سرفصل آموزش های این فایل:
- چگونه دلیل اصلی نتایج را از یاد نبریم؛
- چگونه از مسیر عمل به قانون، خارج نشویم؛
- درمان معلولیت باوری و خلق زندگی دلخواه؛
- انسان فراموش کار است. نتایج، خیلی زود برای ما بدیهی می شود، خیلی راحت فراموش می کنیم که دلیل نتایج، کار کردن روی باورهایمان بوده است. در نتیجه از بهبود باورها غافل می شویم و دوباره به مسیر قبلی بر می گردیم. سپس اوضاع هم به همان شرایط نادلخواه قبلی بر می گردد؛
- سپاسگزاری ابزاری است برای خلع سلاح ذهن و دوباره برگشتن به مسیر خلق زندگی دلخوه؛
- وقتی با این باور که : احساس خوب = اتفاقات خوب ذهن خود را کنترل می کنی، فارغ از اینکه شرایط چیست، ورق به نفع تو بر می گردد؛
- چقدر ما توانمند هستیم برای اینکه شرایط زندگی مان را تغییر دهیم و چقدر راحت می توانیم این توانایی را فراموش کنیم و وارد روزمرگی و حاشیه ها شویم؛
- قانون تغییر مکان زندگی؛
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه194MB26 دقیقه
- فایل صوتی live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه25MB26 دقیقه
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان
سپاسگزاری یک ابزاریست که معجزه میکنه
اگر سپاسگزاری واقعی باشه ،اتفاقات عالی میفته
نه اینکه وانمود کنی داری سپاسگزاری میکنی
باید قلبت آروم بشه احساس خوب بهت دست بده
قشنگ حسش کنی اون آرامش درون رو
خداوند در قرآن فرموده اند که
اگر سپاسگزار باشی بر شما میافزایم
خدایا سپاسگزارم ازت برای این همه نعمت و فراوانی
خدایا سپاسگزارم ازت برای این همه زیبایی و سلامتی
خدایا سپاسگزارم ازت برای این همه آگاهی و شناخت
کلا زمانی که سپاسگزاری میکنم درونم آرامش داره
حالم خوب میشه و احساس خوبی دارم
دقیقا زمانی که یکم ذهنم درگیر میشه
سریع میرم توی دفترچه یادداشتم شروع میکنم به سپاسگزاری و شکر گذاری
من خودم یه اتفاق خوبی که واسم افتاد رو واستون بگم
دو روز پیش قرار شد از مسافرت بیست روزه ای که رفته بودم برگردم و بخاطر یه جراحی که کرده بودم نمیشد وسایل و چمدون اینا بلند کنم
ذهنم داشت احساس خوبم رو بد میکرد که چه بکنم تنها توی قطار با چمدان وکوله پشتی وداشتم نگران میشدم
که یهو گفتم بذار یه سپاسگزاری کنم و احساسم رو خوب نگهدارم و بعد دیگه موضوع رو رها کردم و اصلا بهش فکر نکردم
و دیروز که سوار قطار شدم تا ورودی قطار که داداشم وسایل ها رو آورد
داخل قطار هم که همون سالنی که سوار شدم
کوپه سومی بود و خدا رو شکر مسیر دور نبود
وزمانی که رفتم توی کوپه چقدر بچه های خوبی بودن
چقدر دوست داشتنی و مهربون
همین که رفتم داخل بچه ها خوشحال که من اومدم
چون من دو ساعت بعد از اینکه قطار حرکت کرد بین راه سوار شدم و بچه ها منتظر بودن که همسفرشون کیه
یه جوری بچه ها خوشحال شدن انگار قبلاً همدیگر رو میشناختیم و نشستم داخل
و همون تخت پایین رو دادن بهم و کوله پشتی و چمدونم رو گذاشتن بالا بدون اینکه من بهشون بگم
وجالب اینکه هنوز نمیدونستن که عمل کردم پام رو
خلاصه خیلی بهم خوش گذشت و اون نگرانی یک دقیقهای رو که داشتم قبلش هیچ اتفاق نیفتاد
وبا احساس خوب و سپاسگزاری و اون یادداشتی که نوشتم همه چی تغییر کرد
و یک تجربه شیرین و سفری عالی رو داشتم تا مقصد
تازه بین راه گفتم پام عمل کردم
چقدر بچه ها هوامو داشتن و همه چی واسم آماده کردن
ونذاشتن کوچکترین حرکت بکنم
خدایا شکرت برای این همه عشق و محبت
خدایا شکرت برای این سفر فوقالعاده
خدایا شکرت برای این دوستان جدید و فوق العاده
خدایا سپاسگزارم ازت
آروزی موفقیت و خوشبختی برای همه دوستان و همراهان همیشگی