live | استفاده آگاهانه از قدرت تجسم خلّاق - صفحه 14 (به ترتیب امتیاز)

732 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نفیسه صانعی گفته:
    مدت عضویت: 1369 روز

    سلام

    من امسال فرودین 403 عضو دوره دوازده قدم شدم و خیلی خوشحالم که این توفیق رو داشتم که بتونم عضو شاگردهای استاد عزیزم باشم

    جالبه که فایل های دانلودی که هدایت میشم ببینم هم به دوره 12 قدم ربط داره وانگار مداوم در حال تایید شدن از طرف جهان هستی هستم

    من تا قدم 5 رو گوش دادم وحتی قدم شش رو هم خریداری کردم

    ولی چون دلم میخاست خیلی بهتر و دقیق تر به قوانین عمل کنم قدم6 رو شروع نکردم و همچنان دارم روی قدم یک کار میکنم

    در موردجهت دهی آگاهانه ذهن که موضوع بسیار مهمیه شما در قدم اول هم تو قسمت یک صحبت می‌کنید و یجوری دوره رو اینجوری شروع میکنید که معلومه چه اهمیت بالایی داره و درمورد تجسم و در قدم 2 قسمت دو به ما در جهت راحت تر رسیدن به خواسته هامون صحبت می‌کنید

    به جرات میگم اگه کسی فقط از همین فایل باورهاشو کار کنه(قدرت دست منه)و بقیه باور ها

    و از تجسم و جهت دهی ذهن استفاده کنه براحتی میتونه چیزهایی که میخاد رو خلق کنه و حتی عضو شاگردهای شما بشه و بصورت ویژه ای رو خودش کار کنه

    ما باید قانون رو تایید کنیم

    با نشانه ها

    اتفاقایی که می‌بینیم

    تضاد ها و خواسته هایی که ایجاد میشن

    از همه اینا باید بتونیم در جهتی ازش بهره ببریم که بتونه به نفع ما باشه

    و من شخصا با اینکه نتیجه های کوچیک و بزرگی گرفتم ولی چون میدونم که میتونم چیزهای بیشتری داشته باشم به قانون عمل میکنم و با قدرت خودم زندگیم رو خلق میکنم و مطمئن خداوند هم منو هدایت می‌کنه به مسیری که دوست دارم تواون گسترش پیدا کنم

    خدایاشکرت که استادی دارم که هر لحظه همیت قوانین خیلی ساده که گاهی حتی باورش نمی‌کنیم از بس ساده هستند را هی به ما گوشزد می‌کنند و مارا هدایت می‌کنند که در آغوش خداوند حرکت کنیم

    و در مورد باور خیلی مهمی که تو این لایو گفتید

    (قدرت دست توعه)

    آیا ما قبولش داریم؟

    تووو،تویی که داری اینو میخونی آیا قبول داری قدرت زندگیت دست توعه؟

    باشه پس چرا واسه اون مشکلت غر میزنی؟مگه نمیگی قدرت دست توعه؟پس درستش کن

    چرا از رسیدن به اون خواسته ت دست کشیدی؟چرا شرایط جامعه رو بهونه میکنی؟مگه نمیگی باور کردی قدرت دست توعه

    اینه باوررررت؟اگه باور کردی چرا قدم برنداشتی؟

    پولتو بهت ندادن رفتی دعوا کردی؟مگه قدرت دست تو نیست؟چرا از خدا نخواستی ؟چرا راهو اشتباه میری؟

    وفتی می‌فهمیم همه چیییییز در دست خودمون و به کمک الله مهربان انجام میشه اصن ی سری کارهارو انجام نمیدیم!ومیفهمیم چه کارهای باید کنیم

    تو به این جمله فقط باور داشته باش نفیسه

    تا بفهمی زندگی کردن واقعی یعنی چی تابفهمی رسیدن به خواسته ها چقدر آسونه

    تویی که میدونی تجسم همه چیزه

    چقدر خواسته ت رو تجسم کردی؟از این قدرت برای چیزهایی که خواستی اصلا استفاده کردی؟

    یا افکارشون رها کردی و برده تورو توبدبختی

    مرسی از استاد عزیزم که هر لحظه در حال دادن ورودی به ذهن ماست و من یکی رو به خودم میاره و دوباره میذاره تو آغوش خدا

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  2. -
    صفاگنجی گفته:
    مدت عضویت: 1785 روز

    به نام خدای بخشنده ی مهربان

    سلامودرود خدا به استادان عزیزم و همه ی دوستان ارزشمندم درمسیر رشدوپیشرفت الهی

    استادجان ازتون بی نهایت سپاسگزارم که اینقدر قانون جهان رو بازبانی ساده و روان بهمون یاد میدید

    این فایل رو دوباره گوش دادم‌و یادم افتاد به تجربه های دختر هفت سالم که آگاهانه از آموزشهای استادعزیز استفاده کرد و به کلی از خواسته هاش تو این سال رسید

    چندماه پیش دخترم ملکا ازم پرسید مامان استادعباسمنش خیلی پولداره؟

    منم درجوابش گفتم آره اونقققدر پول داره که هرچی از توحساب بانکیش پول برمیداره پولاش کم نمیشه!

    بعد دوباره پرسید یعنی چجوری تونسته اینهمه پول به دست بیاره؟

    من درجوابش اومدم توپنج دقیقه کل آموزشهای استاد رو به این شکل براش توضیح دادم و گفتم ببین دخترم،استادعباسمنش یروزی هیچ‌کدوم ازینا رو که میبینی نداشت،فقط یچیزی رو فهمید که باید هرآرزویی داره تو ذهنش مجسم کنه و بابتشون ازخدا تشکر کنه و همون چیزای کوچیکی که خدابهش داده بود کلی بابتشون از خدا تشکر میکرد،بخاطر همین عزیز دردونه ی خدا شد و خدا دید انقد داره خوب از نعمتاش تشکر میکنه نعمتای بیشتری ازجمله پول بیشتری بهش داد

    یعنی همین چندجمله انگار برای دخترم کافی بود و همون لحظه بهم گفت مامان میشه یدونه دفتر بهم بدی تا من آرزوهامو برای خدا بنویسم و بابتشون ازخدا تشکر کنم؟

    منم خیلی مشتاقانه گفتم چشم عزیزم فقط هرآرزویی داری دقیق بنویسشون و به خدا بگو ممنونم که همه ی اینهارو بهم میدی

    گذشتو گذشت و بعداز چندماه من یادم رفته بود که دخترم دفتر سپاسگزاری داره،داشتم خونه رو مرتب میکردم یدفه یادم افتاد که این دفتر رو برای دخترم گذاشته بودم…

    فکرنمیکردم که خیلی جدی گرفته باشه حرفای منو و آرزوهاشو نوشته باشه

    ولی وقتی که اون دفترو بازکردم دیدم که خداای من تموم چیزایی که نوشته بود ماامسال بدون اینکه دخترم بهمون گفته باشه یازیاد اصراری براون خواسته کرده باشه براش همه ی اونهارو تهیه کردیم

    اصلا خودم باورم نمیشد که هرچی که خواسته بود توی دفترش نوشته بود،حتی کوچکترین چیزی که من فکرشو نمیکردم اون نوشته بود و خیلی راحت شرایطش فراهم شده بود و به خواسته هاش رسیده بود

    حساب کردم دیدم امسال فقط بالای پنجاه ملیون دخترم درخواست کرده و به راحتی پولش جورشده و براش خریدیم،و این دفتری که دیدم خیلی منو به فکر فروبرد و باخودم گفتم ببین من چندین هزارساعته دارم فایلای استاد رو گوش میدم و هنوز تو خیلی از آگاهیا مقاومت دارم که به اونها عمل کنم ولی دخترم کافی بود تو‌پنج دقیقه براش توضیح بدم که استاد دقیقا از چه راهی داره اینقدر راحت به خواسته هاش میرسه،و اون هم بدون هیچ‌مقاومتی فقط یک دفتر برداشت و کلی خواسته تودفترش نوشت و بابتشون ازخدا تشکر کرده و به همین راحتی خدا براش همه چیو مهیا کرده…

    چطوره که من بااینکه بیشترازدخترم این آگاهی هارو گوش کردم ولی هنوز گاهی وقتا تو نوشتن تنبلی میکنم و فکرمیکنم انگار که‌نوشتنه کافی نیست،و باید یه شاخ غولی هم شکسته بشه تا به فلان خواسته برسم

    اول ازهمه خیلی خوشحال شدم که حداقل دارم بادخترم جوری حرف میزنم که نخواد مثل گذشته ی من کلی محدودیت تو ذهنش فرو کنه و فکر کنه که زمانی میتونه به خواسته هاش برسه که خودش درس بخونه وپول بسازه تابه اون خواسته برسه،یااینکه مثل گذشته ی من تو ذهنش این حرفارو بهش بفهمونم که شتر درخواب بیند پنبه دانه و محاله به این خواسته برسی ….

    دوم اینکه چقدر همین دخترم برای من یک الگو‌شد که به راحتی درخواست بدم و کار به چگونگیش نداشته باشم و فقط بنویسم و بابتشون ازخدا تشکر کنم،به همین راحتی خدا شرایطشو درزمان مناسب فراهم میکنه و منو به خواستم میرسونه

    گاهی وقتا شده که دخترم میگه فلان چیز رو میخوام و واقعا شرایط مالی خیلی خوبی نداشتیم،اما اون ازخواستش نمیگذره و‌میگه صبرمیکنم تا شرایط مالیتون بهتربشه و همین که ازخواستش نمیگذره انگار که یجورایی ماهم بفکریم که حتما اون رو براش جور کنیم،و میبینیم که ازیجایی پولشو خدا فراهم کرده که مااصلا فکرشو نمیکردیم…

    واقعا خیلی لذت بردم وقتی که دفتر دخترمو دیدم و ازهمه مهمتر به تموم خواسته هاش رسیده بود،خیلی شگفت زده شدم و اشک میریختم که چقدر خدا داره دقیق جواب میده و کوچیکو بزرگ نداره،همین که تو درست درخواست بدی همه چیزو برات ردیف میکنه

    بعضیا که تو‌حاشیه میرن ومیگن با چه فعلو فاعلی خواسته هامونو بنویسیم،این رو من دیدم که دخترم که تازه نوشتن رو یادگرفته خیلی هم فعلو فاعل خواسته هاش رو رعایت نکرده بود ولی خدا بهونه ی این رو‌ نیورده که خواستش رو اجابت نکنه

    اصلا همین الان که دارم میگم اشکم درومده که چقدر خدا عشقه و چقدر دقیق پاسخ میده واقعا این رفتار دخترم خیلی رو من تأثیر گذاشت که بابا یکم بیشتر جدی بگیرم و بیشتر روی خواسته هام متمرکزبشم

    واقعا دخترم ازلحاظ فیزیکی چکاری میتونست انجام بده تاپول بسازه و به خواسته هاش برسه؟

    خدا پدرش رو دستی از دستانش میکنه که به راحتی پول خواسته هاشو فراهم کنه و بهشون به راحتی برسه

    خوب پس چرا من فکر میکنم برای رسیدن به خواسته هام حتما باید یه کارفیزیکی سخت انجام بدم تا بهشون برسم؟

    استاد چند صدتا خواسته تودفترم نوشتم ولی بعضیاشونو اونقدر با مقاومت نوشتم که فکرمیکنم سالیان سال طول میکشه تابهشون برسم

    برای دخترم یک دوچرخه ی ده ملیونی یک آرزوی خیلی بزرگی بود ولی چونکه بهش گفته بودم تو فقط بنویس وبابتش ازخدا تشکر کن دیگه اون بدون مقاومت نوشت و به راحتی اون دوچرخه براش جورشد،واقعا به راحتی جورشد

    ولی من یک‌خونه ی چندملیاردی که درخواست کردم باکلی مقاومت نوشتم،و میدونم که مشکل از ذهن محدود خودمه وگرنه یک دوچرخه ی ده میلیونی با یک خونه ی چندمیلیاردی هیچ فرقی برای خدا نمیکنه،اون ذهن محدود منه که مقاومت میکنه….

    استادجان بی نهایت ازتون سپاسگزارم که بهم قانون درست جهان رو یاد دادید

    خیلی خوشحالم که دارم دخترم رو تواین سنوسال با قانون جهان آشنا میکنم و بهش دارم یاد میدم که چطور ازقانون استفاده کنه و به یادش بیارم که اون با خدا یکیه و هردرخواستی میتونه به راحتی ازخدا داشته باشه…

    خداروصدهزارمرتبه شکر برای این فایل پراز نکته و پراز محتوا و ارزشمند

    هرکجاهستید شادوپیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      فهیمه زارع گفته:
      مدت عضویت: 3008 روز

      بنام الله

      سلام ودرود خداوند به روح بزرگ وقلب پاکت

      احسنت به تو عزیزم آنقدر خودت خوب عمل کردی که دخترت گلت هم یاد گرفته آفرین

      یه چیز دیگه صفا جان چقدر چهره ات دلنشین وزیباست هر وقت پرو فایلت رو نگاه میکنم ناخودآگاه وجودم پر از آرامش میشه ،چقدر دختر گلت خوشبخته که مامان نازنینی چون شما را دارد

      می بوسمت عزیزم از طرف من دختر گلت هم ببوس

      بهترین بهترین ها را در هر لحظه از زندگی برایتان آرزو میکنم

      یا حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      فاطمه گفته:
      مدت عضویت: 493 روز

      سلام دوست عزیزم

      کامنتت خیلی عالی بود

      خیلی خوبه که دختر نازت رو آگاه میکنی از اونجایی که بچه ها باورهاشون دست نخورده است خیلی سریع تر از ما باور میکنن و با باور قدرتمند خواسته هاشون رو ارسال میکنند و جواب میگیرند

      واقعا الگو گرفتم از حس زیبای دختر نازت

      انشالله همیشه در کنار هم شاد و سلامت و ثروتمند باشید

      برات بهترین ها رو آرزو میکنم

      انشالله خودت هم مثل دختر نازت به همه خواسته هات می‌رسی

      ممنون از کامنت خوبت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    حسین و نرگس گفته:
    مدت عضویت: 1840 روز

    به نام خدای مهربانم و سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان هم فرکانسی

    استاد عزیزم بنده تصدیق میکنم سخن به حق شما رو…تجسم همه چیزه واقعا…

    بنده بعد از تجربه مشاغل نامناسب و انسانهای نامناسب طی سالهای متمادی و بصورت الگوهای تکرار شونده که نشات گرفته

    از باورهای نامناسب بود، هم زمان با آشنایی و حضور در این سایت توحیدی (هر چند که اوایل خیلی فعال نبودم) سه ماه

    بیکار شدم و در اون سه ماه علاوه بر گوش دادن به صحبت های شما و کار کردن روی قرآن مدام کاری رو تجسم می کردم

    که الان در اون کار هستم اما خیلی خیلی بهتر… من قبلا در محیط هایی بودم که کاملا با آقایان کار میکردم و بسیار خشک

    بود و در اونها بسیار بعد نظارتی و سروقت بیا سر وقت برو بولد بود و بیشتر از اینکه به خروجی و نتیجه کار اهمیت بدن به

    حواشی اهمیت میدادن و من که روحیه لطیفی دارم در اون محیط ها خیلی اذیت میشدم..در بحث روابط هم مدام دچار

    تنش و درگیری بودم و اینقدر عذاب میکشیدم که صبح ها با رنج و ناراحتی سر کار میرفتم…

    من فقط اومدم کاری رو تجسم کردم که اولا بسیار موفق هستم و کارایی میکنم که مورد تحسین واقع میشم و همکار خانم دارم

    و روابط خوبی با همکارانم دارم و از طرف رئیس مورد تقدیر واقع میشم و در همین حد تجسم میکردم

    و خداوند بعد از سه ماه کار کردن و تجسم منو هدایت کرد به شغلی که در اون بسیار پیشرفت کردم و خیلی مطالب آموختم

    و شخصیتم خیلی رشد کرد… جایی که بهم خیلی اعتماد کردن و کارهایی رو که تاحالا انجام نداده بودم به درخواست خودم

    بهم سپردن و شخصیتم واقعا تغییر کرد…جایی که میهمانان خارجی میان و میرن…جایی که استخر و باشگاه داره…جایی که

    ساعت ورود و خروجش شناوره… جایی که برای بچه ها مهد داره…جایی که ویو به سمت خونه های ویلایی و طبیعت زیبا

    داره…جایی که کاملا اینجا ایزوله و تنها کار میکنم و مزاحمتی برام از سوی همکاران بوجود نمیاد…جایی که با همکارانت مثل

    اعضای خانواده صمیمی هستی و منی که هر جا مشغول بودم در بحث روابط کاری دچار مشکل میشدم با اینکه همیشه

    بهترین کار رو انجام میدادم و سبب رشد مجموعه میشدم اما بخاطر باورها درگیر موضوعات ناخواسته میشدم اومدم جایی که

    همه بهم احترام میزارن و حتی با رئیس اصلی که قبلا معاون وزیر بوده روابط صمیمی داریم و شوخی میکنیم!!

    تمام این پکیج در سه ماه تجسم و کار کردن صادقانه روی خودم به فضل خدا محقق شد… میخوام بگم به خودم و دوستان

    که همه چیز همینه که مدام ورودی مثبت به ذهنمون بدیم …چه از طریق ورودی ها مثل تصاویر ویس و هر چیز دیگر…

    چه از طریق تجسم و تفکر … و وقتی که خیلی روی کنترل ذهن کار میکنیم همزمانی های زیادی اتفاق میفته که برای من هم

    اتفاق افتاد…ولی از جایی به بعد اون تعهد رو نداشتم و طبیعیه که شرایط ثابت نمیمونه و به لطف خدا دوباره شروع کردم و

    دارم روی خودم کار میکنم… برای همه آرزوی توفیق روز افزون دارم…

    وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ

    قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدْراً

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  4. -
    گلشیفته محمدنژاد گفته:
    مدت عضویت: 997 روز

    به نام الله

    استاد استاد چقدر این فایل رو لازم داشتم تو این روزایی که دارم میگذرونم..

    “همه چی تو ازت میگیرم اگه بخوای جدا شی،کارت،زیبایی و سلامتیت، آبرو و .‌‌.تو باید بمونی و زندگی کنی چون من میخوام”

    عمق این جمله رو فقط من درک میکنم و شرایطی که هستم

    استاد قدرت اول و اخر خداس و من با حال خوب با قدرت تجسم اگاهانه شرایط ایده ال مو میسازم

    خیلی دوست دارم دوره ی احساس لیاقت رو داشته باشم به شدت بهش نیاز دارم به شدت

    خداروشکر که هستید استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  5. -
    خوشبخت ترینم گفته:
    مدت عضویت: 825 روز

    سلام به همگی دوستان عزیزم .سلام به استاد عزیز تر از جانم و مریم خانم عزیز و ارزشمند

    استاد درسته دقیقا حرف های شما درسته …

    هر چند من هنوز فایل رو تا آخر گوش ندادم اما یادم اومد که منم تجربه هایی از افکار مثبت و منفی دارم

    افکار منفیم اینکه اینقدر اینقدر به رفتارهای نا جالب دوستم فکر کردم که هی رفتارش بدتر شد و بدتر شد

    و آدم‌های دیگه ای هم اومدن وارد زندگیم شدن که من الان میفهمم که به خاطر همون افکارم بوده

    .

    در جهت افکار مثبت هم همیشه آرزو داشتم در جایی که دوست داشتم مشغول به کار بشم ..

    خیلی تلاش کردم خیلی تجسم کردم آخرش هم شد ….پس اگه این یکی شده بقیش هم میشه ،به همین راحتی

    یا اینکه یه مدت اینقدر رفتارهای خوب همسرم رو فقط تجسم میکردم همش با خودم افکار مثبت داشتم .بعد همش میگفتم همسرم واسم گل و کادو میاره و …باهام مهربونه

    که یه روز دیدم اومد خونه و بدون هیچ مناسبتی واسم یه دسته گل خیلی زیبا خریده بود …

    یا یه مدت بود تو ذهنم همش میگفتم اگه وقت کنم یکی از فامیلارو دعوت کنم خونه .که یه روز دیدم خودش بدون ابنکه من خبردار بشم اومد منزل ما …و اینجا فهمیدم این قانون تجسم و فرکانس هست …..

    یه بار نمیخواستم یه کاری رو تو یک مطبی انجام بدم اما هزینش. رو پرداخت کرده بودم …یه لحظه به ذهنم اومد گفتم ای کاش میشد پولم رو پس بگیرم و برم جای دیگه که به خداوندی خدا بعد پنج دقیقه منشی مطب تماس گرفت و گفت دستگاهمون خراب شده و نمیتونیم کار شما رو انجام بدیم بیاین پولتون رو پس بگیرید….بللللله اینه ، حتی گاهی اوقات به تجسم نمیرسه تو داری با خودت میگی که کاش اینطور بشه که یهو واست اتفاق میفته ……

    همیشه تجسم میکردم که یه قسمتی از شرکتمون کار کنم که راحت ترم و الان به لطف خدا دوسال هست که اونجا دارم کار میکنم و خوشحالم خیلی خوشحال …..و

    خیلی تجسم های دیگه ..تجسم ماشین مدل بالا …..منزل خوب و شیک ……

    روابط عالی ..‌…شغل خوب و …

    و منفی هم تا دلتون بخواد با تجسمم واسه خودم جذب کردم

    و بعددد به خودم میگم خداوندا تو چقدر عادل هستی که به خودمون سپردی که چطور زندکی کنیم و چی بخوایم ….

    خدایا ازت سپاسگزارم. ازت ممنونم. از استاد عزیزمم ممنونم

    فعلا خدا نگهدارتان دوستان مهربان و خدایی من 27.6.1403

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  6. -
    زهره برزه کار گفته:
    مدت عضویت: 913 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام استاد عزیزم و مریم بانو

    دقیقا من خودم روزهایی تجسم میکنم زندگیم تو اون روز فوق العاده است و چند روز ختی یک روز زندگیمو میسپارم دست باد تا چند روز پریشونم بهتره بگم که عالیه تجسم و انجام دادن تجسم کار و ماشین و گوشی این ها برای من اتفاق افتاد ماشین روابط با هرکسی میشناسم یه همچین چیزای غذا شاید باورتون نشه من سرکار گفتم ناهار خوشمزه میخورم برام اوردن خیلی اتفاقی گفتی میخوام برم باغ ویلا اب و هوای عالی رفتم خدایا شکرت خدایا ممنونم عالیه استاد مممنونم که هرلحظه یاد اوری میکینی بهم که تجسم کن اتفاقات رویاها به حقیقت می پیوندن بادیدن شما دوتا عزیز با وجود شما هر قدم خدایا شکرت لذت ببریم از زندگیمون نگران چی هستیم بسازیم زندگی زیبامونو خدایا شکرت خدایا تو بده تو بساز خدایا شکرت حرف بزنیم ورودی هامونو کنترل کنیم ادمهایی که اطرافمون هستن خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  7. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2196 روز

    بنـــام الله یکتا

    بنام رب عالمیان، بنام تنها فرمانروا و قدرت کیهان و گیتیبنام خدایی که جهانی رو خلق کرده با قوانین ثابت و بدون تغییرش که هر چی رو میخوایم با درک و استفاده از قوانینش خلق کنیم و بشویم یکی از خلیفه های خدا روی زمین، بشیم خالق زندگی خودمون، خالق خواسته هامون فقط کافیه باورش کنیم کافیه خودمون، لیاقت خودمون این جوهره وجودی ارزشمند خودمون رو باور کنیم، خودمون رو باور کنیم توانایی هایی که بهمون داده رو درک کنیم و باور کنیم و واقعا استاد واقعا کلام تون حقه، درسته که میگین به اندازه ایی که لایق میشویم به اندازه ایی که باورهامون تغییر میکنه، میتونیم خلق کنیم میتونیم بدست بیاوریم.

    اکنون که مینویسم تو دستم نتیجه است استاد… آره دقیقا تو دستم. آره کار کرد، آره موفق شدم، آره باورهای هم جهت ساختم با خواسته هام و نتیجه ها داره میاد، دارم آسان تر میشم برای دریافت نعمت ها، دارم حس میکنم که خدا منو بلند کرده و توی ابرام. نمیخوام احساسی بشم اما حس و حال اکنونم پر شده از یک بغض تماشایی، که هی میگم خدایا شکرت، اینه، درستش اینه. همینه، آره من لایقم، آره من خودم با افکار غالبم، با تلاش های ذهنی ام این چیزا رو خلق کردم. اینجانب 20شهریور 1367به دنیا اومدم و امروز میشه روز تولدم و حالا من خیلی دارم بزرگتر و پرقدرت تر میشم، به اندازه ایی که جسارت به خرج دادم به اندازه ایی شجاعت نشان دادم، خدا داره پاداش هاشو یکی یکی نشانم میده، اینقدر از دیشب تا حالا همزمانی رخ داده، اینقدر ردپای خدا و قوانین رو دارم میبینم که فقط میتونم بگم خدایا شکرت برای این قوانین ثابت و بدون خطات.

    دیشب سورپرایز شدم اونم چه سورپرایزی، دریافت یک هدیه فوق العاده از همسر عزیز و مهربونم به مناسبت تولدم، یک گوشی موبایل همون رنگ مورد علاقه ام با امکانات فوق العاده، الان دارم با گوشی جدیدم تایپ میکنم، سال هاست من گوشیم رو عوض نکرده بودم قضیه ماشین درب و داغون دنده آرژانتینی استاد برای من، اون گوشی بود. گوشی که نزدیک ده ساله داشتمش. اغلب با لپ تاپ میومدم نه بخاطر تایپ راحت تر، بلکه گوشیم هنگ میکرد و سرعتش جواب نمیداد، اما الان با افتخار میتونم انتخاب کنم هر جا که باشم با هر دوی اونا بیام اینجا و ردپا بزارم، ردپا بخونم. استاد جان من خوشحالم نه برای تولدم، نه برای گوشی بلکه برای اینکه دارم تازه یادمیگیرم چقدر قانون ساده است چقدر داره نتایج میاد وقتی یک کوچولو هماهنگ تر از قبل فقط هدایت ها رو دنبال کردم، و فقط هماهنگ تر با قوانین الله یکتا قدم برداشتم. تازه غیر این همه خبر خوب و نتیجه یک خبر خوب دیگه هم دارم که میتونم بگم مثال خوبی از استفاده کردن نصفه نیمه جلسه دوم قدم دوم هستم. همین موضوع تجسم خلاق، همین موضوعی که اتفاقا داشتم چند روز پیش به واسطه صحبت کردن با داداشم به یاد می آوردم و همزمانی و دیدن عنوان فایل، بازم بهم گفت که راهم درسته و توی خط دریافت الهامات و هدایت ها هستم، فقط باید بیشتر حواسم رو جمع کنم تا بیناتر و شنواتر باشم برای دیدن نشانه ها و قدم برداشتن.

    راستی من یکماهی هست دارم از اول دوره 12قدم رو کار میکنم، شاید چراغ خاموشم اما قرار نتایج هام بیاد حرف بزنه که این مدت چراغ خاموش کجا بودم و تمرکزم کجا بوده.

    خبر خوب ونتیجه بعدی قبول شدن در مقطع ارشد در گرایشی که میخواستم هست، اونم کجا یکی از دانشگاه های خوبه تهران. خلاصه دانشجوی بهشتی شدم و ثبت نام حضوری و نهایی ام رو همین پریروز رفتم انجام دادم و برای اولین بار اونجا رو هم کشف کردم و تجربه کردم.

    استاد داستان من از تجسم کردن نقطه نهایی رو در دوره پارسال قبل کنکور نوشتم و الان خودمو نزدیکتر میبینم به نقطه نهایی و اون تجسم هام. من توی تجسم کردن اصلا خوب نبودم الانم شاید خوب نیستم و خیلی خیلی جای کار و باور کردن داره اما با به یاداوردن اونا خیلی باورم قوی تر شده روی موضوع قدرت ذهن و تجسم و تصویرسازی.

    استاد من صحنه ایی رو چندبار تجسم کردم موقع درس خوندن هام که، دارم پشت تریبون با تسلط کامل پایان نامه ام رو ارائه میدم و دفاع میکنم. اون موقع هنوز هیچی نمیدونستم هیچ منبعی، هیچ کتابی، هیچ نتیجه کنکوری هیچی نبود. کنکور دادم و هنوز هم نتایج اولیه هم نیومده بود و خدا هدایتم کرد به یک برنامه ایی که قبلا گفتم و فکر کنم کلیپش هم براتون ایمیل کردم. منتخب شدم و باید ارائه میدادم و اونم کجا دانشگاه تربیت مدرس، اونم کجا جلوی اساتید دانشگاه، اونم کجا سالن دفاع و پشت تریبون باید ارائه میدادم. ببینید هنوز من خبری از نتایج و دانشگاه نبود اما وقتی تو سالن نشسته بودم و منتظر بودم با خودم گفتم ببین فهیمه کجایی، اینا رو خودت خلق کردی، میبینی قانون چقدر درست کار میکنه، چقدر قشنگ هدایتت کرده و تو اینجایی و داری بخشی از تجسم و تصویرسازی نهایی ات رو اینجا خلق میکنی. ببین فهیمه اینا الکی ایجاد نشده فارغ از اینکه نفر چندم بشی تو بردی، ببین اینو خلق کردی و تو میخوای دقایق دیگه جلوی یکسری استاد ارائه بدی. تو بعد سال ها برگشتی به مسیر رشته ی مورد علاقه ات، ببین تو فقط سوت زدی و لذت بردی و خدا خودش دستتو گرفت گفت این فستیوال کلیپدبفرست، خدا هدایتت کرد گفت حتی از فیلم های سفربه دور امریکا الهام بگیر، خدا گفت از امکانات موجودت از توانایی تدوین کردنت استفاده کن و فقط قدم بردار، بقیه اش چی میشه بتوچه، تو فقط برو جلو نترس که تو دانشجو نیستی، نترس که سال ها از این موضوعات دور بودی، نترس که اصلا نمیدونی باید چیکار کنی و چطوری پاورپوینت آماده کنی، نترس به هیچی فکر نکن برو جلو… آره خدا جونم همش رو هم خودت گفتی و من انجام دادم و بندگی تو رو کردم و فقط از کاری که میکردم لذت میبردم. اصلا عشق میکردم وقتی داشتم سرچ میکردم ولی چیزی حالیم نمیشه، آره من فقط تو مسیر علاقه ام قدم برداشتم با عشق با لذت، با توکل با آرامش و شد روزی که منتخب شدم برای ارائه و دیدن بخشی از تجسم هام. و جالبه که بگم نفر اول شدم مقام آوردم و بهم هدیه هم دادند و پول هم ساختم. و بعد چند وقت نتایج اولیه کنکور اومد و مجاز شدم به انتخاب رشته، باز هم فارغ از حرف بقیه دانشجویان و دوستان استعداد درخشان و نخبه در رشته ایی که من شرکت کرده بودم، سعی کردم انتخاب رشته خوبی داشته باشم و نتایج اومد و من الویت ششم رو بعنی دانشگاه شهیدبهشتی تهران قبول شدم.چند روز پیش هم ثبت نام نهایی کردم. اینه قدرت تجسم، اینه وقتی وا بدی بزاری خدا ببردت، اینه یادگرفتن زبان خدا قانون های خدا، اینه شاگردی استاد عباسمنش رو میکنی و همه میگن چطوری و این ما هستیم که میدونیم هیچ قانونی بالاتر از خدا نیست اونه که داره کارای ما رو انجام میده. اون خدایی که قدرت خلق کنندگی به من داده. درسته من دقیق نمیدونستم کدوم دانشگاه رو میخوام من فقط ویژگی هایی که میخوام رو تجربه کنم رو بهش گفتم و قطعا اون خوب میدونه کجا برای من بهتره و قطعا دانشجو بهشتی شدن برای من خوبه و کلی درس و تجربه برام داره. قطعا چطوری رو هم اون مبدونه من فقط سمت خودمو باید خوب انجام بدم اون سمت خودشو خیلی خوب بلده.

    خدایا شکرت که منو هربار به خواسته هام نزدیک و نزدیکتر میکنی. خدایا شکرت که تحولی در تولدهای من قرار میدی که نه، فقط بزرگ بشم بلکه رشد کنم و ظرف وجودم بزرگتر بشه، خدایا شکرت برای این گوشی عالی، برای این سایت برای استاد عزیز و گرانقدرم برای مریم بانو شایسته عزیزم، برای دوستان خوبم، برای همه دارایی ها و داشته هایم شکرت، برای این لحظه برای این احساس عمیق قدردانی و سپاسگزاری ام، این احساس عشق در تک تک سلول های بدنم شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
    • -
      رویا مهاجرسلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2232 روز

      درود و وقت بخیر خدمت دوست فرهیخته مون بخیر و متعالی

      تولدتتت مبارکا باشه شهریوری عزیز فهمیمه ی خوشکل و نازنین . امید دارم هر سال بهتر از امسال تولدتتت رو جشن بگیری و از همسر جان کادویی های عالی و زیباتر و قشنگتری بگیری .. گوشی نو مبارک بخوبی و خوشی استفاده کنی می‌دونم چقدر لذت بخشع چون سال گذشته وقتی گوشی مو عوض کردم خیلی ذوق داشتم و تا الان هم ازش خیلی راضیم خدارو شکر .. مبارکتون باشه ..

      فهیمه جونم موفقیت هات در دانشگاه و مسیر رشد و پیشرفت هات هم مبارک باشه

      آنجا که گفتی ..

      روزی که منتخب شدم برای ارائه و دیدن بخشی از تجسم هام. و جالبه که بگم نفر اول شدم مقام آوردم و بهم هدیه هم دادند و پول هم ساختم. خیلی تحسینت کردم آفرین آفرین برای تمام موفقیت هات واقعا تحسینت می کنم امید وارم پله های ترقی رو تند تند بالا بری و شاد و موفق و سلامت باشی عزیزم

      خیلی برات خوشحالم که تو لایق بهترین ها هستی یعنی وقتی موفقیت های بچه های سایت رو میبینم خیلی خوشحال میشم و تحسینتون می کنم خدا رو شکر

      بازم تولدتو بهت تبریک میکنم در کنار همسر جان و دیگر عزیزانت شاد و خوشحال موفق باشی

      روز و شبت بخیریت و خوبی و خوشی و سلامتی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        فهیمه پژوهنده گفته:
        مدت عضویت: 2196 روز

        سلام به شما دوست ارزشمندم

        سلام رویای عزیزم

        واقعا سپاسگزارم برای کامنت زیبا و پر از عشق و محبتت.واقعا لطف داری، واقعا چقدر عشقی تو آخه… آره میبینی رویا اومدم با نتیجه هام کامنت نوشتم، از شوق و ذوق هایی که از عمل کردن به قانون گرفتم.

        این کامنتم نمونه و الگویی برای ذهن خودم شده که ببین فهیمه یک ذره روی تجسم کار کردی چه اتفاقات رو خلق کردی. خلاصه که خوشحالم که نوشتم اونم تازه با گوشی جدیدم. که اونم خودش نتیجه است هم برای من هم برای همسرم، که نقد و براحتی یک گوشی مدل بالا و فوق العاده خریده.

        رویا جان واقعا سپاسگزارم از اینکه اینقدر با توجه های قشنگت باعث شدی باز منم مرور کنم.آره میشه از علاقه ات پول دربیاری و یکم این باور برام قوی تر شد که میتونم پژوهشگر باشم و پول هم خلق کنم. خیلی در مورد پول ساختن ترمز دارم خیلی زیاد باید روی خودم کار کنم، اینا تازه شروع ماجراست. تازه یک کوچولو به خودم گفتم لایقم و داره این لیاقت و حس ارزشمندی درونی تر میشه و شده این، اینا تازه شروع ماجرا و اتفاقات فوق العاده است.

        خداروشکر که نوشتم، نوشتی:خداروشکر که گفتم گفتی و باز هم باورهای جدیدم رو با این توجه های قشنگ و خوب تغذیه کردم. انشاالله خبر تولد تحول های باشکوه همدیگر رو بشنویم و بشیم شاگردهای خوبه استاد جان که ما هم تمام و کمال به زیبایی و عزتمندانه خالقان زندگی خودمون بشیم.که استادمون رو هم خوشحال کنیم و هی جهان رو گسترش بدیم با خلق کردن ها و رسیدن به هدف هامون. خـــدایــا شــکرت که ما رو خالق آفریدی.

        واقعا خیلی خوشحالم برای داشتن این خانواده صمیمی و ارزشمندم، سپاسگزارم برای وجود استادم شما و دوستان و اعضای این خانواده، برای این سایت، واقعا خداروشکر که اینجا هستیم و همچنین نعمت هایی رو داریم.

        برات از الله یکتا بههبودهای دائمی رو خواهانم_ارادتمندت با عشق فهیمه

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    احمد خدادادیان سردابی گفته:
    مدت عضویت: 681 روز

    به نام الله که بخشاینده و با رحمت است

    سلام خدمت استاد عزیز و گرامی

    سلام خدمت خانم شایسته مهربان و بزرگوار

    وسلام به بچه های سایت توحیدی

    استاد من هم کنون از بصره عراق دارم کامنت می‌نویسم من یه دوسه روز بود که گوشیم گم شده بود توی عراق ولی آخرین فایلی که دیدم از سایت این فایل تجسم بود که غوغا کرد استاد من سه روز پیش که موبایلم گم شد خیلی ناراحت شدم نه برای موبایل برای دوری از دورها و سایت وشما عزیزان ولی با خودم تجسم کردم که اون آقای که موبایل منو پیدا می‌کنه خودش میاره دم گارگاه و به خودم تحویل میده حتی آدرس هتلی که منو پیاده کرد دم هتل داشت ومن به کارکنان هتل اطلاع داده بودم کسی موبایل آورد از بنده هست وایشون صاف آمدن دو درب کارگاه من موبایلمو تحویل شخص خودم دادن همون‌طور که تجسم کردم وبه خودم گفته بودم خودم یه مبلغ پول هم به عنوان هدیه به ایشون میدم استاد حتی مبلغ راهم همون که گفتم تو تجسم به ایشون دادم واز چند ساعت پیش هزاران بار خدارو شکر گزاری کردم وشکر گزارم که تونستم دوباره برگردم به سایت

    استاد این گم شدن مبایل من هم از افکار خودم بود ومن اصلأ نگران نبودم به هیچ وجه وخدارو شکر که دوباره برگشتم به آغوش گرم خانواده عزیز و بزرگوار و مهربان و نازنین و توحیدی خودم چون داستان داشتگرفتن خط ایرانی وریجستری کردن گوشی خدایا سپاسگزارم خدایا سپاسگزارم خدایا سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  9. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1207 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به دوستان خوب خودم

    دوره دوازده قدم یکی از بهترین دوره هایی است که من در آن شرکت کردم و وقعا برای من مانند یک کودک است که قدم به قدم جلو می رود و هر روز بهتر از روز قبل می شود

    مطالب این دوره واقعا عالی و فوق العاده است

    مطالب این دوره واقعا بی نظیر است

    هر جلسه این دوره یک مطلب تازه من یاد می گیرم و واقعا برای من عالی و بی نظیر و فوق العاده زیبا است

    مطالب این دروه به گونه ای کنار هم چیده شده است که یک جور هدایت و رهبری کردن است

    از زمانی که من دوره دوازده قدم را شروع کرده ام روند زندگی من رو به بهبود است

    برای من واقعا همه چیز عالی و فوق العاده ترسیم می شود

    در مورد همین تجسم کردن همیشه می ترسیدم که چگونه یک موضوع و هدف را برای خودم تجسم کنم

    اما با صحبت های استاد به این درک رسیدم که آرام آرام با حال خوب افکار و باورهای خودم را هدایت و کنترل کنم و بتوانم به آسانی و راحتی جلو بروم

    در سایه این آرامش رابطه من با خدای خودم خیلی خیلی بهتر شده است

    تمرین ستاره قطبی واقعا برای من عالی و زیبا است

    هر چه را بخواهم و در دفتر خودم می نویسم شب می بینم که آن کارها انجام شده است و آنهم به بهترین شکل و حال ممکن انجام شده است

    توجه کردن به زیبایی ها

    دیدن نکات مثبت اطرف خودم

    واقعا حال من را خوب می کند

    بزرگترین درسی که در این دوره من یاد گرفته ام این است که باید و باید همیشه افکار خودم را به خوبی و زیبایی ها هدایت کنم و همیشه باید روی خودم کار کنم تا بتوانم بجای اینکه بنشینم و بدی ها و مشکلات کار خودم را ببینم به خوبی ها و حال خوبی های زندگی خودم توجه کنم و آنها را در ذهن خودم بزرگ کنم

    این بزرگترین درسی بود که من در این دوره بی نظیر یاد گرفتم

    یاد گرفتن این موضوع که همیشه ذهن خودم را کنترل کنم و بتوانم به آسانی و راحتی افکار و باورهای خودم را کنترل کنم

    یک نکته و درس دیگر برای من این بود که وقتی که تصویر سازی می کنم و تجسم می کنم دیگر به چگونگی اتفاق افتادن آن کاری نداشته باشم

    به چطور انجام شدن آن کاری نداشته باشم

    بگذارم که دستهای هدایت گر جهان هستی خودش در بهترین زمان و مکان ممکن من را به خواسته خودم برساند

    این درس به من خیلی کمک کرد تا به یک آرامش همیشگی و دائمی برسم

    چقدر این صحبت های استاد واقعا برای من عالی و زیبا و فوق العاده بود

    روند زندگی من را عوض کرد و حال من را خوب کرد و باعث شد که هر روز لذت بیشتری از زندگی خودم ببرم

    این لذت بردن بخشی از نعمت هایی است که همیشه شکرگزار آن هستم

    در این صحبت های استاد چیزی که یاد گرفتم این بود که اگر باقی دیگران می گویند که نیست و نمی شود هیچ دلیل براین نیست که آن صحبت ها و قوانین درست باشد

    این من هستم که با وجود راه درست و مسیری که در آن هستم راه زندگی خودم را جلو بروم و بتوانم به آسانی و راحتی به جلو بروم

    فقط کافی است که در مسیر درست باشم و این راه درست برای من بهترین ها را ر قم خواهد زد

    ممنونم از استاد عزیز بخاطر این دوره رویایی و فوق العاده

    سپاس از خدای مهربان خودم

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای زیبایی ها

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  10. -
    حسین شجاعی گفته:
    مدت عضویت: 2532 روز

    درود بر استاد عزیزم

    و خانم شایسته گرانقدر

    و همه دوستان عزیز عضو سایت

    صبح بیدار شدم یه حسی بهم گفت برم تو سایت و سرچ کنم شاید فایل جدیدی رو سایت اومده باشه

    بله درست بود

    یک لایو بینظیر که استاد در مورد همه موارد صحبت می‌کنن مواردی مثل ثروت، روابط، قانون تکامل و اینکه ما چطور میتونیم از افکارمون بهره بگیریم برای ساختن زندگی دلخواهمون

    من آگاهی های بسیاری را از این لایو بدست آوردم و امیدوارم بتونم از این آگاهی ها به خوبی استفاده کنم

    چون هنر انسان به علم نیست به عمل است

    واقعا از خانم شایسته عزیز سپاسگزارم که این فایل را روی سایت قرار دادند

    سپاسگزار بودن یعنی اینکه من بدرستی از قدرت ذهنم بهره بگیرم و اتفاقاتی را خلق کنم که دوست دارم

    به قول استاد عزیز خداوند این قدرت را به من داده که با تجسم کردن و با کنترل افکارم اتفاقات زندگیم را خلق کنم ولی ما داریم از این نعمت و از این هدیه خداوند برای نابود کردن خودمون استفاده میکنیم

    این بزرگترین نعمته که من با اینکه زندگی خودم را با افکار نامناسب ساخته ام ولی یک جایی میتونم بایستم و از نو شروع کنم به ساختن هر آنچه که دوست دارم تجربه کنم و این یعنی لطف خداوند به من

    و اگر ما بدرستی از این نعمت خداوند استفاده نکنیم یعنی ناسپاسی کردن در برابر نعمت های خداوند

    من همیشه فکر میکردم فقط باید بابت غذا خوردن یا ماشین یا خونه ای که دارم سپاسگزارم باشم

    الان به این نتیجه رسیدم که بجز اون موارد وقتی از این نعمتی که خداوند به من داده تا با افکارم و با کانون توجهم زندگیمو خلق کنم بدرستی استفاده کنم

    یعنی من از خداوند با استفاده درست از این نعمت سپاسگزاری کرده ام

    ممنونم استاد عزیزم بابت انتقال این آگاهی بسیار ضروری و لذت بخش

    استاد عزیزم و خانم شایسته دوست داشتنی

    باورتون نمیشه که چقدر خوشحالم که اینجام

    من از بین میلیاردها انسان اینجا تو سایت بینظیر استاد عباس منش و کنار دوستان فرهیخته ای هستم که همگی اومدن تا با تغییر افکارشون زندگیشون را تغییر بدن

    همه اومدن زندگی دلخواهشون را خلق کنند

    بر خلاف منطق و بر خلاف افکار عمومی جامعه

    من اینجا هستم و ایمان دارم که میتونم با تغییر افکارم زندگیمو خلق کنم

    ولی دیگران حتی نمیتونن به این سبک زندگی فکر کنند حتی اگر اون شخص رئیس بانک میامی امریکا باشه که اصلا به این نوع نگاه اعتقادی نداره و اصلا نمیتونه بهش فکر کنه چه برسه به اینکه اعتقاد و ایمان داشته باشه

    خداوندا از تو ممنونم و سپاسگزارم که به من لیاقت دادی در این مسیر باشم و خلق کنم هرآنچه که دوست دارم تجربه کنم

    و این خلق اتفاقات تنها با کنترل افکارم بوجود میاد و اصلا نیاز به تلاش طاقت فرسا و زجر کشیدن نداره

    استاد عزیزم باز هم بابت تاکیدتون بر روی تعهد داشتن ممنونم که به من گوشزدی شد برای موندن در مسیر و اینکه قانون همیشه همین بوده و هست و فقط تعهد و تعهد و تعهد افراد هست که نتیجه دلخواه را رقم می‌زنه

    بسیار استفاده کردم و لذت بردم از دیدن و نوت برداری کردن از این فایل بینظیر

    دوست دارم یکی از تجربه های خودم را بنویسم که. با قدرت تجسم و با تعهد داشتن بهش رسیده ام و امروز یکی از افتخارات زندگی من محسوب میشه که همیشه باهاش ذهنم را آروم میکنم

    از کودکی وقتی خانواده بهم میگفتن که باید یه روزی بری خدمت سربازی و اونجا ادب میشی و سختی می‌کشی و بزرگ میشی

    من همیشه از همون اول میگفتم که من سربازی نمیرم و معاف میشم و همیشه جواب من با پوز خند این بود که بشین تا معاف بشی

    بالاخره من بزرگ شدم و به سنی رسیدم که همه همسن های من دفترچه پست کردند برای اعزام به خدمت سربازی

    من چون دوسال قبل پدرم فوت کرده بود به ذهنم رسید که معافیت کفالت بگیرم

    شاید یکسال و خورده ای طول کشید حتی شاید دوسال که من خیلی تلاش کردم و واقعا در این مسیر تعهد داشتم

    این اولین باری بود در طول عمرم تا اون زمان که من اینقدر متعهد بودم به انجام یک کاری

    من چند تا از درس هامو پاس نکردم و هر ترم ثبت نام میکردم و سعی میکردم قبول نشم تا بدلیل محصل بودن اعزام به خدمتم به تعویق بیفته و من بتونم معاف بشم

    یکی دوسالی گذشت و بدلیل تغییر کردن قوانین معافیت کفالت من معاف نشدم

    زد و تو همون زمان ها تصادف کردم و پام شکست

    اینقدر ناجور شکست که من دوسال بستری بودم و با عصا تردد میکردم و کم‌کم هم لنگان لنگان تا خوب شدم

    بعد از به نتیجه نرسیدن معافیت کفالت گفتم خوب حالا برای شکستن پام اقدام میکنم و این مسیر هم یکی دوسال طول کشید و نهایتا من معاف از رزم شدم و اعزام به خدمت

    دلیلش هم این بود که نهایتا بخاطر پیچ و پلاک پا میشه آموزشی سنگین ندید ولی میشه رفت خدمت و کمک کرد

    این و فراموش کردم بگم که من در طی این مسیر و این چندسال تلاشم با تعهد و داشتن پشتکار همیشه در جواب اطرافیان میگفتم که خداوند من و معاف می‌کنه و دلم روشنه و بهش ایمان دارم و همیشه باور داشتم که معاف میشم و بهش فکر میکردم

    بماند که استرس هم میومد سراغم و ذهنم می‌گفت آخه چطوری دیگه ولی من به نتیجه فکر میکردم که معاف میشم و فقط ایمانم به خداوند بود

    حتی خیلی پیش میومد تو این مسیر که بهم میگفتن برو دست به دامن فلانی بشو تو فامیل که آشنا داره یا به فلانی بگو سفارش کنه ولی خدا شاهده که من فقط میگفتم من از خدا خواستم خودش هم برام انجامش میده

    من سالها کمر درد داشتم

    یعنی یکبار تو کشتی ضربه خوردم ولی نمی‌دونستم چه اتفاقی برای کمرم افتاده

    تا اینکه به ذهنم خورد برم دکتر و عکس بگیرم شاید بتونه به معاف شدنم کمک کنه

    رفتم و دکتر بدون عکس گرفتن گفت هیچ مشکلی نداری و عضلاتت گرفته

    منم خیلی تاکید داشتم که برام عکس بنویسه شاید چیزی از تو این عکس دستگیرمون بشه

    خلاصه که از من اصرار و از دکتر انکار

    تا بالاخره دکتر راضی شد بنویسه که من عکس بگیرم از مهره های کمرم

    عکس و گرفتم و اومدم و زمانی که دکتر دید گفت تو کمرت داغونه پسر

    مهره هات جابجا شده و با این شرایط حتما معاف میشی از خدمت سربازی

    خدا شاهده اشک تو چشمام موج میزد

    هم ناراحت بودم و هم خوشحال

    ولی بیشتر خوشحال بودم که معاف میشم و خداوند بهم پاسخ داده

    و خداوند به تلاش و تعهد و به ایمان و پشتکار من پاداش داده

    بله دوستان عزیزم من رفتم و بالاخره بعد از چهار پنج سال تلاش و تعهد داشتن و با پشتکار و با ایمان داشتن به خداوند و با تجسم کردن معاااااااااف شدم

    من بدون اینکه از کودکی بدونم چطوری ولی ایمان

    داشتم و معاف شدم

    دقیقا یک روز حدودا ساعت 9 صبح پستچی اومد و کارت معافیت من را در خونه دو دستی تقدیمم کرد

    و شاید باورتون نشه اون روز روزی بود که شبش ما جشن عقدمون بود

    یعنی شب با افتخار کارت معافیت سربازی را گذاشتم توی جیبم و رفتم سر سفره عقد نشستم

    این قدرت ذهن و افکار من و قدرت تجسم کردن و تعهد داشتن من بود که خداوند در وجودم قرار داده

    و من سالهاست به این اتفاق تو زندگیم افتخار میکنم و سپاسگزار خداوند هستم

    عاشقتونم و دوستتون دارم و برای همه شما عزیزان آرزوی سلامتی دارم

    شاد و سرافراز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای: