live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه

سرفصل آموزش های این فایل:

  • چگونه دلیل اصلی نتایج را از یاد نبریم؛
  • چگونه از مسیر عمل به قانون، خارج نشویم؛
  • درمان معلولیت باوری و خلق زندگی دلخواه؛
  • انسان فراموش کار است. نتایج، خیلی زود برای ما بدیهی می شود، خیلی راحت فراموش می کنیم که دلیل نتایج، کار کردن روی باورهایمان بوده است. در نتیجه از بهبود باورها غافل می شویم و دوباره به مسیر قبلی بر می گردیم. سپس اوضاع هم به همان شرایط نادلخواه قبلی بر می گردد؛
  • سپاسگزاری ابزاری است برای خلع سلاح ذهن و دوباره برگشتن به مسیر خلق زندگی دلخوه؛
  • وقتی با این باور که : احساس خوب = اتفاقات خوب ذهن خود را کنترل می کنی، فارغ از اینکه شرایط چیست، ورق به نفع تو بر می گردد؛
  • چقدر ما توانمند هستیم برای اینکه شرایط زندگی مان را تغییر دهیم و چقدر راحت می توانیم این توانایی را فراموش کنیم و وارد روزمرگی و حاشیه ها شویم؛
  • قانون تغییر مکان زندگی؛

برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه
    194MB
    26 دقیقه
  • فایل صوتی live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه
    25MB
    26 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

517 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «فاطمه حبیبی» در این صفحه: 2
  1. -
    فاطمه حبیبی گفته:
    مدت عضویت: 672 روز

    بنام خدایی فراوانی

    سلام به همه همسفران عزیزم

    گام 17 ام/ خانه تکانی ذهن

    سپاسگذارخدای هستم که استفاده از آگاهی های این فایل را قسمت من کرد.

    واقعا تحسین تون میکنم استاد عزیزم که چقدر میتونید کنترل ذهن داشته باشید و شرایط را به نفع تون تغیر بدید.

    از روزیکه روی خودم کار میکنم خدارا شکررر کنترل ذهن خوبی دارم. به نسبتی که باور های مناسبی ساختم.

    فروردین 1403 من دوره بی‌نظیر 12 قدم رو شروع کردم.

    قدم اول رو داشتم کار میکردم و تازه یاد گرفته بودم جهت دهی آگاهانه کانون توجه ام را با کار کردن تمرین ستاره قطبی.

    یه موردی به ظاهر نامناسب برایم پیش اومد که خداراشکررر با کنترل ذهن به نفع من تمام شد.

    من با مادرم سفری داشتیم به کشورم افغانستان

    16 ام فروردین بود که با ذوق وشوق راهی سفر شدیم و قرار بود عید رمضان را به هرات باشیم.

    من توی تمرین ستاره قطبی ام نویشته بودم که دوست دارم شب عید هرات باشم.

    ما 16 ام به سمت مشهد حرکت کردیم.

    رفتیم مشهد خونه فامیل مون و فرداش رفتیم به سفارت که نامه ای خروج بگیریم..

    وقتی رفتیم سفارت نامه نداد

    طالبان گفتن که چون شما مرد به همراه ندارید ما نمی‌توانیم خانم هارا تنهایی اجازه بدیم مگر اینکه یک شخص (پدر،برادر،پسر عمو) از امور مهاجرین افعانستان یه رضایت نامه برامون ایمیل کنه بعد ما شمارا اجاز میدیم وگر نه نمی‌تونید از ایران خارج بشید.

    وقتی من این حرف رو شندیم در چند دقیقه اول کلا بهم ریختم چون از نظر من یک کار ناممکن بود.

    یه چند لحظه با خودم فکر کردم و حرفای استاد را توی ذهنم مرور کردم و شروع کردم به جستجوی اینکه یه راه حلی پیدا کنم.

    شرایط طوری بود که ما نه می‌توانستیم دوباره تهران برگردین ونه میتونستیم بیشتر از یک هفته خونه ای فامیل مون بمونیم چون اونا مسافرت میرفتم.

    بلاخره با کنترل ذهن و جستجویی پیدا کردن راه حل توانستم با یکی از دوستام که توی هرات بود هماهنگ بشم و خوشحال شدم که یه سر نخی پیدا کردم.

    اون روزتمام شد و من شب توی دفتر سپاسگذاری ام نویشتم که حد اقل به ذهنم رسیده و بهم الهام شده که باید این قدم رو بردارم و با این شخص هماهنگ بشم .

    صبح که بیدار شدم توی تمرین ستاره قطبی ام نویشتم که خدایا دستانت را به سمتم بفرستم

    اون روز توانستم با اون فردی که باید کار مونو انجام بده به ارتباط بشم.

    خدارا هزاران بار سپاس که اون روز تقریبا این پروسه طی مراحل شد و ادامه اش موند واسه فرداش

    من هر لحظه متوجه افکارم بودم و سپاسگذاری میکردم و خداوند هدایتم می‌کرد..

    تا این پروسه طی مراحل شد چند روز طول کشید و فقط دو روز دیگه به زمانی که ما باید از کشور خارج بشیم مونده بود. یعنی دو روز مونده بود به عید رمضان.

    فردای اون روز تا رفتم سفارت زمان گذشته بود و ادارات دولتی تعطیل شدن

    ما فقط یک روز وقت داشتیم تا نامه ای خروج بگیرم و اصلا معلوم نبود که آیا این مدارک ما تایید میشه یا نه و آیا واسه شون این مدارک ایمیل شده یا نه.

    بلاخره فرداش رفتم و دیدم سفارت خیلی خلوته تعجب کردم مگر می‌شود

    رفتم جلوتر دیدم نویشته هست تا بعد عید رمضان یعنی 4 روز تعطیل هست.

    چند لحظه ای اول خیلی ناراحت شدم

    ولی گفتم خدایا خودت که میدانی شرایط مارا خودت یه راهی نشانم بده.

    بعد چند لحظه دیدم یه شخصی آومد توی اون اداره و من رفتم جلو مدارک رو نشان دادم و شرایطم رو گفتم

    بهم گفت امروز تعطیل هست و هنوز مدارکات برایم ایمیل نشده

    اگر تا یک ساعت دیگه ایمیل شد من برات انجام میدم اگر نه که میمونه واسه بعد تعطیلات.

    خدارا صدهزار مرتبه شکر چند دقیقه بعدش ایمیل اومد و اون به راحتی کارم رو انجام داد و ما توانستیم حرکت کنیم به سمت افعانستان.

    و خدایا صدهزار مرتبه شکررر به راحتی رفتیم ودقیقا 12 شب عید ما هرات بودیم…

    خدایا سپاسگذارم

    خداراشکررر

    وقتی این اتفاقات افتاد من از دل این اتفاق چند تا درس گرفتم.

    اول اینکه وقتی از خدا چیزی رو میخواهی باید صبر داشته باشی تا زمانش برسه خدابهت میده حتمااا

    مثلا من از خدا خواسته بودم شب عید برسیم هرات ولی هی تقلا میکردم که زودتر راه بیافتیم و بریم.

    درس بعدی که داشت این بود که مدارک ما دقیقا زمانی اوکی شد که یک روز کاملا خلوت بود و نیازی نبود کلی سر صف منتظر بمونیم

    و به راحتی واسانی انجام شد.

    خدایا سپاسگذارم

    این موضوع رو نویشتم تا رد پا بمونه وبه خودم یادآوری کنم که اگر کارام درست شد و اتفاقات خوب افتاد فقط نتیجه کنترل ذهن بوده و ساختن باور مناسب.

    خدارا شکررر

    درپناه حق باشید عزیزانم!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    فاطمه حبیبی گفته:
    مدت عضویت: 672 روز

    سمیه ی عزیزم سلام..

    خیلی خوشحال میشم و احساس عالی دارم وقتی کامنتی رو میخونم که نویسنده اش شخصی باشد از سرزمین خودم.

    سرزمینی که از دل تمام مشکلاتش شیر دخترانی همچون سمیه ی عزیز هستن که به دنیا نشان می‌دهند که محدودیت ها در یک کشور، در یک جامعه، و دریک خانواده نمی‌توانند مانع پرواز شون بشود.

    رشد کردن از دل سختی ها لذت دیگری دارد…

    تو اوج ببینمد سمیه جان

    منتظر خواندن کامنت های زیبا و نتایج فوق‌العاده ات هستم.

    قدم هایت استوار……

    درپناه خدا باشید.!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: