live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه

سرفصل آموزش های این فایل:

  • چگونه دلیل اصلی نتایج را از یاد نبریم؛
  • چگونه از مسیر عمل به قانون، خارج نشویم؛
  • درمان معلولیت باوری و خلق زندگی دلخواه؛
  • انسان فراموش کار است. نتایج، خیلی زود برای ما بدیهی می شود، خیلی راحت فراموش می کنیم که دلیل نتایج، کار کردن روی باورهایمان بوده است. در نتیجه از بهبود باورها غافل می شویم و دوباره به مسیر قبلی بر می گردیم. سپس اوضاع هم به همان شرایط نادلخواه قبلی بر می گردد؛
  • سپاسگزاری ابزاری است برای خلع سلاح ذهن و دوباره برگشتن به مسیر خلق زندگی دلخوه؛
  • وقتی با این باور که : احساس خوب = اتفاقات خوب ذهن خود را کنترل می کنی، فارغ از اینکه شرایط چیست، ورق به نفع تو بر می گردد؛
  • چقدر ما توانمند هستیم برای اینکه شرایط زندگی مان را تغییر دهیم و چقدر راحت می توانیم این توانایی را فراموش کنیم و وارد روزمرگی و حاشیه ها شویم؛
  • قانون تغییر مکان زندگی؛

برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه
    194MB
    26 دقیقه
  • فایل صوتی live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه
    25MB
    26 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

517 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «محسن رمضانی» در این صفحه: 2
  1. -
    محسن رمضانی گفته:
    مدت عضویت: 199 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    با سلام به استاد عباس منش عزیزم و

    با سلام به مریم خانم شایسته مهربان و

    با سلام به شما دوستان گرامی

    سپاس خداوندی که منو هدایت کرده به

    سپاسگزاری

    واقعاً من از زمانیکه سپاسگزاری رو بصورت

    نوشتن شروع کردم بخصوص زمانیکه شکرگزاری

    رو از روی تکلیف و عجله و یا اینکه نشون دادن

    به کسی نیست و واقعی هست و احساس

    می‌کنم که خداوند روبروی من هست و من دارم

    ازش بخاطر نعمت‌هایی که به من عطا کرده تشکر

    می‌کنم و جالبتر اینکه با لبخند از خداوند تشکر

    می‌کنم باور کنید قابل توصیف نیست

    سپاسگزارم خداوند رو که از خواب بیدار میشم

    اول منو به سمت خودش صدا میزنه و غذای

    روحم رو میده و اون روزم ساخته میشه

    سپاسگزاری شغل اول من شده

    می‌خوام براتون کاری که حس خیلی خوبی دارم

    وقتیکه انجامش میدم تعریف کنم

    من توی اتوبوس از خونه تا مترو میرم هر موقع که

    جمله تاکیدی ام رو تکرار میکنم و مثلاً با خودم

    میگم من چشمهام رو می‌بندم و ده مرتبه جمله

    تاکیدی رو میگم و چشمهام رو باز میکنم هر چی

    دیدم باهاش تصویر سازی میکنم بارها نشانه هایی

    دیدم که روزم رو ساختن

    راه شکر گزاری رو دختر گلم نشون داد و اما تکمیلی

    به‌عنوان شغل رو از استاد یاد گرفتم و خیلی قشنگ

    هست که من دو روزه که به شکرگزاری هام سه

    مورد جدید اضافه کردم و این اضافه کردن رو هم

    دختر گلم به من یاد داده و اینقدر احساس خوبی

    میگیرم که دوست دارم بیشتر بنویسم و درست

    میگن استاد از داشته ها باید شکر گزاری کنیم و هر

    اتفاق خوبی که برایمان در می‌افتد فرق نمیکند که

    اتفاق خوب کوچک باشد یا بزرگ

    امروز من داشتم به محل کارم میرفتم که قرار بود با

    یک ام دی اف کار برم و یادم رفته بود و از اونجایی

    که من امروز چهار صفحه شکر گزاری نوشته بودم و

    100 مرتبه جمله تاکیدی هم گفته بودم و احساس

    خیلی خوبی داشتم و روی صندلی مترو که نشستم

    یک دوستی که قبلاً برایمان شیر میآورد درب خونه

    و مدتی بود که دیگه شیر فروشی نمی‌کرد کنارم

    نشست و پرسیدم که چرا دیگه شیر نمیاری که گفت

    من دیگه شیر فروش نیستم و ام دی اف کاری

    می‌کنم برای لحظه ای سکوت کردم و بهش خیره

    شدم و بعد از چند ثانیه گفتم واقعاً ؟

    دوستم گفت حرفه اصلی من ام دی اف هست و

    من هم گفتم بیا بریم محل کارمان و یک اندازه‌گیری

    کن و خلاصه دو تا برداشت از اتفاق کردم

    1- احساسات خوب= اتفاقات خوب

    2- در قسمتی از شکرگزاری هام نوشتم که خدایا

    شکرت که افرادی سر راهم قرار میدی که آمده‌اند

    به من خدمت کنند

    واقعاً استاد درست میگن که شکر گزاری یا در همون

    لحظه جواب میده و یا در آینده بستگی به نوع و

    احساس نوشتن دارد

    از استاد عزیزم و مریم خانم شایسته مهربان و

    دختر عزیزم بی‌نهایت سپاسگزارم و از خداوند

    متعال بهترینها رو برایشان و برای شما دوستان

    خواستارم

    در پناه حق شاد و سلامت و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    محسن رمضانی گفته:
    مدت عضویت: 199 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    با سلام به استاد عزیزم و مریم خانم شایسته

    و شما دوستان هم مدار

    چند روز قبل رفتم بانک و میخواستم کارت بانکی ام

    رو تعویض کنم شماره گرفتم و بعد از یکساعت که

    گذشت و با احساس بدی که داشتم نوبتم که شد

    متصدی بانک گفت سیستم خراب شده است و

    من صادقانه زمین و زمان رو مقصر میدونستم و

    و از اونجایی که روز بعد عید بود و بانک تعطیل

    بود و متصدی بانک گفت برید و چهارشنبه بیا

    برای تعویض کارت واقعاً نتونستم احساسم رو

    خوب کنم و رفتم بماند که تا شب احساسم بد از

    من خارج نشد

    روز چهارشنبه اومدم باز هم نزدیک نوبت من شده

    بود کارمند بانک اومد و یک برگه زد روی دستگاه

    دریافت نوبت دهی که سیستم تعویض کارت

    قطع هست اول حقیقتا حالم بد شد اما یک نگاه به دور و بر کردم و زمزمه کردم که خدایا چی کار کنم

    که در اون لحظه چشمم افتاد به اطاق رییس بانک

    و ناخودآگاه لبخند زدم و رفتم نزد رییس بانک و

    به ایشون گفتم که من روز دوشنبه اومدم و نوبتم

    که سیستم تعویض کارت قطع شده به همینجا که

    رسید برگه رو با روی خوش گرفت و گفت برید تا

    کارتون رو انجام بدند باز من از ایشون سوال کردم

    کدوم باجه بریم که آقای رییس گفتند باجه یک

    رفتم باجه یک رفتم و برگه ای که آقای رییس امضا

    کرده بودند نشون دادم و اون خانم گفت تشریف

    داشته باشید تا صداتون بزنم من نشستم روی

    روی صندلی و سه تا شماره صدا زد و کسی نیومد

    باجه و نزد این خانم و من دوباره بلند شدم و گفتم

    خانم آقای رییس امضا کردند و گفتند که بیام نزد

    شما اما باز هم اون خانم گفت آقا بنشینید صداتون

    میزنم باز هم ناراحت شدم و غر غر کنان نشستم

    اما یکباره مثل اینکه کسی به من می‌گفت رییس

    امضا کرده و کارت انجام میشه خیالت راحت باشه

    در همین افکار بودم و به باجه های دیگه نگاه

    میکردم که باجه 3یا4 بود که شماره ای که خونده

    شده بود کسی مراجعه نکرد و من بلند شدم رفتم

    و با لبخند برگه رو از دریچه شیشه‌ای گذاشتم داخل

    باجه گفتم با فرم درخواستی که پر کرده بودم و

    اون آقای کارمند بانک مدارک گرفت و شروع کرد

    به وارد کردن اطلاعات به سیستم و من همون

    موقعه گفتم خدایا شکرت اما لحظه ای به قول

    استاد شیطان اومد به سراغم که سیستم تعویض

    کارت قطع شده چطوری میخواد کارت برای من

    صادر کنه و پشت‌بند کارمند بانک هم گفت سیستم

    بالا نمیاد و من نمی‌دونم چیشد که گفتم خدا بزرگ

    هست و خنده ام گرفت و گفتم خدایا شکرت تا

    اینو گفتم بنده خدا گفت برین از معاون شعبه

    کارتتون رو بگیرید بیاین پیش من رفتم گرفتم

    و کارتم رو گرفتم واقعاً به قول استاد من فراموش

    کردم که انجام این کار خودم نبودم بلکه خداوند

    بود و شکر گزاری که همون لحظه کردم و چون

    فراموش کردم در همون لحظه زمزمه میکردم

    که این نامردها اگر سیستم قطع شده چطور کارت

    برای من صادر کردند و هزار تا چیز دیگه زمزمه

    میکردم تا نزدیک درب ورودی که شدم چشمم افتاد

    به آقای رییس با وجود اینکه سرش پایین بود و

    داشت کار کسی دیگه ای رو انجام می‌داد گفتم

    آقای رییس خیلی ممنون بنده خدا سرش رو بالا

    کرد و به من نگاه کرد و با اشاره و صدای خیلی

    دلنشینی گفت خواهش می‌کنم

    دوستان الان من با گوش کردن این فایل ها

    میفهمم که من فراموش کردم تمام عواملی که کار

    منو راه انداختند دستان خداوند بودند و دقیقا

    فراموش کردن و عجله و قضاوت کردن کار شیطان

    بوده و اینکه با شکر گزاری باز هم به قول استاد

    عباس منش حتی همون لحظه نتایج رو میبینیم

    واقعاً من تجربه کردم و چقدر زیباست که توی این

    فایل در مورد معلولیت ذهنی گفته شد که من این

    مورد آگاهی رو هم یاد بگیرم و برم بیشتر روی

    خودم کار کنم

    خدایا شکرت که هر روز منو هدایت میکنی تا به

    پرندگانی که توی بهار خواب خونه مون میاند غذا

    بدم و چه لذتی داره

    خدایا شکرت برای تمامی نعمت‌هایی که به من

    دادی

    در پناه حق سلامت و شاد و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: