live | رعایت قانون تکامل = هموار شدن مسیر رشد

بنام خاونده بخشنده و مهربانم…

إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ ﴿1﴾

ما [قرآن را] در شب قدر نازل کردیم (1)

وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَهُ الْقَدْرِ ﴿2﴾

و از شب قدر چه آگاهت کرد (2)

لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ ﴿3﴾

شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است (3)

تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ ﴿4﴾

در آن [شب] فرشتگان با روح به فرمان پروردگارشان براى هر کارى [که مقرر شده است] فرود آیند (4)

سَلَامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ ﴿5﴾

[آن شب] تا دم صبح صلح و سلام است (5)

سلام به استاد عباسمنش عزیزم و استاد مریم بانو شایسته مهربان…

سلام به بچه های پاک این خانه توحیدی….

تکامل…

چرا هیچ وقت متوجه نمیشم به قول استاد فقد سرمون تکون میدیم و میگی راست میگی…

اصن یه چیزه مشخصیه تو زندگی ما ..

اقا تکامللل از زمانی که ما به وجود اومدیم با تکامل بوده دیگه از تویه شکم مادر که بچه رشت میکنه تا زمانی که به دنیا میاد و تا زمانی که میمیره…

اخه چرا ما اینارو نمیبینم و فقد الکی سرمون رو تکون میدیم ومیگم اره استاد چقدر درست میگی تو…

استاد ازت خیلیل خیلی ممنونم برای تمام زحماتت الهی شکر برای وجودت..

اینو بگم که هر چقدر هزینه کردم برای دوره هایی که از شما تهیه کردم نوش جونتون…

که اگاهیاا ناب دوره های شما من رو بزرگ کرد من رو اگاه کرد من رو با خدا رفیق کرد من رو با توحید اشنا کرد و من رو داره بزرگ وبزرگتر میکنه و دارم تلاش میکنم بتونم قهرمان زندگی خودم باشم و دینارو جایی قشنگی کنم …

اونروز داشتم به این فکر میکردم که من اگر نتیجه بگیرم چقدر میتونم تاثیر گذار باشم و میتونم به بهترین شکل ممکن برای همه الگویی عالی باشم…

(همین الانم تویه خیلی چیزها به لطف الله که عزتش رو بهم داد هستم الهی شکرت رب من)

ما رمیت اذ رمیت ولیکن الله رمی

اماااااااااااااااااااااااااااااا اینجا یه اما داره..

(برای الگوی عالی شدن تویه همچیز مثل استاد مثل مثل مریم بانو مثل بچه ها که الگوی من هستن از صمیم قلبم دوستتون دارم)

ایا حسین چیزاییرو که میشنوی عمل میکنی بهشون فکر میکنی؟؟.

ایا تکاملت رو تی میکین ؟؟؟

ایا عجله نمیکنی؟؟؟

ایا حرص نمیخوری که من زودتر باید به این نقطه برسم؟؟؟

همه اینا دخیله و این فایل برای من خیلی قشنگ بود چون همیشه هر اتفاقی که برام میفوته نگاه میکنم بهش که ایا حسین تو تکاملت رو تی کردی برای این چیز؟؟

اونروز داشتم در مورد ماشین خارجی صحبت میکردم و گفتم من هنوز تکاملم رو برای داشتن چنین ماشینی تی نکردم چون میدونم اقا من اگر بخوام بگیرم این ماشین فقد ماشین رو دارم

یعنی چی؟؟؟

یعینی هیچ لذتی نمیبرم

چرا؟؟

بنزین رو چکار کنم ؟؟

روغن چی بریزم توش؟؟

وای نزارمش دم در….

وای خانوم نبرش میزنیش اینور انور….

وای کارواش چقدر گرونه….

و وای و وای و وای و وای….

میدونم که باید تکاملم تی بشه برای داشتن برای خواستن برای به وجود اومدن ….

(به لطف رب و اموزهای استاد میرسم به این قدرت قدرت تکامل رشت و باروهای عالی…)

عجله حرص طمع …ممننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننوع

چقدر این برام جالب بود حتی پیامبر بعد از 40 سال تونست …

خدارو صد هزار بار شکرر که دارم تکاملم رو تی میکنم …

تویه تمام مسیر ها تلاش میکنم که اگاه باشم و تکاملم رو تی کنم و راحت راحت به تمام اون چیزایی که میخوام بپردازم خدایا شکرتت

استاد یبهنایت ازت ممنونم…

مریم بانو دمت گرممم برای این قدمهای زیبا دمت گرممممممممم

خدایا از طلب کمک میکنم که این اگاهیایا ناب الهی را قلب و روحم بشونی تا زندگی مادیم عمل کنم بهشون ازت میخوام رب من صد هزار بار شکرت برای تک تک نفس کشیدنهام..

در پناه رب العالمین شاد سلامت و ثروتمند باشید

با عشق حسین عبادی بنده خوب خدا

بنام خاونده بخشنده و مهربانم…

هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنْسَانِ حِینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُنْ شَیْئًا مَذْکُورًا ﴿1﴾

آیا زمانى طولانى بر انسان گذشت که چیز قابل ذکرى نبود (1)

إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَهٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِیهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِیعًا بَصِیرًا ﴿2﴾

ما انسان را از نطفه مختلطى آفریدیم و او را مى ‏آزماییم بدین جهت او را شنوا و بینا قرار دادیم (2)

إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا ﴿3﴾

ما راه را به او نشان دادیم خواه شاکر باشد و پذیرا گردد یا ناسپاس (3)

سلام به محسن عزیزم و بزرگ قلب کاکایی خودم…

محسن چقدر خوبه که برام کامنت میزاری امروز از خدا جایزه خواستم و کامنت تور بهم جایزه داد الهی شکر الهی شکر…

صد ها هزار بار شکر رب نازنینم رو

محسن دیدی یه وقتایی میر تو در دیوار همچیز فراموشت میشه؟؟

نه که همچیز فراموشت میشه نه بزار قشنگتر بگم…

محسن دیدی وقتی میری تو فکر توحید هیچز برات با ارزش نیست جز اون فکر من دو روزه که ایجور شدم حتی مینا خانوم هم بهم میگه دو روز چته؟؟

میگم چیزیم نیست اصن نمیتونم با کسی حرف بزرنم فقد فقد به استاد فکر میکنم به بچه ها فکر میکنم و اصن نمیدونم چی بگم….

و فقد فقد و میخوام که نمیدونم تنها باشم یل هر چیزه دیگه ای..

فکر میکنم باید نمیدونم نمیدونم حال دلم عالیه به لطف الله و یاری خودش ولی این توحید رو میخوام لمس کنم این توحید رو میخوام بهش چنگ بزنم اما نمیدونم نمیدونم اینکارایی که میکنم درست یا که نهه…

ازش هدایت و حمایت و امید و قدرت میخوام..

اسونم کنه برای اسونیااا..

و راحت بتونم درک کنم و راحت بتونم عمل کنم….

در پناه جان جانان رب العامین شاد سلامت و ثروتمد باشی…

با عشق حسین عبادی بنده خوب خدا….