live | رعایت قانون تکامل = هموار شدن مسیر رشد

سرفصل آگاهی های این فایل شامل:

  • رعایت تکامل یعنی، بهبود عملکرد فعلی ات نسبت به قدم قبلی و استمرار در این روند؛
  • تکامل به این معنای صرف زمان طولانی برای رسیدن به یک خواسته نیست، بلکه این معناست که: وقتی ظرف وجود ما آماده دریافت می شود، به خواسته هامان می رسیم. اینکه چقدر زمان می برد تا ظرف وجود ما آماده شود، بستگی کاملی به کار کردن روی باورهایمان دارد؛
  • “طمع، حرص و عجله”، بزرگترین اسلحه های شیطان هستند. به اندازه ای که از این خصوصیات دور می شوی، در مسیر هموار تحقق خواسته هایت قرار می گیری
  • اگر بخواهی قانون تکامل را دور بزنی، حتی اگر به خواسته ات برسی، نه تنها از مقصد لذت نمی بری، بلکه به پوچی می رسی؛
  • رعایت قانون تکامل یعنی: مقایسه نکردن خود با دیگران. ریشه این ویژگی، ااحساس خود ارزشمندی درونی است؛
  • سختی های مسیر، نتیجه عدم درک و رعایت قانون است. وگرنه به اندازه ای که با قوانین هماهنگ باشی و بر طبق قانون عمل کنی، به همان اندازه مسیر رشد شما هموار می شود؛

برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | رعایت قانون تکامل = هموار شدن مسیر رشد
    266MB
    37 دقیقه
  • فایل صوتی live | رعایت قانون تکامل = هموار شدن مسیر رشد
    36MB
    37 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

608 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «حسین افخمی» در این صفحه: 1
  1. -
    حسین افخمی گفته:
    مدت عضویت: 199 روز

    سلام و عرض ادب خدمت استاد عباس منش عزیز و همه عزیزان و دوستانی که دیدگاه من و تجربه من رو مطالعه میکنند، این درس رو که شنیدم از استاد عزیز انگار یه مقطع از زندگی من رو داشتن تعریف میکردن و تمام لحظاتش رو انگار داشتن احساس و تجربه من رو توضیح میدادند ، و دقیقه 23 به بعد رو که گوش دادم متوجه این موضوع شدم که این اتفاق برای من افتاده البته بارها اتفاق افتاده ولی آخرین تجربه اون اتفاق مربوط به سه سال پیش میشه که من یه مقداری سرمایه جمع کرده بودم خونه اجاره ای مینشستم با همسرم در مشهد زندگی میکردیم و یهو یه روز تصمیم گرفتم که خونه و زندگی رو ببریم تهران و اونجا کار کنم تا درآمد بیشتر داشته باشم و یه رویایی داشتم که برم تهران و درآمد بالایی کسب کنم چون فرصت های بهتری برای من هست و اونجا درآمد بالاتری خواهم داشت و بعد از چندسال ثروتمند برگردم مشهد ، چون از پس اجاره در تهران برنمیومدم در کرج یه خونه اجاره کردم و هر روز صبح ساعت 4.5 صبح بیدار میشدم و میرفتم تهران دنبال کار و بعد از اینکه کار مناسبی پیدا نکردم در یک آژانس تاکسی تلفنی مشغول به کار شدم و باز هم بعد حدود یکماه بخاطر اینکه درآمد بالاتری داشته باشم تصمیم گرفتم در بعنوان مشاور املاک در یکی از دپارتمان های املاک در نیاوران تهران مشغول به کار شدم که حدود دو هفته اونجا مشغول شدم بعد از اون رفتم ستارخان اونجا تصمیم گرفتم کار کنم اونجا هم بعد از یک هفته دوباره تصمیم گرفتم که خودم دفتر مشاور املاک تاسیس کنم با اینکه از قبل هیچ تجربه ای نداشتم غیر از همین چند هفته ای که در تهران مشغول بودم گفتم چرا خودم برای خودم کار نکنم تا راه رو یک شبه برم و یه قرارداد بنویسم اندازه یکسال درآمد گذشته ام میشه، رفتم کرج با یکی از آشنایان شریک شدم و مغازه ای رو اجاره کردیم و تابلو شیک و میز و صندلی و وسایل ریز و درشت خرید کردیم برای مغازه و منم مجبور شدم ماشینم رو بفروشم برای اینکه بیشتر هزینه کنم و لوکس تر باشه شروع کارم ، گهگاهی هم همسرم مخالفت میکرد که مثلا اینقدر هزینه نکنید اول کار و حتی منجر به بحث زیاد شد ولی ما کار خودمونو کردیم و هزینه کردیم و هرماه که میگذشت من بدهکارتر شدم بخاطر اجاره خونه هزینه های روزمره و اجاره مغازه و دیگه هم ماشین نداشتم که بتونم اضافه کاری کنم ، بعد از 8 ماه فقط دو تا قرارداد اجاره داشتیم و من همزمان مجبور شدم صبح ها در اداره پست کار پیدا کردم و مشغول شدم پستچی شدم ، تازه اونموقع یکمی فهمیدم که چقدر زود تصمیم گرفتمو ماشین و سرمایه اندکی که جمع کرده بودم همه رفت و حتی بدهکارتر شدم و منفی شدم کلا و مغازه رو جمع کردیم با ضرر و خاطره تلخی شد برای من ، و فقط میخواستم برگردم شهر خودم و همونجا کار کنم ، دوری خانواده نباشه و زندگی راحتتری دارم هزینه های کمتری دارم و برگشتم مشهد ، و تا همین لحظه که دارم این دیدگاه رو مینویسم بخاطر عقب افتادگی یکسال زندگی در کرج تازه به ظاهر رسیدم به صفر ، و واقعا طی این دوسال اخیر دعا میکردم که فقط برسم به صفر ، خیلی عذاب کشیدم هم خودم هم همسرم و اطرافیان اذیت شدن ، واقعا متوجه سفید شدن موی سرم شدم چون میخواستم یهویی ثروتمند بشم و خونه بخرم و ماشینمو ارتقا بدم و در رفاه زندگی کنم ولی چون قانون تکامل رو یاد نگرفته بودم محکم به زمین خوردم و هنوز عواقبش هست ، البته الان خدارو شکر میکنم که با استاد عباس منش از طریق همسرم آشنا شدم و خیلی امیدوارم که زندگیم رو به تحول و تغییر و بهتر شدنه و اینو دیگه یاد گرفتم با این صحبت استاد عزیز که قانون تکامل چقدر مهمه

    ممنونم از شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: