سرفصل آموزش های این فایل:
- چگونه دلیل اصلی نتایج را از یاد نبریم؛
- چگونه از مسیر عمل به قانون، خارج نشویم؛
- درمان معلولیت باوری و خلق زندگی دلخواه؛
- انسان فراموش کار است. نتایج، خیلی زود برای ما بدیهی می شود، خیلی راحت فراموش می کنیم که دلیل نتایج، کار کردن روی باورهایمان بوده است. در نتیجه از بهبود باورها غافل می شویم و دوباره به مسیر قبلی بر می گردیم. سپس اوضاع هم به همان شرایط نادلخواه قبلی بر می گردد؛
- سپاسگزاری ابزاری است برای خلع سلاح ذهن و دوباره برگشتن به مسیر خلق زندگی دلخوه؛
- وقتی با این باور که : احساس خوب = اتفاقات خوب ذهن خود را کنترل می کنی، فارغ از اینکه شرایط چیست، ورق به نفع تو بر می گردد؛
- چقدر ما توانمند هستیم برای اینکه شرایط زندگی مان را تغییر دهیم و چقدر راحت می توانیم این توانایی را فراموش کنیم و وارد روزمرگی و حاشیه ها شویم؛
- قانون تغییر مکان زندگی؛
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه194MB26 دقیقه
- فایل صوتی live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه25MB26 دقیقه
گام هفدهم از خانه تکانی ذهن
لایه “خروج از جامعه معلولان باوری و خلق زندگی
خدایا صدها هزاااااار مرتبه شکرت بخاطر شنیدن این صحبتهای ارزشمند از زبون استاد عزیزم و حضورم در این سایت و این گامهای الهی…
میخوام چندتا از تجربیات خودمو در این زمینه شکرگزار بودن و بالا نگه داشتن حس خوب براتون بنویسم؛
ما خونمون رو پارسال وقتی میخواستیم اجاره کنیم، صاحب خونه گفت باید اجاره شش ماه رو پیش بدین و ماهم قبول کردیم و امسال که میخواستیم تمدید کنیم شرایط پرداخت شش ماه اجاره اونم با مبلغ بالاترو نداشتیم و من بهشون پیام دادم که وقت تمدیدمون هست، ایشون هم گفتن همون روال پارسال…
ولی من بهشون گفتم که نمیتونیم شش ماه پیش بدیم، گفت اکی سه ماه پیش بدین، مجدد گفتم نمیتونیم و طبق قرارداد پارسال ایشون میتونست به ما بگه که اگه نمیتونین پس تخلیه کنید خونه رو ولی وقتی من باور داشتم که خالق زندگیم هستم و کل این یک سال از بودن تو این خونه لذت بردم و شکرگزار همه چیزش بودم، پس قطعا هرطور شده باشه ما اینجا تمدید میکنیم…
و صاحب خونه در کمال ناباوری خونهرو با قیمت کمتر از ارزش بازار و به صورت ماهانه بهمون داد و ما به لطف و مرحمت پروردگارم همین خونه موندگار شدیم…
داستان بعدی همین امروز اتفاق افتاد که من و همسرم رفتیم دنبال کارهای ترجمه مدارک برای گواهی نامه من، یوسف بهم گفت معمولا یکی دو هفته بعد مدارکو ترجمه میکنن و پست میکنن و منم چیزی نگفتم، ولی وقتی مدارکو تحویل دادیم ،بهمون گفت لطفا نیم ساعت بشینین تا کار ترجمه انجام بشه و مدارکتون رو بهتون تحویل بدم، و من یه لبخندی زدمو تو دلم میدونستم دلیلش چیه…
خدارو هزااااااران بار شکر بخاطر تمام این آگاهی ها، بخاطر حضورم در اینجا، بخاطر اینکه جزو معلولان باوری نیستمو در مسیر تغییر باورها و رشد و آگاهی بیشترم…
خدارو هزاااااااران بار شکر که به اندازه یه دفتر دویست برگ خیرو نعمت و برکت تو زندگیم دارم که بابتشون بتونم شکرگزار و قدردان باشم…
هییییییچ چیزو با آرامش این روزام عوض نمیکنم، منی که همیشه استرس و نگران و ترس از اتفاقات آینده داشتم ولی الان حال دلم خوبه و نگران هیچی نیستم چون قوانین رو دارم درک میکنم و سعی میکنم تو زندگیم اجرا کنم…
عاشق همزمانی های زندگیمم…
خدایا شکرت…
خدایا شکرت…
خدایا شکرت…
امید که در این مسیر ثابت قدم و پایدار باقی بمونیم و در پناه ایزد منان شاد و سلامت و توحیدی و سعادتمند باشیم…
با عشق سپیده️