live | رعایت قانون تکامل = هموار شدن مسیر رشد - صفحه 38 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/09/abasmanesh-9.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-02 02:14:202024-10-02 05:37:38live | رعایت قانون تکامل = هموار شدن مسیر رشدشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خداوند مهربان
سلام به خانواده صمیمی عباسمنش
جهان خداوند یک روزه آفریده نشده و قانون تکامل در آفرینش آن اجرا شده، و این قانون ابدی جهان رو نمیتونی دور بزنی و باید اجازه بدی که طی بشود. صبر کنی تا این مرحله اجرا بشه.
تکامل اصلا به معنای طولانی بودن نیست!
فرض کنید یکی میخواد نقاشی بزرگی رو دیوار بکشه، اگر روزی 10 دقیقه وقت بزاره، یه ماهه تمومش میکنه و اگر روزی 1 ساعت وقت بزاره، 5 روزه تمومش میکنه. در مورد قانون هم این موضوع تا حدودی درسته! وقتی بهش سفت میشی تا درست اجراش کنی، خب برای شما زودتر طی میشه!
اوایل که کار رو شروع میکنید، چون تازهکارید، ممکنه نتایج کوچیک و ناچیز باشه، ولی وقتی ادامه میدین، میافته روی سیکل، و هی تندتر پیش میرید. نتایج بزرگتر میشن و همه چیز رشد میکنه.
طمع و حرص و عجله شما رو از مسیر دور میکنن، باید اجازه بدین تا همه چیز در این هماهنگی که خداوند قرار داده، رخ بده. تا یاد نگرفتی ترس و اضطراب خودت رو کنترل کنی، جهان روی خوشی بهت نشون نمیده. این سوال رو همیشه از خودت بپرس که چطور قوانین رو بهتر درک کنی و چطور خودت رو بهتر بشناسی؟
تکامل جهان در هر چیزی وجود داره و اینکه خدا جهان رو طی 6 روز آفریده که کمکی به تو نمیکنه، شما وقتی 1 دونه گیاه رو میکاری مگه 6 روزه میشه درخت؟ یا وقتی یه جوجه بدنیا میاد، 6 روزه میشه مرغ؟
این نوع تفکرات که خدا میتونه و خدا قدرت داره، باعث درک اشتباه ما از جهان میشه، باعث میشه توقعات الکی داشته باشیم. خداوند از قوانین تخطی نمیکنه! خداوند خودش از قوانین پیروی میکنه! اینطور نیست فلانی با خدا پارتی داشته باشه، بعد خدا بگه، اوکی تو برو من ردیفش میکنم. من فلانی رو شخصا از بین میبرم یا اخراجش میکنم تا تو برسی به فلان پست و مقام.
ویژگی آدمها اینه که عجول هست، یه شبه میخواد بشه تاپ حرفه خودش و گوشش به تکامل باز نیست. بازم میشه رد پای ”ترس” رو اینجا پیدا کرد. افراد میخوان خودشون رو به دیگران ثابت کنن که من قویام، من میتونم، من قدرت دارم و…. نتیجه؟
افزایش اضطراب و کاهش لذت در زندگی!
وقتی تلاش میکنی خودت رو به دیگران ثابت کنی یا روی کسی رو کمکنی، اشتباه و کارهای احمقانه میکنی و تا روزها بعدش باید جبران کنی!
برای کارهات دلیل داشته باش!
جهت پیشبرد اهدافت داری کاری میکنی یا برای جلب توجه؟
پس نخواه که یه جامپ بزرگ کنی، یا سنگ بزرگ برداری که خودت بلا سر خودت میاری! مثلا یکی که تا بحال کارمند نداشته و یهو بخواد 30 نفر رو مدیریت کنه، بنظرت شکست نمیخوره؟
خیلی ها هم نمیفهمن چی داره گفته میشه و اعتقادی به تکامل ندارند، که این آدمها سرشون به سنگ باید بخوره تا درسهایی بگیرند، مثلا گوش میدن به یه سریها که ما میتونیم در مدت کوتاهی سود زیادی بهتون بدیم و درگیر این بازی میشن، چند وقت بعدش ضررها براشون میمونه و بس!
توجیه این آدمها هم اینه که من دیدم فلانی تونسته و تکامل چیه بابا؟ مسئله اینجاست که طرف از زاویهای دیده یا چیزی رو دیده که دوست داشته ببینه، نه اینکه کل پکیج، کل داستان رو دیده باشه.
قانون تکامل به شما رشد میده، تجربههای مفید میده، درس میده و البته لذت و پیشرفت دائمی. در مقابل دور زدن این قانون به شما توهم و فشار زیاد میده و بعد از اینکه به اون خواسته یا هدف میرسی هم، میگی: همش همین؟ احساس پوچی میکنی!
چون هدف زندگی اون نیست!
هدف زندگی خوشبختیه دائمی هست!
ماها بصورت بنیادین دنبال خوشبختی هستیم، ولی درکمون راجع بهش کامل نیست.
خوشبختی، احساس شادی الانت هست.
خوشبختی، احساس عشق و شادی الانت هست.
خوشبختی، حال خوب هر لحضه توست.
مادیات صرفا دلیل خوشبختی شما نیست.
اینکه شما در این مهمانی خداوند دعوت شدید، این باید دلیل خوشبختی شما باشه.
حالا نقطه مقابل این تفکر، ترس و اضطرابه که حتی اجازه نمیده 1 ثانیه خوشبختی رو احساس کنی. مقصد واقعی شما این نیست که برسی به یه نقطه خاص، بلکه مقصدتون ”لذت دائمی” هست که در مسیر اهدافتون باید پیداش کنی، حال خوب دائمی رو باید پیدا کنی. به اهدافت هم میرسی، به سادگی و راحتی.
کسی که قانون تکامل رو درک میکنه، به خودش ضرر نمیزنه خب.
دلیل شکست استاد تو تهران هم عدم درک همین قانون بود و البته که ایشون از این قانون بزرگ آگاه نبودن.
اینم منطقیهها… آدم وقتی یه فیلم بیوگرافی میبینه نهایت 3 ساعت یا وقتی یه کتاب موفقیت میخونه نهایت 2 روز، بعد پیش خودش میگه یاعلی و فکرش اینه 1 روزه نهایت 10 روزه موفق بشه. در صورتی که درسها باید گرفته بشن.
بعد از قانون تکامل به ”قانون تصاعد” میرسیم. نتایج هی بزرگ و بزرگ تر میشن.
ببینید وقتی به عقل خودتون اکتفا نمیکنید و اجازه میدین خدا هدایت کنه، خدا از مسیری شما رو میبره که نتایج هر بار بزرگ میشن. ولی وقتی میشینی برای خودت میگی فلان چیز رو بخرم و فلان قیمت بفروشم، دیگه نقشههاتو کشیدی! خدا کاری نمیتونه بکنه که…
ولی وقتی دست خدا رو باز میزاری و قدم به قدم کارهایی بهت میگه که انجام بده و تو انجام میدی، یعنی نمیگی نه ولش…اون حالا چه اتفاقی رو میخواد رغم بزنه؟ من برم فلان کاررو بکنم….. اونوقت شما در مسیر خدایی قرار میگیری، خدا راههایی که بلده رو بهت نشون نمیده تا آماده بشی، یهو وسط کارهات میبینی درهایی باز شد، آدمهایی اومدن که پیشرفتهای بزرگی کردی و میفهمی بابا خدا اوستا کاره و استادبرنامه ریزیهاست.
بعد مثلا بعد 3 ماه 5 ماه 1 سال میبینی ععععع چه پیشرفتهایی… که اصلا فکرش رو هم نمیکردی… میدونی؟
راههای خدا، تو تکامل رخ میده، نه تو دور زدن تکامل.
پیروی از تکامل نشونهاش اینه که حالت خوبه، اضطراب نداری، قدمهایی داری برمیداری و نتایج هم داره میاد. پس دیگه ذهنت رو ساکت کن!
چون ذهن میگه برو فلان جامپ بزرگ رو بزن، از فلانی قرض کن، فلان ملک رو اجاره کن که نتیجهاش میشه اضطراب و بدتر از این هی به خودت انگیزه الکی بدی که نه تو میتونی!
به قول دوستی اگر به یه احمق انگیزه بدی، آخرش یه احمق با انگیزه داری، انگیزه خالی که بدرد نمیخوره، انگیزه شما از بدست آوردن همون نتایج کوچیک باید ساخته بشه که آقا شد…. من حالا میرم یه قدم بالاتر.
بازم نیازی به عوامل بیرونی نیست، همون الهامات قابل اجرا رو دریافت کن و باز حرکت کن و باورهای خوب بساز و مابقی تایم رو لذت ببر از زندگیت!
دتس ایییت!
در پناه الله مهربان ثروتمند و سعادتمند در هر بعدی از زندگی تون باشید. آخه ثروت هم خودشه!
بنام خدای مهربونم،خدای عشق،خدای روزی رسان
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت که منو به این مسیر هدایت کردی
خدایا شکرت بابت آرامش زندگیم
خدایا شکرت بابت اتفاقات خوب زندگیم
خدایا شکرت بابت نتایج دوستانم تو این مسیر
خدایا شکرت بابت حس و حال خوبم
خدایا شکرت که زندگیم قشنگ تر شده
خدایا شکرت که میتونم زیبایی هارو ببینم
خدایا شکر بابت شغل و درآمدم و اینکه دستم تو جیب خودم هستش
خدایا شکرت بابت استقلالمفبابت محیط کارم،همکارانم،کارفرمام
خدایا شکرت بابت وجود استاد عزیزم و مریم جون که راهنمای ما در این مسیر سبز هستند
با خوندن کامنت های دوستان وجودم پراز شور و عشق به خداوند شد و اشک شوق ریختم
با حس و حال فوق العاده خاسنم خداروشکر کنم و به اشتراک بزارم
خیلی دوستون دارم.
خدایا به هزار و یک دلیل شکرت…
به نام خدای بخشنده مهربان
سلام به استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته عزیز
امروز سومین روزی هست که این فایل میبینم در کنار گام هر روز
کامنت سوم:
استاد:قانون تکامل اینکه و هیچ راهی نیست که بتونی دورش بزنی وگرنه به پوچی میرسی
ذهن:پس اگر اینطوره خیلی طول میکشه که برسی و اصلا نمیرسی
من این وسط :گریه :'( و درد
با این وجود چاره ای ندارم که کامنت بذارم
درسته با دیدن هر فایل مقاومت در پذیرش احساس کردم ولی این داستان چون از خیلی وقت به خصوص از پارسال که تصمیم گرفتم برگردم فوتسال و یه جامپ بزرگ داشته روزی نبوده که نجوای ذهن توی گوشم نباشه خداشاهده که میگه نمیرسی وقت نمیشه طول میکشه روزی نبود که اینو نشنوم در برخوردام در مسیر و..
بخاطر همین انتخاب کردم که کنار هر گام این فایل هر روز ببینم با اینکه تک به تک فایل ها عالین و موضوعاتی بسیار مهمی هست درکشون توی زندگیم خیلی مهم میبینم
ولی من آدم این شاخه و اون شاخه پریدن نیستم که بخوام از فایل به اون فایل برم
پس میمونم اینجا تا ببینم در ادامه چه باید بکنم.
من یه نکته بگم خیلی مدت زیادی به خصوص وقتی اینستاگرام بودم سعی میکردم از این اهنگای انگیزشی و خیلی انرژی که روی موفقیت ها میذاشتن انگیزه بگیرم فکر میکردم وای الان اینو گوش دادم انرژی گرفتم میرم میترکونم ولی هیچ که هیچ
همین چند شب پیش بود که صدای یکیش از اینستاگرام خواهرم شنیدم ولی یاد این افتادم که چقدر درگیر این چیزا بودم ولی هیچ اتفاقی نیوفتاد
دقیقا این مثال درمورد جمله جیم ران که میگه اگر به احمق انگیزه بدی یک احمق با انگیزه خواهی داشت و از قول استاد تا وقتی که قوانین درک نکنی مهم نیست چقدر انگیزه داری
نکته مهم تر که امروز متوجهش شدم
من داشتم کامنت یکی از دوستان میخوندم در گام 14 که ذهنم شروع کرد به مقایسه کردن که ببین اینا چه نتایجی دارن تو چی، بعد من بهش گفتم منم اینا رو ساختم و اینو اون رقم زدم بعد گفت ولی نابودشان کردی همون بود حسم خیلی بد شد و هرچقدر سعی کردم ذهنم کنترل کنم و برسم به یک کامنتی که این قفل درون ما رو بشکنه خلاصه نشد
تا اینکه متوجه سرزنش ذهنم شدم و یادم افتاد استاد توی این فایلی که اتفاقا قراره هر روز گوشش بدم از خودش مثال میزنه، استادم میتونست خودش سرزنش کنه بگه خاک تو سرت عباسمنش این همه زندگی ساختی رشد کردی بندر عباس اومدی تهران خودتو نیست نابود کردی اخه چش بود همون بندرعباس چهارتا آدمم دورت جمع بودن براشون سخنرانی میکردی این همه هم دوستت داشتم
یا همون جا میموندی بعدتر میومدی نه الان که بدهکار شدی توی شهر غریب و بزرگ مثل تهران حالا باید بشین جمع کنی بینی میتونی پول بقیه بدی یا نه
احتمالا این حرفها اون تایم به سراغ استاد عباسمنش اومده ولی اینکه استاد الان سالهاست که واقعا زندگیش از همه لحاظ در مسیر رشد بیشتر و قشنگتر بوده بخاطر اینکه دقیقا مثل اون قسمت فایل که گفتن اشکالی نداره.. به خودش گفته اشکالی نداره و دوباره تصمیم گرفته خودش بسازه واوو استاد واقعا شما رو عزت نفستون تحسین میکنم که اینقدر خوب تونستین از پسش بربیاین یه شبه نبود ولی جوری شد که دیگه مثل اون موقع این اتفاقا تجربه نکردین
خداروشکر میکنم حسم بهتر شد
و مهم تر از همه اینکه هنوزم دارین روش کار میکنید نمیدونید این اروم کردن ذهن از خود سرزنشی چقدر خوبه، الان برای لحظاتی اروم تر شدم
چون منم خیلی خوب تکاملم طی کردم و آرام و با لذت رشد میکردم ولی از وقتی که از مسیر تکامل کم کم خارج شدم و زندگیم رو به زوال میرفت همش آدمهای اطرافم منو سرزنش میکردن که ببین خودتو بدبخت کردی کنکور و دانشگاه ول کردی الان کجایی؟
جالبع اون موقع آدمهایی که از قانون مثلا سردرمیاردن هم بهم پیشنهاد میدادن که اره برگرد برو همون دانشگاه
خداروشکر که نرفتم هرچند یه اخلاقی ام دارم که دوست ندارم برام تصمیم بگیرن که چیکار کنم با اینکه راه اشتباه میرفتم
مدام اذیت بودم چون کسی نبود که منو ببینه و اینو پرسه که چرا نرفتی
یادمه وقتی رفتم دبیر شیمی دبیرستانم ببینم اون تایم شوهرش و پسرشم خونه بودن
بعدش بهم گفتن چیکار کردی خودت بدبخت کردی و… الان که این حرفها میزنم خیلی درد داره ولی این خیلی خوبه چون دارم چیزهای مهمی رو بیاد میارم
یادمه وقتی میخواستم فوتسال شروع کنم هنوز نرفته بودم سر تمرین، بابام میگفت دختر خودت بدبخت نکن و کلی حرف زد ولی من اون تایم به چیزی که درونم و الهامات گوش میدادم و جالبیش اینکه من بدبخت نشدم و لذت میبردم من میدونستم چرا دارم این مسیرو میرم و اینکار میکنم و دیگه نمیخوام برم دانشگاه مهندسی بخونم
از اینکه خدا داره هدایتم میکنه این لحظه سپاسگزارش هستم
وقتی میدونی براچی تصمیم گرفتی خیلی راحت تر حرفهای بقیه که از ناآگاهی و نادانی ن هست عبور میکنی و یه لبخند کوچیک میزنی کارت انجام میدی
اعتراف میکنم توی این مدت این جوری نبودم خیلییییییییی درگیر سرزنش و خود خوری ها بود
مخصوصا که همونطور اول کامنتم گفتم ذهنم بعد از خوندن نتایج خیلی خوب یکی از دوستان توی این پروژه منو برد به سمتی که اره درسته تو ام نتایج خیلیی خوبی داشتی ولی نیستو نابودشان کردی و ببین چه عقبی از بقیه اونا کجان تو کجایی، تو توی چه وضعیتی هستی اونا چه وضعیتی هستن
این قسمت از زندگی استاد الگوی خوبی هست اگر استاد تونسته توی این مقطع زندگیش ذهنش کنترل کنه یا بگیره بالاخره افسار این ذهن سرزنش گر بدست بگیره چرا من نتونم
استاد تونست بپذیره و بهترش بسازه جوری که ذهنم بخواد بیاد نجوا کنه میزنه توی دهنش چون یه عالمه نتایج و تغییر رقم زده و اصلا ذهن نمیتونه صحبت کنه و بگم اره عباسمنش قبلا چی بودی برای خودت بندرعباس چقدر خوب بود اونجا لذت میبردی صحبت میکردی برای افراد مشتاق حالا اومدی تهران باید با یه زن و دوتا بچه این همه بدهی بدی تازه حرف مردمم هست
استاد جان خیلی ممنونم بخاطر اینکه با صداقت این حرفها رو زدین
خیلی خیلی دوست دارم بیشتر بیشتر باور کنم حرفهاتون. کمک بگیرم تا زندگیمون اساسی و بنیادین تغییر بدم
در پناه خدای مهربان
با ایمان
مریم درویشی
1403/7/23
به نام عاشق خودم سلللللللاااااااااام اوس کریم.وسلام به استادعزیزم ومریم جون وسلام پرمهرم توی ماه مهربونیهاهم به استاد هم خانواده بزرگ استاد. بافرمایشات شما فکرکنم هنوزخودخداقدمهای تکاملی اش رایه صورت آشکاروواضح داره طی میکنه چون ازشروع خدایی خودش وگستراندن زمین به روی آب هنوزهم که هنوزه داره جهان روگسترش میده اونم باکمک ماوبرای رشدوتکامل ما!نه اینکه خدابه مانیازداره برای تجربه ولذت بردن خودش که درابعادمابه جهان حبوت کرده وتعهدداده مارادرحوزه ی استحفاظی خودش که قانون هدایت،حمایت،حفاظت،شفاعت وغیره رادارد وازاین که دراین حوزه دعوت شده ام به خودم تبریک میگم بالبخندواحساس عالی
خداکاروقدمهای تکاملی اش راتعطیل نمیکند!چون اگرازگسترش وهدایت این جهان دست میکشیدمنهم روبروش قرارمیگرفتم ازهمون ثانیه اول میگفتم :اگه قدم برداشتن خوبه چراخودت قدم برنمیداری قربونش بشم که مدام داره برام جان فدایی میکنه وتازه به من قول داده برای رشدوتکامل خودت وگسترش زندگی خودت قدم بردارمنم کمکت میکنم ،چون هرقدم پاک ومقدسش زندگی اجدا وآبادی مراازازل تاخاتم وابدمون بانورحمایتش کن فیکون میکند.به امیدعملگرایی من.
ازیک ازدواج مثال میزنم ساده چون من ازامباوه ودیگران که نمیشناشم کاری ندارم!یک دخترویک پسرازدواج میکنندازهمون روزاول100تابچه ونوه وعروس ودامادونتیجه دورش نداره یک زندگی شیرین یاتلخ هرکس باافکارخودش انتخاب میکنه وثمره شومیبینه ودراین فرصت هم شناخت بیشتروهم لذت بیشتروهم برکت بیشترشدن بنده های دل نشین برای خدااضافه میشه قدم به قدم مثل ماشده خانواده خوش بخت 6قدم آخ که چه لذتی داره به خصوص دورسفره نشستن +الان درحال حاضریک عروس خوشپاقدم اضافه شده وباتوکل به خداقدمهای مبارک 3عروس دیگرراازهمین الان به خداوخودم وخانوادم تبریک میگم .حالابرای یک کسی هم که میخوادبیزینس راه اندازی کنه بایداول خودشو آماده کارکردن کنه بعدنیرواستخدام کنه. بچهای من بااشتباهی که خانوادگی حدود10الی15سال پیش داشیم البته شرکتهاخریدلوازم بودوزیرمجموعه لازم بود.ماسودمالی نداشتیم ولی بچه هام واردجامعه شدندازحق هم نبایدگذشت برامون شده ان مع العسریسری طبق گفته ی قرآن وفرمایشات استادعزیزم.خداروشکرمیکنم که بعلت شیوع نعمت پندمیک که باتوجه آدمهابازارش هروزدرحال داغترشدن بودوبه صورت کوانتمی پیشرفت میکردبچهای ماکارگراشون ازترسشون کاروجدی نگرفتن وکم کم شرکت به شکرانه ی خداتعطیل کردند.باپدری بازنشسته ودلسوزی بیجای من پسرسومم پول داشت علاقه خواصی به رانندگی داشت ازبس که من ذهنم فقیربودپولشودوستم گرفت گفت :بده من کارکنم قسطاشوبدم اوهم ورشکست شدومن دوباره ازقرعه کشی هایی که داشتم پول پسرموتهیه کردم چندوقتی گفتم سکه بگیربازسکه روفروخت براش زمین خریدم یک قولنامه یک شبه 10میلیون خداروشکراول سودکرد.ولی حرف خودشو میزدمن ماشین میخوام یکروزاومدخونه برای گرفتن پول به قبرپدرومادرم بی احترامی کرد!منم چوب برداشتم زدمش شوهرم ماروجداکردوبه خاطربی احترامیش گفتم:بروبیرون ورفت ،رفت،رفت وجدایی بین فرزندومادراونهم به ناراحتی میدونین چقدرچک ولگددنیاروداره!مادرابیشترمنودرک میکنن!اشتباه من این بودکه میگفتم:تنهانروبرای معامله ماشین کلاه سرت میزارن جنابعالی باغرورش رفت وهمانی که نبایدبشه اتفاق افتادا؛هرچی عزیزدلم باپسرداییم زنگمیزدن برای قولنامه برن کنارش باشن میگفت:نه بابااینهاآدمهای خوبی هستند.وازآخرکه چوبشوخوردگفت :باباتونیومدی برای نوشتن قولنامه، ازگفته: پسرم میگم وقت قولنامه تنظیم کردن خودمغرورش تنهابوده میگفت: به من چای نبات دادن خوردم وخوابم گرفت بعدنفمیدم چه برگه هایی امضاکردم که به ضررش امضاگرفتن وخانم دوستش گفته پسرجان اینهاخانوادتازورگیرن دوراینهاروخط بکش بروباخانوادت حالاراست ودروغش به گردن خودشون وتوی این مدت هم بیشترباخواهرم رابطه داشت که بعدازچندماه کارکردن خواهرم بامن سرسنگین بودبه نوه داییمون گفته بود:به لیلابگو باپسرش تماس بگیره برگرده ومن طی این چندماهی که نبودفقط گریه میکردم وبه عزیزدلم میگفتم زنگبزن صداشوبفهمم هرچی عزیزدلم: میگفت بیاخونه ،میگفت نه مامان اینجوری کردومدام انگشت اتهامش روی من بود!تااینکه به نوه دائیم گفتم: من هیچ مشکلی ندارم بیادخونه زنگم زدم جواب نمیده بنده خداگفت :دوباره زنگبزن زنگزدم جواب ندادنازمیکردپیام دادم وآدرس خانه جدیدودادم بعدزنگزدوالهی شکرت برگشت وچندماهی باماشین کارمیکرد.دوستشوکه پسرم شریک کرده بودبه علت نادانی که دوستم زن وبچه داره بیادبامن کارکنه پول ازپسرمن اون آقابدون هیچ پولی صاحب ماشین شدچندماهی گذشت ودوست عزیز شرخرپسرم شکایت کرد! برعلیه پسرم واین مزددلسوزی پسرم بودکه اورامیخواست ازدربه دری نجات بدهد اینم داغ به داغ جواب خوبیهای پسرموداد!وماهم ازاین کارهابلدنبودیم ماشین به دست آقای دولت افتادورفت توی مناقصه باقیمت خیلی کم یکی دیگرازراننده هاکه ازبرنامه هاشون خبرداشت ماشینوخریدویک مقداری پول به دست پسرم رسیدوخیلی هم دلسوزومهربونه ازکارکردش یکم رهن خانه به ماکمک کردوبقیه پولشوبازسرجمع شده نه زیادخدابده برکت .ودرحین این اتفاقات جدایی پسرسوم ازخانواده خداغریق نجاتمون شدمحله زندگییمونو تغییردادوپسرداییم یک کمپرسی8تن داشت آمددنبال عزیزدلم برای رانندگی وبه شکرانه الهی اول محله زندگی تغییرکردوبعدتوسط پسردومیم بااستادعزیزم سیدعرشیانفرآشناشدیم وباآشنایی این بزرگواربودکه پسرم سومم ازخانه رفته بودبه خانه برگشت وتاوقتی که بااستادآشنانشده بودم زیرچرخ دنده های
روزگارله شدیم ومن قبلا4طبقه ونیم خانه رافروختم برای بسازوبفروش دوره اول آقای روحانی حسن کلیدسازپسردایی عزیزدلم بنگاه داشت.گفت: بیاپول ازشماکارازمن اینجاهم جوری که میخواستیم نشد.ودرسال حدوا1370به بعدیک قطعه زمین باهمین خواهرقبل خودم خریدیم اونم همسایه بغلی بعداز2الی3سال که هروقت میرفتیم سرزمینه مون میگفت :بیاین بسازین وماآمادگی شاختن خانه نداشتیم میگفتیم باشه برای بعدها.که بعداز2سال یا3سال همون همسایه بادخترش که یکروزرفتیم سرزمین خیلی باکمال پررویی گفتند:این زمین مال خودمونه ! هرچی دادگاه وپاسگاه صاحبهای قبل ازمابه دادگاه اومدن شهادت دادن حرف مابه جایی نرسیدچون الله واعلم اوقولنامه خانگی داشت قبل ازتاریخ قولنامه ما.بالاخره همه نجس درنجس!ناگفته نمانداودوستی که باپسرمن این کاروانجام دادضربه های سنگینی واردش شدمالی وجانی حتی روی اتوبوسی که کارگری میکردبه عنوان راننده توی بلوارمیثاق مشهدازپشت خودبه خودآتش گرفته بوددرحال کارکردن به محض اینکه توی گوشیهافیلمشوپخش کردن پسرم حدس زد!گفت: این همون دوسته منه که به من خیانت کردوبلافاصله ازگزارش5تلویزیون پخش شدکه پسرم رانندهای دیگه بهش مدام خبرمیدادن گفت: من خواب دیدم که زندگی این اقاکن فیکون میشودهنوزاول راهه. واون موردفروش خانه ماتوسط پسردایی عزیزدلم که بافروش خانه به اصطلاح مادربه درشدیم سال1399فرزندجوانشون بهشتی شدوبعداز15روزخودشون بهشتی شدن وازاین همه زرنگ بازی ناکام ازدنیارفت.روحش شاد.وبابت پول پسرم که دوستم گفت: پول پسرتوبده من کارکنم !پول خیلی هاروتوی قرعه کشی خوردوبه زندان افتاد.وهمون سیدی که اون زمینوبرامون قولنامه کردواون همسایه بغلی بعداز3سال صاحبش شد.بنگاه سیدرو یکم بلدبودم رفتم جاشون تعریف کردم یادش اومدگفت:آره اون خانواده هم خیری ندیدن وبنده خدااین سیدبنگاهدار برامون دوباره زمین معامله کردوبازهم زمینمون روفروختیم باهمین سیدبنگاه داررفتیم محضر سیستمهاقطع بودن پول به حسابم واریزنشدکارمون توی محضرانجام نگرفت! به فرداموکول شدفرداسیداومددنبالم پول به حسابم واریزشد.توی محضرکارامونوانجام میدادن من گاهی بیرون بودم گاهی توی محضریک آقای خیلی شیک که ازدوستان سیدبودن بنگاهدار حال واحوال وچرامن که این آقارونمیشناسم درهمین لحظه ای که داستان پیشرفتشوبرای یک شخصی فکرکنم ازکارمندای محضربودیامثل خودمودن ارباب رجوع چنان ازیک درآمدی باآب وتاب صحبت میکردبه یک دل نه، به هزاردل عاشق حرفهای این آقاشدم!حرفهاشون که تموم شدگفتم:ببخشیدمن قصدگوش کشی به حرفهای شمارونداشتم ولی یک چیزی شنیدم مثل بیسکوئیت بود اینهاخندیدن گفت: همونی که شنیدی درست بود پرسیدبچه داری؟گفتم آره گفت من فلان جابنگاه دارم کمی حرف زدم واول گفتم :من اززیرمجموعه سازی لذت نمیبرم چون یکباردیگه ازاین برنامه هاداشتیم دوست ندارم میخوام خودم باشم!ادرس وشماره تلفن دادمن اومدم خونه یک کمی برای بچه ها گفتم: ولی هیچی هم بلدنبودم فردابابچه هارفتیم بنگاه صحبت کردن وفرداش رفتیم .دفترمجموعه بازهم صحبت کردن من که بلدنبودم وازیک ارزی به نام بیکس بی تازه اومده ومثل بیت کوینه الی اخربازهم ماسرمایه گژاری کردیم 3نفره بعدعروسم بعدهمین پسرسومی بازهم از3قسمت اول یک قسمت پولمونوبرداشتیم برای یک واحد دیگه که بازهم همین سیدبنگاهی برامون معامله کرد واحدهای پیش فروش دوواحدبود.حالاباخریداین دوواحدبایدمدام پول تزریق کنی یک قسمت بیکس بی فروختیم بازبعدازچندماه ماشین پژوپارسمونوفروختیم بعدازچندماه شرکت رومون فشارآورد
پول تزریق واحدهاکنین رفتم یک واحدوفروختم به خاطردیرکردواریزی 100ملیون جریمه دیرکردوتسویه یک واحدبعدی ویک مقداری خرج وسایل وخریدعروسی پسرکوچکم کردم ومقداری طلابه پسرسومی فروختم به سلامتی پسرکوچیکه رفت سرزندگیش. ازتاریخ1399/11/4که پسردومم ماروبااستادعزیزم سیدعرشیانفرآشناکردوتولددوباره کل خانواده شروع شدحالاهرکسی به اندازه عمل خودش نتیجه میبیندتمام هرانکس که باماهمفرکانس نبوده به صورت کم کم ازماجداشدن به خوشی ازهمه جداشدیم!ولی همین خواهرم که همیشه باهم بودیم توی کامنتهای دیگه گفتم ازوقتی که عروس گرفتم باب دل ایشون رفتارنداریم خانم لذت نمیبرن ویک واحدآپارتمان شریک داریم که بعدازچندماه من باپادرمیونی خان داداشم واحدروبه ایشان واگذارکردم همین خواهرم به ناکامی ازهم جداشدیم ولی بازهرجامیبینم احوالپرسی میکنیم
.ودخترهاش روبغلم میکنم مثل همیشه احترام میگذاریم. بالاخره خیلی اتفاقات دیگر جدایی بابعضیهایاآشتی کردن خانواده برادرعزیزدلم ومهمترجمع شدن بچه هام ازهمه معجزه وارتراست وخبرخوش هم این است بعداز3سال ونیم به قول پسرم مامان واقعابااین همه این درواون درزدن پولهاهمینجوری رفت گفتم :کارکردن چه معنایی دارد؟بی هدف وبی انگیزه بازهم ازبعدازآشنایی بااستادعزیزخانوادگیمون سیدعرشیانی بازدوباره پسرم مدرک تحصیلی نمیدونم چه مدرکی بالاتری حتمالیسانس گرفته حالاهرچی، بایک دختری آشناشداونم به نتیجه نرسید! وکارهم نمیکردن 3تاپسربزرگ بیکارعزیزدلم یکسره غرمیزد پسربزرگم رفت نصب هواسازیکسال کارکردمدرکشوگرفت. پسردومی بادامادخواهرم رفت اداره هواشناسی ازهفته ی 500 هزارتومان حقوق شروع کردازبس که دامادخواهرم بهحساب وحقوق دیگران احترام قائل نمیشدکه توی اداره به پسرمن بی احترامی کرده بودن اونم به خاطرحسابهای دامادخواهرم بوده وکسانی که باپسرم برخوردداشتن همونجابه رئیسشون میگن اشتباه میکنین این جوان آنقدرشریفاکه مدام داره شاهکاریهای اون آقارودرست میکنن خداروشکرعدوسبسب خیراست همیشه. پسرم ازاونجااومدبازهم ازدامادخواهرم راهنمایی میگرفت ودوباره به توفیق الهی شرکت نظافتی رایه شرکت پیمانکاری تغییردادپسربزرگم ازنصب هواسازبیرون آمدپسرسومم گاهی باهمون8تن کمک پدرش میکردکامیون روتحویل صاحبش دادند.والان عزیزدلم بیکاره وعلاقه خاصی به رانندگی داره باتوکل به خداخریدن کمپرسی وازدواج 3تاپسرم باموفقیت کامل اهداف وآرزوی کل خانوادست والا1ساله ونیم است که شرکت پیمانکاری عمران شروع کردن 3تاداداشابه کاررنگ ونقاشی ازطرف شهرداری خداروشکرقدم به قدم دارن پیش میرن خدایابرنامه پیشرفت کسب وکاروازدواج همه ی دخترپسرهای خانواده عباس منشی وسایرعزیزان راآسان کن چون ماآمده ایم برای آسانیهاوبه امیدروزی که این واحدپیش فروشی راکه چندساله حدود6سال فکرکنم بیشتره ماخریدیم بفروشم چون من دوست دارم فقط تمام بیزینسهام باخداباشه وخودمون خانواده گی پرقدرت بارهبریت خداازسرمایه ای که چه فیزیکی چه متافیزیکی است. استفاده کامل روببریم وازتمام افرادجامعه واقعاخانوادگی جداباشیم! آمین براتون آرزوی موفقیت دارم وامروزتولدجیگرگوشمه سال1368خدااین نعمت الهی بانام پاک محمدکه باسالروزتولدپیغمبریکی شدبودرابه ماهدیه داد.خدایاشکرت دعای خیرمادرانه ام بدرقه ی خانواده واولادعباسمنشی بادیاحق.
به نام خدای بخشنده مهربان
سلام استاد عزیز و خانم شایسته گرامی
امروز روز پنجمی هست که این فایل گوش میکنم و کامنت پنجم من هست
خداروشکر میکنم بخاطر اینکه امروز نعمتهایی زیادی در زندگیم دیدم هرچند کوچک اما برای من مهم است
یادم وقتی که کوچیک تر بودم مهمان میومد مادرم دستمال کاغذی ها رو میآورد و که اونها استفاده کنن اما وقتی نوبت ما میشد میگفت شما بهتره دستتون بشورید و از دستمال کاغذی ها استفاده نکنید واسه مهمان و من همیشه آرزو داشتم که وقتی میوه میخورم و دستام خیس میشه با دستمال کاغذی خشک کنم
الان وقتی سطل زباله ام باز میکنم میبینم 99 درصد فقط دستمال کاغذی بعضی موقع 100 درصد
خداروشکر هر کاری که میکنم نیاز باشه بدون درنگ سراغ دستمال کاغذی میرم دیگه پر تکرار ترینش همین که دستم خیس میشه یا صورتم با دستمال کاغذی خشک میکنم، خداروشکر و هر چند روز که تموم میشه میرم یکی دیگه میارم
امروز صبح که بلند شدم سایت چک کردم و خیلی دوس داشتم که از دوستان پیام داشته باشم که این اتفاق نیوفتاد تا بعدظهر که اومدم سایت دیدم برام چندتا پیام اومده و دایره آبی کنار اسمم قرار گرفته ممنونم از دوستان عزیزم در سایت که بی تفاوت از پیام ها نگذاشتن
خداروشکر میکنم
خداروشکر امروز ناهار ماهی شیر داشتیم این ماهی برای ورزشکار ها خیلی خوبه یعنی تعریفش از ماهی گیرا شنیده بودم و مادرم برخلاف روزهای قبل اینبار با کشمش و پیاز داغ درست کرد چیزی که من خیلی دوست دارم
در حالی که دفعه های قبل حشو یا سس گوجه طبیعی درست میکرد با لیمو ترش خوردم جای همه ماهی دوستان خالی
خداروشکر میکنم بخاطر اینکه تونستم برم اهواز و از نزدیک شاهد بازیکن ملی حفاری اهواز و پالایش نفت آبادان باشم و بازیکنای دعوت شده به تیم ملی رو از نزدیک برای یه بار دیگه ببینم تازه توی ردیفی که من نیمه دوم رفتم نشستم سرمربی تیم ملی فوتسال هم نشسته خانم سلیمانی
خانم سلیمانی رو دوبار هم که دارم توی سالن میبینم
یه بار آبادان و یه بار اهواز
خداروشکر که تونستم بازیکن یا دربازه بان مورد علاقم ببینم و از کنار م با فاصله نزدیک رد شد و دوست داشتم باهاش عکس بگیرم ولی خب اون لحظه شرایط مساعد ندیدم ایشون وقتی اینستاگرام داشتم و دوباری که درخواست کمک داشتم سعی داشت بهم هرجوری که میشه کمک کنه که همین ازش ممنونم خانم لطفی آبادی شماره 33 پالایش نفت آبادان
خدایا سپاسگزارم که روی میز خودم و کنار دفتر و کتاب هام و لیوان شیرم دارم کامنت مینویسم و نعمت هایی که بهم دادی یاد میکنم
خداشکرت که امروز با خودم گفتم دوست دارم یه نفر بهم پیام بده و این اتفاق افتاد
خدایاشکرت که امروز میتونم و تونستم برای زندگی سعی و تلاش کنم که تغییر کنه
خدایاشکرت که 16 روزه دارم هر صبح ساعت 8 بلند میشم فقط یک روز 9 بلند شدم
ممنونم که بهم توان میدی
خدایاشکرت بخاطر اینکه من هدایت کردی به سمت سایت استاد عباسمنش و بهم داری میگی که باید سعی کنم کنترل کانون توجه تمرین کنم تا بتونم ذهنم و زندگیمو کنترل کنم
هرچقدر اینو درک کنم شور و شوق حال خوب اتفاقات دلخواه به من و من به اونا نزدیکتر خواهد شد.
با ایمان
مریم درویشی
1403/7/25
سلام به استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته عزیز
امروز روز ششم از تمرکز یک هفته ای من روی فایل است
امشب یک تصمیم گرفتم که بعد تموم شدن این هفته در ادامه بازم این فایل گوش میدم و کامنت میذارم نمیدونم چند روز این کار انجام میدم ولی امشب تصمیم گرفتم این فایل تا وقتی که تک تک مقاومت های ذهنم برداشته نشده رها نخواهم کرد هر اتفاق شرایطی بخواد بیوفته این تعهد من سرجاشه
حال ندارم حوصله ندارم خستم و… دیگه نمیدونم خود میدونی مریم
وقتی داشتم این فایل میدیدم متوجه شدم از اولش ذهنم شروع کرده به نقض و حرف زدن و وز وز کردن تا آخر فایل دقیقا تا آخرش حرف میزد بهمین خاطر بعدش با خودم گفتم فایده نداره اینجور گوش دادن اینجور دیدن
من اگر میخوام نتیجه بگیرم باید واقعا توجهم اینجا باشه باید ظرفم و وجودم بزرگ تر بشه من اینجام که تغییر کنم نیومدم که گوش بدم و رد شم
اره هر شب کامنت میذارم بعد از دیدن
اگر 30 روز یا 60 روز طول بکشه اینکار انجام میدم (اصل خارپشتی)
با این حرفها خودم گول نمیزنم نه برو یه فایل دیگه ببین تنوع بشه زده نشی دیگه اگر مهم ترین و واضح ترین چیزی که باید بلد باشم تا بتونم مسیر لذت بخش و راحتی برای رسیدن به هدفم طی کنم نخوام بپذیرم و برم چهارتا فایل دیگه ببینم که خوشم میاد که با این زده نشم میخوام صد سال سیاه خوشم نیاد
شکر که اینجام و این ذهن مقاومت میکنه اما من نیومدم مقاومت کنم من اومدم تغییرش بدم
با ایمان
مریم درویشی
1403/7/26
سلام به استاد عباسمنش و خانم شایسته عزیز
امروز هفتمین روزی هست که این فایل گوش میدم طبق تعهدم
هدفم اینکه هر بار مقاومت نسبت به حرفهای استاد کم کنم
انصافا کار سختی هست چون صدای نجواهای ذهنم اونقدر موقع گوش دادن به صحبتهای استاد بلند میشه به کل حتی یادم میره و یه فایل اشتباهی باز میکنم فکر میکنم این همون فایل تکامل هست بعد یهو متوجه میشم اشتباه فایل باز کردم
تکامل موضوع اصلی مهمی هست که وقتی بهش فکر میکنم که چرا اینقدر در مقابلش مقاومت دارم متوجه میشم که ترسها و باورهای غالبی توی ذهنم هست بخاطر همین باید ادامه بدم تا بهتر بشم بتونم بپذیرم
امروز تونستم به خودم بگم میخوام لذت ببرم
چون چسبیدن به خواسته و رعایت نکردن تکامل رابطه بسیار مستقیمی با هم دارن که من کم کم دارم درک میکنم
خداروشکر همین که با وجود صداها تلاشم میذارم و کامنت مینویسم بعد از هر بار دیدن این فایل نکته مثبتی هست
و من آرام آرام دارم متوجه میشم چه عواملی باعث شده اینقدر بخوام زووود برسم به هدفم و انگیزه هام چی هستن
به قول استاد توی جلسه 1 راهنمای عملی باید انگیزه هامون درست کنیم و با انگیزه های درست میتونیم از زندگی لذت ببریم و به هدفمون برسیم ولی وقتی انگیزه هامون درست نباشه زندگی نابود میشه
مثل اون فردی که هر بار برای اینکه به بقیه خودشو نشون بده و ثابت کنه میره لباس های و کفش های مارک میخره کل دارایی هزینه میکنه که هر بار میاد دانشگاه به بقیه ثابت کنه چقدر خفن و لاکچری هست و مارک پوشه
خدایا مارا به راه راست راه کسانی که نعمت و آرامش میدی هدایت کن نه راه کسانی که غصب و گمراه میکنی
با ایمان
مریم درویشی
1403/7/27
سلام استاد عباسمنش
امشب هم برای بار دهم این فایل دیدم
توی کامنتهای شبهای قبل خیلی جدی گفتم هر چقدر لازم باشه این فایل گوش میکنم تا درکش کنم اما امشب تصمیم گرفتم که دیگه نه نگاه کنم و خب دیگه کامنتی ام نمیذارم
چون هر شب بعد دیدن فایل کامنتم گذاشتم
الان که اومدم اینا روبگم قبلش یه فایل پیشنهادی دیدم زدم روش زدم دیدم عهه!! در مورد قانون تکامله خیلی جالبه برام
شاید این هدایت بعدی من باشه بعد از این تصمیم ادامه ندادن این فایل
این متوجه شدم هر چقدر من گوش بدم در آخر تا وقتی ذهنتیم نخوان تغییر بدم هیچی درک نمیکنم
متوجه شدم هر چقدر بخوام استمرارم بخرج بدم ولی وقتی کانون توجهم روی مقاومت های تکراری هست و از اونجا که اصل داستان منم نه این فایلا هیچ اتفاق و تأثیر و تغییر مشاهده نخواهم کرد
پس رها میکنم.
رها میکنم و میسپارم به خدا
هیچ وقت نمیخوام با زور و فشار و اجبار حتی قانون تکامل درک کنم
همه چیز به وقتش
اون زیر یه سری باورها هست که باید ذره ذره تغییر داده بشه به همین سادگی نیست
رها میکنم.
میسپارم به خدا
به ذهنم بهونه نمیدم منو بخواد ناامید کنه بی انگیزه کنه بی ذوق و شوق کنه که دیگه رغبتی نداشته باشم
به ذهنم فضا میدم فرصت میدم رهاش نمیکنم ولی رهاش میکنم
و همینجا متوقف میکنم این روند کار کردن روی این فایل.
با ایمان
مریم درویشی
1403/7/30
بنام خدای مهربان
وسلام به استاد گرامی وبانو مریم جان عزیز
راه رسیدن به خواسته ها رعایت قانون تکامل هست ویک اصل بحساب میاد واین اصل رو باید در تمام جهات اجرا کرد اگرنه به سقوط ونابودی ختم میشه
رسیدن به خواسته ها اول لذت بردن از مسیره درغیر اینصورت فقط صرف رسیدن به خواسته اونم باسرعت و رو کم کنی دیگران ؛ جز زجر ومشقت چیز دیگه ای نداره مشکلات تحمل میکنه ولی بی فایده درضمن وقتی هم رسیدی به هدف هیجانات فروکش میکنه و سرد و بی انگیزه وافسرده میشه ومیگه اینهمه سختی ها رو تحمل کردم بخاطر این؟؟ صد سال دیگه هم نمی خواستم برسم چرا؟ چون از راه شیطان اومده با حرص وطمع وعجله
دوان دوان وبا عجله با خستگی وملال انگیز اومده و از مسیر زیبا و شور انگیز مسیر هیچی نفهمیده ولذت نبرده
چقدر خوبه قانون درکش کنیم و چشممون به راه خودمون باشه نه به دیگران
من خیلی این مسائل داشتم عدم رعایت قانون تکامل واین عجله عجله کارهام خراب میشد ولی هرجا آرامش داشتم توکل به خدا داشتم عجول نبودم وحرص و طمع نداشتم معجزه وار همه چی درست میشد
حتی خدا هم برای خلق این عالم قانون تکامل رو رعایت کرده پیامبرش هم همینطور
به امید درک بهتر قانون ورسیدن به خواسته ها برای همگی دوستان
به نام خداوند بخشنده ومهربان
سلام به اساتید عزیزم ودوستان خوبم
قدم 12 خانه تکانی ذهن
رعایت قانون تکامل= همواری مسیر رشد
درک قانون تکامل،،پاشنه آشیل همه مون هست
که وقتی تو مدارش باشیم میشنویم
واگر مدارمون بالاتر باشه میفهمیم
واگر خیلی آماده تر از قبل مون باشیم به این آگاهی ها در مسیر تکامل مون عمل میکنیم ورشد میکنیم
طبق توضیحات استاد در جلسه 14 ثروت یک
قانون تکامل وبدنبال اون قانون تصاعد صحبت شده
که خود خداوند هم با یه بشکن جهان رو خلق نکرده واین کره زمین وحیوانات وجنگلها وگیاهان حاصل میلیونها سال تکامل هست
تکامل قانون ابدی وازلی دنیای مادی هست
وهیچ راهی برای دور زدن قانون تکامل نیست
تکامل به این معنی نیست که زمان بیشتری طول بکشه تا ما به خواسته هامون برسیم
تکامل یعنی وقتی ما،،، آماده می شویم،، ،،می تونیم به خواسته هامون برسیم
از نظر زمانی شاید در شروع کار مقداری زمان ببره
ولی وقتی آماده میشیم اتفاقات خوب پشت سر هم تو زندگیمون رخ میده
به قول قرآن:: طمع وحرص بزرگترین اسلحه شیطان هست
یعنی تا انسان نتونه با کنترل ذهنش ،،حرص وطمع وعجله رو مهار کنه،،،،،زندگی روی قشنگش رو نشون نمیده
در مورد رسیدن به خواسته هامون هم همینه
جاهایی که طبق قانون تکامل درست عمل نکنیم نتیجه مطلوبی نمیگیریم
استاد همیشه توصحبتهاشون میگن،من سعی میکنم طوری آموزش بدم که اون تجربه ای که داشتم رو حتی بهتر از اون رو بچه ها با عمل به این آگاهی ها ودرک قانون تکامل تجربه کنند
(که خیلی این نکته قابل تأمل هست وسعی میکنم
قدم به قدم بادرک بهتر این آگاهی ها از روز قبلم بهتر باشم)
قانون تکامل اینه که به دنیای اطرافمون توجه کنیم ودرک کنیم که گیاهان چطوری رشد میکنند
یه شب یه بذر به درخت تبدیل نمیشه، ،پس من هم کمی بهتر از روز قبلم عمل کنم وادامه بدم بهتر تکاملم رو طی میکنم وکمتر به عجله کردن وتایید گرفتن از بقیه وحرف دیگران، ،توجه میکنم
حتی پیامبر هم بعد از 40 سال (که با تمرکز یک ماه در هرسال ) آمادگی پیدا کرد مبعوث شد،،واین مراقبه ها وطی کردن تکامل،آمادگی رو برای پیامبر شدن ایجاد کرد
حتی دعوت کردن افراد به دین اسلام هم اول مخفیانه بود،،وبا چند نفر شروع شد،،، وبه تدریج بعد از مهاجرت پیامبر گسترش پیدا کرد
حضرت نوح هم چندین سال برای ساختن کشتی ودعوت کردن افراد به مسیر درست زمان گذاشت وصبوری کرد تا به نتیجه رسید
ولی ما میخواهیم سریع به خواسته هامون برسیم
چند روز روی خودمون کار میکنیم ومنتظر نتایج بزرگیم واین باعث ناامیدی وبه پوچی رسیدن وروزمرگی عمل کردن میشه مگر اینکه قانون احساس خوب مساوی اتفاقات خوب رو هر لحظه به خودمون یادآوری کنیم وادامه بدیم تا تکاملمون رو طی کنیم
خیلی از مشکلات ومسائل انسان در اثر عدم درک قانون تکامل رخ میده،،که میخواهیم روی بقیه رو کم کنیم وخودمون رو به بقیه ثابت کنیم وبدنبال اون کارهای اشتباه واحمقانه ای انجام میشه که بیرون اومدن از اون درد ورنج داره تا به وضعیت قبل از این مسیر اشتباه برسیم،،،در صورتیکه همین الان اون شرایط رو داریم که اگر با برنامه ریزی درست نسبت به گذشته ای که تجربه کردیم ،قدم به قدم جلو بریم لذت میبریم ورنجی در کار نیست، چون عجله نمیکنیم وحرص وطمع رو کنترل میکنیم وخودمون رو با خودمون مقایسه میکنیم
باید تفاوت کاری که میخواهیم انجام بدیم با تجربه ای که از گذشته کسب کردیم در نظر بگیرم
وبعد قدم به قدم به سمت هدفمون حرکت کنیم
من باید ببینم،میتونم احساسات خودم رو زمان چالش ها به سمت هدفی که دارم در لحظه کنترل کنم،،تا بعد به نیروی بیشتر وافراد بیشتری فکر کنم
که تو این مسیر با من همراه بشن ونتایج بزرگتری از قبل خلق کنیم
انسان چون عجوله،،اکثرا در گیر ترفندهایی مثل ترفند پونزی میشه،،،بخصوص کشورهای جهان سوم،،که کمتر مسئولیت اتفاقات زندگیمون رو خودمون میپذیریم ودنبال کسی هستیم که بهتر از ما میتونه عمل کنه،،وتا این تفکر غلط با عزت نفس پائین به سمت شناخت بهتر خودمون وتوانایی هامون تغییر نکنه، ،مکررا در گیر این ترفند ها میشیم،،،در صورتیکه کشورهای پیشرفته از سنین نوجوانی خودشون مسئولیت زندگیشون رو بعهده میگیرن ودنبال کسی نیستن که مسئولیت اتفاقات زندگیشون رو به اون نسبت بدن،،چون یاد گرفتند مسئولیت پذیر باشن،،ودر این مسیر تجاربی کسب میکنند که کمتر آسیب میبینند
انگیزه خیلی بالا به تنهایی کافی نیست وباید هدفی رو بهش توجه کنیم که کمی با گذشته وتجارب قبلی مون فاصله داشته باشه
اگر سنگ بزرگ تو مسیر رسیدن به هدفمون برداریم، ،واقعا زجر میکشیم، ،مدت طولانی بدو بدو میکنیم، ،تا به وضعیت قبل از شرایط سختی که خودمون خلقش کردیم برسیم،،در صورتیکه اگر آگاهانه تکاملمون رو قدم به قدم طی کنیم ،زجری در کار نیست واز مسیر با احساس خوبمون وکنترل ذهنمون با توجه به اتفاقات خوب حتی کوچک لذت میبریم وکم کم مسیر رشدمون تصاعدی میشه
البته اگه در زمان چالشها دنبال مقصر بیرونی نگردیم وخودمون مسئولیت رو قبول کنیم تا راحت تر به حل مسئله برسیم وبه مدار بالاتر بیایم
باید به خودمون یاد آوری کنیم که اگر قانون تکامل رو رعایت کنیم،،دیگه سختی نمیکشیم که بدنبال حماقتی باشه که قبلش انجام دادیم،،وبا باور اشتباه بگیم چون سختی کشیدیم الان حقمونه که به راحتی وآرامش برسیم
هر چند به گفته استاد باید حواسمون باشه که طمع وحرف مردم باعث عجله کردن وتلاش برای زود به نتیجه رسیدن ،نشه،،،وآگاهانه طی کردن مسیر تکاملی مون رو درک کنیم وعمل کنیم تا زندگی بهتر از قبل خودمون رو تجربه کنیم
اگر قانون تکامل رو درموفقیتهایی که قبلا کسب کردیم وتجاربی که داریم درک کنیم وبهش توجه کنیم با همین روند میتونیم آینده خودمون ومسیر پیشرفتمون رو پیش بینی کنیم که هر چقدر این کنترل ذهن بهتر باشه نتایج وآرامش بیشتری رو رقم میزنه