live | رعایت قانون تکامل = هموار شدن مسیر رشد

سرفصل آگاهی های این فایل شامل:

  • رعایت تکامل یعنی، بهبود عملکرد فعلی ات نسبت به قدم قبلی و استمرار در این روند؛
  • تکامل به این معنای صرف زمان طولانی برای رسیدن به یک خواسته نیست، بلکه این معناست که: وقتی ظرف وجود ما آماده دریافت می شود، به خواسته هامان می رسیم. اینکه چقدر زمان می برد تا ظرف وجود ما آماده شود، بستگی کاملی به کار کردن روی باورهایمان دارد؛
  • “طمع، حرص و عجله”، بزرگترین اسلحه های شیطان هستند. به اندازه ای که از این خصوصیات دور می شوی، در مسیر هموار تحقق خواسته هایت قرار می گیری
  • اگر بخواهی قانون تکامل را دور بزنی، حتی اگر به خواسته ات برسی، نه تنها از مقصد لذت نمی بری، بلکه به پوچی می رسی؛
  • رعایت قانون تکامل یعنی: مقایسه نکردن خود با دیگران. ریشه این ویژگی، ااحساس خود ارزشمندی درونی است؛
  • سختی های مسیر، نتیجه عدم درک و رعایت قانون است. وگرنه به اندازه ای که با قوانین هماهنگ باشی و بر طبق قانون عمل کنی، به همان اندازه مسیر رشد شما هموار می شود؛

برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | رعایت قانون تکامل = هموار شدن مسیر رشد
    266MB
    37 دقیقه
  • فایل صوتی live | رعایت قانون تکامل = هموار شدن مسیر رشد
    36MB
    37 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

608 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «شیدا جمشیدی» در این صفحه: 1
  1. -
    شیدا جمشیدی گفته:
    مدت عضویت: 3331 روز

    سلام به استاد عزیزم، مریم جان و دوستان هم فرکانسی

    من در کامنت ها خیلی در خصوص ترسم از صحبت در جمع از ارایه دادن توی کلاس صحبت کردم،

    من یادمه دوست داشتم وارد حوزه تدریس در دانشگاه بشم ولی اصلا نمیتونستم تصور کنم که جلوی دانشجوها روی سن من بتونم تدریس کنم و صحبت کنم، واقعا من این واقعیت رو به پوست و گوشت و استخوانم لمس کردن که احساس ترس از صحبت در جمع از احساس ترس از مرگ بیشتره و کشنده تره،

    توی دوره احساس لیاقت تعریف کردم که چطوری شد که بالاخره من تونستم به ترسم غلبه کنم و در دوران تحصیلاتم یک بار برایا اولین بار ارایه در کلاس رو تجربه کنم با اینکه به شدت میترسیدم درحالی که در کلاس تعدادمون به دلیل تخصصی بودن درس خیلی کم بود مثلا 4 الی 5 نفر بودیم ولی باز من میترسیدم، ولی باهمون ترس و اضطراب و لرزش دست و بدن و صدا، رفتم ارایه دادم و چقدر بعد از ارایه، استادم ازم تعریف کرد و گفت تو لحنت خیلی خوبه نحوه ی بیانت عالیه، تو می تونی بعد از تموم کردن ارشد شروع کنی به تدریس و این حرف ها،

    در حالی که من فقط تمرکزم روی این بود که استرسم مشخص نباشه نمیدونستم چطوری دارم ارایه رو میدم

    هر چند که اعتقاد دارم اون روز خداوند بود که از زبان استادم با من صحبت کرد و به من انگیزه داد که آرام آرام شروع کنم برای مقابله باترسم

    من همون موقع ها که متوجه این ترسم شده بودم، یه حس و یک صدایی به من میگفت مسیر پیشرفت و موفقیت تو از حل این موضوع نشات می گیره دقیقا نمیدونستم چی میگه، چه پیشرفتی؟ چه مسیری؟ ولی برای حل این مشکل انقدر ذوق و شوق داشتم که شروع کردم به جستجو برای مدیریت این مسیله ای که باهاش مواجهه شده بودم (به قول مولانا که میگه، برد این کو کو مرا در کوی تو) در نهایت بعد از گشتن من توسط یکی از استادانم به سایت شما هدایت شدم. شروع کردم به کار کردن هر چند که اون اوایل زیاد جدی نمیگرفتم و رفته رفته دیدم جدی تر شدم

    گذشت وگذشت وگذشت و زمانی رسید که من دیگه مصمم شده بودم که باید از یک جایی تدریس رو شروع کنم هر چند که ترس هم داشتم،

    مراحل تکاملی که خداوند برای من در نظر گرفته بود به این شکل طی شد و الته که در حال طی شدن هم هست:

    من شروع کردم به تدریس خصوصی در یک آموزشگاهی برای 3 نفر

    بعد، از یکی از دانشگاه ها قبول شدم که برم تدریس کنم، چون زمان اپیدمی بود کلاس ها به صورت غیرحضوری بود من تدریس رو به صورت غیرحضوری شروع کردم، (خداوند دید که من برای تدریس حضوری شاید الان آماده نیستم هدایتم کرد به تدریس غیرحضوری که با فضا آشنا بشم)

    بعد از اپیدمی که با فضای تدریس در دانشگاه آشنا شده بودم، در کلاس های حضوری یکم اون استرسه کم شده بود و خوب باز با تعداد زیاد دانشجوها مشکل داشتم.

    اینجا باز خداوند گفت اوکی من برات حلش میکنم، یادمه اوایل تدریس حضوریم تعداد دانشجوها توی کلاس کمتر بودن و من راحت تر میتونستم ارتباط برقرارکنم و کلاس رو مدیریت کنم.

    به همین شکل تکاملی پیش رفت تعداد هر ترم و هر سال بیشتر شد و الان جوریه که توی کلاس ها دیگه جا برای دانشجو نیست از بیرون صندلی اضافه میارن و من چقدر راحتم توی کلاس، چقدر تدریسم عالی شده (این رو به کرات از طرف دانشجوها و آموزش شنیدم)

    خدا رو شکر میکنم که مسیر تکاملی عالی برام در نظر گرفت طبق شرایط خودم که بتونم توی این مسیر پخته تر بشم

    و میدونم که هنوز هم جا داره که بهتر بشم و بهبود پیدا کنم.

    میدونم هنوز هم اون ترسا هست اگر روی خودم کار نکنم باز سرباز میکنه ولی توکلم به خداست که خودش من رو در مسیر درست حفظ کنه و پیش بره و هدایتم کنه که همواره روی خودم کار کنم و آگاهانه قدم بردارم

    اصلا تا به حال به این مسیر توجه نکرده بود الان که داشتم به حرف های استاد گوش میدادم مثل یه فیلم مسیر تکاملیم جلوی چشمام اومد و یه حسی گفت مکتوب کن که یادت نره که از کجا به کجا رسیدی

    انقدر آرام و به صورت طبیعی اتفاق میفته که اگر مقایسه صورت نگیره آدم نمیدونه اینقدر تغییر کرده

    شیدای خجالتی و کم رو و گوشه گیر الان شده شیدایی که دوست داره توی جمع ها باشه دوست داره تبادل نظر کنه، از خودش تعریف کنه (نتیجه ی دوره عزت نفس و دوره احساس لیاقت)، شیدایی که خیلی از درون آرام شده خودش رو دوست داره با خودش در صلحه، درونش پر از آرامشه،

    خدا رو صد هزار مرتبه شکر که همیشه همراهه همیشه کنارمه.

    استاد جان ازتون سپاسگزارم به خاطر این آگاهی هایی که در اختیارمون میزارید.

    از مریم جان عزیزم سپاسگزارم که این دوره رو شروع کردند و با گوش دادن به این فایل مسیر تکاملیم برام مرور شد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: