سرفصل آگاهی های این فایل شامل:
- رعایت تکامل یعنی، بهبود عملکرد فعلی ات نسبت به قدم قبلی و استمرار در این روند؛
- تکامل به این معنای صرف زمان طولانی برای رسیدن به یک خواسته نیست، بلکه این معناست که: وقتی ظرف وجود ما آماده دریافت می شود، به خواسته هامان می رسیم. اینکه چقدر زمان می برد تا ظرف وجود ما آماده شود، بستگی کاملی به کار کردن روی باورهایمان دارد؛
- “طمع، حرص و عجله”، بزرگترین اسلحه های شیطان هستند. به اندازه ای که از این خصوصیات دور می شوی، در مسیر هموار تحقق خواسته هایت قرار می گیری
- اگر بخواهی قانون تکامل را دور بزنی، حتی اگر به خواسته ات برسی، نه تنها از مقصد لذت نمی بری، بلکه به پوچی می رسی؛
- رعایت قانون تکامل یعنی: مقایسه نکردن خود با دیگران. ریشه این ویژگی، ااحساس خود ارزشمندی درونی است؛
- سختی های مسیر، نتیجه عدم درک و رعایت قانون است. وگرنه به اندازه ای که با قوانین هماهنگ باشی و بر طبق قانون عمل کنی، به همان اندازه مسیر رشد شما هموار می شود؛
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | رعایت قانون تکامل = هموار شدن مسیر رشد266MB37 دقیقه
- فایل صوتی live | رعایت قانون تکامل = هموار شدن مسیر رشد36MB37 دقیقه
گام 12:رعایت قانون تکامل،این قانون مثل همون تجربه است مثلاً وقتی کاری شروع میکنی به خصوص کارهای عملی اول که تجربه نداری چقدر اشتباه داری هر روز که میگذره یه نکته جدید یاد میگیری هر روز رشد میکنی و تو کارت بهتر میشی،حالا این دیگه بستگی به خود فرد داره که بعد از چه مدت تو کارش استاد بشه بستگی به مقداری که دل به کار بده عزت نفسش و اعتماد به نفسش داره،من پرستارم و تو بیمارستان فوق تخصصی قلب کار میکنم سالهاست توی بخش ccuبودم دیگه چشم بسته هم میتونستم تمام کارهارو انجام بدم دیدم اینجا دیگه جای پیشرفتی برای من نیست و بعد از سالها تصمیم گرفتم بخشمو عوض کنم و رفتم یه بخش کاملا متفاوت،که هیچ اشتراکی با بخش اولم نداشت همه چیز حتی پرسنلش هم از همه نظر متفاوت بود روز اول که رفتم خیلی احساس ناتوانی کردم خیلی برام سخت بود هر روز میگفتم فردا برمیگردم سرجای قبلیم احساس میکردم خنگم،ولی فقط برای اینکه اعتماد به نفسم ارتقا بدم و خودمو به خودم ثابت کنم ادامه دادم بعد یه ماه همه چیزو یاد گرفتم و جز نفرات اصلی شیفت شدم و خیلی روی بهبود اعتماد به نفسم تأثیر داشت و اینکه از دایره امن خودم پامو فراتر گذاشته بودم و به جنگ با ناشناخته ها رفته بودم الان خیلی خوشحالم و مطمئن اینجور خیلی برای من بهتره و درهای خیر زیادی با این شجاعت برای من باز میشه البته از اول داستانش طولانیه چون اینکه بخشمو جابجا کنم بهم الهام شد با اینکه جای اول خیلی راحت بودم با همه دوست صمیمی بودم خیلی اوضاع به وقف مرادم بود و خیلی از کارم لذت میبردم ولی به ایده ای که بهم شد علی رقم نجواهای فراوان ذهنم عمل کردم و از این موضوع خیلی خوشحالم