https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/09/abasmanesh.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-29 02:36:522024-11-08 04:54:02live | استفاده آگاهانه از قدرت تجسم خلّاق
732نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
میخام چشمامو ببندم و تصور کنم که روبروتون نشستم و دارم از آموزشهای فوق العادتون و تغییراتی که روی شخصیتم داشته براتون میگم …
استاد واقعا قانون تکامل را توی آموزشهای شما باید طی کنیم، هر کدوممون یه پاشنه آشیلی داریم و باید برای حل کردنش وقت بگذاریم…
استاد واقعا چقدر «عالی» میگین که وقت بذاریم و توی عقل کل هم کامنتها را بخونیم……
من توی بحث تجسم خلاق خیلی گیر داشتم… ذهن بشدت منطقی و نجواگر…..
چند روز پیش ک توی بخش عقل کل کامنت میخوندم هدایت شدم به صفحه ای که از دوست عزیزمون سیاوش اسماعیلی بود و چقدر قشنگ ایشون بحث تجسم خلاق را باز کرده بود و از اونجا ترمزهای ذهنی من راجبع تجسم ….. برداشته شد….
من ی کپی روی لینک آقای سیاوش زدم، دقیق بلد نبودم باید چیکار کنم، متن سوالشون در عقل کل سوال زیر هست:
به زندگی هیچ حسی ندارم گاهی حتی افکار هم متوقف می شوند و مانند آب خنثی می شوم – صفحه 1
abasmanesh.com
امیدوارم لینک را درست فرستاده باشم.
اما من ب عنوان شخصی که دوره های آموزشی زیادی را دیدم از جمله دوره دکتر دیسپنزا رو …. اما واقعا با هیچکدوم از اون اساتید ارتباط نتونستم بگیرم و اعتراف میکنم گمشته من آموزشهای استاد عباس منش بوده، و آنقدر که استاد قوانین را ساده و روان آموزش دادن، جای دیگه این راحتی و آسونی دیده نمیشه
توضیحات سیاوش عزیز، ترمز ذهنی منو برداشت، و من بیشتر به استاد ایمان آوردم که میگن کامنت های دوستامون را هم بخونیم و از جمله هدایت های خدا چه بسا که تو کامنت دوستان باشه
ثبت میکنم بانام خدااولین کامنتم دردوره ی خانه تکانی ذهن
یادم میادتمام دوران بچگی تجسم های زیادی روی چیزهایی که می خواستم داشتم،همیشه به قول معروف توی رویا سیرمیکردم وبرای خودم داستان هاتوی ذهنم داشتم،مدام توتنهایی باخودم صحبت میکردم واکثرا هم بازی های ذهنی داشتم.ازیه زمانی درگیرواقعیت هایی که به اصطلاح میگن بزرگ شدن ویامنطق شدم.دیگه جدی شدم وبه زندگی به صورت خیلی واقعی نگاه میکردم،اصول هرچیزی رابامنطق میسنجیدم واین ذهن منطقی درمواقعی خیلی اذییت کننده بود.شکرخداکه باهدایت هاوآشناشدن باقانون جذب وبه ترتیب آشنایی بااستادومطالعه ی کتابهابازبه مسیرگم شده راه پیداکردم ومتوجه شدم که زندگی مایعنی همون بچگی کردن،همون احساس های پاک وبی ریا،همون بی منطق بودنه وبدون دلیل رسیدن به خواسته ها.
دوره 12 قدم که استاد میگن بسیار بسیار دوره فوق العاده ای هست
جلسه دوم درباره تجسم
چطور با تجسم میتونیم اتفاقات زندگیمون رقم بزنیم
مثال بچه ها درکامنت ها و اینکه استاد راضی بود
استاد میگه چقدر آدم ها غافل هستن از انرژی ذهنی
از اینکه افکار چقد قدرت داره
آدما درگیر زندگی روزمره میشن شرایط فعلی ابدی میدونن
فاطمه شرایط فعلی زندگی تو ابدی و دائمی نیس
درآمد حال حاضر تو زندگی شخصی تو محل زندگی تو ماشین زیر پات ابدی نیس
اونهایی که باور دارن به خداوند
به اینکه افکارشون داره زندگی اونها خلق میکنه
ایمان دارن به نعمت های خداوند
به تغییر در زندگی
به فارق از اینکه الان زندگیت تو کدوم کشور تو کدوم خانواده با چه شرایطی هست و چه گذشته ای داشتی شرایط میتونه متحول بشه نه اینکه تنها عوض بشه
فاطمه با قدرت تجسم تو میتونی تغییر بنیادین داشته باشی
تجسم چیزی نیس غیر اینکه داری به یک موضوعی فکر میکنی
کاری که استاد تو دوره ها انجام میده هدایت کردن فکر به مشیر درست هست
95٪ مواقع به چیزایی که میخای فکر کن
مثل مشتری زیاد
مثل مشتری رنگ و دکلره
مثل درآمد 51 میلیونی
مثل خرید دوره روانشناسی ثروت1
مثل خرید انگشتر
مثل مهاجرت به گرگان
مثل زندگی در خونه دلخواهت در نهارخوران
تو میتونی تو دفتر کارت نشستی تو ماشینی ذهنت یک جای دیگه هست داره یه شرایط دیگه ای رو میبینه داره یک کار دیگه ای میکنه داره به موقعیت دیگه ای فکر میکنه
تجسم کردن چیزی غیر از جهت دهی افکار به یک موضوعی در آینده نیس
قانون جهان
مراقب ورودی هات باش
مراقب افکاری که تو ذهنت میاد باش
آگاهانه از شرایط فعلی و موقعیت فعلی بیا بیرون
پذیرفتن این که من فاطمه شرایطی که الان توش زندگی میکنم خودم تولید کردم و ساختم
آگاهانه یا نا آگاهانه
با یکبار فکر کردن اتفاق همون موقع نمیوفته با تکرار باور ایجاد میشه و اتفاقات رقم میزه
حالا آگاهانه افکارت مدیریت کن
تو روانشناسی ثروت1 میگه بیا این باورها رو آگاهانه تو ذهنت درست کن
چرا اینقد افراد تو روانشناسی ثروت1 2 3 نتیجه گرفتن تو بحث مالی
بخاطر اینکه یه عالمه ورودی نامناسب داشتن قبلا
میان ورودی ها رو تغییر میدن
مثال یک قانون در ثروت : ثروت معنوی ترین کار جهان هست
تنها راه رسیدن به خدا ثروتمند شدن
تو با هر بار نگاه کردن تو زندگیت خدا رو میبینی
خدا بعنوان کسی که منو خلق کرده و این قوانین ایجاد کرده تا این نعمت ها رو داشته باشم دوست دارم
من از اینکه الان میخام مثل استاد پیشرفت کنم چون در فقر هستم
شاگرد استاد میخای باشی با افکار درست میتونی همه چیز تغییر بدی
کوچکترین تغییر نتایج بزرگی ایجاد میکنه
دنیای مادی یا رو به صفری یا رو به 100
مثال تجسم استاد اروی و سفر ها و امکانات مثل یخچال و …
مثل همسرش و رابطه اش
مثل خونه ای که دلش میخواست داشته باشه
مثال وقتایی که با تجسم به چیزی رسیدم خونه ای که توش زندگی میکنم
مثل مغازه ام
فاطمه استاد میگه الان 10 تا ماشین دارم پس ادامه بده
استاد میگه اون موقع که تجسم میکردم به 2000 متر هم راضی بودم اما حالا 60 هکتار هست
جدیت داشته باش تو ساختن باورهات
به خواسته هات فکر کن و تجسم کن تا بهش برسی
مثل منطقه ای که استاد توش زندگی میکنه میگه قبل فکر میکردم اینا فتوشاپ ولی حالا دارم توش زندگی میکنم
چه دریاچه قشنگی تو محله شماست استاد
فاطمه ناامید نشو و ادامه بده
فاطمه قسط و قرض نکن وام نگیر
تو قضیه کردیت که میگید بهتون گفتن هیچ کس تو آمریکا بدون وام صاحب خونه نشده حتی رئیس جمهور
والا تو فامیل ما هم هیچ بدون وام نه خونه گرفته نه ماشین
من چند سال پیش که سایت شما دنبال میکردم یجایی نوشتم که یک خونه میخام یکی از مشخصاتی که نوشته بودم نقد باشه ولی باور کنید تومسیر خرید انقد دوروبری ها بهم گفتن باید قرض کنی تا پیشرفت کنی آخر سر من 15 میلیون ازش رفتم زیر بار قرض و الا داشت همه چیزش نقد جلو میرفت
منم الان خیلی دورم خلوت شده
استاد میگه تنهایی خیلی خبر خوبه
این قانونش هست
برای اینه که بتونی رو خودت بهتر و بهتر کار کنی
فاطمه لذت ببر از شرایطی که خدا برات فراهم میکنه بدون صداهای مزاحم متمرکز تر بشینی رو افکارت کار کنی و خوش باشیو شاد باشی
خدارا شکر میکنم که چنین قدرتهای خارق العاده ای به ما داده
قدرت تجسم قدرت خلق زندگی خودمون
واستاد الهی ای که اومده وبه طور واضح استفاده از این قدرت ها روبه ما اموزش میده تا بتونیم ازشون درست استفاده کنیم و زیبا وبه دلخواهمون زندگیمونو بسازیم خدایا شکرت
استاد من ادمیم که هرجا باشم بعد یه مدت کوتاهی خسته میشم وبرام تکراری میشه ودیگه هیجان نداره(استاد خیلی خوشحالم که این اخلاقم مثل شماست )
حدود چند سالیه که به این شهر اومدیم سال اول به هرجا نگاه میکردم تمام وجودم پر از شادی وشعف میشد انگار درختها گلها ساختمونها جاده ها همه وهمه دارن باهام حرف میزنند وبه روم میخندند ومنم ناخوداگاه تحسین میکردمو ذوق میکردم(استاد جان اون موقع به قانون اگاه نبودم بگذریم که چقدر به این حس ناخود اگاه من که ذوق میکردم مثل بچه ها ویا دستهامو مثل ژاپنی ها وحالت تعظیمشون روی سینم میزاشتم ویا از ذوق از ته دل میخندیدم ….مسخرم میکردن یا تو ذوقم میزدن طوری که اشکم در میاومد)
اما بعد مدتی همه چی عادی شد با انکه الان اگاهانه زیبایی ها رو میبینمو تحسین میکنم ولی اون اوائل حسش فرق میکرد استاد الانم دقت که میکنم میبینم اکثر اوقات خودمو تو یه کشور دیگه میبینم با تمام زیباییها ودر حال پیاده رویم تو طبیعت زیبا وبا خودم تکرار میکنم میرم مطمئنم میرم در اصل وقتی
این کلماتو که ناخوداگاه تکرار میکنم یه ان به خودم میام ومتوجه افکارم میشم
من همیشه دوست داشتم زبانم خوب باشه که هر جا رفتم بتونم راحت ارتباط برقرار کننم وچون تعیین نکردم کجا رو میخوام وفقط از خدا خواستم هرجا ازادو راحت وشاد وخوشبخت وسلامت باشم خودش منو اونجا هدایت کنه.
واز اونجایی که ترک زبانم وکشور ترکیه. رو دوست دارم خیلی سعی کردم زبانشونو درست یاد بگیرم وفیلمهایی با زبان اصلی ببینم تا مسلط بشم .
ولی یه عشق وعلاقه خاصی به زبان انگلیسی دارم واین همه سال از ترس اینکه یاد نگیرم یا چون تو محیط نیستم فراموش میکنم وهزار تا دلیل دیگه که ذهن میاورد ومانع از رفتنم به کلاسهای زبان میشد
حالا اتفاق جالبی که افتاد ومنو هدایت کرد که حتما باید زبان یاد بگیرم.
استاد دوهفته پیش پسرم صدام کرد ماما این فایل استادو ببین خیلی جالبه دقیقا نمی دونم کدوم قسمت بود ولی شما مهمان داشتین یه خانم سیاهپوست بود ویه خانم واقایی که اقاهه ایرانی بود وخانمش معلم مایک بوده تو اون قسمت که شما صحبت میکردین واقعا خیلی فشار ذهنی شدیدی داشتم که ببین اگه زبان بلد بودی حالا میدونستی چی میگن البته من تو تمام فایلها که متوجه نمیشدم همینطور ناراحت میشدم ولی ترسها خیلی قوی تر بودن که من بخوام برم تو دلشون ولی حالمو بد نمیکردم وذهنمو کنترل میکردم که با خودم بدرفتار نکنم .
خلاصه بعد این فایل یه حس درخواست عجیبی در من شکل گرفت اومدم از خدا هدایت خواستم وتونشانه روزانم دقیقا کامنت یکی از دوستانو دیدم که خیلی واضح میگفت باید بری زبان ونقاشی یاد بگیری اخه نقاشی رو هم خیلی دوست دارم میتونم بگم دیوانه وار ومدتهاست امروز وفردا میکنم .
استاد اصلا اینقدر این نشونه واضح بود که جای هیچ بهانه ای نمیموند وتا شب مدام تواین فکر بودم و خوابیدم نمیدونم چه خوابی میدیدم فقط یه لحظه متوجه شدم دارم توخواب یه کلمه رو هی تکرار میکنم مثل اینکه بخوام حفظش کنما طوری که کلافه شدم وجالبه چشمو باز کردم گوشیمو از کنار تخت برداشتم ببینم این کلمه هونی به فارسی چیمیشه که من همش تکرارش میکردم
وسرچ کردم دیدم میشه عسل .تعبیرشو نمیدونم چیه و لی به نظر خودم شاید چون من تو فکر زبان انگلیسی بودم خواسته به من بگه مثل عسل شیرینه
واین هدایت وراهنمایی خدای بی نظیرم باعث شد من برم ثبت نام کنم وکلاسمو شروع کنم دیروز جلسه دوم بود ومن که قبلا خیلی استرس داشتم دیروز کلی باذوق وشوق رفتم کلاس وخیلی لذت بردم از اینکه خیلی نکات رو من بلد بودم وبقیه رو هم با تمرین وتکرار وطی کردن تکاملم یاد میگیرم استاد جان به لطف خدا ووجود اموزشهای با ارزش شما خوب یاد گرفته ام که عجله نکنم
ومطمئنم تا چشم به هم بزنم من میتونم مسلط بشم وراحت صحبت کنم وبه هرجایی که دلم خواست وخدا جونم هدایت کرد برم وراحت ارتباط برقرار کنم و مشکلی نداشته باشم
ومطمئنم این هدایت شروع اولین قدم مهاجرت بزرگ زندگیمه که خدای عزیزم برام رقم زده همون مهاجرتی که بعد هر مهاجرت کوچیکم همیشه گفتم( البته خدا به دلم انداخته) که اینها هر کدوم قدمهایی هستن برای اماده ومحکم شدن ودور شدن از وابستگیهاو قوی تر شدن برای مهاجرتی بزرگ که دستان خدا رو باز گذاشتم تا به لطف وکرم واگاهی خودش منو هرجا دلش خواست ببره ومنم با افتخار تسلیمم هر چی بگه ومن انجام بدم اصلا عاشق هدایتهاشم همیشه میگم خدا جونم طوری هدایت کن که من متوجه بشم ودرکش کنم وبهش عمل کنم لذت میبرم وقتی هدایتو حس میکنم میگم چشم انجام میدم تو فقط ارتباطو قطع نکن من عاشق عمل به دستوراتم وبا تمام وجود انجامش میدم بعد به خودم افتخار میکنم که چقدر خدا هوامو داره .وهدایت وحمایتم میکنه.استاد جان من شاگرد دوره دوازده قدم هستم و بعد دوره فوق العاده احساس لیاقت والانم قدمها تونستم یه ادم جدیدی بشم واینقدر حالم خوبه که نگو.وهر روز از لحظه بیدار شدن اولین کاری که میکنم فایلهای شما رو گوش میدم یا کامنت میخونم ونمیزارم موقع انجام کارهام ذهنم هر جور دلش خواست جولان بده واز تمام وقتم استفاده میکنم برای یادگیری .
استاد جان انشالله یه روز بیام از نتایجم از عمل به هدایتم وتسط به زبان وبعدشم مهاجرتم که اونم دعوت خدای عزیزم به بهترین مکان الهی باشه بگم.
درپناه خدای یکتا ی عزیزم شاد سالم ثروتمند وسعادتمند در دوجهان باشیم همه دوستان واستاد عزیزم.
چقدر زیباست که انسان خودش رشد کنه وباعث رشد دیگران بشه واین مسیر پراز شادی رو طی کنه تا با دنیای زیبای بعد روبرو بشه
به هر جای دنیا مینگرم همه چیز رو منظم وزیبا میبینم پشت این زیبایی خدایی سرشار از زیبایی مطلق
تجسم کردن نقطه رسیدن به آنچه که میخواهیم است
خودمن بارها وبارها تجسم میکردم که دور تا دور دنیا رو میگردم الان که نگاه میکنم بینهایت جاهای زیبای ایران وجهان رو گشتم وچقدر این تجسم کودکی زیبا به وقوع پیوست دقیق مثل افکار کودکی ام بدون ترس واسترس اکنون تنهایی مسافرت میکنم ولذت میبرم
وگاهی کودکی ام بعضی چیزها رو بد تصور میکردم آنها هم به وقوع پیوستند
کاش هرگز آن افکارهارونداشتم
درحقیقت خداوند همیشه بهم میگه :
ذلک بما قدمت ایدیهم
این به سبب آنچه هست که از پیش فرستادی دنیای خداوند بدون نقص است
واین تقوای ذهن است که باید تمرکز و تجسم خودم رو بالا ببرم وهمیشه زیبایی ها رو ببینم واگاهانه آنها رو خلق کنم
استاد جان سلام و صد سلام. مریم بانو جان سلام. دوستان هم فرکانسی ام سلام…..
گام بیست و ششم:
به به استاد جان ….. انگار در این فایل جواب درخواستم رو که به خدا جون داده بودم، گرفتم. به امید خدا برم برای عملی کردن ….
واقعیتش استاد جان، من سالهاست، نه تلویزیون، نه اینستا، نه اهل چرخ زدن در فضای مجازی بجز سایت شما، نه اهل سریال دیدن، نیستم که نیستم و واقعا این برام اصلا زحمتی نداره و به لطف خدا خیلی راحت این ها را کنار گذاشتم. اما پاشنه آشیلم ارتباطات زیادم است که خیلی زیاد آدم برون گرا، اجتماعی و … هستم و اصلا دلم نمیاد که به خیلی صحبت ها نه شنیدن بگم و خودم هم خیلی موقع ها پایه صحبت کردن های زیاد هستم، مخصوصا در محل کار با همکارها …. یه مدتی است که از طریق همین دوره خانه تکانی ذهن و کامنت های دوستان مخصوصا اقا ابراهیم عزیز در مورد دوری از حاشیه ها به خیلی راه ها رسیدم که چقدر این حاشیه ها ما رو از اصل دور میکنه…. اما دوباره باز همین صحبت ها ادامه دارد …. و من نشتی هاش را میفهمم ….البته که به لطف پروردگار یکم بهتر شده ام ….اما در این فایل که اصلا به این فکر نمیکردم که در مورد تجسم سازی خواسته ها است، در مورد قطع روابط استاد با دوستانش شنیدم و انگار راه حل هایی برام جور شد و بهتر تونستم درک کنم …. حالا میخوام بارها این فایل رو گوش کنم و بتونم اجراش کنم و مطمینم که پله پله خیلی بهتر میشم…. شیما بانو، تو باید فقط فقط رو خودت کار کنی، اون موقع روزگار به تو پاسخ های درست میدهد و خودبخود از یک سری فضاها دور میشوی ….. پس رو خودت کار کن و برای وقتت ارزش قایل شو و حاضر نشو هر حرفی بزنی، فقط بخاطر اینکه حرفی زده باشی …..
ممنون از همه دوستان مخصوصا اقا ابراهیم که این مدت از کامنت هاشون در این رابطه خیلی درس گرفتم و در تلاش برای اجرای درستش در زندگی و بیام از نتایجش بگم …. ممنون استاد جان
ما در طول شبانه روز داریم با افکارمون اتفاقات زندگیمونو خلق میکنیم ناآگاهانه ولی بچه هایی ک اینجا هستن این موضوع میدونن و سعی میکنن آگاهانه این کارو بکنن و اتفاقات شیرین رقم بزنن برای خودشون یه تمرینی بچه ها من از فردا میخوام انجامش بدم و میدونن جواب میده اول صبح روی کاغد مینویسم به این 3 تا موضوع دلخواه یا هر چندتا فکرم اون روز حول محور این چند تا موضوع بچرخه و آگاهانه این کارو میکنم و میدونم جواب میده
بچه ها ما صفر و یک نداریم همه انسان ها از پیامبران گرفته تا هرکسی ک میشناسید نمیتونه همیشه عالی ترین باشه ولی انسان های بزدگ همیشه سعی میکردن بهترین باشن
سعی کنیم بهترین خودمون بشیم و از شرایط کنونی هرچی ک هست لذت ببریم بخدا ک من دارم حسش میکنم واقعا میگم الان مدت هاست هیچ مشکلی سمتم نیومده خداوکلی فقط با جهت دادن افکارم بچه ها خدای ما یکتاس بی همتاس و از همه مهم تر بینهایته کسی ک غنی هست معلومه از هر ثروتی ک داره اععم از سلامتی پول عشق و….عطا میکنه فقط کافیه تسلیم بشیم و الهامات دریافت کنیم و عمل کنیم ایمانی ک عمل نیاره بخدا ک حرف مفته مفته
هرکجا هستید در پناه الله یکتا شاد سالم سلامت و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید خدانگهدار
استاد مدتهاست اینجا خانه منه خواهر برادرهای گلم را اینجا میبینم باهاشون صحبت میکنم ازشون سوال میپرسم وچه زیبا بچه ها وقت میزارن از صمیم قلب جواب میدن این خانه چه انرژی بالایی داره
این خانه همیشه سبزه این خانه همیشه بوی ایمان امید اعتماد به رب را میدهد
بچه های این خانه هم دل وهمراه هستن به هم عشق ومحبت میورزند بدون هیچ چشم داشتی از موفقیت همدیگه خوشحال میشوند کجای این دنیا این همه یکرنگی ومحبت را میبینیم به جز این خانه
چند وقت پیش کامنت یکی از بچه های دوره 12 قدم را خواندم در مورد کاهش وزن نوشته بودن که چگونه توانستند از عهده اش بربیان
ازشون سوال کردم وراهنمایی خواستم واقا فرهنگیان عزیز چه زیبا وچه عالی تمام وکمال مراحل را برام توضیح دادن از همینجا ازشون سپاسگزاری میکنم وخدا را شکر میکنم برای این خانه امن برای این دوستان عزیز ومهربان وبرای وجود استاد عزیز ومریم جان مهربان
واما لایو استاد
واقعا عالی وچقدر به جا بود استاد من تا قدم 4 آمدم ولی احساس کردم باید برگردم واز قدم اول دوباره شروع کنم امروز جلسه 6و7 قدم اول را برای چندمین بار گوش دادم
استاد هر دفعه گوش میدم نکاتی را میشنوم که قبلا متوجه نشده بودم واحساس میکنم جدیده
استاد دوره 12 قدم عالیه هر جلسه آنقدر آگاهی داره که بارها وبارها باید گوش کنیم
درباره تجسم گفتید ومثال خودتان را گفتید وچقدر دیدن
گذشته وحال شما برای من باور پذیر میکنه که میتونیم از شرایط سخت به شرایط دلخواه برسیم
استاد عزیز منم شرایط خیلی سخت اقتصادی را تجربه کردم به خاطر بدهکار شدن همسرم واز دست دادن تقریبا کل زندگیم مزه تلخ فقر را چشیدم آن موقع با شما وقوانین آشنا نبودم ولی گاهی تجسم میکردم که بالاخره صاحب خانه نقلی میشم واز اون خونه خرابه ای که درش زندگی میکردم بیرون میام خدارا شکر توانستم صاحب خانه بشم ودقیقا خانه ام نقلی کوچکه چون همیشه یه خانه کوچک را تجسم میکردم
والان با آگاهی های دوره 12 قدم برای خودم خانه ای بزرگ با حیاط سرسبز با یه حوض خوشگل تجسم میکنم
استاد از تنهایی گفتید برای منم اتفاق افتاده قبلا باهمکارانم دور هم جمع میشدیم کلی حرف وخنده ولی کم کم احساس کردم من تو اون جمع غریبه ام هیچ لذتی نمیبردم بنابر این خودم را از اونها جدا کردم اوایل یکی یکی بهم میگفتن چت شده چرا پیش ما نمیای ولی کم کم طوری شد که اونها هم چیزی نگفتن من تنها شدم اما تنهایی لذت بخش کلی شادترم از زمانی که در اون جمع بودم به چشمم دیدم انسانهای منفی چطور ازم فاصله گرفتن وجهان کار خودش را کرد
سلام استاد جانم خوبین
میخام چشمامو ببندم و تصور کنم که روبروتون نشستم و دارم از آموزشهای فوق العادتون و تغییراتی که روی شخصیتم داشته براتون میگم …
استاد واقعا قانون تکامل را توی آموزشهای شما باید طی کنیم، هر کدوممون یه پاشنه آشیلی داریم و باید برای حل کردنش وقت بگذاریم…
استاد واقعا چقدر «عالی» میگین که وقت بذاریم و توی عقل کل هم کامنتها را بخونیم……
من توی بحث تجسم خلاق خیلی گیر داشتم… ذهن بشدت منطقی و نجواگر…..
چند روز پیش ک توی بخش عقل کل کامنت میخوندم هدایت شدم به صفحه ای که از دوست عزیزمون سیاوش اسماعیلی بود و چقدر قشنگ ایشون بحث تجسم خلاق را باز کرده بود و از اونجا ترمزهای ذهنی من راجبع تجسم ….. برداشته شد….
سلام زرى عزیز امیدوارم حال دلت عالى باشه میشه لطفا لینک اون کامنتی که میگین(آقاى سیاوش اسماعیلى)اینجا بزارین یا اینکه از هر طریق دیگه اى که هست منو به اون کامنت راهنمایی کنید منو راغب کردین کامنتشو ببینم اخه منم دوست دارم تجسم خلاقمو تقویت کنم ودوست دارم منم استفاده کنم مرسی دوست خوبم امیدوارم همه آرزوهات بزودی زود محقق شن
سلام دوست عزیز
من ی کپی روی لینک آقای سیاوش زدم، دقیق بلد نبودم باید چیکار کنم، متن سوالشون در عقل کل سوال زیر هست:
به زندگی هیچ حسی ندارم گاهی حتی افکار هم متوقف می شوند و مانند آب خنثی می شوم – صفحه 1
abasmanesh.com
امیدوارم لینک را درست فرستاده باشم.
اما من ب عنوان شخصی که دوره های آموزشی زیادی را دیدم از جمله دوره دکتر دیسپنزا رو …. اما واقعا با هیچکدوم از اون اساتید ارتباط نتونستم بگیرم و اعتراف میکنم گمشته من آموزشهای استاد عباس منش بوده، و آنقدر که استاد قوانین را ساده و روان آموزش دادن، جای دیگه این راحتی و آسونی دیده نمیشه
توضیحات سیاوش عزیز، ترمز ذهنی منو برداشت، و من بیشتر به استاد ایمان آوردم که میگن کامنت های دوستامون را هم بخونیم و از جمله هدایت های خدا چه بسا که تو کامنت دوستان باشه
برات آرزوی موفقیت سلامتی و ثروت دارم.
سلام به استادنازنینم وهمه ی دوستان
ثبت میکنم بانام خدااولین کامنتم دردوره ی خانه تکانی ذهن
یادم میادتمام دوران بچگی تجسم های زیادی روی چیزهایی که می خواستم داشتم،همیشه به قول معروف توی رویا سیرمیکردم وبرای خودم داستان هاتوی ذهنم داشتم،مدام توتنهایی باخودم صحبت میکردم واکثرا هم بازی های ذهنی داشتم.ازیه زمانی درگیرواقعیت هایی که به اصطلاح میگن بزرگ شدن ویامنطق شدم.دیگه جدی شدم وبه زندگی به صورت خیلی واقعی نگاه میکردم،اصول هرچیزی رابامنطق میسنجیدم واین ذهن منطقی درمواقعی خیلی اذییت کننده بود.شکرخداکه باهدایت هاوآشناشدن باقانون جذب وبه ترتیب آشنایی بااستادومطالعه ی کتابهابازبه مسیرگم شده راه پیداکردم ومتوجه شدم که زندگی مایعنی همون بچگی کردن،همون احساس های پاک وبی ریا،همون بی منطق بودنه وبدون دلیل رسیدن به خواسته ها.
استادتمام صحبت های شماتوی این فایل منوبه یادخودم میاوردویادآورتمام لحظاتی که اززندگی گذرکردم میشد.وچقدربدون مقاومت تاسالهاروح وذهن پاکمون باتجسم وافکاردرست وحس خوب،خواسته هامون رااجابت میکرد.
صحبت شمادرمورداینکه تنهامیشیم راهم تجربه کردم،منم آدمی بودم که روابط بالایی باآدمهای بسیارزیادی داشتم وبه قول معروف درخونه بازبودم وهمیشه مهمان داشتم،ولی چندسالی میشه که عده ی معدودی باهام رفت وآمددارندوتازه اینهاهم به مرورعوض وحتی کمترشدند.قبلامهم نبودکه باچه کسایی ارتباط داشته باشم وشخصیتشون وطرزفکرشون چطوری باشه،ولی الان بدون دخالت من،خودشون انتخاب شده واردزندگیم میشن واین سیستمی بودن جهان ووجودقوانین رافریادمیزنه.روزهایی که تجسم میکنم یاحتی شکرگزاری مینویسم ویاخواسته هایی که میخام اونروزرقم بخوره رایادداشت میکنم همه چیزدرآرامش وبدون هیچ تقلایی اتفاق می افته،اما امان ازروزهایی که تنبل بشم وهیچ کاری نخوام انجام بدم،اونموقع واضح میبینم ورودی های نامناسب راویادآوری بهم میشه که استادهمیشه میگن ذهن رابایدکنترل کردوچقدرحرفای شماحق وبجاست.ی جای صحبت شمامنابه یادکامنتی که مدتهاپیش توی سایت گذاشتم انداخت وامروزهم اتفاقی مرورش کرده بودم،اینکه دنبال هم فرکانس میگشتم ودوست داشتم بابچه های هم مدارآشنابشم،ودرجواب یکی ازدوستان بهم گفته بودکه جزقوانین سایت نیست،والان پاسخش برام توصحبت های شمااومد،اینکه وقتی موقعش بشه کسایی که باهات هماهنگ هستندواردمدارت میشن وباهات ارتباط برقرارمیکنن وتوهیچ کاری نبایدانجام بدی،جهان خودش همه ی کارهاراانجام میده،تنهایی هاباعث رشدذهنی تومیشن وبهترمیتونی روی باورهات کارکنی،اینکه بقیه توی فضای تونیستن ودرکت نمیکنن ومن اینابه وضوح دیدم حتی بااعضای خانواده ام،زمانی شدکه اصلاصحبت های اطرافیان برام جذابتی نداشت وتنهایی راترجیح میدادم به بودن دردورهمی ها.
قانون همیشه داره به ماپاسخ میده،قانون جهان یکسانه وشرایط بیرونی رامابه وجودآوردیم وخودمون هم میتونیم تغییرش بدیم،این عدالت خداونده
سپاس استادعزیزم بابت یادآوری تمام قوانین
به نام رب جهانیان
سلام به استادان نازنینم
سلام به دوستان عزیز
گام بیست و ششم
خدایا شکرت که قدرت خلق خواسته هایم را به من دادی.
خدایا من همین جا دوباره اعلام میکنم که من مسولیت تمام شرایطی که الان دارم رو میپذیرم.
ثروتمندشدن معنوی ترین کار جهان است
واقعا اگه من از خودم سوال کنم که خداوند رو درچه میبینی در ثروت یا فقر
وقتی ثروت و فراوانی میبینی متوجه قدرت و عظمت خداوند میشی.
یا وقتی فقر و بدبختی میبینی
من قبل از هدایت شدن به سمت استاد
از خداوند رنجش داشتم ( با توجه به باورهایی که داشتم) که چطور راضی و خوشنود باشم در صورتی که با فقر و نداری دست و پنجه نرم میکنم.
خوب زمانی هم میگفتم خدا فقط برای اینکه یع ذره بهم بیشتر پول بده
هیچ وقت به خاطر خود خدا نبود
الان یه کم بهتر شدم و جا داره که بهتر و بهتر شوم.
خداییش وقتی ماشین یا خونه لوکسی میبینم به وجد میام ذوق میکنم درسته مال من نیستند هنوز ولی قدرت و عظمت خداوند رو در اونها میبینم.
تجسم همون فکر کردن و خلق کردن
بارها باری خیلیها اتفاق افتاد و برای منم زیاد اتفاق افتاده که به کسی فکر کردیم بعد یهو دیدیمش یا بهمون زنگ زده و ..….
این همون تجسم هست
حالا با توجه باورهامون و قانون تکامل برای خواسته های دیگه هم تجسم جواب میده
فقط شاید یه کم زمان ببره البته شاید
اگه ما کاملا آماده باشیم خیلی طول نمیکشه.
خدایا کمکم کن تا بیشتر و بیشتر بهت اعتماد کنم
به نام خدا
سلام به استاد عزیزم و دوستان هم فرکانسی ام
دوره 12 قدم که استاد میگن بسیار بسیار دوره فوق العاده ای هست
جلسه دوم درباره تجسم
چطور با تجسم میتونیم اتفاقات زندگیمون رقم بزنیم
مثال بچه ها درکامنت ها و اینکه استاد راضی بود
استاد میگه چقدر آدم ها غافل هستن از انرژی ذهنی
از اینکه افکار چقد قدرت داره
آدما درگیر زندگی روزمره میشن شرایط فعلی ابدی میدونن
فاطمه شرایط فعلی زندگی تو ابدی و دائمی نیس
درآمد حال حاضر تو زندگی شخصی تو محل زندگی تو ماشین زیر پات ابدی نیس
اونهایی که باور دارن به خداوند
به اینکه افکارشون داره زندگی اونها خلق میکنه
ایمان دارن به نعمت های خداوند
به تغییر در زندگی
به فارق از اینکه الان زندگیت تو کدوم کشور تو کدوم خانواده با چه شرایطی هست و چه گذشته ای داشتی شرایط میتونه متحول بشه نه اینکه تنها عوض بشه
فاطمه با قدرت تجسم تو میتونی تغییر بنیادین داشته باشی
تجسم چیزی نیس غیر اینکه داری به یک موضوعی فکر میکنی
کاری که استاد تو دوره ها انجام میده هدایت کردن فکر به مشیر درست هست
95٪ مواقع به چیزایی که میخای فکر کن
مثل مشتری زیاد
مثل مشتری رنگ و دکلره
مثل درآمد 51 میلیونی
مثل خرید دوره روانشناسی ثروت1
مثل خرید انگشتر
مثل مهاجرت به گرگان
مثل زندگی در خونه دلخواهت در نهارخوران
تو میتونی تو دفتر کارت نشستی تو ماشینی ذهنت یک جای دیگه هست داره یه شرایط دیگه ای رو میبینه داره یک کار دیگه ای میکنه داره به موقعیت دیگه ای فکر میکنه
تجسم کردن چیزی غیر از جهت دهی افکار به یک موضوعی در آینده نیس
قانون جهان
مراقب ورودی هات باش
مراقب افکاری که تو ذهنت میاد باش
آگاهانه از شرایط فعلی و موقعیت فعلی بیا بیرون
پذیرفتن این که من فاطمه شرایطی که الان توش زندگی میکنم خودم تولید کردم و ساختم
آگاهانه یا نا آگاهانه
با یکبار فکر کردن اتفاق همون موقع نمیوفته با تکرار باور ایجاد میشه و اتفاقات رقم میزه
حالا آگاهانه افکارت مدیریت کن
تو روانشناسی ثروت1 میگه بیا این باورها رو آگاهانه تو ذهنت درست کن
چرا اینقد افراد تو روانشناسی ثروت1 2 3 نتیجه گرفتن تو بحث مالی
بخاطر اینکه یه عالمه ورودی نامناسب داشتن قبلا
میان ورودی ها رو تغییر میدن
مثال یک قانون در ثروت : ثروت معنوی ترین کار جهان هست
تنها راه رسیدن به خدا ثروتمند شدن
تو با هر بار نگاه کردن تو زندگیت خدا رو میبینی
خدا بعنوان کسی که منو خلق کرده و این قوانین ایجاد کرده تا این نعمت ها رو داشته باشم دوست دارم
من از اینکه الان میخام مثل استاد پیشرفت کنم چون در فقر هستم
شاگرد استاد میخای باشی با افکار درست میتونی همه چیز تغییر بدی
کوچکترین تغییر نتایج بزرگی ایجاد میکنه
دنیای مادی یا رو به صفری یا رو به 100
مثال تجسم استاد اروی و سفر ها و امکانات مثل یخچال و …
مثل همسرش و رابطه اش
مثل خونه ای که دلش میخواست داشته باشه
مثال وقتایی که با تجسم به چیزی رسیدم خونه ای که توش زندگی میکنم
مثل مغازه ام
فاطمه استاد میگه الان 10 تا ماشین دارم پس ادامه بده
استاد میگه اون موقع که تجسم میکردم به 2000 متر هم راضی بودم اما حالا 60 هکتار هست
جدیت داشته باش تو ساختن باورهات
به خواسته هات فکر کن و تجسم کن تا بهش برسی
مثل منطقه ای که استاد توش زندگی میکنه میگه قبل فکر میکردم اینا فتوشاپ ولی حالا دارم توش زندگی میکنم
چه دریاچه قشنگی تو محله شماست استاد
فاطمه ناامید نشو و ادامه بده
فاطمه قسط و قرض نکن وام نگیر
تو قضیه کردیت که میگید بهتون گفتن هیچ کس تو آمریکا بدون وام صاحب خونه نشده حتی رئیس جمهور
والا تو فامیل ما هم هیچ بدون وام نه خونه گرفته نه ماشین
من چند سال پیش که سایت شما دنبال میکردم یجایی نوشتم که یک خونه میخام یکی از مشخصاتی که نوشته بودم نقد باشه ولی باور کنید تومسیر خرید انقد دوروبری ها بهم گفتن باید قرض کنی تا پیشرفت کنی آخر سر من 15 میلیون ازش رفتم زیر بار قرض و الا داشت همه چیزش نقد جلو میرفت
منم الان خیلی دورم خلوت شده
استاد میگه تنهایی خیلی خبر خوبه
این قانونش هست
برای اینه که بتونی رو خودت بهتر و بهتر کار کنی
فاطمه لذت ببر از شرایطی که خدا برات فراهم میکنه بدون صداهای مزاحم متمرکز تر بشینی رو افکارت کار کنی و خوش باشیو شاد باشی
تجسم کردن خیلی قدرتمند
به چیزهایی که میخای فکر کن
تعهد بدی و عمل کنی به خواسته هات می رسی
سلام استاد عزیززم ومریم جان واقعا شایسته
وهمه دوستان عزیزم در مسیر نور و رحمت وهدایت الهی
خدارا شکر میکنم که چنین قدرتهای خارق العاده ای به ما داده
قدرت تجسم قدرت خلق زندگی خودمون
واستاد الهی ای که اومده وبه طور واضح استفاده از این قدرت ها روبه ما اموزش میده تا بتونیم ازشون درست استفاده کنیم و زیبا وبه دلخواهمون زندگیمونو بسازیم خدایا شکرت
استاد من ادمیم که هرجا باشم بعد یه مدت کوتاهی خسته میشم وبرام تکراری میشه ودیگه هیجان نداره(استاد خیلی خوشحالم که این اخلاقم مثل شماست )
حدود چند سالیه که به این شهر اومدیم سال اول به هرجا نگاه میکردم تمام وجودم پر از شادی وشعف میشد انگار درختها گلها ساختمونها جاده ها همه وهمه دارن باهام حرف میزنند وبه روم میخندند ومنم ناخوداگاه تحسین میکردمو ذوق میکردم(استاد جان اون موقع به قانون اگاه نبودم بگذریم که چقدر به این حس ناخود اگاه من که ذوق میکردم مثل بچه ها ویا دستهامو مثل ژاپنی ها وحالت تعظیمشون روی سینم میزاشتم ویا از ذوق از ته دل میخندیدم ….مسخرم میکردن یا تو ذوقم میزدن طوری که اشکم در میاومد)
اما بعد مدتی همه چی عادی شد با انکه الان اگاهانه زیبایی ها رو میبینمو تحسین میکنم ولی اون اوائل حسش فرق میکرد استاد الانم دقت که میکنم میبینم اکثر اوقات خودمو تو یه کشور دیگه میبینم با تمام زیباییها ودر حال پیاده رویم تو طبیعت زیبا وبا خودم تکرار میکنم میرم مطمئنم میرم در اصل وقتی
این کلماتو که ناخوداگاه تکرار میکنم یه ان به خودم میام ومتوجه افکارم میشم
من همیشه دوست داشتم زبانم خوب باشه که هر جا رفتم بتونم راحت ارتباط برقرار کننم وچون تعیین نکردم کجا رو میخوام وفقط از خدا خواستم هرجا ازادو راحت وشاد وخوشبخت وسلامت باشم خودش منو اونجا هدایت کنه.
واز اونجایی که ترک زبانم وکشور ترکیه. رو دوست دارم خیلی سعی کردم زبانشونو درست یاد بگیرم وفیلمهایی با زبان اصلی ببینم تا مسلط بشم .
ولی یه عشق وعلاقه خاصی به زبان انگلیسی دارم واین همه سال از ترس اینکه یاد نگیرم یا چون تو محیط نیستم فراموش میکنم وهزار تا دلیل دیگه که ذهن میاورد ومانع از رفتنم به کلاسهای زبان میشد
حالا اتفاق جالبی که افتاد ومنو هدایت کرد که حتما باید زبان یاد بگیرم.
استاد دوهفته پیش پسرم صدام کرد ماما این فایل استادو ببین خیلی جالبه دقیقا نمی دونم کدوم قسمت بود ولی شما مهمان داشتین یه خانم سیاهپوست بود ویه خانم واقایی که اقاهه ایرانی بود وخانمش معلم مایک بوده تو اون قسمت که شما صحبت میکردین واقعا خیلی فشار ذهنی شدیدی داشتم که ببین اگه زبان بلد بودی حالا میدونستی چی میگن البته من تو تمام فایلها که متوجه نمیشدم همینطور ناراحت میشدم ولی ترسها خیلی قوی تر بودن که من بخوام برم تو دلشون ولی حالمو بد نمیکردم وذهنمو کنترل میکردم که با خودم بدرفتار نکنم .
خلاصه بعد این فایل یه حس درخواست عجیبی در من شکل گرفت اومدم از خدا هدایت خواستم وتونشانه روزانم دقیقا کامنت یکی از دوستانو دیدم که خیلی واضح میگفت باید بری زبان ونقاشی یاد بگیری اخه نقاشی رو هم خیلی دوست دارم میتونم بگم دیوانه وار ومدتهاست امروز وفردا میکنم .
استاد اصلا اینقدر این نشونه واضح بود که جای هیچ بهانه ای نمیموند وتا شب مدام تواین فکر بودم و خوابیدم نمیدونم چه خوابی میدیدم فقط یه لحظه متوجه شدم دارم توخواب یه کلمه رو هی تکرار میکنم مثل اینکه بخوام حفظش کنما طوری که کلافه شدم وجالبه چشمو باز کردم گوشیمو از کنار تخت برداشتم ببینم این کلمه هونی به فارسی چیمیشه که من همش تکرارش میکردم
وسرچ کردم دیدم میشه عسل .تعبیرشو نمیدونم چیه و لی به نظر خودم شاید چون من تو فکر زبان انگلیسی بودم خواسته به من بگه مثل عسل شیرینه
واین هدایت وراهنمایی خدای بی نظیرم باعث شد من برم ثبت نام کنم وکلاسمو شروع کنم دیروز جلسه دوم بود ومن که قبلا خیلی استرس داشتم دیروز کلی باذوق وشوق رفتم کلاس وخیلی لذت بردم از اینکه خیلی نکات رو من بلد بودم وبقیه رو هم با تمرین وتکرار وطی کردن تکاملم یاد میگیرم استاد جان به لطف خدا ووجود اموزشهای با ارزش شما خوب یاد گرفته ام که عجله نکنم
ومطمئنم تا چشم به هم بزنم من میتونم مسلط بشم وراحت صحبت کنم وبه هرجایی که دلم خواست وخدا جونم هدایت کرد برم وراحت ارتباط برقرار کنم و مشکلی نداشته باشم
ومطمئنم این هدایت شروع اولین قدم مهاجرت بزرگ زندگیمه که خدای عزیزم برام رقم زده همون مهاجرتی که بعد هر مهاجرت کوچیکم همیشه گفتم( البته خدا به دلم انداخته) که اینها هر کدوم قدمهایی هستن برای اماده ومحکم شدن ودور شدن از وابستگیهاو قوی تر شدن برای مهاجرتی بزرگ که دستان خدا رو باز گذاشتم تا به لطف وکرم واگاهی خودش منو هرجا دلش خواست ببره ومنم با افتخار تسلیمم هر چی بگه ومن انجام بدم اصلا عاشق هدایتهاشم همیشه میگم خدا جونم طوری هدایت کن که من متوجه بشم ودرکش کنم وبهش عمل کنم لذت میبرم وقتی هدایتو حس میکنم میگم چشم انجام میدم تو فقط ارتباطو قطع نکن من عاشق عمل به دستوراتم وبا تمام وجود انجامش میدم بعد به خودم افتخار میکنم که چقدر خدا هوامو داره .وهدایت وحمایتم میکنه.استاد جان من شاگرد دوره دوازده قدم هستم و بعد دوره فوق العاده احساس لیاقت والانم قدمها تونستم یه ادم جدیدی بشم واینقدر حالم خوبه که نگو.وهر روز از لحظه بیدار شدن اولین کاری که میکنم فایلهای شما رو گوش میدم یا کامنت میخونم ونمیزارم موقع انجام کارهام ذهنم هر جور دلش خواست جولان بده واز تمام وقتم استفاده میکنم برای یادگیری .
استاد جان انشالله یه روز بیام از نتایجم از عمل به هدایتم وتسط به زبان وبعدشم مهاجرتم که اونم دعوت خدای عزیزم به بهترین مکان الهی باشه بگم.
درپناه خدای یکتا ی عزیزم شاد سالم ثروتمند وسعادتمند در دوجهان باشیم همه دوستان واستاد عزیزم.
به نام خدای مهربااانم
سلام به همه دوستان هم فرکانسی ام
چقدر زیباست که انسان خودش رشد کنه وباعث رشد دیگران بشه واین مسیر پراز شادی رو طی کنه تا با دنیای زیبای بعد روبرو بشه
به هر جای دنیا مینگرم همه چیز رو منظم وزیبا میبینم پشت این زیبایی خدایی سرشار از زیبایی مطلق
تجسم کردن نقطه رسیدن به آنچه که میخواهیم است
خودمن بارها وبارها تجسم میکردم که دور تا دور دنیا رو میگردم الان که نگاه میکنم بینهایت جاهای زیبای ایران وجهان رو گشتم وچقدر این تجسم کودکی زیبا به وقوع پیوست دقیق مثل افکار کودکی ام بدون ترس واسترس اکنون تنهایی مسافرت میکنم ولذت میبرم
وگاهی کودکی ام بعضی چیزها رو بد تصور میکردم آنها هم به وقوع پیوستند
کاش هرگز آن افکارهارونداشتم
درحقیقت خداوند همیشه بهم میگه :
ذلک بما قدمت ایدیهم
این به سبب آنچه هست که از پیش فرستادی دنیای خداوند بدون نقص است
واین تقوای ذهن است که باید تمرکز و تجسم خودم رو بالا ببرم وهمیشه زیبایی ها رو ببینم واگاهانه آنها رو خلق کنم
استاد جان سلام و صد سلام. مریم بانو جان سلام. دوستان هم فرکانسی ام سلام…..
گام بیست و ششم:
به به استاد جان ….. انگار در این فایل جواب درخواستم رو که به خدا جون داده بودم، گرفتم. به امید خدا برم برای عملی کردن ….
واقعیتش استاد جان، من سالهاست، نه تلویزیون، نه اینستا، نه اهل چرخ زدن در فضای مجازی بجز سایت شما، نه اهل سریال دیدن، نیستم که نیستم و واقعا این برام اصلا زحمتی نداره و به لطف خدا خیلی راحت این ها را کنار گذاشتم. اما پاشنه آشیلم ارتباطات زیادم است که خیلی زیاد آدم برون گرا، اجتماعی و … هستم و اصلا دلم نمیاد که به خیلی صحبت ها نه شنیدن بگم و خودم هم خیلی موقع ها پایه صحبت کردن های زیاد هستم، مخصوصا در محل کار با همکارها …. یه مدتی است که از طریق همین دوره خانه تکانی ذهن و کامنت های دوستان مخصوصا اقا ابراهیم عزیز در مورد دوری از حاشیه ها به خیلی راه ها رسیدم که چقدر این حاشیه ها ما رو از اصل دور میکنه…. اما دوباره باز همین صحبت ها ادامه دارد …. و من نشتی هاش را میفهمم ….البته که به لطف پروردگار یکم بهتر شده ام ….اما در این فایل که اصلا به این فکر نمیکردم که در مورد تجسم سازی خواسته ها است، در مورد قطع روابط استاد با دوستانش شنیدم و انگار راه حل هایی برام جور شد و بهتر تونستم درک کنم …. حالا میخوام بارها این فایل رو گوش کنم و بتونم اجراش کنم و مطمینم که پله پله خیلی بهتر میشم…. شیما بانو، تو باید فقط فقط رو خودت کار کنی، اون موقع روزگار به تو پاسخ های درست میدهد و خودبخود از یک سری فضاها دور میشوی ….. پس رو خودت کار کن و برای وقتت ارزش قایل شو و حاضر نشو هر حرفی بزنی، فقط بخاطر اینکه حرفی زده باشی …..
ممنون از همه دوستان مخصوصا اقا ابراهیم که این مدت از کامنت هاشون در این رابطه خیلی درس گرفتم و در تلاش برای اجرای درستش در زندگی و بیام از نتایجش بگم …. ممنون استاد جان
خدا قوت
در پناه حق
شیما بانو
به نام خدای بخشنده مهربان
درس طلایی
به جای زور زدن برای خاسته با قانون با عشق اونو پیش ببر
بعضیارو میبینی با عشق دنبال کارشونن وپیشرفتو رشدم خودش به دنبال اینا میره
میخام بگم قانون میگه عاشق کارت باش تو تجسمت بگو این کارم کاره اسونیه لدت بخش خیلی ساده انجام شد وهمینجورم میشه
گاهی بعصیارو میبینی یه مسله ساده رو انقد سخت باز میکنن یا کسی که مسله سختو به سادگی باز میکنه مثل استاد چیزی که میدونم
به خدای همراهت ایمان داشته باش به لیاقت ت وتوانایی هاتم اعتماد داشته باش بعد اون موقعه هست که هر مسلا ای برات بازه خدایی شکرررت
که قانون برام ساده تر وتمرین هامون اگاهیمو خفن تر میکنی
به نام خدای مهربان
هرکس ثروتمند تر شود نزد خدا محبوب تر است
تنها راه رفتن به بهشت ثروتمند شدن هست
ما در طول شبانه روز داریم با افکارمون اتفاقات زندگیمونو خلق میکنیم ناآگاهانه ولی بچه هایی ک اینجا هستن این موضوع میدونن و سعی میکنن آگاهانه این کارو بکنن و اتفاقات شیرین رقم بزنن برای خودشون یه تمرینی بچه ها من از فردا میخوام انجامش بدم و میدونن جواب میده اول صبح روی کاغد مینویسم به این 3 تا موضوع دلخواه یا هر چندتا فکرم اون روز حول محور این چند تا موضوع بچرخه و آگاهانه این کارو میکنم و میدونم جواب میده
بچه ها ما صفر و یک نداریم همه انسان ها از پیامبران گرفته تا هرکسی ک میشناسید نمیتونه همیشه عالی ترین باشه ولی انسان های بزدگ همیشه سعی میکردن بهترین باشن
سعی کنیم بهترین خودمون بشیم و از شرایط کنونی هرچی ک هست لذت ببریم بخدا ک من دارم حسش میکنم واقعا میگم الان مدت هاست هیچ مشکلی سمتم نیومده خداوکلی فقط با جهت دادن افکارم بچه ها خدای ما یکتاس بی همتاس و از همه مهم تر بینهایته کسی ک غنی هست معلومه از هر ثروتی ک داره اععم از سلامتی پول عشق و….عطا میکنه فقط کافیه تسلیم بشیم و الهامات دریافت کنیم و عمل کنیم ایمانی ک عمل نیاره بخدا ک حرف مفته مفته
هرکجا هستید در پناه الله یکتا شاد سالم سلامت و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید خدانگهدار
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین
سلام ودرود بر استاد عزیز سلام بر بانو شایسته
سلام اعضای خانواده خوبم
استاد مدتهاست اینجا خانه منه خواهر برادرهای گلم را اینجا میبینم باهاشون صحبت میکنم ازشون سوال میپرسم وچه زیبا بچه ها وقت میزارن از صمیم قلب جواب میدن این خانه چه انرژی بالایی داره
این خانه همیشه سبزه این خانه همیشه بوی ایمان امید اعتماد به رب را میدهد
بچه های این خانه هم دل وهمراه هستن به هم عشق ومحبت میورزند بدون هیچ چشم داشتی از موفقیت همدیگه خوشحال میشوند کجای این دنیا این همه یکرنگی ومحبت را میبینیم به جز این خانه
چند وقت پیش کامنت یکی از بچه های دوره 12 قدم را خواندم در مورد کاهش وزن نوشته بودن که چگونه توانستند از عهده اش بربیان
ازشون سوال کردم وراهنمایی خواستم واقا فرهنگیان عزیز چه زیبا وچه عالی تمام وکمال مراحل را برام توضیح دادن از همینجا ازشون سپاسگزاری میکنم وخدا را شکر میکنم برای این خانه امن برای این دوستان عزیز ومهربان وبرای وجود استاد عزیز ومریم جان مهربان
واما لایو استاد
واقعا عالی وچقدر به جا بود استاد من تا قدم 4 آمدم ولی احساس کردم باید برگردم واز قدم اول دوباره شروع کنم امروز جلسه 6و7 قدم اول را برای چندمین بار گوش دادم
استاد هر دفعه گوش میدم نکاتی را میشنوم که قبلا متوجه نشده بودم واحساس میکنم جدیده
استاد دوره 12 قدم عالیه هر جلسه آنقدر آگاهی داره که بارها وبارها باید گوش کنیم
درباره تجسم گفتید ومثال خودتان را گفتید وچقدر دیدن
گذشته وحال شما برای من باور پذیر میکنه که میتونیم از شرایط سخت به شرایط دلخواه برسیم
استاد عزیز منم شرایط خیلی سخت اقتصادی را تجربه کردم به خاطر بدهکار شدن همسرم واز دست دادن تقریبا کل زندگیم مزه تلخ فقر را چشیدم آن موقع با شما وقوانین آشنا نبودم ولی گاهی تجسم میکردم که بالاخره صاحب خانه نقلی میشم واز اون خونه خرابه ای که درش زندگی میکردم بیرون میام خدارا شکر توانستم صاحب خانه بشم ودقیقا خانه ام نقلی کوچکه چون همیشه یه خانه کوچک را تجسم میکردم
والان با آگاهی های دوره 12 قدم برای خودم خانه ای بزرگ با حیاط سرسبز با یه حوض خوشگل تجسم میکنم
استاد از تنهایی گفتید برای منم اتفاق افتاده قبلا باهمکارانم دور هم جمع میشدیم کلی حرف وخنده ولی کم کم احساس کردم من تو اون جمع غریبه ام هیچ لذتی نمیبردم بنابر این خودم را از اونها جدا کردم اوایل یکی یکی بهم میگفتن چت شده چرا پیش ما نمیای ولی کم کم طوری شد که اونها هم چیزی نگفتن من تنها شدم اما تنهایی لذت بخش کلی شادترم از زمانی که در اون جمع بودم به چشمم دیدم انسانهای منفی چطور ازم فاصله گرفتن وجهان کار خودش را کرد
استاد برای تمام آگاهی هایتان ممنونم