گرفتم که بیام هر شب یک گزارش بدم از اینکه امروز چه نشانه هایی از خونه مورد نظرم دیدم ، امروز چه هدایت هایی از جانب خداوند برای خونه داشتم ، اصلا چرا میخوام خونه بگیرم(داخل پرانتز بگم چون من فعلا مجردم و خونه پدریمم یک خونه سه خوابه که هیچ موردی برای زندگی با خونواده ندارم اوناهم ندارن)

    اومدم خواسته هام از خونه دلخواهم نوشتم در موردشون صحبت میکردم دلیل میاوردم که چرا فلان ویژگی رو میخوام حتی در مورد مبلغ اجاره ای که میخوام پرداخت کنم نوشتم ، خودمو لایق یک خونه زندگی خوب دونستم دلیل میاوردم که چرا لایقم (خیلیا فک میکنن که زمانی لایق خونه و زندگی عالی میشن که ازدواج کردن ولی من اینو قبول نکردم به خودم گفتم فارغ از اینکه مجردم یا متاهل من لایق زندگی عالی خونه عالی تو مکان عاالی هستم چون وقتی این خونه رو گرفتم اطرافیان میگفتن چه خبر تو یه تفری رفتی همچین خونه ای فلان و بهمان گرفتی)

     باورهای هم جهتشو مینوشتم که این ویژگی هایی که از خونه میخوام زیااده ، یاداوری میکردم جاهایی که توسط هدایت الله به خواسته هام به اهدافم رسیدم 

     خلاصه چند روزی این پروسه انجام شد و در یک روز من‌به این خونه فعلیم هدایت شدم اونم به اسانی که توی همونم نشانه گذاشته بودم که اگر صاب خونه اینو قبول کرد امضا میکنم

    حتی خونه قبلیمم همینطور اونم مشابه همین با استفاده اگاهانه از قوانین خلقش کردم 

    همین شرایط مالی جایگاه شغلی که به لطف الله بهم داده شده و دارم این ازادی نسبی مالی که دارم همه و همه با افکارم با باورام خلق شده و صد در صد مسئولیتش با خودمه

    این سلامتی که دارم که به لطف الله 5 سال که هیچ دارویی قرصی استفاده نکردم فقط یه مورد اونم بخاطر کشیدن دندون عقلم بودش و الا توی این 5 سال هیچی چیزی نبوده فقط چند مورد سرما خوردگی که اونم خودش خوب شده ، منظورم این هست که استاد وقتی این فایلو گوش میدادم واقعا تایید میکردم که اره فارغ از اینکه تو چه شهری تو په خونواده ای تو چه اوضاع اقتصادی سیاسی و هر چیز دیگه ، میتونه زندگی ادم تغییر کنه اونم تغییر 360 درجه ای تغییر بنیادینی که هیچ ربطی به قبلت نداشته باشه واقعا تایید میکردم 

    زندگی خودم به لطف الله گواه این حقیقت هست 

    همین امروز صب یه لحظه متاسفانه درگیر افکار منفی برای رابطه ام با پاتنرم شدم که کارای خدا واقعا برای خودم جالب بود که پاتنرم دقیقا بعد از چند دقیقا برای همون موضوعی که من داشتم تو ذهنم جدال میکردم بهم پیام داد در صورتی که اون بنده خدا هیچ چیزی نمیدونست ، واقعا خیلی برام جالب بود 

    مهم ترین قدم همین اصل هستش که بپذیرم خودم هستم که دارم شرایطم در تمام جنبه ها ، میزان درامد ، وضعیت مالی ، سلامتی ، روابط اعم از همکار مشتری خونواده پاتنر ، همه و همه رو خودم با کانون توجهم با فرکانسهام ، باورهام ، چیزایی که پذیرفتم ، دارم میسازم 

    اگر شرایط اقتصادی مالی من در وضعیت خوبی نیس ربطی به شرایط اقتصادی کشور و جهان ربطی نداره ، ربط به من داره چون تو همین شرایط یک عده کمی ادم دارن عالی پول میسازن 

    ادم اگر با تمام وجود نپذیر مسئولیت نتایج زندگیشو واقعا نمیتونه پیشرفتی کنه قدم اول پذیرفتنه هست 

    درک این موضوع که اقا وقتی میخوای یک نتیجه جدیدی خلق کنی و میای از قوانین استفاده میکنی ، باید اجازه بدی که فرکانسهای ارسالی نسبت به هدف مدنظرت به قدرت و اندازه مورد نیاز برسه و وقتی برسه اتفاقات خودش خود به خود رقم میخوره جوری که حتی قبلا فکرشم نمیتونستی بکنی یعنی به قول قران از جایی تو رو به خواستت به هدفت میرسونه که اصلا فکرشم نمیکردی کی این اتفاق میوفته زمانی که فرکانسهای ارسالی جدید به اندازه مناسب رسیده باشه 

    به شخصه خودم نیازدارم که هر بار اینو به خودم یاداوری کنم توقعم از قوانین منطقی تر باشه 

    شاید برای اون هدفت نیازه یکماه سه هفته بطور منظم انجام بدی که اتفاق مدنظرت رخ بده 

    الحق و النصاف این فایل اصل و اساس رو داره میگه برای تغییر باورها و فرکانسها باید ورودی ها رو تغییر بدی وقتی ورودی ها تغییر کنند نتایج که میشود مجموعه از اتفاقات زندگی و کار ما ، اونا تغییر میکند

    امروز دریچه جدیدی از درک این حقیقت که ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست بروم باز شد 

    وقتی استاد توضیح میدادن که وقتی ادم وضعیت مالی بدی داره اصلا رابطش با خداوند خوب نیس چون چیزی نداره که بخواد خدا رو توش ببینه خدا رو باور نداره و وقتی ادم‌ از نظر مالی رشد میکنه وضعیت مالی خوبی برخوردار میشه ، میتونه خدا رو در نقطه به نقطه زندگیش ببینه چون کلی نعمت تو زندگیش جریان داره

    انصافا این یک حقیقت و واقعیت هست که تنها راه رسیدن به خداوند به معنویت ثروتمند شدن هست 

    نکته ظریفی که تو قسمتای اولیه گفته شد مبحث قانون پرداخت بها ، یعنی هر جایی هر ادمی یک موفقیتی کسب کرده بدون شک بهاش پرداخت کرده 

    یعنی اگر بها هدفت و ، بها خواسته تو پرداخت نکنی نمیتونی بهش برسی این قانونشه 

    بهاش میشه همون نشون دادن ایمان و توکل ، میشه اون وقت و انرژی که میزاری که یه مطلب مهارت جدیدی رو یاد بگیری ، باورات و تغییر بدی ، پولی که خرج میکنی ، انرژی فیزیکی که میزاری و احساستو خوب نگه میداری و تمام اینا میشه همون بهایی که باید پرداخت شه تا ادم به موفقیت برسه

    اینکه ادم‌ بتونه تحت هر شرایطی ذهنشو کنترل کنه ، واکنش گرا نباشه ، واقعا یک مهارت مهم هست که تو زندگی ادم باید یادش بگیره و نگران نشه اگر تنها شد یکی از موهبتهای این مسیر برام همین موضوع تنهایی بودش که باهاش در صلح قرار گرفتم و اینو جزو نقاط برتری میدونم ، به شکل خوبی میدونمش 

    واقعا همینطوری هست که وقتی ادم روی خودش کار میکنه روابطش محدود تر میشه و خیلیا از ادم از تو زندگیش میرن بیرون بدون هیچ تقلا و زو و دست و پایی از زندگی ادم میرن بیرون 

    این موضوع که هربار روی خودم با تعهد کار میکنم روابط همکاری من تغییر میکنه به وضوح میفهمم که این نتیجه تغییر فرکانسهام هست ،منظور عوض میشه یعنی همکارهای باکیفیت تر ،مشتری های بهتر باکیفیت ، وارد کارم میشن 

    و این تنهایی یک تنهایی لذت بخشه یه تنهایی که توش حس و حال خوبی داره 

    چقدر فایل قشنگی بود و واقعا دوره دوازده قدم خیلی خیلی خیلی عالیه 

    به شخصه کلی نتیجه گرفتم کلا استارت تغییراتم با همین دوره بودش و اولین محصولیم که خریدم همین دوره بودش

    امیدوارم لذت برده باشین و کارامد بوده باشه 

    ادم وقتی بعد از مدتها کامنت میزاره حس و حال متفاوتی رو تجربه میکنه 

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
    • -
      مهشید گفته:
      مدت عضویت: 1274 روز

      سلام دوست عزیز و هم فرکانسی

      من این چند روز خیلی رو خودم کار کردم هنوز وارد دوره جدید استاد نشدم اما هدایت شدم به مقاله 4 سال پیش شما در مورد مفهوم مومنتوم خیییییییلی عالی بود و چون من فایل سوم قدم سوم به این درک رسیده بودم ک فرمانس مثبت و مداوم و پایدار بفرستم تا به نتیجه برسم و فایل معرفی دوره هم جهت شدن با جریان خداوند و کامنت های دوستان به مقاله شما هدایت شدم و به اندازه ظرف خودم درکش کردم بسیییییییار عالی بود این مقاله شما چهار سال پیش قانون اصلی رو درک کردین تحسینتون میکنم عاااالی بود عاااالی خوشبحال استاد با این شاگردان نابغه ای ک داره الهی شکررررر

      من تصمیم گرفتم ک امشب متعهدانه تر ادامه بدم باز هم ازتون سپاسگزارم

      در پناه حق شاد ،سلامت ،ثروتمند و سعادتمند باشید .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      خانم اکبرزاده گفته:
      مدت عضویت: 1061 روز

      سلام دوست عزیز

      دقایقی پیش که وارد سایت شدم دوره جدید والبته فوق‌العاده‌ ای را استاد بی همتا آماده کرده بودند چون فعلا نمی توانم دوره را بگیرم .متن معرفی را که خوندم گفتم شاید در عقل کل این مفهوم را توضیح داده باشند اولین بار هست می شنوم بعد گفتم فکر نکنم باید برم گوگل حالا از مقاله ها چیزی یاد بگیرم .

      بعد آمدم عقل کل : سورپرایز

      شدم از مقاله ای ،چکیده ای که چندین سال پیش نوشتید .

      پسرم را بیرون می برم وقت نکردم کامل بخونم فقط سریع رفتم واز پروفایل تان نزدیک ترین کامنت را یافتم تا تشکر کنم .

      ○ نمی توانم فعلا دوره را بگیرم و یه کوچلو تو فکر رفتم بعد دیدن مقاله شما لبخندبه لبم آورد شاد شدم.

      تصور می کنم در این دوره شما از شاگرد اول ها باشید چرا که اطلاعات اولیه را دارید.

      به خاطر شرح ( مومنتوم) سپاسگزارم.

      در پناه رب به آسون ترین حالت و معجزه وار به همه خواسته هاتون برسید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: