live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه

سرفصل آموزش های این فایل:

  • چگونه دلیل اصلی نتایج را از یاد نبریم؛
  • چگونه از مسیر عمل به قانون، خارج نشویم؛
  • درمان معلولیت باوری و خلق زندگی دلخواه؛
  • انسان فراموش کار است. نتایج، خیلی زود برای ما بدیهی می شود، خیلی راحت فراموش می کنیم که دلیل نتایج، کار کردن روی باورهایمان بوده است. در نتیجه از بهبود باورها غافل می شویم و دوباره به مسیر قبلی بر می گردیم. سپس اوضاع هم به همان شرایط نادلخواه قبلی بر می گردد؛
  • سپاسگزاری ابزاری است برای خلع سلاح ذهن و دوباره برگشتن به مسیر خلق زندگی دلخوه؛
  • وقتی با این باور که : احساس خوب = اتفاقات خوب ذهن خود را کنترل می کنی، فارغ از اینکه شرایط چیست، ورق به نفع تو بر می گردد؛
  • چقدر ما توانمند هستیم برای اینکه شرایط زندگی مان را تغییر دهیم و چقدر راحت می توانیم این توانایی را فراموش کنیم و وارد روزمرگی و حاشیه ها شویم؛
  • قانون تغییر مکان زندگی؛

برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه
    194MB
    26 دقیقه
  • فایل صوتی live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه
    25MB
    26 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

517 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «زلیخا جهانگیری⁦» در این صفحه: 4
  1. -
    زلیخا جهانگیری⁦ گفته:
    مدت عضویت: 2266 روز

    سلام به استاد، مریم بانو و دوستان ارزشمندم در این مسیر الهی و آگاهی بخش

    موضوع 20 دقیقه اول لایو که در مورد سپاسگزاری هستش، اینقدر برام آگاهی داشت که بازهم امشب قصد دارم بنویسم از دریافت آگاهی های خداوندم. از تفکر به این دوسال گذشته که در این مسیر هستم. و تونستم به یک جمع بندی برسم. با دلیل و منطق برای ذهن منطقی که فقط میشه با زبان خودش قانعش کرد.

    برای رسیدن به خوشبختی باید سه جنبه را مدنظر داشته باشیم. و هرسه را همزمان پیش ببریم. اگر به گمراهی بریم و فقط روی یکیش پیش بریم، مسیر سختی خواهد بود و بعید است طعم خوشبختی در تمام جنبه ها را بچشیم.

    خوشبحتی مدنظر من: پول بی پایان، روابط عالی غیرقابل تصور، سلامتی کامل، توحیدی بودن بیشتر و همه چی در بیشترین حالتش هستش.

    جنبه اول: خلوت گزینی و راز و نیاز با خداوند، برای سپاسگزاری. برای مدح و ستایش اش، یکی از مهمترین تمرین ها و کارها است که انجام دادنش حتما حتما باید باشد. اینکار سوخت و انرژی کافی و فراوان رو برای طی کردن مسیر زندگی به ما میده. ظرف وجودمون رو بزرگتر میکنه. وقتی به نیروی منبع الهی متصل هستیم، ظرف وجودمون بزرگتر میشه، راحت تر و شفاف تر و بیشتر می تونیم الهامات الهی رو دریافت کنیم. همیشه آروم و با انرژی هستیم. حال دلمون خوب هستش. حالا حالا از چیزی ناراحت نمیشیم. و تمام خصلت های خوبی که یک انسان مایله داشته باشه. آرام هستیم و عجله ای که باعث استرس و نگرانی و هول بودن میشه، باعث چسبیدن به خواسته و رها نبودن میشه رو نداریم. اون عجله رو نداریم، انگار قلبمون آرام می گیره اصلا.

    اما تنها این ارتباط کافی نیست. مثل خیلی ها که در تمام عمر خود بسیار مذهبی بودند ولی میبینیم پیشرفت چندانی نداشتن، یا اگر بوده یک زمینه در زندگیشون بوده، نه تمام زمنیه ها. پس تنها به این ارتباط اکتفا نکنیم. این کار باید بخشی از کارهای روزانه ی ما باشد. تاکید می کنم روزانه، همانطور که در روز چندین و چندبار از خوردنی ها و نوشیدنی ها استفاده می کنیم و جسممون رو تغذیه می کنیم، باید تغذیه لازم رو به روحمون برسونیم. الان بهتر می تونم درک کنم چرا محمد سه بار یا بیشتر وعده نماز در روز می خونده. نمازهای واجب و یومیه، نمازهای فرعی، نماز شب. در اصل ایشون چندین و چندبار در روز، روح خودشون رو شارژ می کردند. سیراب می کردند. تغذیه می کردند.

    جنبه دوم: عمل کردن، عملگرا بودن، توان صددرصد در کار مورد نظر گذاشتن. انجام اینکار خیلی مهمه، اینکه فقط راز و نیاز کنیم و روی خودمون کار کنیم و در عمل کاری نکنیم یا کم کار کنیم، کافی نیست. عمل به الهامات و ایده ها به شدت مهمه. به قول استاد، خدا که برای نوح کشی نساخت، نوح کشتی رو ساخت. و تصور کنید چندین سال با امکانات اون دوران مشغول ساخت چنین هیولایی بود. چه باور قلبی پشت این کار بود که سالها ادامه داند. یا اگر انسان های ثروتمند رو نگاه کنیم، می بینیم که خیلی در زمینه ی کاری خودشون حرفه ای شدن، مهارتشون رو افزایش دادن، و توان صددرصد گذاشتن، نه پنجاه درصد یا کمتر. یا استاد خودمان، از همان ابتدا سخت (البته سخت نه به معنای زجر، به معنای جدی) کار کردند. ایشون به تمام الهاماتشون عمل می کردند. و سال هاست همچنان دارن کار می کنن. پس عمل هم یکی از اون جنبه های مهم است.

    اما فراموش نکنیم، تنها عمل کردن، بدون اون دوجنبه ی دیگر هم به خوشبختی (در تمام جنبه ها) ختم نخواهد شد. شاهدیم میلیون ها نفر از صبح تا شب سخت و طاقت فرسا کار می کنن، و به سختی پول می سازن، آن هم پول اندک از اینهمه نعمت بی پایان خداوند.

    جنبه سوم: کار کردن روی خودمون هستش. ضرورت این جنبه هم کمتر از بقیه نیست. تصور کنید هر روز با خداوند ارتباط دارید. سپاسگزار هستید و به شدت هم برای کسب و کارتون عمل می کنید. اما اعتماد به نفس و عزت نفس شما پایین باشد! اگر باورهای فقیرانه داشته باشید (باورهای ثروت ساز نداشته باشید)، مثل فقیر به بهشت میره و پولدار خدایی و معنوی نیست. یا مثل قدرت دادن به افراد دیگه و سیاستمدارا و وضعیت کشور، قدرت دارن به نداشتن مدرک حتی. در کل باورهای مناسبی نداشتن، اجازه نمیده شما به خواسته ی خود برسید. و شاید به سختی برسید. باید وقت بزاریم، فایل های استاد رو نگاه کنیم، در مورد خودمون تفکر کنیم، وجود خودمون رو بشناسیم، سعی کنیم بر ترس هامون غلبه کنیم و تمام این کارها..

    در اصل در این جنبه باورهای مناسب برای ما ساخته می شود و قوانین رو میشناسیم. اصلا اول باید قوانین رو بشناسیم تا بتونیم عمل کنیم دیگه.

    این سه جنبه باهمدیگه در ارتباطن: مثلا روی خودمون کار می کنیم، باور بهتری میسازیم، بعد موقع رازونیاز با خدا، یه ایده به قلبمون الهام می شه، بعد میریم عمل می کنیم. بعد به قول استاد، بوم بوم بوم، نتیجه از درو دیوار میاد.

    من در طی این سی سال زندگیم، تجربه ی تکی پیش رفتن هر جنبه رو داشتم. اوایل که در این مسیر وارد شدم، بیشتر جنبه ی اول و سوم رو پیش میرفتم. بعد از یه مدت جنبه اول رو انجام نمیدادم زیاد. قبل از این مسیر هم بیشتر جنبه ی دوم رو پیش میرفتم. البته اینطور نبود که طی این سی سال اصلا پیشرفت نداشتم. ولی خب خیلی کند، سخت و البته (نه در همه موارد: مثل ثروت و روابط و سلامتی) پس اگر خیلی وقته در این مسیر هستیم ولی هنوز به نتیجه ی مدنظرمون نرسیدیم، بدونیم که یکی از جنبه هارو کم کاریم توش. گله نکنیم، چرا چندساله توی این مسیریم ولی نتیجه ی مدنظر نگرفتیم.

    استاد این جمع بندی رو همین امروز درک کردم و برام واضح شد. باعث شد اگر نتایجم کم بود، خودم حداقل میدونم کجا کم کار کردم، و دیگه شک نمی کنم قانون جواب نمیده. خودم قشنگ می دونم در طی این دو سال کجا چطوری پیش رفتم. و به لطف الله خیلی جدی دارم سه جنبه رو پیش میرم. و نتیجه اش برای امروز این بود که دومین مشتری من، مبلغ دوره رو به حسابم واریز کرد. اونم با پیگیری های خودش. چقدر شیرینه این پول ساختن ها برام. از راهی که به شدت علاقه مندم بهش. قبلا استخدام دیگران بودم، الان مدتیه پا روی ترس هام گذاشتم و با توکل به الله کار خودمو شروع کردم. چقدر عالیه، چقدر راضی ام.

    —————————————-

    اگر استاد رو رصد کنیم، میبینیم در تمام این سه جنبه خیلی عالی عمل کردن.

    دیروز داشتم با خودم فقط در مورد نتایج استاد فکر می کردم. چقدر نتایج بزرگ دارن آخه ایشون. میدونید اینطور نیست که کارگر یا راننده بودن، بعد از شناخت قوانین، صاحب یه خونه و یه ماشین خوب بشن و بس. نه! یکم عمیق فکر کنیم واقعا متحیر میشیم. در اصل استاد دارن به ریال پول میسازن ولی به دلار خرج می کنن. چقدر مگه آدم هستند که علاقه مندن به این مسیرن. از بین این ادم ها چقدرشون حاضر میلیون ها پول دوره بدن؟ مشخصه قوانین و خداوند دارن ثروت وارد زندگیشون می کنه دیگه.

    این آدم محترم، الان صاحب هکتار هکتار زمین و خونه و ملک هستند. اونم توی امریکا. نه یه هکتار نه دو هکتار، خدای من. 60 هکتار که فقط اندازه ی اون زمین شکارگاهه. 20 هکتار زمین و خونه پارادیس. چندین و چندتا ماشین و موتور. یه خونه ی بزرگ و مجهز و هشت و اتاق خواب داره، اونم با مالیات بالا که با مبلغ اون مالیاته میشه باهاش یه خونه دیگه بگیری باز. یه آروی مجهز. یه خونه بالای برج، اونم واحدی که بخاطر ویوش گرون تر از بقیه است… خدایا میشه این همه نعمت رو تصور کرد اصلا؟ اونم کسی که نه پدر پولدار داشته، نه خدای ناکرده از دزدی بوده (چون باور جمعی ایران اینه که هرکی به جایی رسیده از دزدی یا راه نادرست بوده). وسایل و امکانات خونه هارو نگفتم. خونه ها و آروی، همه از وسایل بزرگ تا اون ریزترین وسیله با بهترین کیفیتش توی خونه ها و آروی هست!!! اون همه حیوانات. اون همه سفرهایی که استاد دارن. مگه سفر کم پول میخواد؟ اونم سفر شش ماهه!! اینهمه از نظر خورد و خورا ک تکمیل، به قول خودشون هرسری خرید میرن 500-600 دلار فقط هزینه ی خوراکشون میشه. اگر جنبه ی روابط و سلامتی با اینکه اونا هم مهم هستند رو در نظر نگیریم، و فقط همون جنبه ی مالی رو درنظر بگیریم، مگه میشه ایمان نیاریم به استاد و گفته هاشون؟؟ بعد نکته ی جالبش اینجاست که استاد برای پول ساختن آزادن. آزادی مکانی و زمانی دارن. اگر تجربه ی استخدام جایی بودن رو داشته باشیم و از همه نظر مقایسه کنیم، به خوبی درک می کنیم این آزادی زمانی و مکانی بی نهایت ارزشمنده. اونم کاری که همه اش عزت و احترام دریافت می کنن. دوستان عزیزم باورتون میشه خسته شدم از شمردن نتایج استاد، ضعف کردم😄 انگار بی پایانه…😄 مهاجرت ایشون به یه کشور آزاد که دیگه اصلا نگم… می دونیم هزاران نفر هستن، از نظر مالی شرایطش رو دارن برای مهاجرت، آرزوشونه، اما نمیتونن اقامت امریکارو بگیرن.

    هی داره یادم میاد دیوانه ام میکنه.😭 با تمام وجودم میخوام توی این مسیر بمونم.😭 استاد خیلی وقته بهتون ایمان دارم به فایل ها و دوره هاتون. اما بخاطر آگاهی کمم بعضی موقع ها توی یه جنبه زیاده روی می کردم، توی یه جنبه کم کاری. اما قول میدم اینقدر ادامه میدم که روزبه روز آگاه تر بشم تا بتونم درست تر عمل کنم. میرسم به جایی که مثل شما باشم، نمیدونم به قول خودتون شاید بیشتر از شما. چون هنوز تا همون جایگاه شما خیلی فاصله دارم، نمی تونم تصور کنم بیشتر از اون کجا میشه. ولی همیشه با اراده بودنم یکی از ویژگی های مهم شخصیتمه. در واقع لطف خداست به من. خدا ابزارهای لازم رو بهم عطا کرده تا بتونم از اونها استفاده کنم، هم خودم رشد کنم و از نعمات بی پایان استفاده کنم و هم جهان رو جای بهتری برای زندگی کنم و به نوبه ی خودم گسترش بدم.

    خدایا شکرت. دوستتون دارم. 🌹🌻🌸🌼 تقدیم با عشق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 67 رای:
  2. -
    زلیخا جهانگیری⁦ گفته:
    مدت عضویت: 2266 روز

    سلام به استاد و مریم بزرگوارم

    سلام به دوستان عزیز در این بهشت

    استاد اونجاییکه گفتید درگیر رابطه میشیم و از مسیر و اجرا کردن با قانون دور میشیم، میخواستم تجربه خودمو بگم. می دونید استاد اگر ما در گذشته ی خودمون سرچ کنیم، نمونه های فراوانی پیدا میکنیم که حرفهای گرانبهای شمارو تصدیق می کنه. حتی اون موقع هایی که ناآگاهانه از قانون استفاده می کردیم.

    قبلا در یک کامنتی با جزئیات توضیح دادم، من قبل از ازدواجم به مدت یکسال و نیم، با خودم خلوت می کردم و با خدا بصورت قلبی و با حال خوب راز و نیاز می کردم. چقدر حسم عالی میشد. وارد ارتباط عمیقی با خدا شده بودم. (آن هم یکسال و نیم) اتفاقی که افتاد این بود که با همسرم آشنا شدم و ازدواج کردیم، و باورتون نمیشه چه رابطه ای بود، محشر، بی نهایت عالی، هرچی بگم،کم گفتم، اصلا فراتر از تصور بود. اینقدر همه چی عالی بود، به قول شما من درگیر رابطه شدم، به مرور دیگه اون خلوت بین خدا و خودم کم شد و بعد از مدتی دیگه انجام ندادم. فراموش می کردم. آخه همه چی عالی بود. و خیلی خوش می گذشت اون روزا. اتفاقی که افتاد دقیقا به مرور کیفیت رابطه هم کمتر شد. به قول شما رفت توی فضای وابستگی و گیر دادنم به بنده خدا. تا اینکه بعد از ۴-۵ سال از ازدواجم گذشته بود که خداوند منو با شما آشنا کرد، و الان دارم می بینم همه چی آروم آروم داره بهتر میشه.

    استاد وقتی ما روی خودمون کار می کنیم، مهمترین نتیجه اش همون حال خوب دائمی و درونی هستش که حالا حالاها از چیزی ناراحت نمیشه، سرخوش و خونسرده، با خودش به صلح رسیده و این خصوصیت مهم باعث انتقال همین حس به طرف مقابل میشه. وقتی در کنار هم هستند به جای اوقات تلخی، میگن و میخندن. اما اونی که با خودش هم درگیره، از کاه، کوه میسازه، همش غرغر می کنه یا اینچنین رفتارها. فکر می کنم خیلی واضح و قابل درکه این چنین تجربیات که خیلی هامون داشتیم. پس این ادامه ی کارکردن های روی خودمون هستش که نتایج زیبا و رضایت بخش رو رقم میزنه. حالا راز و نیاز باشه، سپاسگزاری باشه، توجه به زیبایی ها باشه، کارکردن روی فایل های شما باشه، ترکیب همه اش باشه…فرقی نمی کنه کدوم. مهم اینه که این روند درست رو ادامه بدیم و درگیر نتیجه نشیم.

    دلم میخواد اون یکی تجربه ام رو هم بگم. نزدیک ۹ ماه است با خواهرگلم در یک ساختمان هستیم و این اتفاق هم یکی از همون نتایجی بود که در این مسیر و تمرکزی کار کردن روی خودم و حس وحال عالی، بهش رسیدم. چیزی که اصلا فکرشوهم نمی کردم. اما بعد از همسایه شدن با ایشون، من تمرکزم برای کارکردن روی خودم کمتر شدن. همچنان در این مسیر بودم و فایل گوش می کردم، اما می دانم که خیلی پراکنده بود. و به مرور بازهم تضادهایی ناگهانی پیش می اومد. ریز و درشت. تا اینکه دوباره معده درد من که توی این دوسال عباس منشی بودنم خوب شده بود، برگشت. وقتی معده دردم شروع شد بیدار شدم و دیگه فهمیدم قضیه چیه. و از همان موقع، تمرکزی کار کردن روی باورهامو و خلوت با خدای خودم رو دوباره آغاز کردم.

    واقعا این آگاهی و هوشیاری خیلی ریزه. اینکه اون نتیجه، نتیجه ی عالی هستش. خوش و سرحالیم باهاش، ولی بعد از مدتی میبینیم تضادها میاد. برای کسی که آگاه نیست خیلی سخته بخواد دقیقا بفهمه مشکل کجاست، چون تقریبا حال آدم خوبه و فکر می کنیم طبق قانون داریم پیش میریم (قانون احساس خوب). اما در اصل گول نتیجه رو می خوریم و باعث میشه از مسیر دور باشیم.

    مشکل دقیقا خلوت نکردن روی خودمونه، وقتی خلوت می کنیم و با خدا راز و نیاز می کنیم، به منبع وصل میشیم. من که همچنین احساسی پیدا می کنم موقع صحبت با خداوند. و مشکل قطع اون اتصاله هستش.

    خطوط زیر بصورت هدایتی گفت شد، چقدر برای خودم تازگی و آگاهی داشت، آگاهی جدیدی بود برام

    حال خوب موقع اتصال به انرژی منبع کجا؟! و حال خوب دریافت نتیجه کجا!

    حال خوب موقع ارتباط با خدا، یک حس خوب واقعی و عمیق هستش، یک حس مستقل، خارج از دنیای مادی، و اثراتش ماندگارتره.

    اما حس خوبی که از کسی دریافت می کنیم ممکنه تا ساعتی بعدش از بین بره. این حس، وابستگی میاره و اصلا وابسته به یک انسان هستش، با خصوصیات انسانی.

    وقتی ما از انرژی منبع، از خداوند حس خوب دریافت می کنیم، وقتی نیازش داریم، وقتی می خوایم آروم بشیم یا حالمون خوب بشه، همیشه و همه جا در دسترسه.

    اما یک انسان، قادر نیست هر موقع ما بخوایم در دسترس ما باشه، و اتفاقا نبودش بیشتر حالمون رو بد می کنه.

    اگر برای خودمون جدول بکشیم و ریز به ریز مقایسه کنیم متوجه میشیم، اون حال خوبه دریافت حس خوب از عزیزدلمون، خیلی تفاوت داره با حال خوب اتصال به منبع.

    اون وقت بهتر می تونیم این دو حس خوب رو باهمدیگه تفکیک کنیم و فراموش نکنیم اصل کدامه و فرع کدامه. کدام دائمیه و کدام موقت. و کدومش حتما باید باشه. کدومشو انسان نیاز داره برای رشد و رسیدن به کمال. کدومش آرامش میاره. کدومش مارو باتقواتر میکنه. کدومش نعمات بیشتری برامون میاره. کدومش کمکون می کنه برای رسیدن به دیگر خواسته هامون.

    چقدر زیباست این مسیر، چقدر زیباست این آگاهی برام. انگار الان برای ذهن خودم تفکیک شد دقیقا. آخه می دونید استاد، بارها شده بود گول همین حال خوب رو خورده بودم و نمیتونستم دلیل بدتر شدن شرایط رو پیدا کنم. حتی اگه یکی ازم سوال می پرسید که: واقعا نمی تونستم جواب بدم. چون برای خودم واضح نبود. الان چقدر مشخص شد و اگاه شدم. چقدر حالم خوبه الان بازم… خدایا شکرت. انگار کل اون متن های قبلی نوشته شد تا آروم آروم اتصال برقرار بشه، و پاراگراف آخری بیاد. خدایا شکرت، خیلی لذت بردم.

    الان بیشتر از یک ساعت و نیمه که دارم روی این فایل و آگاهی هاش کار می کنم، تونستم تا دقیقه ۲۰ پیش برم. همین هارو کامنت می کنم، انشاله بقیه اش بعدا.

    به امید دیدارتون توی پارادایس.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 38 رای:
  3. -
    زلیخا جهانگیری⁦ گفته:
    مدت عضویت: 2266 روز

    سلام مونای نازنینم

    عزیز دلم، همیشه وقتی کامنت های پربار شمارو می خونم، ارتباط قشنگتون با همسرتون رو تحسین می کنم، خیلی زیباست..امیدوارم روز به روز زیبایی های زندگیتون و کیفیت زندگیتون بیشتر بشه عزیزدلم.

    آره عزیز دلم، حتما باید خلوت گزینی و راز و نیاز و سپاسگزاری با خداوند رو داشته باشیم، فقط اونطوری می تونیم سوخت و انرژی، کافی و کامل رو برای طی کردن مسیر زندگی رو بدست بیاریم.

    ممنونم که نظر انرژی بخشت رو برام نوشتی مونای ارزشمندم

    خداوند یار و هدایتگر شما هم باشه دوست خوبم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    زلیخا جهانگیری⁦ گفته:
    مدت عضویت: 2266 روز

    سلام عزیزدلم

    جون دلم، پرنسس این بهشت.

    چقدر پیام های شما انرژی بخشه آخه، چقدر حال آدمو عالی می کنه…

    دوست نازنینم، پرنسس نازنینم، واقعا ممنونم که وقت گذاشتید و این عشق درونیت رو برام نوشتی و انتقال دادی، جمله به جمله و کلمه به کلمه لذت میبرم نازنینم از عشق خالص وجودت…

    خداروشکر می کنم بخاطر حضورت توی این سایت، من چقدر خوشبختم که با شما آشنا شدم، و در ارتباطم…

    پرنسس قشنگم، کنار عزیزانت، لحظات خوش و خوشتری رو سپری کنی جانانم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: