live | رعایت قانون تکامل = هموار شدن مسیر رشد

سرفصل آگاهی های این فایل شامل:

  • رعایت تکامل یعنی، بهبود عملکرد فعلی ات نسبت به قدم قبلی و استمرار در این روند؛
  • تکامل به این معنای صرف زمان طولانی برای رسیدن به یک خواسته نیست، بلکه این معناست که: وقتی ظرف وجود ما آماده دریافت می شود، به خواسته هامان می رسیم. اینکه چقدر زمان می برد تا ظرف وجود ما آماده شود، بستگی کاملی به کار کردن روی باورهایمان دارد؛
  • “طمع، حرص و عجله”، بزرگترین اسلحه های شیطان هستند. به اندازه ای که از این خصوصیات دور می شوی، در مسیر هموار تحقق خواسته هایت قرار می گیری
  • اگر بخواهی قانون تکامل را دور بزنی، حتی اگر به خواسته ات برسی، نه تنها از مقصد لذت نمی بری، بلکه به پوچی می رسی؛
  • رعایت قانون تکامل یعنی: مقایسه نکردن خود با دیگران. ریشه این ویژگی، ااحساس خود ارزشمندی درونی است؛
  • سختی های مسیر، نتیجه عدم درک و رعایت قانون است. وگرنه به اندازه ای که با قوانین هماهنگ باشی و بر طبق قانون عمل کنی، به همان اندازه مسیر رشد شما هموار می شود؛

برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | رعایت قانون تکامل = هموار شدن مسیر رشد
    266MB
    37 دقیقه
  • فایل صوتی live | رعایت قانون تکامل = هموار شدن مسیر رشد
    36MB
    37 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

608 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «رضا زارعی» در این صفحه: 2
  1. -
    رضا زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1049 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به همگی عزیزانم

    سپاس گزار خداوندم بابت حضور در این مسیر

    رعایت قانون تکامل = همواری مسیر

    علت زجر کشیدن توی مسیر چیزی نیست جز عدم درک قانون

    علت زجر کشیدن در مسیر رسیدن به هدف به خاطر حماقت منه نه اینکه زجر بکشم تا لایق بشم

    بدنسازی خیلی مثال خوبیه برای درک قانون تکامل

    خب من بدون دارو و به صورت نچرال مدت دوساله که بدنسازی رو شروع کردم و تو پروفایلم هست عکسم که بدنی که ساخته شده اینه ، اما به نظر خودم میتونست این مسیر بسیار بسیار کوتاهتر بشه البته نه با دارو و نه با فشار اوردن و زجر کشیدن نه فقط و فقط با دونستن قانونش

    یعنی چی یعنی من خب خیلی تمرین سنگینی میکردم اما مقدار پروتیین دریافتیم بسیار کم بود و حتی نمیدونستم که پروتیین داره عضلات رو بازساری میکنه

    نمیدونستم که در واقع با تمرین دارم عضلات رو تخریب میکنم و تارهای عضلانی رو پاره میکنم و بعد باید پروتیین به بدن برسه تا این تارها رو ترمیم کنه و بازسازی کنه و استراحت کافی داشته باشم تا بدن ریکاوری بشه و عضلات رشد کنن و هی تخریب روی تخریب میاوردم فارغ از نتیجه و شاید به مدت یک سال هم به این روال گذشت خب توی کار ملکم بودم اونموقع ، اما خب تمرین بدنسازی شدید هم میکردم اما هم تمرکز یک پارچه نداشتم و چون تمرکز نداشتم به قانونش هدایت نمیشدم ، شاید ساده باشه ها که بگی خب معلومه باید پروتیین برسه و …. ولی خب من نمیدونستم در این حد موضوع مهمیه و اصن کار کردن بدن و در مورد کربوهیدرات هاو پروتیین ها و چربی ها و نحوه کارکرد هر کدومشون چیزی نمیدونستم ،

    اما وقتی که پروتتین کافی به بدنم رسوندم اتفاقی که افتاد این بود که من در عرض یک ماه بدنم اندازه یک سالی که کار میکردم رشد کرد به صورت کاملا واضح کامللللا واضح ، خب تمرینات که همون بود ولی من قانونشو یاد گرفتم و بعد که تمرکز گذاشتم بهتر و بهتر و بهتر شد ، خب میتونست این مسیر کوتاهتر باشه اگر که من قانونشو رعایت میکردم ، اما خب قانونشو نمیدونستم و یک سال تمرین کردم و درجا زدم ، درسته که برای روحیه و برای خیلی چیزای دیگه زندگیم فوق العاده بود تاثیرش اما رشد عضلانی در کار نبود

    میخوام بگم که قانون تکامل واقعا واقعا به معنای صرف زمان طولانی برای رسیدن به خواسته نیست به معنای اماده شدن ماست و استمرار در اون مرحله

    خب مثلا من که پروتیین دریافتی رو زیاد کردم و رشد عضلانی اتفاق افتاد و سعی کردم رژیم و خواب و ویتامین هارو استفاده کنم ،و دیدم که مسیر همینه ، دیگه سعی کردم توی اون مسیر استمرار داشته باشم و تکرارش کنم و تکرارش کنم چون قانونشو یاد گرفتم وبقیش فقط کنترل ذهن برای تکرار این مسیره

    کنترل ذهن وقتی که میگه هوا سرده امروز نرو باشگاه ، یا حسش نیست امروزو ولش کن یا دیروز خودتو خسته کردی امروز و استراحت کن یا شب تا دیر وقت بیدار بمون و …..همش کنترل این نجواها و هدایت افکارم به سمت خواسته ای که دارمه و تکرار تکرار و تکرار و نیاز به تکنیک جدید و راه و روش جدید برای یهو رسیدن نیستم ، خب خیلی ها میان و به هر دلیلی داروهای استروییدی میزنن و اتفاقی که میفته بدن به شدت خوشگل و درصد چربی کم و عضلانی میشه در مدت زمان کم که البته اونم خب زحمت داره و فقط دارو نیست تمرین و تغذیه و همه اینا هست و حالا عوارضش رو کاری ندارم ،ولی ظاهر یک بدن بسیار خوبی میشه ، اما اتفاقی که میفته اینه که اگر همین ادم یه 6ماه تمرین نکنه همه ی اون بدن خوشگل میره به باد به همین راحتی ، چون عضله تکاملشو طی نکرده

    بحث بحث مدت زمان نیست

    این مدت زمان میتونه به وسیله ی تمرکز لیزری و تعهد داشتن به درک قانون و تغییر باورها کوتاهتر بشه ،

    این مدت زمان میتونه کوتاهتر بشه به شرطی که اقا رضا تحت هر شرایطی تمریناتتو انجام بدی

    تحت هر شرایطی فایل گوش کنی و بنویسی

    و اگاه باشی که این مهم ترین کاره

    گوش دادن فایل مهم ترین کاره فانتزی نیست

    اینکه من تمرین کنم تا همواره در فرکانس بالایی باشم مهم ترین کاره و این با رسوندن غذا به روح امکان پذیره

    از همه مهم تر

    ازهمه مهم تر

    از همه مهم تر اقا رضا

    این مدت زمان میتونه کوتاه بشه به شرطی که به نوشته هات به اونایی که گوش میدی به دانسته هات در عمل ، عمل کنی

    یعنی من میدونم که به قول قران پیش کسی که سخن لغو و بیهوده میزنه نباید باشم

    و …………

    در عمل ؟؟؟؟

    برای من میتونست کوتاهتر بشه در مثال بدنسازی اگر که قانونشو میدونستم و یه چیزیم الان یادم اومد که بگم بعد کمی مدت که باشگاه رو شروع کردم وفهمیدم که پروتیین خوبه و باید مصرف کنی نه البته مثل درکی که الان دارم ، زمانی که اینو فهمیدم میدونید چی‌ نمیزاشت من پروتیین بیشتری مصرف کنم ؟؟؟

    کمالگرایی ، با اینکه شرایط مالیشو داشتم که پروتیین مصرفیمو ببرم بالا ولی میگفتم با خودم که نه بزار به فلان چیز و فلان چیز برسم و به فلان مبلغ در ماه برسم اونموقع من فلان مکمل و فلان و فلان و گوشت و فیله و …. میخرم و شروع میکنم ، درصورتی که اصن نمیشه و اینجوری کار نمیکنه ، البته زیاد درگیر کمالگرایی نشدم تا به اینجای زندگیم ولی خب این هم تاثیر گذار بود

    استاد وقتی توی این مسیر تکاملم طی شد و فقط روی رشد عضلات تمرکز کردم ، هدفم که شرکت تو مسابقات بود خودش داره میاد سمتم ، یعنی من سمت خودمو دارم انجام میدم توی این مورد و اون از هر طریقی داره راهشو به سمت من باز میکنه ، مربی خودش پیام میده و پیگیره و براش مهمه که من شرکت کنم حتما و عشق میکنه وقتی فیگور میگیرم و به این و اون نشون میده و میگه شاگرد منه ،

    پس تکامل به معنای تمرکز بیشتر روی بهبود باورهاس نه به معنای طی مدت زمان

    هر چقدر که من خودم رو درگیر این فایلا و این سایت کنم ناخود اگاه بهشون عمل میکنم و نتایج رقم میخوره صددرصد و نمیتونه جز این باشه

    و تنها کاره من اینه که توی فضای این فایلا باشم و روی ذهنم کار کنم ،

    حالا جمله بالا یک دانسته حساب میشه و چقدر من به دانسته عمل میکنم باعث نتیجه میشه ، اول ارامش در جسم و جانم و بعد دریافت الهامات و هدایت ها و انجام شدن کارها توسط خداوند

    اسان شدن برای اسانی ها

    لذت بردن از مسیر

    قدردان داشته ها بودن

    و ادامه و ادامه ادامه

    الهی شکرت بابت هر نفسی که میکشم

    الهی شکرت بابت استمرار در این مسیر شاید بعضی موقع ها دست و پاشکسته اما بازهم در مسیر و ادامه دادن و این مهمه

    این مهمه که من درمسیر درستم و شاید دیر برسم به خواسته هام که به خاطر عدم تمرکز روی ذهنم و تمرکز کردن روی عوامل بیرونیه ، اما بالاخره میرسم ،چون مسیر همینه

    درسته شاید ماشین بنزین تموم کنه ، شاید لاستیک پنچر بشه شاید برف بیاد وباید زنجیر چرخ بندازم و بعد حرکت کنم اما ، من میدونم که بالاخره این ماشین مقصدش اونجاییه که من میخوام و بالاخره میرسم بهش و خبر خوب اینه که اگر توی این مسیر استمرار داشته باشم و به صورت مستمر روی باورهام کار کنم من هدایت میشم که بنزینم در زمان مناسب زده بشه ، من هدایت میشم که لاستیکم پنچر نشه ،من هدایت میشم تا زمانی حرکت کنم تا به برف و کولاک نخورم ، من اسان میشوم برای اسانی ها

    چرا؟؟؟؟ چون من با استمرار در این ، مسیر بهبود دائمی باورهام دارم تمرین میکنم که به صدای قلبم بیشتر گوش بدم واون همه چیز رو میدونه و من نمیدونم

    الهی شکرت

    تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم .

    درپناه الله یکتا .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  2. -
    رضا زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1049 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به همگی عزیزانم

    سپاس گزارخداوندم بابت بودن درمسیر هدایت الهی به سمت خوشبختی و سعادت که نشانه اش احساس خوب من است .

    امروز ظهر یک گفتگوی ذهنی شروع شد

    که فک کنم از صحبت پدرم شروع شد که نمی‌دونم دقیقا یادم نمیاد چی گف ،

    اما گفتگوی ذهنی کلیتش این بود که آره خب تو این دوسه سال تکامل طی شده و سختی کشیدی و اینا ،که سریع مچشو گرفتم و قانون رو برای خودم مرور کردم ،و‌وقتی دیدم استاد توی این فایل بهش اشاره کرد تقریبا آخر فایل ،گفتم با خودم ببین این سفر اصن روح‌ داره اصن همه سوار یه موجیم ،موج هدایت به سمت خوشبختی و سعادت با درک و رعایت قانون تکامل ،

    اینطوری قانون رو مرور کردم ،

    گفتم ببین پرداخت بها و تکامل دو قانون اساسی برای رسیدن به هر خواسته اییه

    حالا تو به اندازه‌ای که بهاشو پرداختی به هدفهات رسیدی و نه بیشتر ،

    حالا توی ذهن خیلی هامون پرداخت بها یعنی زجر کشیدن و خودتو از لذت و اینا محروم کردن و سختی کشیدن و اینا

    یه پرانتز باز کنم و یه جمله ای از کتاب گفتگو باخدا یادم اومد (یه جایی نیل می‌پرسه که چرا همه ی چیزهایی که به آدم لذت میده ،گناهه و حرومه و اینا ؟؟؟ پاسخی که میاد اینه ، خداوند میگه که نه لذت ها حرام نیستن ،اما لذت بردن از چیزها برمیگرده به سطح فکری هر کسی )بسیار جواب عالییه یعنی اینکه آقا من قبلاً از بودن توی جمع و چرت و پرت گفتن لذت می‌بردم و از هربار یه رابطه و عوض کردن آدما لذت می‌بردم ،ازهزاران چیز لذت می‌بردم ،چرا من از این چیزها لذت می‌بردم ؟؟؟ چون من دریک سطح فکری بودم که محدود به همین چیزها بود لذت بردن توی ذهن من ،

    اما آیا الان از این چیزها لذت میبرم ؟؟؟خیر

    چون سطح فکری من افکار من باورهای من داره تغییر می‌کنه و نگاه من به زندگی و هدف از زندگی رو به اندازه‌ای که تکامل طی شده دارم درک میکنم و سعی میکنم عمل کنم بهش

    و اصن توی فضای اون چیزها نیستم و اگر مثلادست و پامو توی این جمع ها ببندن و زورکی بخوام باشم من فقط زجر میکشم از اونجا بودن ، چیزی که قبلاً حال میکردم باهاش ها

    پس وقتی که انسان روی خودش کار می‌کنه اولویت ها ، استانداردها ، لذت ها ،شادی ها ،حال کردن ها ،همه و همه توی مسیر تغییر میکنن ،خیلی چیزهارو تجربه می‌کنه و سیر میشه و دوباره خواسته ی جدید و به همین شکل .

    خب و اما پرداخت بها توی ذهن خیلی هامون و توی کتاب هایی که نوشته میشه و گفته میشه ،اینه که تو باید زجر بکشی و خودت رو از خیلی از چیزها محروم کنی و قید نمی‌دونم فلان و فلان و فلان بزنی و …. هزارتا حرف که هیچکدوم به اصل نمیپردازه

    پرداخت بها یعنی کنترل ذهن و اعراض از چیزهایی که با مقصد ویا خواسته ای که می‌خوام بهش برسم هم خونی نداره ،

    یعنی چی ؟؟؟

    یعنی اینکه من می‌خوام باشگاه رو شروع کنم و به بدن خوب بسازم ؟؟؟ خب پرداخت بها یعنی انجام دادن تمام کارهایی که برای رسیدن به این هدف نیازه که قدم به قدم به من گفته میشه ،که یک روتین باید باشه و …..

    خب چه چیزی با این رسیدن به این هدف مغایرت داره ؟؟؟مثلا الکل ، مثلا خواب کم ،مثلا خوردن هر چیزی که نباید بخوری ،و‌ دیگه برای پرداخت بها برای این هدف نیازی نداره قید مثلا رابطه با دوستت رو بزنی ،

    یعنی می‌خوام بگم والله ما سختش میکنیم ،من سختش میکنم برای خودم ،همه چی و قاطی میکنم و بعد میگم که این همه کن توی مسیرم و پس کو نتیجه ؟؟؟

    پرداخت بها برای هدف و خواسته ای یعنی انجام ندادن چیزهایی که تورو به اون مقصد نمیرسونه و باعث میشه دور بشی ازش حالا یه قدم ده قدم و…

    و دریک کلام پرداخت بها برای هدف و خواسته یعنی کنترل ذهن به صورت مستمر که این کلید بودن در احساس آرامش و خوبه و همین احساس آرامش و خوب کلید دریافت الهامات الهیه و باز هم دریک کلام احساس خوب داشتن تمام بهاییه که برای هدف باید پرداخت بشه

    پرداخت بها برای هر خواسته ای =احساس خوب داشتن

    حالا به اندازه‌ای که من قانون احساس خوب =اتفاقات خوب رو سعی میکنم در عمل اجرا کنم ،به اندازه‌ای که سعی میکنم با تمرکز بر نکات مثبت هر لحظم این رو جزوی از شخصیتم کنم ،به اندازه‌ای که سعی میکنم در شرایط به ظاهر نامناسب ایمانمو حفظ کنم و با تغییر نوع نگاهم به اون موضوع به احساس بهتری برسم

    به اندازه‌ای که سعی میکنم ایاک نعبد و ایاک نستعین رو در عمل اجرا کنم ،به اندازه‌ای که سعی میکنم هر بار با تمرین و تکرار اصل با تمرین و تکرار اصل با تمرین و تکرار اصل ،نه دنبال تکنیک جدید بودن نه دنبال روش میانبر و‌توهمی نه نه نه نه نه نه با تمرین و تکرار اصل در کنترل ذهنم توانا بشم به کمک الله که واقعا بدون الله من عاجزم از توانایی کنترل ذهنم ،به همون اندازه نتایج میاد و با ادامه‌ی این مسیر پاداش ها بینهایته

    یه مثال از امروز میزنم ، یه دایی دارم که چند روز پیش اومد و گفت که فلان باغ من چند تن هلو داره و من وقت نمیکنم و خودت اکه وقت داری یا میخوای کارکر بگیری و هرکاری کنی جمعش کن نصف نصف ،گفتم باشه و مسئولیتشو پذیرفتم خلاصه ، یه دوسه روزی گذشت و من از اون باغ چند سبد چیدم و فرستادم بازار که ببینم قیمت چنده و شروع کنم ،بعد امروز اومد توی باغ خودمون بودم و نشسته بودم ،اومد گف که خیلی زیاده و فلانی اینطوری گفته و اون یکی اینطوری گفته و ،یعین میگف که منظورش این بود درکل که میترسم نتونی جمع کنی و اینا و خلاصه هر اتفاقی افتاده بود و هر فکری کرده بود رو نمیدونم که از سر رودروایسی داشت عالم و آدم و به هم می‌دوخت و خودشم نمیدونست داره چی میگه و مستقیمم نمیتونست بگه و اینا ، خب من حس و حالم امروز عالی بود و‌اصن عین خیالمم نبود و اصن پیجوندم و پیش خودم بیخیال شدم و گف عصری زنگ میزنم و فلان و فلان و خبر میدم و قراره یکی بیاد ببینه و قیمت بده و …. من که اصن انگار نه انگار رفتم باشگاه و تمرینمو کردم و برگشتم خونه و به مادرمم نمی‌دونم چی گفته بود که خلاصه یه دو رو بازی درآورده بود و اینجا اولش ناراحت شدم و نجواها اومد که آره تو رو سه روزه دست انداخته و تورو نگه داشته بود که اگه از اونور نشه ، بیاد سراغ تو ناچار و اینا و خب منطقا داستان این شکلی بود و واقعا هم به اعتقاد من این کار رو کرده ، اما سریع جلوی نجواها رو گرفتم ،گفتم مهم نیست چقدر دلیل منطقی دارم برای ناراحت بودن ،ناراحت باشم و‌نتونم خودمو کنترل کنم انگار که دارم دستمو میکنم تو آتیش ، اصن هر نیتی داشته و هر چیزی گفته و اینا تو الان باید بتونی جوری به این شخص نگاه کنی که حداقل اگه نمیتونی راجبهش احساس خوبی داشته باشی ،احساس بدی نداشته باشی و بتونی ببخشیش ، بعد از خداوند هدایت خواستم و این ایده اومد که تو تو شرایط اون نبودی و نیستی ،شاید هزارتا گرفتاری داره و ترس داره و اینا ، از کجا معلوم اگر تو جای اون بودی و توی شرایط اون بودی با یکی مثل خودت اونطور رفتار نمی‌کردی ؟؟؟

    و صدهزار مرتبه شکر اصن انقد خوب کارکردم که همونجا بخشیدمش و احساس خوب بهش دارم الان ،شکر بابت این مسیر

    تمام بهایی که باید پرداخته بشه بودن در احساس خوب و کنترل ذهن درمواقع به ظاهر سخت و ناامیدکننده و نامناسبه ،

    جهان به باور من پاسخ میده یادمون که هست؟

    پس هر اتفاقی که بیفته به ظاهر نامناسب، اگر درمسیر احساس خوب و آرامش باشم ، به این معناست که اون اتفاق حتما باید میفتاده تا منو رشد بده ، توی کنترل ذهن قوی ترم کنه ،یه درسی به من بده و یه هر دلیلی که من نمی‌دونم و خدا می‌دونه باید رخ می‌داده تا منو یک قدم به خواسته ای که دارم نزدیکتر کنه و

    هر اتفاقی میفته به خیر و صلاح منه ،

    هر اتفاقی میفته به خیر و صلاح منه

    و این باور باعث میشه که به احساس بهتری برسم و احساس بهتر باعث میشه که من الهامات رو دریافت کنم و و هدایت بشم و نتیجه اون اتفاق جریانی از نعمت و برکت و خوشبختی بیشتر وارد زندگیم کنه از جایی که هیچ ایده ای براش ندارم ،از جایی که خدا میدونه و من نمی‌دونم ،من نمی‌دونم ،اما قانون خداونده که کنترل ذهن از من و رخ دادن اتفاقات از اون

    و اما توی گفتگوی ذهنی که ظهر داشتم راجب طی شدن تکامل اینطوری اصلاح کردم و گفتم که اصن ربطی نداره که چه مدته با قانون آشنایی و با استاد آشنایی ،تکامل درصورتی طی میشه که تو در مسیر این آگاهی ها حرکت کنی ،با عمل کردن بهشون ، نه که معیار رو بزاری آشنایی با قانون ،

    یعنی چی ؟؟؟

    یعنی اگر معیاری که باهاش عملکردم رو میسنجم ،معیار اشتباهی باشه ،خودم رو از مسیر دور میکنم ، و همش برمیگرده به عدم درک صحیح قانون

    مثلا توی کسب نتایج اگر من معیارم رو بزارم مثلا از روز آشنایی با قانون ،ذهنم میاد میگه که عع چیکار کردی تا حالا ؟؟؟این همه وقت گذشته و تو از قانون خبر داشتی ،ولش کن اگه قانونی وجود داشت که تو تا الان نتیجه گرفته بودی …… ، من باید به خودم یادآوری کنم که تکامل من در کسب نتایج حالا چه مالی و چه روابط و سلامتی به اندازه ای بوده که من متعهد بودم توی این مدت تا ورودی هامو کنترل کنم و روی خودم کارکنم ، نه یه اندازه‌ی زمانی که گذشته ،

    دقیقا چیزیه که تجربه کردیم هممون

    به اندازه‌ای که یک هفته مثلا متعهد بودیم نتایج اومده و بعد به هر دلیلی اون کنترل ورودی ها اون انگیزه ها از بین رفته وما دوباره ول کردیم و تو خیال خودمونم گفتیم نه نتایج میاد و بعد دیدیم که نه قطع شد اون نتایج و بعد دوباره اومدیم استارت زدیم ،پس قانون دقیق و سریع به اندازه‌ ی تغییرات ذهنی من جواب میده ،ربطی به زمانی که گذاشتم نداره ،طی تکامل

    ربطی به زجری که کشیدم توی این مسیر که اونم تقصیر خودم بوده وبخاطر قطع و وصلی که داشتم توی مسیر کارکردن روی خودم ، بوده نداره

    طی تکامل به متعهد شدن برای کنترل ورودی ها در هر زمینه ای و ادامه دادن اون مسیر ربط داره

    و من خودم اعتراف میکنم که به اندازه‌ای که متعهد بودم و تکاملم رو طی کردم نتایج اومده و انتظار بیجا از خدا ندارم ،چون من یه جای کارم میلنگه نه اون ،

    پس با معیارهای درستی بسنجیم خودمونو

    کسی که بیاد باشگاه ثبت نام کنه و بره و دیگه برنگرده !!! آیا تکامل توی عضله سازی برای این آدم طی میشه ؟؟؟

    کسی که بره کلاس موسیقی و ثبت نام کنه و بره ، آیا تکامل در زمینه موسیقی برای این آدم طی میشه ؟؟؟

    نه به اندازه ی تعهدی که دارم به کنترل ورودی ها و ادامه مسیر در هر زمینه ای تکامل طی میشه نه کمتر و نه بیشتر و این قانون

    این آگاهی ها خیلیییییی خالصن ها

    کی میاد از تکامل حرف بزنه ؟؟؟

    کی ؟؟؟؟؟

    تونی رابینز؟؟؟

    که 40ساله توی این حوزه داره فعالیت می‌کنه

    کی میاد این آگاهی هارو بده ؟؟؟

    که اگر داری زجر میکشی از حماقت خودته ،بخاطر اینکه قانون رو نمیدونی ،نه به خاطر این که زجر کشیدن جزوی از مسیرته و باید باشه

    نه خداوند کشل نداره ،باور من به خداوند شکل میده

    باور دارم که روابط خوب نیست

    خداوند به شکل روابطی که خوب نیست درمیاد توی زندگی من

    باور دارم که انسانهای نازنین و خوش قلب و روابط خوب بینهایته ؟؟؟

    خداوند به شکل روابطی عاشقانه و صمیمی توی زندگیم درمیاد

    خداوند انرژیه و من باید این انرژی رو تغییر شکل بدم به هر شکلی که می‌خوام

    و اون قضاوت نمیکنه و پاسخ درخواست ها چه آگاهانه و چه ناآگاهانه همشون مثبته درهر لحظه

    الهی شکرت بابت بودن درمسیر حق و حقیقت

    تنها تورا میپرستم و تنها ازتو یاری می‌جویم .

    در پناه رب توانا .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای: