live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه

سرفصل آموزش های این فایل:

  • چگونه دلیل اصلی نتایج را از یاد نبریم؛
  • چگونه از مسیر عمل به قانون، خارج نشویم؛
  • درمان معلولیت باوری و خلق زندگی دلخواه؛
  • انسان فراموش کار است. نتایج، خیلی زود برای ما بدیهی می شود، خیلی راحت فراموش می کنیم که دلیل نتایج، کار کردن روی باورهایمان بوده است. در نتیجه از بهبود باورها غافل می شویم و دوباره به مسیر قبلی بر می گردیم. سپس اوضاع هم به همان شرایط نادلخواه قبلی بر می گردد؛
  • سپاسگزاری ابزاری است برای خلع سلاح ذهن و دوباره برگشتن به مسیر خلق زندگی دلخوه؛
  • وقتی با این باور که : احساس خوب = اتفاقات خوب ذهن خود را کنترل می کنی، فارغ از اینکه شرایط چیست، ورق به نفع تو بر می گردد؛
  • چقدر ما توانمند هستیم برای اینکه شرایط زندگی مان را تغییر دهیم و چقدر راحت می توانیم این توانایی را فراموش کنیم و وارد روزمرگی و حاشیه ها شویم؛
  • قانون تغییر مکان زندگی؛

برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه
    194MB
    26 دقیقه
  • فایل صوتی live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه
    25MB
    26 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

517 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «رسول خانکی» در این صفحه: 3
  1. -
    رسول خانکی گفته:
    مدت عضویت: 1144 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربانم

    الفاتحه

    الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ

    ستایش خدای را که پروردگار جهانیان است

    سلااام به همه عزیزانم

    استاد جان من حالا حالاها باید با این ایه ساعتها،روزها،و تا آخر عمرم با این ایه نورانی که بیس همه چیز هست زندگی کنم

    توحید ،توحید و توحید

    که اگر خوب گوش بسپاریم به استاد عزیز

    میرسیم به شکرکزاری،شکرگزاری و شکرگزاری

    صبح از خواب بیدار شدم و از خدای خودم برای اینکه یه روزِ دیگه به من اجازه داده که در مدارِ شکرگزاریِ بینهایت نعمتِش قرار بگیرم سپاسگزاری کردم و ستاره قطبی را نوشتم

    و فقط و فقط ازَش خواستم امروز به من لیاقت شکرگزاری بده در تمام ابعاد

    چای را دم کردم و منتظر دردونه ها بودم که بیدار بِشَن برای صبحانه

    ،فاطمه جانم بِهِم گفت که نون باید بگیری

    رفتم نونوایی یه بنده خدایی پشتِ سرِ من وایستاده بود

    که رو به من کرد و گفت خیلی گرمه ،کی میشه از این گرمای لعنتی نجات پیدا کنیم

    الله اکبر ،الله اکبر ،الله اکبر

    یه لبخندی بِهِش زدم و سریعا رومو به سمتِ نونوایی برگردوندم که دیگه کلامی از زبونِش منعقد نشد

    و من تو دلَم بسیار از این بنده خدا سپاسگزاری کردم که منو یاد این نعمت انداخت که سالهای ساله داره به ما می‌تابه و منشا بینهایت نعمت و ثروت و فراوانی برای ماست و میتونه منشا شکرگزار بودن بیشتر برای ما باشه.

    خلاصه به صورت رگباری هر آنچه که تو ذهنم از فواید این نعمت بی‌پایان بود گفتم و به لذت رسیدم

    و وقتی تابش خورشید را روی پوستم احساس می‌کردم دیگه احساسم هر لحظه بهتر و بهتر میشد چون من طور دیگه ای به این نعمت نگاه کردم.

    استاد جان حدودا 3 سالِ پیش رفته بودم مستمری مادرم را بعد فوت پدرم درست کنم که رئیس برگش گفت باید کارشناس بیاد کارشناسی بشه و توی یه پرونده یه برگه دراومد و گفت بر اساس این بخشنامه باید کارشناسی بشه و عملا باید یه ماه صبر میکردیم تا پروسه انجام بشه

    من اون روز رفتم خونه و دوروز دیگه با یه انرژی خیلی خوبی مراجعه کردم و در همون بدو ورودم شروع به سپاسگزاری از ساختمونِ زیبا و برخوردِ خوبِ پرسنل و هر چیزی که میشد در اون محل سپاسگزاری کرد را

    انجام دادم و حالم عالی شد و رفتم که کارم رو دوباره پیگیری کنم

    بله در کمالِ ناباوری رئیس نبود

    میتونستم ناسپاسی کنم و غر بزنم ولی گفتم حتما خیره و پلنِ خداونده و همه چیز به نفعِ من تموم میشه

    یه بنده خدایی گفت برید پیش معاون شعبه بیمه،

    من رفتم پیش ایشون ،درحالی که حالِ خوشی را در قلبم و درونم احساس می‌کردم

    معاون شعبه گفت بزارید پروده را نگاه کنم ببینم بخشنامه چی میگه در مورد شما.

    خدارا شاهد میگیرم 15 دقیقه گشتن و هیچ چیزی پیدا نکردن و

    این خانم گفت فقط شما برید پیش فلانی و یه تعهد بدید و از این ماه مستمری مادرتون برقرار میشه

    منم که محکم خداوند را در آغوش گرفته بودم و حالم عالی بود

    فقط به خودم متذکر میشدم که خدایا اگر تو را درک کنیم این زندگی برامون بهشت میشه.

    و خلاصه که ماجرا به خوشی تموم شد بدون طی پرسه خاصی،همون روز انجام شد کارَم.

    و دستهای بینهایتِ خداوند همراهِ من شدند.

    استاد جان الان من باید هر لحظه با باور لیاقت و ارزشمندی همین نتایج کوچیک و بزرگ را به ذهنم بدم تا یادم نره که عاملی که باعث شده الان این آرامش و این نعمت‌ها را داشته باشم رسیدن به حالِ خوبه که با سپاسگزاری و کنترلِ ذهن و توکل ایجاد شده و نخوام که نتیجه محور باشم و بچسبم به نتیجه .

    بلکه هرروز و هر لحظه به خودم این نهیب را بزنم که ببین رسول این سپاسگزاری و رسیدن به حالِ خوبه که نتایج را به همراه داره.

    و همین رسیدن به حالِ خوب بزرگترین نعمته که خداوند داره ظرفم را بزرگ میکنه و لاجرم نعمت‌ها که بینهایت هستند دارن تو ظرفم وارد میشَن.

    و من با چشم بینا و شکرگزار باید اینها را هر روز ببینم و به ذهنم منطق بِدَم که ببین داره نتایج به میزانِ تغییراتِ فرکانسیِ من دارن از راه میرسن و باید با قدرتِ بیشتری ادامه بِدَم.

    و باید به حربه شیطان هم حواسم باشه که از چپ و راست و بالا و پایین تمامِ سعیش اینه کا من سپاسگزار نباشم و یکی از تله هاش همین معطوف کردنِ حواسّ من به نتیجه محور بودن هست.

    استاد جان با اجازتون این هدایتِ امروزم را به سپاسگزاری بیشتر به فالِ نیک‌میگیرم و این 20 دقیقه اولِ فایل را برش زدم و یه آهنگ براش گزاشتم و هر روز گوش میدم بهِش که یادم باشه که سه تا عامل هست که منو به منبع وصل میکنه

    عاملِ اول

    اینکه قدرت خلق را به من دادی که من زندگیم را با سپاسگزاری بسازم و من باید مسئولیت اون نقطه از زندگیم را که ازَش راضی نیستم و به خاطرِ بینهایت ورودی به اینجا رسیده به عهده بگیرم و فقط انگشت اشاره رو به خودم باشه نا به عواملِ بیرونی شغل،همسر،و بیماری و هزار تا عاملل بیرونی دیگه

    عاملِ دوم

    از همین الان که سپاسگزاری را شروع میکنم نتیجه در دستِ منه و اون حالِ خوبِ من هست

    و اگر مدتی هست که روی خودم کار میکنم و یه اتفاقِ به ظاهر ناخوب ،

    اومده که به من پاداش را برسونه به شرط اینکه من حالم خوب باشه و سپاسگزار باشم و طوری به قضیه نگاه کنم که حالِ خوب در قلبم احساس کنم.

    عامل سوم

    اینه که وقتی من مسئولیت پذیر شدم و سپاسگزاری کردم و به حالِ خوب رسیدم

    حالا به منبع وصل شدم و حالا زمانی هست که من میتونم خواسته هام را به الله یکتا بگم با صحبت کردن، با فکر کردن ،با نوشتن شرایط دلخواهم و اینجاست که خداوند در این حس و حال بهترین پاسخ را با کوتاهترین زمان ممکن به من میده.

    دقیقه 1 تا 5 فقط و فقط برمیگرده به احساس لیاقت و تمرکز به اصل که این کل چیزی هست که ما باید توجهمون تمام و کمال بِهِش باشه و همون کانون توجهمون هست .

    سپاسگزاری ابزاری که شمارا ، چه تو قعر ذلت باشی ،چه تو قله موفقیت باشی

    میتونه اوضاع شما را بهتر کنه..

    استاد جان دقیقه 21 به بعد و داستانِ و الهام خواب برای شما بزرگترین درس را برای من داره و داشته که اولا زور نزنم برای رسیدن به خواسته هام و فقط و فقط با سپاسگزاری و کنترل ذهن و توکل مدارم و باور لیاقتم را بالاتر ببرم و این هم مسیر نمیشه که فقط و فقط سرم تو زندگیه خودم باشه و اصلا به هیچ کسی کاری نداشته باشم و مقایسه نکنم خودم را با بقیه و اگر هم به کسی نگاه کردم و الگو قرار دارم

    که اون هم الگوهای درست هست

    با این دید به اونها نگاه کنم که این بنده خدا تونسته

    پس من هم با سپاسگزاری نعمتها ،داشته ها در تمام زمینه ها به این نقطه و بالاتر میرسم

    انگیزه بگیرم برای اینکه با قدرت بیشتری ادامه بِدَم.

    مسابقه ای در کار نیست و اینو به ذهنم بِدم که 99 درصد افراد دارَن خلاف مسیر رودخونه را میرن و من باید مصداق این شعر باشم

    باید پارو نزد وا داد ! باید دل رو به دریا داد !

    خودش می بردت هر جا دلش خواست …

    به هر جا برد بدون ساحل همونجاست…

    استاد جان من دیروز هدایت شدم به قدرم 7 و فایل 2

    و خداوندی خدا احساس کردم برای اولین باره دارم این فایل را می‌شنوم و آگاهی های خالص تری را دریافت کردم از سپاسگزاری .

    در دقیقه 30 :29 این لایو ارزشمند استاد جون این جملتون را باید از طلا نوشت

    وقتی تو مدارِ سپاسگزاری باشید دیگه اشگِ چشمتون بند نمیاد و این نشونه باز شدن قلبه

    الله اکبر.یعنی قلبتون را خداوند باز میکنه یعنی یه حسی را تجربه می‌کنید که حاضر نیستند با هیچ چیزی عوض کنید .

    خدایا هزاران مرتبه شکرت.

    به همه ما نعمت سپاسگزاری را عنایت فرما.

    امین.

    خدارا شکرت که به من اجازه دادی در مورد سپاسگزاری، تو دفتر مشقم بنویسم و باورهام را دوباره و دوباره بازیابی کنم و با قدرت بیشتری این مسیر بهشتی و لذت بخش را ادامه بدَم.

    الهی شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 36 رای:
  2. -
    رسول خانکی گفته:
    مدت عضویت: 1144 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربانم

    سلام و درود به بانو صالحی عزیز

    بسیار خوشحالم این روزها

    و وقتی روزم را میخوام شروع کنم واقعا طوری شده که خودم را در بهشت تصور می‌کنم

    یعنی واقعا سعی میکنم روی نعمتهام که بینهایته فکوس کنم و چیزی که الان متوجه شدم اینه که ذهنم راحت باهام همراهی میکنه چون دوسالی هست که من و فاطمه جانم واقعا بها دادیم و واقعا ورودی‌ها را به صورت خیلی متعهدانه بستیم

    و خدارا شاکرم که علاوه بر بینهایت نتایجی که وارد زندگیمون شده

    حس و حال خوبی را داریم تجربه میکنیم

    که بالاترین اون حس و حالِ سپاسگزاریه

    خانم دکتر عزیز بسیار خوشحالم متوجه شدم شما اهل سنندج هستیدو من یه سالی در این شهر زیبا در لشکر 28 خدمت کردم و واقعا مردم بسیار خونگرم و محترمی داره و واقعا پر از مهر و محبت هستند.

    خدارا شاکرم که با انسانهای شریف و محترمی در این سایت هستم و واقعا احساس میکنم جز خانواده خودم هستند و بسیار احساس نزدیکی میکنم به تک تک دوستانِ عزیز و ارزشمندم.

    سپاسگزارم از لطف و محبت شما دوست گرامی.

    براتون بهترینهارا آرزومندم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  3. -
    رسول خانکی گفته:
    مدت عضویت: 1144 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به اسدالله عزیزم

    امیدوارم که حالت عالی باشه

    راستش منم دقیقا سال 81 _82 در لشکر 28 خدمت کردم وبعد یک سال گردان 116 مامور شدیم به مهران

    بریم

    من در رکن 2 منشی بودم

    و تموم اون خاطراتی که گفتی در دلم زنده شد و در طی خوندن کامنتت لبخند رو لبم بود

    هر وقت میرفتم تو شهر واقعا انسانهای محترم و شریفی را می‌دیدم و برخوردشون عالی بود با من.

    و 6 ماهی که در مهران هم بودم در سنگر بودیم و خونه های کاهگلی و شربت آبلیمو و گرفتن سهمیه یخ در ساعت‌های بامدادی شب و

    گردهمایی غروب با دوستان و خوانندگی خودم برای بچه ها

    واقعا دوران خوب و به یادماندنی در لشکر و مهران گذروندم و همه و همه برام خاطره هست.

    نمیدونم شاید هم تو اون صبحگاه ها همدیگه رو دیدیم و از کنار هم عبور کردیم.

    سپاسگزارم از لطف و محبتت اسد جان

    شماهم روی ماه شینا جان را ببوس

    سپاسگزارم که مارا یاد کردی

    و من و فاطمه جان هم در گفتگوهای روزانه همیشه شما و تعدادی از دوستان عزیزمون را یاد میکنیم و همیشه یه همصحبتی درباره کامنتهای عزیزان در گفتگوهای ما هست.

    انشالله با این مسیر بهشتی

    این استاد و دوستان

    هر لحظه حضور خداوند را در لحظه لحظه زندگیمون حس کنیم و به سمت پیشرفت و بهبود دائمی حرکت کنیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای: