live | رعایت قانون تکامل = هموار شدن مسیر رشد - صفحه 15

608 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    پری گفته:
    مدت عضویت: 1049 روز

    سلام بر استاد عزیز و گرامی

    من دیروز داشتم این قانون را با خودم مرور میکردم که توی چهارسال به چه چالشهای توی زندگیم رسیدم که الان که دارم بهشون فکر میکنم فهمیدم که این مشکلات بزرگ که هر کسی دیگه بود را از پا نینداخته چقدر باعث رشد من شد چقدر توانستم روی خودم کار کنم و الهی صد هزار مرتبه شکرت که من رو توی این مسیر قرار داد توی سال اول مشکلاتم کم کم به این آگاهی ها آشنا شدم و خداروشکر دوره اول روانشناسی ثروت رو گرفتم و دارم روی خودم کار میکنم ولی حال روحیم خیلی بهتر شده و با ایمان و توکل دارم مسیرم را میرم خداروشکر خداروشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    رضا بهادری زاده گفته:
    مدت عضویت: 3976 روز

    درود بر استاد عباسمنش عزیز و مریم بانوی گرامی

    استاد من در حال کار کردن روی ثروت هستم و در فایل پانزدهم شما این لایو را منشن کردید و من آمدم دیدم. روی فایل چهاردهم روانشناسی ثروت به تازگی کامنتی نوشتم و توضیح دادم که چگونه عدم رعایت تکامل باعث شد من لطماتی بخورم! اما به لطف رب وقتی که متوجه شدم بدون در نظر گرفتن تکامل پا در راهی گذاشتم که آمادگی آن را ندارم، دیگر دست و پا زدن را متوقف کردم!

    استاد عباسمنش عزیزم! صادقانه می‌گم که این فایل لایو شماره 19 و دانلودی ارزش بسیار زیادی دارد که شما سخاوتمندانه از قانون تکامل گفتید و for free برای استفاده همگان روی سایت قرار دادید!

    چقدر هوشمندانه این بخش از سایت را نامگذاری کردید و گذاشتید فایل دانلودی نه فایل مجانی، چونکه آگاهی که شما به ما ارائه می‌کنید مجانی نیست و واقعاً ارزشمند است. این نشان دهنده بخشش و سخاوت ذاتی خودتان است که به خاطر این آگاهی‌ها پولی طلب نمی‌کنید!

    خدا را شکر به خاطر ذات پاک شما استاد عزیز که آنقدر قانون را عالی بیان می‌کنید و به هر بیانی شنیدن قانون از زبان شما شنیدنی و ارزشمند است و برای ما دانشجویان سرشار از درس زندگی است!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1927 روز

    سلام به همه ی عزیزان

    استادِ عزیزم، استاد عباس منش

    نمیدونین چقدر امروز لذت بردم و کیف کردم از شنیدن این فایل…

    مبحثِ جذاب روند تکاملی در این فایل به شدت برام جذاب بود و نکات بسیار بسیار ارزشمندی شنیدم…

    امروز طور دیگه ای این فایل رو شنیدم.

    قبلا فکر میکردم فایلهایی که قبلا گوش کردم رو اگه مجدد گوش بدم برام تکراری میشن و اون شوقِ لازم رو شاید نداشته باشم…

    اما متوجه شدم فکرم کاملا غلط بوده…

    اینو موقع گوش دادن مجدد فایل های هدیه و دانلودیِ سایت کاملا متوجه شدم، همینطور گوش دادن مجدد از اول فایل های دوره ی سلامتی…

    هر بار یه چیزی میشنوم، یه طوریه که انگار نکات مورد نیاز اون موقع ام تو فایلها به گوشم میخوره.

    استاد برای آگاهی های تمام محصولات، تمام فایلهای هدیه و دانلودی، سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت و … بی نهایت سپاس گزارم ازتون.

    هر چقدر تشکر کنم کمه، چون دارن ثانیه به ثانیه ی زندگیمو از همه لحاظ متفاوت میکنن…

    وقتی تاثیرات آموزش هاتون رو در:

    عزت نفسم

    اعتماد به نفسم

    تو دل ترس هام رفتن

    خروج از نقطه امنم

    جسارت و شجاعتم

    سلامتی جسمانی و تعذیه ی سالمم

    رابطه ام با آدم ها

    توجهم به نکات مثبت پیرامونم

    تحسین آدمها برای نکات مثبت و زیبایی هاشون و موفقیت هاشون

    دوری از نازیبایی ها به صورت آگاهانه

    باورهای ثروت

    دوری از باورهای فقیر

    احترام به خودم و دیگران

    زندگی کردن به سبکِ خودم

    لذت بردن از زندگیم در لحظه ی اکنون فارغ از گذشته یا آینده

    انتخاب کردن و مسئولیت انتخاب هامو پذیرفتن

    سپاس گزاری از خدا و آدما

    توجهم به حیوانات و احوالپرسی باهاشون

    پیشرفتم در زمینه خانه داری با حسِ به شدت بهتر و عاشقانه تر

    تمرین صبر بیشتر و تامل بیشتر در واکنش هام

    درک پله پله ی بهتر مفهومِ جذاب روند تکاملی

    هدایت گرفتن بیشتر و بیشتر از خدا

    ارتباط عمیق تر و قلبی تر با خداوندِ مهربانِ عزیزِ دلم

    ورودِ نعمت، ثروت و زیبایی های بیشتر تو زندگیم

    و کلی نکته ی دیگه که تو زندگی روزانه ام دارم استفاده میکنم، میبینم، میشنوم و همشون رو از لطف خدا و آگاهی های درس های شما دارم.

    بسیار بسیار سپاس گزارم ازتون استاد.

    فایل جذابِ لایو 19 رو دوست دارم بارها و بارها و بارها گوش بدم تا درکم نسبت به آگاهی های روند تکاملی و عمل کردن بهشون بالاتر بره تو زندگیم.

    خدا رو شکر برای همه چیز

    خدا رو شکر برای همیشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    ملکه قربانی گفته:
    مدت عضویت: 871 روز

    به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیز و خانم شایسته ودوستان همقدم قانون تکامل بزرگترین قانون جهان هستی است که وقتی این قانون را در زندگی رعایت کنیم کلی موفقیت های پیش می‌آید

    خود قرآن هم با تکامل به پیامبر اسلام نازل شده

    و مبعوث شدن پیامبر هم به صورت تکاملی اتفاق افتاده به مدت چهل سال طول کشیده تا به این مقام رسیده حضرت نوح هم به صورت تکاملی کشتی به اون عظمت را درست کرده وتا زمان معین فرا می‌رسد

    همین جنین که در شکم مادرش است به صورت تکاملی وبه مدت نه ماه زمان می‌برد تا یه انسان کامل شود

    پس برای موفقیت در هر زمینه‌ای باید تکامل راطی کنیم وقتی به این قانون اصلی به خوبی عمل کنیم در ابتدا یک روند کندی داریم ولی بعد از مدتی به صورت تصاعدی رشد بوجود می‌آید

    باز هم قانون تمرکز کانون توجه در همه‌ی جای زندگی ما جا دارد اگر به هر خواسته یا ناخواسته ای در زندگیمون توجه کنیم از جنس همان وارد زندگیمون می‌شود این یک قانون است

    تنها عامل خوشبختی وسعادت من و کانون توجه وتمر کزم هست به هر چیزی توجه کنم از جنس همان وارد زندگیم می‌شود این یک قانون است

    وقتی که تمام قدرت را به خداوند بدهیم او هیچ وقت تنهامون نمی گذارد وهمیشه ودر هر لحظه مواظب ماست ما باید قدرت از دیگران بگیریم وبه خدای خودمان بدهیم وآگاه باشیم که فقط خودمان خالق زندگیمون هستیم ونه هیچ کس دیگه حتی پدر و مادر و دولت ونه هیچ کس

    باید هر لحظه مواظب افکار و ورودی ها باشیم وهمیشه کانون توجه وتمرکز را به سمت خواسته ها بگذاریم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    محمدرضا روحی گفته:
    مدت عضویت: 1337 روز

    به نام تنها فرمانروای هستی

    سلام خدمت استاد خانم شایسته و دوستان خوب ثابت قدم

    خدا را شکر می کنم با یه لایو خوب و دوست داشتنی از استاد و با حرف های زیبا و ستودنی به مطالب خیلی زیبایی پی بردم و آن را در زندگی خود اجرا و در کل عملکردهای خوبی را برای خودم به جا میزارم

    استاد واقعا از شما ممنونم من به صورت هدایتی این فایل و رفتم و از روی فایل های دانلودی آن را پیدا کردم و گوش کردم ثروت یک رو جلسه 15 هستم وقتی شما در جلسه 15 اول کلامتون صحبت لایو جلسه 19 که در اینستاگرام با بچه ها صحبت کردید در مورد تکامل گفتید من خیلی شیفته شدم خیلی مشتاقانه دوست داشتم ببینم که لایو 19 شما چی بوده و چه صحبت می کردید در مورد قانون تکامل که در جلسه 15 بتونم به آگاهی و باورهای خودم را تغییر بدم و به نتیجه خیلی خوب برسم

    استاد واقعا همین که ما در تمام مراحل زندگی مو ن روی باورامون کار کنیم مطمئناً نعمت ها از سوی خداوند داده میشه و آرام‌آرام وقتی رفتار من تغییر کنه باورام هم تغییر می کنه یعنی اینکه من هرچقدر ظرفم بزرگتر باشه در جلسه 15 گفتید خیلی راحت تر به آرزوهام میرسم به خدا نزدیکتر می شوم چون باور فراوانی را در خودم انقدر بزرگ کردم که به هر چیزی که بخوام میتونم برسمواز هرچیزی بی نیاز باشم

    اگر در مورد قانون تکامل بخواهیم صحبت بکنیم چیزی که شما الان فرمودید اینکه وقتی که ما برای قانون تکامل به این درک برسیم که تمام چیزهایی که در دنیا هست در جهان است از یک قانون سرچشمه می گیرد و آن قانون تکامل است

    و به این باور برسیم در اصل میتونیم به هر چیزی که میخواهیم دسترسی پیدا کنیم

    من وقتی که نگاه می کنم در قانون تکامل در مورد این کاری که می خوام انجام بدم اول اینکه باید به درکش برسم چون خود قانون تکامل خودش درک تکاملی داره برای رسیدن به خواسته هامون به خاطر همین میتونیم خیلی راحت اعتماد به نفس خود را انقدر خوب کنیم و لذت ببریم از زندگی و خیلی آرام آرام پیش ببریم به اون تکامل که در زندگی من است و می‌خواهیم به خواسته ها برسیم

    استادخیلی لذت بردم خیلی دوست داشتنی بود این صحبت‌های شما

    و هرچقدر نگاه من بزرگتر وباورهای فراوانی من زیادتر باشه میدونم که بیشتر بیشتر میشه قطر ظرف من

    و این رو شما به ما یاد داری و این رو باید در تمام مراحل زندگی به درک برسیم که قانون تکامل یک قانون صددرصد تکاملی هست که حتی خود پیامبران می خواستند برنامه خودش را پیش ببرند از نظر قانون تکامل آرام آرام پیش می‌بردند و من هم یاد گرفتم در کارهای خودم از این قانون تکامل پیروی کنم و آرام آرام به هدف خودم برسم و هیچ عجله ای نکنم و امید و باورم را همیشه داشته باشم به اینکه همه چیز به دست می‌آید به شرط اینکه باور هامو شخصیت مو آرام آرام تغییر بدم و شکل بگیرند

    به همان اندازه ظرفی که من درک می کنم

    ممنونم کامنت های خوب بچه ها واقعاً ستودنی و زیبا قشنگ بود دوستتون دارم

    در پناه الله یکتا شاد و سلامت و پیروز باشید انشالله خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    علیرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1355 روز

    سلام به بهترین استاد دنیا عباسمنش

    سلام به تمام اعضای این خانواده هدایت شده

    موضوع فایل: درک قانون تکامل

    ⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️

    قانون تکامل بسیار مهم وحیاتی هست و بهترین مثال هم اینکه خود خدا هم این را رعایت کرده در همه زمینه‌ها، مبعوث پیامبر، خلقت جهان ، موجودات و خلقت انسان و گیاهان،

    ⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️

    دوستان اهمیت این قانون را می دانیم ، ولی حرص وطمع و وسوسه‌های درونی، انگیزه کاذب یک شبه پولدار شدن، ما را از درک و یادآوری قانون تکامل غافل می‌کنه.

    ⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️

    همه ما صدها مثال از زندگی خودمان و اطرافیان داریم که چون تکامل را نادیده گرفته به سرعت شکست خوردن.

    ⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️

    من خودم در همین سایت تکامل را رعایت نکردم و خسارت دیدم.

    چطوری؟

    اینطورکه :

    ⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️

    من ابتدا فایل 3برابر کردن درآمد را از سایت دانلود کردم ، و کامل گوش کردم و بهش عمل کردم ولی چون تکامل را رعایت نکردم به هدفم نرسیدم که بماند ، تاثیر روحی منفی هم دیدم.

    من بجای اینکه تعهد بدم به خودم که درآمد فعلی خودم را 3 برابر کنم، تعهد دادام امسال حتما 300 برابر میکنم، و تمام تلاشم را کردم و حتی روانشناسی ثروت 1 را هم خریدم و دارم کار می کنم ولی می بینم که نتیجه نداد،

    اول میگفتم شاید اشکال از نحوه آموزش استاد هست چرا درآمد م 300 برابر نشد .

    ⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️

    بعد الان که این فایل 19 لایو را دیدم فهمیدم ، من تکامل را رعایت نکردم، وقتی دفترم تعهد میدادم باید 2 برابر، یا 3 برابر می نوشتم، و بعد از رعایت قانون تکامل بطور طبیعی بصورت تصاعدی درآمدم افرایش می یافت حتی بیشتر از تعهدم،

    ولی الان ناراحت نیستم چون ، این تجربه باعث شد قانون تکامل را درک کنم و کل زندگی ام رعایت کنم.

    همه شما را دوست دارم، عاشقتان هستم در پناه الله شاد وثروتمند باشید.

    امشب نیمه شعبان 1401 می باشد، تبریک به همگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    علی بهره ور گفته:
    مدت عضویت: 3248 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون

    چندروزی بود داشتم با خودم کلنجار میرفتم که دیگه فایل ها، دوره ها و کلا قوانینی رو که به زعم خودم یاد گرفته بودم رو بی خیال بشم.

    چرا به اینجا رسیده بودم. چرا داشتم با خودم این فکررو میکردم و این نجواها میومد.

    هی این رو فک میکردم هی با خودم حرف میزدم که بببین تو شرایطت کجا بودی اعتماد بنفست کجا بود الان کجا هستی.خونه گرفتی ماشین مدل بالا گرفتی خونواده تشکیل دادی (باز با خودمم میگفتم خوب تو اگه این دوره ها و فایل ها رو گوشم نمیکردی چون شغل داری بعد از چندین سال میرسیدی ولی خوب باز میگفتم ببین این همکارت که 6 7 سال پیش شرایط اون موقعش از یک سری ابعاد به نظر خودم بالاتر بود ولی الان اون چیزی که من از بعد زندگی و پیشرفت فردی میدیم شرایط من بهتر از اون بود) زیاد از مسئله دور نشم.

    حالا چی شد که من به این نقطه رسیدم چی شد.

    من با دوستانم به مدت 6 7 سال در دانشگاه باهم بودیم و بعدش دور شدیم دوباره همدیگه رو بعد از 7 سال برا مدت چندین ماه بدلیل شرایط کاری ملاقت کردیم البته ملاقات که چه عرض کنم با همدیگه 5 روز در هفته کلاس می رفتیم .

    بیشترمون ازدواج کرده بودیم یک سری هامون دارای فرزند بودند و….

    خوب معمولا شماهم بعد از 7 سال دوستان و همکاراتون رو ببینید در شرایط و اوضاع و احوال که در این مدت انجام داده بودند رو جویا میشی و یا میبینی و متوجه میشی.

    چیزی که برای من بود این بود که من درست بود از یک جنبه هایی اعتماد بنفس شرایط مالی افکارم تا حدی که در خودم کار کرده بودم باور کرده بودم و ایمان آورده بودم تغییرات ایجاد شده بود.

    ولی یک چیزی که من در خودم متوجه شدم و این رو با عکس العمل دوستانم فهمیدم این بود که من اون ارتباط خوب رو نداشتم اون حال خوب رو نداشتم اون احساس آرامش رو نداشتم اون احساس خوب سابق رو نداشتم.

    و این آنچان مشهود بود که هر کدوم از دوستانم که من رو قبلا می شناخت به راحتی متوجه این مسئله میشد.که به با زبان بی زبانی و یک کدومش به حالت پرسش که اوضاعت خوبه بستگانت خوبن و یه جورایی شاید بعضی هاشون فک میکردن شاید با ازدواج که کردم با همسر رابطه خوبی ندارم ولی درصورتی که چنین چیزی نبود.

    نه همسر، نه مشکل دیگه ای بخاد منو اذیت کنه نه اینا نبود. خودمم نمی دونستم چرا به این صورت شدم.

    انسانی که آرامش نداره ( اینکه من اون آرامش رو ندارم در دوره روابط بهش رسیدم و در کامنت های جلسه اول هم کامنت کردم.) و همین دوستان چندین و چند سالم چرا از من دور شدن.

    چرا من که با افتخار شاگرد استاد هستم و دارم روی قوانین کار میکنم چرا شرایط روحی دوستانم از من بهتره.

    من که صبح ها شکرگزاری انجام میدم من که روی توحید کار میکنم من که در کنترل ورودی ذهنم تا جایی که متوجه شدم دارم کار میکنم.

    ولی خوب ایراد کار کجا بود چرا من به این شرایط رسیده بودم که به قول استاد آرزو میکردم همون انسان قبلی باشم.

    جوابش در این فایل بود که من قانون تکامل رو یاد نگرفته بودم یا اصلا بهش توجه نکرده بودم.

    در این مدت 6 سال فقط عجله عجله فقط چرا من به استقلال مالی نمیرسم چرا من روی اعتماد بنفسم کار میکنم اعتماد بنفسم بالا نمیره چرا باور توحیدیم قوی تر نمیشه یعنی عالی نمیشه چرا من از فلانی از لحاظ مالی بالاتر نمیرم و چرا چرا و از این دست مطالب باعث شده بود من که اومده بودم تو این مسیر شرایطم بهتر بشه شرایط روحیم به زیر صفر رسیده بود تا من آرزو کنم شرایط بهتر نمیخام همون شرایط قبلی رو داشته باشم.

    البته این هم باید بگم که اعتماد بنفس بالاتر،شرایط مالی بهتر و… برای اثبات کردن خودم بود اینکه خودم رو به دیگران ثابت کنم که ببینید من انسان توحیدی هستم ببینید من انسان با اعتماد بنفسی هستم ببینید من تفکرات عباس منش دارم ببینید من فرکانس ثروت دارم.ببینید من چون با قوانین آشنا شدم همه چیز رو میدونم و نتیجه کار رو من میدونم.

    یعنی من در دوره عزت نفسم تکامل رو رعایت نمیکنم یعنی میخام با چندبار دوره رو گوش کردن چند بار کارکردن، عزت نفسم در بالاترین حالت قرار بگیره و این باعث میشه این توقع زیاد از خودم و رعایت نکردن و توجه نکردن به قانون تکامل بعد از یه مدت سرخورده بشم و این روباید به خودم بگم باید یواش یواش ادامه داد تا روند تصاعدی شکل بگیره.

    واقعا استاد این اصل رو که به ظاهر ساده ولی در عین حال فوق العاده مهم هست در همه دوره ها باید حسابی بهش توجه کنم و نگذارم که حرص و طمع و عجله (برای من بیشتر عجله و حرص هست) شرایط رو برام سخت و سخت تر کنه که باعث بشه دوستان و عزیزانم رو ناراحت و دلخور کنم و از دست بدم.

    این فایل باعث شد امشب خیلی سبک بشم خیلی اون راحتی و آرامش بهم برگرده بدلیل اینکه صبورتر آرام تر شدم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    امیرحسین نیکدل گفته:
    مدت عضویت: 2432 روز

    سلام به دوستان عزیزم و استاد عباسمنش و خانم شایسته عزیز . من تقریبا 5 6 سالی هست که با استاد عباسمنش آشنا شدم و این اولین باریه که دارم توی سایت کامنت میذارم . قبلا حضور جدی توی سایت نداشتم اما امروز اولین روزیه که از صبح وقتم رو توی سایت گذروندم و خانوادم الان در تفریح روز جمعه ان اما اینقد من احساس فوق العاده ای دارم که نمیتونم حسم رو توصیف کنم و دلم نخواست که برم.

    من الان 26 سالمه و یادمه از بچگی پدر و مادرم همیشه به دنبال حقیقت خدا میگشتن توی عرفان ها و مکتب های مختلف و مهر خالق از بچگی در وجود من بود . همیشه از نوجوونی دلم پر میکشید برای شناخت خدا . اکثرا شب ها تنهایی بیرون میرفتم و با خدا راز و نیاز میکردم و آتش عشقش در وجودم زبانه میکشید ( یادمه این زبانه کشیدن اتش عشق رو استاد تو فایل توحید عملی 3 به کار بردن و توصیف احساس من بود )

    این ارتباط خیلی دو طرفه بود و از بچگی من تقریبا هیچ اتفاق بدی برام نمیفتاد همیشه سالم بودم همیشه عزت داشتم کل فامیل بهم افتخار میکردن همیشه همه چیز برام خوب پیش میرفت ولی نمیدونستم اینا از کجا آب میخوره . و وقتی بقیه رو میدیدم که همش دست و پاشون تو بچگی میشکنه شگفت زده میشدم که چرا من یک بار هم برام اتفاق بدی نیفتاده . بارها با دوچرخه ماشین بهم زد یا افتادم تو جوب چون خیلی عشق تند رفتن بودم اما یک بار خط روم نیفتاد .

    یادمه توی دانشگاه که درس میخوندم ( دانشگاه صنعتی شاهرود رشته عمران ) یه مدت درسم خیلی افت کرده بود اما از خدا کمک خواستم و باورامو نسبت به هوشم عوض کردم و تقریبا تمام درس ها بدون اینکه درس خاصی بخونم با یکی دوروز قبل امتحان خوندن شاگرد اول میشدم . اونم درسای ترم اخر مهندسی توی دانشگاه دولتی که همه اشکشون در میومد سر امتحانا .

    اما همیشه در مورد پول ذهنم ایراد داشت و من خودم میدونستم که یه ایرادی هست و لمسش میکردم و چند روزه که به صورت واقعا جدی تصمیم گرفتم و دارم روشون کار میکنم و چون ارتباط معنوی خوبی باخدا داشتم میبینم که ذهنم خیلی هم مقاومت نداره و دارم رشد رو حس میکنم توی دیدگاهام. امروز این فایل تکامل بسیار بسیار منو منقلب کرد چون چیزیه که من همیشه ناخودآگاه رعایتش میکردم و عملا هیچوقت ضربه بزرگی نخوردم تو هیچ مسیری .

    خیلی خوشحالم از اینکه ایرادای درونیم رو دارم پیدا میکنم از اینکه مفهوم آیه ” سبحانک انی کنت من الظالمین ” رو درک کردم و از این به بعد بیشتر در کنارتون خواهم بود و نتایجی که الان برای خودم باور نکردنیه رو در اینده ای نزدیک و قدم به قدم باهاتون به اشتراک میذارم . نور به راهتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    مانلیا گفته:
    مدت عضویت: 1614 روز

    اقا این فایل نشانه ی روزانه ی من بود که با از ته دلم از خدا خواستم که توروخدا منو به چیزی هدایت کن که الان ترمزمه و من نمی‌دونم

    و این فایل برای من اومد

    من هنوز فایلو گوش نکردم ولی نوشته ی فایل که کامنت اندیشه گل هست رو خوندم کلی ترمز ها و ایرادات منم بهم گفته شد … توی این چند روز خدا بهم این جمله رو خیلی تکرار کرد

    نگار از امروزت لذت ببر از برنامه و کارایی که هر روز در راستای اهدافت انجام میدی لذت ببر فکر نکن که روزی به اهدافت رسیدی و ماشین مدل بالا داری خونه داری ثروت زیاد داری شهرت داری اون روز اون چیزا باعث خوشحالیه تو میشن … اونها هیچ کدوم برای تو خوشحالی و خوشبختی به ارمغان نمیارن و اگر الان حالت خوب نیست و از برنامه ی روزانه ات لذت بی نهایت رو نمیبری اونروزی که اونها هم بهت داده بشه هیچ لذتی نمیبری … این یک توهمه که شما انسانها دارید و فکر میکنید نعمتی مادی و دنیویه فانی میتونه بهتون حس خوب ابدی بده … چطور چیزی که خودش از بین میره میتونه به تو چیزی ابدی بده ؟؟؟

    پس جوری الان رفتار کن که فکر میکنی اگه همه ی نعمت هارو داشته باشی رفتار میکنی …

    من چشمامو بستم و تجسم کردم که همه نعمت هایی که میخواستم رو دارم …

    امریکا هستم در لس انجلس توی یه خونه ویلایی شیک و بزرگ و حسابی پر پول و ماشین مدل بالا …

    به دور ورم نگاه کردم و داشتم لذت میبرم از دیدنه لس انجلس از بام این شهر و یدفه گفتم خب الان چیکار کنم ؟

    الان برنامه روزانه ام چیه ؟؟ باید برم انعطاف کار کنم باید برم باشگاه بدنسازی کار کنم باید کلاس برم باید مهارت هامو بهتر کنم باید رو باورام کار کنم تا شرایطم ازینم بهتر بشه و …

    همه اون خوشی و لذت از اون همه نعمت برای یک لحظه بود و بعد باید میرفتم دنبال برنامه ی روزانه ام و اون بود که به من لذت میداد نه ایستادن و دیدنه خونه و ماشینو لس انجلس … همه ی اونها برای من یک لحظه لذت داشت … و فهمیدم خیلی بیشتر درک کردم که خدا بهم چی گفت …

    واقعا فهمیدم که بزرگترین لذت من برنامه و در کل مسیری هست که برای رسیدن به هدفم دارم نه اون هدف … مسیره رسیدن به پول خیلی بیشتر لذت بخش تره تا خوده پول …

    مسیره رسیدن به درجه حرفه ای در مهارت مورد علاقه ات خیلی لذت بخش تر از خوده اون مهارت حرفه ای هست …

    چون بعد که بهش رسیدی میگی خب الان دارمش دیگه … چیو ندارم باید اونو به دست بیارم …

    من همه ی اینها رو میگم ولی درکم ازش میدونم کمه و هر روز و هر ماه و هر سال بهتر و بهتر میشه …

    این درک و اگاهی باعث شده من از هر لحظه ی روزم بیشتر لذت ببرم بیشتر دقت کنم بیشتر از وقتم استفاده کنم در طی روز خیلی بهتر طبق برنامه ام پیش میرم خیلی بهتر حواسم به ورودی هام هست خیلی بهتر وقتی موقع تمرین میشه با عشق میرم انجامش میدم ( قبلا یه حسی میومد که وای حالا تا یه سال باید هر روز انجامش بدم تا به اون درجه برسم چه خبره زیاده که اما الان نه ، عشق میکنم ) در کل خیلی روزه بهتری رو برای خودم می‌سازم که شب میشه میگم ایول امروز خیلی از زمانم استفاده کردم و لذت بردم و پیشرفت کردم

    این کاملا مربوط میشه به نوشته ی خواهر ( هم خانواده ) عزیزم اندیشه جان که گفت محدودیت زمانی وجود نداره و فراوانی در زمان هست

    ربطش اینه که من لذت نمیبردم از برنامه ی روزانه ام قبلا چون این باور رو داشتم که زمان کمه ، و خیلی طول میکشه تا من به اون درجه برسم ، من نمیخوام اینقدر طول بکشه ، میخوام زود برسم و….

    این ترمز رو هم دارم که ایشون گفتن که من میخوام زود به مهارت برسم تا ازش پول دربیارم منم همینطورم … یعنی میخوام زمان و تکامل زود فشرده بشه تا من به پول دراوردن برسم … و این میدونی از چه باوری میاد ؟

    این باور که خدا نمیتونه از راهی به من پول برسونه یا هیچ راهه دیگه ای نیست فقط همین هست و تکیه به مغز کوچک خودت میکنی و این رو تنها راه ورود پول در زندگیت میدونی و به غیر از این هیچ راهه دیگه ای نیست من هم پول نیاز دارم پس بدو بدو بدو تا زود تر مسیر رو بدویی و به نتیجه برسی … ای وایه من

    ای وای بر من

    چقدر این باورها مثل موریانه در ذهنمون ریشه داره و نمیذاره هیچ ورودی خوبی در زندگیمون باشه

    راه و مسیره درست چیه ؟ اینه که

    ما باید رها باشیم بگیم خدا جونم

    تو به من این ماموریت رو در این دنیا دادی

    من در حین این مسیر میخوام فقط لذت ببرم ، به نکات مثبت توجه کنم ، خوش بگذرونم شاد و خرم باشم و تکاملم رو طی کنم و روی خودم و مهارت هام با لذت کار کنم ، در این حین من نیاز به پول هم دارم که اون رو تو خودت اوکیش میکنی تو از هزاران راه میتونی به من نعمت و ثروت برسونی ، به من بگو اگر کاری نیاز باشه انجام بدم برای در مدار قرار گرفتنه اون ثروت … چون ذهنه من معیوبه این ذهن میگه تو باید بری کار کنی و اگر بری سرکار دیگه وقت نداری روی مهارتات کار کنی اما این جواب ذهنه معیوبه منه …

    من مطمعنم از هزاران راه ثروت و نعمت میتونه به راحتی وارد زندگیه من بشه و من در کنارش به راحتی روی مهارتم تمرکز کنم و رشدش بدم و تکاملم رو خوب طی کنم خدایا تو به من بگو چیکار کنم …

    و جواب میتونه خیلی چیزها باشه … خدا میتونه یه شغلی رو بیاره برات که زمان کم و درامد بالا باشه ، میتونه بهت بگه تو فلان مهارتو داری اما عزت نفست کمه اگه رو عزت نفست و باورای ثروتت کار کنی از اون مهارتت میتونی پول خوبی دربیاری ، می‌تونه یه ادم یا شرایطی عالی رو برات بیاره اصلا به خدا من ذهنم نمیکشه بیشتر از این ولی میدونم از میلیون ها طریق خدا به تو روزی و رزق مورد نیازتو میرسونه وقتی واقعا باورش داشته باشی …

    میدونید ثروت و نعمت در این دنیا فراوانه فراوان و هر فرد هر فردی در این دنیا میلیارد ها دلار از این ثروت رو میتونه داشته باشه … یعنی تیپیکالی و منطقا و علمی به اندازه ای که تک تک هشت میلیارد نفر روی زمین میلیارد ها دلار ثروت داشته باشن ثروت در این دنیا هست اما اگه ندارن به خاطره مدارشونه نه اینکه نیست …

    یک مثالی که برای خودم میزنم این هست که اکسیژن در دنیا فراوانه … دیگه هیچ وقت کسی نگفته که اگر جمعیت زمین ده برابر بشه اکسیژن کم میاد … کسی نمیگه مردمان افریقا دسترسی کمتری به اکسیژن دارن نسبت به مردم امریکا … کسی نمیگه تو افغانستان اکسیژن کیفیتش پایینه اما تو اروپا بالاست …

    میخوام بگم در همه موضوعات در همه مکان ها و زمانها این فراوانی وجود داره …

    و به همون اندازه غیر واقعیه که بگیم پول کمتره تو افریقا تا امریکا … به همون اندازه مسخرست که بگیم زمان من کم دارم باید بدوعم … اصلا شاید مسخره نباشه ها و برای مردم منطقی باشه اماااا غیر واقعیه ….

    ما میبینیم که در دنیا در همه چیز فراوانیه و هشت میلیارد جمعیت روی زمین دارن اصلا دو درصد از نعمت هارو استفاده میکنن … دو درصد زمین منطقه مسکونیه یا شایدم کمتر نمیدونم دقیق …

    به خدا خیلی نعمت هست خیلی ثروت هست … این یه رودی هست که در جریانه … یکی تشنشه و یک قدم برنمیداره به سمت رود و میگه نگاه رود نمیاد به سمت من اونا رو ببین تو رود اصلا دارن شنا میکنن اما من اب ندارم بخورم … دقیقا مثله همینه

    اصلا این باورا یه جوریه که یکیشو پیدا میکنی زنجیره وار میبینی عه اونم هست اونم بهش چسبیده به اونم مربوط میشه و ….

    الان این همه نوشتم هنوز فایلو گوش نکردم … خخخخخخ

    میرم الان فایل هم گوش میدم دیگه خدا میدونه قراره چی بشه که از متنش اینقدر اگاهی بهم اومد …

    در مورده مذهب چه قدر به ما جوری گفتن که توش اصلا قانون رعایت نشده مثله ادم و حوا و اینکه پیامبران از قبل انتخاب شدن و خدا یه ادمی بوده که برنامه ریخته که خب اول ابراهیمو میارم بعد فلان اخریش هم محمد باشه دیگه بسشونه این انسانا … خخخخخخ . جدی همینجور به ما گفتن … اما استاد با صراحت همیشه میگن نه پیامبران خدا رو انتخاب کردن و تکاملشون رو طی کردن اگه اونها این انتخاب رو نداشتن هیچ وقت به پیامبری نمیرسیدن‌..

    این به بحثه تقدیر و سرنوشت هم برمیگرده که چه قدر ادمای مذهبی به خاطره همون به تقدیر اعتقاد دارن و انتخاب نمیکنن یا تغییر نمیدن …

    در پناه الله یکتا ⁦(◍•ᴗ•◍)⁩

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      سمانه جان صوفی گفته:
      مدت عضویت: 1927 روز

      به نام خداوند هدایتگرم.

      سلام به همه ی عزیزان سایت

      نگار جان خیلی از خوندن کامنتت لذت بردم.

      کیف کردم از نشانه و هدایتی که از خدا خواستی و این فایل سر راهت قرار گرفت.

      کامنتت سرشار از نکته های خوب بود، باور فراوانی، کار کردن روی مهارت و طی کردن روند تکاملی بسیار مهم و ارزشمندن.

      برات در مسیرت بهترینها رو آرزو میکنم.

      امیدوارم هم خودت هم همه مون از مسیر رسیدن به خواسته هامون غرقِ لذت بشیم و وقتی هم به خواسته هامون رسیدیم همچنان غرقِ لذت باشیم و ادامه بدیم مسیرِ درست زندگی کردن رو.

      تاکید صحبت های استاد در این فایل روی عجله نکردن، صبر کردن، دچار حرص نشدن برام خیلی شنیدنی بود و تو گوشم زنگ زد که چقدر این نکته به جا و درسته، انگار که مچ ذهن و عملکردمو گرفته باشم یهویی…

      خدا رو شکر برای همه چیز

      خدا رو شکر برای همیشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    نگین گفته:
    مدت عضویت: 1267 روز

    سلام

    داستان جان استفن آکواری :

    سال 1968 مسابقات المپیک در شهر مکزیکوسیتی برگزار شد. در آن سال مسابقه دوی ماراتن یکی از شگفت انگیز ترین مسابقات دو در جهان بود

    کیلومتر آخر مسابقه بود دوندگان رقابت حساس و نزدیکی با هم داشتند، نفس های آنها به شماره افتاده بود، زیرا آنها 42 کیلومتر و 195 متر مسافت را دویده بودند. دوندگان همچنان با گامهای بلند و منظم پیش میرفتند. چقدر این استقامت زیبا بود. هر بیننده ای دلش میخواست که این اندازه استقامت وتوان داشته باشد. دوندگان، قسمت آخر جاده را طی کردند و یکی پس از دیگری وارد استادیوم شدند.

    استادیوم مملو از تماشاچی بود و جمعیت با وارد شدن دوندگان، شروع به تشویق کردند.

     

    رقابت نفس گیر شده بود و دونده شماره … چند قدمی جلوتر از بقیه بود. دونده ها تلاش میکردند تا زودتر به خط پایان برسند و بالاخره دونده شماره … نوار خط پایان را پاره کرد. استادیوم سراپا تشویق شد.

    فلاش دوربین های خبرنگاران لحظه ای امان نمی داد و دونده های بعدی یکی یکی از خط پایان گذشتند و بعضی هاشان بلافاصله بعد از عبور از خط پایان چند قدم جلوتر از شدت خستگی روی زمین ولو شدند.

    اسامی و زمان های به دست آمده نفرات برتر از بلندگوها اعلام شد. نفر اول با زمان دو ساعت و …

    در همین حال دوندگان دیگر از راه رسیدند و از خط پایان گذشتند.

    در طول مسابقه دوربین ها بارها نفراتی را نشان داد که دویدند، از ادامه مسابقه منصرف شدند و از مسیر مسابقه بیرون آمدند.

    به نظر میرسید که آخرین نفر هم از خط پایان رد شده است.

    داوران و مسوولین برگزاری میروند تا علائم مربوط به مسابقه ماراتن و خط پایان را جمع آوری کنند

    جمعیت هم آرام آرام استادیوم را ترک میکنند.

    اما…

    بلند گوی استادیوم به داوران اعلام میکند که خط پایان را ترک نکنند گزارش رسیده که هنوز یک دونده دیگر باقی مانده.

    همه سر جای خود برمیگردند و انتظار رسیدن نفر آخر را میکشند.

    دوربین های مستقر در طول جاده تصویر او را به استادیوم مخابره میکنند.

    از روی شماره پیراهن او اسم او را می یابند “جان استفن آکواری” است دونده سیاه پوست اهل تانزانیا، که ظاهرا برایش مشکلی پیش آمده، لنگ میزد و پایش بانداژ شده بود

    20 کیلومتر تا خط پایان فاصله داشت و احتمال این که از ادامه مسیر منصرف شود زیاد بود.

    نفس نفس میزد احساس درد در چهره اش نمایان بود لنگ لنگان و آرام می آمد ولی دست بردار نبود.

    چند لحظه مکث کرد و دوباره راه افتاد. چند نفر دور او را می گیرند تا از ادامه مسابقه منصرفش کنند ولی او با دست آنها را کنار می زند و به راه خود ادامه میدهد.

    داوران طبق مقررات حق ندارند قبل از عبور نفر آخر از خط پایان محل مسابقه را ترک کنند.

    جمعیت هم همان طور منتظر است و محل مسابقه را با وجود اعلام نتایج ترک نمی کند.

    جان هنوز مسیر مسابقه را ترک نکرده و با جدیت مسیر را ادامه میدهد.

    خبرنگاران بخش های مختلف وارد استادیوم شده اند و جمعیت هم به جای اینکه کم شود زیادتر میشود!!!!

    جان استفن با دست های گره کرده و دندان های به هم فشرده و لنگ لنگان، اما استوار، همچنان به حرکت خود به سوی خط پایان ادامه میدهد او هنوز چند کیلومتری با خط پایان فاصله دارد آیا او میتواند مسیر را به پایان برساند؟؟؟؟

    خورشید در مکزیکوسیتی غروب میکند و هوا رو به تاریکی میرود.

    بعد از گذشت مدتی طولانی، حوالی سپیده دم آخرین شرکت کننده دوی ماراتن به استادیوم نزدیک میشود،

    با ورود او به استادیوم جمعیت از جا برمیخیزد چند نفر در گوشه ای از استادیوم شروع به تشویق میکنند

    و بعد انگار از آن نقطه موجی از کف زدن حرکت میکند و تمام استادیوم را فرا میگیرد نمیدانید چه غوغایی برپا میشود.

    40 یا 50 متر بیشتر تا خط پایان نمانده او نفس زنان می ایستد و خم میشود و دستش را روی ساق پاهایش میگذارد، پلک هایش را فشار می دهد نفس میگیرد و دوباره با سرعت بیشتری شروع به حرکت میکند.

    شدت کف زدن جمعیت لحظه به لحظه بیشتر میشود خبرنگاران در خط پایان تجمع کرده اند

    وقتی نفرات اول از خط پایان گذشتند استادیوم اینقدر شور و هیجان نداشت.

    ” جان” نزدیک و نزدیکتر میشود و از خط پایان میگذرد.

    خبرنگاران، به سوی او هجوم میبرند

    نور پی در پی فلاش ها استادیوم را روشن کرده است

    انگار نه انگار که دیگر شب شده بود.

    مربیان حوله ای بر دوشش می اندازند

    او که دیگر توان ایستادن ندارد، می افتد.

    آن شب مکزیکوسیتی و شاید تمام جهان از شوق حماسه جان، تا صبح نخوابید.

    جهانیان از او درس بزرگی آموختند و آن اصالت حرکت، مستقل از نتیجه بود.

    او یک لحظه به این فکر نکرد که نفر آخر است.

    به این فکر نکرد که برای پیشگیری از تحمل نگاه تحقیرآمیز دیگران به خاطر آخر بودن میدان را خالی کند.

    او تصمیم گرفته بود که این مسیر را طی کند،

    اصالت تصمیم او و استقامتش در اجرای تصمیمش باعث شد تا جهانیان به ارزش جدیدی توجه کنند ارزشی که احترامی تحسین برانگیز به دنبال داشت.

    فردای مسابقه مشخص شد که جان ازهمان شروع مسابقه به زمین خورده و به شدت آسیب دیده است.

     او در پاسخگویی به سوال خبرنگاری که پرسیده بود، چرا با آن وضع و در حالی که نفر آخر بودید از ادامه مسابقه منصرف نشدید؟ ابتدا فقط گفت:

    برای شما قابل درک نیست!

    و بعد در برابر اصرار خبرنگار ادامه داد:

    مردم کشورم مرا 5000 مایل تا مکزیکوسیتی نفرستاده اند که فقط مسابقه را شروع کنم، مرا فرستاده اند که آن را به پایان برسانم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای: