سرفصل آموزش های این فایل:
- چگونه دلیل اصلی نتایج را از یاد نبریم؛
- چگونه از مسیر عمل به قانون، خارج نشویم؛
- درمان معلولیت باوری و خلق زندگی دلخواه؛
- انسان فراموش کار است. نتایج، خیلی زود برای ما بدیهی می شود، خیلی راحت فراموش می کنیم که دلیل نتایج، کار کردن روی باورهایمان بوده است. در نتیجه از بهبود باورها غافل می شویم و دوباره به مسیر قبلی بر می گردیم. سپس اوضاع هم به همان شرایط نادلخواه قبلی بر می گردد؛
- سپاسگزاری ابزاری است برای خلع سلاح ذهن و دوباره برگشتن به مسیر خلق زندگی دلخوه؛
- وقتی با این باور که : احساس خوب = اتفاقات خوب ذهن خود را کنترل می کنی، فارغ از اینکه شرایط چیست، ورق به نفع تو بر می گردد؛
- چقدر ما توانمند هستیم برای اینکه شرایط زندگی مان را تغییر دهیم و چقدر راحت می توانیم این توانایی را فراموش کنیم و وارد روزمرگی و حاشیه ها شویم؛
- قانون تغییر مکان زندگی؛
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه194MB26 دقیقه
- فایل صوتی live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه25MB26 دقیقه
سلام به همه عزیزان واساتید
وای استاد چرا هر فایل که می شنوم انگار عالی ترین فایل را شنیدم وباز فایل جدید هم حس عالی بودن را می دهد
برای منم پیش آمده که وقتی خدا بهم نعمت داده درگیر اون نعمت می شوم ویادم میره که برم واسه نعمت بعدی ودرجا زدم تا یه جایی برام رخ داده تا بالاخره دو زاریم افتاده که کجا ایراد داره
وقتی دنبال گرفتم جواز کارگاه بودم باید مسافتی زیادی می رفتم تا از شهر دیگه مجوز بگیرم چون روستا زیر نظر شهرستان ها هستن واسه جواز باید بریم شهرستان وچون وسیله نقلیه نداشتم با یه بنده خدایی که اونم اون شهر کار داشت آمدیم شهرستان و قتی کلی مهر وامضا برو این جا واون جا مدرک جور شده بود وفقط باید چاپ می شد برق رفت ومن بهم ریختم
واون مسول چاپ هم یه حرفی زد که مزید برعلت شد برای از کوره در رفتن من . اون بنده خدایی که منو آورده بود باید تا نیم ساعت دیگه برمی گشت و زمان اداری هم درحال تمام شدن بود اما چند روز قبل این اتفاق من این فایل شما را شنیده بودم از اداره امدم بیرون روی صندلی ایستگاه اتوبوس روبه روی اون اداره نشستم چشمام را بستم وبه این فکر کردم که برای همین جواز من امروز به چند تا اداره رفتم با چند نفر که همه برای من کار کردم برخورد کردم وبابت اونا از خدا تشکر کردم ازاینکه این اداره هاهمه تو همین شهرند از اینکه یه نفر دیگه امد منو آورد شهرستان و000 با صدای مسول چاپ به خودم امدم گفت شما هنوز اینجاید نرفتید گفتم نه وقت اداری تموم شده بود واون مسول آمده بود تو ایستگاه که با اتوبوس بره خانه به من گفت برق این منطقه رفته من یه کافی نتی سراع دارم فایل شما را می فرستم برید اونجا براتون چاپ کند خودش زنگ زد کافی نت وسفارش منو کردوگفت من همین جا صبر می کنم بیارید براتون مهر کنم .
بله وبه همین سادگی مسئله که تو بن بست بود حل شد من بارهادیدم که چه طوری بن بست راه شده برای من وقتی تمرکز کردم روی سپاس گذاری خدایا ممنون ازت که منو با این آگاهی ها آشنا کردی وقدرت دادی تا استفاده کنم در زندگیم.