live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه

به توکل نام اعظمت بسم الله الرحمن الرحیم

خانه تکانی ذهن گام هفدهم

…

انسان فراموش کاره و من خیلی وقتا اصن فراموش میکنم که چه چیزایی رو دارم الان که همین یک سال پیش،یک ماه پیش یا حتی همین دیروز آرزوش رو داشتم. الهی شکرت

طبق معمول دیشب ماه کامل بود و من و علی رفتیم کنار دریا که شکرگزاری کنیم. اصن نگم براتون که چقدر رویایی و پر از آرامش بود اون صحنه که نور ماه و عکسش افتاده بود توی آب، دریا موج های خیلی خیلی سبک و آرومی داشت، صدای موج دریا، صدای سگ هایی که از دور دست هاپ میکردن، یه موزیک بی کلام هم گذاشتم برا خودم و شروع کردم به نوشتن. دو سه باری گریه م گرفت، به چیزهایی رسیده بودم که یک عمر آرزوش رو داشتم از جمله خونه، ماشین، کار خوب با درآمد خوب، پیشرفت مالی و… الهی شکرت واقعا حس میکنم امسالم از اونا سال هایی بوده تا الان که روز آخر سال(که اتفاقا روز تولدم هم هست) می‌شینم درباره ش فکر میکنم و خوشحالم بابت ریسک هایی که کردم و نتیجه هایی که گرفتم. بابت ایمانی که یذره بیشتر شد اما نتایج به شدت بهتر شد. بابت ترس هایی که رفتم توی دلش اما نتیجه هایی که ازش گرفتم بینهایت لذت بخش بود. الهی شکرت.

یادمه موقع سال تحویل امسال از خدا خواستم بهم جسارت بده و خوشحالم از اینکه جسارت به خرج دادم و نتایج دلخواهم رو گرفتم.

الهی شکرت الان که این کامنت رو می‌نویسم هنوز 4ماه تا پایان سال 403 مونده، دیشب کلی درخواست از خدا توی دفترم شکرگزاریم نوشتم و به کمک خودش توی این چندماه انجامشون میدم. الهی شکرت.

…

من می‌دونم که طبق چه قانونی به این خواسته هام رسیدم و نباید وارد حاشیه ها بشم و نباید یادم بره که چه عاملی باعث شد این اتفاق رخ بده.

باید دائم برسی کنم افکارم رو. تمرکزم رو بذارم روی احساس خوب مخصوصا سپاسگزاری که این سپاسگزاری واقعا معجزه میکنه و ابزاریه که می‌تونه کمک کنه توی هر حالتی که هستم اوضام بهتر بشه، قلبم باز بشه، حالم خوب بشه، تمرکزم بره روی زیبایی ها و… وقتی این کار رو میکنم اتفاقای خوب از درو دیوار وارد زندگیم میشه.

سپاسگزاری زمانی واقعیه که وقتی انجامش میدم قلبم بهم میگه که مسیرم درسته.

شیطان همیشه این توانایی رو داره که اگه من توی بهشت هم باشم ولی ذهنم رو ببره سمت یه مورد خیلی کوچیکه بی اهمیت.

الهی شکرت الهی شکرت الهی شکرت.

سپاسگزاری واقعی(نه ادا در آوردن) بزرگ ترین دروازه دریافت نعمت هاست. سپاسگزاری واقعی زمانی هست که نه ترسی دارم تو وجودم نه نگرانی.

با سپاسگزاری، در لحظه اتفاقات خوب برام میفته مثلا: تک تک سلول های بدنم واکنش نشون میده به اتفاقات، همون روز آدمای بهتری میان سر راهم و…

من بسیار توانمند هستم که زندگیم رو خلق کنم، حتی توی شرایطی که به ظاهر اصلا خوب نیس، من با تمرکز روی نعمت ها و چیزهای مثبت میتونم شرایط رو به نفع خودم تغییر بدم و نتایجش رو ببینم.

آخخخخخخ استاد اینو گفتین و منو به فکر فرو بردین، یه چیزی براتون تعریف کنم که همین یک ساعت پیش درست زمانی که داشتم کامنت می‌نوشتم اتفاق افتاد و یکم حالم رو بهم ریخت. اما من ادامه دادم به نوشتن و گوش کردن فایل تا اینجایی که شما گفتین توی شرایط نادلخواه باید تمرکزمون روی نکات مثبت باشه:

آغا ما چند وقته که منتظریم تیر برق های شهرک رو نصب کنن و برق از خودمون داشته باشیم، بابت این موضوع چقدر رفتیم اداره برق و صحبت کردیم تا اینکه رضایت دادن. امروز صبح اومدن برای نصب و برای انجام یسری کارها برق رو از خونه ما گرفتن و چون برق ما هم از همسایه بود و قدرتش کم بود یکی دوبار کنتر میزد بالا و برق قطع میشد. یکم ناراحت شدم و زنگ زدم به علی، درباره یکی دوتا موضوع دیگه هم صحبت کردیم و ناراحت شدیم جفتمون که چرا باید صبحمون رو با این اتفاقات نادلخواه شروع کنیم. خلاصه تماسمون تموم شد، من ادامه فایل شمارو گوش کردم. یهوو به خودم اومدم گفتم واقعا همینه.

آقااااااااا فرزانه تو و علی چندوقت بود منتظر این روز بودید که بیان تیربرقا نصب کنن، چقدر تلاش کردید، خب بابا اومدن، تا دو هفته دیگه برق خودتون رو دارید و برق قوی هم دارید. خب چته دختر، چرا فکرت رفته روی یک موضوع بیخود و بی جهت. بابا انصاف داشته باش، شکرگزار باش، بگو الهی شکرت بلاخره رسیدم بهش. بگو خدایا دمت گرم که چه آدمای با انصاف و کاربلدی گذاشتی سر راهمون. بگو خدایا شکرت که تیرها وصل میشه، چراغ میخوره و از این به بعد یه شهرک روشن و یه جاده روشن داریم. بگو الهی شکرت که یدونه تیرها دقیقا روبه روی حیاط ما کاشته میشه و کل حیاط و خونه رو روشن می‌کنه. بگو الهی شکرت که پولش رو داشتم که بتونم کل شهرک رو برق کشی کنیم. بگو الهی شکرت که همه چیز داره در آرامش کامل به سر می‌بره و بهترین اتفاقای ممکن رخ میده. بگو الهی شکرت که اول هفته رو انقد قشنگ و نازنین شروع کردم. بگو الهی شکرت الهی شکرت الهی شکرت.

همزمان که دارم شکرگزاری میکنم، یه چای مشتی خوشمزه از محصولات خودم دم کردم، نشستم روی تخت زیر پنجره آشپزخونه، و از منظره روبه روم که بهشت مطلق هستش لذت میبرم. همین لحظه که تلاش کردم حالم رو تغییر بدم، یه لک لک با کفشهای زرد اومد توی حیاط زیر درختان پرتقال نشست، حدود 10_12 تا گاو و گوساله، 3تا اسب و تعداد زیادی مرغ دریایی هم توی شالیزار در کمال آرامش و صلح دارن میچرن و لذت میبرن. دیگه اگه اینجا بهشت نیست پس چیه. بفرمایید چای :))

الهی شکرت

…

در پناه الله یکتا