live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه

سرفصل آموزش های این فایل:

  • چگونه دلیل اصلی نتایج را از یاد نبریم؛
  • چگونه از مسیر عمل به قانون، خارج نشویم؛
  • درمان معلولیت باوری و خلق زندگی دلخواه؛
  • انسان فراموش کار است. نتایج، خیلی زود برای ما بدیهی می شود، خیلی راحت فراموش می کنیم که دلیل نتایج، کار کردن روی باورهایمان بوده است. در نتیجه از بهبود باورها غافل می شویم و دوباره به مسیر قبلی بر می گردیم. سپس اوضاع هم به همان شرایط نادلخواه قبلی بر می گردد؛
  • سپاسگزاری ابزاری است برای خلع سلاح ذهن و دوباره برگشتن به مسیر خلق زندگی دلخوه؛
  • وقتی با این باور که : احساس خوب = اتفاقات خوب ذهن خود را کنترل می کنی، فارغ از اینکه شرایط چیست، ورق به نفع تو بر می گردد؛
  • چقدر ما توانمند هستیم برای اینکه شرایط زندگی مان را تغییر دهیم و چقدر راحت می توانیم این توانایی را فراموش کنیم و وارد روزمرگی و حاشیه ها شویم؛
  • قانون تغییر مکان زندگی؛

برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه
    194MB
    26 دقیقه
  • فایل صوتی live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه
    25MB
    26 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

517 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «محمدرضا باتقوی_1381» در این صفحه: 2
  1. -
    محمدرضا باتقوی_1381 گفته:
    مدت عضویت: 1979 روز

    سلام استاد

    درباره اینکه داستان بانک رو تعریف کردید و آخرش گفتین چقدر انسان توانایی داره

    میخوام یه سری داستان از توانایی انسان بگم درباره خودمه

    استاد یه سری داستان های شما برای من باورنکردنیه یعنی میگم الله اکبر اینطوری نیست که بگم دروغه قلبم باور میکنه ولی ذهنم سختشه باور کنه نمیدونم شاید بشه اینطوری توضیحش داد!

    انی وی

    داستان اینه استاد من یه مدت تو اتاقم وقتی بودم و پنجره هم باز بود البته

    بعد من یکم گرمم میشد چشمامو میبستم دستامو باز میکردم و تجسم میکردم که باد خنک داره میاد تو بدنم

    بخدا به 2 ثانیه نمیشد (الله اکبر چی بگم اخه!) یه باده خیلی خنک و شدید میومد تو اتاقم و قشنگ من احساس میکردم باد رو دارم کنترل میکنم اون موقع ها از سلیمان هم خیلی الگو میگرفتم که ببین میتونسته چه کارهایی بکنه شاید برای همینم همچین قدرتی پیدا کرده بودم

    دوست داشتم اینم درباره توانایی انسان باهاتون به اشتراک بزارم

    با بای!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    محمدرضا باتقوی_1381 گفته:
    مدت عضویت: 1979 روز

    سلام

    به دوستان عزیزم

    و استاد گرامی

    و خانم شایسته عزیز

    من یک نکته ای رو دوست داشتم بگم چون فایل هم کامل ندیدم (البته احتمالا قبلا دیدم) برا همین نظرم کوتاهه

    (سپاسگزاری که باعث احساس خوب نشه سپاسگزاری نیست! ادا در آوردنه! )

    دوستون دارم با بای

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: