live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه

سرفصل آموزش های این فایل:

  • چگونه دلیل اصلی نتایج را از یاد نبریم؛
  • چگونه از مسیر عمل به قانون، خارج نشویم؛
  • درمان معلولیت باوری و خلق زندگی دلخواه؛
  • انسان فراموش کار است. نتایج، خیلی زود برای ما بدیهی می شود، خیلی راحت فراموش می کنیم که دلیل نتایج، کار کردن روی باورهایمان بوده است. در نتیجه از بهبود باورها غافل می شویم و دوباره به مسیر قبلی بر می گردیم. سپس اوضاع هم به همان شرایط نادلخواه قبلی بر می گردد؛
  • سپاسگزاری ابزاری است برای خلع سلاح ذهن و دوباره برگشتن به مسیر خلق زندگی دلخوه؛
  • وقتی با این باور که : احساس خوب = اتفاقات خوب ذهن خود را کنترل می کنی، فارغ از اینکه شرایط چیست، ورق به نفع تو بر می گردد؛
  • چقدر ما توانمند هستیم برای اینکه شرایط زندگی مان را تغییر دهیم و چقدر راحت می توانیم این توانایی را فراموش کنیم و وارد روزمرگی و حاشیه ها شویم؛
  • قانون تغییر مکان زندگی؛

برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه
    194MB
    26 دقیقه
  • فایل صوتی live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه
    25MB
    26 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

517 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «یزدان نظری» در این صفحه: 2
  1. -
    یزدان نظری گفته:
    مدت عضویت: 2644 روز

    به وقت یادآوری …

    یادم باشه که اولین و مهم‌ترین گام برای رسیدن به اهدافم، «احساس خوب» منه! بدون این ستون اصلی، یه جای کار همیشه میلنگه! هرچقدرم ثروتمند باشی و ادعا کنی که توی کارت حرفه‌ای هستی، بازهم اون احساس رضایت رو از خودت نداری و انگار یه قطعه‌ی مهم از پازل زندگیت کمه! اینو میگم تا یادم بمونه که هیچ وقت «احساس خوب» رو دست کم نگیرم و هر موقع هدفی رو تعیین میکنم، در مسیر احساس خوب بیشتر تعیینش کنم! این باعث میشه سعی کنم هیچ وقت احساس خوبم رو فدای هدف دیگه ای نکنم و یادم بمونه احساس خوب، رکن اصلی و اساسی زندگی منه و بدون اون، هیچی طعم لذت از زندگی رو نمیده و با اون، همه چی خوشمزست!

    وقتی حالت خوبه، لاجرم با همه خوبی و همه باهات خوبن!

    وقتی حالت خوبه، با همون چیزایی که داری عشق میکنی و لذت میبری!

    وقتی حالت خوبه، همه ی کارات پشت سرهم در بهترین زمان و شرایط خود به خود انجام میشه!

    یک کلام …

    وقتی حالت خوبه، همه چی خوبه!

    پس یادم بمونه که «حال خوب بیشتر» رو سرلوحه زندگیم قرار بدم و مقدم بر هر هدف دیگه ای در زندگی، براش اقدام کنم! آره! برای حال خوبم هروز اقدام کنم! یعنی هروز که از خواب بیدار میشم، به جای چک کردن گوشی و مسنجرها، شروع کنم به نوشتن! با تحسین خودم آغاز کنم و هر چه بر زبان دلم آمد مکتوب کنم.

    (اتفاقا همین امروز با خودم میگفتم چه خوبه وقتی تحسین و تعریف دیگران از منو میشنوم، حالم دگرگون میشه! بلافاصله بعد با خودم گفتم حالا چه خوبه سعی کنم هروز خودم از خودم تعریف کنم! چیزایی رو تحسین کنم که شاید هیچ کس ندونه و متوجه نشده باشه! کی بهتر از من برای تحسین خودم؟!)

    یادم باشه همیشه قبل از انجام دادن هر کاری، از خودم بپرسم که آیا واقعا انجام دادنش حالم رو بهتر میکنه یا اینکه بدتر میکنه؟! پس سعی کنم بیشتر کارایی رو انجام بدم که حال منو بهتر و بهتر میکنه.

    و باز هم میگم، ارزش حال خوبم رو دست کم نگیرم که این مهلک ترین سم ممکن میتونه باشه. چون به محض اینکه بعد از یه مدت برات عادی بشه و قدرش رو ندونی، طبق قانون ازت گرفته میشه و اونجاست که در بدترین حال روحی ممکن، میگی چرا قدر حال خوبم رو ندونستم! (تجربه‌ی شخصی)

    یادم باشه هیچ کس جز خودم نمیتونه حالم رو خوب کنه و به همون میزان، هیچ کس جز خودم نمیتونه حالم رو خراب کنه! همونطور که وقتی حالم بده، خودم حالم رو خوب میکنم، پس وقتی هم که حالم بد میشه، خودم کردم!

    این باعث میشه حتی اگر به ظاهر کسی حالتو بد کرد، با یاداوری این اصل ذهنت رو کنترل کنی و این کنترل ذهن یعنی کنترل احساس! کنترل حال!

    هرچه میگذره بیشتر دارم به این اصل ایمان میارم و بهتر درکش میکنم که «کنترل ذهن=کنترل زندگی»

    هرچه میگذره بیشتر ایمان میارم که «ایمان=توانایی کنترل ذهن»

    بیشتر درک میکنم که خوب فکر کردن، پایه و اساس تمامی خوبی هاست! چون ….

    خوش فکر که باشی، همه چی رو خوب میبینی وخوش میشنوی! چون حالت خوبه!

    خوش فکر که باشی در مورد کسی قضاوت نمیکنی، فکر بد نمیکنی و حتی غیبتش رو نمیکنی!

    خوش فکر که باشی، همه چی رو خوب میبنی و این یعنی همه با تو خوب خواهند شد! درست در همان لحظه!

    یادم باشه که خوش فکری، یک مهارته! مهارتی ضروری تر از هر مهارتی که باید بلد باشیم! ضروری تر از تمام چیزایی که به عنوان مهارت ضروری به ما گفتن!

    ضروری تر از مهارت دفاع شخصی، ضروری تر از مهارت نصب زنجیر چرخ در برف و یخبندان، ضروری تر از اصول زنده ماندن در شرایط خطرناک، و ضروری تر از هر شرایطی که به عنوان شرایط ضروری به ما گفتن

    چی باعث شده ما زندگی روزانه خودمون در همین شرایط عادی رو فراموش کنیم، مهارت زندگی کردن و بهتر زندگی کردن رو فراموش کنیم و بریم سراغ مهارتهایی که شاید در کل دوره زندگی به کارمون نیاد! جالبه تمام این شرایط در 99 درصد مواقع ممکنه رخ نده و یا ممکنه فقط یک بار در زندگی هر شخصی رخ بده، که اونم اگر خوش فکر باشی و بتونی ذهنت رو کنترل کنی، قطعا هدایت خداوند راهنمای تو خواهد بود و تنها نخواهی ماند!

    چه چیزی ضروری تر از مهارت کنترل ذهن در زندگی روزمره و عادی خودمون!؟ حتی اگر اون مهارت های به ظاهر ضروری در شرایط سخت رو بلد باشیم، اگر نتونیم ذهن مون رو در اون شرایط کنترل کنیم، طبیعیه که اصلا نتونیم اون مهارت هایی که اموخته بودیم رو به کار بگیریم!

    هرچه بیشتر میگذره، بیشتر میفهمم که تمام زندگی ما با ذهن ما ساخته میشه! نه به این معنی که من باید بشینم و فکر کنم تا زندگیم خلق بشه! نه! وقتی میگم بهتر درک میکنم ذهن ما همه کارست یعنی اینکه وقتی من ذهن بازتر و قوی تری داشته باشم، به همون میزان عملکرد من تغییر میکنه و این تغییر عملکرد یعنی تغییر نتایج! نتایجی که شاید با حساب و کتاب های منطقی جور در نیاد!

    جهان ما ذهن ماست و جهان به ذهن ما پاسخ میده! ولاغیر!

    به عنوان ختم این موضوع مهم میخوام تجربه‌‌ی اخیر خودم در مورد کنترل ذهن رو برای خودم بازگو کنم تا یادم بمونه که ذهن همه کارست…

    چند روز پیش با پسر عمه عزیزم (که اتفاقا هم سن و سالیم و از بچگی باهم بزرگ شدیم) داشتیم حرف میزدیم که به خاطر موضوعی ایشون از کوره در رفت و عصبی شد. خب کاملا طبیعی بود که من از ایشون ناراحت بشم و مثل همیشه ادای قربانی ها رو دربیارم. ولی این بار به طرز قشنگی، قبل از اینکه ناراحت بشم سریع از درون به خودم گفتم که نه! تو حق نداری مثل همیشه ناراحت بشی! حق نداری مثل همیشه ادای قربانی ها رو دربیاری و ناراحت بشی و درونت بریزی! تمام افرادی که زود رنج هستن، بدون شک عزت نفس پایینی دارن و همین عزت نفس پایین زندگی شون رو در تمام جوانب تحت تاثیر قرار داده! دیگه بسه! ناراحت نشو! اون بنده خدا به خاطر یه سری مسائل زندگیش اخیرا عصبی شده وگرنه چنین حرکتی نمیکرد! مطمئن باش خیلی تحت فشاره که چنین حرکتی کرده و بهتر درکش کنی!

    خلاصه‌ کلام اینکه به قدری قشنگ تونستم که اینا رو با خودم مرور کنم که کلا یادم رفت این اتفاق رو! شب که باهم سر میز نشستیم شام بخوریم، اتفاقا نامزدش هم اومده بود. همین طوری داشتیم از کار و چیزای مختلف تعریف میکردیم که دیدم یهو پسر عمم شروع کرد به تعریف کردن و تحسین من! منم منتظر بودم حرفاش تموم شه که متقابلا ازش تعریف کنم که دیدم یهو از پشت میز بلند شد و اومد منو بوسید و ازم عذر خواهی کرد بابت اون رفتار صبح که با من داشت! خدای من! باورم نمییشد! این همون پسره درونگراست که هیچ موقع احساساتش رو بروز نمیداد؟! طی این همه مدت که باهم بودیم و بزرگ شدیم چنین حرفای محبت آمیزی ازش نشنیده بودم! این اولین باره که اینا رو میشنوم و اولین بار بود که منو می بوسید! حتی اولین بار بود که بابت چنین اتفاقی عذرخواهی میکرد و همیشه یادش میرفت چنین حرکتی با من کرده و این من بودم که از درون میسوختم! ولی این بار همه چی برعکس شده بود! چون من واقعا فراموش کرده بودم چنین حرکتی با من کرده و من واقعا ناراحت نشده بودم که هیچ؛ بلکه همون لحظه بخشیده بودمش! این نمونه ی بارز کنترل ذهنی بود که تونست هم، حال منو در اون شرایط کنترل کنه و مثل سابق قربانی نشم، دوما چنین برخورد زیبایی از پسرعمه عزیزم ببینم و سوما، باهاش احساس نزدیکی بیشتری نسبت به قبل بکنم! عاشق این کنترل ذهن لامصبم که همیشه و در همه شرایطی جواب میده! مهم نیست حالت خوبه یا بد، در هر صورت در همون لحظه حالتو بهتر از قبل میکنه و پشت بندش کلی اتفاق خوب برات میفته! این ضروری ترین مهارتی هست که تا به حال باهاش برخورد کردم و دارم روش کار میکنم، تا جایی که به این نتیجه رسیدم…

    زیبایی روح هر انسانی، به زیبایی تفکر اونه!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 57 رای:
  2. -
    یزدان نظری گفته:
    مدت عضویت: 2644 روز

    من با تمام قلبم، با این لبخند ملایم اما زیبایی که روی لبامه ازتون متشکرم!

    نماز یومیه! چه زیبا گفتین ‌…

    همین دیشب بود که داشتم می‌گفتم باید در طول روز چتدین و چند بار، درست مثل نماز یومیه، ذهنمون رو خالی کنیم. صبح که از خواب بیدار میشیم و شب قبل از خواب. ظهر و بعد از ظهر … اصلا هر موقع دلمون خواست! هر موقع حس کردیم خلوص فرکانس ذهن ما آلوده به ناپاکی هایی مثل قضاوت و کینه و دروغ و ناامیدی شده، و یا هر موقع حس کردیم حالمون خوبه خوبه و دلمون میخواد شکر کنیم! مهم نیست کِی و به چه دلیلی، مهم اینه پاک کردن ذهن تبدیل به یک عادت یومیه بشه تا بتونیم هروز فرکانس خوبی رو تولید کنیم، حالمون خوب باشه و در نتیجه از زندگی لذت ببریم.

    آرزو میکنم روز به روز خوش فکرتر و هوش ذهن تر باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: