سرفصل آموزش های این فایل:
- چگونه دلیل اصلی نتایج را از یاد نبریم؛
- چگونه از مسیر عمل به قانون، خارج نشویم؛
- درمان معلولیت باوری و خلق زندگی دلخواه؛
- انسان فراموش کار است. نتایج، خیلی زود برای ما بدیهی می شود، خیلی راحت فراموش می کنیم که دلیل نتایج، کار کردن روی باورهایمان بوده است. در نتیجه از بهبود باورها غافل می شویم و دوباره به مسیر قبلی بر می گردیم. سپس اوضاع هم به همان شرایط نادلخواه قبلی بر می گردد؛
- سپاسگزاری ابزاری است برای خلع سلاح ذهن و دوباره برگشتن به مسیر خلق زندگی دلخوه؛
- وقتی با این باور که : احساس خوب = اتفاقات خوب ذهن خود را کنترل می کنی، فارغ از اینکه شرایط چیست، ورق به نفع تو بر می گردد؛
- چقدر ما توانمند هستیم برای اینکه شرایط زندگی مان را تغییر دهیم و چقدر راحت می توانیم این توانایی را فراموش کنیم و وارد روزمرگی و حاشیه ها شویم؛
- قانون تغییر مکان زندگی؛
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه194MB26 دقیقه
- فایل صوتی live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه25MB26 دقیقه
سلام دوستان (◍•ᴗ•◍)❤
الان خیلی خوابم میاد ولی طبق تعهدی که دادم باید اینجا باشم💖
الان روز ی سومیه که تصمیم گرفتم به مسیر برگردم و دوباره به اصل وصل بشم.
من تصمیم گرفتم که دوهفته تمرکزمو بر نکات مثبت زندگیم بزارم و نتیجشو بیبینم.
میخوام بر ورودی های ذهنیم کنترل داشته باشم.
امروز به غیر از صبح که یه مقدار ناراحت بودم سریع سعی کردم حالمو خوب کنم.
صبح که میرفتم بیرون احساس میکردم دوباره متولد شدم.
دوباره میتونم زیبایی هارو بیبینم و توجهم دوباره به صدای پرندگان جلب میشه.
این یعنی من دوباره دارم در مسیر درست قرار میگیرم.
از صبح به وضوح دارم هدایت الهی رو میبینم.
رو لباس همه دارم میبینم نوشته فقط حرکت کن.
استاد تو فایلاش بهم میگه حرکت کن راه معلوم میشه.
تو قران میخونم که میگه ارام باش و توکل کن خدا وعده فزونی به بنده هاش داده.
دوباره ارامشمو به دست اوردم. چیزی که نبودش رو حس میکردم.
دوباره خواسته هامو مشخص کردم و با اشتیاق بهشون فکر میکنم.
حتی در راستاش قدم هایی بر داشتم و کتاب میخونم.
تو اسمون صحنه ای دیدم که خیلی جالب بود
و چیزی به ذهن من رسوند که مطمعنا هدایت الهی بوده . من به اسمون نگاه میکردم و خورشید تو اسمون بود .
ابری جلوی خورشید رو گرفت و خورشید هنوز از پشتش می تابید و صحنه خیلی زیبایی بود .با خود گفتم این ابر مثل تضاد می مونه که خودش باعث زیبا تر شدن زندگیه.
و خورشید از پشت اون ابر بزرگ که من فک میکردم دیگه همیشه اونجاس در اومد . و نشون داد که تصاد ها هرچقدر هم بزرگ رفتنین و فقط اومدن تا مارو بزرگ کنن. وباید ازشون رد شد.
کلا این چند روز که به زیبایی ها توجه میکنم حالم خوبه و هی داره بهتر میشه.
خدارو شکر.
در پناه الله
فعلا(◍•ᴗ•◍)❤