live | رعایت قانون تکامل = هموار شدن مسیر رشد

سرفصل آگاهی های این فایل شامل:

  • رعایت تکامل یعنی، بهبود عملکرد فعلی ات نسبت به قدم قبلی و استمرار در این روند؛
  • تکامل به این معنای صرف زمان طولانی برای رسیدن به یک خواسته نیست، بلکه این معناست که: وقتی ظرف وجود ما آماده دریافت می شود، به خواسته هامان می رسیم. اینکه چقدر زمان می برد تا ظرف وجود ما آماده شود، بستگی کاملی به کار کردن روی باورهایمان دارد؛
  • “طمع، حرص و عجله”، بزرگترین اسلحه های شیطان هستند. به اندازه ای که از این خصوصیات دور می شوی، در مسیر هموار تحقق خواسته هایت قرار می گیری
  • اگر بخواهی قانون تکامل را دور بزنی، حتی اگر به خواسته ات برسی، نه تنها از مقصد لذت نمی بری، بلکه به پوچی می رسی؛
  • رعایت قانون تکامل یعنی: مقایسه نکردن خود با دیگران. ریشه این ویژگی، ااحساس خود ارزشمندی درونی است؛
  • سختی های مسیر، نتیجه عدم درک و رعایت قانون است. وگرنه به اندازه ای که با قوانین هماهنگ باشی و بر طبق قانون عمل کنی، به همان اندازه مسیر رشد شما هموار می شود؛

برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | رعایت قانون تکامل = هموار شدن مسیر رشد
    266MB
    37 دقیقه
  • فایل صوتی live | رعایت قانون تکامل = هموار شدن مسیر رشد
    36MB
    37 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

608 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «الهام لطیف» در این صفحه: 1
  1. -
    الهام لطیف گفته:
    مدت عضویت: 1574 روز

    بنام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به استاد سخاوتمندم، مریم مهربان و دوستان عزیزم

    پروژه خانه تکانی ذهن

    گام دوازدهم

    انگار هر چی بیشتر فایل تماشا میکنم، کامنت میخونم و کامنت میگذارم بیشتر، بهتر و عمیق تر اصل و مفهوم را درک میکنم.

    از زمانی که با استاد اشنا شدن و در سایت ثبت نام کردم تا به الان، نمیدونم چند لول، اما خیلی مفاهیم رو عمیق تر میفهمم و عمل میکنم.

    اوایل به این صورت نبود.فقط جنبه حال خوش کن و اینکه زمانم یکجورهایی سپری شود می امدم.یک فایلی میدیدم و میرفتم.

    انگار یک حالت اضافه کردن اطلاع عمومی بود.نه درک درستی، نه تعقل و تدبری، نه خواندن کامنتی و نه ارسال بازخوردی.هییییچ…

    فقط در لول شنیدن بودم.انهم خیلی سطحی و گذرا.بعد از حدودا یکسال مدت زمان بیشتری وقت صرف هر فایل میکردن.بیشتر بهش فکر میکردم.

    کمی بعد تجسم میکردم.

    بعد ترش شروع به خواندن کامنتها کردم

    چند ماه که گذشت، خودم هم شروع کردن به کامنت گذاشتن.البته جسته گریخته

    از زمان شروع پروژه خانه تکانی، شروع کردم به نوشتن و خلاصه نویسی و یادداشت کردن قسمتی از کامنتهای دوستان که منو تحت تاثیر قرار داد.

    اقا دقیقا یکی از بزرگترین قوانین جهان هستی که قانون تکامل باشه توی همین سایت هم میتونم کانلا احساسش کنم.

    این قانون در همه چیز وجود داره.

    یادمه در قانون سلامتی که بودم، اوایل راه، به خاطر مصرف نکردن یکسری مواد معدنی و شروع فست های طولانی مدت، یکشب انچنان حالم بد شد، که کلمه ای نمیتونستم حرف بزنم و کسی رو خبردار کنم.

    دیگه گفتم دارم میمیرم

    استاد خیلی دقیق گفتن که هر کدومتون چندین و چند بار به خاطر رعایت نکردن این قانون، ضربه های زیادی خوردین و خواهین خورد.

    وقتی میشینم و واضح فکر میکنم، میبینم که واقعا همینطوره.

    خود بنده نسبت به قبلم خیلی بهتر شدم.مثلا خود عجله کردن.میدونستم کار درستی نیست. و ظاهرا هم عجله ای رفتار نمیکردم، اما حالا که تصمیمات گذشته ام رو موشکافی میکنم ، میفهمم که خیلی از تصمیماتی که گرفتم، خیلی از راه هایی که انتخاب کردم، تماما ریشه در داشتن عجله و داشتن باور کمبود وقت و زمان بوده.

    دوستان وقتی رفتارهای خودمون رو بیشتر دقیق میشیم، میتونیگ خیلی از باورهای مخرب رو پیدا کنیم.

    اصلا زمانی نمیمونه برای اینکه تمرکز مون رو روی دیگران بزاریم.

    یه مثال هم دارم برای طمع و حرص،

    چند وقت پیش یک جلسه ای بود با من،همسرم و یکی از مستاجرهامون.همسرم به ایشون گفتن که میخوام دفتر کارم رو اجاره بدم.

    اقای مستاجر پرسید مبلغ اجاره تون چقدره؟

    همسرم گفت x تومان پول پیش و x تومان هم اجاره

    اقا ایشون نه گذاشت نه بردلشت.گفت میخوای به اجاره ای 10 برابر این مقدار در ماه برسی؟

    همسرم با کمال خوشحالی گفت البته.چطوری؟!

    اون بنده خدا گفت بیا با هم کار کنیم.کار از من، ملک و سر زدن روزانه با شما.انقدر درامد کسب میکنیم که این عددها بازیچه اس.

    خلاصه چندین ماه گذشت.هنسرم هر روز میرفت، اونحا مینشست و نظارت داشت.اما عملا هیچ سررشته ای از کار ایشون نداشت.

    بعد از یکسال، گفت اقا چی شد؟مت که هیچ سودی ندیدم، هیچ حساب کتاب درستی هم نیست.

    اقای مستاجر مدام وعده وعیدهای سرخرمن میداد و امروز و فردا میکرد.

    به قول استاد همون ترفند پنزی همیشگی

    ایشون نه حساب کتابها رو بست

    نه سودی بابت کارکرد دفتر داد

    نه کارشون رو درست و واضح توضیح داد

    اصلا هیچی به هیچی

    اخر سر نشست و گریه زاری کرد

    خانه ای هم که مینشست، خالی کرد و رفت.البته اجاره های خانه اش را تماما پرداخت کرده بود.

    خلاصه یه مثال اشکار در زندگی خانواده ام که تهش به پوچی و پشیمانی رسید رو همیشه جلو چشمم میزارم که هیچوقت دچار حرص و از و طمع و عجله نشوم.

    خداوند همه ی ما را در مسیر توحید هدایت کند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: