live | رعایت قانون تکامل = هموار شدن مسیر رشد - صفحه 28

به نام خداوندی که جهانش رو درهرلحظه داره گسترش میده

سلامودرود خدا به شمااستادان عزیز ولیاقتمندم

گام دوازدهم=رعایت قانون تکامل وهموارشدن مسیر

یکی از بزرگترین پاشنه ی آشیل تمامی انسانها این هست که قانون تکامل رو درزندگیشون مخصوصا در حوزه ی مالی رعایت نمیکنند

خوده خدا جهان رو با یک بشکن درست نکرده و تمامی موجودات حاصل میلیونها سال تکامل به این حد از رشد رسیدند

هرانسانی اگر نتونه دندون طمع حرص و عجله رو درست کنه هیچوقت زندگی هم روی قشنگش رو بهش نشون نخواهد داد

کسی که جوری صحبت مبکنه که با قانون جهان ناهمخوانه بخاطر اینه مه تجربیات خیلی کمی تو زندگیشون دارند

قانون تکامل برای هر موضوعی درجهان صدق میکنه،مثل کاشتن یک بذری که نیاز به زمان داره تا به یک درخت تنومند تبدیل بشه

همچنین پیامبر اسلام که در چهل سالگی به پیامبری برگزیده شد،هرسال به مدت یک ماه مراقبه میکرد و به این شکل تونست به یک خودشناسی و خداشناسی دست پیداکنه و تکاملش رو طی کرد

این نبوده که ازهمون اول تعداد مسلمانان زیاد بشه،آرام آرام اون تعداد مسلمان ها زیاد شد

اگر ما بخواییم بخاطر اینکه توچشم بقیه بکنیم که دست به کارهای احمقانه ای بزنیم که باشرایط حال حاضر ما مناسب نیست،مطمئنا پیروز نخواهیم شد

کسی که میخواد یک شرکت یا یک مغازه ی بزرگ رو ایجاد کنه،باید ازخودش سوال کنه و بگه که جایگاه الانم کجاست و به چه اندازه میتونم مدیریت داشته باشم،آیا میتونم خودمو مدیریت کنم که میخوام دوتا کارمند رو استخدام کنم

خیلی ها با ترفند پونزی پولشونو از دست دادند،چون خیلی ها میخواستن با عجله و یک حرصوطمع پولشون رو رشد بدن و همین نه تنها باعث افزایش پولشون نشد بلکه اون مقدار پولی هم که داشتن از دست دادند

این پولی که بابت محصولات سایت عباسمنش پرداخته میشه هرکسی که باایمان صددرصد به اونها عمل کنه نتایج از همه لحاظ وارد زندگیش میشه

من خودم از اون دسته آدمایی بودم که به میزان درکم از قانون واین اگاهی ها نتیجه ی فوق العاده ای از محصول دوازده قدم گرفتم

امروز نشستم فکر کردم که قبل از اینکه وارد دوره ی دوازده قدم بشم چقدر من یک آدمی بودم که تو سخت ترین شرایط مالیمون آدمایی رو دعوت میکردم که فقط رضایت اونهارو جلب کنم،در سخت ترین شرایط سلامتیی که به سر میبردم و فکر میکردم که بدن من با قرص مسکن سلامته،روابط نابهنجاری که باهمسرم به سر میبردم و فکر میکردم که روابط بهترازین تو دنیا نداریم و نمیشه که یک رابطه ی عاشقانه باهمسر داشته باشم

از بی پولی هایی که میکشیدم،از ناله هاوو گله هایی که از اطرافیانم داشتم و تعریف میکردم،از توجیه هایی که خودمو تو هر قضیه ای میکردم و‌کلی غیبت دیگران کردن و خودم رو از هر گناهی تبرئه میکردم..

کلی هروز باید برای دوستو اشنا قسمو آیه میخوردم که بفهمند من اون آدم خوبه ی داستانم…

چقدر وامهای پرسود پرداخت کردیم،چقدر دسته چکهای منو همسرم رو برگ میکردند و پولی نداشتیم که بخوایم بدهی هامون تسویه کنیم

چقدر وقتی سریخچالمون میرفتم ازبس که هیچی داخلش نبود بغض گلومو فشار میداد و نمیدونستم دلیلش خودمون هستیم که متمرکز شدیم برروی نداشته هامون….

خلاصه که بعداز سه سالونیم چهارسال درمسیر آشنایی من بااین مسیر الان سه تا یخچال داریم که هرکدوم از اونها پراز نعمتو فراوانیه و خیلی وقتها بازهم جا کم میارم برای خوراکی هایی که میخریم

سلامتی دائمیی که داریم،روابط فوق العاده ای که باخودم و همسرو فرزندم داریم،آرامش و رفاهی که در اکثر مواقع داریم،زمینهایی که تونستیم با همین شغل به راحتی و بصورت کاملا نقد بخریم،

حساب بانکیی که من دارم،گواه این هست که چقدر من تونستم با پول رفیق بشم و نخوام پولم رو صرف هزینه های الکی بکنم

اگر میخواستم تواون شرایط سخت به این روزها فکر کنم مطمئنا ذهنم میخواست بگه چطوری میخوای برسی،اما آرام آرام بدون اینکه ما تقلایی بکنیم،فقط مسئولیت زندگیمون رو به عهده گرفتیم و بابت همون نعمتهایی که داشتیم سپاسگزاری میکردیم و کم کم رسیدیم به جایی که از خوردن یک تخم مرغ کلی لذت میبردیم جوری که انگار داریم کباب میخوریم،اون قدر حالمون خوب بود باهمون تخم مرغی که میخوردیم که هرکسی به مامی رسید تعجب میکرد و فکر میکرد ما الکی حالمونو خوش کردیم

بخدا اون روزهایی که تواین مسیر باحس خوب به این آگاهی ها عمل میکردیم،کم کم ما تونستیم کباب واقعی رو هفته ای دو تا سه بار تجربه کنیم،کم کم مشتری های باکیفیت تر و دست به نقدر سمتمون اومد،کم کم به فکر رشد بهتر مغازمون افتادیم و دوباره مشتری های بیشتری جذب مغازمون شد

اون آدمایی که پراز حسوحال بد بودند و هروز به خونه ی ما میومد و یک خبر منفی و پر تنش رو به ما میداد به طرز عجیبی سالی یکبار هم دیگه به خونه ی ما نمیاد بدون اینکه من بخوام بااونها بحثو دعوا راه بندازم

همه ی این اتفاقات به صورت کاملا تکاملی تو زندگیمون رخ داد و خداروشکر الان درشرایطی قراردارم که طبق عملکردم به قانون راضی هستم و میدونم که دوباره میتونم بهترازین عمل کنم و نتایج بهتری رو درزندگیم بگیرم

ازوقتی که هدف زندگی رو بهتر تونستم درک کنم بهتر هم میتونم تصمیم بگیرم و این موضوع که بخوام چشم دیگران رو کور کنم اززندگیم کمرنگ شده،و واقعا برای خودم زندگی میکنم و در اکثر مواقع میتونم بگم بالای هفتاددرصد نخواستم زندگی خودمو بادیگران مقایسه کنم،و همین که دیگه خودمو بادیگران مقایسه نمیکنم به یک آرامش فوق العاده ای رسیدم

همین که احساس میکنم تویک جزیره ای دارم زندگی میکنم که به غیرازخودمو همسروفرزندم کسی دیگه ای دورواطرافم نیست،باعث شده که نخوام رفتارهایی رو هم انجام بدم که تأیید دیگران رو‌درمورد خودم جلب کنم

خداروصدهزارمرتبه شکر که دراین مسیر بااصلی ترین قانون جهان که قانون تکامل هست آشنابشم و دیگه نخوام با حرصو طمع و عجله کردن زندگی رو برای خودم رنج آور کنم

همین که منوهمسرم با عجله وشتابان خونه ای رو بناکردیم که هیچی نداشتیم و کلی بدهکاری روی دوشمون کشیدیم و بیماری های روانی و جسمی زیادی رو دچار شدیم،دیگه ازهمین موضوع درس و تجربه ی خوبی گرفتیم که دیگه تا پول نقد دستمون نیاد کاری رو انجام ندیم،و خدارو شکر در اکثر مواقع برلی خرید هرچیزی پول نقد همراهمون هست…

در حوزه ی مالی هم اگه قانون تکامل رو در نظر بگیریم و نخوایم تبلیغ کنیم و شریکی بگیریم،کم کم با همون طی کردن قانون تکامل رشد خواهیم کرد،این یک قانون است و نتیجه ی هرقانونی که اجرا شود بدون هیچ نقصی وارد زندگیمون خواهد شد

وقتی قانون تکامل رو رعایت کنیم کم کم به یک رشد تصاعدی هم خواهیم رسید

وقتی داریم تو زندگی زجر میکشیم این رو بدونیم که یجاهایی داریم مسیررو اشتباه میریم

چونکه جهان هم آسان میکند برای سختی ها و هم آسان میکند برای آسانی ها….

هرکجاهستید شادوپیروز باشید