سرفصل آموزش های این فایل:
- مفهوم ایمانی که استمرار در عمل می آورد؛
- افراد دسته اول: عامل حرکت کردن و عمل کردن را دارند اما در مسیر خلاف جهت با خواسته:
- افراد پرتلاش اما با باورهای محدود کننده، اهل عمل هستند اما تلاش های آنها در مسیر مقاومت یعنی مسیر خلاف جهت خواسته های آنهاست. به همین دلیل، با وجود تلاش فراوان، تغییر در بهبود شرایط رخ نمی دهد؛
- افراد دسته دوم: کلا عامل “عمل کردن” را ندارند:
- آنها افرادی بی عمل با باورهای محدود کننده اند که فقط توهم افتادن یک گونی پول از آسمان و موفقیت یک شبه را دارند. به همین دلیل معمولا بیشتر از بقیه دچار ترفندهای پونزی می شوند؛
- دوره 12 قدم، فرایند تکاملی بهبود باورها و تغییر شخصیت است. آدمهای دسته اول، با کار کردن روی آموزه های این دوره و بهبودهای دائمی باورهای خود، به مسیر هم جهت به خواسته چرخش می کنند، به همین دلیل است که در زمان کوتاه تری، تغییرات قابل توجهی در شرایط آنها رخ می دهد با اینکه حتی کار فیزیکی آنها نیز به مراتب نسبت به قبل سبک تر می شود؛
- مهم ترین تأثیر کار کردن با آگاهی های دوره 12 قدم برای افراد دسته دوم، درک “ایمانی است که عمل می آورد”. دوره 12 قدم، با یاد دادن قانون تکامل به این افراد و اجبار آنها برای هماهنگ شدن با این قانون، نه تنها شرایط آنها را بهبود می دهد بلکه آنها را از گزند ضررهای خانمان سوز نجات می دهد که ریشه در طمع و عدم رعایت تکامل دارد.
- بهبود یعنی، تصمیمات سازنده دائمی در مسیر خواسته و اجرای آنها؛
- بهبود یعنی، شناسایی روزانه ترس ها و ورود به دل آنها؛
- قانون ساده است، قانون ثابت است. فقط کار ما تمرین و تکرار و تکرار و تکرار و یادآوری و یادآوری قانون به خودمان است تا بتوانیم در اجرای آن بیشتر مهارت کسب کنیم؛
- به جای هدر دادن انرژی خود در مسیرهای متفاوت، مسیر اصلی (صراط مستقیم) را بشناس و بر حرکت در این مسیر، استمرار بورز؛
- مفهوم مهاجرت از دیدگاه استاد عباس منش؛
منابع کامل درباره این محتوا: دوره 12 قدم
مختصری درباره دوره 12 قدم:
۱۲ قدم، استاد کنترل کانون توجه است. استاد نظارت بر ذهن، استاد قرار دادن منطق هایی قوی در برابر استدلال های ذهن به نحویکه ذهن، خلع سلاح شود و مقاومت های ذهنی از بین برود. 12 قدم استاد “باز گذاشتن دست خداوند” است برای هدایت به سمت “چگونگی” درباره یک خواسته
۱۲ قدم به شما هوشیاری درباره احساستان را یاد می دهد، چک کردن کانون توجه تان و نظارت بر آنها را یاد می دهد تا در هر لحظه، اصلاح مسیر کنی، نشتی های انرژی را ببندی، با فرکانس خداوند هماهنگ شوی و روی شانه های خداوند بمانی.
زندگی به شیوهی ۱۲ قدم، نه تنها مسیر تکاملی “زندگی در شرایط دلخواه” را کوتاهتر میکند بلکه این مسیر را دلپذیر تر هم می کند. زیرا دسترسی شما به آگاهی های خالص این دوره، شما را از هزاران آزمون خطا برای یافتن مسیر درست، بی نیاز می کند. از پیمودن صدها جاده انحرافی و گمراه کننده نتایج می دهد. آزمون خطاهایی که گاهی می تواند به قیمت تمام زندگی آدم تمام شود یا جاده هایی که می تواند برای سالها، آدم را در گمراهی فرو ببرد.
12 قدم، از همان اولین قدم، “اصل زندگی در خوشبختی” را نه تنها خیلی شفاف به شما می گوید، بلکه راهکارهایی ساده و قابل اجرا برای به کار بردن اصل، به شما می دهد. به همین دلیل، هر قدمی که با آگاهی های 12 قدم بر میداری، به اندازه ی سالها، شما را در مسیر خواسته هایت پیش می برد.
یکی از دلایل مهمی که افراد با وجود تلاش فراوان به خواسته خود نمی رسند، داشتن مقاومت های ذهنی بسیار درباره آن خواسته است. این مقاومت های ذهنی که حاصل باورهای محدود کننده درباره خواسته هاست، فرد را در مسیری قرار می دهد که کاملا خلاف جهت به خواسته اوست. حرکت در مسیر خلاف جهت با خواسته مثل حرکت در یک جاده سنگلاخی است در حالیکه گاری زهوار در رفته با چرخ های شکسته و بسیار سنگین، به او وصل شده است. این گاری سنگین، تمثیلی از باورهای محدودکننده است که هر بار مانعی در مسیر برای شما می تراشد. طبیعی است که با وجود چنین بار سنگین و چنین جاده سنگلاخی، فرد به این راحتی به مقصد نرسد. به همین دلیل است که بعضی از افراد، در حالیکه به شدت اهل عمل هم هستند، اما با وجود تلاش فراوان، به خواسته های مد نظر خود نرسیده اند و بهبود مد نظر آنها در شرایط شان ایجاد نشده است.
آگاهی های دوره ۱۲ قدم، با ارائه منطق های قوی، هر بار استدلال های ذهنی محدود کننده را زیر سوال می برد به نحویکه شما برای اولین بار به درستی آنچه درباره رسیدن به خواسته ها شنیده اید، شک می کنید و انگشت اتهام را برای اولین بار سمت باورهای خودتان می برید. در نتیجه اولاً دیگر دنبال مقصر بیرونی نمی گردید، ثانیاً حاضر به پذیرفتن آن محدودیت ها نیستید و برای تغییر آنها مصمم می شوید. حذف مقاومت های ذهنی از این نقطه شروع می شود.
سپس با تغییر سبک زندگی به شیوه 12 قدم، هر بار مقاومت های بیشتری از ذهن شما حذف می شود. در نتیجه هر بار آن گاری سبک تر می شود و آن جاده هموار تر. هرچه مقاومت های ذهنی شما در برابر خواسته هایتان کمتر می شود، ظرف وجود شما بزرگتر می شود چون فضا برای بروز باورهای توحیدی، باز می شود. این ظرف وجود بزرگتر، هر بار شما را آماده دسترسی به فرصت ها و نعمت های بیشتر می کند. زیرا موضوع این نیست که چه خواستههایی داری، بلکه موضوع این است که چه ظرفی برای آن خواستهها آماده کردهای.
نکته اعجاز آفرین ماجرا اینجاست که: وقتی ظرف وجود شما آنقدر بزرگتر می شود که مکان فعلی زندگی شما، توانایی ارائه نعمت هایی هم سنگ با ظرف شما را ندارد، جهان حتی شما را از لحاظ فیزیکی به مکان های بهتر، هدایت می کند. مکان هایی که توانایی ارائه نعمت های متناسب با ظرف وجود شما را دارند.
برای مطالعه محتوای دوره 12 قدم کلیک کنید
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | بهبود عملکرد، یک روند دائمی است279MB42 دقیقه
- فایل صوتی live | بهبود عملکرد، یک روند دائمی است40MB42 دقیقه
سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز
عجب چکی خورد تو صورتم عجب خوب بهم برخورد
من نمیدونم این چیه در من عادته چیه که مثلا من یه تایمی خوب کار میکنم یعنی کار رو باور سرجاشه افزایش مهارت سرجاشه و خیلی قشنگ به همه چیزهای دیگه میرسم میرم میدوام و تمرین و اینا بعد انگار تو لول یک به اوجش میرسم و نمیام قدم بعدی هدف بعدی سکوی بعدی رو تعیین کنم و تو تکرار اون روند گیر میکنم و خسته میشم و کم کم اون روند از بین میره و باز راکد موندن و تو توهم اینکه دارم رو خودم کار میکنم
طاقت نیاوردم تا اخر فایل رو ببینم و باید مینوشتم این آگاهی ها رو چون دیگه واقعا بسه واقعا بسه این نصفه کاری ها
نمیگم اصلا مهارتمو افزایش ندادم یا اصلا اقدام عملی نکردم یا اصلا نتیجه نگرفتم
گرفتم ولی نصفه نصفه بوده هی قطع و وصل میشه این جریان و انگار یک تعهدی به اون روش قبلی دارم که بعد مدتی برمیگردم به اون رونده
نمیدونم اول میخواستم بیام بگم تا اون نتیجه مورد نظر رو نگرفتم کامنت نمینویسم تا متعهدانه کار کنم و حرف نزنم و الان که خودمو آروم کردم دیدم باید منطقی باشم باز کاری نکنم که از اینور بوم بیوفتم
آره نیمدونم حس میکنم قراره به تعادل یا یک مسیر درست برسم چون یه مدت همش افزایش مهارت بود جوری که نه تمرین میتونستم انجام بدم نه بر روی باورها و فایل ها کار میکردم یه مدت هم اینور قضیه بود ، حس میکنم قراره به یک بالانسی برسونم نه اینکه خودش برسه و اون چیزی که گفتین منتظرین از بیرون اتفاق بیوفته یه چیزی رو قشنگ دیدم تو خودم و منم متوقف بودم باز میگفتم خب همینا باید فروش که بره تا بعدی تولید بشه در صورتی که من باید ادامه بدم با اینا کار نداشته باشم و یک مسئله مهم دیگه نشتی هیولا وار زندگیمه که با دوستام میرم بیرون که واقعا آدم های خوبی ان ولی حرف هایی که زده میشه واقعا جالب نیست
بعد دیدم من اصلا بگو ده دقیقه باهاشون باشم بیرون در روز این ده دقیقه بالاخره میاد رو هم و باور تشکیل میده دیگه یا رفتارتو تغییر میده دیگه و باید با اعتماد به نفس بگم بهشون آقا یک ماه دو ماه کاری با من نداشته باشید.
خسته شدم از بس حرف زدم عمل نکردم ( صفر و یکی نه ولی تقریبا اینجور شده )
و خودم خوشم نمیاد از اینکه یه حرفی رو بزنم و عملی نبینم ، خودمو خراب میکنم اینجور
اینو اینجا به یادگار میزارم استاد و تا اولین نتیجه نمیام چیزی بگم تو سایت ولی آگاهی ها رو پیش خودم مینویسم و نگهشون میدارم.
خداروشکر که این تو گوشی رو زدی بهم
دیگه باید تمومش کنم اون رضای قبلی رو
ممنونم ازت استاد برای همه چی ، برای رفیق بودنت ، یه جاهایی پدرانه رفتار کردنت یه جاهایی معلم رفتار کردنت و یه جاهایی هم تو گوشی زدن هات
همیشه شاد و سالم و ثروتمند باشید