سرفصل آموزش های این فایل:
- چگونه دلیل اصلی نتایج را از یاد نبریم؛
- چگونه از مسیر عمل به قانون، خارج نشویم؛
- درمان معلولیت باوری و خلق زندگی دلخواه؛
- انسان فراموش کار است. نتایج، خیلی زود برای ما بدیهی می شود، خیلی راحت فراموش می کنیم که دلیل نتایج، کار کردن روی باورهایمان بوده است. در نتیجه از بهبود باورها غافل می شویم و دوباره به مسیر قبلی بر می گردیم. سپس اوضاع هم به همان شرایط نادلخواه قبلی بر می گردد؛
- سپاسگزاری ابزاری است برای خلع سلاح ذهن و دوباره برگشتن به مسیر خلق زندگی دلخوه؛
- وقتی با این باور که : احساس خوب = اتفاقات خوب ذهن خود را کنترل می کنی، فارغ از اینکه شرایط چیست، ورق به نفع تو بر می گردد؛
- چقدر ما توانمند هستیم برای اینکه شرایط زندگی مان را تغییر دهیم و چقدر راحت می توانیم این توانایی را فراموش کنیم و وارد روزمرگی و حاشیه ها شویم؛
- قانون تغییر مکان زندگی؛
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه194MB26 دقیقه
- فایل صوتی live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه25MB26 دقیقه
سلام استاد جانم سلام روی ماهتون
استاد داشتم این لایو ۲۱ رو تو سیوام گوش میکردم
از همون اول که گفتین یه اتفاقای جدیدی میافته که نمیتونید قدرت خلق کنندگی ذهنتون رو نادیده بگیرید و یه همزمانی هایی رخ میده که …
میخوام بگم من الان دقیقا تو همون نقطم همین امروز همین ساعت تو همون نقطم
یه همزمانی هایی داره واسم رخ میده که وقتی میخوام درموردش حرف بزنم واقعا دست خودم نیست سریع بغض میکنم گریم میگیره در حیرتم از قدرت خدا و قدرت ذهن انسانی که خلق کرده و اون انسان منم
شاید واسه بقیه چیزای کوچیکی باشه اما اتفتقایی که که داره واسم میافته انقدر همزمان خود جنسه از نوع کتابی که مربوط به رشتمه بگیرید تا حرفای شما و…
میتونم با جرئت بگم همش مربوط به همه وقتی میگم همش واقعا همشا
من از خدا هدایت خواسته بودم که بفهمم اصل معماری چیه معمار کیه چی کار میکنه خلاقیت چیه ؟
و نمیتونید تصور کنید به کتابایی هدایت شدم که علاوه براینکه اصل معماری رو داره میگه
کاملا مربوط به تجسم و ذهن به ارتباطاتته
یا به مستندی از مغز هدایت شدم که دقیقا چیزایی که دارم تو این کتابا میخونمو اثبات میکنه با اینکه هیچ برنامه ای واسه دیدن اون مستند نداشتم
همه اینا دقیقا داره همزمان باهم رخ میده
هر چقدر بنویسم نمیتونم این حجم از همزمانی مطالب رو ابراز کنم
یا مثلا اتفاقی امروز افتاد
دوستی بهم زنگ زد که من درخواست ستاره قطبیم واسه هفته پیش بود
و اون فرد تا الان یک بارم به من زنگ نزده بود اما زنگ زد گفت کلی ام دلم تنگ شده واست
به جز اون فرد
همین امروز ۳ نفر دیگه بهم زنگ زدن و مضمون همه مکالمشون این بود که میخواستن حالمو بپرسن و اینکه چقدر دوستم دارن
میخوام بگم زنگخور گوشی من خیلی کمه چون خودمم خیلی اهل دائم حرف زدن نیستم
اما امروز انقدر همزمان ۴ نفر حدودا تو طول ۵ ساعت بهم زنگ زدن و میخواستن حالمو بپرسن دلشون واسم تنگ شده بود و به فکرم بودن
علاوه بر همزمانی قشنگ فهمیدم فاصله فرکانسی که استاد میگه بین دادن درخواست تا دریافته یعنی چی
چون خواسته من واسه ستاره قطبی هفته پیش بود و واقعا من امروز حالم خوب نبود ولی چون قبلا فرکانسای خوبی ارسال کرده بودم انگار امروز وقت نتیجه بود واسم که اصلا این نشونه هارو دیدم گفتم بابا حال بد چیه پاشو پاشو اینا اتفاقی نیست بیشتر کار کن رو خودت یعنی امروز با تموم جونم این قضیه رو حس کردم و همین ۱ ساعت پیشم به این فایل هدایت شدم گفتم باید کامنت بذارم ردپام بمونه
…………...
درمورد موضوعی که گفتین تو بانک ذهنتونو کنترل کردید تو دانشگاه همین دوماه پیش واسم این اتفاق افتاد
من یک جلسه ام سر کلاسم حاضر نشدم
اما اخر ترم کارارو چون عملیم بود انجام دادم که ببرم تحویل بدم این درحالی بود که استاد تو گروه گفته بود هرکی نیومده سر کلاس که ظاهرا فقط من یه نفر بودم مطمئن باشه میافته و … اما من گفتم حالا بزار کارامو انجام بدم که ببرم
ولی باز چون مسافرت بودم خودم نتونستم ببرم تحویل استاد بدم و دختر عمم رفت تحویل بده
بچه ها خیلی بهم گفتن که بابا نسترن استاد که تورو تاحالا ندیده بزار اونی که داره میبره بگه نسترنه و استاد لج نکنه که چرا واسه تحویلم خودش نیومد اما من قبول نکردم گفتم بزار همه چی درست پیش بره براساس صداقت
این از این که نخواستم دروغ بگم
خلاصه دخترعمم کارامو برد و دوروز بعد استاد اومد توگروه نوشت کسایی که واسه تحویل خودشون نیومدن هیچ انتظاری واسه قبول شدن نداشته باشن
همون لحظه تو دلم گفتم الخیر فی ماوقع
گفتم خدایا من از تو میخوام با بقیه کاری ندارم و تمرکزمو برداشتم از موضوع و کلی ام تو نسافرت حال کردم کلی ام عشق کردم و گفتم نهایتش اینه یه ترم دیگه برمیدارم اشکال نداره
میدونید چه اتفاقی افتاد ؟
سیستم دانشگاه موقع وارد کردن نمرات به مشکل خورد و اونطوری که من شنیدم خود استاد نمره هارو وارد نکرده بود و انجمن این کارو کرد و انگار شانسی نمره داده بود به بچه ها و نمره منی که قرار بود بیافتم شد ۱۷ حتی از نمره یه سریا بالاتر شدم حتی یکی از بچه ها درسو حذف کرد قبل نمره دادن استاد چون هیچ امیدی نداشت که قبول شه اما من حسم گفت نکن اینکارو تا تهش برو نتیجه با خدا
من باور داشتم که خیره و خیر شد خداروشکر که تو این موضوع خوب عمل کردم
یه مورد دیگه به صداقتم افتخار میکنم میدونید چرا؟
چون همین ترم با همون استاد من کلاس دارم و اگه خدا منو هدایت نمیکرد که راستشو بگو همین ترم که داره میاد جلوی استادم خورد میشدم اما الان با افتخار به صداقتم هر جلسه تو اون کلاس میشینم
مورد دیگه اینکه امروز زنگ زدم دانشگاه واسه ترم جدید یه درسو واسم تایمشو جابه جا کنه با اینکه خودش بهم گفته بود هماهنگ کن واست درستش میکنیم اما وقتی زنگ زدم اصلا خوب برخورد نکردن
و من دوباره صبح گفتم الخیر فی ما وقع
من دیگه اصرار نمیکنم وقتی چیزی بخواد به زور درست شه یعنی ایراد داره
خیر من احتمالا کلاس سه شنبست نه دوشنبه
ترم جدید تازه شروع شده ولی کلاسا هنوز تشکیل نشده خدا میدونه چه خیری پشت این انجام نشدن واسم هست که ایشالا میامو مینویسم چون مزه خیر بودنو چشیدم یه بار خیلی شیرین بود همون نمره ۱۷ رو میگم
تازه اول اول راهم تازه دنیا داره بهم جواب میده قانون جواب میده خدا بهم کمک کنه ثابت قدم باشم تداوم داشته باشم خیلی راه دارم هنوز خیلی زیاد
استاد خیلی دوستون دارم خیلی عاشقتونم دیشبم خوابتونو دیدم
در پناه قدرت خدا باشیم همه ایشالا 💜🍃❤️