سرفصل آموزش های این فایل:
- چگونه دلیل اصلی نتایج را از یاد نبریم؛
- چگونه از مسیر عمل به قانون، خارج نشویم؛
- درمان معلولیت باوری و خلق زندگی دلخواه؛
- انسان فراموش کار است. نتایج، خیلی زود برای ما بدیهی می شود، خیلی راحت فراموش می کنیم که دلیل نتایج، کار کردن روی باورهایمان بوده است. در نتیجه از بهبود باورها غافل می شویم و دوباره به مسیر قبلی بر می گردیم. سپس اوضاع هم به همان شرایط نادلخواه قبلی بر می گردد؛
- سپاسگزاری ابزاری است برای خلع سلاح ذهن و دوباره برگشتن به مسیر خلق زندگی دلخوه؛
- وقتی با این باور که : احساس خوب = اتفاقات خوب ذهن خود را کنترل می کنی، فارغ از اینکه شرایط چیست، ورق به نفع تو بر می گردد؛
- چقدر ما توانمند هستیم برای اینکه شرایط زندگی مان را تغییر دهیم و چقدر راحت می توانیم این توانایی را فراموش کنیم و وارد روزمرگی و حاشیه ها شویم؛
- قانون تغییر مکان زندگی؛
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه194MB26 دقیقه
- فایل صوتی live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه25MB26 دقیقه
به نام فرمانروای جهانیان
سلام به استاد عزیز و گرانقدرم
سلام به همه دوستان خانواده بزرگ و صمیمی عباس منش
این فایل به عنوان نشانه ی من در روز یکشنبه 3 بهمن 1400 بود.چند روزی هست که همش دلم لک زده اینجا ردپا بذارم و با تمرکز بنویسم. تو سایت بودم اون ماشین فورد فوق حرفه ایی عالی استاد رو در جریان سریال زندگی در بهشت 248تا250 رو هم تبریک جانانه میگم حالا که وقت نوشتن پیدا کردم اونم در مترو به سمت محل کار،اونم از محله جدید و خونه جدید مون.
استاد واقعا این روزها شاهد اتفاقاتی هستم که فقط میگم خدایا شکرت برای این قوانین ثابت و پابرجات.
از اون روز توی مسیر فقط با خوندن کامنت بچه ها فقط به یاد میآوردم و شکر میکردم پروردگار قشنگم رو.از اون روز فقط به یاد می آوردم چطور خدا ما رو هدایت کرد به این جای جدید
به راستی که جهان آدم ها رو در جای درست شون خودش قرار میده
به راستی که خدا هدایت مون میکنه.
به یاد آوردم که کنترل ذهن ها تو شرایطی که از بغض و دلتنگی و عصبانیت منو به جای بهتر رسونده، به اندازه ایی که تونستم عمل کردم و دارم نتیجه میگیرم و هربار که بیشتر در عمل کردن ماهر بشم بیشتر نتیجه بزرگ میگیرم.
چقدر شکر گزاری ها آروم میکنه منو و خوب میتونه ذهن منو مهار کنه،ذهنی که دوست داره هرجایی پرسه بزنه.
چقدر من با شکرگزاری سلامت تر بودم زمانی که بخاطر همسرم بیمارستان میرفتم و وسط بخش بیماریها میرفتم و میخوندم اما با وجود تست مثبت من عالی و سلامت بودم بدون هیچ کسالت خاصی. اینا یعنی چی یعنی من اینقدر باورم درباره سلامتی خوب هست و اینقدر این سپاس گزار بودن و کنترل ذهن هام در اون شرایط منو قوی میکرده که بدنم بیشتر از همیشه آماده بوده و به راحتی و بدون اینکه من متوجه بشم و اذیت بشم با بیگانه های بدنم مبارزه کرده و بدنم رو همش در هماهنگی و در طبیعی ترین حالت خودش قرار میداده.این واقعا برام شگفت انگیز بود این واقعا برام نشون دهنده یک نتیجه از فرکانس هام هست یک نتیجه عالی.
خدایا چی بگم از اکنون و حال این روزهامون
چی بگم از این تغییر مکان و اسباب کشی مون
یک سال گذشت از شهر خودمون جابجا شدیم به یک شهر جدید
23 دیماه 1399 روزی که اومدیم
و اول اسفند خونه ایی رو تونستیم اجاره کنیم اونم دست خالی…
ادامه کامنت شد شب در مسیر برگشت…
فقط خداروشکر میکنم بابت این همه اتفاق خوب و آدم های خوبی که سر راهم قرارگرفتن.
خداروشکر میکنم که اینقدر در حرکت هستم که در حرکت باید کامنت بنویسم.
خداروشکر برای این همه ایی که یک کوچولو به بخشی از اونا هم فکر میکنم قلبم لبریز از شور و شوق میشه.
خداروشکر برای این سایت که بهترین جای دنیاست و منو از هرجایی که می خوام میتونه جدا کنه و ببره در کنار بهترین ها و در مسیر توحید….
چقدر خوبه هر روز صبح باید حواسم باشه ایستکاه توحید پیاده بشم و خط عوض کنم و هی به یاد بیارم این اصل رو…توحید و دیگر هیچ.
خدای من به یگانگی تو با تمام قلبم باور دارم،مرا هدایت کن به انجام رفتارها و عمل های توحیدی و بشم نمونه توحید در عمل
خدای هدایتگر و وهابم تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری می جویم.
سلام به تو دوست ارزشمندم
یادش بخیر چه خاطرات قشنگی برام در این کامنت مرور شد، چقدر حرکت چقدر تغییر…
حالا که هفته دیگه یکشنبه 23دیماه 1403میشه، خواستم یادآوری کنم که چهار سال داره میشه و این حرکت این مهاجرت مکانی هنوز ادامه داره…
این جمله رو دوست داشتم که نوشتی:
چقدر خوبه هر روز صبح باید حواسم باشه ایستکاه توحید پیاده بشم و خط عوض کنم و هی به یاد بیارم این اصل رو…توحید و دیگر هیچ.
اما باید بگم من هر روز باید به مقصد ایستگاه توحید، خودمو از منیت ها، ترس ها، تردیدها، ندیدن ها پاک کنم و مهاجرت کنم از من به منی که توحید اساس وجودشه و اساس زندگی و پایه شخصیتش قراره بشه.
ایستگاه توحید یک مقصد خاص نیست یک مسیره که با مهاجرت کردن به سمت مدارهای بالا به سمت الله یکتا بدست میاد.(این درک الان منه)
اصلا با هجرت با توحید پا به این دنیا گذاشتیم.
وقتی جنین بودیم و خلق شدیم به شکل مادی اومدیم تا هجرت کنیم و دوباره به سمت و جهت توحید رشد کنیم و بزرگ بشیم. این تیکه یک آگاهی مبهمی هست که بکهویی به ذهنم اومد. از جنینی تا به دنیا اومدن یک هجرت نیست؟! آخرش هم بعد تولدمون با کلی تجربه کردن این دنیا، با مرگ به یک هجرت دیگه می رویم، ما از خدا هستیم و به سمت خدا باز می گردیم.
تو این پروسه همش توحید و هجرت میبینم……
من میخوام همیشه جهتم به سمت “او” باشد و دیگر هیچ و تنها از خودش یاری میخوام و تنها او را مبپرستم.
سپاسگزارم برای این بهترین جای دنیا
سپاسگزارم برای ردپایی که ثبت شده.
سپاسگزارم برای قوانین ساده و ثابت خدا.