https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/09/abasmanesh.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-29 02:36:522024-11-08 04:54:02live | استفاده آگاهانه از قدرت تجسم خلّاق
732نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
من عاشق قانون تجسم هستم دوستدارم ازصبح تاشب بخودم بگم تمرکزکن روی خواستت با احساس خوب ورهایی همزمان که این جمله رومیگم خواسته هامم تجسم کنم بقول استاد وقتی فکرکنی فلان دوستت بهت زنگ بزنه همون دوستت فرداش بهت زنگ میزنه یافکرکنی بری خونه مادرت فلان غذارو درست کرده میری میبینی اون غذارو درست کرده .
من اومدم اینوامتحان کردم فکرکردم فردافلان دوستم بمن زنگ بزنه فرداش بمن زنگ زد دوستم اینقدرخوشحال شدم جذبم بالاهست بعگفتم بیام خواهرمو که خیلی لجبازه وکینه ایه گفتم قانونو روش امتحان کنم چون 10ساله بامن قهره.فکرکردم که خواهرم بمنزنگ زده وبامن اشتی کرده چندروزبعد خواهردومی اسمس داد گفت خواهرم که بامن قهره نگران من شده هگش منوتوخواب میبینه دقیقا وقتی که من چندساعت فقط تجسم کرده بودم دوهفته بودهمش میرفتم توخوابش ودلش تنگ شده بود برام .
من مسافرت خیلی دوستدارم تجطم کردم عمم که ویلا داره مارادعوت کنه ویلاش زنگ زد ماراسه روز دعوت کرد ویلاش درطالقان .
تجسم کردم چاله جلوی درب منزلمون را همسایه بغلی که بنا هست سیمان کاری کنه چاله تمیزبشه
امروز دیدم چهارتا کارگر با وسایل وماشینهای بزرگ اسفالت کاری از طرف شهرداری اومدن افتادن جون تمام کوچه هدی محلمون مثل فرشته های بی بال دارن زمین کوچه هارو میکنن که جدول نو بزنن برای جوبهای کوچه ودسفالت نوبریزن توکوچه ها ازخوشحالی گریه میکردم گفتم خدایا کمتراز نیم ساعت فکرکردم چاله روهمسایه بنایی کنه تمیزش کنه تو کل کوچه های محله رو جدول کشی کردی و داری اسفالتش میکنی .ازخوشحالی که قانون جواب میده اینقدرزیرا وساده میرقصیدم بابچم توی خونه.
غروبش بابچم توپارک قدم میزدیگ من تمرکزم روی خواسته هام بود سگ گنده پارک راندیدم نزدیک بود پامو بزارم روش وله بشه گازم بگیره همسرم گفت سگ نگاه اینجاخوابیده خداروشکرکردم پامونذاشتم روش کلی خندیدم گفتم تجسمم خیلی تمرکزی بود سگ به این گندگی روندیدم
95 درصد مواقع داریم چیزهایی رو که نمیخوایم تو ذهنمون میسازیم به همین دلیل هم اون چیزهایی که نمیخوایم توی زندگی مون اتفاق میفته
موقعیت فعلی شما چیزی نیست جز افکار گذشته شما یعنی چیزی که الان داریم توش زندگی میکنیم خودمون خلق کردیم پذیرش این نکته اولین قدمه
افکار ی فاصله زمانی میخواد تا اثرشون مشخص شه یه فاصله زمانیه بین زمانی که شما فرکانس میفرستین و فرکانس تقویت میشه یعنی با یه بار فکر کردن منفی یا مثبت اتفاقی نمیفته با تکرار اون افکار در جهت منفی یا مثبت اون اتفاق میفته که بهش میگیم باور
وقتی ی فکری بارها و بارها تکرار میشه باور ایجاد میکنه وقتی که باور ایجاد شد اتفاقات رقم میخوره حالا چه فکرهای خواسته باشه چه فکر های ناخواسته
خدایا منو به مسیر درست هدایتم کن و ایمانمو به خودت قوی کن
چقدر یک همزمانی خوبی رخ داده و اوهم اینکه امروز دقیقا تجسم کردن تمرین روز سیزدهم معجزه شکرگزاری من بود که تمرین این گونه بود که امروز ده مورد از خواسته های تان را بنویسید و درکنارش سه بار کلمه جادویی شکرگزاری را بنویسید. و قبل ازینکه در واقعیت به آن برسی در تجسم ات و در فکرت به او رسیدی و به خاطرش سپاسگذاری کن . و فکر میکنم که بهترین تمرین است که تاحالا انجام دادیم . تصور کن چقدر عالی که همه خواسته هاست داده شده برت و میگی خدایا شکرت بخاطر این نعمتی را وارد زندهگی ام کردی . و واقعا قدرت تجسم فوقالعاده است، آنقدر حالم عالی میشود، وقتی خواسته هایم را تجسم میکنم.
افکار گذشته ما، نتیجش شده زندهگی فعلی ما و اگر فعلا ذهن خود تغییر بدهیم، آینده را قسمی که دوست داریم رقم خواهیم زد.
تضاد ها باعث ایجاد خواسته ها میشود و طبق قانون باید به هرآنچیزیکه میخواهیم توجه کنیم ، فقط کنترول ذهن . قدرت تجسم را دستکم نگیریم ، هرآنچه که بخواهیم با تجسم کردن و حرکت کردن به سمتش میتوانیم جذب کنیم .
خوبی تجسم اینست که اصلا در مورد مسیر بدست آوردن آن خواسته فکر نمیکنیم ، یعنی من اینگونه استم که اصلا در مورد مسیرش فکر نمیکنم، میگم خدا یکارش خواهد کرد.
شرایط تغییر خواهد کرد. Dreams come true
خدایا تنها تو را میفرستیم.
و تنها از تو یاری میگوییم.
خداره صدهزار مرتبه شکر برای این همه آگاهی که درین سایت وجود دارد.
سلامی گرم وصمیمی خدمت استاد عزیزم و مریم بانوی مهربان
و همه ی دوستان عزیز
گام بیست و ششم از خانه تکانی ذهن/استفاده ی آگاهانه از قدرت تجسم خلاق
خدایا شکرت به خاطر این همزمانی هایی که برام اتفاق میفته من در حال حاضر توی قدم دوم دوره ی 12 قدم هستم و خیلی خوشحالم که تواین قدم قراره درباره ی تجسم خلاق استاد توضیح بدن و چقدر لایو امروز هماهنگ بود با آگاهی های این دوره ی بی نظیر
تجسم چیزیه که همه ی ماها در طول روز داریم انجامش میدیم البته 99 درصد ما بصورت ناآگاهانه و در جهت منفی (خلق ناخواسته ها)ازش استفاده میکنیم
چون از این قدرت ذهنی که خداوند به ما داده غافلیم و اصلا باور نداریم که میتونیم با افکار و توجه مون شرایط زندگی مون و هر جور که بخوایم رقم بزنیم این واقعیت 99 درصد آدم ها هستش من هم قبل از آشنایی با قوانین و این مفاهیم همچین طرز تفکری داشتم دیگه دقیقا مثل بدنه ی جامعه فکر میکردم و عمل میکردم
ولی خداروشکر از وقتی که هدایت شدم به این مسیر دارم تمام سعی مو میکنم اولا قدرتی که خداوند توی خلق زندگیم بهم داده رو باور کنم و بتونم آگاهانه افکارمو جهت دهی بدم و طبق این آگاهی ها عمل کنم البته میخوام بگم هنوز در نقطه ی شروع هستم خیلی وقتها میشه کمالگرایانه با خودم رفتار میکنم و انتظارات بیجایی از خودم دارم چون که نمیخوام تکامل و طی کنم اما هرچقدر که با این آگاهی ها پیش میرم درکم از قوانین و عملکرد جهان بیشتر میشه
میخوام اینو برای خودم بنویسم که هربار این قوانین برام مرور بشه که شرایط در حال حاضرم،موقعیت الانم دائمی نیست شرایطی که الان دارم بخاطر افکاری که در گذشته داشتم اگه ناراضی هستم از شرایط فعلی میتونم با تغییر افکارم زندگی مو اونجوری که بخوام رقم بزنم این توانایی خلق کنندگی که خدا بهم داده و باید در مسیر درست و در جهت خلق خواسته هام ازش استفاده کنم
که هرچقدر بتونم روی باور به خداوند روی باور به قدرت خلق کنندگی خودم روی ایمان به نعمت های خداوند کار کنم و این افکار و تقویت کنم در وجود خودم راحت تر میتونم از این قدرت تجسمی که خدا به من داده در راستای خلق خواسته هام استفاده کنم
دیگه فارغ از شرایط کنونی که توش هستم فارغ از هر چیز دیگه ای میتونم زندگی مو متحول کنم
و یادم باشه که کوچکترین تغییر مثبت نتایج بزرگی ایجاد میکنه، کوچکترین حرکت درست در مسیر خواسته هام نتایج بزرگی برام رقم میزنه و نباید نسبت به خودم کمالگرا باشم باید به خودم فرصت بدم و بدونم این مسیری که توش هستم مثل هر چیز دیگه ای برای اینکه هر بار توش بهتر و بهتر بشم نیاز داره به تمرین و تکرار
استاد در مورد تجسم گفتید که زمانی که تو اون شرایط سخت توی بندرعباس بودید به رویاهایی که داشتید(اتوبوس مسافرتی،طبیعت و یه زمین بزرگ و……)فکر میکردید و تجسم میکردید و احساس تون عالی بود و مطمئن بودید که به این رویاها میرسید به خودم گفتم پس چرا تو فکر میکنی رویاهات دور از دسترسه چرا فکر میکنی خواسته هایی که داری دست یافتنی نیستن تو هم میتونی به رویاهات فکر کنی تجسم کنی اصلا هم با این کارت توهم نزدی چون این ذهنه توئه که داره اتفاقات و رقم میزنه تو اگه باور کنی میشود خدا راهو بهت نشون میده اگه باور نکنی دیگه چه انتظاری داری قدم اول باید باور کنی تویی که داری با ذهنت با افکارت زندگی تو خلق میکنی بعدش خداوند هدایتت میکنه قدم به قدم درها رو به روت باز میکنه
همه چیز میتونه تغییر کنه فارغ از اینکه الان شرایطتت چجوریه به شرطی که تعهد، ایمان، استمرار داشته باشی.
بازهم مثل همیشه بی نهایت سپاسگزار و قدردان زحمات شما عزیزان هستم.
به نام خدایی که خالقه، مالکه، مدیر و عوامل بیرونی رو می چینه و دانای نهان و آشکار… این خداییِ که میشه گفت الحمدلله رب العالمین… این خداییِ که میشه بهش توکل کرد… این خداییِ که عاقبت امور فقط دست خودشه… این خداییِ که میشه با یقین بگم: ایاک نعبد و ایاک نستعین… خدای نازنینم، من به تو محتاجم… من در کیهان و کهکشان اندازه سرسوزنی هم نیستم… حتی اختیار نفس هام رو هم ندارم… رفیق شیرین من، قلبم رو منور به نورت کن و ذهنم رو با قلبم هماهنگ کن تا به صلح برسم… عاشقانه دوستدارم رفیق دلبرم
سلام به استاد نازنینم
سلام به مریم جانم
سلام به دوستان مدار بهشت
و سلام به سارا، بنده ی خوب خدا … که آروم آروم داره براش جا میفته که جهان داره چطوری کار می کنه
استاد عزیزم من بعد این مدت شاگردی و بالا و پایین شدن و تو در و دیوار بودن، تازه دارم کمی درک می کنم چی به چیه….
خدایا من فهمیدم که عوامل بیرون از من قابل کنترل نیستن…. من نمی تونم اونا رو کنترل کنم… من فقط می تونم فرکانس های خودمو کنترل کنم… فقط همین… فقط همین… و بعد رب العالمین با توجه به فرکانس های من، عوامل بیرونی رو برام می چینه… این یعنی نیاز نیست من دنبال عوامل بیرونی باشم… دنبال رفیق هم مدار باشم… دنبال ثروت باشم… دنبال شاگرد خوب باشم… دنبال مشتری خوب باشم… من فقط کافیه روی خودم کار کنم و فرکانس های خوبی به جهان بفرستم… این فقط تحت کنترل منه…
خدایا شکرت بابت این آگاهی و درک
خدایا بر درک من بیفزای
ای خدای مبااااارک، به فرکانس های هماهنگ من خیر و برکت عنایت کن و فرکانس های ناهماهنگم رو پاک کن و تبدیلشون کن به حسنات…. انک انت الوهاب… انک انت الغفور الرحیم…. انک انت الفضل العظیم… انک انت الرزاق الکریم
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت
امروز نامبرده به خاطر محیط ناآشنای جدید شغلی، نجواهای ذهنم داشت اذیتم می کرد… داشتم مغلوب نجواهای شیطان میشدم… خدا ساعت 5 صبح بیدارم کرد و باهام حرف زد و منو برد تو فایل نتایج دوستان از آموزه های استاد عباسمنش 4… که آقا هادی صحبت می کنه… و این جملات گوهربار: « چونکه خداوند منو وارد این شغل کرده و مجموعه اتفاقاتی معجزه وار رخ داده تا من وارد این شغل بشم، چون خداوند آگاه به ضعف های من، به توانایی های من، به مأموریت الهیم ، و من باید تسلیم باشم…. من باید تسلیم باشم… نباید جا بزنم… من اینجا باید ظرفم بزرگتر بشه… دقیقاً مثل الهامی که به استاد کرد که تو 30 تا کلاس حرف بزنه… به اندازه ای که من بهتر میشم، شرایطم بهتر میشه… ایمانی که عمل نیاورد، حرف مفته، قلبت میگه اینجا باش ، پلن خدا میگه اینجا باش، اوکی تسلیم باش، تو هیچی نمی دونی،
باید ادامه بدی و اگر ادامه بدی نتایج خیلی بزرگه… کِی می تونی ادامه بدی؟؟ وقتی ایمان داشته باشی این چیدمان خداست و تسلیم باشی و درگیر نجواهای شیطان نشی و بفهمی که این برات خوبه و بفهمی که این سختی کار برات خوبه و ادامه بدی و انگیزه بگیری ازش»
سارای عزیزم به پلن خدا ایمان داشته باش
این بهترین مسیر برای رشد توعه… باورش کن… صبر کن… ایمانت رو الان باید نشون بدی… درها باز میشه… کمک های خدا از راه میرسه… اینجا باید رشد کنی… عوامل بیرونی رو تو نمی تونی کنترل کنی، پس بسپارش به خدا… و فقط تلاش کن فرکانس های خواسته و نور ارسال کنی… این فقط تحت کنترل توعه… اینو عالی انجام بده و ایمان داشته باش خدا سهمش رو عالی انجام میده…
سارای عزیزم یادت بیار چطور معجزه وار وارد این شغل شدی…
اول جریان هدایت بهت گفت: وسایل هات رو جمع کن و ببر خونه
بعد مدیر یکی از مدارس زنگ زد و درخواست کرد امسال باهاشون همکاری کنم و منم تسلیم جریان هدایت شدم و قبول کردم و از مدرسه قبلی اومدم بیرون
و اواسط شهریور همکارم تماس گرفت و پیشنهاد داد تا در مرکز مشاوره باهاشون همکاری کنم و منم تسلیم جریان هدایت شدم
و بعد با حال خوب در مدرسه ها برای مشاوره می رفتم و کلی لذت می بردم
تا اینکه قرار شد من بشم ارزیاب تخصصی مرکز… و وقتی برای مصاحبه رفتم… مسئولش کلی منو ترسوند که چقدر مسئولیتم سخت و حساسه… تا جاییکه داشتم منصرف میشدم و با قرآن تونستم حالمو خوب کنم…. ولی انگار هنوز ته دلم می ترسم… گاهی این نجواها پررنگ میشن …
خدایا این چیدمان توعه… قطعاً این بهترین پلنِ… شیطان ذهنم داره میگه: تو نمی تونی و لیستی از ناخواسته ها برام میاره بالا…. و یادم میاد قانون کلّٰا رو در سوره شعرا که به موسی گفت… هرگز اینطور نیست، تو می تونی شرایط رو و انرژی رو به شرایط دلخواهت تغییر بدی….
من در مرحله از زندگیم در مسیر درست بودم و لذت میبردم اما از یه جایی به بعد به علت آگاهی نداشتن به این موضوعات از مسیرم خارج شدم مشکلات و مسائل حل نشدنی و کلی دغدغه برام پیش اومد اما خیلی خیلی برام سخت بود که قبول کنم این خودم بودم که خلقش کردم با اینکه وقتی مرورش میکردم میدیدم از هر چی ترسیدم و توجه زیادی بهش کردم تو زندگیم داشتم و نمیخواستم بپذیرم نتیجه افکار منه من خالقشون بودم و ماه ها درگیر بودم با خودم
یه روز به خودم گفتم این که نپذیری قرار نیست چیزی حل بشه اومدم کل اتفاقات خوب زندگیم رو بررسی کردم که خواسته های من بودن و من بهشون رسیدم ینی با افکارم خلقش کردم پس در مورد منفی هام همین قانونه و آروم آروم پذیرفتم
بعدش سعی کردم یاد بگیرم که چطور میتونم تجسم درست و به نفع خودم خلق کنم
بعد اومدم نصبت به فکت های گذشته که داشتم تجسم سازی رو دوبار شروع کردم اما ایندفعه آگاهانه
زندگی فعلیت هر جوری که هست اوکی
اما همه چیز میتونه تغییر کنه
اینم با افکار خودم
من شروع کردم به کار کردن روی خودم و واقعا تغییرات شروع شد و در طی چند ماه مشکلات و دغدغه های من تموم شده بودن و واقعا که این کنترل ذهن چقدر عالیه و آرامش رو به زندگیت میاره
بعدش هدایت شدم دوره 12قدم که تا این لحظه قدم چهارم هستم که تازه این قدم رو شروع کردم
و خیلی با جدیت دارم روی خودم کار میکنم
و خیلی تجسمم برام راحت تر و لذت بخش تر شده
و خیلی خیلی خوشحالم که خودم خالق زندگی خودم هستم و اونطور که دوست دارم میتونم زندگیم رو بچینم و ازش لذت ببرم
در مورد بحث روابط و تنهایی که گفتید خیلی برام جالب بود
چون من هم مدتی هست که کلا از فامیل و خانوادم دور هستم و با این موضوع کاملا راحتم
و اکثر اوقات وقتم برای خودم است روی خودم کار میکنم تجسم میکنم با خودم صحبت میکنم و کلی لذت میبرم چند روزی بود به فکر این بودم که چرا من با هیچکس وارد رابطه دوستی نمیشم چرا اصلا تو اون شرایط قرار نمیگیرم که امروز از زبان شما جوابم رو گرفتم
از دیشبم که همسرم رفته سفر و من نرفتم و کلا تنها شدم و برام جالب بود که دقیقا امروز این فایل رو شنیدم که شما در مورد تنهایی صحبت کردید
وقتی هم گفتین خبر خوبیه و این کار جهانه چقدر باعث خوشحالی و اطمینان از مسیرم شدم و سعی میکنم از این فرصتی که جهان برام مهیا کرده بهترین استفاده رو بکنم برای کار کردن روی خودم
سلام خدمت استاد بزرگوار و همه عزیزان. استادجان واقعا این فایل ارزش بارها دیدن داره. با دیدن فیلم خونه سیمانی اصلا دگرگون شده ام اصلا ایمان و باورم به اینکه میتونم صد برابر قوی تر شد. ایمانم به خداوند به خودم به قدرت تجسمم هزار برابر بیشتر شد. خدا را شکر
واقعا پنج سال پیش ضبط شد ولی الان زمانش بود که روی سایت قرار بگیره چون الان ما تو ارتعاشش قرار گرفتیم واقعا ادم میتونه هرچیزیو میخواد خلق کنه خدایا شکرت
استاد عزیزم، خانم شایسته دوست داشتنی و دوستای خوبم سلام
از زمانی که قدرت نوشتن کامنت و الهاماتی که در حین نوشتن کامنت میشه رو درک کردم واقعا سعی میکنم برای تمامی فایلها به اندازه درک و توانم کامنت بذارم و این معجزه میکنه. خدایا کمکم کن تا توی این کامنت هم درک بهتری داشته باشم.
با وجودی که من دوره دوازده قدم رو چند بار کار کردم، اما اعتراف میکنم منم جز افرادی بودم که فکر میکردم تجسم یعنی توی شرایط خاصی بشینی و شمع و عود روشن کنی و خیلی تمرکزی چشمات رو ببندی و تجسم کنی و خب هیچ وقت باهاش ارتباط برقرار نکردم تا الان این فایل رو دیدم.
یعنی استاد چقدر درست میگید که شماها خیلیاتون حرفای من رو نمیفهمید تا زمانش برسه. میدونید همین باور چقدر به ما کمک میکنه تا آرام تر باشیم؟ تا دست از تقلا برداریم؟ چه برای اینکه بقیه حرف ما رو بفهمن چه خودمون بخوایم چیزی رو درک کنیم. و اصلا در مورد یادگیری مهارتها هم همینه. خیلی چیزا رو اولش نمیتونیم درست انجام بدیم اما باید پیش بریم تا جا بیفته.
کل زندگی مثل یه کوه خیلی خیلی عظیمه که قراره بریم ازش بالا و نمیتونیم با زور زدن و فشار آوردن یه روزه خودمون رو به بالای قله برسونیم. اما هر چی میریم بالاتر، آماده تر میشیم، ورزیده تر میشیم و تصویر کامل تری از پایین کوه میبینیم و مراحل قبلی برامون راحت تر میشه.
من که با زور و تقلا هم با تجسم ارتباط برقرار نکردم چون اصلا فهم درستی ازش نداشتم. الان دوزاری قشنگ افتاد که بابا تجسم همون کنترل ذهن و تمرکز بر نکات مثبت و کنترل آگاهانه کانون توجهه. همون صلاته. همین که من به جای فکر کردن به ناخواسته هام به خواسته ها فکر کنم. حتی نوشتن در مورد خواسته هام، یا دیدن ویدیوهایی که بهم حس عالی بده و منو تو فرکانس مناسب قرار بده مثل سریال سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت، یا تحسین داشته های بقیه اینا همه تجسمه. اینا همه ما رو در فرکانسی قرار میده که ذهنمون رو ببریم به سمت خواسته ها و به جهان بگیم چی میخوایم. و دیگه فقط این میمونه که ما با کدوم شکل تجسم کردن بیشتر ارتباط برقرار میکنیم.
گام اول هم که برای قدم گذاشتن در مسیر درست پذیرش مسئولیت 100٪ زندگیمونه.
حالا اگه من پذیرفتم این موضوع رو و در شرایط ناخواسته هستم، پس میدونم که این شرایط رو هم خودم ایجاد کردم. پس میتونم این شرایط رو به سمت شرایط مطلوب تغییر بدم. به چه شکل؟ با تجسم و تمرکز به خواسته ها. چون من دیگه برگی توی باد نیستم که باد هر جا خواست من رو ببره. من کنترل دارم روی ذهنم و روی زندگیم. میتونم باورهام رو تغییر بدم. میتونم فرکانس ارسالی به جهان رو تغییر بدم. من واکنش نمیدم به اتفاقها بلکه خلق میکنم و میتونم طی یه روند تکاملی هر روز بهتر و بهتر بشم.
در مورد بحث تنهایی، بازم اعتراف میکنم که من اون اوایل که شروع کردم به کار کردن روی فایلها خیلی تنها شدم. یعنی هیچ دوستی نداشتم (البته هنوزم ندارم). اما اون زمان خیلی احساس خوبی به این قضیه نداشتم و یادمه از خداوند میخواستم که دوستهای هم مدار سر راهم قرار بده و هر روز تو ستاره قطبی مینوشتم. یه بار ایمیل زدم به استاد که جلساتی ترتیب بدن تا بچه هایی که تو ایران هستن ببینن همدیگه رو. حتی یه بار به خانم فرهادی زنگ زدم و ایشون هم گفتن استاد همچین کاری نمیکنن. اون زمان خیلی حرف زدن رو دوست داشتم. فکر کنم همه بچه های سایت این مسیر رو گذروندن که تو یه مقطعی خیلی دوست داریم حرفای قشنگ بزنیم اما هر چی میگذره میل به حرف زدن کم و کمتر میشه و دوست داری ساعتها بشینی یه جا و فکر کنی به قوانین، با خدای خودت صحبت کنی، رو باورهای خودت کار کنی.
چقدر زیبا میشه قانون رو در همین کبوتر با کبوتر باز با باز تو زندگیمون مشاهده کنیم. من حتی نزدیکترین عضو خانواده ام دقیقا به همین شکل از زندگی من جدا شد. مهم نیست چه رابطه خونی با هم داشته باشیم، مهم اینه که همونطور که جهان فرزند نوح رو ازش جدا کرد، هر کسی رو که در مدار ما نباشه از زندگی ما جدا میکنه. خداوند انقدر آدمهایی رو از زندگیم دور کرده که الان فقط میگم خدایا شکرت. جهان کارش رو عالی انجام میده.
افرادی که من الان باهاشون تو محیطهای مختلف برخورد میکنم به هیییچ عنوان با افرادی که قبلا میدیدم شباهتی ندارن. حتی یه مورد جالبی که جدیدا اتفاق افتاد، تو کلاس نقاشی یه فردی بود که خیلی قدیمی تر از من بود و رفتارهاش خیلی خوشایند نبود. باورتون نمیشه اما یه دعوا تو پیش اومد و بعد از اون دیگه نیومد (جالبه که منم روز دعوا نبودم انقدر که قانون مدارها داره خوب عمل میکنه). الان انقدر محیط کلاس خوب و آروم شده و همه بچه ها عالی و یه دست و صمیمی هستن. خدایا شکرت.
دختر اولین خطت رو خوندم انگار ، مهر تایید از طرف خدا بود به باوری که جدیدا بهش رسیدم،
دختر منم هر وقت میخوام کامنت بزارم و سوالی دارم ، خدا جونی به دلم الهام میکنه و هدایتم میکنه یا خودمونی تر بگم که باهم زمان نوشتن کامنت حرف میزنند و راهنماییم میکنه،
فکر میمردم من فقط اینطوریم نگو با همه اینطوریه موقع نوشن، چه باحاله خدامون،
پس این آیه. اش بی دلیل نیست که به قلم و آنچه مینویسیدد قسم خورده،
من اوایل فقط فکر میکردم فقط منظورش نوشتن با مداد یا خودکار ،
که الان با توجه به زمانه خودمون با کیبورد نوشتن هم اوکیه،
استاد جانم مدتی که از خدا هدایت خواستم و خدا هم شدیداً دست به کار شده و چه قشنگ باهام حرف میزنه
این روزها حضور خدا را تو قلبم شفافتر احساس میکنم
کامنت یکی از دوستان را میخوندم و تو متنش این آیه را آورده بود به قلبم افتاد که خدا بهم میگه اینهم یک سند دیگه از حرفای من، هر چی تجسم کنی، هر طور منو بخونی، اجابتت میکنم، حالا مرد میدون باش و منو بخون، زیبا بخون، من اجابتت میکنم
استاد قبلا ی ترمز ذهنی داشتم ک حالا ب فلان نعمت هم رسیدی، که چی آخرش… دوباره شرایط برمیگرده و مثل قبل میشه…. انگار شیطان میخواست دست و پامو ببنده و منو تو همون موقعیت نادلخواه نگه داره
اما خدا تو سایت شما تو صحبت های شما بهم گفته نعمت ها و فراوانی های من انقدرررررر زیادن که هر چی ببینی بازم هست بهترش هم هست
از دست و زبان که برآید کز عهده شکرش به درآید
من بسمت زیبایی ها نعمت ها برکت های خدا در حرکتم و خیلی زود به مدار جدید و بالاتر میرسم
ی تجربه از خودم بگم، من توی این مسیری ک قدم گذاشتم، یه زمانی به توصیه استاد، اینستا را از گوشیم حذف کردم…
اما اون موقع ها ک هنوز خیلی خوب بلد نبودم ذهنم را کنترل کنم، روی گوشیم بازی نصب میکردم، و همزمان با گوش دادن فایل ها، یا مواقعی که تضادی پیش میومد سعی میکردم با اون بازی، ذهنم را از روی ناخواسته بردارم، بهانه امم این بود که استاد خودش هم گفته بازی کامپیوتری میکرده پس الان منم بازی کنم ایرادی ندارد
اما ای دل غافل ک من تایم زیادی برای بازیها میذاشتم، بعد ب خودم میومدم بازی را پاک میکردم، بعد ی تایم کوتاه دوباره ذهنم گولم میزد و بازی نصب میکردم، تا اینکه ی روز، قلبم بهم گفت تو زیادی دچار حاشیه شدی، اصل را رها کردی، همین بازی تو گوشی هم شده حاشیه و تو را از اصل دور کرده
آخه من خیلی سعی میکنم به مسائل از دید حاشیه و اصل نگاه کنم و حلشون کنم.
خلاصه بعد از اون صحبت، بازی را از گوشیم پاک کردم و هر وقت هم ک ذهنم اومد دوباره گولم بزنه، جلوش مقاومت کردم
شدم پایه ثابت سایت، تو عقل کل کامنت میخونم، توی فایلها کامنت میخونم
و واقعا این کامنت ها چه برکتی دارن و واقعا واقعا کلام استاد بهم ثابت شد که کامنت بچه ها را بخونید، خودتون کامنت بگذارین…. واقعا پی بردم که استاد از چه گنج گرانبهایی دارن صحبت میکنند…. باورت میشه دو تا از سیمانی ترین مقاومت های ذهنی من توی همین کامنت ها ب راحتی آب خوردن، برداشته شد…
خوشحالم ک کامنتم برات موثر بوده
برای خودمون چشم های زیبا بین از خدا میطلبم. امید دارم ک تکتک زیبایی ها و نعمات ناب و پر از سرور و شعف خدا را با تمام قلبمون احساس کنیم زندگی کنیم…
سلام می کنم به استاد نازنینم و خانم مریم عزیز و دوست داشتنی و تمام عزیزانم درین سفر بی نظیر.
گام 26 | استفاده آگاهانه از قدرت تجسم خلاق
خدای خوبم نمیدانم چگونه سپاسگذار تو باشم بخاطر اینهمه لطفی که درحق من کردی و من را لایق و شایسته ی این آگاهی هاب فوقالعاده دونستی.
سپاسگذارم استادم عزیزم که تک،تک صحبت های شما چنان بر قلبم نفوذ میکنه و چنان قدرتی به من میده که با افکارم میتوانم کوه هارا جابجا کنم.
خدایا سپاسگذارم
خدایا شکرت
مریم شایسته ی بی نظیر، خانمی از تبار خورشید،
الماسی که همیشه می درخشد، از راه دور بغلت میکنم و ازت سپاسگذارم بابت زحمات عاشقانه ات درین سایت الهی.
واقعا قابل تحسین هست این حجم از عشق و علاقه در بروز رسانی و روند بهبود سایت و همکاری با استاد عزیزم درین سایت بی نظیر.
ممنونم که لطف کردین این فایل را در اختیار ما گذاشتین و خودم نهایت استفاده رو ازش داشتم.
شما بی نظیرید مریم جان، جا داره تشکر ویژه داشته باشم از شما بابت فیلم برداری از سریال زندگی در بهشت که من پیگیرش هستم و عاشقشم، خدارا شکر تا الان توانستم نزدیک به 100 قسمت رو ببینم با عشق و کلی درس داشت برایم.
خدارا هزاران بار سپاسگذارم چقدر میتواند در قست تجسم و تصویر سازی کمکم کند دیدن سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا.
قبل دیدن سریال زندگی در بهشت تجسم کردم خونه عالی یا مسافرت یا داشتن خیلی از نعمت های دیگه برم سخت بد، ولی خدارا هزارن بار سپاسگذارم با دیدن فایل های زندگی در بهشت قدرت تجسم من چندین برابر شده و خیلی خواسته های جدیدی در وجودم شکل گرفته و من مدیون مریم عزیز هست که عاشقانه برامون فایل میزارید….
الان ساعت یک شب هست و من با عشق دارم کامنت مینویسم و خدایم را هزاران بار سپاسگذارم.
امشب یک شب عالی و فوقالعاده و یک شب بارونی هست.
الان رفتم پنجره رو باز کردم دیدن توی کوچه بارون زیبا میاد و چقدر خدایم را سپاسگذاری کردم
چقدر خوشحالم که توی خونه ای زندگی میکنم که خودم آگاهانه با افکارم خلقش کردم.
تقریبا دو ماه قبل دقیقااا چنین خونه ای رو تجسم کردم و از خدا خواستم و خدا هم به خواسته ام لبیک گفت خدایا هزاران بار سپاس گدار تو هستم…
تمام ویژه گی های خونه ای رو که دوست داشتم نویشتم ظرف یک هفته خدای مهربانم به مراتب بهتر ازون چیزی که خواسته بودم وانتظار را داشتم برای مان داد.
و من با خانواده ام با کمال آرامش درین خونه داریم زندگی میکنیم و خدارا هزاران بار شکر میکنم و از ته قلبم سپاسگذارش هستم.
خدای خوبم سپاسگذارم که در مدار شنیدن آگاهی گام 26 هم بود و نهایت استفاده کرده کردم ازش.
سلام به دوستان عزیز. استادگرامی
من عاشق قانون تجسم هستم دوستدارم ازصبح تاشب بخودم بگم تمرکزکن روی خواستت با احساس خوب ورهایی همزمان که این جمله رومیگم خواسته هامم تجسم کنم بقول استاد وقتی فکرکنی فلان دوستت بهت زنگ بزنه همون دوستت فرداش بهت زنگ میزنه یافکرکنی بری خونه مادرت فلان غذارو درست کرده میری میبینی اون غذارو درست کرده .
من اومدم اینوامتحان کردم فکرکردم فردافلان دوستم بمن زنگ بزنه فرداش بمن زنگ زد دوستم اینقدرخوشحال شدم جذبم بالاهست بعگفتم بیام خواهرمو که خیلی لجبازه وکینه ایه گفتم قانونو روش امتحان کنم چون 10ساله بامن قهره.فکرکردم که خواهرم بمنزنگ زده وبامن اشتی کرده چندروزبعد خواهردومی اسمس داد گفت خواهرم که بامن قهره نگران من شده هگش منوتوخواب میبینه دقیقا وقتی که من چندساعت فقط تجسم کرده بودم دوهفته بودهمش میرفتم توخوابش ودلش تنگ شده بود برام .
من مسافرت خیلی دوستدارم تجطم کردم عمم که ویلا داره مارادعوت کنه ویلاش زنگ زد ماراسه روز دعوت کرد ویلاش درطالقان .
تجسم کردم چاله جلوی درب منزلمون را همسایه بغلی که بنا هست سیمان کاری کنه چاله تمیزبشه
امروز دیدم چهارتا کارگر با وسایل وماشینهای بزرگ اسفالت کاری از طرف شهرداری اومدن افتادن جون تمام کوچه هدی محلمون مثل فرشته های بی بال دارن زمین کوچه هارو میکنن که جدول نو بزنن برای جوبهای کوچه ودسفالت نوبریزن توکوچه ها ازخوشحالی گریه میکردم گفتم خدایا کمتراز نیم ساعت فکرکردم چاله روهمسایه بنایی کنه تمیزش کنه تو کل کوچه های محله رو جدول کشی کردی و داری اسفالتش میکنی .ازخوشحالی که قانون جواب میده اینقدرزیرا وساده میرقصیدم بابچم توی خونه.
غروبش بابچم توپارک قدم میزدیگ من تمرکزم روی خواسته هام بود سگ گنده پارک راندیدم نزدیک بود پامو بزارم روش وله بشه گازم بگیره همسرم گفت سگ نگاه اینجاخوابیده خداروشکرکردم پامونذاشتم روش کلی خندیدم گفتم تجسمم خیلی تمرکزی بود سگ به این گندگی روندیدم
به نام خدای مهربان
هفتادو دومین تعهد
95 درصد مواقع داریم چیزهایی رو که نمیخوایم تو ذهنمون میسازیم به همین دلیل هم اون چیزهایی که نمیخوایم توی زندگی مون اتفاق میفته
موقعیت فعلی شما چیزی نیست جز افکار گذشته شما یعنی چیزی که الان داریم توش زندگی میکنیم خودمون خلق کردیم پذیرش این نکته اولین قدمه
افکار ی فاصله زمانی میخواد تا اثرشون مشخص شه یه فاصله زمانیه بین زمانی که شما فرکانس میفرستین و فرکانس تقویت میشه یعنی با یه بار فکر کردن منفی یا مثبت اتفاقی نمیفته با تکرار اون افکار در جهت منفی یا مثبت اون اتفاق میفته که بهش میگیم باور
وقتی ی فکری بارها و بارها تکرار میشه باور ایجاد میکنه وقتی که باور ایجاد شد اتفاقات رقم میخوره حالا چه فکرهای خواسته باشه چه فکر های ناخواسته
خدایا منو به مسیر درست هدایتم کن و ایمانمو به خودت قوی کن
بنام خدایی مهربان
سلام به همه دوستان خوبم و استاد عزیزم
استفاده آگاهانه از قدرت تجسم
چقدر یک همزمانی خوبی رخ داده و اوهم اینکه امروز دقیقا تجسم کردن تمرین روز سیزدهم معجزه شکرگزاری من بود که تمرین این گونه بود که امروز ده مورد از خواسته های تان را بنویسید و درکنارش سه بار کلمه جادویی شکرگزاری را بنویسید. و قبل ازینکه در واقعیت به آن برسی در تجسم ات و در فکرت به او رسیدی و به خاطرش سپاسگذاری کن . و فکر میکنم که بهترین تمرین است که تاحالا انجام دادیم . تصور کن چقدر عالی که همه خواسته هاست داده شده برت و میگی خدایا شکرت بخاطر این نعمتی را وارد زندهگی ام کردی . و واقعا قدرت تجسم فوقالعاده است، آنقدر حالم عالی میشود، وقتی خواسته هایم را تجسم میکنم.
افکار گذشته ما، نتیجش شده زندهگی فعلی ما و اگر فعلا ذهن خود تغییر بدهیم، آینده را قسمی که دوست داریم رقم خواهیم زد.
تضاد ها باعث ایجاد خواسته ها میشود و طبق قانون باید به هرآنچیزیکه میخواهیم توجه کنیم ، فقط کنترول ذهن . قدرت تجسم را دستکم نگیریم ، هرآنچه که بخواهیم با تجسم کردن و حرکت کردن به سمتش میتوانیم جذب کنیم .
خوبی تجسم اینست که اصلا در مورد مسیر بدست آوردن آن خواسته فکر نمیکنیم ، یعنی من اینگونه استم که اصلا در مورد مسیرش فکر نمیکنم، میگم خدا یکارش خواهد کرد.
شرایط تغییر خواهد کرد. Dreams come true
خدایا تنها تو را میفرستیم.
و تنها از تو یاری میگوییم.
خداره صدهزار مرتبه شکر برای این همه آگاهی که درین سایت وجود دارد.
به نام خدای هدایتگرم
سلامی گرم وصمیمی خدمت استاد عزیزم و مریم بانوی مهربان
و همه ی دوستان عزیز
گام بیست و ششم از خانه تکانی ذهن/استفاده ی آگاهانه از قدرت تجسم خلاق
خدایا شکرت به خاطر این همزمانی هایی که برام اتفاق میفته من در حال حاضر توی قدم دوم دوره ی 12 قدم هستم و خیلی خوشحالم که تواین قدم قراره درباره ی تجسم خلاق استاد توضیح بدن و چقدر لایو امروز هماهنگ بود با آگاهی های این دوره ی بی نظیر
تجسم چیزیه که همه ی ماها در طول روز داریم انجامش میدیم البته 99 درصد ما بصورت ناآگاهانه و در جهت منفی (خلق ناخواسته ها)ازش استفاده میکنیم
چون از این قدرت ذهنی که خداوند به ما داده غافلیم و اصلا باور نداریم که میتونیم با افکار و توجه مون شرایط زندگی مون و هر جور که بخوایم رقم بزنیم این واقعیت 99 درصد آدم ها هستش من هم قبل از آشنایی با قوانین و این مفاهیم همچین طرز تفکری داشتم دیگه دقیقا مثل بدنه ی جامعه فکر میکردم و عمل میکردم
ولی خداروشکر از وقتی که هدایت شدم به این مسیر دارم تمام سعی مو میکنم اولا قدرتی که خداوند توی خلق زندگیم بهم داده رو باور کنم و بتونم آگاهانه افکارمو جهت دهی بدم و طبق این آگاهی ها عمل کنم البته میخوام بگم هنوز در نقطه ی شروع هستم خیلی وقتها میشه کمالگرایانه با خودم رفتار میکنم و انتظارات بیجایی از خودم دارم چون که نمیخوام تکامل و طی کنم اما هرچقدر که با این آگاهی ها پیش میرم درکم از قوانین و عملکرد جهان بیشتر میشه
میخوام اینو برای خودم بنویسم که هربار این قوانین برام مرور بشه که شرایط در حال حاضرم،موقعیت الانم دائمی نیست شرایطی که الان دارم بخاطر افکاری که در گذشته داشتم اگه ناراضی هستم از شرایط فعلی میتونم با تغییر افکارم زندگی مو اونجوری که بخوام رقم بزنم این توانایی خلق کنندگی که خدا بهم داده و باید در مسیر درست و در جهت خلق خواسته هام ازش استفاده کنم
که هرچقدر بتونم روی باور به خداوند روی باور به قدرت خلق کنندگی خودم روی ایمان به نعمت های خداوند کار کنم و این افکار و تقویت کنم در وجود خودم راحت تر میتونم از این قدرت تجسمی که خدا به من داده در راستای خلق خواسته هام استفاده کنم
دیگه فارغ از شرایط کنونی که توش هستم فارغ از هر چیز دیگه ای میتونم زندگی مو متحول کنم
و یادم باشه که کوچکترین تغییر مثبت نتایج بزرگی ایجاد میکنه، کوچکترین حرکت درست در مسیر خواسته هام نتایج بزرگی برام رقم میزنه و نباید نسبت به خودم کمالگرا باشم باید به خودم فرصت بدم و بدونم این مسیری که توش هستم مثل هر چیز دیگه ای برای اینکه هر بار توش بهتر و بهتر بشم نیاز داره به تمرین و تکرار
استاد در مورد تجسم گفتید که زمانی که تو اون شرایط سخت توی بندرعباس بودید به رویاهایی که داشتید(اتوبوس مسافرتی،طبیعت و یه زمین بزرگ و……)فکر میکردید و تجسم میکردید و احساس تون عالی بود و مطمئن بودید که به این رویاها میرسید به خودم گفتم پس چرا تو فکر میکنی رویاهات دور از دسترسه چرا فکر میکنی خواسته هایی که داری دست یافتنی نیستن تو هم میتونی به رویاهات فکر کنی تجسم کنی اصلا هم با این کارت توهم نزدی چون این ذهنه توئه که داره اتفاقات و رقم میزنه تو اگه باور کنی میشود خدا راهو بهت نشون میده اگه باور نکنی دیگه چه انتظاری داری قدم اول باید باور کنی تویی که داری با ذهنت با افکارت زندگی تو خلق میکنی بعدش خداوند هدایتت میکنه قدم به قدم درها رو به روت باز میکنه
همه چیز میتونه تغییر کنه فارغ از اینکه الان شرایطتت چجوریه به شرطی که تعهد، ایمان، استمرار داشته باشی.
بازهم مثل همیشه بی نهایت سپاسگزار و قدردان زحمات شما عزیزان هستم.
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خدایی که خالقه، مالکه، مدیر و عوامل بیرونی رو می چینه و دانای نهان و آشکار… این خداییِ که میشه گفت الحمدلله رب العالمین… این خداییِ که میشه بهش توکل کرد… این خداییِ که عاقبت امور فقط دست خودشه… این خداییِ که میشه با یقین بگم: ایاک نعبد و ایاک نستعین… خدای نازنینم، من به تو محتاجم… من در کیهان و کهکشان اندازه سرسوزنی هم نیستم… حتی اختیار نفس هام رو هم ندارم… رفیق شیرین من، قلبم رو منور به نورت کن و ذهنم رو با قلبم هماهنگ کن تا به صلح برسم… عاشقانه دوستدارم رفیق دلبرم
سلام به استاد نازنینم
سلام به مریم جانم
سلام به دوستان مدار بهشت
و سلام به سارا، بنده ی خوب خدا … که آروم آروم داره براش جا میفته که جهان داره چطوری کار می کنه
استاد عزیزم من بعد این مدت شاگردی و بالا و پایین شدن و تو در و دیوار بودن، تازه دارم کمی درک می کنم چی به چیه….
خدایا من فهمیدم که عوامل بیرون از من قابل کنترل نیستن…. من نمی تونم اونا رو کنترل کنم… من فقط می تونم فرکانس های خودمو کنترل کنم… فقط همین… فقط همین… و بعد رب العالمین با توجه به فرکانس های من، عوامل بیرونی رو برام می چینه… این یعنی نیاز نیست من دنبال عوامل بیرونی باشم… دنبال رفیق هم مدار باشم… دنبال ثروت باشم… دنبال شاگرد خوب باشم… دنبال مشتری خوب باشم… من فقط کافیه روی خودم کار کنم و فرکانس های خوبی به جهان بفرستم… این فقط تحت کنترل منه…
خدایا شکرت بابت این آگاهی و درک
خدایا بر درک من بیفزای
ای خدای مبااااارک، به فرکانس های هماهنگ من خیر و برکت عنایت کن و فرکانس های ناهماهنگم رو پاک کن و تبدیلشون کن به حسنات…. انک انت الوهاب… انک انت الغفور الرحیم…. انک انت الفضل العظیم… انک انت الرزاق الکریم
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت
امروز نامبرده به خاطر محیط ناآشنای جدید شغلی، نجواهای ذهنم داشت اذیتم می کرد… داشتم مغلوب نجواهای شیطان میشدم… خدا ساعت 5 صبح بیدارم کرد و باهام حرف زد و منو برد تو فایل نتایج دوستان از آموزه های استاد عباسمنش 4… که آقا هادی صحبت می کنه… و این جملات گوهربار: « چونکه خداوند منو وارد این شغل کرده و مجموعه اتفاقاتی معجزه وار رخ داده تا من وارد این شغل بشم، چون خداوند آگاه به ضعف های من، به توانایی های من، به مأموریت الهیم ، و من باید تسلیم باشم…. من باید تسلیم باشم… نباید جا بزنم… من اینجا باید ظرفم بزرگتر بشه… دقیقاً مثل الهامی که به استاد کرد که تو 30 تا کلاس حرف بزنه… به اندازه ای که من بهتر میشم، شرایطم بهتر میشه… ایمانی که عمل نیاورد، حرف مفته، قلبت میگه اینجا باش ، پلن خدا میگه اینجا باش، اوکی تسلیم باش، تو هیچی نمی دونی،
باید ادامه بدی و اگر ادامه بدی نتایج خیلی بزرگه… کِی می تونی ادامه بدی؟؟ وقتی ایمان داشته باشی این چیدمان خداست و تسلیم باشی و درگیر نجواهای شیطان نشی و بفهمی که این برات خوبه و بفهمی که این سختی کار برات خوبه و ادامه بدی و انگیزه بگیری ازش»
سارای عزیزم به پلن خدا ایمان داشته باش
این بهترین مسیر برای رشد توعه… باورش کن… صبر کن… ایمانت رو الان باید نشون بدی… درها باز میشه… کمک های خدا از راه میرسه… اینجا باید رشد کنی… عوامل بیرونی رو تو نمی تونی کنترل کنی، پس بسپارش به خدا… و فقط تلاش کن فرکانس های خواسته و نور ارسال کنی… این فقط تحت کنترل توعه… اینو عالی انجام بده و ایمان داشته باش خدا سهمش رو عالی انجام میده…
سارای عزیزم یادت بیار چطور معجزه وار وارد این شغل شدی…
اول جریان هدایت بهت گفت: وسایل هات رو جمع کن و ببر خونه
بعد مدیر یکی از مدارس زنگ زد و درخواست کرد امسال باهاشون همکاری کنم و منم تسلیم جریان هدایت شدم و قبول کردم و از مدرسه قبلی اومدم بیرون
و اواسط شهریور همکارم تماس گرفت و پیشنهاد داد تا در مرکز مشاوره باهاشون همکاری کنم و منم تسلیم جریان هدایت شدم
و بعد با حال خوب در مدرسه ها برای مشاوره می رفتم و کلی لذت می بردم
تا اینکه قرار شد من بشم ارزیاب تخصصی مرکز… و وقتی برای مصاحبه رفتم… مسئولش کلی منو ترسوند که چقدر مسئولیتم سخت و حساسه… تا جاییکه داشتم منصرف میشدم و با قرآن تونستم حالمو خوب کنم…. ولی انگار هنوز ته دلم می ترسم… گاهی این نجواها پررنگ میشن …
خدایا این چیدمان توعه… قطعاً این بهترین پلنِ… شیطان ذهنم داره میگه: تو نمی تونی و لیستی از ناخواسته ها برام میاره بالا…. و یادم میاد قانون کلّٰا رو در سوره شعرا که به موسی گفت… هرگز اینطور نیست، تو می تونی شرایط رو و انرژی رو به شرایط دلخواهت تغییر بدی….
خدایا شکرت برای این آگاهی ها
سلام و درود به استاد عباس منش عزیز و مریم جان
سپاسگزارم بابت بر پایی دوره خانه تکانی ذهن
من در مرحله از زندگیم در مسیر درست بودم و لذت میبردم اما از یه جایی به بعد به علت آگاهی نداشتن به این موضوعات از مسیرم خارج شدم مشکلات و مسائل حل نشدنی و کلی دغدغه برام پیش اومد اما خیلی خیلی برام سخت بود که قبول کنم این خودم بودم که خلقش کردم با اینکه وقتی مرورش میکردم میدیدم از هر چی ترسیدم و توجه زیادی بهش کردم تو زندگیم داشتم و نمیخواستم بپذیرم نتیجه افکار منه من خالقشون بودم و ماه ها درگیر بودم با خودم
یه روز به خودم گفتم این که نپذیری قرار نیست چیزی حل بشه اومدم کل اتفاقات خوب زندگیم رو بررسی کردم که خواسته های من بودن و من بهشون رسیدم ینی با افکارم خلقش کردم پس در مورد منفی هام همین قانونه و آروم آروم پذیرفتم
بعدش سعی کردم یاد بگیرم که چطور میتونم تجسم درست و به نفع خودم خلق کنم
بعد اومدم نصبت به فکت های گذشته که داشتم تجسم سازی رو دوبار شروع کردم اما ایندفعه آگاهانه
زندگی فعلیت هر جوری که هست اوکی
اما همه چیز میتونه تغییر کنه
اینم با افکار خودم
من شروع کردم به کار کردن روی خودم و واقعا تغییرات شروع شد و در طی چند ماه مشکلات و دغدغه های من تموم شده بودن و واقعا که این کنترل ذهن چقدر عالیه و آرامش رو به زندگیت میاره
بعدش هدایت شدم دوره 12قدم که تا این لحظه قدم چهارم هستم که تازه این قدم رو شروع کردم
و خیلی با جدیت دارم روی خودم کار میکنم
و خیلی تجسمم برام راحت تر و لذت بخش تر شده
و خیلی خیلی خوشحالم که خودم خالق زندگی خودم هستم و اونطور که دوست دارم میتونم زندگیم رو بچینم و ازش لذت ببرم
در مورد بحث روابط و تنهایی که گفتید خیلی برام جالب بود
چون من هم مدتی هست که کلا از فامیل و خانوادم دور هستم و با این موضوع کاملا راحتم
و اکثر اوقات وقتم برای خودم است روی خودم کار میکنم تجسم میکنم با خودم صحبت میکنم و کلی لذت میبرم چند روزی بود به فکر این بودم که چرا من با هیچکس وارد رابطه دوستی نمیشم چرا اصلا تو اون شرایط قرار نمیگیرم که امروز از زبان شما جوابم رو گرفتم
از دیشبم که همسرم رفته سفر و من نرفتم و کلا تنها شدم و برام جالب بود که دقیقا امروز این فایل رو شنیدم که شما در مورد تنهایی صحبت کردید
وقتی هم گفتین خبر خوبیه و این کار جهانه چقدر باعث خوشحالی و اطمینان از مسیرم شدم و سعی میکنم از این فرصتی که جهان برام مهیا کرده بهترین استفاده رو بکنم برای کار کردن روی خودم
کلی از صحبت هاتون انرژی میگیرم استاد
آرزو میکنم زندگیتون پر انرژی تر از همیشه باشه
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سپاسگزارم خداوندی را که هرچه داریم از اوست.
سلام خدمت استاد بزرگوار و همه عزیزان. استادجان واقعا این فایل ارزش بارها دیدن داره. با دیدن فیلم خونه سیمانی اصلا دگرگون شده ام اصلا ایمان و باورم به اینکه میتونم صد برابر قوی تر شد. ایمانم به خداوند به خودم به قدرت تجسمم هزار برابر بیشتر شد. خدا را شکر
واقعا پنج سال پیش ضبط شد ولی الان زمانش بود که روی سایت قرار بگیره چون الان ما تو ارتعاشش قرار گرفتیم واقعا ادم میتونه هرچیزیو میخواد خلق کنه خدایا شکرت
چقدر متحول شدم
با نام و یاد خدا
خانه تکانی ذهن گام بیست و ششم
استاد عزیزم، خانم شایسته دوست داشتنی و دوستای خوبم سلام
از زمانی که قدرت نوشتن کامنت و الهاماتی که در حین نوشتن کامنت میشه رو درک کردم واقعا سعی میکنم برای تمامی فایلها به اندازه درک و توانم کامنت بذارم و این معجزه میکنه. خدایا کمکم کن تا توی این کامنت هم درک بهتری داشته باشم.
با وجودی که من دوره دوازده قدم رو چند بار کار کردم، اما اعتراف میکنم منم جز افرادی بودم که فکر میکردم تجسم یعنی توی شرایط خاصی بشینی و شمع و عود روشن کنی و خیلی تمرکزی چشمات رو ببندی و تجسم کنی و خب هیچ وقت باهاش ارتباط برقرار نکردم تا الان این فایل رو دیدم.
یعنی استاد چقدر درست میگید که شماها خیلیاتون حرفای من رو نمیفهمید تا زمانش برسه. میدونید همین باور چقدر به ما کمک میکنه تا آرام تر باشیم؟ تا دست از تقلا برداریم؟ چه برای اینکه بقیه حرف ما رو بفهمن چه خودمون بخوایم چیزی رو درک کنیم. و اصلا در مورد یادگیری مهارتها هم همینه. خیلی چیزا رو اولش نمیتونیم درست انجام بدیم اما باید پیش بریم تا جا بیفته.
کل زندگی مثل یه کوه خیلی خیلی عظیمه که قراره بریم ازش بالا و نمیتونیم با زور زدن و فشار آوردن یه روزه خودمون رو به بالای قله برسونیم. اما هر چی میریم بالاتر، آماده تر میشیم، ورزیده تر میشیم و تصویر کامل تری از پایین کوه میبینیم و مراحل قبلی برامون راحت تر میشه.
من که با زور و تقلا هم با تجسم ارتباط برقرار نکردم چون اصلا فهم درستی ازش نداشتم. الان دوزاری قشنگ افتاد که بابا تجسم همون کنترل ذهن و تمرکز بر نکات مثبت و کنترل آگاهانه کانون توجهه. همون صلاته. همین که من به جای فکر کردن به ناخواسته هام به خواسته ها فکر کنم. حتی نوشتن در مورد خواسته هام، یا دیدن ویدیوهایی که بهم حس عالی بده و منو تو فرکانس مناسب قرار بده مثل سریال سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت، یا تحسین داشته های بقیه اینا همه تجسمه. اینا همه ما رو در فرکانسی قرار میده که ذهنمون رو ببریم به سمت خواسته ها و به جهان بگیم چی میخوایم. و دیگه فقط این میمونه که ما با کدوم شکل تجسم کردن بیشتر ارتباط برقرار میکنیم.
گام اول هم که برای قدم گذاشتن در مسیر درست پذیرش مسئولیت 100٪ زندگیمونه.
حالا اگه من پذیرفتم این موضوع رو و در شرایط ناخواسته هستم، پس میدونم که این شرایط رو هم خودم ایجاد کردم. پس میتونم این شرایط رو به سمت شرایط مطلوب تغییر بدم. به چه شکل؟ با تجسم و تمرکز به خواسته ها. چون من دیگه برگی توی باد نیستم که باد هر جا خواست من رو ببره. من کنترل دارم روی ذهنم و روی زندگیم. میتونم باورهام رو تغییر بدم. میتونم فرکانس ارسالی به جهان رو تغییر بدم. من واکنش نمیدم به اتفاقها بلکه خلق میکنم و میتونم طی یه روند تکاملی هر روز بهتر و بهتر بشم.
در مورد بحث تنهایی، بازم اعتراف میکنم که من اون اوایل که شروع کردم به کار کردن روی فایلها خیلی تنها شدم. یعنی هیچ دوستی نداشتم (البته هنوزم ندارم). اما اون زمان خیلی احساس خوبی به این قضیه نداشتم و یادمه از خداوند میخواستم که دوستهای هم مدار سر راهم قرار بده و هر روز تو ستاره قطبی مینوشتم. یه بار ایمیل زدم به استاد که جلساتی ترتیب بدن تا بچه هایی که تو ایران هستن ببینن همدیگه رو. حتی یه بار به خانم فرهادی زنگ زدم و ایشون هم گفتن استاد همچین کاری نمیکنن. اون زمان خیلی حرف زدن رو دوست داشتم. فکر کنم همه بچه های سایت این مسیر رو گذروندن که تو یه مقطعی خیلی دوست داریم حرفای قشنگ بزنیم اما هر چی میگذره میل به حرف زدن کم و کمتر میشه و دوست داری ساعتها بشینی یه جا و فکر کنی به قوانین، با خدای خودت صحبت کنی، رو باورهای خودت کار کنی.
چقدر زیبا میشه قانون رو در همین کبوتر با کبوتر باز با باز تو زندگیمون مشاهده کنیم. من حتی نزدیکترین عضو خانواده ام دقیقا به همین شکل از زندگی من جدا شد. مهم نیست چه رابطه خونی با هم داشته باشیم، مهم اینه که همونطور که جهان فرزند نوح رو ازش جدا کرد، هر کسی رو که در مدار ما نباشه از زندگی ما جدا میکنه. خداوند انقدر آدمهایی رو از زندگیم دور کرده که الان فقط میگم خدایا شکرت. جهان کارش رو عالی انجام میده.
افرادی که من الان باهاشون تو محیطهای مختلف برخورد میکنم به هیییچ عنوان با افرادی که قبلا میدیدم شباهتی ندارن. حتی یه مورد جالبی که جدیدا اتفاق افتاد، تو کلاس نقاشی یه فردی بود که خیلی قدیمی تر از من بود و رفتارهاش خیلی خوشایند نبود. باورتون نمیشه اما یه دعوا تو پیش اومد و بعد از اون دیگه نیومد (جالبه که منم روز دعوا نبودم انقدر که قانون مدارها داره خوب عمل میکنه). الان انقدر محیط کلاس خوب و آروم شده و همه بچه ها عالی و یه دست و صمیمی هستن. خدایا شکرت.
سلام سپیده جونی،
دختر اولین خطت رو خوندم انگار ، مهر تایید از طرف خدا بود به باوری که جدیدا بهش رسیدم،
دختر منم هر وقت میخوام کامنت بزارم و سوالی دارم ، خدا جونی به دلم الهام میکنه و هدایتم میکنه یا خودمونی تر بگم که باهم زمان نوشتن کامنت حرف میزنند و راهنماییم میکنه،
فکر میمردم من فقط اینطوریم نگو با همه اینطوریه موقع نوشن، چه باحاله خدامون،
پس این آیه. اش بی دلیل نیست که به قلم و آنچه مینویسیدد قسم خورده،
من اوایل فقط فکر میکردم فقط منظورش نوشتن با مداد یا خودکار ،
که الان با توجه به زمانه خودمون با کیبورد نوشتن هم اوکیه،
چون خدا با شرایط هر زمانه کار میکنه،
خدا باحالی
سپیده قشنگه، موفق باشی دختری
واذا سئلک عبادی عنی فانی قریب. اجیب دعوت الداع اذا دعان فلیستجیبولی و یومنو بی، لعلهم یرشدون .
استاد جانم مدتی که از خدا هدایت خواستم و خدا هم شدیداً دست به کار شده و چه قشنگ باهام حرف میزنه
این روزها حضور خدا را تو قلبم شفافتر احساس میکنم
کامنت یکی از دوستان را میخوندم و تو متنش این آیه را آورده بود به قلبم افتاد که خدا بهم میگه اینهم یک سند دیگه از حرفای من، هر چی تجسم کنی، هر طور منو بخونی، اجابتت میکنم، حالا مرد میدون باش و منو بخون، زیبا بخون، من اجابتت میکنم
استاد قبلا ی ترمز ذهنی داشتم ک حالا ب فلان نعمت هم رسیدی، که چی آخرش… دوباره شرایط برمیگرده و مثل قبل میشه…. انگار شیطان میخواست دست و پامو ببنده و منو تو همون موقعیت نادلخواه نگه داره
اما خدا تو سایت شما تو صحبت های شما بهم گفته نعمت ها و فراوانی های من انقدرررررر زیادن که هر چی ببینی بازم هست بهترش هم هست
از دست و زبان که برآید کز عهده شکرش به درآید
من بسمت زیبایی ها نعمت ها برکت های خدا در حرکتم و خیلی زود به مدار جدید و بالاتر میرسم
دوستتون دارم شما و مریم بانوی عزیزمو
سلام زری جونم
اینجا کامنتت من رو به فکر فرو برد ، که بعد یک ربع اومدم برات بنویسم،
نوشتی هر جور که منو بخونی،
وای وای
الان مثلاً همسر بد اخلاقی داریم و ما فقط روی این اخلاقش تمرکز کنیم و کانون توجه مون رو مدام روش بزاریم،
خدا رو اینطوری خوندیم و اونم هی اینطوری وارد زندگیمون میشه،
ولی اگر روی وفاداریش زومکتیم ، همینطور وارد زندگی مون میشه و کم کم اون اخلاقش هم مثبت میشه ،
خدایا بهم کمک کن تو راه اعراض خدایا ….
زری جون موفق باشی دختر
سلام مریم جانم
ی تجربه از خودم بگم، من توی این مسیری ک قدم گذاشتم، یه زمانی به توصیه استاد، اینستا را از گوشیم حذف کردم…
اما اون موقع ها ک هنوز خیلی خوب بلد نبودم ذهنم را کنترل کنم، روی گوشیم بازی نصب میکردم، و همزمان با گوش دادن فایل ها، یا مواقعی که تضادی پیش میومد سعی میکردم با اون بازی، ذهنم را از روی ناخواسته بردارم، بهانه امم این بود که استاد خودش هم گفته بازی کامپیوتری میکرده پس الان منم بازی کنم ایرادی ندارد
اما ای دل غافل ک من تایم زیادی برای بازیها میذاشتم، بعد ب خودم میومدم بازی را پاک میکردم، بعد ی تایم کوتاه دوباره ذهنم گولم میزد و بازی نصب میکردم، تا اینکه ی روز، قلبم بهم گفت تو زیادی دچار حاشیه شدی، اصل را رها کردی، همین بازی تو گوشی هم شده حاشیه و تو را از اصل دور کرده
آخه من خیلی سعی میکنم به مسائل از دید حاشیه و اصل نگاه کنم و حلشون کنم.
خلاصه بعد از اون صحبت، بازی را از گوشیم پاک کردم و هر وقت هم ک ذهنم اومد دوباره گولم بزنه، جلوش مقاومت کردم
شدم پایه ثابت سایت، تو عقل کل کامنت میخونم، توی فایلها کامنت میخونم
و واقعا این کامنت ها چه برکتی دارن و واقعا واقعا کلام استاد بهم ثابت شد که کامنت بچه ها را بخونید، خودتون کامنت بگذارین…. واقعا پی بردم که استاد از چه گنج گرانبهایی دارن صحبت میکنند…. باورت میشه دو تا از سیمانی ترین مقاومت های ذهنی من توی همین کامنت ها ب راحتی آب خوردن، برداشته شد…
خوشحالم ک کامنتم برات موثر بوده
برای خودمون چشم های زیبا بین از خدا میطلبم. امید دارم ک تکتک زیبایی ها و نعمات ناب و پر از سرور و شعف خدا را با تمام قلبمون احساس کنیم زندگی کنیم…
بنام خدایی که خالق زیبایی هاست!
سلام می کنم به استاد نازنینم و خانم مریم عزیز و دوست داشتنی و تمام عزیزانم درین سفر بی نظیر.
گام 26 | استفاده آگاهانه از قدرت تجسم خلاق
خدای خوبم نمیدانم چگونه سپاسگذار تو باشم بخاطر اینهمه لطفی که درحق من کردی و من را لایق و شایسته ی این آگاهی هاب فوقالعاده دونستی.
سپاسگذارم استادم عزیزم که تک،تک صحبت های شما چنان بر قلبم نفوذ میکنه و چنان قدرتی به من میده که با افکارم میتوانم کوه هارا جابجا کنم.
خدایا سپاسگذارم
خدایا شکرت
مریم شایسته ی بی نظیر، خانمی از تبار خورشید،
الماسی که همیشه می درخشد، از راه دور بغلت میکنم و ازت سپاسگذارم بابت زحمات عاشقانه ات درین سایت الهی.
واقعا قابل تحسین هست این حجم از عشق و علاقه در بروز رسانی و روند بهبود سایت و همکاری با استاد عزیزم درین سایت بی نظیر.
ممنونم که لطف کردین این فایل را در اختیار ما گذاشتین و خودم نهایت استفاده رو ازش داشتم.
شما بی نظیرید مریم جان، جا داره تشکر ویژه داشته باشم از شما بابت فیلم برداری از سریال زندگی در بهشت که من پیگیرش هستم و عاشقشم، خدارا شکر تا الان توانستم نزدیک به 100 قسمت رو ببینم با عشق و کلی درس داشت برایم.
خدارا هزاران بار سپاسگذارم چقدر میتواند در قست تجسم و تصویر سازی کمکم کند دیدن سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا.
قبل دیدن سریال زندگی در بهشت تجسم کردم خونه عالی یا مسافرت یا داشتن خیلی از نعمت های دیگه برم سخت بد، ولی خدارا هزارن بار سپاسگذارم با دیدن فایل های زندگی در بهشت قدرت تجسم من چندین برابر شده و خیلی خواسته های جدیدی در وجودم شکل گرفته و من مدیون مریم عزیز هست که عاشقانه برامون فایل میزارید….
الان ساعت یک شب هست و من با عشق دارم کامنت مینویسم و خدایم را هزاران بار سپاسگذارم.
امشب یک شب عالی و فوقالعاده و یک شب بارونی هست.
الان رفتم پنجره رو باز کردم دیدن توی کوچه بارون زیبا میاد و چقدر خدایم را سپاسگذاری کردم
چقدر خوشحالم که توی خونه ای زندگی میکنم که خودم آگاهانه با افکارم خلقش کردم.
تقریبا دو ماه قبل دقیقااا چنین خونه ای رو تجسم کردم و از خدا خواستم و خدا هم به خواسته ام لبیک گفت خدایا هزاران بار سپاس گدار تو هستم…
تمام ویژه گی های خونه ای رو که دوست داشتم نویشتم ظرف یک هفته خدای مهربانم به مراتب بهتر ازون چیزی که خواسته بودم وانتظار را داشتم برای مان داد.
و من با خانواده ام با کمال آرامش درین خونه داریم زندگی میکنیم و خدارا هزاران بار شکر میکنم و از ته قلبم سپاسگذارش هستم.
خدای خوبم سپاسگذارم که در مدار شنیدن آگاهی گام 26 هم بود و نهایت استفاده کرده کردم ازش.
درپناه خدا باشید عزیزانم.