live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه

سرفصل آموزش های این فایل:

  • چگونه دلیل اصلی نتایج را از یاد نبریم؛
  • چگونه از مسیر عمل به قانون، خارج نشویم؛
  • درمان معلولیت باوری و خلق زندگی دلخواه؛
  • انسان فراموش کار است. نتایج، خیلی زود برای ما بدیهی می شود، خیلی راحت فراموش می کنیم که دلیل نتایج، کار کردن روی باورهایمان بوده است. در نتیجه از بهبود باورها غافل می شویم و دوباره به مسیر قبلی بر می گردیم. سپس اوضاع هم به همان شرایط نادلخواه قبلی بر می گردد؛
  • سپاسگزاری ابزاری است برای خلع سلاح ذهن و دوباره برگشتن به مسیر خلق زندگی دلخوه؛
  • وقتی با این باور که : احساس خوب = اتفاقات خوب ذهن خود را کنترل می کنی، فارغ از اینکه شرایط چیست، ورق به نفع تو بر می گردد؛
  • چقدر ما توانمند هستیم برای اینکه شرایط زندگی مان را تغییر دهیم و چقدر راحت می توانیم این توانایی را فراموش کنیم و وارد روزمرگی و حاشیه ها شویم؛
  • قانون تغییر مکان زندگی؛

برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه
    194MB
    26 دقیقه
  • فایل صوتی live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه
    25MB
    26 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

517 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ندا گلی» در این صفحه: 4
  1. -
    ندا گلی گفته:
    مدت عضویت: 1831 روز

    سلام

    گام هفدهم خانه تکانی ذهن

    این لایو مورد علاقه منه قبل اینکه گوش بدم دیدم اون قلب کوچولو بالا رو بنفش کرده بودم قبلا و جز مورد علاقه هام بوده این فایله و چقددددر امروز تک تک سر فصل ها و توضیحاتی که استاد تو فایل دادن همش موضوعات همزمانی منه همه ش

    قبل اینکه راجع به تک تک نکات فوق العاده ش بگم همینجوری که داشتم خودکار و تو دفترم تکون میدادم همون لحظه رفتم خط بعد و اومدم بنویسم که راجع به خوابی که دیدم بگم بخداا قسم هنوز خودکار و نچرخونده دیدم اخر فایل استاد گفتن من یه خوابی دیدم … و اون خواب معروف و بینظیرشون که قبلا تو معلولیت ذهنی افراد راجع به ثروت گفتن و مجدد دارن میگن اصلا یه لحظه دستم خشک شد و هنگ کردم شاید اینا خیلی طبیعی باشه ولی من هربار با کوچیکترین نشانه های این مدلی کلی ذوق میکنم و تعجب و همشم راجع بهش حرف میزنم حالا یا با خودم یا خواهرم یا تو سایت اینقدر اتفاق ها رو میگم حتی از یه گم کردن مداد و پیدا شدنش اگه مربوط به کنترل ذهن و قوانین باشه که خواهرم دیروز میگفت همه چی رو هم میری میگی تو سایت؟ :))) گفتم آره چون یادم نره و بعدها که کامنتمو خوندم یاداوری کنم بخودم ببین چقدر اتفاقات کوچیک و بزرگ برات افتاده …

    حالا اول نکاتی که یادداشت کردم و برام بلد بود و میگم بعد اخر فایل خوابم و تعریف میکنم

    کار کردن مداوم روی باورها= انگیزه+شور اشتیاق+ دیدن و اطمینان از نتایج و حتی مشاهده ش

    که این موضوع دقیقا صحبتهای اول کامنتمو داره میگه اینکه من حتی از ساده ترین موردی که به قانون ربط داشته باشه اینروزها نمیگذرم حتی اگه مثلا درباره چمیدونم خودکار صحبت کرده باشم میبینم مثلا مادرم داره میگه راستی خودکار و خریدم همینجوری دیدم گفتم شاید لازم باشه و منی که بالا پایین میپرم از ذوق گفته ها و اتفاق افتادن ها اینجوری بیشتر و بیشتر ادامه میدم مثل همین الان که مامانم بی دلیل اومد و برام چای اورد ذوق داره دیگه (ایموجی چشم قلبی)

    یا در ادامه ش مثالی که درباره روابط زدین دقیقا همون موقع گفتم خب ببینم من نتایجی که گرفتم و ایا رها کردم کار روی باورهام ؟ داشتم به روابطم فکر میکردم دیدم شما مثال زدین حالا منم مثالمو میگم

    بعد از شیش هفت ماه که روی دوره بینظیر عشق و مودت کار کردم و نتیجه گرفتم بازم میگم اگه کامنت یکی از دستان خدا نبود من برنمیگشتم نتایجم و بخونم و یادم نمیومد که چیجوری خدا همه چیز و عالی برام رقم زد خلاصه ش کنم همه چیز عاادی شده بود و منی که نتایجمم گرفته بودم و خب با خودم میگفتم همینه دیگه همیشه باید اینجوری باشه حتی اگه من مسیر و کج برم و یادمه دقیقا با یه مشکلی که تو رابطه م خودم بوجود اورده بودمش اونم با توقعم دقیقااا همین مثالی که استاد زدن بعد یه دعوا و یه قهر بچه گانه از سمت خودم تقریبا دو سال و نیم پیش و همونجا گفتم دختر خوب یادت نره قوانینی که یاد گرفتی از مسیر دور نشی ها و خوب همون شب رفتم تو جلسه اولش کامنت گذاشتم و مفصل توضیح دادم و فردای اونروز همه چیز به نفع من تغییر کرد چون شبش کلی کنترل ذهن کردم کلی درس هایی که باید میگرفتم و گرفتم فهمیدم که با اینکه یاد گرفتم تو دوره که توقع از کسی نداشته باشم حتی نزدیکترینام ولی توقع کرده بودم و کار دستم داد با اینکه در حالت عادی که من هیچ توقعی نداشتم همه چیز به بهترین شکلش برام مهیا میشد بعد اون موضوع خیلی بخودم افتخار کردم نمیگم 100 درصد ولی 90 درصد مراقب افکارم تو این زمینه بودم تو زمینه روابط برای همین خیلی کم ازون سالها تا الان به تضادی خوردم چه از سمت خانواده چه دوستان و حتی عشقم و بوده مواردی که اعصاب خودم و خودش و کلی خرد کردما ولی اصلا طولانی نبود و ادامه پیدا نمیکرد سریع نشتی رو پیدا میکردم و جلوش و میگرفتم و تو این مسیر هربار بهتر و بهتر و شدم و روابطمم زمین تا اسمون حتی با دیروزمم فرق میکنه

    سپاسگزاری ابزاری هست که تو هر شرایطی و موقعیتی معجزه میکنه اگه واقعی باشه

    واقعا اینروزها مخصوصا بعد نتیجه لیلای عزیز خیلی روی سپاسگزاری بیشتر از قبل زوم کردم و چون تو قدم دومم استاد کامل راجع بهش تو چند جلسه گفتن خیلی تمرکز بیشتری روش میزارم شکر خدا

    در مواقعی که ظاهر قضیه ناجالبه همون لحظه با کنترل ذهن و سپاسگزاری عمیق روی زیبایی های اون لحظه ورق و به نفع خودت برگردون و این اطمینان قلبی رو داشته باش که انجام میشه (مثال بینظیر بانک استاد)

    این مثال هنوز که هنوزه تو مغزم شکل گرفته و خب یادمه تا چندین ماه بعد گوش دادنش همش این و بخودم یاداوری میکردم و الان که باز گوش دادم یادم بود کامل و مجدد تو ذهنم تکرارش میکنم برای شرایط این چنینی

    تمرین من تمامی سر فصلی هایی که راجع بهش استاد گفتن

    1-ادامه دادن باورها با دیدن نتایج یاداوری شون

    2- سپاسگزاری

    3-کنترل ذهن در شرایط بظاهر ناجالب و مثال بانک

    حالا خوابمو مگم و کامنتم و میبندم

    استاد یادمه وقتی تو الگوهای تکرار شونده که من نتیجه ها باهاش گرفتم و حتما تو اولین فرصت میرم کامنت میزارم براش یادمه راجع به خواب ها که گفتین من گفتم خوابهای من معمولا فرار بود که توضیح دادم کامل و بعد از چند وقت که روی خودم کار کردم حداقل از اوایل امسال دیگه خوابهام جنسشون تغییر کرد و اگه قبلا هر شب موضوعات تکرار ی فرار بود اینبار شاید هفته ای یبار ماهی یکبار و هرچند وقت یکبار میدیدم و بتازگی خوابهام معنی پیدا کرده چند شب پیش خواب یکی از دوستانم و دیدم یکسال اخیر کافه راه انداخته بود و خب بعل یسری موارد فرکانسی ما خیلی وقته که باهم ارتباطی نداریم یه اکیپی بودیم که حداقل هفته دو سه بار هم و میدیدیم نزدیک 6/7ماهی هست که ندیده بودمشون چند شب پیش خواب دیدم رفتم کافه ش و اونا داشتن مافیا بازی میکردن ولی کافه خودش نبود یه جایی بود شبیه تکیه و هیئت هایی که چادر میزدن نزدیک خیابون ها و من سرمو از چادر بردم تو گفتم اینجا دارین بازی میکنین؟؟ دیدم دو سه تا از اون جمع که همیشه باهم بودن لباس بالاتنه تنشون نبود و انگار که عادی بود حتی برای خودم تو خواب یعنی تعجب نکرده بودم بیشتر از مکانشون تعجب کرده بودم دیشب با دوستای خودمون که بیرون بودیم و اونا هم میشناختن این اکیپ و یهو یکی از دوستام گفت راستی خبر دارین فلانی کافه ش و جمع کرده؟؟ منی که با تعجب نگاهش کردم گفت از اونجا رد شدم دیدم تابلو کافه رو برداشتن و خوابمو براشون تعریف کردم حالا کم و بیش توجه کردن و حرف رفت سمت دیگه ای …..

    دیشبم خوابی که دیدم خیلی برام جالب بود و جالبیش اینجاست معمولا یادم نمیمونه اما این یکی دو تا خوابهای یه ذره معنی دارم و یادمه چون اکثرا چرت و پرت میبینم :)))

    خواب دیدم با همراهم داشتیم از بالای یه ساختمونی پایین و نگاه میکردیم ببینیم چقدر بالاییم ساختمونه هم تقریبا نیمه ساز بود اونجایی که پایین و نگاه کردیم نرده نداشت و هردو باهم داشتیم میفتادیم پایین که همون تو خواب من گفتم مردم و داشتم مردنم و تصور میکردم که به طرز معجزه اوری با نوک پا تونستیم خودمون و نگه داریم و همزمان باهم عقب رفتیم و نفس راحت کشیدیم همون لحظه تو خواب من یاد خواب خودم افتادم :)) خواب تو خواب شد داشتم برای همراهم تعریف میکردم که خواب دیدم قطار نزدیک بود بهم بزنه اما من نجات پیدا کردم و تو خواب گفتم لابد خدا مثل استاد که زنده نگهش داشته منو زنده نگه داشته که رسالتمو انجام بدم پس باید قدردان باشم و صبح وقتی بیدار شدم همون حس و داشتم و اینکه گفتم خدا بهم یه زندگی داده تا ازش به بهترین نحو استفاده کنم پس باید بیشتر روی خودم کار کنم

    میدونم که خوابهام و تمام صحبتهای این کامنت برای چی بوده و خودم دلیلشون و میدونم برای همین از خدای متعال ممنونم که منو تو این مسیر اورد و راه و داره برام هموار میکنه از خودمم ممنونم که موج فرکانسی خدا رو پیدا کردم و دارم همراه میشم باهاش از استاد بینظیرم و مریم عزیز بینهایت سپاسگزارم شاید در حد کلمه نگنجه اصلا خدا رو میلیون ها بار شکر که تو مدار شنیدن این اگاهی هستم خدا مثل همیشه کمکم کنه که تک تک ش و بتونم به مرحله اجرا در بیارم و بیشتر و بیشتر عمل کنم تا نتایج فوق العاده تری بگیرم

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  2. -
    ندا گلی گفته:
    مدت عضویت: 1831 روز

    سلام برای عزیزای دل

    سلام به استاد خوشتیپ و جوان من

    نشانه امروز من

    واقعا اینکه سن یه عدده من اوایل فکر میکردم در حد حرفه واقعا باورش کردم حالا تازه شما اون موقع هنووز قانون سلامتی رو بهش پی نبرده بودین الان فک کنم به جای 18 بگین 10 خخخ و واقعا هم باورکردنیه دور از شوخی اگه خودتون اشاره نکنید بهتون با استایل الانتون بهمن 1402 میخوره که نهایتا 32 سال داشته باشین خود من الان که سی و خورده ای سالمه بخدا دقیق نمیدونم 33 یا 34 اما الان اصلا احساس بدی ندارم در صورتی که تو سن 27.28 نگران بالا رفتن سنم بودم و احساس پیری میکردم و خب هرجا میرم اندازه یک درصدم باور نمیکنن سن واقعی امو نهایت سنی که بهم میگن 28 همون سنی که قبلا من ازش میترسیدم اما اون موقع ها خدا شاهده درصد کمتری باورشون نمیشد سنمو بقیه میگفتن میخوره بهت یعنی در عجبم از کانون توجه

    مبحث بعدی حرف مردمه که واقعا فکر میکنم همه مون اشیل داریم روش و من خودم فکر میکنم حل شده اما در لایه های دیگه خودش و نشون میده

    موضوع مهم بعدی تعهد رسیدم به نشااانم الله اکبر خدااا چقدر برنامه ریزیت دقیق وای خدای من چی بگم

    همین یه تیکه رو هی استپ کردم هی راجع بهش فکر کردم

    اینکه اولش که تصمیم گرفتین تعهد بدین تست کردین

    توجه رو نکات مثبت، احساس سپاسگزاری بابت داشته ها همه اینایی که الان در حال اموزش دادنش به ما هستین و من فراموشکار هی میپرم سمت دیگه یادم میره همینا رو تقویت کنم

    همینهههه قدرت خلق کنندگی ذهن اینجوری بوجود میاد اینکه تو تمام تلاشت و کنی ذهنت و کنترل کنی روی اتفاقات مثبت دیدن خوبی ها سپاسگزاری و در کل احساس خوب همونی که در قران هم ازش صحبت شده بقیه خودش بوجود میاد نیازی نیست تو کاری کنی تازه همین توجه رو نکات مثبت و زیبایی ها اولش سخته شاید اما کم کم اینقدر زیبایی میاد که تو کانون توجه ت تو همین مسیره و سخت نیست اصلا

    چی میگیین استاااد چرا هربااار که فایل های قدیمی رو گوش میدم انگار بار اولمه چرا بغل این فایل اون علامت قلب پررنگه و من قبلا جز مورد علاقه هام بوده و دانلودش کردم و یادمه تو چه فضایی و کجا گوشش دادم اما انگار که بار اولمه میشنوم جریان چیه الله اکبر مجنون شدم رفت چرا وقتی از حالت استپ دراوردم شما گفتین انسان کلن فراموشکاره؟؟ حرفهامو شنیدین؟ ایموجی زدن به پیشونی

    چرا هنوز پنج دقیقه از فایل نگذشته من احساس میکنم یه دوره کامل و دارم گوش میدم و هی استپ میزنم میام بقیه اگاهی ها رو بگم تا یادم نره

    الانه که اشکم در بیاد چراااااا؟؟؟ وقتی فایل قبلی نشانم عشق واقعی از دیدگاه عباسمنش بود و من اونجا نوشتم که فهمیدم چرا نشانم این شده چون من از عشق و مودت نتیجه گرفتم و ناامید داشتم میشدم از کار روی ثروت چون نتیجه هنوز نیومده بعد اینجوری در ادامش شما تو فایل میگین چرا باید یادمون بره همون مسیری رو که قبلا باهاش نتیجه گرفتیم وااای نفس عمیییق

    فک کنم این فایل پنجاه و پنج دقیقه ای برام پنج ساعت بشه ایتقدر که دارم لذت میبرم و تفکر و میکنم و استپ میزنم کامنت میزارم دوباره استپ کردم رفتم سر یخچال اب خوردم اجازه دادم اشکام بیاد فهمیدم خدا حواسش بهم هست فهمیدم جوابمو میده کجان اونایی که دنبال سوال جواباشونن بیاین اینجا بهتون بگم من هربار خیلی خیلی زود از خدا جوابمو گرفتم اگه عملی نبوده کوتاهی از من بوده که گوش ندادم وگرنه خدا سمت خودش و خوب انجام داده اینکه وقتی دارم رو دوره ثروت کار میکنم و برای اینکه بیشتر بیشتر الگو پیدا کنم چند روزه تو عقل کل بخش موفقیت مالی خوابیدم و هر روز دو سه صفحه ای سوال جوابای بچه ها رو میخونم بعد مارک میکنم فرداش از صفحه های بعد و الان صفحه 63 هستم اینجوری هدایت میشی و جواب میگیری من نرفتم اونجا جوابی بگیرم رفتم الگو پیدا کنم بعد دیدم یه عالمه باور مخرب پیدا کردم همشو نوشتم مقاومتهای ذهنمو فهمیدم بی قراریش و فهمیدم و وقتی ذهنم اومد بگه چه فایده اینجا(عقل کل) چی گیرت میاد وققتو تلف میکنی فهمیدم که وقت تلف کردن نیست فهمیدم اقدام من هرچند کوچیک برای تغییر باورهام نتیجه میده فهمیدم خدا گفت حواسم بهت هست ادامه بده

    شما دارین مثال روابط و میزنین من همش و زدم به خودم در جهت مسیر مالی هی غر زدم هی گفتم ای بابا نتیجه کو پس نکات منفی رو دیدن که خدا نزاشت ناامید بشم الان ترمز نکات منفی و احساس منفی رو بلد میکنم که هروقت خواستم جا بزنم بگم این ترمزه ها مسیرو برگردون همون مسیر خودت و ادامه بده پات و رو ترمز نزار

    مگه بتازگی مجدد یه دفتر زرد زرافه ای خوشگل تهیه نکردی توش سپاسگزاری کنی؟؟ چرا وقتایی که توش نوشتم پشت هم اتفاقات خوب افتاده و بیشتر دفتر پر کردم اما وقتایی که ولش کردم فهمیدم که از مسیر منحرف شدم

    الان یادم افتاد با این مثال این فایل و فیوریت کردم که شیطان میتونه کاری کنه حتی تو بهشتم کاری کنی که تو جهنمی

    سپاسگزاری سپاسگزاریی تووکل توکل این دو تا کلمه از دو تا فایلی که نشانه امروز و دیروزم بود و جفتش و امروز گوش دادم درس بزرگ امروزم بود خدایا شکرت که واضح بهم گفتیش

    خاطره بانک هم قشنگ یادم بود عالی بود مثال هاتون همیشه کلی تو ذهنم مونده و میمونه و همیشه کمک دهنده بوده برام

    حتی اون خواب هم که تعریف کردین بار ثروت بهمراه داره شاید بیشتر بخاطر اینکه تو فایل چگونه درامد خود را سه برابر کنید یا یه فایلی مربوط به ثروت بود راجع بهش گفتین اینم باز نشانه اللهی م

    این جمله هم الان استاد در دقیقه سی و دو گفتن :

    این فایل ها بمرور زمان براتون درک میشه هرچقدر رو خودتون بیشتر کار کنین هرچقدر تجربه کنییین الله اکبر دیگه چی بگم

    تغییر مکان که تو فایل ثروت هم راجع بهش گفتین همه ی اینها رو نشانه های اللهی در نظر گرفتم

    حتی راجع به عشق و مودتم گفتین

    خدایا شکرت از تزریق عالی این اگاهی های ناب

    ممنونم استادقشنگم ممنونم ازتون هزااران بار سپاسگزارم از وجود شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    ندا گلی گفته:
    مدت عضویت: 1831 روز

    سلام

    به جرات میتونم بگم بهترین لایو شما تا اینجایی که نگاه کردم هست سه روز پیش نشانم بود هنوز دارم آگاهی های ارزشمندی که توشه رو نوش جان میکنم یبار اومدم کامنت بزارم اما پرید بیرون و نوشته هام رفت شاید اون حرفها و اون نظر مناسب نبوده

    استاد جونم واقعا بزرگترین نعمت برای من و کسانی مثل من اینه که شما تجربه های طلاییتون که تکاملی بهش رسیدین و دارین شسته رفته به ما میدین آدرس مستقیم همون جنگل سرسبز در راه مستقیم و بهشتی حتی مسیرهایی که توش چاله هست هم نشون ما میدین که نیفتیم توش وای خدای من شکرت سپاسگزارم از شما

    در رابطه با سپاسگزاری هم واقعا گل گفتین من رابطه ای که توش بودم اینقدر احساسم خوب بود که از ذوق و شوق احساس خوبم هرشب بخاطر رابطه ای که توش بودم خدا رو شکر میکردم دقیقااا از وقتی وارد حواشی شدم از وقتی رنگ و بوی وابستگی پیداش شد خود به خود نابود شدیم جوری که انگار از اولم نبود😂 الحق که قوانین خدا بدون نقص و بی عیبه من با احساس ارزشمندی احساس عزت نفس و دوس داشتن و حس خوبم برانکیختگی اون رابطه رو جذب کردم اما الان نمیتونم دوباره با همون قوانین وارد یه رابطه عالی تر بشم باید ترمزهامو پیدا کنم یه پام انگار لای در گیر کرده میدونم باید پامو بردارم (یعنی دیگه فکر به رابطه قبلی رو از سرم بیرون کنم و سپاسگزار باشم بابت دوره ای که بود) اما ناخودآگاهم لج کرده نجواها از یه راههایی میان که نمیخوان خواستم با گفتن این موضوع تاییدی بر قوانین داشته باشم

    اون قسمتی که مثال روابط زدین انگار داشتین با شخص من حرف میزدین 🥴

    حالا جالبیش اینجاست روابطم با اطرافیانم عالیه اما شیطان داره بهشت و برام جهنم میکنه میگه مهم اینه رابطه عاطفی نداری روابط اجتماعیت هرچقدرم میخواد خوب باشه به این شکل خودش و نشون من داده سپاسگزار دوستای زیادی که بعد آشنایی با قوانین پیدا شدن نیست رابطه خوب و عالی با خانوادم و همکاران و محیط اطراف و نمیبینه داشته هامو سپاسگزاری نمیکنم توجه کردم به نداشته ها 😐

    راجع به داستان بانک و کنترل ذهن وای وای شما بینظیری الگوی نمونه من اولش گفتین داشتم عصبانی میشدم و از کوره در میرفتم حتی نیومدین بگین همون اولش من رو خودم کار کردم و ذهنمو کنترل کردم این نشون دهنده اینه که متوجه میشم استادم هم یه انسان بینظیره که مثل همه ماها یه جاهایی عصبانی میشه و شاید برای لحظاتی نتونه ذهنشو کنترل کنه اما فرقش اینه این لحظه ایه و سریعا میدونه که این احساس ناخوشاینده و نمیخوادش اینش قشنگه زود جلوش و میگیره و پاداش ها هم دریافت میکنه همون لحظه همون مرحله چون زود روند کنترل ذهن و انجام میده زود هم نتیجه میگیره خدااای من چقدر دوستتون دارم چقدر داره بهم هینت داده میشه از طریق سبک زندگی و دیدگاه شما تو پرانتز بگم اون آبی زیبای آب پرادایس منظره بکگراند بینظیره☺️

    #عملگرا باشیم #دانش کافیه #ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است (اینا رو برای ذهن چموش خودم میگم)

    نکته طلایی اینجاست که گفتین

    🧡«باااااور داشتم با کنترل ذهن ظاهر قضیه رو به نفع خودم تموم میکنم»🧡

    تو این سه روز این حرف شما تو گوشم زنگ میزنه که چقدر ما توانمدیم که میتونیم ظاهر قضیه رو تغغیر بدیم و اوضاع رو ب شکل دلخواه خودمون بوجود بیاریم

    واقعا هم همینه یوقتا یه مسئله ای اینقدر کلافم کرده که رهاش کردم بعد که دوباره با حس خوب رفتم سمتش حل شده چقدر حس اون موقع خوبه

    اون خوابتون هم تو یکی از جلسات مربوط ب ثروت گفتین فکر میکنم معلولیت ذهنی در مورد ثروت بود همون جا من میخکوب شدم از خواب معنا دار و زیبای شما به به به این آگاهی و الهام

    حتی تو خوابم به شما داره الهامات گفته میشه

    خیلی خوشحالم بابت اینکه اینجوری قوانین برام باز میشه و استادم و راهنمام یه انسان بینظیر و سادست 😍 خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    ندا گلی گفته:
    مدت عضویت: 1831 روز

    سلام دوست من

    ممنونم از شما و تعریف های زیبایی که کردین چشم زیبا بین زیبایی ها رو میبینه (ایموجی مهر تایید ) :)))

    من هرچی میاد تو ذهنم و میگم گاهی که کامنت بچه ها رو میخونم و حس و حالی که ازش دریافت میکنم با خودم میگم همون حس و هم انتقال بدم

    مرسی از ارزوهای خوبتون منم تمامش و براتون میخوام از خدای بزرگ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: