https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/09/abasmanesh.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-29 02:36:522024-11-08 04:54:02live | استفاده آگاهانه از قدرت تجسم خلّاق
732نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلامودرود خدا به استادان عزیزم و همه ی دوستان ارزشمندم درمسیر رشدوپیشرفت الهی
استادجان ازتون بی نهایت سپاسگزارم که اینقدر قانون جهان رو بازبانی ساده و روان بهمون یاد میدید
این فایل رو دوباره گوش دادمو یادم افتاد به تجربه های دختر هفت سالم که آگاهانه از آموزشهای استادعزیز استفاده کرد و به کلی از خواسته هاش تو این سال رسید
چندماه پیش دخترم ملکا ازم پرسید مامان استادعباسمنش خیلی پولداره؟
منم درجوابش گفتم آره اونقققدر پول داره که هرچی از توحساب بانکیش پول برمیداره پولاش کم نمیشه!
بعد دوباره پرسید یعنی چجوری تونسته اینهمه پول به دست بیاره؟
من درجوابش اومدم توپنج دقیقه کل آموزشهای استاد رو به این شکل براش توضیح دادم و گفتم ببین دخترم،استادعباسمنش یروزی هیچکدوم ازینا رو که میبینی نداشت،فقط یچیزی رو فهمید که باید هرآرزویی داره تو ذهنش مجسم کنه و بابتشون ازخدا تشکر کنه و همون چیزای کوچیکی که خدابهش داده بود کلی بابتشون از خدا تشکر میکرد،بخاطر همین عزیز دردونه ی خدا شد و خدا دید انقد داره خوب از نعمتاش تشکر میکنه نعمتای بیشتری ازجمله پول بیشتری بهش داد
یعنی همین چندجمله انگار برای دخترم کافی بود و همون لحظه بهم گفت مامان میشه یدونه دفتر بهم بدی تا من آرزوهامو برای خدا بنویسم و بابتشون ازخدا تشکر کنم؟
منم خیلی مشتاقانه گفتم چشم عزیزم فقط هرآرزویی داری دقیق بنویسشون و به خدا بگو ممنونم که همه ی اینهارو بهم میدی
گذشتو گذشت و بعداز چندماه من یادم رفته بود که دخترم دفتر سپاسگزاری داره،داشتم خونه رو مرتب میکردم یدفه یادم افتاد که این دفتر رو برای دخترم گذاشته بودم…
فکرنمیکردم که خیلی جدی گرفته باشه حرفای منو و آرزوهاشو نوشته باشه
ولی وقتی که اون دفترو بازکردم دیدم که خداای من تموم چیزایی که نوشته بود ماامسال بدون اینکه دخترم بهمون گفته باشه یازیاد اصراری براون خواسته کرده باشه براش همه ی اونهارو تهیه کردیم
اصلا خودم باورم نمیشد که هرچی که خواسته بود توی دفترش نوشته بود،حتی کوچکترین چیزی که من فکرشو نمیکردم اون نوشته بود و خیلی راحت شرایطش فراهم شده بود و به خواسته هاش رسیده بود
حساب کردم دیدم امسال فقط بالای پنجاه ملیون دخترم درخواست کرده و به راحتی پولش جورشده و براش خریدیم،و این دفتری که دیدم خیلی منو به فکر فروبرد و باخودم گفتم ببین من چندین هزارساعته دارم فایلای استاد رو گوش میدم و هنوز تو خیلی از آگاهیا مقاومت دارم که به اونها عمل کنم ولی دخترم کافی بود توپنج دقیقه براش توضیح بدم که استاد دقیقا از چه راهی داره اینقدر راحت به خواسته هاش میرسه،و اون هم بدون هیچمقاومتی فقط یک دفتر برداشت و کلی خواسته تودفترش نوشت و بابتشون ازخدا تشکر کرده و به همین راحتی خدا براش همه چیو مهیا کرده…
چطوره که من بااینکه بیشترازدخترم این آگاهی هارو گوش کردم ولی هنوز گاهی وقتا تو نوشتن تنبلی میکنم و فکرمیکنم انگار کهنوشتنه کافی نیست،و باید یه شاخ غولی هم شکسته بشه تا به فلان خواسته برسم
اول ازهمه خیلی خوشحال شدم که حداقل دارم بادخترم جوری حرف میزنم که نخواد مثل گذشته ی من کلی محدودیت تو ذهنش فرو کنه و فکر کنه که زمانی میتونه به خواسته هاش برسه که خودش درس بخونه وپول بسازه تابه اون خواسته برسه،یااینکه مثل گذشته ی من تو ذهنش این حرفارو بهش بفهمونم که شتر درخواب بیند پنبه دانه و محاله به این خواسته برسی ….
دوم اینکه چقدر همین دخترم برای من یک الگوشد که به راحتی درخواست بدم و کار به چگونگیش نداشته باشم و فقط بنویسم و بابتشون ازخدا تشکر کنم،به همین راحتی خدا شرایطشو درزمان مناسب فراهم میکنه و منو به خواستم میرسونه
گاهی وقتا شده که دخترم میگه فلان چیز رو میخوام و واقعا شرایط مالی خیلی خوبی نداشتیم،اما اون ازخواستش نمیگذره ومیگه صبرمیکنم تا شرایط مالیتون بهتربشه و همین که ازخواستش نمیگذره انگار که یجورایی ماهم بفکریم که حتما اون رو براش جور کنیم،و میبینیم که ازیجایی پولشو خدا فراهم کرده که مااصلا فکرشو نمیکردیم…
واقعا خیلی لذت بردم وقتی که دفتر دخترمو دیدم و ازهمه مهمتر به تموم خواسته هاش رسیده بود،خیلی شگفت زده شدم و اشک میریختم که چقدر خدا داره دقیق جواب میده و کوچیکو بزرگ نداره،همین که تو درست درخواست بدی همه چیزو برات ردیف میکنه
بعضیا که توحاشیه میرن ومیگن با چه فعلو فاعلی خواسته هامونو بنویسیم،این رو من دیدم که دخترم که تازه نوشتن رو یادگرفته خیلی هم فعلو فاعل خواسته هاش رو رعایت نکرده بود ولی خدا بهونه ی این رو نیورده که خواستش رو اجابت نکنه
اصلا همین الان که دارم میگم اشکم درومده که چقدر خدا عشقه و چقدر دقیق پاسخ میده واقعا این رفتار دخترم خیلی رو من تأثیر گذاشت که بابا یکم بیشتر جدی بگیرم و بیشتر روی خواسته هام متمرکزبشم
واقعا دخترم ازلحاظ فیزیکی چکاری میتونست انجام بده تاپول بسازه و به خواسته هاش برسه؟
خدا پدرش رو دستی از دستانش میکنه که به راحتی پول خواسته هاشو فراهم کنه و بهشون به راحتی برسه
خوب پس چرا من فکر میکنم برای رسیدن به خواسته هام حتما باید یه کارفیزیکی سخت انجام بدم تا بهشون برسم؟
استاد چند صدتا خواسته تودفترم نوشتم ولی بعضیاشونو اونقدر با مقاومت نوشتم که فکرمیکنم سالیان سال طول میکشه تابهشون برسم
برای دخترم یک دوچرخه ی ده ملیونی یک آرزوی خیلی بزرگی بود ولی چونکه بهش گفته بودم تو فقط بنویس وبابتش ازخدا تشکر کن دیگه اون بدون مقاومت نوشت و به راحتی اون دوچرخه براش جورشد،واقعا به راحتی جورشد
ولی من یکخونه ی چندملیاردی که درخواست کردم باکلی مقاومت نوشتم،و میدونم که مشکل از ذهن محدود خودمه وگرنه یک دوچرخه ی ده میلیونی با یک خونه ی چندمیلیاردی هیچ فرقی برای خدا نمیکنه،اون ذهن محدود منه که مقاومت میکنه….
استادجان بی نهایت ازتون سپاسگزارم که بهم قانون درست جهان رو یاد دادید
خیلی خوشحالم که دارم دخترم رو تواین سنوسال با قانون جهان آشنا میکنم و بهش دارم یاد میدم که چطور ازقانون استفاده کنه و به یادش بیارم که اون با خدا یکیه و هردرخواستی میتونه به راحتی ازخدا داشته باشه…
خداروصدهزارمرتبه شکر برای این فایل پراز نکته و پراز محتوا و ارزشمند
احسنت به تو عزیزم آنقدر خودت خوب عمل کردی که دخترت گلت هم یاد گرفته آفرین
یه چیز دیگه صفا جان چقدر چهره ات دلنشین وزیباست هر وقت پرو فایلت رو نگاه میکنم ناخودآگاه وجودم پر از آرامش میشه ،چقدر دختر گلت خوشبخته که مامان نازنینی چون شما را دارد
می بوسمت عزیزم از طرف من دختر گلت هم ببوس
بهترین بهترین ها را در هر لحظه از زندگی برایتان آرزو میکنم
خیلی خوبه که دختر نازت رو آگاه میکنی از اونجایی که بچه ها باورهاشون دست نخورده است خیلی سریع تر از ما باور میکنن و با باور قدرتمند خواسته هاشون رو ارسال میکنند و جواب میگیرند
واقعا الگو گرفتم از حس زیبای دختر نازت
انشالله همیشه در کنار هم شاد و سلامت و ثروتمند باشید
برات بهترین ها رو آرزو میکنم
انشالله خودت هم مثل دختر نازت به همه خواسته هات میرسی
بخدا از صبح که گوش کردم گفتم آخه استاد چه جوری ذهنم رو خونده که من امروز به حرفها نیلز دارم
امروز آزمون رانندگی داشتم بعد از یک سال وقفه امروز دیگه عزم رو جزم کردم که برم امتحان بدم
یه جمله ای استاد فرمودن که آقا حضرت سلیمان به خدا میگه ملکی به من بده که به قبل و بعد من هم نداده باشی و چون من تو رو باور دارم پس ایمان دارم که این خواسته من انجام میشه
منم امروز یه باوری رو در خودم ایجاد کردم که تو
فروه تو تنها نیستی و خداوند با تمام لشکریانش دارن تو رو همراهی میکنند تا آزمون بدی و صددرصد قبول میشی
چون کل هستی با ذهنت به ولوله انداختی
مربی ام هم به من پیام داد که من منتظر خبر قبولی ات هستم
بهش جواب دادم که
صددرصد قبولم چون به خدای خودم و خود خودم ایمان دارم
یه پیام هم آماده کردم که
هوررررااااااا قبول شدم
و با ایمان و باور نوشتم و یادم اومد از شما استادم که فرمودین وقتی آمریکا آزمون رانندگی داشتین با این باور رفتین جلسه آزمون که قبول میشین
مم این حرف شما رو الگو قرار دادم
خلاصه با ایمان صددرصد وشادی و آرامش
نشستم خیلی آرامش داشتم افسر هم چند تا مورد رو به من گفت و خداروشکر در کمال آرامش انجام دادم
و گفت کنار پارک کن و مبارکهی قبول شدی
دیروز نیت کردم که اگه قبول شدم بعد آزمون برم حرم امام رضا
بعد اومدم چادرم رو آماده کردم گذاشتن توی کیفم و گذاشتم که صبح که برم آزمون با خودم ببرم
یادم اومد که برای دعای بارون که یه عده رفتن بیابون دعا کنند تنها یه پسر بچه با خودش چتر برداشته و یقین داشته که درخواستش اجابت میشه
من که باور الهی پیدا کردم به استاد و آموزشهاشون
خیلی جاهای دیگه و اساتید دیگه رفتم برای آموزش ولی تنها جایی که حس خوب و باور درست به من میده همین سایت عباس منش و دوره هاشون
وقتی چشمم به افسر افتاد یاد حرف استاد افتادم که در یک فایلی گفتن من تمام اساتیدم در دانشگاه رو بهشون حس خوب داشتم و فقط خوبیهاشون و میگفتم و ازشون تعریف میکردم
منم گفتم چه افسر خوبی چقدر خوب امتحان میگیرن چقدر عادلانه چقدر دقیق و مهربون هستن خلاصه فقط افکارم ذو تنظیم کردم که همه چی و خوب ببینم و با خودم حرف مثبت با یقین و باور میزدم
” صددرصد قبولم چون به خدای خودم و خود خودم ایمان دارم
یه پیام هم آماده کردم که
هوررررااااااا قبول شدم
و با ایمان و باور نوشتم و یادم اومد از شما استادم که فرمودین وقتی آمریکا آزمون رانندگی داشتین با این باور رفتین جلسه آزمون که قبول میشین ”
می دونید چی بود…بعضی اوقات ما اینقدر درگیر رسیدن به خواسته هامون هستیم و بهش نمی رسیم همش دنبال یه ایراد بزرگ می گردیم. و اون ایراد بزرگ رو حل کنیم.
درصورتی که اینطور نیست یه باور محدود کنده خیلی ریز و خیلی ساده و خیلی هم رو داره چنین نتیجه رو رقم می زنه و ما غافل هستیم.
اینکه تکه از کامنت شده یک باور محدود کننده رو ریشه یابی کرد ممنونم.
و اون باور این بود خدایاااا الهی فلان خواسته ام برآورده بشه.
درصورتی که درستش اینکه خدایاشکرت فلان خواستم رو اجبت کردی به بهترین شکل خدایاشکرت
یادم زمانی که می خواستم ارشد قبول شم یا پروانه مهندسی بگیرم هروز صبح بابت قبولی شون خداروشکر می کردم.
زمانی هم که جواب آزمون آمد من قبول شدم هر دوشون هم من باور نمی کردم واقعاااا قبول شدم.
چطور یادم رفت بعداز این همه مدت چطور فراموش کردم این تنکیک مهم رو که نتیجه ازش گرفته بودم.
کامنت شد به یادم آوردش اشکال از نوع مطرح کردن درخواست و اون احساسی شکی که در وجودم هست خدایا الهی بشه….
درستش این بود وهست خدایاااااااا شکرتتتتت که تو درست کردی تو برام خواستی تو اجابت کردی بعد شروع کنم به تجسم و قدم ها و کاراهاو اقدام هایی که زمانی که خواستم اجابت میشه من آماده باشم براش.
اینکه اصلا مهم نیست الان چه شرایطی داری و در گذشته چقدر اشتباه کردی تو میتونی با تغییر باورهات زندگیت رو متحول کنی این باور خیلی بهم احساس آرامش میده
استاد جان یک نکته ای که در اون ویدئو که از خونه بندرعباس گرفته بودین برام جالب بود این بود که توو اون خونه با اون امکانات کم همه تون خوشحال بودین و داشتین میخندیدین شاید اگر خوده من توو همچین خونه ای زندگی میکردم احساس خوبی نمیداشتم
دیروز به یک شناخت جدیدی از خودم رسیدم اینکه وقتی گذشته مو نگاه کردم دیدم در تمام دورانها من از خودم راضی نبودم و همیشه دوست داشتم جای یکی دیگه باشم من اصلا با خودم در صلح نبودم و به نظر خودم الان هم نیستم و جای شکر داره اینو فهمیدم و پذیرفتم و الان فقط میخوام رابطه خودم رو با خودم درست کنم
خدارو شکر میکنم برای این آگاهی ها برای این خودشناسی
استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم بینهایت ازتون ممنونم
استاد عزیزم فایل بسیار تا بسیار عالی و تاثیرگذاری بود من قدمهای شما رو دارم و توضیحات شما در مورد قانون تجسم در جلسات این دوره بارها و بارها گوش دادم ،باید بگم درکی که توی این فایل رایگان از تجسم داشتم به مراتب بیشتر از فایلهای محصولات شما بود بارها اتفاق افتاده که من از فایلهای رایگان شما بیشتر از محصولات موضوع رو درک میکنم و درنهایت عمل میکنم به همین خاطر هر محصولی که از شما میخرم تمام فایلهای رایگان مربوط به اون محصولم را هم گوش میدم و واقعاً نتایج عالی میگیرم من تجسم کردن را برای خودم سخت کرده بودم منتظر میموندم یک وقت و زمانی پیدا بشه که توی سکوت دراز بکشم و اون چی رو که میخوام تجسم کنم، با توضیحات شما در این فایل تجسم برای من راحتتر شد
دیشب یک اتفاقی برام افتاده برای لحظه ای دنبال چرایی ان اتفاق بودم و به یاد آوردم که چند مدت قبل داشتم به این مسئله فکر میکردم یا به گفته شما داشتم این مسئله رو تجسم میکردم پس تو زندگی من اتفاق افتاد.
استاد عزیزم با این فایل من حتی درک بهتری از فرکانس و کانون توجه پیدا کردم.
استاد عزیزم متشکرم از صحنه های زیبایی که بهمون نشان دادین برای لحظههای فکر کردم که منم در اونجا دارم قدم میزنم.
خداوند را هزاران مرتبه سپاسگزارم بابت یک روز عالی دیگر الهی شکرت
سلام به استاد عزیزم مریم جان عزیز و دوستان خوبم
تجسم
ما همیشه تجسم انجام میدهیم یا در جهت خواسته یا در جهت ناخواسته
نشانه آن هم حال خوب و حال بد است
اولین قدم برای شروع این که من با افکارم زندگی ام را خلق میکنم این است که بپذیریم شرایط قبلاً را خودما خلق کدیم هیچ کس هیچ تاثیر نداشته و دست از ملامت کردن برداریم
و حالا اوین قدم اینه بپذیریم و بعد صحبت کنیم در مورد خواسته های خودمان در مورد چیز های که می خواهیم در زندگی خود داشته باشیم و تجربه کنیم
و حس کردن همان حال است
و آهسته آهسته سیم پیچی ذهن شل می شود مقاومت ها کمتر می شود و رسیدن به خواسته ها خییلی زود اتفاق می افتاد
اگر روی خودت کار می کنی و حالا تنها هستید از این بابت خوش باشید چون مدار شما بالا رفته و بهترین فرصت برای تغییر است و کار کردن روی خودت
به خودت ایمان داشته باش و فقط روی خدا حساب باز کن
من چند وخت است تنها هستم و با افزادی خییلی کم هم صحبت هستم و امروز به مادرم زنگ زدم که حال اش را بپرسم من در دیگر شهر هستم و مادرم در شهر دیگر
همین که زنگ خورد مادرم شروع کرد به گله و شکایت کردن برادر ها و خواهر های کوچیکم
و بعد من اصلا همان طور ماندم و خداوند سپاسگزاری کردم چون چندین ماه است که در یک جا قرار گرفتم مه هم لذت میبرم و هم کارم را انجام میدهم خدایا شکرت
و چقدر سپاسگزاری کردم بخاطری محیط که هستم
چقدر خداوند مرا دوست دارد و از من بیشتر می خواهد که ثروتمند شوم الهی شکرت
درود استاد عباس منش عزیز ومریم بانوی نازنین این فایل «تجسم خلاق »، خودش یک دوره کامل هست ، امشب که داشتم با یکی از دوستام صحبت میکردم ، دقیقا موضوع همین تجسم کردن بود که تعریف میکردند یکی از دوستاشون تو پروفایل گوشی اش عکس یک خونه لاکچری ، یک مرد خوش تیپ و دو تا کودک خوشگل گذاشتند و ازشون که پرسیده اینا چیه ، جواب دادند : این ها رویاهای منه .
جالب اینجا بود دوست من میگفت مردم چقدر تو درودیوار آن ، با چند تا عکس میخواد به رویاهاش برسه .دقیقا یاد فایل امروز سایت افتادم و تو دلم گفتم این دختر ، احتمالا آگاهانه یا ناآگاهانه دریم بورد واسه خودش درست کرده .
تجسم رویاهام قبل از عضویت تو سایت واسم سخت بود ولی با کار کردن روی خودم این مدت ، راحتتر میتونم خواسته ها و اهدافم و تصویر سازی کنم ،
خواسته ها محقق میشوند ،
همیشه این جمله استاد تو ذهنمه ، به چگونگی رسیدن به خواسته هاتون فکر نکنید لحظه پایانی رسیدن شو تصور کنید .
من قبل از گوش دادن به این سری از فایلهای خونه تکونی ذهن ، متن وکپشن همه فایلهارو مینویسم و تامل میکنم ، متن این فایل سراسر از آگاهی های ارزشمند بود .
سپاس ویژه از مریم بانوی نازنین با این قلم شیوا وزیباشون که با این متنها فایلهای استاد وکامل میکنند .
خدا را شکر توی این زمان در این لحظه در مدار شنیدن آین آگاهی ها هستم.
با کنترل افکار و جهتدهی آگاهانه کانون توجه ام به سمت خواسته هام میتوانم ، به مرور باورهای سالم تر و قدرتمند تر بسازم و در مدار خواسته هام قرار بگیرم .
همه خواسته های من خلق شده و موجود هست فقط من باید با تغییر باورهام در مدار آنها قرار بگیرم و راحت تحقق رویاهام را شاهد باشم.
یکی از ابزارهای بسیار کاربردی که خداوند در اختیار من قرار داده قدرت تجسم خلاق خواسته هام است.
این یک موهبت الهی است که همواره اکثریت مردم از آن استفاده میکنند ، اما غالبأ برای خلق ناخواسته هاشون استفاده میکنند و به خودشون می نازند که من میدونستم این بلا سرم میاد.
من وقتی صبح ها تمرین ستاره قطبی انجام میدم توی ذهنم تا جایی که برام امکان داشته باشه ، خواسته های اون روزم را تجسم میکنم و اغلب بیشتر خواسته هام رو تا آخر شب تجربه میکنم .
با اینکه بارها تأثیر تجسم را در روان شدن خواسته هام و امور مختلف زندگی ام دیدم ولی هنوز جای کار دارم. باید تجسم رو همه چیز بدونم چون در لحظه احساس منو عالی میکنه و به مدار خواسته هام نزدیک و نزدیک تر میشم.
برای استاد عزیزم و همه دوستان گرامی آرزوی بهروزی و سعادت دارم.
استاد قبلا چندین بار این فایلو گوش داده بودم و همیشه هم پراز لذت و آگاهی بود برام. ولی امروز آگاهی ها و لذت هایی که ازش دریافت کردم خیلی متفاوت تر بود نسبت به قبل. چقدر به عمق روح و جسمم نشست بینهایت سپاسگزارم ازشما و از خدایی که منو با خودش و قوانینش آشنا کرد و منو در مسیر درست قرار داد که به محض منحرف شدن ازین مسیر سریع دستمو میگیره و برم میگردونه به مسیر بندگی به درگاه خودش.
استاد اون قسمتی که درمورد تنها شدن و فاصله گرفتن از آدمهای گذشته صحبت کردین چقدر سلولی درکش میکردم چون دقیقا سالهاست که برای خودم اتفاق افتاده فقط یه قسمت را اشتباه کردم اونم این بود که تا همین اواخر همش دوست داشتم با کسانی آشنا بشم که اونا هم با همین مسیر و بخصوص جریان هدایت آشنا باشن و فکر میکردم مثلا حتی تمام دوستان همین سایت همه باهم همفرکانس هستن که تجربه و درک کردم که اصلا اینطور نیست فقط به دلیل اینکه درین سایت هستن دلیل بر همفاز بودن نیست. و طبق چندتا تجربه که درهمین سایت و هم کلام شدن با چندنفر از دوستان درین سایت داشتم تجربه خوبی بدست آوردم و واقعا سلولی رسیدم به صحبت شما که وقتی تمرکزم روی خودم باشه آدمهای همفرکانس خودشون براحتی وارد زندگی من میشن حتی اگر اصلا درین سایت هم نباشن.
باز هم سپاسگزارم ازتون که سخاوتمندانه آگاهی هایی که درک کردین را در اختیار ما میزارین و همینطور سپاسگزارم از مریم جان شایسته بخاطر پروژه خانه تکانی ذهن
به نام خدای بخشنده ی مهربان
سلامودرود خدا به استادان عزیزم و همه ی دوستان ارزشمندم درمسیر رشدوپیشرفت الهی
استادجان ازتون بی نهایت سپاسگزارم که اینقدر قانون جهان رو بازبانی ساده و روان بهمون یاد میدید
این فایل رو دوباره گوش دادمو یادم افتاد به تجربه های دختر هفت سالم که آگاهانه از آموزشهای استادعزیز استفاده کرد و به کلی از خواسته هاش تو این سال رسید
چندماه پیش دخترم ملکا ازم پرسید مامان استادعباسمنش خیلی پولداره؟
منم درجوابش گفتم آره اونقققدر پول داره که هرچی از توحساب بانکیش پول برمیداره پولاش کم نمیشه!
بعد دوباره پرسید یعنی چجوری تونسته اینهمه پول به دست بیاره؟
من درجوابش اومدم توپنج دقیقه کل آموزشهای استاد رو به این شکل براش توضیح دادم و گفتم ببین دخترم،استادعباسمنش یروزی هیچکدوم ازینا رو که میبینی نداشت،فقط یچیزی رو فهمید که باید هرآرزویی داره تو ذهنش مجسم کنه و بابتشون ازخدا تشکر کنه و همون چیزای کوچیکی که خدابهش داده بود کلی بابتشون از خدا تشکر میکرد،بخاطر همین عزیز دردونه ی خدا شد و خدا دید انقد داره خوب از نعمتاش تشکر میکنه نعمتای بیشتری ازجمله پول بیشتری بهش داد
یعنی همین چندجمله انگار برای دخترم کافی بود و همون لحظه بهم گفت مامان میشه یدونه دفتر بهم بدی تا من آرزوهامو برای خدا بنویسم و بابتشون ازخدا تشکر کنم؟
منم خیلی مشتاقانه گفتم چشم عزیزم فقط هرآرزویی داری دقیق بنویسشون و به خدا بگو ممنونم که همه ی اینهارو بهم میدی
گذشتو گذشت و بعداز چندماه من یادم رفته بود که دخترم دفتر سپاسگزاری داره،داشتم خونه رو مرتب میکردم یدفه یادم افتاد که این دفتر رو برای دخترم گذاشته بودم…
فکرنمیکردم که خیلی جدی گرفته باشه حرفای منو و آرزوهاشو نوشته باشه
ولی وقتی که اون دفترو بازکردم دیدم که خداای من تموم چیزایی که نوشته بود ماامسال بدون اینکه دخترم بهمون گفته باشه یازیاد اصراری براون خواسته کرده باشه براش همه ی اونهارو تهیه کردیم
اصلا خودم باورم نمیشد که هرچی که خواسته بود توی دفترش نوشته بود،حتی کوچکترین چیزی که من فکرشو نمیکردم اون نوشته بود و خیلی راحت شرایطش فراهم شده بود و به خواسته هاش رسیده بود
حساب کردم دیدم امسال فقط بالای پنجاه ملیون دخترم درخواست کرده و به راحتی پولش جورشده و براش خریدیم،و این دفتری که دیدم خیلی منو به فکر فروبرد و باخودم گفتم ببین من چندین هزارساعته دارم فایلای استاد رو گوش میدم و هنوز تو خیلی از آگاهیا مقاومت دارم که به اونها عمل کنم ولی دخترم کافی بود توپنج دقیقه براش توضیح بدم که استاد دقیقا از چه راهی داره اینقدر راحت به خواسته هاش میرسه،و اون هم بدون هیچمقاومتی فقط یک دفتر برداشت و کلی خواسته تودفترش نوشت و بابتشون ازخدا تشکر کرده و به همین راحتی خدا براش همه چیو مهیا کرده…
چطوره که من بااینکه بیشترازدخترم این آگاهی هارو گوش کردم ولی هنوز گاهی وقتا تو نوشتن تنبلی میکنم و فکرمیکنم انگار کهنوشتنه کافی نیست،و باید یه شاخ غولی هم شکسته بشه تا به فلان خواسته برسم
اول ازهمه خیلی خوشحال شدم که حداقل دارم بادخترم جوری حرف میزنم که نخواد مثل گذشته ی من کلی محدودیت تو ذهنش فرو کنه و فکر کنه که زمانی میتونه به خواسته هاش برسه که خودش درس بخونه وپول بسازه تابه اون خواسته برسه،یااینکه مثل گذشته ی من تو ذهنش این حرفارو بهش بفهمونم که شتر درخواب بیند پنبه دانه و محاله به این خواسته برسی ….
دوم اینکه چقدر همین دخترم برای من یک الگوشد که به راحتی درخواست بدم و کار به چگونگیش نداشته باشم و فقط بنویسم و بابتشون ازخدا تشکر کنم،به همین راحتی خدا شرایطشو درزمان مناسب فراهم میکنه و منو به خواستم میرسونه
گاهی وقتا شده که دخترم میگه فلان چیز رو میخوام و واقعا شرایط مالی خیلی خوبی نداشتیم،اما اون ازخواستش نمیگذره ومیگه صبرمیکنم تا شرایط مالیتون بهتربشه و همین که ازخواستش نمیگذره انگار که یجورایی ماهم بفکریم که حتما اون رو براش جور کنیم،و میبینیم که ازیجایی پولشو خدا فراهم کرده که مااصلا فکرشو نمیکردیم…
واقعا خیلی لذت بردم وقتی که دفتر دخترمو دیدم و ازهمه مهمتر به تموم خواسته هاش رسیده بود،خیلی شگفت زده شدم و اشک میریختم که چقدر خدا داره دقیق جواب میده و کوچیکو بزرگ نداره،همین که تو درست درخواست بدی همه چیزو برات ردیف میکنه
بعضیا که توحاشیه میرن ومیگن با چه فعلو فاعلی خواسته هامونو بنویسیم،این رو من دیدم که دخترم که تازه نوشتن رو یادگرفته خیلی هم فعلو فاعل خواسته هاش رو رعایت نکرده بود ولی خدا بهونه ی این رو نیورده که خواستش رو اجابت نکنه
اصلا همین الان که دارم میگم اشکم درومده که چقدر خدا عشقه و چقدر دقیق پاسخ میده واقعا این رفتار دخترم خیلی رو من تأثیر گذاشت که بابا یکم بیشتر جدی بگیرم و بیشتر روی خواسته هام متمرکزبشم
واقعا دخترم ازلحاظ فیزیکی چکاری میتونست انجام بده تاپول بسازه و به خواسته هاش برسه؟
خدا پدرش رو دستی از دستانش میکنه که به راحتی پول خواسته هاشو فراهم کنه و بهشون به راحتی برسه
خوب پس چرا من فکر میکنم برای رسیدن به خواسته هام حتما باید یه کارفیزیکی سخت انجام بدم تا بهشون برسم؟
استاد چند صدتا خواسته تودفترم نوشتم ولی بعضیاشونو اونقدر با مقاومت نوشتم که فکرمیکنم سالیان سال طول میکشه تابهشون برسم
برای دخترم یک دوچرخه ی ده ملیونی یک آرزوی خیلی بزرگی بود ولی چونکه بهش گفته بودم تو فقط بنویس وبابتش ازخدا تشکر کن دیگه اون بدون مقاومت نوشت و به راحتی اون دوچرخه براش جورشد،واقعا به راحتی جورشد
ولی من یکخونه ی چندملیاردی که درخواست کردم باکلی مقاومت نوشتم،و میدونم که مشکل از ذهن محدود خودمه وگرنه یک دوچرخه ی ده میلیونی با یک خونه ی چندمیلیاردی هیچ فرقی برای خدا نمیکنه،اون ذهن محدود منه که مقاومت میکنه….
استادجان بی نهایت ازتون سپاسگزارم که بهم قانون درست جهان رو یاد دادید
خیلی خوشحالم که دارم دخترم رو تواین سنوسال با قانون جهان آشنا میکنم و بهش دارم یاد میدم که چطور ازقانون استفاده کنه و به یادش بیارم که اون با خدا یکیه و هردرخواستی میتونه به راحتی ازخدا داشته باشه…
خداروصدهزارمرتبه شکر برای این فایل پراز نکته و پراز محتوا و ارزشمند
هرکجاهستید شادوپیروز باشید
بنام الله
سلام ودرود خداوند به روح بزرگ وقلب پاکت
احسنت به تو عزیزم آنقدر خودت خوب عمل کردی که دخترت گلت هم یاد گرفته آفرین
یه چیز دیگه صفا جان چقدر چهره ات دلنشین وزیباست هر وقت پرو فایلت رو نگاه میکنم ناخودآگاه وجودم پر از آرامش میشه ،چقدر دختر گلت خوشبخته که مامان نازنینی چون شما را دارد
می بوسمت عزیزم از طرف من دختر گلت هم ببوس
بهترین بهترین ها را در هر لحظه از زندگی برایتان آرزو میکنم
یا حق
سلام دوست عزیزم
کامنتت خیلی عالی بود
خیلی خوبه که دختر نازت رو آگاه میکنی از اونجایی که بچه ها باورهاشون دست نخورده است خیلی سریع تر از ما باور میکنن و با باور قدرتمند خواسته هاشون رو ارسال میکنند و جواب میگیرند
واقعا الگو گرفتم از حس زیبای دختر نازت
انشالله همیشه در کنار هم شاد و سلامت و ثروتمند باشید
برات بهترین ها رو آرزو میکنم
انشالله خودت هم مثل دختر نازت به همه خواسته هات میرسی
ممنون از کامنت خوبت
درود و ارادت به استاد عزیزم و مریم جانم
چقدرررررر این فایل امروز برای من بود
بخدا از صبح که گوش کردم گفتم آخه استاد چه جوری ذهنم رو خونده که من امروز به حرفها نیلز دارم
امروز آزمون رانندگی داشتم بعد از یک سال وقفه امروز دیگه عزم رو جزم کردم که برم امتحان بدم
یه جمله ای استاد فرمودن که آقا حضرت سلیمان به خدا میگه ملکی به من بده که به قبل و بعد من هم نداده باشی و چون من تو رو باور دارم پس ایمان دارم که این خواسته من انجام میشه
منم امروز یه باوری رو در خودم ایجاد کردم که تو
فروه تو تنها نیستی و خداوند با تمام لشکریانش دارن تو رو همراهی میکنند تا آزمون بدی و صددرصد قبول میشی
چون کل هستی با ذهنت به ولوله انداختی
مربی ام هم به من پیام داد که من منتظر خبر قبولی ات هستم
بهش جواب دادم که
صددرصد قبولم چون به خدای خودم و خود خودم ایمان دارم
یه پیام هم آماده کردم که
هوررررااااااا قبول شدم
و با ایمان و باور نوشتم و یادم اومد از شما استادم که فرمودین وقتی آمریکا آزمون رانندگی داشتین با این باور رفتین جلسه آزمون که قبول میشین
مم این حرف شما رو الگو قرار دادم
خلاصه با ایمان صددرصد وشادی و آرامش
نشستم خیلی آرامش داشتم افسر هم چند تا مورد رو به من گفت و خداروشکر در کمال آرامش انجام دادم
و گفت کنار پارک کن و مبارکهی قبول شدی
دیروز نیت کردم که اگه قبول شدم بعد آزمون برم حرم امام رضا
بعد اومدم چادرم رو آماده کردم گذاشتن توی کیفم و گذاشتم که صبح که برم آزمون با خودم ببرم
یادم اومد که برای دعای بارون که یه عده رفتن بیابون دعا کنند تنها یه پسر بچه با خودش چتر برداشته و یقین داشته که درخواستش اجابت میشه
من که باور الهی پیدا کردم به استاد و آموزشهاشون
خیلی جاهای دیگه و اساتید دیگه رفتم برای آموزش ولی تنها جایی که حس خوب و باور درست به من میده همین سایت عباس منش و دوره هاشون
وقتی چشمم به افسر افتاد یاد حرف استاد افتادم که در یک فایلی گفتن من تمام اساتیدم در دانشگاه رو بهشون حس خوب داشتم و فقط خوبیهاشون و میگفتم و ازشون تعریف میکردم
منم گفتم چه افسر خوبی چقدر خوب امتحان میگیرن چقدر عادلانه چقدر دقیق و مهربون هستن خلاصه فقط افکارم ذو تنظیم کردم که همه چی و خوب ببینم و با خودم حرف مثبت با یقین و باور میزدم
خلاصه جواب داد و قبول شدم
استاد بی نهایت سپاسگزارم
سلام فراوان به دوست ارزشمند
خیلی ممنون سپاسگزار از کامنتی نوشتی.
چه اسم زیبایی من تا بحال اسم تو نشنیده بودم.
جرقه ای که تکه ای کامنت شما در ذهنم زد.
” صددرصد قبولم چون به خدای خودم و خود خودم ایمان دارم
یه پیام هم آماده کردم که
هوررررااااااا قبول شدم
و با ایمان و باور نوشتم و یادم اومد از شما استادم که فرمودین وقتی آمریکا آزمون رانندگی داشتین با این باور رفتین جلسه آزمون که قبول میشین ”
می دونید چی بود…بعضی اوقات ما اینقدر درگیر رسیدن به خواسته هامون هستیم و بهش نمی رسیم همش دنبال یه ایراد بزرگ می گردیم. و اون ایراد بزرگ رو حل کنیم.
درصورتی که اینطور نیست یه باور محدود کنده خیلی ریز و خیلی ساده و خیلی هم رو داره چنین نتیجه رو رقم می زنه و ما غافل هستیم.
اینکه تکه از کامنت شده یک باور محدود کننده رو ریشه یابی کرد ممنونم.
و اون باور این بود خدایاااا الهی فلان خواسته ام برآورده بشه.
درصورتی که درستش اینکه خدایاشکرت فلان خواستم رو اجبت کردی به بهترین شکل خدایاشکرت
یادم زمانی که می خواستم ارشد قبول شم یا پروانه مهندسی بگیرم هروز صبح بابت قبولی شون خداروشکر می کردم.
زمانی هم که جواب آزمون آمد من قبول شدم هر دوشون هم من باور نمی کردم واقعاااا قبول شدم.
چطور یادم رفت بعداز این همه مدت چطور فراموش کردم این تنکیک مهم رو که نتیجه ازش گرفته بودم.
کامنت شد به یادم آوردش اشکال از نوع مطرح کردن درخواست و اون احساسی شکی که در وجودم هست خدایا الهی بشه….
درستش این بود وهست خدایاااااااا شکرتتتتت که تو درست کردی تو برام خواستی تو اجابت کردی بعد شروع کنم به تجسم و قدم ها و کاراهاو اقدام هایی که زمانی که خواستم اجابت میشه من آماده باشم براش.
درود برشمادوست عزیز
پایدار باشید.
سلام بر عزیزانم
گام بیست و ششم
استاد جان این فایل پر از نکات ارزشمند بود برام
اینکه اصلا مهم نیست الان چه شرایطی داری و در گذشته چقدر اشتباه کردی تو میتونی با تغییر باورهات زندگیت رو متحول کنی این باور خیلی بهم احساس آرامش میده
استاد جان یک نکته ای که در اون ویدئو که از خونه بندرعباس گرفته بودین برام جالب بود این بود که توو اون خونه با اون امکانات کم همه تون خوشحال بودین و داشتین میخندیدین شاید اگر خوده من توو همچین خونه ای زندگی میکردم احساس خوبی نمیداشتم
دیروز به یک شناخت جدیدی از خودم رسیدم اینکه وقتی گذشته مو نگاه کردم دیدم در تمام دورانها من از خودم راضی نبودم و همیشه دوست داشتم جای یکی دیگه باشم من اصلا با خودم در صلح نبودم و به نظر خودم الان هم نیستم و جای شکر داره اینو فهمیدم و پذیرفتم و الان فقط میخوام رابطه خودم رو با خودم درست کنم
خدارو شکر میکنم برای این آگاهی ها برای این خودشناسی
استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم بینهایت ازتون ممنونم
سلام استاد عزیزم
سلام خانم شایسته نازنین
استاد عزیزم فایل بسیار تا بسیار عالی و تاثیرگذاری بود من قدمهای شما رو دارم و توضیحات شما در مورد قانون تجسم در جلسات این دوره بارها و بارها گوش دادم ،باید بگم درکی که توی این فایل رایگان از تجسم داشتم به مراتب بیشتر از فایلهای محصولات شما بود بارها اتفاق افتاده که من از فایلهای رایگان شما بیشتر از محصولات موضوع رو درک میکنم و درنهایت عمل میکنم به همین خاطر هر محصولی که از شما میخرم تمام فایلهای رایگان مربوط به اون محصولم را هم گوش میدم و واقعاً نتایج عالی میگیرم من تجسم کردن را برای خودم سخت کرده بودم منتظر میموندم یک وقت و زمانی پیدا بشه که توی سکوت دراز بکشم و اون چی رو که میخوام تجسم کنم، با توضیحات شما در این فایل تجسم برای من راحتتر شد
دیشب یک اتفاقی برام افتاده برای لحظه ای دنبال چرایی ان اتفاق بودم و به یاد آوردم که چند مدت قبل داشتم به این مسئله فکر میکردم یا به گفته شما داشتم این مسئله رو تجسم میکردم پس تو زندگی من اتفاق افتاد.
استاد عزیزم با این فایل من حتی درک بهتری از فرکانس و کانون توجه پیدا کردم.
استاد عزیزم متشکرم از صحنه های زیبایی که بهمون نشان دادین برای لحظههای فکر کردم که منم در اونجا دارم قدم میزنم.
سلام به استاد توحیدی من!
تجسم نشستن به یه گوشه و فکر کردن به یه موضوع با چشمان بسته نیست بلکه گفتگوهای ذهنی و زبانی شبانه روز با خودمون است
با یک بار فکر کردن در مورد موضوعی نتیجه مورد نظر به دست نمیاد چون بین تو و نتیجه مورد نظر فاصله زمانی و جود دارد
این که فاصله زمانی بین تو و نتیجه مورد نظر چه مدت طول می کشه تا پر بشه بسته گی داره به :
طی شدن مرحله تکامل
این که چقد تو ذهنمون تکرار بشه
این که گذشته مون چه بوده و چقد باور های محدود کننده تو ذهن مون قوی است.
به نام خداوند مهربان و بخشنده
گام بیست و شش
خداوند را هزاران مرتبه سپاسگزارم بابت یک روز عالی دیگر الهی شکرت
سلام به استاد عزیزم مریم جان عزیز و دوستان خوبم
تجسم
ما همیشه تجسم انجام میدهیم یا در جهت خواسته یا در جهت ناخواسته
نشانه آن هم حال خوب و حال بد است
اولین قدم برای شروع این که من با افکارم زندگی ام را خلق میکنم این است که بپذیریم شرایط قبلاً را خودما خلق کدیم هیچ کس هیچ تاثیر نداشته و دست از ملامت کردن برداریم
و حالا اوین قدم اینه بپذیریم و بعد صحبت کنیم در مورد خواسته های خودمان در مورد چیز های که می خواهیم در زندگی خود داشته باشیم و تجربه کنیم
و حس کردن همان حال است
و آهسته آهسته سیم پیچی ذهن شل می شود مقاومت ها کمتر می شود و رسیدن به خواسته ها خییلی زود اتفاق می افتاد
اگر روی خودت کار می کنی و حالا تنها هستید از این بابت خوش باشید چون مدار شما بالا رفته و بهترین فرصت برای تغییر است و کار کردن روی خودت
به خودت ایمان داشته باش و فقط روی خدا حساب باز کن
من چند وخت است تنها هستم و با افزادی خییلی کم هم صحبت هستم و امروز به مادرم زنگ زدم که حال اش را بپرسم من در دیگر شهر هستم و مادرم در شهر دیگر
همین که زنگ خورد مادرم شروع کرد به گله و شکایت کردن برادر ها و خواهر های کوچیکم
و بعد من اصلا همان طور ماندم و خداوند سپاسگزاری کردم چون چندین ماه است که در یک جا قرار گرفتم مه هم لذت میبرم و هم کارم را انجام میدهم خدایا شکرت
و چقدر سپاسگزاری کردم بخاطری محیط که هستم
چقدر خداوند مرا دوست دارد و از من بیشتر می خواهد که ثروتمند شوم الهی شکرت
به نام خدای مهربان .
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته بانوی اول سایت و سلام خدمت همه دوستان هم فرکانسی در تنها سایت توحیدی
در کیهان.
تجسم
عجب زیر خاکی پیدا کردین خانم شایسته عزیز واووو فوق العادع بود من تا قبل این فایل اصلا نمیدونستم که فکر کردن
در طول شبانه روز هممون داریم فکر میکنیم مخصوصا یه موقعهایی میشه که میریم تو فضا با اون فکره فول اچ دی
با کیفیت بالا بالای 98 درصد هم دقیقا به ناخواسته فکر میکنیم نگو داشتیم بدبختی ها را تجسم و خلق میکردیم
خودمون هم ازش بی خبریم و جالبیش اینه که از زمین و زمان شاکی هستیم از خدا دولت ادمها خانواده همه را
مقصر نرسیدنها میدونیم ولی نمیدونستیم که خودمون با هر فکری که میکردم یک کلنگ به زندگی خودمون میزدیم
و تخریب ادامه دارد الانم که اینارو شنیدیم خیلی از ماها اصلا خودم مگه مثل یک دکمه است به قول استاد که بیام
بزنم عوض بشه نه همین چند وقت که این زیر خاکی را در سایت قرار دادید شنیدم خوندم خیلی هم زیاد بهش
توجه کردم بازم توش نیتونم بگم موفق بودم چون نتایجی که دوست داشتم کسب نکردم به همین خاطر میگم به
خودم که این روند همیشگی هست که جواب میده من این همه سال داشتم با این روش فکر کردن ناخواسته ها را
تو زندیگم دعوت میکردم تازه من که اصلا قبل اشنایی با استاد بسیار خوش بین و مثبت بودم اینه وضعم چون
خبری از قانون نداشتم ولی الان یک موقعهایی که از دستم در میره میام درستش میکنم همین خودش نتیجه است
که میفهمم اصلا داستان چی هست و میام ارام ارام طرز فکرم را عوض میکنم چیزهای که دوست دارم داشته باشم را
نگاه کنم و در موردشون صحبت کنم بنویسم زوق کنم براش اینا دارن میسازن اینده منو ما خالق زندگی خودمون هستیم
اصلا به قول استاد چه حالی میده فکر کن خودت همه چی زندگی را برای خودت باب دلت هر جور دلت میخاد بسازی
چقدر خداوند مهربان و بخشنده است که از قدرت خلاقه خودش به ما انسانها داده گفته مارو معرفی کرده که
اشرف مخلوقات هستیم وای خدای من این چقدر با ارزش هست چقدر من و ما ارزشمند بودیم عزیز هستیم
که خدا از ویژگی خودش به ما داده دیگه فکر کن ما از این نعمت بزرگ محروم کردیم خودمون را به خود ظلم کردیم
خدا نیمگه اینا فازشون چیه این همه قدرت خلق دارید میرید التماس اینو اونو میکنید واقعا جای تاسف دارد
که با قدرت خداگونه که داریم منت این و اون بکشیم چرا به ما نگفتن اصلا کسی در موردش حرف زده نه
تنها انسان شریف در کل کیهان جناب آقای استاد عباس منش بزرگ مرد توحیدی بوده که کشف کرده و به
ماهایی که دنبال حقیقت بودیم رسونده پیام را حالا ما هستیم که باید تصمیم بگیریم که میخام ظالم باشیم
همچنان به خودمون یا میخایم خالق باشیم خلق کنیم زندگی را مثل موم تو دست خودمون بچرخونیم
و از این قدرت نعمت بزرگ خداوند که به ما هدیه داده استفاده کنیم خدای من چقدر غافل بودیم ازین
قدرت تجسم اصلا منم مثل بقیه فکر میکردم تجسم یک تکنیک ها موقعیتهای خاصل دارد چرا اخه ما
این حرفها را باور کرده بودیم البته تکامل طی نکرده بودیم و به این درجه فرکانسی نرسیده بودیم تا بتونیم
به استاد عزیز برسیم و در مدارش باشیم خدارو شکر
من به شخصه خودم ناخوداگاه همه چی را جزب کردم و از زمانی که با اگاهی اشنا شدم یادمه دوست داشتم بریم
کیش برای عید بود همش میرفتم هتلها را میدیدم خودم و همسرم را تجسم میکردم پولش نبود نزدیک عید هم بود
باورتون میشه پول به صورت معجزه وار اومد ما روز 25 اسفند هتل گرفتیم به چه قیمت خوبی چه امکاناتی هتل پنج
ستاره کیش برای 15 روز اصلا رو هوا بودیم خدایا شکرت خیلی ایمان داشتم به این رفتن به کیش بعضی جاها ادم
انگار ایمانش خیلی بیشتر میشه تمرکزی تر کار میکنه توجه میکنه انگار خدا هول میده به این سمتها خیلی جالب
و شگفت انگیز و معجزه وار میمونه قدرت تجسم کانون توجا ما انسانها خدا چقدر ما را دوست داره که بین این همه
موجودات به ما انسانها این همه اختیار و اراده قدرت داده ما چقدر خودمون را ضعیف میبینم یه جاهایی ادم کاری
میکنه که این همه قدرت و ارزش خداگونه خودش را زیر پا میزاره همیشه باید به خودم بگم من خالقم مثل جمله
تاکیدی من دارم هر روز اگاهانه تکرار میکنم یادم بمونه من چه قدرتی دارم خودم را دست کم نگیرم به خودم
ظلم نکنم به قول قران من همه خونه زندگی عروسی همه را به این شکل انجام دادم ناخوداگاه بهشون توجه میکرم
و همشون به اسونی برایم انجام شدن من خودم معجزه زندگیم را رقم میزنم واقعا چقدر لزت بخش هست
الهی شکر برای این قوانین بدون تغییر که ما داریم یادش میگیریم تا انشالله بتونم در عمل استفاده کنم
از اساتید عزیزم بی نهایت سپاس که این گنجهای الهی را به گوش ما میرسونید دم شما گرم الهی همیشه
سلامت و شادو ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید
همه شما را به خدای بزرگم میسپرم
بنام خداوند هدایتگر و اجابتگر
درود استاد عباس منش عزیز ومریم بانوی نازنین این فایل «تجسم خلاق »، خودش یک دوره کامل هست ، امشب که داشتم با یکی از دوستام صحبت میکردم ، دقیقا موضوع همین تجسم کردن بود که تعریف میکردند یکی از دوستاشون تو پروفایل گوشی اش عکس یک خونه لاکچری ، یک مرد خوش تیپ و دو تا کودک خوشگل گذاشتند و ازشون که پرسیده اینا چیه ، جواب دادند : این ها رویاهای منه .
جالب اینجا بود دوست من میگفت مردم چقدر تو درودیوار آن ، با چند تا عکس میخواد به رویاهاش برسه .دقیقا یاد فایل امروز سایت افتادم و تو دلم گفتم این دختر ، احتمالا آگاهانه یا ناآگاهانه دریم بورد واسه خودش درست کرده .
تجسم رویاهام قبل از عضویت تو سایت واسم سخت بود ولی با کار کردن روی خودم این مدت ، راحتتر میتونم خواسته ها و اهدافم و تصویر سازی کنم ،
خواسته ها محقق میشوند ،
همیشه این جمله استاد تو ذهنمه ، به چگونگی رسیدن به خواسته هاتون فکر نکنید لحظه پایانی رسیدن شو تصور کنید .
من قبل از گوش دادن به این سری از فایلهای خونه تکونی ذهن ، متن وکپشن همه فایلهارو مینویسم و تامل میکنم ، متن این فایل سراسر از آگاهی های ارزشمند بود .
سپاس ویژه از مریم بانوی نازنین با این قلم شیوا وزیباشون که با این متنها فایلهای استاد وکامل میکنند .
بنام خدا
خدا را شکر توی این زمان در این لحظه در مدار شنیدن آین آگاهی ها هستم.
با کنترل افکار و جهتدهی آگاهانه کانون توجه ام به سمت خواسته هام میتوانم ، به مرور باورهای سالم تر و قدرتمند تر بسازم و در مدار خواسته هام قرار بگیرم .
همه خواسته های من خلق شده و موجود هست فقط من باید با تغییر باورهام در مدار آنها قرار بگیرم و راحت تحقق رویاهام را شاهد باشم.
یکی از ابزارهای بسیار کاربردی که خداوند در اختیار من قرار داده قدرت تجسم خلاق خواسته هام است.
این یک موهبت الهی است که همواره اکثریت مردم از آن استفاده میکنند ، اما غالبأ برای خلق ناخواسته هاشون استفاده میکنند و به خودشون می نازند که من میدونستم این بلا سرم میاد.
من وقتی صبح ها تمرین ستاره قطبی انجام میدم توی ذهنم تا جایی که برام امکان داشته باشه ، خواسته های اون روزم را تجسم میکنم و اغلب بیشتر خواسته هام رو تا آخر شب تجربه میکنم .
با اینکه بارها تأثیر تجسم را در روان شدن خواسته هام و امور مختلف زندگی ام دیدم ولی هنوز جای کار دارم. باید تجسم رو همه چیز بدونم چون در لحظه احساس منو عالی میکنه و به مدار خواسته هام نزدیک و نزدیک تر میشم.
برای استاد عزیزم و همه دوستان گرامی آرزوی بهروزی و سعادت دارم.
سلام استاد عزیز.
استاد قبلا چندین بار این فایلو گوش داده بودم و همیشه هم پراز لذت و آگاهی بود برام. ولی امروز آگاهی ها و لذت هایی که ازش دریافت کردم خیلی متفاوت تر بود نسبت به قبل. چقدر به عمق روح و جسمم نشست بینهایت سپاسگزارم ازشما و از خدایی که منو با خودش و قوانینش آشنا کرد و منو در مسیر درست قرار داد که به محض منحرف شدن ازین مسیر سریع دستمو میگیره و برم میگردونه به مسیر بندگی به درگاه خودش.
استاد اون قسمتی که درمورد تنها شدن و فاصله گرفتن از آدمهای گذشته صحبت کردین چقدر سلولی درکش میکردم چون دقیقا سالهاست که برای خودم اتفاق افتاده فقط یه قسمت را اشتباه کردم اونم این بود که تا همین اواخر همش دوست داشتم با کسانی آشنا بشم که اونا هم با همین مسیر و بخصوص جریان هدایت آشنا باشن و فکر میکردم مثلا حتی تمام دوستان همین سایت همه باهم همفرکانس هستن که تجربه و درک کردم که اصلا اینطور نیست فقط به دلیل اینکه درین سایت هستن دلیل بر همفاز بودن نیست. و طبق چندتا تجربه که درهمین سایت و هم کلام شدن با چندنفر از دوستان درین سایت داشتم تجربه خوبی بدست آوردم و واقعا سلولی رسیدم به صحبت شما که وقتی تمرکزم روی خودم باشه آدمهای همفرکانس خودشون براحتی وارد زندگی من میشن حتی اگر اصلا درین سایت هم نباشن.
باز هم سپاسگزارم ازتون که سخاوتمندانه آگاهی هایی که درک کردین را در اختیار ما میزارین و همینطور سپاسگزارم از مریم جان شایسته بخاطر پروژه خانه تکانی ذهن
درپناه خداوند باشین