سرفصل آموزش های این فایل:
- چگونه دلیل اصلی نتایج را از یاد نبریم؛
- چگونه از مسیر عمل به قانون، خارج نشویم؛
- درمان معلولیت باوری و خلق زندگی دلخواه؛
- انسان فراموش کار است. نتایج، خیلی زود برای ما بدیهی می شود، خیلی راحت فراموش می کنیم که دلیل نتایج، کار کردن روی باورهایمان بوده است. در نتیجه از بهبود باورها غافل می شویم و دوباره به مسیر قبلی بر می گردیم. سپس اوضاع هم به همان شرایط نادلخواه قبلی بر می گردد؛
- سپاسگزاری ابزاری است برای خلع سلاح ذهن و دوباره برگشتن به مسیر خلق زندگی دلخوه؛
- وقتی با این باور که : احساس خوب = اتفاقات خوب ذهن خود را کنترل می کنی، فارغ از اینکه شرایط چیست، ورق به نفع تو بر می گردد؛
- چقدر ما توانمند هستیم برای اینکه شرایط زندگی مان را تغییر دهیم و چقدر راحت می توانیم این توانایی را فراموش کنیم و وارد روزمرگی و حاشیه ها شویم؛
- قانون تغییر مکان زندگی؛
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
-
فایل تصویری live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه194MB26 دقیقه
-
فایل صوتی live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه25MB26 دقیقه
سلامی گرم به همهی همراهان گرامی و استاد عباس منش عزیز و مریم خانم شایسته گُل.
رد پای این قسمت دوره خانه تکانی ذهن
اینکه مسیری که ما رو به خواستههامون رسونده رو فراموش نکنیم و روی خودمون کار کنیم برمیگرده به اینکه باور کنیم این نگرشی که با کنترل ذهنمون و تغییر زاویه دیدمون و داشتن احساس خوب داره زندگی ما رو تغییر میده چقدر درسته.
اولش که میخوایم این مسیر رو شروع کنیم نیاز به یک تعهد داریم که فایلها رو تکرار کنیم تا مقاومتهای ذهنیمون بشکنه و کانون توجهمون تغییر کنه و وقتی این تکرار رو انجام میدیم آروم آروم نشونههاش رو میبینیم. شاید ابتدا درک نکنیم که این اتفاقات خیلی کوچکی که برامون میافته مثل درست شدن یک وسیلهای که خراب بوده یا مثلا هدایت شدن به یک وسیلهای به طور عجیب مسئله ما رو حل میکنه یا مثلا دریافت روابط عاشقانه به افراد نزدیک زندگیمون که این رفتارش رو تا به حال ندیدیم و میبینیم چقدر با ما مهربانانه رفتار میکنه و این نشونه های کوچک نشون میده در همون ابتدا مسیر که ما داریم با افکار و فرکانس ها و احساس خوبمون (یا احساس بهتر از قبلمون) داریم اتفاقات زندگیمون رو رقم میزنیم.
وقتی که میبینیم کمتر غر میزنیم، کمتر شکایت میکنیم، کمتر دروغ میگیم، کمتر در مورد ناخواستهها صحبت میکنیم و داریم کلاممون رو کنترل میکنیم و اینجور موارد اینها نشون میده که یک سری تغییرات داره در شخصیت ما و افکار و رفتارهای ما ایجاد میشه که داره نتایج زندگی ما رو عوض میکنه.
اگه این نشانهها رو نبینیم و این تغییرات کوچک رو نبینیم و تایید و تحسین و سپاسگزاری بابتشون نکنیم و ارتباطش ندیم با اینکه ببین قانون جواب داد اینها باعث میشه که ناسپاس باشیم و قدر تغییراتمون رو نبینیم و به مرور این نعمتها رو از دست میدیم و بعد به خودمون میایم و میگیم که آره قانون جواب میداده و من اون نتایج کوچک رو نمیدیدم و حالا ازم گرفته شده و باید روی خودم کار کنم و آن وقت سپاسگزارتر خواهم بود و بعد میبینیم که نتایج بزرگ تر میشه چون قدرشون رو میدونیم.
گاهی اوقات میشه من سپاسگزاری مینویسم، تمرین انجام میدم و سعی میکنم بابت داشتههام سپاسگزار باشم و میبینم یکی دو درجه احساسم بهتر میشه و بابت این موضوع خدا رو شکر میکنم و چرخ زندگیمم روون تر میشه. اما یک موقعهایی هم هست که مثلا یک ماه دارم هر روز سپاسگزاری مینویسم و برای اینکه چرا بابت این نعمت سپاسگزارم دلایلش رو مینویسم ولی به صورت کلی که حساب میکنم احساسم خوب نشده. اون وقت میفهمم که یک جای کار ایراد داره. من هنوز علتش رو پیدا نکردم که چرا گاهی تلاش میکنیم سپاسگزاری کنیم تلاش میکنیم نکات مثبت رو بنویسیم تلاش میکنیم ولی تغییر احساسی بوجود نمیاد و فقط به ذهنمون فشار وارد کردیم. چه ترمزی در میان هست؟ اینکه چطور میشه این مسئله رو حل کرد در این زمان ها برام یک سوال هست چون به قول استاد سپاسگزاری ادا اطفار درآوردن نیست و باید احساس خوب در ما ایجاد کنه و الا تاثیری نداره. اگر کسی تونسته این مسئله رو حل کنه که چرا گاهی با اینکه تلاش ذهنی انجام میدیم که سپاسگزار باشیم اما این احساس خوب ایجاد نمیشه یا حتی یکی دو سه درجه لول احساسیمون بهتر نمیشه کامنت کنید که هم من استفاده کنم و هم از دوستان عزیز دیگری که دارن این کامنت رو میخونن. این موضوع گاهی در نوشتن تمرکز بر نکت مثبت هم بوجود میاد. یک روز میبینم که با نوشتن نکات مثبت احساسم خوب شده یک روز میبینم دارم تقلا میکنم و وقتی تمرکزم رو میگذارم روی نکات مثبت فایل ها و مینویسمشون تغییری در احساسم ایجاد نمیشه. هرچند که روی شخصیتم که منفی بین نباشم و روی ناخواسته توجه نکنم تاثیر مثبتی میگذاره. من گاهی اوقات برای اینکه احساس خوب رو ایجاد کنم سپاسگزاری هام رو با یک فضایی که موسیقی آرامش بخش پخش میشه انجام میدم و این کار برام تاثیر گذار بوده و بارها ازش نتیجه گرفتم ولی گاهی اوقات هم این روش جوابگو نیست.
استاد جان تحسینتون میکنم بابت توانایی کنترل ذهنتون در شرایط سخت اینکه شما تونستید زمانی که یک برخورد بد دریافت کردیم نگاهتون رو و توجهتون رو تغییر بدین و سپاسگزاری کنید و به زیبایی ها توجه کنید و احساستون رو خوب کنید این یک دستاورد بزرگ هست چون به خاطر دارم شما میگفتید در دوره حل تضاد که وقتی با یک تضادی برخورد میکردم احساسم بد میشد و شاکی میشدم و نمیتونستم ذهنم رو کنترل کنم ولی الان به جایگاهی تونستید برسید که با برخورد به تضاد واکنشتون تغییر ذهنیتتون و ایجاد احساس خوب هست و این یعنی یک پیشرفت بزرگ و بهتون تبریک میگم و تحسینتون میکنم که میتونید در اغلب موارد ذهنتون رو کنترل کنید و ذهنیت واکنش گرا کمتری داشته باشید.
این جمله به من آرامش داد که به دنبال رقابت با دیگران نباشید چون اغلب افراد معلول هستند و 99٪ مردم جهان تمرکزشون نامناسب هست و دارن به چیزهای نامناسب فکر میکنند و به همین دلیل هم زندگیشون سخته ولی ماهایی که داریم تلاش میکنیم روی باورهامون کار کنیم و زندگیمون رو تغییر بدیم از نظر آرامش سلامتی و صد در صد در مبحث پول و ثروت نتایجمون تغییر کرده و میکنه. برای من همین الان این نتایجی که دارم به نسبت گذشته ام تغییر کرده و بهبود داشته و عوض شده و بابتش خدا رو شکر میکنم. من در زمینه روابط همیشه پر از بحث بود زندگیم ولی الان آرامشه. در زمینه سلامتی من همیشه سرما میخوردم ولی الان سالی یکی دوبار شاید کمی احساس بیماری کنم که با تغییر ذهنم همونم خوب میشه. در زمینه پول من کسب و کار قبلیم شکست خورده بود و به کل ورودی مالی نداشتم ولی الان ورودی مالی دارم و ثروت وارد زندگیم میشه و خداروشکر میکنم، قبلا همیشه اتفاقات بد برام می افتاد وسایلم خراب میشدن، بدبیاری می اوردم ولی الان اینها ازشون خبری نیست و این مایه شکر گذاری هست، از نظر اعتماد به نفسی قبلا جرئت در مغازه رفتن هم نداشتم ولی الان دارم برای افراد آموزش تولید میکنم و خودم رو عرضه میکنم و خداروبابتش شکر میکنم، صد البته اگر میخوام به جایگاه مالی خوبی که در ذهنم هست برسم با همین مسیر بهش میرسم و اصلا نیازی به مسابقه دادن با دیگران نیست. کلا هم من میخوام شرایط خودم خوب باشه و اصلا دنبال این نیستم که به نسبت دیگران بهتر باشم. شاید گاهی اوقات این حس میاد سراغم که موفقیت یک فرد نزدیک رو میبینم و میگم خب منم باید پیشرفت کنم برخی اوقات این حس مسابقه میاد ولی در کل برام مهم نیست همینکه بهتر از دیروزم دارم میشم برام خبر خوبی هست و خداروشکر میکنم که این فضا بی نظیر رو وارد زندگیم کرده که بتونم ارتعاشم رو عوض کنم و نتایج زندگیم رو تغییر بدم.
یک نکته دیگه که در این فایل هست و بهم کمک کرد این هست که باید باور داشته باشم با تغییر ذهنم میتونم اتفاقات رو تغییر بدم و شرایط خوب رو برای خودم برانگیخته کنم. و این باور در شرایط سخت خودش رو نشون میده که چقدر میتونم در شرایطی که اوضاع نامناسب به نظر میرسه ذهنم رو تغییر بدم؟
یک مثال از خودم دارم در مورد برانگیخته کردن وجه مثبت افراد. همین چند هفته پیش من باید میرفتم برای داستان معافیتم که با ذهنم خلق کردم و به کمک خداوند این اتفاق افتاد. قبلش ورودی ها این بود که با آدم برخورد مناسبی ندارن اصلا معافیت نمیدن اصلا کارت رو راه نمیدازن پارتی بازیه و هزار باور محدود کننده دیگه یا گرفتن معافیت خیلی سخته مخصوصا تو حوزه شهر شما، ولی من حرف هیچکدوم از این افراد رو باور نکردم و مطابق جلسه یازدهم دورهی عشق و مودت به گفتم که همه ی انسان ها دست خداوند هستند و با عشق و علاقه دوست دارن به من کمک کنند و کار من رو راه بندازن. من همه ی انسان ها رو دوست دارم. از طرفی در زندگی خودم هم هر روز برنامه توجه به نکات مثبت دارم و نکات مثبت فایل های سفر به دور آمریکا رو مینویسم. بیرون که میرم با خودم صلوات شمار میبرم و زیبایی هایی که میبینم یک دونه فشارش میدم و تمرکزم رو مثبت نگه میدارم. احساسم هم خوب میشه ولی برخی اوقات نمیشه ولی من بازم توجه میکنم و تلاشم رو انجام میدم. از طرفی سعی میکنم ورودی های مثبت به ذهنم بدم و شده گاهی اوقات رفته باشم تو در و دیوار ولی زود بیدار میشم و میگم باید کنترل کنی ورودی ها رو، از طرفی سپاسگزاری روزانه میکنم، گاهی اوقات برای دیگران دعا میکنم و براشون خیر میخوام به صورت تمرکزی، باور کردم که سربازی چیز بدی نیست و حتی اگر هم برام اتفاق بیفته توش کلی خیر و برکت هست و باعث پیشرفتم میشه و خودم رو از کینه و نفرت داشتن نسبت به نظم وظیفه جمهوری اسلامی و .. رها کردم و بخشیدم و گفتم این شرایطی که ایجاد کردن تو کشور که باید اجباری سربازی بری حتما اگر من در جایگاه اونها بودم و شرایط و گذشته اونها رو میداشتم شاید همین قانون رو وضع میکردم و خیلی مدیریت افکار دیگه مثل اینکه معاف شدن امکان پذیر هست و سالانه چند هزار نفر معاف میشن و الگوهاش رو تو اینترنت دیده بودم و تلاش ذهنی کردم براش و سعی میکنم روی دیگران حساب نکنم چون ازش ضربه خوردم و همچنین تمرکزم رو بردم روی نکات مثبت افراد نظامی که چقدر منظم هستند چقدر کاربلد هستند چقدر سریع کارها رو انجام میدن چقدر نعمت هستن برای کشور و امنیت ایجاد کردن و.. مجموعه ی این تلاش های ذهنی باعث شد که با من مثل یک فرشته در نظام وظیفه رفتار کنن و به راحتی معافیتم رو بنویسن و دستان خداوند در این موضوع بهم کمک کردن و چند وقت دیگه کارتش میرسه دستم. این در حالتی هست که اکثر پسرها در جامعه ایران آرزو معاف شدن رو دارن و صف های این موضوع بسیار زیاد هست ولی بهش نمیرسن. چرا؟ چون این تلاش های ذهنی و هدایت هایی که خداوند میکنه رو انجام ندادن. پس همین موضوع به من نشون میده که همون قانونی که این خواسته ها رو برای من تو زندگیم بوجود اورده در زمینه مالی و کاری هم میتونه این موفقیت ها رو ایجاد کنه. قانون همون قانونه و خدا هم هدایت گر هست و مسیر رسیدن به خواسته ها رو به ما الهام میکنه.
باز هم سپاسگزارم ازتون بابت اینکه این علم و آگاهی بی نظیر خداوند رو با ما به اشتراک گذاشتین. امیدوارم که خداوند هزاران برابر این خوشبختی ای که در زندگیمون ایجاد شده رو به زندگیتون وارد کنه و هر روز هر ماه و هر سال زندگیتون بهتر و شگفت انگیز تر از گذشته باشه.
تقدیم با عشق – محمدصادق.